─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
نـور اسـت بر مـــدار تو یا باقـــر العلوم
خورشید ریزه خــوار تو یا باقـــرالعلوم
هستی است در تصرف دست اشاره ات
"جبر" اسـت اختـیار تو یا باقـــر العلوم
در جبهه ی جهاد ، علی ذوالفقار داشت
علم اسـت ذوالفقـار تو یا باقـــر العلوم
تا که یزید خطـــبه ی غـــرای تو شنید
شــد مات اقتـــدار تو یا باقــــر العلوم
آقا شـــنیده ام که در انـدوه و درد بود
«یا فاطــمه» شعار تو یا باقـــر العلوم
باغ وجــود در غــم تو شـد سیاهپوش
تا شــد خــزان بهار تو یا باقـــر العلوم
تنها نه من که خاطر هفت آسمان شده
است
آشــفته ، بیقــــرار تو یا باقــــر العلوم
سرمی کشدزسینه ی من شعله های آه
دل گشته داغــدار تو یا باقــــر العلوم
گل قطـــره هـای پرپر اشک مـرا بـبین
همراه جان ، نثـار تـو یا باقـــر العلوم
طـوف بقـــیع و تـربت افــلاکی تو را
خــواهم ز کـــردگار تو یا باقـر العلوم
شـعــر "کـمیل" را ز محـبت قبـول کن
لطف و صفاست کار تو یا باقر العلوم
شعر:استاد کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مدح
#امام_حسین_علیه_السلام
#روز_قَــلَـم
دَمـــی که خلــقَت عــــــالم بنــا شد
قَلَم بــــر لـوح خلــقَــــت آشــنا شد
در آن خـلوت ســـــرای آفـــــرینش
سخــن از مـــاتـــــم کـــــرببلا شد
چـو نام کــــربلا را کــــرد تَحــــریر
قَلَـم در ســوگ او گُلگـــون قَـبا شد
به لوح آفــــرینش چونکه بنشست
قَلَم خون،خـون دل اَرض وسما شد
در آن دیـباچــه ی فـــرزانه پَروَر
نخستین روضـه خـوان او خدا شد
گْمانم روضه ی مَقتَل که میخواند
قلَم بشــکست و تَقدیــرش رها شد
سخن از پیکَــر عُـــریان که میگفت
زمین و آســمان ماتـــــم سَــــرا شد
نمیـدانـم چه گفت از راس خونین
که غـــوغایی در آن مَحـــفل بپاشد
ســــری که گاه در کُنــــج تَــنـور و
گَهـی خـورشـــید روی نیـزه ها شد
گَهی دَر دامـــن طفل ســــه ســاله
اَنیـــس کـــودک غــــم مبـتلا شد
گَهـی در دیـــر و گـه در کُنج ویران
چـــــراغ مَـحــــفل آل عــــبــا شد
شنیدَم "خُـســروا" با کام عـطـشان
سَر آن شـهریار از تن جـــدا شد
شعر:استاد خسروی فر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─
نوحه؛ ای که خواندی مرا.mp3
زمان:
حجم:
1.14M
به نام خدا
#نوحه
#امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
«ای که خواندی مرا»
ای که خواندی مرا به خیمههایت
ای بــه قــربان آن غـــمِ صــدایت
آمدم آمدم که برنگردم
آمدم آمدم سرم فدایت
خاکت بهشتم! ای سرنوشتم!یا حسین لبیک
دینم، مرامم! ای تشـنهکامم! یا حسین لبیک
((یا حسین لبیک، یا حسین لبیک))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــاک تو قـبلۀ فــرشتگان است
دل من در طــواف آسـمان است
پیر عشـقت شدم سرت سلامت
پیرم امّا هنوز غمت جوان است
شرمنده هستم، تازنده هستم،به تو مدیونم
حق الیقین را، معنای دین را، به تو مدیونم
((یا حسین لبیک، یا حسین لبیک))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اشـک ما زادۀ دلِ شکـسته ست
بند دنیای ما به گریه بستهست
بیقرارم بیا که سینه تنگ است
روحم از هرچه جز غم تو خستهست
جانِ جـهانی، این زندگانی، همه تقدیمت
بی توچه دارم؟دار و ندارم،همه تقدیمت
((یا حسین لبیک، یا حسین لبیک))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای به قــربان تو که تشنه کامی
چشمهای روشن و علی الدّوامی
ای شهیدی که خود جانِ جهانی
بی کسی گرچه بر جهان امامی
آب حیات است،راز نجات است،غم سوزانت
زنگار دل را، آتـــش بـزن با، غــــم سوزانت
((یا حسین لبیک، یا حسین لبیک))
#شعر: علی مؤیدی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
به نام خدا
#روز_عــــرفه
#امام_زمان_عج_الله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
عرفـــــه آمـد و من اشـک بـصـــــر آوردم
از پـــی معــرفــــة الله ثـمــــــر آوردم
چشم هایم همه خشکیده شدند از هجران
عـرفـــــه آمـــد و مـن دیـــده ی تـر آوردم
باید اینجا برسـد یوسف زهــــرا ، اکنـــون
من هــــم از آمـــــدن یــار خـــبر آوردم
بایـد امـــروز وصـــال رخ جــــانان بینــی
که بـه هجــــران شــب تار سحــــر آوردم
گـــوهــر اشــک چکـــد از صـدف چشمانم
یعــنی از بهــــر وصــــال تو گهـــــر آوردم
آمــــــدم با سـبـــدی از رطــــب بازارش
من ز نخــل رخ آن یـــار اثــــــــر آوردم
گذر از جاده ی شــــب کرده ام و می بینی
پیش خـــورشـــید رخ یار قـمـــــر آوردم
نی فقـط از غــــم هجران ، که برای عاشـق
از غــــم کـــرب و بلا نــیز شــــرر آوردم
می رود کــوفــه که گــــرید به عزای مسلم
سـخـــن از غـــربـت آئیـــنــه اگــــر آوردم
داغ مسلــم شـکـند غـــربـت عـاشــورا را
من بر این غــربـت و غم خـون جگر آوردم
معرفت داشت گلی گوشه ی ویران می گفت
کنــج ویــرانــه ببـین رأس پــــدر آوردم
"یاسر"از هجر سخــن گـفت ولی من امروز
از پـی تلخـی ایـن هـجــــر شــکـر آوردم
#شعر:استاد حاج محمود تاری(یاسر)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« خـيمه ی عـــــزا »
به روی سيـــنه ی تـو داغ كـــربلا زده اند
به پيش ديده ی تو سـربه نيزه ها زده اند
چـه داغ های بزرگی ز دشــت كـــرب وبلا
به صحن ســينه ی توخيمه ی عزا زده اند
به ســـن كـودكی خود تو ديده ای ،گل ها
نفس شــمرده درآن دشـــت پُـربلا زده اند
تمام عــمر دلت شــعله داشت چون ديدی
به خيـــمه های شما آتش از جفــا زده اند
تـو بـوده ای و شنيـــدی كــبـوتران حـرم
به زيـرتيغـه ی شمشير دسـت وپا زده اند
دلت لبالب خـــون بود و پيش ديده ی تو
به عمـــه هـای شـــما تازيــانه ها زده اند
چقدر چهره ی نيلــی به چـشم خود ديدی
كسی نگفــت كه سيلی به گُل چرا زده اند
تو را به همــره طـفلان به ريسـمان بستند
به ضـرب كعب نـی و نيـزه از قـفا زده اند
به اشـكتـان چقـــدر اهل شـــام خـنديدند
چقــدر سنــگ جفــا بر ســر شــما زده اند
فكنده اند به جـــانت شـــرر ز آتـش زهــر
همان كـسان كه ز كين مـادر تو را زده اند
توخفته ای به بقــيع و زحُرمتت پيداست
كه بارگاه تــو را در دل ســـما زده اند
به وقت عرض توسّل «وفایی»آمد وگفت
هميشــه اهل ولايــت تو را صــدا زده اند
شعر:استاد سیدهاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
روضه می خوانم از زبان کسی
که خــودش داغ کــــربلا دیده
در حــــوالیِ قتـلگاه حســــیـن
خولی و شـمـــر بـی حیا دیده
باقـرالعلــم اینچـــنیـن فــرمود
جدّ ما را به پنـــج حــربه زدند
لشگـــری با تــمــام بی رحــمی
به غریبی هــزار ضـــــربه زدند
یک نفر با هجـــوم شمــشیرش
عــده ای بـا هـــزار ســــر نیـزه
برتنش زخم بی شماره نشست
تیـــر بر تیـــر نیـــزه در نیـــزه
یوسف افتـاد بین صــدها گرگ
پنجـه هایی پلیـد چنگـــش زد
آنکه بی تیـر بـود و بـی نیـــزه
از هـمان راه دور سـنـگـش زد
یوسف افتاد بی رمـق در خاک
پیش چشـــم اله و محــبوبش
بی حـیایی رسیـــد و با کینــه
زد به زخــم حسـین با چوبش
دادِ زینـب بلنـد شـــد اینجــــا:
پســــر مـــــادر مـــــرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعـش را
دیگر اینگــونه با عصـــا نزنید
شعر:مجتبی شکریان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه های اهل بیت(ع)
─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─