eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا اَمِیرالْمُؤمِنـِین) دم، از تو می‌زنیم و ز تو غافلیم ما هستیم شیعه‌ی تو ولی جاهلیم ما یک عمر دم زدیم ز نام تو یا علی! اما ز راه و مَسلک تو ! غافلیم ما وقتِ سخن، سخن ز تو گفتیم و در عمل راهت نرفته‌ایم ، ز بس کاهلیم ما دل را نبسته‌ایم به تو؛ چونکه از ازل دلبسته‌ی دو روزه‌ی آب و گلیم ما نام تو هست وِرد زبان بی‌خلوص دل در دستگاه اقدس‌ات اما ، وِلیم ما از نفس مُطمئنه گریزان شدیم چون بر نفس ددسرشت، ز بس مایلیم ما ما را قیاس نیست یقین با مجاهدان وقتی که در طریقت تو ، عاطلیم ما دریای عزتی! که تو را نیست ساحلی کشتی‌به گِل نشسته‌ی در ساحلیم ما کر کرده است گوش فلک را صدای‌مان چون طبل، پُر ز خالی و بی‌حاصلیم ما در بند جهل اگر که گرفتار گشته‌ایم کردیم چون گمان به غلط، عاقلیم ما بودیم در ستیزه‌ی همنوع‌مان مدام قابیل سیرتیم ، بلی!... قاتلیم ما کردیم اقتدا به شیاطین روزگار عمری‌ست چون ز جهل، اسیر دلیم ما چون آبِ هرزه گرد روانیم روی خاک در انتها به برکه‌ی غم ، واصلیم ما اما اگر که راه تو پوییم یا علی! آنگاه در تشیّع تو ، کاملیم ما (ساقی) به روز حشر که بر توشه بنگرند معلوم می‌شود که چه؟ را حاملیم ما.‌.. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401 http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السلام علیك یا ثارالله وابن ثاره) صوت قرآن شد بلند این‌بار ، روی نیزه‌ها تا که خلقی را کند بیدار ، روی نیزه‌ها آسمان در خون نشست آندم که پیش چشم او رفت رأس خسرو احرار روی نیزه‌ها می‌دهد با خون خود پیغامی از آزادگی می‌کند بر گوش‌ها تکرار ، روی نیز‌ها می‌تپد در لُجّه‌ای از خون، دلِ خونین‌دلان در وداعی سرخ و خونین‌بار ، روی نیزه‌ها لاله‌های خسته‌دل را تا نیازاری صبا گام خود ، آرام‌تر بگذار روی نیزه‌ها بر سرٍ نی رفت هفده اختر خورشیدوار چون علمدار و سپهسالار روی نیزه‌ها می‌کند بر کاروان خود نظر وقتی که رفت کاروان‌سالار ، در انظار ، روی نیزه‌ها رأس خونین حسین بن علی، آن شاه عشق می‌کند با دشمنان پیکار روی نیزه‌ها ناله از نی در زمین نینوا آمد به گوش دید تا هفتاد و دو دلدار روی نیزه‌ها کرد نورانی جهان را همچو خورشید سپهر نور چشم حیدر کرار ، روی نیزه‌ها برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش ، در کارزار نیزه‌ها از قیامش گشت روشن ظلمت روی زمین کرد چشم دشمنان را ، تار روی نیزه‌ها بر زمین افتاد اگر جسم شریف و اطهرش شد سرِ آن نازنین اما سوار نیزه‌ها (ساقیا) در شام جانسوز غریبان حسین آسمان نور را ، بشمار روی نیزه‌ها سید محمدرضا شمس (ساقی) عاشورای حسینی 1402 ـ کربلا http://eitaa.com/shamssaghi
السلام علی الحسین ************** سر و سرور به هر شهید ، حسین به خلایق بُوَد امید ، حسین هست بابُ الحسین کلُّ الخیر نوکرش می شود سعید ، حسین رحمت اللهِ واسعه یعنی زحمتِ خلق را کشید ، حسین تا شود دافعُ البلای بشر هر بلا را به جان خرید ، حسین هر زمان با گنه زمین خوردم تا بلندم کند دوید ، حسین در میانِ سفینه های نجات زودتر از همه رسید، حسین من کجا ؟ روضه ی حسین کجا؟ سمت روضه مرا کشید ، حسین اهل شورِ عزا نبود دلم در دلم شور آفرید ، حسین با خبر کرد اشکِ دیده مرا که تو را بین روضه دید ، حسین‌ ناگهان بین گریه حس کردم ناله های مرا شنید ، حسین به مشامم رسید بوی بهشت شد بهشتِ مرا کلید ، حسین همه را عاشقِ خودش کرده شد برای همه مفید ، حسین https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا از بس ‌کـه : در عــزای پــدر ، گـریه می‌کند خــون‌ها به‌ جــای اشک بصـر گـریه می‌کند بـانگ تــلاوتی که به گـوشش رسیده است بـــر نـیـــزه ، از لبـــان پـــدر ، گـریه می‌کند از ظهـر خـون و شام غریبـان اهل‌بیت (ع) هر شب نشـسته تا به سحـــر گـریه می‌کند چـون کشــتی ســـپاه حسیـنی بــه نیـــنوا در خون شده‌ست زیـر و زبـر گـریه می‌کند دیده به چشم خویش چو در آسمـان عشق بــر نیـــزه هــا طـــلوع قمـــر گـریه می‌کند دیــده گـــلوی اصغــــر در خــون تپــیده را پــرپــر شــده ز تیـــر سه‌ســر گـریه می‌کند بر روی نیـزه‌هـای سـتم ، دیـده است چـون هفتــاد و دو جــداشـده سـر ، گـریه می‌کند از مــرگ جانگــداز عــزیـزان مصطفی‌(ص) با اشـک و آه و خــون جگـــر گـریه می‌کند بیـــند چـو آل عصمــت حق را به حال زار در راه شــامِ غـــم بــه سفـــر گـریه می‌کند یـــاد لبـــان تـشــنـه ی بــابــا ، بــه روی آب چون می‌کنـد به دیــده نظـــر گـریه می‌کند آه و فغـــان تشــنه‌لبـــان را شـنــید و دیــد نـــزد ســـتـم نـکـــرد ، اثــــر ، گـریه می‌کند هر چنــد گــریــه‌خیـــز بـوَد شـرح کــربـــلا امـــا بــــرای خـلـــــق بشـــر ، گـریه می‌کند چون کـربلا حیــات مسلمانی است و دیــن بـــر مُســلمِ بـــدون خـبـــــر ، گـریه می‌کند این اسـت شـرح راز امـامــت ، کـه بـا دلـی خـالی ز بغـض و کیـنه و شـر گـریه می‌کند در کـــربـــلا، کـه هسـت نمـــاد مقـــاومــت بــر پیـــروان خســته‌ کمـــر ، گـریه می‌کند بـر آن جمــاعتی کــه : بــه بـــازار عـاشـقی پیــوســته مـی‌کنـــند ضـــرر گـریه می‌کند چون عــده‌ای شدند ز غفـلت، غـــلام ظـلم بــر شـیعـیــان تــشــنـه‌ی زر ، گـریه می‌کند (ساقی) همین بس‌است در احـوال آن امام در مــرگِ شـاهِ نیــزه به سـر ، گـریه می‌کند شد عاقبـت شهیــد به حکـم "ولیـــد" پست گردون دوباره از غمی عظمـا به غم نشست. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلام علیك یا ساقی عطشان) (صدای آب) به گوش تشنگان گرچه صدای آب می آید ولی هرم عطش ، از حنجر میراب می آید در آن رودی که آبش عالمی را تشنه‌لب می‌کرد هوای نفس و رود و آب را ، عباس ادب می‌کرد اباالفضل آن یل اُمّ البنین ، در علقمه با غم نظر می‌کرد بر آب روان ، با حالتی مبهم چه‌ها گویم که سقا ، در دل دریا چه‌ها دیده که با لب‌تشنگی لب‌تشنه ماندن را پسندیده سپس سقا ز شط آمد برون با اسبِ زین کرده که ناگه دید دشمن را ، که در راهش کمین کرده چو خود را دید تنها در میان نیزه و شمشیر کنار علقمه ، با دشمنان و دشتِ دامنگیر ز غیرت عهد کرد آنگه که در این راه جانفرسا نباشد هیچ باکی ، گر دهم حتی ، سر خود را بَرم این مَشک را ، بر کودکان مضطر و عطشان که بی‌شک آبروی مَشک و من اینجا بوَد یکسان اگرچه داد دست ، اما غرورش را ، نداد از دست درآن وقتی که دشمن راهِ رفتن را بر او می‌بست که دو دست و سپس مَشک و تنش بر خاک افتادند یقین زین داغ ، حتیٰ عرشیان هم ، ناله سر دادند در آخِر گفت عباس ای برادر جان مرا دریاب! اگرچه داد آب از دست، شد با آبرو در خواب هنوزم (ساقیا) از شط، صدای آب می آید نوای تشنگان ِ از عطش ، بی تاب می آید سید محمدرضا شمس (ساقی) 1396 @shamssaghi
(بسم رب الحسین) : دلم برات تنگ شده حسین.... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آقاخسته م یه چن روزی میشه کوله مو بستم تو فکـــرم تو راه اربعیـــن هستم به کربلات آقا خیــلی وابسـته م یه وابسته م تو خواب و خیالم/ با پای پیــاده با میلیونها زائر/ همراهم تو جاده رویای زیارتِ کربلا ، حرم دوباره افتــاده به ســرم حســـرت زیارتو حسین! بخون تو از چشمای ترم(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریبونه یکی انگار داره روضه می خونه لالایی میــگه برا یــه دردونه دل تنگم رو می بره ویرونه غریبونه(۲) جاموندن چه سخته/ تو کنج خرابه قلب عمه زینب / از این غــم ، کبابه می سوزه دلم برا دخترحسین غریبـــیِ خواهــر حسین منم می میرم نَـرم حرم امیـدمه ، مــادر حسین(۲) ذکر زیبای نفسامه کربلا تو خواب شبامه کربلا بدون حرم مریضم و دیدنش دوامه کربلا(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۵/۸ لیک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اَلسَّلامُ عَلَیكَ یٰا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه» بخوان بخوان که قلم کردہ شِکوه‌‌ها را سر "به نام نامی سر ، باسمه تعالی سر" قلم به سینه ی کاغذ چو بید می‌لرزد که از کجا بنویسد ز دست، پا ـ یا ـ سر؟ بلی! ز سر بنویسد، ولی چگونه سری؟ از آن سری که ندارد قرینه، حاشا سر سری که سَروَر سرهای نینوایی بود ز تن جدا شد و با نیزہ رفت بالا، سر به نیزہ خواند کلام خدا و بعد از آن برفت سوی خداوند حیّ ِ یکتا سر زمین چگونه نلرزد به خود چو می‌بیند : عزیز فاطمه (س) را بر فراز صحرا ، سر چه گویم از دل زینب چو دید دست جفا که کرده با دل ِ سنگ از بدن ، مجزا ، سر کشید آهی و ، سر سوی آسمان‌ها گفت : که ؟ دیده است به عالم چنین خدایا سر رقیه کنج خرابه به خود بگفت آیا... زنَد دگر به من اکنون، جناب بابا سر ؟ به تشت خون نظر افکند و دید رأس پدر به آه و ناله بگفتا که : دیده بگشا سر نگاه کن به من ای سَر که خفته‌ای در تشت! که یک نگاهِ تو بر من ‌دهد تسلّا ، سر اگر که وا نکنی دیده ، پس ببر با خود که نیست از تو مرا غیر ازین تقاضا سر قلم چگونه نلرزد از این ستم بر خود ؟ چنین حدیث غم افزا ، شنیدہ آیا سر ؟ به تیر و نیزہ و شمشیر، اوفتاد از اسب بدون دست ، علمدار ، بر زمین با سر تنی که بود شبیه پیمبر خاتم (ص) به تیغِ خصم شدہ قطعه قطعه سرتاسر به روی دست پدر حنجرش هدف گردید رضیع دشت بلا ، گویم از تنش یا ، سر ؟ ندیدہ چشم فلک این‌چنین ستم هرگز ز هیفدہ تن گلگون ، به عرش اعلا سر الا که در پی مفهوم عشق ، حیرانی! ببین که عشقِ به حق را نموده معنا سر به دشت کرببلا در میان آتش و خون قلندرانه به پا کردہ است غوغا سر چنانکه تیغ زبان تیزتر ز شمشیر است در آن میان شدہ حتی تمام اعضا سر به راہِ دین خدا در ستیز ، با کفار نداشته ز عدو وُ ، ز تیغ ، پروا سر به سجدہ‌‌گاہ عبادت، به مسجد کوفه به راہ دین خدا ، دادہ است مولا سر همین بس‌است که عبرت بگیرد این دشمن که کردہ دین خدا را همیشه احیا سر قلم شکست در اینجا و بر زمین افتاد نوشت تا که جدا شد ز روی تن‌ها سر : اَلا امام مبین! منجی جهان برخیز...! شتاب کن که بگیری تقاصِ سر را سر به جمکران وصالت چه جمعه‌ها که گذشت نیامدی و نشد تا ببینمت با سر چو نیست قسمت ما پای‌بوسی ات اما به وقت موت، کرم کن بزن تو بر ما سر‌ دوبارہ دست شقاوت، به انهدام بشر از آستین زدہ بیرون و کردہ بلوا سر بیا و آتش کفار را ، فرو بنشان! که شعله می‌کشد از فرش تا ثریا سر به حق (ساقی) بی دست کربلا برخیز بزن به تیغ عدالت ، تمام اعدا... سر حکومت علوی را به رغم بدخواهان به پا نما و جهان را ، بگیر سرتاسر ردیف کردم اگر سر درین قصیدہ ولی خلاف قاعدہ طی می‌کنم همین جا سر بدان امید ، که گیری تقاص مظلومان نشسته‌ام به تماشا ز خاک ، تا محشر سید محمدرضا شمس (ساقی) 1393 http://eitaa.com/shamssaghi