شهادت #حضرت_مسلم علیه السلام
میان خاک با غبار شهر اصطکاک بود
به قلب تنگ غاروکوچه وجه اشتراک بود
نشست تا تنفس از هوای مسجدی کند
ولی نگاه مسجد محله شرمناک بود
نماز قدرتی دوباره داد و جان گرفت و بعد
نگاه کرد پشت سر نگاه غرق خاک بود
دراز کرد دست تا به دست مردها دهد
که دید مسجد از وجودهرچه مرد پاک بود
نماز او پر از پیاله ی شراب ناب تاک
ولی نماز مردها شبیه چوب تاک بود
به جای عم خود علی ولی غریب تر کمی
به جای فرق سر دلش ز درد چاک چاک بود
به گوش باد گفت که نیا به کوفه یا حسین
و تا حسین باد غرق آه سوزناک بود
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
ذاکر با اخلاص اهلبیت علیهمالسلام
شادروان حاج سید محمـــد جـــلالی
وفات: سحرگاه عید قربان 1402
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یک سالِ پر حسرت و اندوه گذشت)
گرچه یک سال گذشت از غــم هجران جلالی
شعــله ور هسـت دل از مـاتــم هجران جلالی
خاک هر چند که سرد است و بَرد مهر عزیزان
در دلــم هسـت هنـــوزم غــــم هجران جلالی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید قربان مبارک باد.)
به قربانگاه اسماعیل ، قـربـان کن دل خود را
که تا شاید در آنجا حل نمایی مشکل خود را
در آن وادی اگر قربـان نمایی نفس شیطــانی
شود حجّــت قبــولِ بــارگــاهِ حـیّ سبحــانی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید قربان عید چیرگی بر نفس مبارک باد.)
#عید_قربان
حاجيـا گر نفس دون را ذبـح و قربانی کنی
سـیـنه را خــالـی گر از امیــال نفسانی کنی
گر خلیــل آسا گــذر کردی ز اسماعيـل نفس
بعـد از آن درک حضـور فیــض ربـــانی کنی.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید قربان مبارک باد.)
به قربانگاه اسماعیل ، قـربـان کن دل خود را
که تا شاید در آنجا حل نمایی مشکل خود را
در آن وادی اگر قربـان نمایی نفس شیطــانی
شود حجّــت قبــولِ بــارگــاهِ حـیّ سبحــانی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(جام شیطان)
مَردِ حق، کی؟ شیشهی قلب ضعیفان بشکند
مَرد ، آن باشد که قلبِ زورمندان بشکند
مصرع نغزی ز "بیدل" یاد دارم این که گفت :
"سنگ اگر مَرد است جای شیشه سندان بشکند"
گرگ وقتی میدراند گوسپندان را، سپس
زیر بار غصه، پشتِ مَرد چوپان بشکند
کوهکن را گر شکست آمد به سر از سوز عشق
آهِ شیرین هم در آخر، طاق بستان بشکند
پشت عالم میشود خم زیر بار غصهها
هجر یوسف نیز پشت پیر کنعان بشکند
دانش و فرهنگ باشد رهنمای آدمی
کشتی بی ناخدا را موج طوفان بشکند
زور بازوی جهالت میکند خلقی اسیر
فکر دانا عاقبت دیوار زندان بشکند
اعتبار آدمی بر وعده و پیمان اوست
نیست انسان آنکه راحت عهد و پیمان بشکند
در عمل باید که مَردی کرد نه وقت سخن
وَرنه مشت خلق، دندانِ سخنران بشکند
سَروْ از بیحاصلی گردنفرازی میکند
از گرانباری اگر چه تاک، آسان بشکند
حرمت نان و نمک را هر که داند کی توان
ناسپاسی کرده و روزی نمکدان بشکند ؟
شکر نعمت را بجای آور که افزون میکند
نعمتت را ؛ ورنه این نعمت ز کفران بشکند
قطره قطره میتوانی شست زنگ سینه را
کوه ها را قطره های ریز باران بشکند
گوهر دل را بهایی هست نزد کردگار
کِاعتبار و قیمت دریای مرجان بشکند
طرّهی گیسو اگرچه خودنمایی میکند
قدر زلف طرّه را، موی پریشان بشکند
رهروِ شیطان مشو دل بر ستمکاران مبند
کز تزلزل، بر سرت ارکان ایمان بشکند
آن درختی که ندارد ریشه در زیر زمین
گرچه باشد استوار از باد و بوران بشکند
گر بیفتد پرده از رخسار انسانها دمی
زهد و تقوای ریاکاران، فراوان بشکند
تیغ کین افتد اگر در دست نامردان دهر
در دل محراب، فرق شاه مردان بشکند
قافیه گر شایگان آوردهام در این غزل
شایگان نبوَد مرا گر قدر دیوان بشکند
جام ایمان را شکستن (ساقیا) از ابلهیاست
هست عاقل آن کسیکه جام شیطان بشکند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi