─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#ترجیعبند_نیمهی_شعبان
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ای روشنای صبح سحر، روشنای تو
«عالم پر است از تو و خالیست جای تو»
از هرکجا که میگذرم، در مسیر من
افتاده است نقش تو و رد پای تو
این روزها که حالوهوایم بهاری است
باید کمی نفس بکشم در هوای تو
از اشتیاق آمدنت کم نمیشود
حتی اگر که جان بسپارم برای تو
ما را که آب برده و فرعون در پی است
چیزی نجات میدهد الّا عصای تو؟
همواره گفتهاند که پایان آن خوش است
دل بستهام به فصل خوش ماجرای تو
گوش تمام اهل جهان باز میشود
روزی که از حجاز بیاید صدای تو
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای جمع در وجود تو کل عصاره ها
درمانده از بیان تواند استعاره ها
بی تو دوباره جمعه و بی تو دوباره آه
از رفت و آمد همه ی این دوباره ها
بی مبتداست هر خبری در نبود تو
پس بی نهاد مانده تمام گزاره ها
ای ماه پشت ابر اگر جلوه ای کنی
پر می کنند دور و برت را ستاره ها
وقتی برای آمدن توست ، بی گمان
خوب است پاسخ همه ی استخاره ها
یک روز می رسد که حضور تو می شود
موضوع اول همه ی جشنواره ها
یک روز می رسد که تمام موذنان
سر می دهند نام تو را از مناره ها
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای آن که نیستی و جهان از تو روشن است
شب های بیستارهمان از تو روشن است
ای روشنایی همه روزهای تار
هرآینه زمینوزمان از تو روشن است
خورشید پشت ابری و با این وجود هم
پیوسته آشکار و نهان از تو روشن است
احساس زنده بودن عالم به لطف توست
وقتی که قلب پیر و جوان از تو روشن است
در کورسوی خوف و در آیینهی رجا
همواره چشم منتظران از تو روشن است
دنیا امید وصل تو را دارد ای عزیز
تا آن دمی که هر دلوجان از تو روشن است
تو آخرین تجلّی " اللهُ اکبری "
در ماذنه صدای اذان از تو روشن است
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای بودنت برای عبادت دلیل من
کعبه پر از بت است، کجایی خلیل من؟
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
یا أَیُّهَا العَزیز تَصَدَّق عَلَی الذَّلیل
دیگر امید نیست به بار قلیل من
هرجا که می روم به در بسته می خورم
این بار آمدم که تو باشی کفیل من
خط امان من شده ذکر قنوت تو
درمانده از دعاست زبان علیل من
این نامه های عجّل و عجّل بهانه است
از اهل کوفه اند تمامی ایل من
آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان
دلخوش نکن به چند نفر از قبیل من
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
ای وارث شهید سرافراز کربلا
مانده نهفته در دل تو راز کربلا
اول حضور گرم تو احساس میشود
هرجا به گوش میرسد آواز کربلا
قوم قلیل فاتح خیل ذلیل شد
این است اوج جلوهی اعجاز کربلا
وقتی که کار صبح و مساء تو روضه است
هرروز کرده داغ تو را تازه کربلا
تنها نه در مدینه تو را خوانده است و بس
آمد صدای حضرت زهرا ز کربلا
روز ظهور تو به سرانجام میرسد
روز سقیفه بود اگر آغاز کربلا
پیغام سرخ خون خدا مهدویت است
این شد مرامنامهی سرباز کربلا
عید است، عید نیمهی شعبان، مبارک است
میلاد قطب عالم امکان مبارک است
شعر: مجتبی خرسندی
#امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در شب شعر "جان جانان"
بزرگداشت استاد شفق
قصیده واره "بلند"
#عاصی_خراسانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(سلالهی طاها)
بر من بتاب، ای مَهِ زیبا ببینمت!
تا از ثریٰ ، به عرش ثریا ببینمت
در انتظار ماه رخت با دلی پُر آه...
عمری نشستهام به تماشا، ببینمت
چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو
ای ماه شب فروز...! بیا تا ببینمت
صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است
برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت
هر جمعه بیتو آمد و بیتو غروب کرد
آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟
جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست
بر من بِدم، مراد مسیحا...! ببینمت
بس بیتها به شوق غزال نگاه تو
گفتم که تا میان غزل ها ببینمت
دلخستهام ز خویش و ز خویشان رمیدهام
مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت
در این کویر تبزده عمرم به سر رسید
شاید به بیکرانهی دریا ببینمت
لبتشنهی وصالم و در ساغر خیال
خواهم که ای شراب گوارا ببینمت
تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو
تنها رها نموده که تنها ببینمت
لیلای من! بیا که درین دشت پرملال
مجنونصفت به دامن صحرا ببینمت
اصلاً بگو که یوسف زهرا چهسان کجا؟
شیداتر از هزار زلیخا ببینمت
گر نیستی موافق کیش و مرام ما
گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟
هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق
خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت
در انتظار روی تو مویم سپید شد
امّا نشد به دیدهی بینا ببینمت
چشمی نمانده است ببینم اگر تورا
لَختی بیا به دیدهی معنا ببینمت
شاید که نیست دیدن رویت نصیب من
پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت
(ساقی) بریز بادهای از ساغر وصال
تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت.
شعر: استاد سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
تقدیم به #نرجس_خاتون سلام الله علیها❤️😘
میلاد تک فرزند عزیزتان مبارک بانو جان😍🌹
شمیم مریمت از سوی یاس ها حس شد
همین که چشم گشودی قرار نرگس* شد
برای ساختن تخت پای بخت شما
تمام عرش فرود آمد ومهندس شد
زبان نور تو راهرکسی نمی فهمید
برات ماه وستاره انیس ومونس شد
بگو به ماه چه کردی که گوشه چشمت
"ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد"
خدانخواست که آرامشت بهم بخورد
به خواب ناز ، فرشته ، تو را مدرس شد
تو در گزینش لبخند انتخاب شدی
پری وشان همه بودند ، انتخاب شدی
میان این همه دلبر تودلبرعشقی
میان این همه مادر تو مادرعشقی
مگرنبودبه دنیا به غیرتوماهی
مگرنبودبجز ماه عسکری شاهی
زمان برای تو کم ، صاحب الزمان ازتو
مکان برای تو کم ، فارس المکان ازتو
برای چیدن گل راه دور می ارزد
مسیربادبیفتدبه سورمی ارزد
اگر که جنگ بیفتدبه خانه قیصر
همین که ردبشودچشم شور می ارزد
مهم نباشداگر راه سخت وطولانیست
برای سرعت بالای نور می ارزد
شنید حضرت موسی که هاتفی می گفت
که پابرهنه رَوی سوی طور می ارزد
اگر عروس تویی پس برای بردن تو
تمام هستی زهرا چه جور می ارزد
هزاربار اگرقصه تو خوانده شود
هزارویک بشود هم مرور می ارزد
اگرسرم برود درمسیر سا مرّا
به پای دل بروم هم عبور می ارزد
همین که نقش تو را درکنار مادر دید
مسیح گریه کنان بود و ناگهان خندید
به دستها ی نگاهش تورانشان می داد
که اوست مادر خوشبخت آخرین خورشید
میان دیرمسیحی ومسجداسلام
برای چیدن گل ازلبت شده تردید
عزیز مریم و زهرا کدام یا هر دو
بگو خطر شده ایهام شرک یا توحید
چقدرسهم تواز این جهان کم وکوتاه
چقدر سهم تو بسیار از جهان امید
زمین به عشق مسیحات زردرنگ شده
به دور کعبه همه گوش هابه زنگ شده
وان یکادبخوانید و شعر او گویید
چقدرقافیه امروز چشم تنگ شده
به احترام قدومش غزل بلند شده
چقدر شعرشما عالی وقشنگ شده
به قصد ندبه می آیم که باز دلتنگم
دعای بی فرجم سخت مثل سنگ شده
دعای مادری ات را از او دریغ نکن
درخت ریشه زده ، حال وقت برگ شد
سلامت همه آفاق در طبابت اوست
جهان مریض گناه ست و رو به مرگ شده
اگر تو شازده ای پس کریم هم هستی
که این کنیز کمیتش دوباره لنگ شده
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
"یا اباصالح المهدی ادرکنی"
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(صبح وصال)
بهارِ عشق به فصل خزان رسید بیا
نهال عاطفه از شوق ، بشکفید بیا
بیا که وقت وصال است کز طلیعهٔ صبح
قمر به خواب گران رفت و آرمید بیا
شب فراق گذشت و رسید صبح وصال
ستاره خفت و فلَق ، از افق دمید بیا
بیا که گوش محبانت ای امام زمان!
ز منکران ظهورت ، چه ها شنید بیا
بیا که نخل دیانت ، درین زمانهٔ شوم
ز تندبادِ مخالف ، قدش خمید بیا
بیا که ای شجر عدل! بهر میوه ی تو
ببین که عالمی از شوق صف کشید بیا
چه روز و هفته و ماه و چه سالها که گذشت
چه مویها که شد از فرقتت سپید بیا
به شوق دیدن رویت به بوستانِ جهان
نهالِ یکشبه چون سرو ، قد کشید بیا
دهان ز بغض فراقت خموش گشته ولی
تویی به قفل خموشی ما کلید بیا
پرنده ی دلم از اشتیاقِ دیدن تو
چه جمعه ها به هوای تو پر کشید بیا
دلی که در همهٔ عمر در غیاب تو سوخت
نیامدی و به شوق تو میتپید بیا
ز بسکه در غم هجرت گریستم چون ابر
ز گریه ، پای تماشا به گِل خَلید بیا
دم از دعا بگرفتیم تا به عرش خدا
بیا که ابر اجابت ، به سر چکید بیا
چقدر خیره در این انتظار بنشینیم ؟
که وصل روی تو از دل، امان برید بیا
نگاه منتظرانِ ظهور در همه عمر
به جز مذلت دورانِ غم ندید بیا
بیا نگار فروزان! که از فروغ رخت
سیاهی از دل شبهای غم پرید بیا
در افتراق تو (ساقی) ز ساغر هجران
شراب محنت و رنج و تعب چشید بیا
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1380
http://eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
(اللهم عجل لولیك الفرج)
#ستارهی_سحری
ستاره باز به دامان شب دويد، بيا
سرشک شوق ز چشمان شب چکيد بيا
فروغ نقرهای مه به گرد خيمهٔ شب
کشيد هاله ای از پرتو اميد، بيا
نيامدی که شفق دامنی پر از خون داشت
کنون که دست فلق جيب شب دريد، بيا
ستاره، چشم به راه تو ماند تا دم صبح
سحر دميد و شد از ديده ناپديد، بيا
عروس چرخ، حرير فروغ خود برچيد
افق دوباره بساط سپيده چيد، بيا
بيا که قافله ی شب ازين ديار گذشت
سپيده سر زد و مهر از افق دميد، بيا
نيامدی که دل من حديث شب میگفت
کنون که قصه به پايان خود رسيد، بيا
بيا که گوش دل من به کوچه کوچهٔ شوق
صدای پای تو را بارها شنيد، بيا
بيا که سير غزالان دشت خاطرهها
هزار شور غزل، در من آفريد، بيا
بيا بيا، که دل بيقرار (پروانه)
به شوق روی تو از ديده سر کشيد، بيا
شعر: استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)
http://shaeranqom.blogfa.com
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط، حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─