─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_هفتم_محرم
#توسل_حضرت_علی_اصغر_ع
#نوحه_زمزمه_زمینه
#بند_اول
در امشب کربلا قحطی آب است
علی اصغر به دامان رباب است
علی لای لای علی لای لای علی جان(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
حرم از تشنگی در اضطراب است
علمدارم در امشب فکر آب است
سکینه در حرم ماتم گرفته
بگوید کودکم پیچ و تاب است
علی لای لای علی لای لای علی جان) ۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_سوم
گلوی اصغرم را پاره کردی
مرا در دشت ها آواره کردی
الهی حرمله آتش بگیری
که خالی در حرم گهواره کردی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: مرتضی محمودپور
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
4_6008227353782652440.opus
169.6K
#شب_هفتم_محرم
#نوحه_زمزمه_سینه_زنی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اول
میان خیمه عمو رباب چشم انتظار
ز علقمه ای عمو جرعهی آبی بیار
به دامنش از عطش فتاده طفلی صغیر
اگر که ششماهههست به عالمی شد امیر
لعل لبانش گشته کبود
پشت و پناهم جز تو نبود
ای عمو ای عموی رشید(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
ببین تلظی کند کودک دردانهام
شکسته شد ای عمو ساغر و پیمانهام
مشک ترا دیدم و رنگ ز رویم پرید
رقیه از تشنگی آه و فغان میکشید
چشم طفلان همه سوی تو
آب روان آبروی تو
ای عمو ای عموی رشید(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_سوم
از عطش کودکان بند دلم پاره شد
زادهی امالبنین ز عضه آواره شد
اشک ز دیده روان مشک بدوشش عیان
راهی شط فرات به دیدهی خونفشان
شرمنده از روی کودکان
بهر یک جرعه آب روان
واویلا واویلا ای عمو(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: مرتضی محمودپور
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
4_6008227353782652454.mp3
416.1K
#نوحه_سینه_زنی
#شب_هفتم
#حضرت_ششماهه_کربلا
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اول
در کربلا قحطی آب
اصغر به دامان رباب
از تشنگی رفته ز هوش
بین حرم در التهاب
ای خاک عالم بر سرم
شرمنده سقای حرم
گوید میان خیمهها
ای وای علی اصغرم
ای وای علی اصغرم
ای وای علی اصغرم (۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
گهوارهی اصغر ببین
گشته چو آه آتشین
مادر نهاد صورتش
زین غصه بر روی زمین
ذکر لالایی بر لبش
شد گریه قوت هرشبش
با ناله میگوید خدا
تسکین این غم زینبش
ای وای علی اصغرم
ای وای علی اصغرم (۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_سوم
اشک دو چشمان رباب
جاری شده چون در ناب
گوید به طفل شیرخوار
مادر بخواب مادر بخواب
رفته عمو آب آورد
تا بر لب خشکت نهد
چند لحظهیی طاقت بیار
تا تاب بر جسمت دهد
ای وای علی اصغرم
ای وای علی اصغرم(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: مرتضی محمودپور
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
طفلی که تشنه است کجا خواب میشود؟
لالایی رباب مگر آب می شود؟😭
زنده یاد سید حسین موید
#دم
اصغر گل سفینه ی حسین است
قبرش به روی سینه ی حسین است
زنده یاد سید حسین موید
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
دلبر دلش گرفته دلدار گريه كرده
عاشق هميشه وقت ديدار گريه كرده
به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود
از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده
درد مريض را جز درد آشنا نفهميد
گاهى طبيب هم با بيمار گريه كرده
شرمنده از گناهان دانى مثال ما چيست؟
خانه خراب زيرِ آوار گريه كرده
شب زنده دارها را طورى دگر خريدند
طوبى برآنكه تا صبح بيدار گريه كرده
يك شهر را دعاى يك مست زنده كرده
مستى كه در مناجات هشيار گريه كرده
در كسوت گدايى حرفى بلد نبوديم
سائل هميشه جاىِ اصرار گريه كرده
با گريه طفل هرچه كه خواسته گرفته
حاجت گرفته كودك ، هربار گريه كرده
مارا فقط دعاى زهرا نجات داده
مادر براى طفلش بسيار گريه كرده
بر حال مادر ما در بين آتش و خون
ديوار دم گرفته ، مسمار گريه كرده
كفاره گناهِ مارا حسين داده
ارباب بين گودال خونبار گريه كرده
يك ياحسين گفته وا كرده روزه اش را
آن تشنه كه زمانِ افطار گريه كرده
آب فرات آخر تا خيمه ها نيامد
با مشك از خجالت صدبار گريه كرده
كف مى زدند لشكر ، قلب رباب مى سوخت
او بينِ خنده هاى اغيار گريه كرده
زير عبا چه چيزى پنهان نموده ارباب
سرخ است چشمهايش انگار گريه كرده
گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است
گهواره در حراجِ بازار گريه كرده
شعر: محمد جواد پرچمی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#زمزمه
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
داری می کشی تو_خودت رو با گریه
شده کار چشمات_شب و روزا گریه
با دستای خالی_لالایی میخونی
می ترسم با این حال_تو زنده نمونی
زیر نور افتاب_ سر و صورتت سوخت
تو سن جوونی_قد و قامتت سوخت
صدات سوخته از بس_لالالالا خوندی
همه کاروانو_با گریه ت سوزوندی
لالالالایی گل پرپرم نیست
حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست
اروم باش ربابم_رباب سرافراز
ببین نیزه دارا_دارن می رسن باز
نکن گریه با این_چشای پر از خون
دوباره چی دیدی_شدی ابر و بارون
درسته که چشمات_برا تو ملاکه
خیال کن هنوزم_علی ت زیر خاکه
درسته که این غم_غم کوچکی نیست
خیال کن رو نیزه_سر کودکی نیست
لالالالایی گل پرپرم نیست
حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست
لالایی انیسم_بخواب روی نیزه
لالایی می خونم_برات سوی نیزه
لالایی بیا که_برات اب اوردم
تو رو روی نیزه_به بابات سپردم
چوب نیزه هاشون_براتو بلنده
ببین حرمله باز_به گریم می خنده
خون لخته لخته_گرفته چشاتو
نوک پهن نیزه_بزرگه براتو
لالالالایی گل پرپرم نیست
حالایی که شیر هست علی اصغرم نیست
شعر:حسن کردی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
السلام علیک یا اباعبدالله
🍁علی اصغر(ع) 🍁
بالای دست نو گل خود را گرفت و گفت
این آخرین ذخیره ، علی اصغر من است
در سنگر جهاد وعقیده براه حق
همرزم وهم عقیده وهم سنگر من است
با خیل عاشقان شده همراه و هم صدا
کوچکترین شهید ره داور من است
هست افتخار کلّ سپاهم در این قیام
طفلی بلند مرتبه سر لشکر من است
شد لحظه عروج من از فرش تا بعرش
سیمرغ عشق هستم و او شهپر من است
زیر و زبر اگر که شود کاخ ظالمان
اعجاز خون پاک گل پر پر من است
در دادگاه عدل الهی به روز حشر
این طفل بی گنه سند اکبر من است
دارد " شقایق" از کرم شاه این امید
گوید که این غلام سیه نوکر من است
شعر:استاد حمید رضازاده "شقایق"کرمان
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
4_5838982346417636210.mp3
2.7M
#واحد_شلاقی_پدر_و_مادر
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
همیشـه یاحسیـن گفتم،همیشه بوده آوایم
بـنـازم لقـمـه ی نان حلال دست بابایم
اگر ســـرمایه ی اشکی که ریزد از سر و رویم
ز طفـلـی مـن غــــلام آستـان آل زهرایم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین جانم،حسین جانم(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اگر شوری به سر دارم،و یا اشک بصر دارم
اگر مهر علـی را در دلم همچــون گهر دارم
و یا حال و هـوایی و مناجـــــات سحـر دارم
خـدا داند همـــــه این از دعاهــای پـدر دارم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین جانم،حسین جانم(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اگـــــر در وادی کرب و بلا دیــــوانه و مستم
و یا در کودکی دلداده و در روضه بنشستم
اگر سقـــــای آل فاطمـه بگرفته این دستم
به این پرچم قسم مدیون شیر مادرم هستم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین جانم،حسین جانم(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
https://telegram.me/navayegharib110
شعر:یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
242.6K
#دو_دمه
#در_اهانت_به_قرآن_کریم
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اَوَل
آتَش به قُرآن میزَنی حَرامی
تودَم زشیطان میزَنی حَرامی
پا به آتش زَدی. ای پلیدلَعین2
توبجنگ خدارَفته ای این چنین2
ای وای بَرتو2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_دوم
رَحمی بحال خودکن ای ستَمگَر
ای بی حیای بی صفَتِ کافَر
دلهای ماراکَردی پُراَزغَم2
خَریدی بَهر خودت جَهَنَم2
ای وای بَر تو 2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_سوم
اهانَت تو بی جواب نَمانَد
جسم پَلیدَت بی عَذاب نَمانَد
آخَراَزکارخود. توپشیمان شَوی2
مورد خَشم صاحب قُرآن شوی2
ای وای بر تو 2
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بَند_چهارم
منفور تَر اَز تو کسی نباشَد
بی شُعورتَر از تو کَسی نَباشَد
باشد که روزی گردی پَشیمان2
سوزی درآتَش گَرم و سوزان2
ای وای بَر تو 2
شعر: خادم الذاکرین خسروی فَر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_هشتم
#شاهزاده
#محرمالحرام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتََلَکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً
چیزی نمونده دیگه از خوش قد و بالای بابا
سیاهه دیگه بعده ازین تموم دنیای بابا
قد بابا تا میشه تا گل پسرش قد بکشه
داغ جوون شک نکنین یه روز بابارو میکشه
عمود چطور دلش اومد به روی فرق سر نشست ؟
بشکنه دست اونی که عصای دستمو شکست
نمیتونم کاری کنم برای جسم درهمش
الهی من کور میشدم تا اینجوری نبینمش
دلم میخواد بالاسرش بلندبلند گریه کنم
به پاره پاره پیکرش بلند بلند گریه کنم
به یوسفم چنگ میزدن ریز و درشت پیر و جوون
خودم دیدم کاکلشو میون دست این و اون
فقط نه من که مادرش تو خیمه ها رنگش پرید
وقتی شنید بالاسرش لشگر جراحه رسید
هر طرفو نگاه کنی پر از علی اکبره
علی اکبرم دیگه چندتا علی اصغره
جوونای اهل حرم همه باهم بیان کمک
نمیتونم که تنهایی جمعش کنم بیان کمک
چه ذره ذره کم شده کمک کنید جمعش کنم
چه ریخت و پاشی هم شده کمک کنید جمعش کنم
کمک کنید جمعش کنم میون صحرا نمونه
برید بگردید توی دشت چیزی ازش جا نمونه
مگه میشه یادم بره وداعشو دم حرم
جوون رعناشو چه طور برای لیلا ببرم
یکی که نه صدتا دارم نبی اکرم میارم
برای تشییع تنش عبا دارم کم میارم
شعر: علیرضا خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_هشتم
#شاهزاده
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
دیده ها بر سرِ راهت نگران است بیا
اشک بر دیدهٔ این منتـظران است بیا
خانه ها خالی از احساس و گلِ لبخند است
خنــدهٔ یخ زده بر روی لبــان است بیا
این مُحــرم به دلم حسّ عجیبــی دارم
همه جا حرف ظهورت به میان است بیا
هشتمیــن شــام شــده از دهــهٔ ماه عــزا
صحبـت از داغ جگرسوز جوان است بیا
پدران شهـــدا ، داغ جوان می فهمنــد
شب دلتنــگی دلسوختــگان است بیا
راست گفتند که در کرب و بلا پیش حسین
روضه خوان ، حضرت صاحب الزمان است؟بیا
روضهٔ داغ علی ، یک دلِ خون می خواهد
اشک خونین تو از دیده ، روان است بیا
دلِ ما تنگِ اذانِ علی اکبــر شده است
ای اذان گوی زمان ،وقت اذان است بیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر
یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر
جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره
خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره
علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون
با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون
اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره
تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره
با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش
اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش
عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه
دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه
بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو
بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو
سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه
برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه
فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش
لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش
گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم
عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم
صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش
پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش
گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او
حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او
تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی
پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی
می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده
یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده
صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد
صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد
دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی
وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی
با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها
افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها
نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود
اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود
سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم
صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم
پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت
کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت
زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم
خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم
ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش
لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش
همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و
دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و
هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی
پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی
یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت
بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت
رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین
خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین
فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید
خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید
رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود
با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟
که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن
نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن
تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا
این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا
غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی
بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی
جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن
رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن
بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین
دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین
سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین
وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین
عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین
پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین
رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم
نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم
لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو
سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#سینه_زنی_حماسی
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
من علـی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
من علی بن الحسین بن علی،جنگاورم
من فدای خالق اکبـر کنم ، این پیکرم
عزت و آزادگــی باشد ، شعــار لشکرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
خَلقـاً وخُلقـاً نبی را ، اَشبَــهُ النّاس آمده
در رَه دین خدا ،پر شور و احساس آمده
در وفا و معــرفت ، شاگرد عبــاس آمده
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبـرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
پورِ ثاراللهـم و خون خدا در جان ماست
پیـروی از راه حیدر ، معنی قرآن ماست
خواری وذلّت خلافِ عزت وایمان ماست
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علـی اکبــرم/ یادگار حیـــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
میزنم شمشیر حق درسایه سار این عَلَم
هرکه باشد پیروِ این پرچــم و شـاه کرم
مَحرَمش سازدحسینِ فاطمه دراین حرم
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
شبه پیغمبر منم / زاده حیدر منم(۲)
من علــی اکبــرم/ یادگار حیــدرم(۲)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۸)
#نوحه_زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
تا اِذن بابا رو گــرفت علـــی اکبـــر
عــازم میــدان شد ماه مَلـَک منظـر
خدا به همراهت، ولی علــی جــانم
قــدم بزن پیـش چشمـــای گریــانم
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
چه سختــه دل کنــدن برای یک بابا
وقتی نگـا می کـرد به اون قد و بالا
شــده قــد و بالات چقد تماشــایی
تو اَشـبـَهُ النّاس به حـضرت طاهایی
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
جلــوهٔ زیـبــای صــــورت پیغــمبــر
قـدرتِ بازو رو گرفتـــه از حیـــدر
ذکــر رجــــزهای علی فـقط حیــدر
شـیــر علی صــولت مقــابلِ لشکـــر
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
نام علی آتیش به جونشون انداخت
مثل خودحیدربه قلب دشمن تاخت
جنگ دلیـــرانه میـــون اعــــدا کـرد
با دَمِ شمـشیرش دوباره غوغـا کـرد
علــی علــی جانم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تاب و توانش رو عطش گرفت آخر
اسیر دشمـــن شــد جـسم علی اکبر
بارش شمشیــر و بارونِ سـر نیــزه
می باره بی رحمــی از سـرِ هر نیزه
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روی تنـــش گل کــرد زخمـــای آلاله
زمین پر از غـــم شد زمان پر از ناله
امان از ایـــن غـربـت یک پدری تنها
علــی در آغوشــش میـــونِ نامــردا
امــان از این غربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
"یاولدی" پــــر کـرد تموم صـحرا رو
گرفتـــن از بابا جــــوان رعنــــا رو
لای عبـــا پیچـیــــد لالـهٔ پر پر رو
تا ببــره خیـمــــه ، پیکـــر اکبــر رو
چـــون اِرباً اِربا بود امــانت لیــلا
رسـید بنــی هاشـــــم به یاریِ مولا
یا وَلـَـدی اکـبــــــر(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
4_5827679014696782468.mp3
6.23M
میون خیمه ولوله به پا کرد
همین که اکبر با پدر وداع کرد۲
طلوع کندنو/.....ر محمدی
کمان کند اب/.....روی احمدی
چنان خرامان
رود به میدان
چشم بد به دور
تابا ند ز چهره نور
می پاشد از او غرور
بگو به مجنون آید و ببیند
که روی محمل لیلی اش نشیند
جمال یو/سف گشته ناپدید
همینکه او را با اشاره دید
شده پریشان
جناح عدوان
از نگاه او
باشد چشم او سپاه
چون تابد ز چهره ماه
پدر چگونه بر سرش رسیده
کسی چنین بابایی ندیده
همین که او را دیده و خمید
یکی یکی گلبرگش به دیده چید
به قلب یعقوب
گرفته آشوب
وامحمدا
در گوش جهان ندا
عَلی الدنیا
بعدک العفا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
❁﷽❁
#شب_هشتم
#سینه_زنی_فارسی_ترکی
#حضرت_علی_اکبر_ع
#سبک:به تماشابیا ای پسر فاطمه...
یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ...
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدفارسی:👇
السلامُ علیَ الحسین و اِبن الحسین
بر تو شهـــزادهٔ شهــنــشهِ عالمیـــن
دلبر فاطمــــی
از بنی هاشمی
یاعلی جان(۴)
اولین هاشمی که اذن میــدان گرفت
در وداعش میانِ خیمه ، توفان گرفت
مادران ، بی امان
همه برســر زنان
یاعلی جان(۴)
با زره بر تنش ، خوش قد و بالا شده
چشـــم بابا بر او غـــرقِ تماشــا شده
شیر حیدر نشان
اندکی هــم بمان
یاعلی جان(۴)
ای که عـــالم ، فدای قد رعنـــای تو
شـده ام محوِ آن صورت زیبــای تو
اشکم از دیدگان
بر رخم شد روان
یاعلی جان(۴)
اَشبَــهُ الناس من به چهرهٔ مصطفی
وارث ذوالفقـــار و هیبـت مرتضــی
ای علی اکبرم
شبه پیغمبرم
یاعلی جان(۴)
جانِ بابا بیـــا به پیش چشم ترم
قبلِ میـــدان کمی راه برو اکبرم
حسرتم را ببین
اکبر مَه جبیـــن
یاعلی جان(۴)
پر شد از پاره های پیکرت دشت خون
شده صحرا از اعضــای تنت لاله گون
ای گل پرپرم
قهرمان اکبرم
یاعلی جان(۴)
لالهٔ ســـرخ کربــلا چــه زیبــا شدی
در دل دشــت آلاله شکــــوفا شدی
اِربــاً اِربـــا تنـــت
تشنه لب کشتنت
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
#بنــــــدترکی:👇
چهره ده صورت احمد مختاره باخ
جنگــیده هیبت حیــدر کــراره باخ
اوجا بوی یاوریم
ای علی اکبـــریم
یاعلی جان(۴)
صورت ماهی پیغمبــره بنزر بالام
پیکرون یاره سی مادره بنزر بالام
چکیرم حســرتین
او گؤزل صورتین
یاعلی جان(۴)
عمه زینب سنه خیمه دن هر دم باخور
سنه خاطر نجه گؤز یاشی گؤزدن آخوز
سنه دیل داغلیور
هی یانور آغلیور
یاعلی جان(۴)
سسیمه سس وئر اوغلوم ، ولدی یا علی
گؤر نه دشمـــن منـی دوره لدی یا علی
اَل چالیر دشمنیم
طاقتیم یوخ منیم
یاعلی جان(۴)
اُولا سنـــن صورا کؤل بو فلک باشینه
اِئتمه دی رحمی بیر گؤزلریمین یاشینه
یاندی قلبیـــم اویان
اولموشام باغری قان
یاعلی جان(۴)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#محرم1402
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#محرمالحرام
#شب_هشتم
#شهزاده_علی_اکبر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.»
چه بی رحمانه جانم را گرفتند
همـه تاب و توانــــم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جـوانم را گرفتند ؟
فلک دیدی چه خاکی برسرم شد
علی اکبر ؛ عــلیِ اصــــغرم شد
برایش کوچه واکـردند ای وای
چقـــدر اکــبر شبـیه مادرم شد
به چـشم خود خزانش را نبیند
غــــم آرام جانــــــش را نبیـند
دعا کردم سـر نعـــــش جــوانم
کسی داغ جوانـــــش را نبیــند
مبادا گلشـــنی پـژمــــرده باشد
که بی گل باغبان افسـرده باشد
کسی میفهــــمد از حال دل من
که درغربت جوانش مرده باشد
"گلی که خود بدادم پیچ وتابش
به اشـک دیدگانـــــم دادم آبـش
در این گلشن خدایا کی روا بود
گل از من دیگری گـیرد گلابش "
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکـنـد حــــــــال نزارت
ندارد قــــــوتی پاهایـــــــم اما
می آیم با ســــــــر زانو کــنارت
امان از ضربه باشدت علی جان
تو را کشتند باسرعت علی جان
شبیـــه فاطـــمه مـــــادربزرگت
زمین خوردی توباصورت علی جان
ترک خـــــورده شبـیه من لبانت
شبــــیه تکــه چـوبی شد زبانت
رمق دیگــــــر ندارد دست هایم
بگیرد لخـــته خون را از دهانت
همین حس وهمین حال ات مراکشت
همین زخـم پر و بالت مرا کشت
نمانده جــــــای ســالم در سر تو
همیـن لبهای پامالت مـــرا کشت
چه آهنگیـــن چـه با آواز کشتند
تو را یک عــده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جـــــــرّاحــــه بودی
تو را با چنــــدتا مقراض کشتند
علی اکبـــــرم ! دردت به جـانم
نبی دیگــــــرم! دردت به جـانم
نکش پا بر زمین در پیـــش بابا
عــزیـــز پرپرم دردت به جــانم
" به هرجا بنـگـرم تنها تو بینــم
نشان از روید زیبـــــای تو بینم
به هرجا ردی ازجسم توپیداست
به صحرا بنگرم صحـرا تو بینم"
بنازم لحـــــــن بابا گفـــتـنت را
نکـش از دســــت بابا دامنت را
نشســـــتم روی خـاک و باتحیر
تماشا میکنــــــم جان کندنت را
فراقــت میکند پیـرم همیــن جا
به من باشدکه میمیرم همین جا
ندارم پای رفتــــن ســوی خیمه
کنـــار تو زمینگـــیرم همـین جا
نخواهد کــرد داغ تو رهــــــایم
بلرزد مثل دســـــتانـم صـــدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفتـــه بـوی تـو دیگــــر عبایم
شعر:علیرضا خاکساری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
4_5823671354943081408.mp3
4.15M
قطعهی چشماتو واکن
با صدای: سیدعلی میرمحمدی
شاعر: قاسم صرافان
تنظیمکننده: نیما علامه
آهنگساز: زندهیاد ساناز کریمی
بکش رو صورتم دستاتو، بابا
میخوام آروم بشم، چشماتو وا کن
اگه میشه، بگیر بالا سرت رو
یه بارِ دیگه، تو چشمام نگا کن
تو رو میخوام روی دستام بگیرم
بذار لبخندتو دنیا ببینه
بذار هر کی دلش لبریز غصه ست،
بیاد و پای گهوارهت بشینه
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
میخوام همیشه این دستای کوچیک
تو قابِ قلب آدمها بمونه
هرکی عشقو میخواد، منو ببینه
هرکی منو میخواد، تو رو بخونه
یه دنیا قلب خسته، بی بهونه
به اون دستای کوچیک دل نبسته
هنوزم مادری دلتنگ ماهش
پای گهوارهی خالی نشسته
لالا لالا لالا لالا لالایی
لالایی میخونم آروم بخوابی
کاش میشد، تر کنم ماهی نازم
لبهای خشکتو با قطره آبی
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═─
السلام علیک یا ابا عبدالله
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اکبرآن آیینه ایزد نما
نور چشم خاندان مصطفی
مظهر حُسن وصفات سرمدی
انعکاس خُلق و خوی احمدی
چون بمیدان امد ان قرص قمر
شد در ان صحرا قیامت جلوه گر
محو سرو قامتش جن و ملک
ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک
جمله گفتند این علی یا مصطفاست
یا تجلّی جمال کبریاست
گفت با تکبیر و با صوت جلی
من علیّم وارث خون علی
مظهر خشم خدای لم یزل
ذوالفقارم قاصد پیک اجل
چون عدو بیچاره شد در آن زمان
راه را بستند بر جان جهان
حمله ور از هر طرف بر او شدند
ضربتی بر فرق پاک او زدند
چشم عالم دید یکبار دگر
در سپهر کربلا شق القمر
ناگهان از آسمان افتاد ماه
پاره شد از این مصیبت قلب شاه
بر سر بالین او چون شه رسید
ناله ای جانسوز از دل بر کشید
گفت ای آرامش جانم علی
ماه رخسارت زخون شد منجلی
می زند لبخند هر زخمت بمن
داغ تو زخم دل هر انجمن
پس بدامانش گرفت آن سرو ناز
دید فرقش تا به ابرو گشته باز
روی خود بنهاد بر روی پسر
گفت ای آرامش جان پدر
چشم خود یکدم برویم باز کن
بعد از آن تا عرش حق پرواز کن
لعل خود بگشای ای نور بصر
یک سخن با من بگو جان پدر
جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک
ای شبیه مصطفی روحی فداک
با وضوی خون عبادت کرده ای
در قیام خود قیامت کرده ای
لاله پرپر بود و چشم باغبان
خون چکان از طعنه ی اهریمنان
شد دل سرخ "شقایق "داغدار
دیده اش تا صبح محشر اشکبار
گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حمیدرضازاده "شقایق"
کرمان محرم ۱۴۰۰
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مرکبت راهِ خیمه را گم کرد
نیزه نیزه پر از نشانه شدی
دیر کردم مرا ببخش علی
مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی
همه ی دشت را تنت پر کرد
در عبا جا نمی شوی پسرم
شد شکسته عصای پیریِ من
با چه پایی تو را حرم ببرم
آمدم سوی تو سراسیمه
تا ببینم چه آمده به سرت
پسرم باز کن نگاهت را
پاسخم را بده منم پدرت
عمه ات هم به پیش آمده است
تا که فهمید در تنم جان نیست
غیرت اللهِ من ، علی اکبر
جای عمّه میانِ میدان نیست
گریه هایم که شد بلند اینجا
لشکرِ ابنِ سعد خندان شد
بعدِ پنجاه و چند سال امروز
قامت خواهرم نمایان شد
عمه ات را بده کمک تا او
از کنار جنازه بر خیزد
پیکرت چیده در عباست ببین
از عبا خونِ تازه می ریزد
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─