eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220420-WA0624.m4a
1.64M
: محمد بشیری امشب ، باز دوباره شد شب غسل شبونه امشب، باز رسیده وقت دفن مخفیونه 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ « طبیب را ببرید» به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ۱۴۰۱/۲/۱نوزده رمضان دوباره زائـــــرم و کــوله بار را بسـتـم ولی در این سفــــرم عازم نجـــف هستـم که قصـــد قـــربت او را فقط بهــانه کنم به عشق اوست بر این خانواده دل بستم سپـس مسیـر نجـــف کــــربلا روم با دل دوباره توی خیــالم پیــاده و خـســـتـه م به الف شهر قسـم این زیارت استثناست خــودم ه. زار کـبـوتر مـیان سی دسـته م شبــیه فوج کبوتر شـدم به عشـق نجف که جلد کرب وبلایم به طوس وابسته م شعر:زینت کریمی نیا 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ 🏴( بُغض چندین ساله) کوفه بشکن بُغضِ چندین ساله را با دل خـــــود آشنا کن ناله را بغض خود بشکن که باید خون گریست باید امشب شط شد و جیحون گریست ناله و فریاد نَه ، پرخاش کن راز شب های علی را فاش کن با من از آن ناشناس شب بگو از شکفتن های یاس شب بگو از همان یاسی که شب ها می شکفت در میان باغ ، تـنها می شکـــفت بی علی ، شب نا شکیبی می کند چون من احساس غریبی می کند کوله بارش ، بوی گندم می دهد زندگی را یاد مردم می دهد بس که تنها بود و همرازی نداشت سر به گوش چاه غربت می گذاشت صبر ، از صبر علی در حیرت است بی علی ، غم هم اسیر غربت است طاقت یک لحظه بیدردی نداشت او نظیری در جوانمردی نداشت کوفه ! باور کن که کوفی نیستیم ما که اِبنُ الوَقت و صوفی نیستیم هرچه می دانی بیا با ما بگو تا سحر بنشین و از مولا بگو امشب است آن شب که کس نشناخته ست این شب قدر است وبس نشناخته ست دیده ای ای کوفه در مهتاب نور کشتن خورشید در محراب نور یاد کن ، یاد آن به دل نزدیک را خاطرات روشن و تاریک را با دل تو ، غم گره خورد ای دریغ در تو ، روح زندگی مُرد ای دریغ آسمان دارد به کف ، فانوس ماه کرده گم خورشیدِ خود را، آه ! آه ! کوفه امشب مانده بی شمع و چراغ وَز فروغ اشک او گیرد سراغ شمع می شد ، آب می شد ، می گداخت نخل های کوفه او را می شناخت باغبان مهربان نخل ها رفت و آتش زد به جان نخل ها راستی ای نخل های سر به زیر زندگانی سخت باشد بی امیر یادتان بادا ز هیهــاتِ علی بانگ تکبــیر و مناجات علی بس که بیرون رفته بود از خود امیر لحظه ای آگه نشد از زخم تیر ظلمت آن شب قصد جان نور کرد نور حـــق را تا ابد مسـتور کرد کشتهء توفان کین شد شمع طور آه ! آه! از دست نزدیکان دور بی فروغـــش گرچه تاریکیم ما لیکــــــن از دورانِ نزدیکیــــم ما امشب است آن شب که عشق و عقل و داد شد ز شمشیر مرادی ، نامراد فرق حق را تیغ بیدردی شکافت تارَکِ مردی به نامردی شکافت پشت حق زین مایه بیدردی شکست ای دریغا ! حُرمت مردی شکست کوچه های کوفه ، تاریک است و تار لحظه ای هستی نمی گیرد قرار کودکان را بنگر و افغانِ شان کاسه های شیر در دستانِ شان تا گلویی تر کند امشب اسیر شیر حق لب را نیالاید به شیر هر که شب آوای پایش می شنید بوی نان از دست هایش می شنید خوان احسان بهر عام و خاص داشت یک طبق نان ، صد طبق اخلاص داشت بس که دارد از علی در سینه راز مانده از حیرت دهان چاه باز ! داشت سر بر خاک آن روح سجود نیستی تیغ آخت بر فرق وجود غوطه زد در خون خود آن چاره ساز پاره شـــد از فــــرق او ، فرقِ نماز درخروش آمد فرات و خون گریست شط به فریاد آمد و جیحون گریست گاهِ دیدار آمد وچون گل شکفت گوهرِ " فُزتُ وَربِّ الکعبه"سُفت چون خدا را خانه زادِ کعبه بود تا دم آخـــــر به یاد کعبــــه بود بعد ازو ، دین پیمبر شد یتیم مسجد و محراب و منبر ، شد یتیم رحمِ او پیدا ز شرمِ دشمنش عدل او ، از وصلهء پیراهنش ( نادِ علیّاً مَطهرُ العجائب تَجِدهُ عَوناًلکَ فی النَّوائب کُلُّ هَمّ وَغمّ سَیَنجَلی بِعلیّ،بِعلیّ ، بِعلیّ) شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ( ) « به خـاک پای مولایـم عـلی علیـه السّلام » کسی درین شهر ز ناشناسِ همیشهء شب خبر ندارد همیشه بیدارِ شهر کوفه ز مَعبر شب گذر ندارد کجاست شمعی که بود شب ها، همیشه روشن ، همیشه گریان به چرخ امشب ستاره ای نیست ،فلک به دامن قمر ندارد کجاست دستی که آشنا بود، ز کار دل ها گره گشا بود چه شد که امشب دل رحیمش سرِ یتیمان دگر ندارد همان که شب داشت به چهره بُرقع که تا مبادا شناسدش کس چه شد که امشب نیامد از در، اگر که قصد سفر ندارد زمانه امشب سرِ چه داردکه آسمان ها به خون نشسته مَلک در افغان ، فلک هراسان که از چه امشب سحر ندارد چه اشک هایی که گشته جاری ، چه سفره هایی که مانده خالی ز هر که پرسم نشان اورا، دریغ و دردا خبر ندارد درین دل شب به بیقراری در انتظارش نمی نشیند یتیم کوفه اگر بداند که او از امشب پدر ندارد شده ست برپا به کوفه غوغا که فرق مولا علی دریغا شکافت آن سان ز تیغ دشمن که دیده تاب نظر ندارد تو امشب ای نخل که سر به زیری ، فسرده دل از غم امیری چه سخت جانی اگر نمیری که ماندن تو ثمر ندارد جهان امکان به بیشه شیری چو شیر یزدان دگر نیارد محیط عرفان به دامن خود چو او درخشان گهر ندارد سزد ازین پس که بحر هستی به ماتم او به جان خروشد که همچو مولا گهر شناسی ، گهر طرازی دگر ندارد سزد ازین پس که چشم عالم درین مصیبت به خون نشیند که طفل هستی پدر نبیند ، که مام گیتی پسر ندارد دریغ و دردا که مُرد مَردی بجو نشانش ز بی نشانی مرا درین غم دلی و آن هم به غیر خونِ جگر ندارد شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
AUD-20220421-WA0682.mp3
11.64M
🏴👆 اثری فاخر از پدر شعر آئینی:استاد محمد علی مجاهدی با خوانش دکتر حسین محمدی مبارز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ می روی با فرق خونین پـیش بازوی کبــود شهــر بی زهــرا که مولا! قــابل مانـدن نبود با وضــو آمـد به قــصــد لیله الفرقت، علی! ابن ملجــم در شــب احیاء چه قرآنی گشود مسجـد کوفــه کجــا، پشــت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی،یاعلی!آن ضربه بود دور مـحــرابــت نمی‌بینـد ملائـک را مگـــر؟ با چـه رویی دارد این شمـشیر می‌آید فرود سـاقـیا در سجـده هم جام شهـادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشـت گویی در دلش تا چنین فــرق تو را وا کرد شمشـیرِ حسود رسم شــد شق القــــمر کردن میان کـوفیان ازهمین شمشیردرس آموخت عاشورا،عمود در وداعـت باحسـین اشک توجاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیـمـه‌ها را بیـن دود بین فـرزندانی امـا ایــن حسیــنت را غریب می‌کـشندش با لبان تشـنـه در بیـــن دو رود با یتیـــمـان آمـــدم پشــت ســــرای زینـبـت شـیـر آوردم پدر جـان! دیر آوردم،چه سود؟ شعر:استاد قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📘شعر وخوانش: ✍استاد: حسین محمدی مبارز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ بِکَ یا الله ... 🔹 بحق هذاالقرآن الهی بو گئجه احسانیوه باغیشلا منی صفای روضه‌ی رضوانیوه باغیشلا منی اولوب‌دی بو گئجه نازل کتابِ قرآنون بو باشیم اوسته‌کی قرآنیوه باغیشلا منی 🔹 بکَ یا اللّه! الهی بو گئجه پنجِ تنه باغیشلا منی تلطّفیله نظر سال منه باغیشلا منی کی اؤن دفعه «بِکَ یَااَللّه» ایلورم تکرار سنی قسم وئرورم من سنه، باغیشلا منی 🔹 بمُحمَّدٍ الهی بو گئجه اُول سروره باغیشلا منی کی دوشموش آدی بوتون دیللره، باغیشلا منی پیمبرین اتگین دوتموشام امیدیله کمال حضرت پیغمبره باغیشلا منی 🔹 بفاطِمَهَ الهی حوض نبی کوثره باغیشلا منی شفیعه و شرفِ محشره باغیشلا منی خلوصیله دیورم من «بِفاطِمه» یارب! مقام فاطمه‌ی اطهره باغیشلا منی 🔹 بعلِیٍّ الهی باخ منِ بی‌چاره‌یه باغیشلا منی اوز عرشیوه چکیله‌ن قاره‌یه باغیشلا منی من اون دفعه «بِعلِیٍِ» دیوب نوا ائدورم علی باشیندا اولان یاره‌یه باغیشلا منی 🔹 بالحَسَنِ الهی ایلموشم چوخ خطا باغیشلا منی خطامه خط چک اوزون قیل عطا باغیشلا منی دوتوب حسن اتگین «بِاالحسن» دیوب یانورام به حقّ مرتبتِ مجتبی باغیشلا منی 🔹 باالحسَینِ الهی بو گئجه‌نین رازینه باغیشلا منی بهارین عطرِ گلِ رازینه باغیشلا منی اولوب‌دی وِرد لبیم «بِاالحُسَینِ» یااللّه! حسینون عزّتِ ممتازینه باغیشلا منی 🔹یادی از ماه بنی هاشم الهی بو گئجه گؤزیاشیمه باغیشلا منی هوای توبه دوشوب باشیمه، باغیشلا منی یوزوم قرادی الیم بوشدی چوخ‌دی عصیانیم جمال ماه بنی هاشیمه باغیشلا منی 🔹 بعَلیّ بنِ الحَسَین الهی لطف ائله چات داده سن باغیشلا منی ترحّم ایله بو مأواده سن باغیشلا منی مریض حکمت کرب‌و‌بلا طبیبیم‌دی دعای حضرت سجّاده سن باغیشلا منی 🔹 بمُحَمَّدِبنِ عَلیٍّ الهی بو گئجه بو خاطره باغیشلا منی یاشایشیمدا اولا خاطره، باغیشلا منی کی اؤن دفعه دیورم «بِمَحَمَّدِبنِ عَلی» علوم و مرتبه‌ی باقره باغیشلا منی 🔹 بجَعفَرِبنِ محَمَّد الهی صادق اولان عاشقه باغیشلا منی او درگهونده اولان لایقه باغیشلا منی «بِجَفَرِبنِ مُحَمَّد» دیوب صفا ائدورم رئیسِ مذهبیمیز صادقه باغیشلا منی 🔹 بمُوسَی بنِ جَعفَرٍ الهی اهل دِلین پیرینه باغیشلا منی قرآنون آیه‌ی تطهیرینه باغیشلا منی قاپوندا من کی «بِمُوسَی بنِ جَعفَرٍ» دیورم او حضرتین غُل زنجیرینه باغیشلا منی 🔹 بعَلیّ بنِ مُوسی الهی بو گئجه اوز شأنیوه باغیشلا منی بو آیدا حُرمتِ مهمانیوه باغیشلا منی آقام امام رضانین گؤزل آدین دیورم غریبِ ملک خراسانیوه باغیشلا منی 🔹 بمُحَمَّدِبنِ عَلیّ الهی قویما اولام من شقی، باغیشلا منی نشان وئروب منه راهِ حقی، باغیشلا منی دیلیم‌ده ذکر ائدورم، «بِمَحَمَّدِبنِ عَلی» به نام پاکِ محمَّدتقی باغیشلا منی 🔹 بعَلِیٍِ بنِ مُحَمَّد الهی وار یئری دنیا، دِیَه باغیشلا منی کلیمِ عشق، گَلَن وادیه باغیشلا منی موفّق ایله علیّ النّقی‌نین عشقینده چراغ راه هُدی هادِیه باغیشلا منی 🔹 بالحسَنِ بن عَلِی الهی ایله اوزون داوری، باغیشلا منی کَرَمله عفو ائله بو احقری باغیشلا منی اوچوبدی مرغ دِلیم سامرایه ساری بو دم به احترامِ حسن‌عسکری باغیشلا منی 🔹 بالحُجَّهِ الهی پورِ علی مهدی‌یه باغیشلا منی واریم گناه، ولی مهدی‌یه باغیشلا منی گؤزوم یولیندادی «بِالحُجَّهِ» اولوب ذکریم گؤزل‌لرین گؤزلی مهدی‌یه باغیشلا منی 🔹 تخلّص الهی محترم انسان‌لارا باغیشلا منی غمیله سینه‌سی سوزان‌لارا باغیشلا منی «بشیر» ایله‌دی عنوان مقدّس آدلاری دیلیمده ذکر اولان عنوان‌لارا باغیشلا منی شعر:استاد سید بشیر حسینی میانجی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروهء من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا روز محشر چونکه سر از خاک بیرون آورم می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشهء مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه، گیرم در بغل اشک ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من کجا از دلبرم یک لحظه دل برداشتم!؟ پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک بهر گریه در غم آن جسم بی سر داشتم پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنهء شش ماهه اصغر داشتم پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره های دل بر آن صدپاره پیکر داشتم مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین با همین پروندهء سنگین و این بار گناه می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشک و زدم بر سینه، گفتم یا حسين من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» خاک را در قتلگه گِل کردم از اشک دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشك من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو ذکر بر لب، تیر بر دل، اشک برصورت روان داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّهء "ذبح عظیم" و آیهء "قالوا بلى" آیهء قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنهء آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ (مــولا علــی) ای ولـــــیّ ِ والـــــی ِ والاـ عــلــــی وی علــی ِ عـــالـــی ِ اَعــلا عــلـــی ای سـمــیّ ِ کـــردگـــار ســرمــــدی وی وصــیّ ِ احمــــــد ِ والا عــلـــی هم اصــول و محــور علـم و کمـال هم اســاس عَـلّــم الاَسمـــا عــلـــی هــم رســول الـلــه را ـ اوّل وصــی هــم ولیّ الـلــه ِ عـــدل آرا عــلـــی هــم کمــال کـــامـــل ِ حـــیّ ِ وَدود هــم مــدار عـــالَـــم اَعـــلا عــلـــی هــم ســـرادار ســـرای کــــردگــــار هــم امـام و هـادی و مـولا عــلـــی اســـم او را ـ داور کـــــلّ ِ امــــــور کــرد در عصر ورود اعطـــا عــلـــی درگـــــه عَـــــلام را ـ عــِلــــــم ِ ولا عـــــالـــم لاحــــول را ـ إلّا عــلـــی مـــاورا را رأی او سِحــــر حـــــلال مـاسَـوا را سَــرور و اَولــیٰ عــلـــی در حــرم ، مــولــود او آمــد همــی مر حــرم را مَحــرمُ الاولی عــلـــی حـاصـل و محصـول درگــاه اَحــــد حــامـد و محمــود مُلـک لا عــلـــی حــاکــم ُحکــم ِ الهـــی در حـِکــــم عـــالِـــم علـــم گُهـــر آســا عــلـــی صِهــر احمـــد ، سـرّ الـلــه الصّمـــد مِهـــر سرمد محــور طـاهـا عــلـــی داده در صـــدر سَمـــا معمـــوره ها کرده در مُلـک صمــد مــأوا عــلـــی لـوحِ کـرسی را علــی کِلـک علـــوم لوحـه ی "لـولاك" را "لـولا" عــلـــی مهـــر طالــع ، مـــاه لامــِع ، روی او دُرِّ احـمـــــر ، لــؤلــؤ لالا عــلـــی روحِ ارواح و دَم ِ روح الـلّــهـــــــی طـور عــدل و هـادیِ موسا عــلـــی آدم و داوود و صـالح ، هـــود هــم داده دل‌هــا ، در رَه ِ مـــولا عــلـــی عسکــــر اســـلام را ـ هـــــادی ِ راه مَــر‌ کــــلام الـلـــه را ـ آوا عــلـــی هم علـل ، هم درد ، هم معلـول درد هم دوای ِ دردهــــای ِ مـــا عــلـــی رادمـرد و عــامــل عـــدل و کــــرم اصل هر اِکـرام و هر اهــدا عــلـــی عـــالِـــم ِ کـــلّ ِ عـلـــوم ِ مـــاسَــوا ماحصل ، هـر علـــم را دارا عــلـــی در همــه اَعصــار ، اَعلــم عِـلـــم او در کمـال و عِلــم ، لا اِحصا عــلـــی مهــرداد اهــل علــم و حِلــم و رای راهـدار ِ عـــامـی و أعمـــا عــلـــی در ره ِ ســودای کــــالای ِ کـمـــــال گـوهــر اَعـلا علـی ، سـودا عــلـــی سَــرورِ اَحــــرار ، امـــام ِ دادگــــــر عــدل کـامـل ، ماحی ِ کسرا عــلــی دادگـــــاه ِ اهـــــل ِ دل را ـ دادرس در مهـالـک ، هــالـک اَعـــدا عــلـــی در عمــل ، کــــوه وَرع ، سـدّ ِ وَلَــع در حِکــم سرّ ِ کمــاهـی را عــلـــی مصـــدر ِ احکـــام داور ، در کــــلام صـدرِ اوّل ، صادر و صـدرا عــلـــی دل مـده ، ای دل! مگر در کــوی دل ره مــده در کـــوی دل ، اِلّا عــلـــی در وَلای او دو عــــالم ســر دهــــد هـا علــیٌ ، هــا علــیٌ ، هــا عــلـــی (شمس قم) جز بیت آخِــر مَدحتی گفت بی نقطه به عشقت یا عـلـــی شعر:شادروان سید علیرضا شمس قمی «روحشان شاد ویادشان گرامی باد» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ «»باسم رب العلی«» «علی جان یاعلی جان یاعلی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇࿐ྀུ༅࿇ علی ای آسمانها را مصور ستون استوار عرش داور علی ای بهترین بعد از پیمبر علی ای فاتح صفین و خیبر کجا شد زور بازوی تو حیدر ز جا برخیز ای ساقی کوثر «علی جان یاعلی جان یاعلی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی جان سفره پر نان تو کو صفای چاه و نخلستان تو کو دل غمدیده و نالان تو کو به محراب عبادت جان تو کو چرا بی هوش افتادی به بستر دمی بگشای چشمت روی قنبر «علی جانی اعلی جان یاعلی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو که در رخ حضور نور داری دلی از عشق حق پر شور داری رضای حق به دل منظور داری به لوح دل خدا مسطور داری چرا ای آســــمانِ مهر گســـتر چنین افتاده ای ازپاوازسر «علی جان یاعلی جان یاعلی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی جان ای ولی اللهِ اعظم عدالت گستر ای مو‌لای عالم الهی بشکند یک لحظه باهم دو تا دست پلید ابن ملجم که اینسان کرد دلها را مکدر گل باغ خدا را کرد پرپر «علی جان یاعلی جان یاعلی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی جان ای خدایارو حبیبت فدای خواندن اَمَّن یُجیبَت فدای قلب زار و پُر شکیبت چرا شد بستر غمها نصیبت دمی برخیزید مولا زبستر که دلها را گرفته غم سراسر «علی جان یاعلی جان یا علی جان» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو که آیینه ایـــزد نمایی عــدالت گســتری مولای مایی امیری راسخی مشکل گشایی تو بگشا مشکل اشک فسایی که دارد ذکـــر تو بر لب مکرر کرم فرمـای ای محبوب داور «علی جان یاعلی جان یاعلی جان» شعر:استاد ابراهیم الهیاری(اشک فسایی) ۱۴۰۱/۲/۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ طبیــبا وا مکــن زخـــــم ســرم را مسـوزان قلـب زینــــب دخترم را طبیـــبا کار از درمــــان گــــذشته که آتـــش آب کــــرده پیکــــرم را طبیبا نسـخـــه ننویـســی که باید اجــل بـر چیـــند امشب بسترم را ببیند آنگونه فـرقم را که در قـبـــر نبینـــد فاطــمه زخــــم ســــرم را در و دیــوار مسـجــد بود شــاهـد که مــن گفتــــم اذان آخـــــــرم را من آن یارم که شسـتم در دل شب تـن خــــونیــــن تـنــــها یاورم را درود زنـدگــــی را گـفتـــم آنـروز که زد در کوچــه قنفــذ همسـرم را شکاف زخـم وضعف تن به من داد نـویــد وصــــل حـــــــی داورم را از آن سوزم که امشب گوید آن پیر کجـــا بـــــرده فلـــک نان آورم را به(میثم)داده ام سـوزی کـه گــوید سخــــن های دل غــــم پـــرورم را شعر: استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا