eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصیده ی (بدون الف) در منقبت حضرت علی (ع) (عــدل مطــلق) مَظهــر حــق شـــیر حـــق مُظهــر علی محــور دیــن ، میــر دیــن گســتر علی کــوکــب بـــرج فضـیلت ، نـــور علـــم عـــدل مطـلق ، معـــدلــت پـــرور علی چــون سمــیّ ِ حضـرت حـــیّ قــدیــم در ضمیـــر عشـق حـــق ، مضمـــر علی بــود کـودک ، حیــّـه در ، در مهـــد شد پـس ملـقــب گشـت بـــر حیــــدر علی پیـــرو‌ِ دیـــن رســـولِ (ص) منـتخــب هـمــــدم و هـمخـــوی پیــغمــــبر علی بـــود مخلـــص در عبـــودیت چو بـود مــرجـــع علـــم و عمـــل ، یکــسر علی مَصـــدر لطــف و کـــرم بـــود و شرف معــــدن فـیــض و یـَــم کـــوثـــر علی هست جــز ختـــم رســـل بر مسلمیــن در فضیــلــت ، مِهـتـــر و بـــرتـــر علی گفــت پیغمـــبر که هسـتم شهــر علـــم هســت بـــر شهــــر نبـــوّت ، در - علی مفتخـــر بر وی ، جمیـــع مـــؤمـنـــیـن بــر همــه ـ گیـــتی بـــوَد مفخـــر علی در صوف رزم و بــزم و عــزم و جــزم بـــود در هر نقطـــه ، مسـتحضــر علی هرچه مشکل بود و معضــل، بـی‌دریــغ چـــون پیمـــبر ، بــود مسـتظهـــر علی در نبـــرد و غـــزّه ی بــــدر و حـنـــیـن بـــود در قـلــــع عــــدو ، صفــــدر علی جنـــگ خنــــدق در نــبــــرد عـبــــدوُد هـــم نـبــــرد وی نـبـــودی ، گــــر علی مــرحــب خیـــبر بکشـت و فتـــح کرد در هجــــومـــی قلعــــه‌ی خیـــبر علی روز ِ رزم ِ مشــــرکــیـــــن ِ ددمـنــــش بـود بهــــر مســلـمـیـــن ، سَـــرور علی در شـب هجـــرت ، پــی حفـــظ نبـــی چــون محمـــــد خفــت در بســتر علی گفــت پیغمـــبر به حکـــم ســرمـــدی : هست بـر دیــن سَــروَر و مَصـــدر علی بعــد ِ پیغمـــبر که بــر رغـــم غـــدیـــر شد به دسـت ملحــدیــن مضـــطر علی چون سـه تـن بـی‌دیـن ستم هرگز نکرد هیـــچ ملـعـــون سـتـمگــــر ، بـــر علی بس ســتم کـردنــد بــر وی مشــرکیــن دسـت بگــرفتــی بـــه فـــرق سـر علی منـــزوی گــردیــد و طبـــق مصلـحـت کــــرد تــــرک مسجــــد و منـــبـر علی بعـــد ِ چندی طبـــق تصمیـــم عمـــوم شـد زعیـــم و میـــر و سرلشکـــر علی دشمن بـی‌دیـن و حــق‌کـش در دمشـق دیـد چون در کــوفـــه شد رهبـــر علی ریخت طـرح قـتــل وی پس کشته شد شمــع حــق ، خـورشید روشنگـــر علی تیــغ دشمـن چون سـرش منشــق نمود شکـر حـق فـرمـود ، فـی محضــر علی خون فرقش چونکه در مسجد بریخت بـــر زمیــن بخشـید زیــب و فـَــر علی گر شهیــد عشقِ حــق شد در سجـــود فــدیــه ی معشــوق ، کــردی بـــر علی "فــزت" فرمودی "به ربّ کعبــه" چون ربّ ِ کـعـبـــه در گــشـــودی بـــــر علی کیفـــر جـــور عـــدو بی چـون و چنـد می‌دهـــد در صحـنـــه ی محشــر علی چــون قســیــم جـنـــت و دوزخ بـــوَد می‌دهــد بـر نیــک و بـــد، کیفــــر علی (شمس قم) جــز بیـت آخــر "بی الـف" گفــت : مـــدح ســاقــی کـــوثـــر علی شادروان سید علیرضا شمس قمی 1370 https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرالْمؤمِنین" (ساقی کوثر) رخش عدالت ـ اگر سوار ندارد هست حماری که : اعتبار ندارد کِلک هنر نیست گر به‌دست هنرمند  می‌شکند چون که ابتکار ندارد زردی مغرب کجا به رنگ طلوع است فصل خزان ، رونق بهار ندارد عدل بوَد لشکر عظیم ممالک کشور بی لشکر اقتدار ندارد لشکر اسلام را علی‌ست علمدار بهتر از او حق به روزگار ندارد باک نداریم در مصاف کسی که تیزتر از تیغ ذوالفقار ندارد ایکه سواری تو بر حمار حماقت! جز به فلاکت ، تو را دچار ندارد باد غرورت دهد به بادِ هَریمن کینه‌ی شیطان ز ما شمار ندارد وام گرفتم ز بیدل از سر عسرت بهتر از این بر من افتخار ندارد : "کینه به سیلاب دِه ز نرمی طینت سنگ چو شد مومیا ، شرار ندارد" خلق میازاری از مصالح دشمن بحر نگون‌بختی‌اش کنار ندارد آنکه کمر کرده خم به نزد ستمگر آلت دست است و اختیار ندارد بس‌که حقارت‌ پذیر گشته دریغا جرأت ِ ابراز ِ انزجار ، ندارد کرده خودش را درون پیله گرفتار پیله‌ی خودساخته ، فرار ندارد هست دلی‌که انیس و پیرو اغیار محض وقاحت بوَد ، وقار ندارد حیثیت‌اش چون رَود به باد رذالت راه ، پس از آن به جز مزار ندارد دیده‌ی دل وا نما به روی حقیقت گر ز گنه ـ دیده‌ات ـ غبار ندارد (ساقیِ) کوثر، علی ز خمّ غدیر است کس به جز او جام خوشگوار ندارد آن که کند تر لب از شراب ولایش در دو جهان ، غصه ی خمار ندارد. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(تحلیل خودش را دارد) قصه‌ی عشق ، که تفصیل خودش را دارد مثل خوابی‌ست که تأویل خودش را دارد پای اندیشه کجا می‌رسد ای خالق خلق! به وجود تو که تفضیل خودش را دارد دانم آن‌قدر که عالم همه از خلقت توست این مقامی‌ست که تجلیل خودش را دارد در شب قدر عطا گشت ز تو سوره‌ی قدر شأن این آیه که تنزیل خودش را دارد آن شبی را که فزون‌تر ز هزار آمده است پاس داریم که تطویل خودش را دارد چارده گونه روایت به قرائت خواندیم این کتابی‌ست که ترتیل خودش را دارد ای مسلمان! تو ز قرآن بطلب چاره‌ی خود مَسلکِ ارمنی ، "انجیل" خودش را دارد بطلب چاره‌ی خود را که گشایش‌گرت اوست که به هر مشکلی آجیل خودش را دارد پاشو از خواب جهالت به جهان ورنه خدای ـ روز محشر ـ که سرافیل خودش را دارد پاک کن گرد کدورت ز دل و جلوه نمای این غباری‌ست که تغسیل خودش را دارد ما بر آنیم که با وحدت ِ پیمان باشیم این پیامی‌ست که تعدیل خودش را دارد گرچه شیطان شده از روز ازل وسوسه‌گر آدمی نیز ، اباطیل خودش را دارد شد برادرکشی از اول خلقت ، مرسوم همچو هابیل که قابیل خودش را دارد لشکر ابرهه با فیل ِ مراد آمده است نیست غم کعبه ابابیل خودش را دارد نهراسیم ز ویرانگر ایمان و وطن مُلک اسلام چو "سجّیل" خودش را دارد باکی از ظالم و فرعون‌صفتان در دل نیست حضرت موسی ِ مان ، نیل خودش را دارد راسخانیم به عزمی به تقابل با کفر گرچه هر غائله‌ای قیل خودش را دارد با وقیحان به تقابل چو نشینی هنر است این نزاعی‌ست که تجمیل خودش را دارد عاشقانیم که در وادی لیلی ز جنون رهسپاریم که تمثیل خودش را دارد همچو مَدّی که بیان دل خطاطان است واژه‌ی عشق ، تفاصیل خودش را دارد سیزده سال که یعقوب ، به لابان تن داد شور عشقی‌ست که راحیل خودش را دارد گرچه سخت است گذشتن ز گذرگاه مراد این عبوری‌ست که تسهیل خودش را دارد مصرعی وام ز "پروانه" گرفتم که سرود : "این غزل، شیوه‌ی تحلیل خودش را دارد" ۱ هر هجا را ست مقامی چو به تقطیع کلام وزن هر شعر ، افاعیل خودش را دارد (ساقیا) شعر تو هرچند که شیواست ولی طبع تو ، شوق به تکمیل خودش را دارد برسد دست تو بر کنگره‌ی چرخ فلک گرچه این مرحله تحصیل خودش را دارد نشود نام پسر ، مشتهر از نام پدر گرچه هر طایفه فامیل خودش را دارد گر کنی درک مفاهیم و موازین سخن شهرتی هست که تحمیل خودش را دارد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1400/10/08 https://eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ استاد مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب‌های قدر واسطهٔ فیض و رحمت است ا࿐❈❁࿐✿❈✿࿐❈❁࿐ا ای دل! به خلق و دار و ندارش نظر مکن جز در حریم خالق سبحان گذر مکن روی نیاز ، بر در ِ آن بی نیاز بر خود را به درگه دگری در به در مکن ما و منی به دور کن از خویش ِ خویشتن جز در منای خالق یکتا به سر مکن در هر زمان به شکر و سپاسش زبان گشای وین شکر را به خاطر خیر دگر مکن تفسیر سوزش دل ما، اشک دیده است ای دل! به غیر درگه حق دیده تر مکن از درگه حبیب ، مشو ناامید ، هان! با این گناه ، در ره دوزخ سفر مکن غیر از خدای و قاطبه‌ی اولیای او روی امید ، سوی کسان دگر مکن یارب! به راه وحدت و صدق و صفا و مهر خیر بشر ، مقدّر و شایانِ شر مکن کفران نعمت تو نمودیم ؛ بیش از این ما را دچار فتنه و خوف و خطر مکن تقدیر ما ز لطف ، به حکم قضا مده حکم قضا حواله به دست قَدَر مکن شب‌های قدر، واسطهٔ فیض و رحمت است حاجات ما شکسته دلان ، بی ثمر مکن ما شکر نعمت و کرمت را نکرده‌ایم محتاجمان به نعمت هر بَدگهر مکن یارب! به حق احمد و آل عزیز او بر شیعیان نظر کن و صرف نظر مکن یارب! به حق حجت حق ، دوستان او چشم انتظار حجت ثانی عَشَر مکن یارب! جمیع منتظران ظهور را... محروم ، از ولایت آن منتظَر مکن یارب! ز فیض مهدی موعودِ منتقم جز عاشقان حضرت او بهره ور مکن چون (شمس قم) ز فرقت مهدی به ظلمتیم یارب! سیاه روزی ما بیشتر مکن یارب! زبان حالِ جهان است این سخن باری نگه به این سخنِ مختصر مکن بیدار و خواب بنده‌ی دلخون برابر است شاها...! تو سوز سینه‌ی ما ، بی اثر مکن. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ در این شبها رها کن عاصی از عصیان خود دل را به استغفار وا کن از دو دست خود سلاسل را ز جا برخیز، دنیا نیست جای خواب ای غافل کجا در راهِ سیلابی بنا سازند منزل را؟! گناهِ بعد طاعت، خرمن طاعت بسوزاند مسوزان با گناهِ خویش این مقدار حاصل را اگر چه ظاهر دنیاست زیبا، لیک قتّال است چنان افعی که دارد در دلش زهر هلاهل را چنان غفلت حجاب دیده ما شد در این دنیا که حتی برده از چشمان ما، مرگ‌ِ مقابل را بکش خار گناه از دل هنوزت فرصتی مانده وگرنه آفتاب عُمر، محکم سازد این گِل را اگر عاجز شدی از خود به درگاه کسی رو زن که حتی هر نبی با نام او حل کرد مشکل را همان که نام شیرینش، همیشه نقل مجلس هاست به نام او مزیّن میکنم هر بار محفل را علی آن آیت اللهی که در هفت آسمان حتی رود از هوش هر کس بیند آن قدسی شمایل را به جز دست علی مشکل گشایی نیست در عالم به درگاهش بیاور ای دل غافل، مشاکل را به جز ذکر تشهد "لا" نیاید از زبان‌ او ز درگاهش نراند ساقی ما هیچ سائل را علی و عالی و اعلاست ذکر عارفان حق که با یک یاعلی طی می کند عارف، منازل را مَلَک از ثبت انفاق برون از حد او عاجز چگونه در شمارش آورد دیگر نوافل را؟! در این دریای طوفانی بگیرم دامن او را که خار و خس بگیرد آخرش دامان ساحل را . . به مسجد، ابن ملجم را هم او بیدار کرد از خواب کجا دیدی غریبی که کند بیدار قاتل را؟! ۲۰ رمضان ۱۴۴۵ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
به سر تا پرورانیدم ، هوای پادشایی را بهانه کرده‌ام هر شب، سر کویت گدایی را به عشق روی دلجویت، گدایی در سر کویت کند آن کو به سر دارد ، هوای پادشایی را دلم در حلقه‌ی زلفت ، کند مأوا بدان حکمت که بیند خود به چشم جان، صفای مشک سایی را بوَد جان در تنم زندان، چو مرغی در قفس حیران ندارد مرغ پر بسته ، به جز فکر رهایی را جدا شد بند بند جان ، ز درد فرقت جانان کز آه گرم دل سوزم ، سراپا نای و مایی را چو باشد آشنایی‌ها ، سرآغاز جدایی ها ندارد این دل خسته ، غم بی آشنایی را اگر جود و سخا داری ، به مسکینان رسان یاری که چون بود استخوان سالم چه حاجت مومیایی را به روز فقر و درویشی ، اگر بخشی کم و بیشی کنی شرمنده و حیران ، ز بذل و جود طایی را به صورت گر مسلمانی، به سیرت عکس سلمانی چو گبر پارسی بنگر ، مقام پارسایی را ز داغی بر جبین خود ، فریبی اهل دین خود چرا بازیچه چون واعظ ، کنی زهد ریایی را؟ خدا را زآن سبب خوانی، که در دریای طوفانی ز نادانی نمی‌دانی ، فنون ناخدایی را بوَد (شمس قمی) در قم ، نهان در ظلمت مردم که خواهد پرتوِ خود گم ، نخواهد روشنایی را شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ غزّه مَهدِ ایمان و خطِّ اولِ اسلام در دفاع از قرآن، غزّه مشعلِ اسلام غزّه‌ی مقاوم شد، شِعبی از اَبی‌طالب در کمالِ مظلومی‌ست، خود به ظالمان غالب کودک و زن و مَردَش، در زمانه‌ی بیداد می‌کِشند با هیبت، بر سرِ سِتم فریاد کوچه کوچه‌ی این شهر، پایتختِ ایثار است کوچک و بزرگش یک، شهر را علمدار است در سکوتِ آوارِ خانه‌های ویرانه دادِ خویش بِستانند، از هجومِ بیگانه هیچکس نمی‌دانست، غزه در فلسطین است؟ یا که دین و آئینِ مردمش کدامین است؟ آیه‌های قرآن را، ذکرِ کودکان دیدند تازه مردمِ دنیا، رازِ غزه فهمیدند این جنودِ اسلام و اقتداری از غزه‌ست شیرمَردِ مِیدان هر، شیرخواری از غزه‌ست صبرِ مردمِ غزه، از رسانه‌ها برتر خوب درنَوَردیدند، فاتحانه هر کشور از مقاومت امروز، عالَمی خبردار است دستِ بَرتَرِ ایمان، بر سِلاح، اِخطار است نصرتِ شهیدان است، این مقاومت بی‌شک می‌رسد به پیروزی، این مداومت بی‌شک در کشاکشی از جنگ، رزمشان چو ابراهیم بِینِ شهری از آتش، عزمشان چو ابراهیم روحشان چنان پولاد، جانشان همه بر کف بی‌هراس و بی‌وحشت، بسته تا شهادت صف دستِ خالی اما پُر، قلبشان ز ایمان است هم‌چو کوه اِستاده، پُشتِشان به ایران است انتفاضه‌ی دیروز، شد شروع با یک سنگ انتفاضه‌ی امروز، کارِ موشک است و جنگ بی‌نظیر و بی‌همتاست، انتفاضه‌ی غزه کربلایی از دل‌هاست، انتفاضه‌ی غزه از حماسه‌های خود، شد حماس چون شمشیر پرچمِ فلسطین شد، با جهاد عالم‌گیر بشنو از روایت‌ها، لشکری جهانی را وعده‌های یارانِ آخرالزمانی را این خبر بزودی از، هر رسانه می‌آید در وطن فلسطینی، جاودانه می‌آید قدس می‌شود آزاد، سرفَراز می‌مانیم با امامتِ رهبر، ما نماز می‌خوانیم روزِ قدس می‌آییم، با امیدِ دیدارش کن دعا که می‌آید، روزِ رجعتِ یارش فتحِ مسجدالاقصی، رمز و راز موعود است وعده‌ی ظهورِ یار، عَن قریب مشهود است این دیارِ رمزآلود، رازِ سر به مُهری بود رمز فتحِ قدس این است؛ اَلدَّخیل یاموعود شعر:حاج محمود ژولیده نیشابوری 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
❁﷽❁ :حلالم کن..... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ حال و روز خونه مون شد مثل اون وقتا دوباره داره بابا مثل مادر باز ما رو تنــها میذاره التماست می کنــم بابا نرو زینب می میره بیقراره هر یتیمی که سراغت رو می گیره نرو بابا ! به هــــم نریز پنــــاهِ زینــب رو ببیـــن تو اشـــک و آه زینب رو طاقت این غمو نداره می دونم که چقــد دلت تنـــگه برا مـــادر زمـــزمهٔ لبـات شـــده کـــوثر اشک غم از چشات می باره منِ دلخون ، منِ تنها ، ازت میخوام نرو بابا(۲) ____________________ زینبم ! یک زخم سر دیدی داره قلبت می گیره کربلا می بینی هجده سر به روی نیزه میره جای شکرش باقیه اینجا نشستی دور بستر دختری هم جون میده توی خرابه پیش یک سر میگه بابا ! هر جـــا که اســـم تو رو آوردم از آدمـــای بد کتـــک خوردم گناه دخترت چی بوده دیگه بابا ! منو ببر که خستـَـم از دنیا شدم شبیـــه مادرت زهرا تنم پر از زخم و کبوده منم خسته ، منم تنها ، منو با خود ، ببر بابا(۲) ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۱/۱۴ کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا) در ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ|🌙رَمَضان... 🌀همخوانی موزیکال به مناسبت ماه مبارک رمضان 📌جدیدترین اثر: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🚧تهیه و تولید: 🎙استدیو قرآنی تسنیم 🎥تصویربرداری شده در: 🏡خانه خاطره انگیز سريال قصه های مجید 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/cjAHL 📲 @tasnim_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
قــدس را از کف غـاصــبان رهـــا باید کرد دست دشمــن را ، از غــزه جــــدا باید کرد تــا شود دشمــن اسـلام و مسلمـانـان کـور جشن پیــروزی ، در غـــزه به پـــا باید کرد ا─━⊰═•••❃❀❃❀❃•••═⊱━─ا غـزه یعنی یک جهان مظلومیت نزد ستمگر غـزه یعنی کـربـلا ، افتاده در چنگال کـافـر تا شود سرمشق بر غـرب ستمکار و یهـودی غــزه را آزاد بـایـد کــرد ، بــا الطــاف داور ا─━⊰═•••❃❀❃❀❃•••═⊱━─ا قسم به سیـنه‌ی قــرآن ، به سوره‌ی یاسـین قسم به سـوره‌ی زیتـون و سـوره‌ی والتـین اگـر کـه حکــم جهـادم رســد ، بـدون درنگ به خـون خویش فلسطین! کنم تو را آذیـن سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401/02/09 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
نفــرین به‌دستی که به‌ خــون آغشـته باشد بــذر شقــــاوت ، در زمـیـــنی کِشــته باشد نفـــریـن بـه آن اندیشــه‌ای کــه ظـــالمـــانه جز مـــرگ و غـــارت نیست او را در زمــانه اکنون فلسـطیـن است جــولانگــاه نــاپــاک خـون مسلمـان می‌خورد چون مـارِ ضحـاک سـیری ندارد در جنــایت ، غــرب ِ شیطــان از بس‌که خـون خورده‌ست از خلق مسلمان خــار دوچشـم غـــرب می‌بـاشد چو احمــد گویی ربــوده خــواب از آنان محمـــد (ص) ای ظـــالمیـن غـــرب! بــر انســان نتـــازیـد هرچند قومی بی اسـاس و حقـــه بـــازیــد بــویــی از انســانیـت و مــــردی نبــــردیــد نـامــردمـی کردید و خــون خلـق خـوردیــد حیــو‌ان نــریــزد خــون همنــوعـان خـود را دارد تفــــاوت نــزد او ، هــم‌جنـس و همتــا شد مشت‌تـان وا ، بس کنید این کیــنه‌ها را ای ســنگ‌دل‌هــــا...! نـشـکنـــید آییــنه‌ها را هـی بـر مسلمـــانـــان ایـن عــالــم نتــازیــد گــویـی ز نسـل نطفـــه‌هــای بــی‌جــوازیــد اســـلام ، دیـن همـــدلـی و مهـــربــانی‌ست اســـلام ، آیـیــــن خــــــدای آسمــــانی‌ست اســـلام با ظــلم و تبـــاهـی در ستـیز است بر سیــنه‌های ظــالمــان شمشــیر تیـز است ظـــالـــم_تبـــاران یهــــودی در فـلسـطیــن ایــن تشنگـــان خـــون انسـانیـت از کیــــن بــا کشــتن فــــرزنــدگـــان دیـــن ِ اســـلام غصـب فلسطیـن کــرده‌اند از ظــلم مــادام "قـــدس" شریف افتــاده در چنـگ ستمکـار گشـته اسـیرِ غــاصـبان پست و خـونخــوار مــرگـــا بـر این حکـّــام جهــل و روسـیاهی نفــریــن بـر ایــن انـدیشـه_‌ورزان ِ تبـــاهی (ساقی) رسد روزی که با وحــدت، مسلمان غـالـب شود بر صهیونیسم و غـربِ شیطان تا ریشـه‌کـن گردد به عـالـم ظــلم و بیـــداد تا کـس نبـیــند تـا قیــامـت ، جـــور جـــلاد سید محمدرضا شمس (ساقی) 1399 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به عزیز از تو که ایستاده ای امروز یاد می گیرم ایستادن را مثل آن کودکی که تمرین کرد روی پا کم کم ایستادن را از تو که ایستاده ای ای نخل سبزتر از طراوت زیتون مثل قدس سترگ و مستحکم مانده ای محکم ایستادن را کودکان یونیسف آمده اند تا پس از چند ماه برخیزند کودکت یاد داده آنها را نحوه ی باهم ایستادن را می خورد بر زمین و برخیزد توی آوارها غزل ریزد کودک تو حقوق می خواند مبحث در غم ایستادن را بغض سنگین بادبادک ها ترکید و به اشک شد تبدیل اشک اما به ابر هم فهماند بارش نم نم ایستادن را بس همین رمز حسبنالله است باقی اش با بقیه الله است پشت بر کعبه با جهان گوید رمز یک عالم ایستادن را زینت کریمی نیا(شیدای زینب) http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅✵﷽✵┅┄ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ‌هر چند ســـوزاندی همه برگ و برم را پاشیــدی از هم حال و روز پیکــرم را هر چند آتش بر دل و جانم نشــــاندی بر جا نهــــادی بر تنـــم خاکستـــرم را ققنوس ها می روید از خـــاکم بزودی وا می کنــم روی ســـرم بال و پرم را من زخم سنگــین تبـر بر شــانه دارم اما نمی بینـــی خَم از ذلت ، سرم را ‌ برگ و برم خشکیده اما ریشه ام نه ! سر سـبز می ســـازم درخـت باورم را از خــــون هـــر آلاله ام سر می زند گل بایـــد ببینــــــی کـــودکـان دیگـــرم را مـــن غــــــزهٔ با اقتـــــدار روزگـــــارم هر چند می بینی به چشم اشک ترم را چیزی نمـانده بر درخت ســــبز زیتون دنیـــا ببیـــند رویـــش بــرگ و برم را ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتی روایت، اشک و خون باشد از قاب چشــــم کودکی مظلـــوم آن کودکـــی که بوده همــــواره از بازی و ســرگرمی اش محروم از لحــظه ای که چشــم واکرده سنگی به دستـش داده این دنیـا ســرباز ناموس و وطـــن بــوده در جنــگ با وحشی ترین اعــدا باید بپا خیـــزد قلــم با شــــور باید که دفتــر ، شط خون گردد پیـــدا کند گلــواژه هایی سرخ تا راویِ دشـــت جنـــــون گردد باید که بنـــویسد هــزاران بیت از ســــرگذشت طفــل یک روزه از لالــه هـــای پــرپـــری زیــــرِ آتشــفـــــشانِ بــاغ فیـــــروزه باغی که نزدیکِ به یک قرن است می ســوزد از باروت و خمپــاره سخت است که هفتادواندی سال در میهـــــن خـــود باشـــی آواره دیگر به تنــگ آمد زمـان از ظلــم چـــرخ زمیـــن از غــزه شـد آغاز خــواب از نگـــاه آسمــــان پر زد شــد شــاهد سنگیــن ترین پرواز از قــاب چشـــم غــــزه یکبـــاره اشکـــی چکیــــد از جــنس آلالــه فریادهـــا طـــوفان الاقصــــیٰ شد از حنــــجری با بغــــض صــد ساله پوشــــید کفـــــش آهنــــین را بـر پاهــــای زخمــــــی و پــر از تــاول شــــد راهــــیِ میــــدان جنـگی که آغـــاز شــد انگـــــار از اول بـــارید امـــا بـــر ســـــرش بـــاران باران بمـــب و راکت و مــــوشــک آغـــــوش گــرم غــــــزهٔ مظلــــوم شـــد بســـــتر مــــرگ زن و کودک اما ســـــلاح غـــزه ، ایمـــــان است دیـــده جهــــانی این صـــــلابت را برپا نمـــــوده روی هـــر میـــــدان اسطـــــوره هـــای استقـــــامت را با یک اراده مثــــل کوهـــی سخت دیگر نمی ترســـــد از این بحـــران روزی به پایان مــی رســــد آری مــی گردد او پیــــروز این میــدان مـــــردی برای انتـــــقامی ســـخت با رمــز "جــاء الحـــق" رسد از راه باطــل شـــــود نابود ، خیلـــی زود با دســـتِ فـــرزند رســــــــول الله ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c1204