eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
885 ویدیو
116 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَللّٰهْمَّ عَجّلْ لِوَلٖيِكَ الْفَرَج) (شکیبِ جان) غزال چشم تو ای دوست چون کُشد ما را چگــونـــه دل نبَــرد ، دلبـــران رعنـــا را ؟ به یک کـرشمـــه دلی را اسـیر خــود داری منیژه ، لیلی و شیرین و ویس و عـَـذرا را بــه چــاہ عشـق، کِشـی یـوسـف پیمــبر را که زیــر پـــا نهـد از عــاشـقی ، زلیخـــا را غبـار کـوی تو چون مُـردہ ، زنـدہ می‌سازد چه حاجت ا‌ست به عالم ، دم مسـیحا را ؟ به جمکــران وصـالـت ، نهــاده‌‌ام چون دل کجــا نیــاز ، بـه دیــر اسـت یـا کلیـسا را ؟ به کشـف یــار نـدارد نظــر بـه وادی طــور اگر که جلــوہ نمـایی به نظــرہ، مــوسـا را رسد به پــای تو گر دسـت انتظـــار امشب دهـَـم به شـوق وصـالت، تـن و سر و پـا را به تشـت عشق، ببــُـرّنــد اگر سـرم هــرگـز غمــم مبـــاد و کنــم اقـتـــدایْ ، یحیـــا را شرار فتــنه ی ســودابه را به جـان بخــرم سـیـاوشــانه بسـوزنــد اگـــر مـــرا ـ یـــارا به رهن مِی، دهم این خـرقـه‌ی ریـا امشب که هیــچ خـــردہ نگیرند شیــخ صنعـــا را بلنـــد پــایــه ‌تـر از وهمــی و خیــال‌سـتی کـه بـــالِ اوج، بگیـری ز عقـــل و عنقـــا را معــادلات جهــان ، سخـت می‌شود هـر دم بیـا و یک‌شبه خود حـــل کن این معمـــا را بیـا و بـر دل شــوریـده‌ام ، نگـــاهــی کــن! کـه وقـت، تنــگ و نشاید طــلوعِ فـــردا را اگــر بــه مــاہِ جمــالـت، نگـــاه مــن افتـــد ز شـعـشـعــات نگــاهــت شــوم جهـــان آرا به انتظــار نشـیـنم چو جمـعـــه ‌هــای دگـر خــدا کنــد کــه بیــایی بــه رســم دیـــدارا مپـوش مــاہِ جمـــالـت به پـــرده‌ی گیسوی بـــزن کنــــار ، ز رخســاره‌ات ، چـلـیـــپـا را "دلــم قــرار نمی‌گیــرد از فغـــان ، بـی‌تــو" شکیـب ِ جــان! نظــری، جــانِ نـاشکیــبا را به حجــله‌گــاہ وصـالـت نشسته‌‌ام یک عمر بـــزن بــه چـنــگ تـــرنـّـم ، نـُتِ نکیــسا را زمانه تلخـی هجـرت، از آن به کامم ریخت که عـرضـه مختصر افتـادہ این تقــاضــا را کنون‌که هست تقــاضــای جـلوه‌گـاه وصـال تـو هم به گـــوش کـرامــت ، شــنو تمنــا را "نفس شمــار به پیچــاکِ" انتظــار تــوایــم بیـا که جــان بـه لـب آمـد قلــوب شــیدا را مَجــالِ از تـو نـوشـتن اگرچه بســیار است ولی بس اسـت همین واژہ ‌هــای گــویــا را قلنـــدرانـه سـرودم گــر این غـــزل امشـب تو هـم به رسـم سلیمــان، نظــر نمــا مــا را قصـیده‌وار اگر این غــزل به شعر نشـسـت به وصـف تو طلبـــد ، بلکــه مثــنوی هــا را بـه کــوی میکــدہ، آوارہ‌ایــم و سـرگــردان بـــریـــز (سـاقی) عشــاق! جــــام میـــنا را سید محمدرضا شمس (ساقی) 1394 http://eitaa.com/shamssaghi
و گرفته ام به بغل کاملا ضریحت را چه خوب می شنوم لهجه صریحت را ولی زبان من امروز بد شده قاصر اگر چه عاشقتان بوده یک کمی شاعر نگاه ها همه حرفند و عشق می بارند چه خوب این در و دیوار فارسی دانند زبان مشترک زائران فقط اشک است ردیف و قافیه شاعران فقط اشک است مرددم که بخوانم زیارت عاشورا و یا که شعر جدیدی سرایم این دل را چقدرشک سر این دو راهی ام عشق است همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (رستگاری) با صداقت در بر روباه طبعان، شیر باش! نی برای کژدلان، از کژدلی شمشیر باش! رستگاری گر که خواهی، راستی را پیشه کن در کمان بدگمانان ، راست رو چون تیر باش در طریق زندگی کژرو مشو ، مانند مار راست در سوراخ رو ، بیزار از تزویر باش از دورنگی و سیَه‌رویی مشو دیگ مسین روسپیدی برگزین یکرنگ چون اکسیر باش در قفای گمرهان افتان و خیزان تا به کی؟ کاروان راستی را پیشرو چون میر باش خوی نیکت چون مؤثر باشد اندر همگنان تا اثرها از تو ماند ، موجد تأثیر باش در ره جهل و هوس ، نقد جوانی را مَده خام‌‌طبعی را رها کن پخته همچون پیر باش خیر را بر شر بده رُجحان چو داری اختیار نی که پابند قضا و بسته‌ی تقدیر باش خانه‌ی دل را اگر آباد خواهی تا ابد هر دل ویرانه‌ای را در پی تعمیر باش (مسجدی)! خواهی اگر جویی طریق اعتدال زین عبارت در مقام جستن تعبیر باش : سدّ راه کس مشو ، در دام کس هم پا منه! باش نی صیّاد کس، نی بهر کس نخجیر باش شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی http://shaeranqom.blogfa.com 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمی‌باشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اصل و نسَب) گفت رندی قاطری را گو که: بابای تو کیست؟ یا بگو شغل شریف حضرت بابات، چیست؟ چون ندیدم تا کنون یادی ز بابایت کنی این‌چنین، فرزند را غافل ز فردایت کنی گفت قاطر: مادرم باشد جناب مادیان که بوَد مادینه اسبی که مرا زاییده آن رند گفتا: من ز بابای تو پرسیدم که کیست؟ این که کتمان می‌کنی بابای خود را خوب نیست؟ ناگهان رندی دگر او را نشان داد از پدر گفت که: بابای قاطر بود الاغی باربَر چونکه قاطر شرم دارد گوید از نسل خر است از پدر پرسی اگر از او ، جوابش: مادر است (ساقیا) هرکس که باشد عاری از اصل و نسَب از حقارت ، خویش را ، بر غیر دارد مُنتسب الغرض: آنگونه باید زیست در این روزگار که کنی از کرده های خویش کسب اعتبار سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اَلسّلامُ عَلَیكَ يا عَلیّ بِن الحُسَيِن السَجّاد» آفرید از مِهر چون جان تو را جان آفرین گفت بر خود از کمالِ خَلق این جان آفرین آفرین جان آفرین را کآفرید این جان پاک هم بر این جان آفرین و هم بر آن جان آفرین مرحبا بر خلق خالق باد و مصنوعی چنان حبّذا بر خلق خالق باد و مخلوقی چنین دست گوهر آفرین حق به دریای کمال در صدف پروده یکتا درّ اعلا و ثمین بحر فیض حق حسین و شهربانویش صدف گوهر اعلا على، سجاد و زین الساجدین پنجم شعبان تولد یافت آن مِهر منیر کز فروغ روی او مِهر فلک شد شرمگین مُلک گیتی را مزیّن ساخت از یٌمن قدوم ماه شعبان را منوّر کرد ، از ماهِ جبین مفخر شرع نَبی و نصّ معنای نُبی است کنیه و القاب آن شاهنشه دنیا و دین بومحمد بوالحسن سجادِ آل مصطفی... کز ذکاوت بد ذکیّ و ، از امانت شد امین چونکه شاه تشنه‌کامان شد شهید راه حق شد اسیر دشمنان آن زاده‌ی حبل المتین در اسارت با عزیزان حرم همناله بود کز غم ایشان غمین شد حضرت روح الامین رفت در بزم یزید و سرنوشت جنگ را بر زیان کفر و نفع دین رقم زد بس متین کرد کاخ کفر و بیداد یزید از بن خراب با بیان خطبه‌ای اعجازگر ، سِحرآفرین حق و باطل کرد اثبات و جهان آگاه ساخت تا که توّابین شدند او را هواخواه و معین فاتح و غالب شد از آن خطبه در نزد یزید کفر شد مغلوب دین زاعجاز سبط یاء و سین نشر احکام شریعت بود حکم آن امام گرچه بُد محدود دشمن از یسار و از یمین گر نمی‌بود اختناق دوره‌ی مروانیان مُلک دین می‌گشت خرّم همچو فردوس برین پند و اندرزش بود مسطوره در ارشاد خلق چون «صحیفه» کآن بوَد مفهوم قرآن مبین بر جبین زآن مُهر کز مِهر عبادت داشتی زینت عُبّاد حق شد مرحبا مُهر جبین در سجود او را هم‌آوا بود در تسبیح حق هم درخت و سنگ و ریگ و خار و خارا ماء و طین شغل نیکویش عبادت خواند چون عبدالملک گفت خوش بر حال و شغل این امیر ملک دین دشمن‌اش دشنام داد او کرد در حقش دعا کاین بوَد خُلق عظیم و خوی خیرالمرسلین خاتم و سرحلقه‌ی عبّاد حق بود و نوشت جمله ی «الحمدللهِ علیٰ» نقش نگین بیست و دو حج رفت با ناقه ولی هرگز نزد ناقه را یک تازیانه ، آن سوار بی قرین لعن و نفرین آل مروان را سزد تا روز حشر بس جفا کردند بر آن پیشوای راستین لعن و نفرین خدا و خلق بر شمر و یزید هم بر ابن سعد و بر ابن زیاد و تابعین خلق اگر بشنیده شرح قتل آل مصطفی(ص) حضرت سجاد، خود می‌دیده با عین الیقین تا دم مرگ ار نظر می‌کرد بر آب و طعام یاد بابا گریه می‌فرمود با حال حزین در مُحرّم شد شهید آن رهبر آزادگان کرد مسمومش ولید آن کافر پَست و لعین (شمس قم) را مَعرفت نبوَد به وصف آن امام آن قدَر دانم که او بوده‌ست زین العابدین. شادروان سید علیرضا شمس قمی 1361 https://eitaa.com/shamseqomi
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آجَـــرَکَ  اللــه   امـــام   زمـــان قافلـــه شد وارد شــام الامـــان سنگ به دامـن همه در انتظــار تا که به دروازه رســد کــاروان سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان جای عــزا ، هلهــله سر داده اند طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان آه از آن کـــوی  یهـودی نشیــن قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان یادِ درِ خیبــر  و حیــدر ، زدند سنگ جفــا بر  سـرِ شــاه جهان آتش و خاکستـر و دشنــام بود رســمِ  پذیرایــیِ  این  میــزبان خون به دل عمه ی سادات  شد شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان کــاش بدانند که او زینـب است فــاطمـــهٔ دومِ این  خــانـــدان دختر  حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن عالمــهٔ مکتــبِ  زهـــرا  نشــــان عاقـلـــه ، در بیــن  زنان  عـــرب دانـشِ دریــاییِ او ،  بیکــــران گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل خَم شده در هر قدمش ، آسمــان در  مَــلَأ  عــــام  نبــود   آشـــکار رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان آنچه که در شـــام بلا دیده است تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان بزم شراب و سر خونین به تشت دید که شد لب ، هدف  خیـــزران صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده   بیـــان خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان در عجب از این نفــسِ حیدری آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان بر رُخشــان گَردِ  حقارت نشست تا که  شد اســرار حقیقت ، عیان داد  پیـــام  عَلَــــم  ســـرخ  را نایبـــهٔ پاک  امـــام زمــان خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد خواند و شرر زد به دل شامیـــان گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ  زبــان نیش به جانهـا زده شد جای نوش جام شــراب همه شــد شـــوکَران مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود ناله  کشیـــدند  همـــه عرشیــــان گفت چه رسمی است دراین روزگار بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد قلب  سیـــاه  همـــه را بی امــــان شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین جلـوه گــری می کند از هـر کــران هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان تــا برســـم  کرب و بلا ،  اربعیــــن همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047