eitaa logo
گمنام چون مصطفی🇵🇸
553 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
38 فایل
حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود:مصطفی عزیزماست @Lilium64 👈👈مدیر کپی آزاد با ذکر صلوات هدیه به شهدای گمنام و حضرت زهرا(سلام الله علیها) لینک ناشناس جهت نظرات،پیشنهاد https://harfeto.timefriend.net/16538503816686
مشاهده در ایتا
دانلود
گمنام چون مصطفی🇵🇸
#نوجوانی🤓 ادامه ... خودش تعریف می‌کرد. میگفت : سال اول دبستان که بودم مادر به مجلس روضه ی زنانه رف
👞 نبوغ از همان کودکی مشخص بود؛ برای هر مشکلی راه حلی پیدا میکرد🤓 بیشتر از سنش می‌فهمید! در میان دوستان دبستان کاملا متمایز بود؛ شیطنت های کودکی اش هم در نوع خود جالب بود. به قول امروزی ها هیچوقت کم نمی‌آورد😌 سال ۱۳۵۰ دوران شش ساله ی دبستان به پایان رسید. درحالی که در این مدت هم درس میخواند و هم کار می‌کرد. مثل بسیاری از بچه های آن دوران! برای کار به همراه من به کارگاه کفاشی میرزاعلی می‌آمد. میرزا هرروز تعداد زیادی از میخ های کج شده را به میداد تا با چکش آنها را صاف کند🔨 بارها چکش به انگشتان کوچک او میخورد😢 زیر ناخن هایش خون مردگی ایجاد میشد اما تحمل میکرد😕 من هم با میرزاعلی مشغول کار روی چرم ها بودم. همیشه در اوقات بیکاری کتاب میخواند📚 هیچگاه از کتاب جدا نمیشد👌 بعد از مدتی، میرزا به گفت : برو کنار تشت و چرم ها را خشک خیس کن؛ کاری کن تا حسابی نرم شود! زیر آفتاب و در گرمای تابستان کنار تشت می‌نشست و چرم ها را خیس میکرد🤯 رفتم ببینم چه میکند؛ تعجب کردم! صورتش خیس عرق بود🥵 در آن گرمای طاقت فرسا مشغول مطالعه و کتاب خواندن بود😬 **** میرزاعلی با تعجب خیره شده بود به 😳 بعد هم رو به من کرد و گفت : مرتضی تو به درد کار کردن میخوری، بعد مکثی کرد و گفت : اما این پسر به درد درس خواندن میخوره! درس خواندن تو وجود این پسره😊 گفتم : میرزا، اما خودش دوست داره بیاد سر کار، میخواد کمک خرج خانه باشه! با پایان دوره ی دبستان کم کم کتاب های علمی جای خود را به کتاب های مذهبی داد😇 روح پرسشگر او هیچگاه آرامش نداشت، از همه چیز سوال میپرسید🧐 در همه ی مجالس مذهبی حضور داشت. هیچگاه از بحث های دینی غافل نمیشد. مسجد، محل حضور همیشگی او بود😍 ذهن پرسشگر او در آنجا سیراب میشد. به روایت حاج مرتضی ردانی پور(برادر شهید) ❤️ @gomnam_chon_mostafa