eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
885 ویدیو
117 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ۱۴۰۱/۲/۱نوزده رمضان دوباره زائـــــرم و کــوله بار را بسـتـم ولی در این سفــــرم عازم نجـــف هستـم که قصـــد قـــربت او را فقط بهــانه کنم به عشق اوست بر این خانواده دل بستم سپـس مسیـر نجـــف کــــربلا روم با دل دوباره توی خیــالم پیــاده و خـســـتـه م به الف شهر قسـم این زیارت استثناست خــودم ه. زار کـبـوتر مـیان سی دسـته م شبــیه فوج کبوتر شـدم به عشـق نجف که جلد کرب وبلایم به طوس وابسته م شعر:زینت کریمی نیا 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ 🏴( بُغض چندین ساله) کوفه بشکن بُغضِ چندین ساله را با دل خـــــود آشنا کن ناله را بغض خود بشکن که باید خون گریست باید امشب شط شد و جیحون گریست ناله و فریاد نَه ، پرخاش کن راز شب های علی را فاش کن با من از آن ناشناس شب بگو از شکفتن های یاس شب بگو از همان یاسی که شب ها می شکفت در میان باغ ، تـنها می شکـــفت بی علی ، شب نا شکیبی می کند چون من احساس غریبی می کند کوله بارش ، بوی گندم می دهد زندگی را یاد مردم می دهد بس که تنها بود و همرازی نداشت سر به گوش چاه غربت می گذاشت صبر ، از صبر علی در حیرت است بی علی ، غم هم اسیر غربت است طاقت یک لحظه بیدردی نداشت او نظیری در جوانمردی نداشت کوفه ! باور کن که کوفی نیستیم ما که اِبنُ الوَقت و صوفی نیستیم هرچه می دانی بیا با ما بگو تا سحر بنشین و از مولا بگو امشب است آن شب که کس نشناخته ست این شب قدر است وبس نشناخته ست دیده ای ای کوفه در مهتاب نور کشتن خورشید در محراب نور یاد کن ، یاد آن به دل نزدیک را خاطرات روشن و تاریک را با دل تو ، غم گره خورد ای دریغ در تو ، روح زندگی مُرد ای دریغ آسمان دارد به کف ، فانوس ماه کرده گم خورشیدِ خود را، آه ! آه ! کوفه امشب مانده بی شمع و چراغ وَز فروغ اشک او گیرد سراغ شمع می شد ، آب می شد ، می گداخت نخل های کوفه او را می شناخت باغبان مهربان نخل ها رفت و آتش زد به جان نخل ها راستی ای نخل های سر به زیر زندگانی سخت باشد بی امیر یادتان بادا ز هیهــاتِ علی بانگ تکبــیر و مناجات علی بس که بیرون رفته بود از خود امیر لحظه ای آگه نشد از زخم تیر ظلمت آن شب قصد جان نور کرد نور حـــق را تا ابد مسـتور کرد کشتهء توفان کین شد شمع طور آه ! آه! از دست نزدیکان دور بی فروغـــش گرچه تاریکیم ما لیکــــــن از دورانِ نزدیکیــــم ما امشب است آن شب که عشق و عقل و داد شد ز شمشیر مرادی ، نامراد فرق حق را تیغ بیدردی شکافت تارَکِ مردی به نامردی شکافت پشت حق زین مایه بیدردی شکست ای دریغا ! حُرمت مردی شکست کوچه های کوفه ، تاریک است و تار لحظه ای هستی نمی گیرد قرار کودکان را بنگر و افغانِ شان کاسه های شیر در دستانِ شان تا گلویی تر کند امشب اسیر شیر حق لب را نیالاید به شیر هر که شب آوای پایش می شنید بوی نان از دست هایش می شنید خوان احسان بهر عام و خاص داشت یک طبق نان ، صد طبق اخلاص داشت بس که دارد از علی در سینه راز مانده از حیرت دهان چاه باز ! داشت سر بر خاک آن روح سجود نیستی تیغ آخت بر فرق وجود غوطه زد در خون خود آن چاره ساز پاره شـــد از فــــرق او ، فرقِ نماز درخروش آمد فرات و خون گریست شط به فریاد آمد و جیحون گریست گاهِ دیدار آمد وچون گل شکفت گوهرِ " فُزتُ وَربِّ الکعبه"سُفت چون خدا را خانه زادِ کعبه بود تا دم آخـــــر به یاد کعبــــه بود بعد ازو ، دین پیمبر شد یتیم مسجد و محراب و منبر ، شد یتیم رحمِ او پیدا ز شرمِ دشمنش عدل او ، از وصلهء پیراهنش ( نادِ علیّاً مَطهرُ العجائب تَجِدهُ عَوناًلکَ فی النَّوائب کُلُّ هَمّ وَغمّ سَیَنجَلی بِعلیّ،بِعلیّ ، بِعلیّ) شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ( ) « به خـاک پای مولایـم عـلی علیـه السّلام » کسی درین شهر ز ناشناسِ همیشهء شب خبر ندارد همیشه بیدارِ شهر کوفه ز مَعبر شب گذر ندارد کجاست شمعی که بود شب ها، همیشه روشن ، همیشه گریان به چرخ امشب ستاره ای نیست ،فلک به دامن قمر ندارد کجاست دستی که آشنا بود، ز کار دل ها گره گشا بود چه شد که امشب دل رحیمش سرِ یتیمان دگر ندارد همان که شب داشت به چهره بُرقع که تا مبادا شناسدش کس چه شد که امشب نیامد از در، اگر که قصد سفر ندارد زمانه امشب سرِ چه داردکه آسمان ها به خون نشسته مَلک در افغان ، فلک هراسان که از چه امشب سحر ندارد چه اشک هایی که گشته جاری ، چه سفره هایی که مانده خالی ز هر که پرسم نشان اورا، دریغ و دردا خبر ندارد درین دل شب به بیقراری در انتظارش نمی نشیند یتیم کوفه اگر بداند که او از امشب پدر ندارد شده ست برپا به کوفه غوغا که فرق مولا علی دریغا شکافت آن سان ز تیغ دشمن که دیده تاب نظر ندارد تو امشب ای نخل که سر به زیری ، فسرده دل از غم امیری چه سخت جانی اگر نمیری که ماندن تو ثمر ندارد جهان امکان به بیشه شیری چو شیر یزدان دگر نیارد محیط عرفان به دامن خود چو او درخشان گهر ندارد سزد ازین پس که بحر هستی به ماتم او به جان خروشد که همچو مولا گهر شناسی ، گهر طرازی دگر ندارد سزد ازین پس که چشم عالم درین مصیبت به خون نشیند که طفل هستی پدر نبیند ، که مام گیتی پسر ندارد دریغ و دردا که مُرد مَردی بجو نشانش ز بی نشانی مرا درین غم دلی و آن هم به غیر خونِ جگر ندارد شعر:استاد دکتر محمدعلی مجاهدی(پروانه) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
AUD-20220421-WA0682.mp3
زمان: حجم: 11.64M
🏴👆 اثری فاخر از پدر شعر آئینی:استاد محمد علی مجاهدی با خوانش دکتر حسین محمدی مبارز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ می روی با فرق خونین پـیش بازوی کبــود شهــر بی زهــرا که مولا! قــابل مانـدن نبود با وضــو آمـد به قــصــد لیله الفرقت، علی! ابن ملجــم در شــب احیاء چه قرآنی گشود مسجـد کوفــه کجــا، پشــت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی،یاعلی!آن ضربه بود دور مـحــرابــت نمی‌بینـد ملائـک را مگـــر؟ با چـه رویی دارد این شمـشیر می‌آید فرود سـاقـیا در سجـده هم جام شهـادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشـت گویی در دلش تا چنین فــرق تو را وا کرد شمشـیرِ حسود رسم شــد شق القــــمر کردن میان کـوفیان ازهمین شمشیردرس آموخت عاشورا،عمود در وداعـت باحسـین اشک توجاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیـمـه‌ها را بیـن دود بین فـرزندانی امـا ایــن حسیــنت را غریب می‌کـشندش با لبان تشـنـه در بیـــن دو رود با یتیـــمـان آمـــدم پشــت ســــرای زینـبـت شـیـر آوردم پدر جـان! دیر آوردم،چه سود؟ شعر:استاد قاسم صرافان 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📘شعر وخوانش: ✍استاد: حسین محمدی مبارز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا