هدایت شده از شمس (ساقی)
#شهیـــدان
شهـیــــدان، رادمــــردان غیـــورند
به دور از ظلمت محضاند، نـورند
به هنگـام دفـــاع از دیـن و میهــن
حمــــاســه آفــرینــــان حضــورند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیـــدان عشــق را تفسـیر کردند
جــوان بـودند و کــار پیـــر کردند
مس جان را ، طــلا کردند با عشق
به خـون، کار دوصد اکسـیر کردند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیــدان آیــههــای نــور بودند
به باطن زنــده در ظاهر غنودند
میــــان آتــش بیـــــداد دشمـــن
حدیث عشق را با خون سرودند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیــدان تا همیشه بــرقــرارند
چو کوهی سربلند و اســتوارند
بــوَد پـایـان ما آخـــر ، زمستان
ولی آنــان ، گــل بـــاغ بهـــارند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیـــدان بـــاده نــوشـان الستند
ز مستی، جام شیطان را شکستند
مـیِ قــالــوا بــلی را سر کشــیدند
از آندم بـا خــــدا پیمـــان ببستند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیــدان مست جـام یرزقون اند
گــل پـرپـر ، میان دشت خون اند
ز خــون سرخشان در راه اســلام
نمـــــاد پـــایــــداری قـــــرون اند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیـــدان وارثـــــان انبـــیایند
به خون غلتـیده در راه خدایند
به خون سرخ بر عــالم نوشتند
که رهپــویــان شـاه کــربــلایند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیـــدان تیغــههای ذوالفـقارند
سـرافــــرازان دشـت اقتــــدارند
به شب در پیش پای شیعه نورند
به جــانِ دشمنــان شـیعـــه نارند
ا✿࿐🍃🌺🍃࿐✿ا
شهیــدان (ساقی) جـام طهورند
همه ، تــاریــخ ســازان غیــورند
اگرچه در عزاشان نوحهخوانیم
ولــی آنــان همیـشه در سُـرورند
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یــا رضــیع نیــنوا)
به روی دسـت بـابـا جــا گرفتی
سری بــالاتــر از سـرهــا گرفتی
گلویت شد هـدف با تیـر نـامـرد
به جنـت رفتـی و مــأوا گرفتی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ»
#داغدار_کربلا
سه ساله دختر سالار دشت نینوایم من
رقیّه ، کودک محنتکش شام بلایم من
عمو، بابا، برادر، جملگی رفتند و من اکنون
به سوی شام ویران با یتیمان همنوایم من
فلک! آیا نمیبینی که زیر سقف این گردون
اسیر دست جلادان، درین محنتسرایم من؟
نمیدانی که فرزند حسین، آن شاه احرارم ؟
ولی در کودکی، محتاج از غم بر عصایم من
نمیبینی شده مویم چو دندانم سفید از غم
اگرچه نزد کفار ستمگر ، بیصدایم من؟!
مرا وقت فَراغت بود در این سن کم ، اما
روی خارِ مغیلان، با اسیران پا به پایم من
به دیدارِ گلِ رویِ پدر ، در کنج ویرانه
به خارِ غم ز جور خصم کافر مبتلایم من
يزيد دون به تشت خون مرا آتش بزد بر دل
ازین مهمان نوازیها چه گویم با خدایم من
غم مرگ پدر داغی بُوَد در سینه چون شمعی
که فردا را ندیده خامُش از این ماجرایم من
زِ زهرِ طعنِ دشمن گرچه میسوزم ز آهِ دل
ولی زهری به چشم دشمن آل عبایم من
اگرچه جان به جانان میسپارم با دلی خونین
ولیکن چون پدر، راضی به تقدیر و قضایم من
بده (ساقی) مرا جامی که کاهد داغ ایّامم
اگر چه تا قیامت، داغ دار کربلایم من...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1381
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام"
#گوشهی_ویرانه
منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم
ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم
منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون
ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم
رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم
که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم
مرا مرگ پدر ، افسانهای باشد توان فرسا
که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم
پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم
چو دیدم گنج خود را گوشهی ویرانه خاموشم
شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه
بدیدم رأس خون آلودهی جانانه خاموشم
یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم
از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم
به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم
چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم
چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا
چه پنهان از شما کز طعنهی بیگانه خاموشم
زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم
که همچون غنچهی نشکفته در گلخانه خاموشم
گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم
ز شمع عشق میسوزم که چون پروانه خاموشم
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(شادروان حاج سید احمد شمس)
هم ذاکر و روضه خوان جدّت بودی
هم اهـل کــرامــت و مَـــودّت بودی
در شـام شهــادت رقیــه (س) رفتی
چون غرق عنـایت و سعــادت بودی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi