eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست چون در آن  بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد حــج مقبـــولِ  دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است ساحل چشـــم من  اندیشـــهٔ دریــا دارد ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا نم نم اشک  گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ رفته مُحــــرم مــــاه صــفــر شد زینـب دوبـاره خونیـن جگــر شد وقت ماتم شد دل غرق درغم شد بار دگـــر تازه داغ مُحـــــرم شد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((ای حسین جانم حسین حسین جانم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دل خون ببینید دلدادگــــــان را بسته به زنجـیر آزادگــــــــان را شـــامیان یارب باخنده ها برلب آتش زدند ازکین بر هستی زینب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای حسین جانم حسین حسین جانم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شدچشم هستی غــرق تمــاشــــا بر ناقـــه طفلان بر نیــــزه سرها کودکان خســته با قلب بشکسته برروی لب دارند فـــریاد پیوسته 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((ای حسین جانم حسین حسین جانم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در شام ویـــران در اوج شـــیــون بر اشــک طفلان خندیده دشـــمن شامیان شـــادند در اوج بیـدادند از غصــه آل الله دراشک وفریادند 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((ای حسین جانم حسین حسین جانم)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:حاج محمود تاری «یاسر» ١۴٠١ / ۶ / ۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای زیـارتـگاه مــن ، روی مـــــاه تــو کلبــه ام روشـــن شـــده، با نگـاه تـو آمـــدی بـر دیــدنم ای تــازه مهمانـم رونــمـــای دیـدن رویــت بُـوَد جــانم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا ابا العطشان ــ یا ابالمظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با تو بـودم همـســفر، در چهـــل منزل از تو پیشــانی و از ، مـن شکــسته دل قاتلت بـر رویـــم ابر نیـــلی ام می زد من صدایت میزدم او سیلی ام می زد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا ابا العطشان ــ یاابا لمظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شد به ره چشمم سپـید، مهـــربان بابا گفتگـــو کـــن با من ای، یوســف زهرا کـــو عمــوی مهـــربانـم کــو علمدارت کـــو علی ّ اکبــــر آن یـار وفــــادارت 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا ابا العطشان ــ یا ابالمظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مجـلس نامحـــرمان خـــاطرم افسـرد تا که چوب خیزران بر لبت می خـورد خون دل حلقــه به چشم کودکانت زد باچه حالی عمّه ام لطمه به صورت زد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا ابا العطشان ــ یاابا المظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــــاطراتی دارم از کوچــــه های شام از غـــروب غـــربت و سـنـگ روی بـام پایکــوبی، دســت افشانی در آنجا بود تازیـانــه بـر تنــــم جـــای تســـلّا بــود 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا ابا العطشان ــ یاابا المظلوم (2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من که جـــایــم بـوده بر روی دامانت نـقـش قلـب مـن بُـوَد داغ هجــــرانت رنـــج دوری را ببیــن در آتــش آهـم مثل زهرا مادرت مرگ از خدا خواهم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یااباالعطشان ــ یاابا المظلوم (2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدمـت از راه دور ، یــــاریـــم دادی دیـــدی اشـــکم را و دِلــداریم دادی ازروی نی چشم خودبستی و واکردی بـر تســلّای دل خــونـــم دعـــا کردی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یاابا العطشان ــ یاابا المظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با گلــوی تشـــنـه و با لـب خــونین من دعـــایی می کنــم، تو بگـو آمـین تا بگویـم پاسـخ هَـل مِـن مُعیــنت را جان براهت می دهم ای یوسف زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((یا اباالعطشان ــ یا ابا المظلوم(2)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اثر از:حاج محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) ۱۴۰۱/۶/۹ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «نـوای عشــق» قــربان صــفـای تو حســين جان جــانم به فـدای تو حســین جان دارم هـمــــه جـــا ای گل زهـــرا گلبانگ نـوای تـو حـســین جــان ای داده نـدا عــــزت دیـــن را این ما و نـدای تو حســـین جان دل محـــو کـــرامات وجـــودت جان محو لقای تـو حسیـن جان مـــهـر تـــو بــود در دل یـاران الطاف خـــدای تو حسیــن جـان من دوختـــه ام دیده ی خـود را بر جود و سخای تو حسین جان از سیـــنه کنــــون مـــرغ دل من پَر زد به هــــوای تو حسین جان در کـــوی ولای تـو دو دســــــتم گردیده گــــدای تو حســین جان سوگـند به حق ، این که رضایش باشد به رضای تو حســــین جان وا گشــــــته همـــه عمــــر زبانم در مـــدح و ثنای تو حسین جان ای نـور خدا ، ظـــرف وجــــودم پُر شــد ز عطـای تو حسین جان این بـــوی بهـشت اســـت که آید از صحن و سرای تو حسین جان شـــد آبــروی هـــر دو جهــانــم خــاک کف پای تو حســـین جان چون عشــق دل من زده خیـــمه در کرب و بلای تو حســین جان بگذشته ام از جان و سر خویش در راه ولای تو حســـین جـــان افـتـاده به جـــــان و دلم آتـــش از داغ عـــزای تو حســـیـن جان از حنجــــر خـــونیـن تو پیچـید فـریاد رســـای تو حســیـن جـان مظلوم تـریـــن رهـــــبر عــــالـم هستی به فـدای تو حسـین جان «یاسـر» به ولای تو گرفته ست در دسـت لوای تـو حســین جان شعر:محمود تاری «یاسر» ۱۴۰۱/۶/۷ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
ای دل بیا با عشق مولا پر بگیریم تا افسر آزادگی ، بر سر بگیریم آری به دل ، مهر حسین بن علی را از کودکی با شیر ، از مادر بگیریم درسِ جوانمردی و صبر و بردباری از مکتب شیر خدا حیدر بگیریم رمز بزرگی را اگر چه ناتوانیم باید از آن شِش ماهۀ اصغر بگیریم شور و شهامت را ز دوران جوانی از شیر مرد کربلا ، اکبر بگیریم دلدادگی ، فرمانبری و جان نثاری تا مرز جان، از مالک اشتر بگیریم حق گفتن و تبعید را با جان خریدن باید به رسم مردی از بوذر بگیریم حق ضعیفان را به فرمان خداوند از ظالمان با تیغه‌ ی خنجر بگیریم در نردِ عقل و عشق ، بايد بی‌محابا با مهره‌ی دلدادگی ، ششدر بگیریم سر تا بپا گر سوختن در مجمر عشق ققنوس آسا جان ز خاکستر بگیریم از جذبه ی مِهری که باشد در دِل ما نوری بِه دل رشک مَه و اختر بگیریم امّیدوارم روز محشر ، از می عشق جامی ز دستِ (ساقی) کوثر بگیریم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1369 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴جانم خاک پایت توتیای چشمم 😭😭😭😭😭😭 https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82 داستان پیرمرد قد خمیده ای که از العماره راهی کربلا بود اربعین کربلا
🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین «فرارسیدن ماه صَفَر» 🏴🏴🏴🏴🏴 😭😭😭😭😭 فَلَک اَز ماه صَفر خاطر«مَحزون» دارَد قافله آمَده دَرشام و دلی«خون» دار‌َد دَم دَروازهٔ ساعات شلوغ اَست شُلوغ فاطمه شکوه اَزین خولی «مَلعون» دارَد بَرسَرِنیزَه سَرِسبط رَسول مَدَنی است آنکه اَزداغ پسَرناله به «هامون» دارَد پیش لیلا زغَم یار مَگوئید سُخَن خاطری غَمزَده چون ازغم «مجنون» دارَد خیزَران دَست یَزیدوبلَبش جام شَراب آنکه اِرث اَزپدَرونخوت «قارون» دارَد https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82 خسروی فَر
امام زمان(عج) حضرت زینب(س)کوفه وشام یگانه حامی خون خدا، بنفسی انت! سلالۀ سرِ از تن جدا، بنفسی انت! بیا که می‌گذرد قرن‌ها، هنوز دهند تو را هماره شهیدان ندا، بنفسی انت! بیا که حضرت صدیقه چارده قرن است کند برای ظهورت دعا، بنفسی انت! بیا که از جگر چاه، اشک می‌جوشد ز بس گریست علی بی صدا، بنفسی انت! بیا که طشت بُوَد مثل باغ لاله هنوز ز پاره‌های دل مجتبی، بنفسی انت! بیا که چشم به راه ظهور توست هنوز سر بریدۀ خون خدا، بنفسی انت! بیا که نالۀ «عجل علی ظهورِ» حسین رسد به عرش، ز طشت طلا، بنفسی انت! بیا دعای فرج بشنـو از لب زینب به شهر کوفه و شامِ بلا، بنفسی انت! بیا که دیده‌ی "میثم" به عارضت* نگرد کنار تربت پاک رضا، بنفسی انت! https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82 استاد سازگار
صفر رسیده و دل عازم سفر شده است به لطف عشق مجهز به بال و پر شده است شده ست چشم من و پای زینبم همراه به پای تن نروم پای دل می آید راه لبم دوباره ضریحی به بوسه کم دارد خیال می کنم امشب حسن حرم دارد خیال می کنم و باز هم مردد من که کربلا بروم یا بقیع باید من جواب می دهد این دل که هر دو جا حتما در اربعین به عراق و سپس حریم حسن سوال می کنم از دل که بین این دو حرم از این مسیر زمین یا که از هوا بروم فقط که فکر کنم باز راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلبریتی های بی شرف ببینید خجالت بکشید صحنه‌ای عجیب از اسارت سربازان جبهه حق در زندان‌های صدام با سرودی زیبا که بلاشک اشک همه ما را در می‌آورد و در قلبمان علم افتخار به ایرانی بودن و شیعه بودن را بلند می کند. ♦️صحنه‌هایی که انعکاس این روایت امام کاظم (ع) است که فرمود: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُوا اَلنَّاسَ إِلَی اَلْحَقِّ، یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ اَلْحَدِیدِ، لاَ تُزِلُّهُمُ اَلرِّیَاحُ اَلْعَوَاصِفُ وَ لاَ یَمَلُّونَ مِنَ اَلْحَرَبِ وَ لاَ یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اَللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ 🔸مردی از اهل قم قیام و مردم را به سوی حق دعوت می‌کند و قومی گرداگرد او جمع می‌شوند به صلابت پاره‌های فولاد، تندبادهای روزگار آنها را به لرزه درنمی‌آورد و از جنگ خسته نمی‌شوند و ترس به خود راه نمی‌دهند و بر خدا توکل می‌کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.» (علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶) روایت فتح
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شام مجلس یزید ملعون 😭😭😭😭😭😭 چوب ستم و سر بریده والله قسم نـدیده دیـده این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده است سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مشت اسیر داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه خشک هم خون دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم» شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82 استاد سازگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ همیشه ماه محـــرم شروع یک سفر است سفر به مقصد شام و به غربت صفر است سفـــر به بغــض نهــان ستـــاره ها سرِ نِی سفر به خیمــهٔ باران به چشمهای تر است صفــر نگـــاه پر از دردِ یک علمـــدار است به خواهـــری که ز بزم شراب،خونجگر است صفر اشــارهٔ سنگیـــن دست زجـــر بر آن کبوتری که به سنگ جفا شکسته پر است صفـــر جواب غریبی ست در میان طبـق به دختــری که شبانه در انتظار سر است سری که گاه به نیزه ست و گاه در دل تشت سری که با لب خونین مقابل نظـر است سری که گاه تنــوری، شکفـــته از نورش سری که راهبی از آن دلش پر از شرر است سری که سنگ جفا از یهودیان خورده ست سری که بر سر بازارِ شام در گذر است سفر به این همه غـــربت چقدر سنگین است کمان قامت زینب نشان از این سفر است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۲۷ اول صفر۱۴۴۵ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری دروازه ی ساعات بود و هتکِ حرمت ها حیران شد اینجا عمه ی سادات ، ساعت ها ساعاتِ این دروازه بی اندازه غم دارد دروازه ای که شد سر آغازِ مصیبت ها یک مرتبه دیدند شهر شام شد روشن یک قافله از نور آمد بینِ ظلمَت ها شد کاروان اینجا معطّل بینِ جمعیت وای از شلوغی ها ، ای وای از اهانت ها دروازه با آوازِ رقّاصان دلش لرزید زینب دلش خون شد میان این جسارت ها بازار شام و زینب و مردانِ بی غیرت گشتند روی نی ، پریشان کوهِ غیرت ها با سنگ استقبال سرها آمدند اینجا بازار گم شد بینِ آزار و اذیّت ها زینت به زین العابدین گشته غل و زنجیر خون شد به قلبِ مرد محراب و عبادت ها عباس روی نیزه شرمنده شد از زینب چون دید خواهر را اسیرِ بی مُروّت ها با خطبه های آتشین ، آتش به دشمن زد این زن چه زیبا بهره برد اینجا زِ فرصت ها در شام گویا یک علی با ذوالفقار آمد تنها بر آید از علی این گونه صحبت ها هرگز نمی گویم چگونه ساکتش کردند زشت است آید بر زبان بعضی عبارت ها!! بر روی نیزه، خواندن آیات حکمت داشت قرآن تلاوت شد برای رفعِ تهمت ها هر بار زینب دیده اش بر یار می افتاد تجدید می شد بین آنها عهد و بیعت ها شعر: رضا یزدی اصل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ مربع ترکیب تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها ( ورود به شام ) ***************** در بین طوفان با دلی آرام رفته او دست بسته ، با شکوهِ تام رفته مردانه پای پرچمِ اسلام رفته از کربلا ، کوفه از آنجا شام رفته هر چند در بند اسارت بود زینب راهِ سعادت را فقط پیمود زینب این زن مسیرِ عشق را هموار کرده در نشرِ حق مثلِ رسولان کار کرده از خوابِ غفلت شام را بیدار کرده با " ما رایتُ " دشمنش را خوار کرده با نورِ زینب گشت قلبِ شام روشن در مجلسِ کفّار شد اسلام روشن آمد که از این شهر ظلمت را بگیرد آمد عقیله تا جهالت را بگیرد از شامیان می خواست غفلت را بگیرد دل مردگیِ این جماعت را بگیرد زینب چو دید این شهرِ کفر ، ایمان ندارد آمد که بذرِ عشقِ حیدر را بکارد با خطبه هایش کرد کارِ صد نبی را آورد با خود نور ِ پیغامِ ولی را باید ببیند شام این نورِ جلی را وقتش شده این شهر بشناسد علی را این خاک از نسلِ ابوسفیان غمین بود دل تنگِ اولادِ امیرالمومنین بود زینب به شام آمد حقایق را بگوید آمد که اینجا را به اشک خود بشوید جاری شد اشکش تا گلِ ایمان بروید این خاک باید عطرِ حیدر را ببوید مانند زهرا مادرش روشنگری کرد غوغای زینب شام را هم حیدری کرد هر آن چه ممکن بود در راه خدا کرد این عالمه حق را زِ هر باطل جدا کرد بعد از برادر کارِ مصباح الهدی کرد خود را به کوهی از مصائب مبتلا کرد باید بخوانم روضه را آرام آرام می گفت زین العابدین الشام الشام ظلم و جفا را چون به اوج خود رساندند بر قلب زینب داغِ عالم را نشاندند کوچه به کوچه آلِ حیدر را کشاندند با دستِ بسته کودکان را می دواندند این قافله در شام مرگِ خویش را دید اینجا دلِ زینب زِ داغی سخت لرزید اینجا ستم بر دختِ زهرا شد مکرر اینجا سر بابا شده مهمان دختر اینجا تداعی شد به زینب غسلِ مادر اینجا به وقتِ غسل ، شد غساله مضطر کنج خرابه شد محیطِ اشک و ناله از بس جراحت بود بر جسمِ سه ساله شعر: رضا یزدی اصل 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما چرا از غمت نمی میریم.mp3
834.2K
😭قسمتی از گزارش فاطمه صغری سلام الله علیها از عصر عاشورا ⭕️لطفا در خلوت و شرایط مناسبِ روضه گوش بدهید ما چرا از غمت نمی میریم؟! بگذر از مای بی مرام، حسین قسمتی از مقتل خوانی شام غریبان هیئت محبّین الحسین علیه السلام محرم ۱۴۴۵ https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ مردم را به دور خود جمع کرده بود و برایشان از و و و سخن می گفت. از و و از درک معانی و این که حضرت حق از آنان چه ها خواهد پرسید . عارفی که از آنجا می گذشت رو به جماعت کرد و گفت: حضرت حق حوصله پرسیدن این همه سوال را ندارد فقط یک سوال می پرسد : من با تو بودم ، تو با که بودی؟ اگـر به زُلف دراز تو ، دسـت ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─