eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(آیینه ی عبرت) از کاخ سخن ، پایه‌‌گذاران همه رفتند وز بزم ادب ، مشعله‌‌داران همه رفتند افسوس! که از طرفِ گلستانِ معانی با داغِ درون، لاله عِذاران همه رفتند از قهرِ خزان ِ اَجل از گلشن دانش _ مرغان سخنگوی هَزاران همه رفتند بس غنچه که در حال شکوفایی و نزهت از بَد سَری و کینه‌ی خاران همه رفتند صدحیف که از گلشن علم و ادب و نظم اربابِ سخن ، سوی مزاران همه رفتند مرغان خوش اَلحان چو برفتند ازین باغ زی روضه‌ی جاوید ، نگاران همه رفتند چنگیزِ اجل تاخت چو بر کشور عرفان مردان حق از جهل تتاران همه رفتند خاتم صفت اندر کف اهریمن بیداد گوهرمنشان، گنج مداران همه رفتند پژمان و امیری و رهی ، نوح و اوستا پژمان شده در فصل بهاران همه رفتند از رحلت استاد گرانمایه‌‌ی تبریز... مردان ادب ، تعزیه‌‌داران همه رفتند از شهر چو یار ادب و شعر و سخن رفت بس یار که از شهر و دیاران همه رفتند بس شاعر باهر ز جهان رفت و رود نیز گویند سپس ، نادره‌‌کاران همه رفتند بس زبده‌‌سرایان که ازین خاک بر افلاک چون گنج ، ز بدخویی ماران همه رفتند محفوظ بسا مانده زرِ قلب و دریغا با دزد اجل، پاک عیاران همه رفتند ما نیز رویم از پی آنان و پس از ما گویند که آن زار و نزاران همه رفتند ما ، مانده به ره ، هم‌قدم خار مغیلان وآن راهروان ، راهسپاران همه رفتند ماییم چنان زورق وامانده به گرداب آنان به سلامت به کناران همه رفتند ماندند صبوران بلا دیده ، بناچار... آن فرقه‌ی بی‌صبر و قراران همه رفتند این میکده را نشئه و مستی چو ندیدند خم ها بشکستند و خماران همه رفتند آوخ ! که نهادند به‌جا محنت و اندوه وآن مجمع اندوهگساران همه رفتند ای همسفر این بیشه خطرخیز بود هان! زین خِطه، بسی شیرشکاران همه رفتند ای خسته پیاده! مشوی غَرّه، کزین دشت رخ مات شده شاهسواران همه رفتند هان! فاعتبروا یا اولوالابصار! کز این ملک آن آینه‌‌ی عبرت یاران همه رفتند وقت است که عبرت ز چنان ضایعه گیریم زآن پس که چنان نیک شعاران همه رفتند (شمس قمی) این پیرو آن شعر "بهار" است "کز مُلکِ ادب ، حکم گذاران همه رفتند" شادروان سید علیرضا شمس قمی http://eitaa.com/shamssaghi
عرق شرم.mp3
441.6K
💠آبیارِ رحمت اگر حتی اشک نداشتی که در محضر خدا گریه کنی، حداقل شرمنده باش عرق شرم جبران چشم خشک است شرم آن رویِ عرقناک، آبیار رحمت است گر نباشد اشک، خجلت هم تلافی می کند قسمتی از جلسه ۶ تیر ۱۴۰۲ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه های اهل بیت(ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
در انزجار از آل سعود وهابی ملعون به مناسبت کشتار حجاج بی‌گناه منا در سال 1394 ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ‌‌منکر به ذات حق، که مسلمان نمی‌شود پتیاره ، عبد خالق سبحان نمی‌شود خاک حجاز اگرچه بوَد سرزمین وحی هم‌سنگِ خاکِ شاه شهیدان نمی‌شود مُلکی که شاہ و دولت آنند دل سیاہ با صدهزار کعبه، درخشان نمی‌شود حق لامکان بوَد همه عالم ، از آنِ اوست محصورِ خانه ، حضرت یزدان نمی‌شود آل سعود پست! مزن دم ز دین و زهد این لاف‌ها برای تو ـ ایمان نمی‌شود کم کن ز روضه‌خوانی و رخت عمل بپوش هر روضه‌ای که روضه‌ی رضوان نمی‌شود از شرع دم مزن که بحق در کلاس تو پیدا به جز مکاتب شیطان نمی‌شود حجاج را به خون چو کشی از عناد و بغض درد تو ـ با عناد تو ـ درمان نمی‌شود این کینه‌توزی است ز خبث نژاد تو... ننگ تو پاک، از روی دامان نمی‌شود تن داده‌ای به خفت دون‌مایگان غرب این سرسپردگی تو ، پنهان نمی‌شود هر چند تیشه بر بن مذهب نهاده‌ای کاخ ولا ، ز جور تو ویران نمی‌شود هرکس دو آیه خواند به تجوید یرملون با این دو آیه ، عامل قرآن نمی‌شود آن باطنی که هست در او خوی دیو و دد در ظاهر است آدم و ، انسان نمی‌شود بسیار یوسف است به هر شهر و هر دیار هر یوسفی که یوسفِ کنعان نمی‌شود هر کس که کوہ طور رَود نیست مَرد حق هر رهروی که موسیِ عِمران نمی‌شود لب تشنه‌ی مقامی و دم از خدا زنی مَرد خدا ، که تشنه‌ی عنوان نمی‌شود بر تخت شهریاری دنیا ، مبند دل! هر مَسندی سریر سلیمان نمی‌شود هشیار باش آن که کند تلخ کام خلق در روز حشر ، لایق غفران نمی‌شود تا کِی به دوش سینه کشد خَلق این عذاب؟ این منطق و عدالت و برهان نمی‌شود بیرون چو هست دست خیانت از آستین این مشکلات ، مطلقاً آسان نمی‌شود زخمی که بر دل است ز تیغ ستمگران بی مرهمِ مقابله ، درمان نمی‌شود آن دشمنی که کرده به تن، رزم_پیرهن از کرده‌های خویش، پشیمان نمی‌شود ما آزمودہ‌ایم چه بسیار و بارها... هر سنگ و گِل که لؤلؤ و مرجان نمی‌شود آن‌کس که نیست مِهر ولا در دلش ز بغض با شیعه هم مسیر ، کماکان نمی‌شود لم یزرع است باغ تجاهل به روزگار با یک دو شاخه گل که گلستان نمی‌شود زین آه سینه سوز که سوزد تن جهان ماندم چرا که یکسره طوفان نمی‌شود هر کس شنید مصرعی از این قصیده گفت: (ساقی) چرا که شعر تو دیوان نمی‌شود‌؟! ارزان شود مَتاع ، به بازار ِ ازدیاد امّا مَتاع شعر تو ، ارزان نمی‌شود. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1394 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید قربان مبارک باد.) به قربانگاه اسماعیل ، قـربـان کن دل خود را که تا شاید در آنجا حل نمایی مشکل خود را در آن وادی اگر قربـان نمایی نفس شیطــانی شود حجّــت قبــولِ بــارگــاهِ حـیّ سبحــانی سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"انا لله و انا الیه راجعون" ای "جلالی" ، سید نیکومرام و نازنین! رفتی و کردی ز داغت دوستان را دلغمین عید قربان است ، اما ناگهان کردی سفر می‌چکد خون در فراقت جای اشکم از بصر ✅ با کمال تاسف مطلع شدیم دوست ارجمند و ذاکر پیشکسوت و با اخلاص اهل‌بیت (علیهم‌السلام) زنده‌یاد حاج سید محمد جلالی به علت ایست قلبی بدرود حیات گفت و دیار باقی شتافت. ضمن عرض تسلیت به خانواده‌ی آن مرحوم و جامعه‌ی ادبی و ستایشگری کشور، از خداوند منان برای ایشان علو درجات را خواستارم. مراسم تشییع : جمعه مورخ 1402/4/9 ساعت 12/30ظهر از مقابل غسالخانه‌ی بهشت معصومه قم ـ بطرف قطعه هنرمندان (15) سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402032806.mp3
10.97M
💠 تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم 🎙 حاج مهدی رسولی 📆 یکشنبه ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۲ 🕌 مسجد دانشگاه تهران هیئت دانشجویی اصحاب الحسین (ع) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه های اهل بیت(ع) ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
بسم الله الرحمن الرحیم
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دور و بـرت یک شهـــر نامـــــرد است برگرد کـــوفــــه غــــبار آلوده و ســـــرد است برگرد امضایشان در پای هر طومار،جعلی است از ایــــن سـفر غــــربـت ره آورد است برگرد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر دوش دل حجـــم غمــــت آوار شـــد وای درها به رویـــــم بســــته شد دیوار شد وای وقتی کـــه صــــاحـب خانه ها راهم ندادند شــــــبـهای انــــــــدوه علی تکـــــــرار شد وای 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پس کــــوچـه های شــــهر را تا صبح رفتم تنها به حـــال من دل یک پیر زن سوخت سجـــــاده ی تســـــبیح را گسترده با اشک مسلم به یادت مثل شمع انجمن سوخت 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اینجا سخن از نیزه وشمشیر وسنگ است بازار کـــــوفه تیـــــــر و خنجــر می فـروشند چشـــــم ابالفضـل و گلوی اصــــــغـرت ، آه تیــــر سـه شعـــــــبه را گـرانتر می فروشند 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: ﮐﻤﯿﻞ کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ شب غریبانه اسیر کوچـــه های کـــوفه بود رهسپار خــــــانه ای در ناکجـــای کـــوفه بود خانه ها خاموش و درها هم به رویش بسته ، وای کوچه گرد خسته آنشـــب مبتلای کوفه بود عشق مفقـــــود الاثــــر در ســینه ی نامردها " طوعـــــــه" مـــــرد ابتدا تا انتهای کـوفه بود در دلش طوفان به پا بود از غریبی حسین گرچه خود افـــتاده در موج بلای کوفه بود حکـــــم قتلــش را عبیدالله با خـون مهر زد باعــــــث تکفــــــیر او زهـــد ریای کـــوفه بود صبح فردا یا علی گفــت و به قلب فتنه زد شـــــاهد شــــیدایی او جـای جـای کوفه بود میهـــمان لب تشـنه زیر بارش یکریز سنگ تازه این یک چشمه ازمهر و وفای کوفه بود زینـت دارالامــــــاره شد ســــــــر مسلم ، ولی پیکـــــــر او پایمــــال بچــــــــه های کــوفه بود با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد وای من - این کی سزای آشنای کوفه بود ? " اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد عصر عاشــــــــورا دلش در کربلای کوفه بود شعر: کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کیستم عاشق ترین عشاق شاه کربلایم پیشگام پاکبازان دیار نینوایم محرم اسرار خاص خامس آل عبا یم در حریم یار با نور ولایت آشنایم کشته ی راه عدالت تشنه ی آب بقایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم من پاسدار دین وقرآن مبینم ره نور راه مولایم امیر المئو منینم مَظهر آزاد مردی مُظهر حق الیقینم از تبار راستان و در طریق راستینم پیروافکار پاکان حریم کبریایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم مست ولای ساقی ی روز الستم جام هشیاری بود از دولت قران به دستم از کمند حیله نا مردمان کوفه رستم بر مقام ومنصب دنیای فانی دل نبستم سربدارو جان نثار زاده ی خیرالورایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان کیستم محو رگشا ی لشگرسلطان خوبان کیستم شور آفرین عرصه ی شور افرینان کیستم آیینه دار مکتب شاه شهیدان بر سپاه حق مدار مسلمین محور گشایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم رشته زنجیر استبداد را از هم گسستم از ازل عهد مودت با امام خویش بستم برسر پیمان خودتا پای جان همواره هستم در طریق عرصه های حق وباطل حق نمایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم از امان این ستمکاران بد گوهر گذشتم از سرجاه ومقام فکر سیم وزرگذشتم با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم از سرو جان در طریق خالق اکبر گذشتم قاصد قربا نی قربانیان کربلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم کوفیان بی وفا عهدمودت راشکستند رشته ی آزاده گی را از سر غفلت گسستند راه را بر کاروان عترت اطهار بستند قلب زهراوپیمبررا زراه کینه بستند واقف این ماجرااز ابتدا تا انتهایم اولین فرمانبرفرمانده ملک ولایم برسر بیداد خواهان داد را فریاد کردم بر سر دارالاماره منع استبداد کردم کوفیان را با نثار خون خودارشادکردم وندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم من سفیر سر( فراز) زاده خیرو النسایم اولین فرنبر فرمانده ملک ولایم آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم نسل اسماعیلم و ازدوده پاک خلیلم ازتبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم تا به دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم پیرو شاه شهیدکربلای پربلایم اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم شعر: فراز مردانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"حَجُّکُمْ مَقبُولْ و سَعْیکُمْ مَشْکُورْ"سروده‌ی زیر جهت خیرمقدم به شاعر آل الله مرحوم حاج محمدرضا براتی که (در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) به حج تمتع مشرف شده بودند سروده شده و در مجلس بازگشت ایشان از حج ، توسط شاعر شادروان (شمس قمی) قرائت شده است؛ که بی‌مناسبت با این ایام نیست. ای که از طوف حریم کبریا باز آمدی با تواضع رفته بی کبر و ریا بازآمدی ترک ما و من نمودی از منا باز آمدی از صفا و مروه با سعی و صفا باز آمدی با دوای درد از دارالشفا باز آمدی با خدا بودی و از بیت خدا باز آمدی خانه را دیدی و آثار خدای خانه را جان چو بر کف داشتی دریافتی جانانه را خیر مقدم شاد زی به به دل‌آراتر شدی با صفا رفتی ولی اینک مصفاتر شدی از خلل بودی مبرا و مبراتر شدی راه حق دانستی و رفتی و داناتر شدی با بصیرت رفتی و برگشته بیناتر شدی بهر اعمال نکو زین پس مهیاتر شدی آرزو دارم تو را قسمت شود سال دگر تا در آن وادی بیابی باز هم حال دگر دیدی آن وادی که نقشی از معاد و محشر است هر کسی در فکر کار خود نه فکری دیگر است اندر آن صحنه فقط سعی و عمل بازیگر است هر سری را هست سودای حقیقت سرور است هر دلی را هست انوار فضیلت مهتر است رنگ یکرنگی نکو در نقش‌بند داور است از سفید و از سیاه از هر نژاد و هر زبان هست یکسان مرد و زن شاه و گدا پیر و جوان مرحبا آن وحدت و یکرنگی و آن اتفاق حبّذا آن یکدلی آن یکزبانی آن وفاق هرکسی سرگرم اعمالش بوَد با اشتیاق می‌دهد با وجد و شوق انجام آن اعمال شاق در چنان قومی نشاید فتنه و جنگ و نفاق در چنان جمعی نزیبد فتنه و قهر و فراق آری آن معنای اسلام است و دین مسلمین گو : به ادیان دگر ، مفهوم دین است این باید اعمالت بوَد مقبول درگاه خدا سِتر احرام و طواف کعبه و سعی صفا حج بیت الله و حج عمره و حج النّسا مشعر و عرفات و رمیِ جمره در دشت منا هم نماز اندر مقام ارجمند انبیا ویژه اندر مسجد ختم النبیین مصطفی(ص) ور به عمدا کرده‌ای تقصیر بخشندت خلاف چونکه خون گوسفندی جرم‌ها سازد معاف آه!... کز قربانی آن گوسفندان یاد شد یاد از آن قربانیان مضطر و ناشاد شد گرچه قربانی و ذبحش از طریق داد شد گاهی از اوقات هم قربانی از بیداد شد چون مقصر کرد قربانی ز جرم آزاد شد عید قربان هم از این قربانیان بنیاد شد ما مقصر ، گوسفند بی‌گنه قربان کنند گوسفندان را فدای نخوت انسان کنند هیچ می‌دانی قوی پنجه‌ست دست انتقام کز مکافات عمل سازد بشر را تلخ کام گوسفندی گر شود قربان ز تقصیر عوام بس جوانان می‌شود قربانی اندر مصر و شام هند و صهیونیسم سازد مسلمین را قتل‌ عام همچو قربانی استعمار خلق ویتنام کِشتکار هرکسی از نوع خود آرد به بار شاخه‌ی گل می‌دهد گل، حاصل خار است خار کاش می‌شد این سفر عبرت به افراد بشر این سفر درسی بوَد از بهر ارشاد بشر تا تنبّه یابد از این صحنه اولاد بشر بشنوند از راه دل یک لحظه فریاد بشر دادخواهی کرده گیرند از بشر داد بشر شادمان سازند قلب و جان ناشاد بشر کاین سفر انگیزه‌اش غیر از وداد و داد نیست چون بنای داد جز بر پایه‌ی امداد نیست گو پس از حج بهر ابنای بشر کردی دعا بهر دفع فرقه‌ی بیدادگر کردی دعا بهر ختم جنگ پرخوف و خطر کردی دعا بر رفاه حال زار کارگر کردی دعا بر نجات مسلمین در به در کردی دعا تا شود ظاهر ، امام منتظر کردی دعا حاجیا از بعد حج این‌سان دعا بایست کرد این دعاها گر نکردی حج نکردی باز گرد کاش می‌کردی دعا خورشید دین رخشان شود نور توحید و ولایت بر جهان تابان شود قائم آل عبا در عرصه‌ی جولان شود کافر دجّال‌‌خو در خاک غم پنهان شود ساحت دین محمد(ص) مأمن ایمان شود بر همه گیتی فروزان مشعل یزدان شود تا به امر مهدی موعود ، عزم حج کنیم گوهر وحدت ز بحر عشق مستخرج کنیم حاجیا آن حج مخوان اکبر که حج اصغر است کن طواف کعبه‌ی دل‌ها که حج اکبر است کعبه سنگ تیره و دل از گهر والاتر است آن ز ابراهیم برجا این ز حق مستظهر است دل سرای ایزد و ایزد ز دل مستحضر است پس دلی گر بشکند گویا شکست داور است حاجیا باطل نسازی حج خود را زینهار نشکنی با یک شکست دل، دل پروردگار خوب دیدی خانه را آن خانه‌ی ربّ جلی‌ست کز در و دیوار آن نور حقیقت منجلی‌ست خوب فهمیدی چرا زانوار وحدت ممتلی‌ست وز چه کس آن صوت روح افزای لبیک و بلی‌ست زآنکه آنجا زادگاه خانه‌زاده حق ، علی‌ست آن فروغ و آن نوا از شیر حق، شاه ولی‌ست با تولای علی ، اعمال ما گردد قبول ورنه با هفتاد حج ما را ست در دوزخ نزول حج بوَد آیین عشق و رأفت و مهر و وفا حج بوَد آداب رفق و شفقت و لطف و صفا حج بوَد مرآت فضل و رحمت و فیض خدا حج بوَد آیات عدل و وحدت و راز بقا حج بوَد مجموعه‌ای از دین ختم الانبیا حج بوَد مستوره‌ای از صحنه‌ی یوم الجزا حاصل و محصولِ حج تعریف و عرفان علی‌ست چون کمال دین حق ، مدیون ایمان علی‌ست ادامه: 👇
ادامه: شیعه‌ی مولا همانا پیروِ مولا بوَد در طریق مذهب و دین رهروی پویا بوَد امر دین را آمر و مأمور در اجرا بوَد نهی دین را ناهی و منهی ولو تنها بوَد مستمندان را پناه از همت والا بوَد بینوایان را نوا از پیر تا برنا بوَد پس بگو با شیعیان این است فرمان علی حج بوَد یک قطره از دریای ایمان علی هر که را مهر علی و آل مُهر دل بوَد در دو عالم عشق مولایش علی در دل بوَد بذر عشقش هرکه کِشت احسان وی حاصل بوَد از علی جوید مدد هرکس ورا مشکل بوَد سکه‌ی شاهیش بخشد هر کسش سائل بوَد جرم صاحبخانه نبوَد گر گدا کاهل بوَد پس ز پیر معرفت ـ مولا ره عقبا طلب تا چو (شمس قم) نگردی گمره و دنیاطلب شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(سروش عرفان) سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را که رسید ساقی جان مِیِ جام هل أتی را ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را (علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسَوا فکندی همه سایه‌ی هما را) چو علی‌ست مظهر حق به حقیقتش ولی بین همه حکمت خدا را ز رخش تو منجلی بین ز غدیر خم مپرسش ، ز کمالش اوّلی بین (دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من ، بخدا قسم خدا را) اگرش خدا بخوانم ، بجز او خدا نماند وگرش خدا ندانم ، ز خدا جُدا نماند وگرش جدا شناسم ، اثری بجا نماند (بخدا که در دو عالم ، اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سرِ چشمۀ بقا را) تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ تویی آنکه عالمی را ، ز فراق توست آوخ تویی آنکه بی ولایت! صف جنت ست برزخ (مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ به شرار قهر سوزد ، همه جان ماسوی را) چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن سر کوی دلربایش ، سر بندگی بیفکن به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن (برو ای گدای مسکین! در خانه‌ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را) علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن (به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا) به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب (بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را) به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان به سجود ، پای زهدش عرفا و بی نیازان شده محو طاعت وی فقها و نکته سازان (چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را) حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت (نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم؟ شه ملک لافتی را) چو علی بوَد به عالم شه کشور امامت همه گه کند تفقد ، همه گه کند کرامت نظر بلند سِیرش ، چو بوَد نعیم نعمت (به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت! که ز کوی او غباری ، به من آر توتیا را) علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت که بقای هر دوعالم ، همه هست در بقایت به نوید عفوّ ایزد ، دو جهان به اتّکایت (به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها که دادم همه سوز دل صبا را) علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان (چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را) به وجود بی مثالش ، بنموده فخر آدم ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم (چه زنم چو نای ، هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش‌تر ، بنوازد این نوا را) چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی بنموده ذات باری ، به فتوّتش گواهی چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی (همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را) هله (شمس قم) ز هجرش شده دل ز غم لبالب ز شرار ناله‌ی دل ، تن و جان فتاده در تب شده هر سَحر نوایم ، ز غم تو ذکر یارب (ز نوای مرغ یاحق ، بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش ست (شهریارا) شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات ‌عینی طواف در سفر زیارتی خانه خدا ‌ بخاطر ایام حج بامن طواف می‌کرد باغی پر از تمنا یک اسمان ستاره چشمی همه تماشا دستان پر نیازی  بر  استان کعبه احساس اشتیاقی چون آتشی سراپا ----------- بامن طواف می‌کرد گامی صبور ولرزان بال وپری شکسته در طول راه هجران پروانه ای که از شوق گرد وصال می گشت روشن دلی که میدید ایات سبز قرآن --------------- بامن طواف می‌کرد ۰گلدان سبز ‌حاجات ذکری‌پر از ترنم از آیه ی مناجات مرغی قفس شکسته محرم بکوی دلدار فریاد پر سکوتی از کوچه های ایات ------------------ بامن طواف می کرد گلدسته های ایوان چندین پرنده ی شاد برقبله گاه ایمان پیری گرفته بردوش با چهره ای خزانی آیینه ی زلالی درپیش روی جانان ----------------- بامن طواف می‌کرد هر ذره در کناری هرلحظه باوری بود از اشک وبیقراری بامن طواف می‌کرد بس چشمه های جاری بامن طواف می کرد  یک عمر سرسپاری شعر: صدیقه شاداب نیک استان البرز 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌