eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
787 ویدیو
84 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(دردی‌کش ناکام) آنکه شب تا به سحـر یــاد تو بوده ست منم آنکه بـی یــاد تو هــرگـــز نغنــوده ست منم آنکه دل، از مـنِ دلداده ربـــوده ست تـویـی وآنکه یک‌لحظه ز تو دل نــربــوده ست منم آنکه از خلقـت دنیــــا کــه بـــوَد خلقـت تــو کرده تکــریــم، خـــدا را و سـتوده ست منم آنکه با عشـق تو در ظلـمت تنهــایی خویش زنـگ، از ایـن دل دیـــوانــه زدوده ست منم آنکه شـد لایـق تمجیــد و مبــاهــات، تـویی وآنکه یک عمر به عشق تو سروده ست منم آنکه از سـوز فراقت همه شـب تـا به سحــر از بن "هر مژه صد چشمه گشوده ‌ست منم" آنکه جــان داد کـه یک‌لحظــه ببـیـند رویت گرچه جز طعــن رقیــبان نشـنوده ست منم آنکه شد (ساقی) جـام می و میخـانه تویی وآنکه دردی‌کـش نـاکــام تو بــوده ست منم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1396 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمِ آلِ مُحَمّد (عج) از چه پنهان گشته‌ای ای نازنین از چشم‌ها ای چراغ روشنی‌بخش زمین! از چشم‌ها سال‌ها در انتظارت ندبه‌ها سر داده‌ایم گرچه پنهان گشته‌ای ای مه‌جبین! از چشم‌ها جغد شوم جنگ و نخوت سایه افکنده به سر اضطراب ملّت ما را ببین از چشم‌ها چشمِ ما انگشتر و بینایی ما چون نگین از گناهِ ماست کافتاده نگین از چشم‌ها پیش رو چیزی نمانده از دو روز عمرِ ما می‌توان بینی نگاهِ واپسین... از چشم‌ها هم تو پنهانی و قبر بی ضریح مادرت فاطمه، آن همسر حبل‌المتین از چشم‌ها ما گنهکاریم اگرچه از چه پنهان گشته است بارگاهِ دختِ ختم‌المرسلین از چشم‌ها ؟ شرم دارم از خدا ، اما گمان دارم چرا ؟ هست پنهان مرقد آن دل‌غمین از چشم‌ها تا مبادا رنگ بازد کعبه‌ی حق در نظر... هست پنهان مدفنش روی زمین از چشم‌ها ای فروغ دیده‌ی چشم‌انتظاران! می‌شود دیده گردی از یسار و از یمین از چشم‌ها چون نشسته دیده‌ها را گَرد عِصیان و گناه پرده برگیر ای امام راستین! از چشم‌ها گر که قسمت نیست تا بینم تو را در این جهان چون ربوده گرد غم، نور مبین... از چشم‌ها ـ کاش گیری گَرد غم را با نگاه دلکش‌ات وقت مرگم در نگاهِ آخرین، از چشم‌ها (ساقیا) خواهی اگر بینی رخ آن گلعذار پاک کن گَرد ِ گناه ِ آتشین... از چشم‌ها سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(زخم ناکامی) عارفان را محنت دنیاست شامل بیشتر می‌کشد بار ستم را ، مَرد عاقل بیشتر بر حذر از سنگ طفلان است شاخ بی ثمر راحت گیتی بوَد از بهر جاهل بیشتر جاهلان را علم و دین کمتر بوَد از مال و جاه حرف حق کمتر بوَد، الفاظِ باطل بیشتر بلبل از خار جفای گل بوَد زخمش به دل عارفان را زخم ناکامی‌ست بر دل بیشتر زاهدا منع می آخر کرد ما را می‌گسار شور عاشق را کند در عشق، حائل بیشتر عاشق مسکین خود را از سر کویت مران ردٌ سائل می‌کند اصرار سائل بیشتر تُرک مستت خون قلبم ریخت شد سرسخت تر خون چو بیند می‌شود بیدادِ قاتل بیشتر کاروان عمر ما را گو شتابد بی‌دریغ چون به مقصد نیست ما را یک دو منزل بیشتر کامیابی زانقلاب فکر حاصل می‌شود کشتی از طوفان رسد بر طرْف ساحل بیشتر آدمی در سوز و ساز زندگی یابد کمال زر شود در التهاب بوته، کامل بیشتر تا نگردد علم و دین حلّال مشکل در جهان خلق گیتی را شود هرلحظه مشکل بیشتر مردم صاحب_‌هنر ، نافع_ترند از بهر خلق زآنکه بخشد خاکِ حاصل‌خیز، حاصل بیشتر از شرار ظلم سوزد ظالم از مظلوم بیش شمع از پروانه سوزد صد مقابل بیشتر آتش خشم ابتدا سوزد خدای خشم را چوب کبریت ابتدا سوزد به محفل بیشتر زآتش هجران بسوزد جمله اعضا ، لاجرم جان و تن سوزد ازآن آتش ولی دل بیشتر (شمس قمّی) قدر گفتار تو دانند اهل ذوق چون بوَد هم‌جنس بر هم‌جنس مایل بیشتر شادروان سید علیرضا شمس قمی eitaa.com/shamseqomi
تا حــرمت تو به دست طاغوت شکست با ضرب غلاف ،دست و بازوت شکست حیــدر ز غـــم فراقـت ای یاس جـوان با شـــانهٔ خســـته ، زیر تابوت شکست ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۹/۹ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ بسیار زیبا این شعر روضه است،نه از آن فراتر است این شعر نذر مادر گلهای پر پر است این شهر بی مقدمه از در شروع شد از آن دری که هر چه که داریم از آن در است دیوار با خبر شده از عمق فاجعه امن یجیب خوانده ولی باز مضطر است دیوار سر به زیر ترین شاهد جهان دیوار سر به مُهرترین راز کوثر است دیوار تکیه گاه تنی غرق التهاب دیوار خشت خشت وجودش مکسر است این شعر ابتدای سکوتی شبیه بغض این شعر امتداد غمی کوه پیکر است فریاد بی صدای علی را شنیده ای؟ از هر زبان که می شنوی نامکرر است بر ساق عرش با خط زیبا نوشته اند هر کس که دوستدار علی نیست ابتر است هر کس که راه فاطمه را بست شرک محض هر کس که حق فاطمه را برد کافر است در آیه ی لیذهب عنکم نخوانده اند؟ او طاهره ،مطهره،زهرای اطهر است خوشبخت آن کسی که فقط گفت فاطمه خوشبخت آنکه دست به دامان حیدر است آه ای بلال جان محمد اذان بگو آرام جان فاطمه الله اکبر است با نغمه های اشهد ان محمدا حال و هوای شهر لطیف و معطر است یک قطره از فضایل بی حد فاطمه شرح هزار خطبه و هفتاد منبر است ای دختر بهشت پس از پر کشیدنت این غربت علی است که چندین برابر است مکه اگر مکرمه شد از قدوم توست تنها ب این دلیل مدینه منور است زهرای من به دور و بر خود نگاه کن امشب شب وداع تو و شام آخر است اسما کجاست،فضه چرا گریه می کند؟ سلمان چرا شبیه ابوذر مکدر است؟ در بیت بیت شعر قلم گریه میکند با این طریق ،شعر سرودن زمانبر است شاعر میان خلوت خود تکیه ساخته مداح اشک و سینه زنش میز و دفتر است اینجا حسن کنار حسین ایستاده است زینب نشسته است پرستار مادر است این سمت ناله های جگر سوز مجتبی آن سمت سیدالشهدا ی دلاور است وقت گریز آمد و این شعر ناگزیر مجنون و مست در پی ساقی و ساغر است پا جای پای حضرت حیدر گذاشته این ماه با شکوه که خورشید لشکر است این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این شعر ناب باز ترین روضه ی سر است ترس و شکست راه ندارد به هیچ وجه در لشکری که اصغر آن نیز اکبر است زینب به درک فیض شهادت رسیده بود زخم زبان برنده تر از تیغ و خنجر است این خانواده مرد نبَردند و فاطمه شیر آفرین و شیر زن و شیر پرور است باید دوباره راهی شهر مدینه شد این شعر فاطمی است فقط نذر مادر است آغوش وانموده و در انتظار اوست آن دست های خسته که دست پیمبر است تابوت اوست کعبه ی عشاق بی نشان دل کندن از طواف اگر نا میسر است این خانه وقت بودن زهرا بهشت بود حالا بهشت بی نفس او محقر است حاجی که نیستم ولی از سال های دور دور و بر بقیع دل من کبوتر است او ناخدای کشتی پهلو شکستگان او معنی شقایق در خون شناور است او مرکز توجه پروردگار عشق او در حدیث قدسی لولاک محور است قبر نهان و قدر نهانش بدون شک راز بزرگ هستی و در دست داور است موسی به امر حضرت حق گفت بارها هارون وصی بعد من است و پیمبر است از این سخن پیمبر ما استفاده کرد فرمود بعد من ولی الله حیدر است درشهرمن همیشه پرازعطرفاطمه ست آن فاطمه که دخترموسی بن جعفراست وقتی که ماه یازدهم میکند غروب در سال های شمسی ما ماه آخر است عیدی بزرگ‌می رسد از راه و این جهان در انتظار دیدن یک ماه دیگر است شعر: احمدعلوی http://eitaa.com/ashaar_khatm ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام ومنبعِ اشعار و،،،شرعاً جایز نمیباشد. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
4_6012749962935275413.mp3
6.79M
کوتاه بیا ای زخم؛ کوتاه بیا ای درد کمی با من؛ تو راه بیا چن‌شبه نخوابیدم؛ چن‌شبه صورت زینبو نبوسیدم حرف‌زدن برام سخته؛ چن‌شبه احوال بچه‌مو نپرسیدم دیگه این مادر واسه‌شون؛ مادر نمیشه حالم از این بدتر نشه؛ بهتر نمیشه ای؛ ای روزگار بی‌وفا ما و‌ چهل نامرد؛ تُو این مصاف با من چه کردی ای ضرب غلاف بازوام‌ ورم داره؛ هی می‌خوام راه برم این درد نمی‌ذاره چن‌روزه که تب دارم؛ هرچی که می‌کِشم از داغیِ مسماره هنوزم روضه می‌خونم، از سوز جگر هنوزم خونِ محسنه، رو چوبۀ در ای؛ ای روزگار بی‌وفا روضه مگه میشه؛ سربسته‌تر دارم می‌میرم از درد کمر بی‌هوا زمین خوردم؛ اون روزی که منو زد یه بی‌حیا مُردَم روضه روضۀ کوچه‌ست روضه خون! تو بگو، من دیگه کم آوُردم مادر ساداتو زدن؛ آی غیرتیا وسط کوچه ناله زد: ای فضه بیا ای؛ ای روزگار بی‌وفا https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
صدا ۰۰۱.m4a
2.3M
آتیشه خونمون چقد هیزم ریختن پیش خونمون ینی اینجا بازم میشه خونمون؟ آتیشه خونمون قد تو خم شده خونه مون پا خورِ نامحرم شده دو نفر از جمع خونه کم شده قد تو خم شده توی هیجده بهار/ پیرت کردن از زندگی/سیرت کردن لگد بی‌هوا/چند جا خوردی افتادی و/ هی پا خوردی حورا رو میزنن چشمو میبندن هر جا رو میزنن علی می بینه زهرا رو میزنن حورا رو میزنن وای از درد غلاف شعله دور زهرا مشغول طواف کرده قنفذ با مغیره ائتلاف وای از درد غلاف بمیرم چادرت/ گرد میگیره دستات چقد/ درد میگیره واسه دردات چقد/سوختی از تب از ماتمت/دق کرد زینب مظاهر کثیری نژاد https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
79.9K
در و دیوار سبک : راس تو میرود بالای نیزه ها از بال جبرئیل خون میچکد چرا افتاده بانویی در بین شعله ها شمعی به خاطر یک آشیانه سوخت خانه در آتش و بانوی خانه سوخت مادر من...... با بانوی بهشت دود و شرر چه کرد با برگ یاسمن مسمار در چه کرد در چون گشوده شد زد فضه را صدا شد لاله ای شهید شد غنچه ای فدا مادر من..... گلچین میان آن گلشن چه میکند در آستان وحی دشمن چه میکند پای عدو رسید در منزل علی وای از دل حرم وای از دل علی مادر من...... https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
108.2K
حضرت زهرا سلام الله علیها سبک : ای یار زینب غمخوار زینب بازم فلک داره سر آزار زینب آرام جانم آرام جانم بی تو نمی خواهم دگر زنده بمانم قسم به گریه های من به کودکان نیمه جان به خاطر زینب بخند به خاطر علی بمان یا فاطمه یا فاطمه پروانه ی من پروانه ی من آتش گرفته بال تو در خانه ی من شرمنده ام بانوی من این خانه امنیت نداشت نه سال با من بودنت جز غصه و غربت نداشت یا فاطمه یا فاطمه یار جوانم یار جوانم بی تو تماشایی میان دشمنانم اهل مدینه غنچه و آلاله ام را چیده اند به اشک تو طعنه زدند به اشک من خندیده اند یا فاطمه یا فاطمه ای دلشکسته ای دلشکسته دیدی مرا در کوچه ها با دست بسته پیش نگاه مضطرم ای نازنین افتاده ای من را زمین زد دشمنم تا تو زمین افتاده ای یا فاطمه یا فاطمه https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ) آتش کشید خصم چو بر آشیانه‌اش رفت از ثریٰ به‌ اوج ثریا ، زبانه‌اش ارکان روزگار، فرو ریخت بر زمین چون دستِ کین گرفت به تیر نشانه‌اش آن آشیانه‌ای که حریمش شکسته شد جبریل، بوسه ها زده بر آستانه‌اش آیا نکرد شرم ز رخسار فاطمه (س) وقتی که زد ز کینه عدو تازیانه‌اش؟ درد و دریغ و آه، که از جور روزگار دستِ ستم بُرید ز شاخه جوانه‌اش... سَر خم نکرد نزد ستمگر تمام عمر جز پیشگاه خالق حیّ ِ یگانه‌اش اما ز بار غصه که بر دوش می‌کشید خم گشت سرو ِ قامت و بشکست شانه‌اش جرمش چه بود آنکه امید رسول بود آیا چه بود خصم ستمگر بهانه‌اش؟! تنها گناه اوست که بر رغم ظالمان اِستاد ، در دفاع ِ امام زمانه‌اش ای وای از دمی که ز ضرب غلافِ کین شد سِقط ، آن عزیز دل و نازدانه‌اش غم، خانه کرد در دل مولا ، چو در محاق ناگه برفت ماه شبستان خانه‌اش باید که ماه را به دل خاک می‌سپرد اما دریغ ، در دل شب ، مخفیانه‌اش بی‌همنفس چو گشت علی بعد فاطمه او بود و چاه و زمزمه‌ های شبانه‌اش «پروانه» خوش سرود درین مصرعی که گفت: «جز مرغ حق نبود کسی هم‌ترانه‌اش» گر قرن‌ها گذشت از آن روزگار سخت کِی می‌رود ز خاطرِ هستی، فسانه‌اش؟ تا روز رستخیز، به‌جان شعله می‌کشد سوز دل ِ علی و ، غمِ بی‌کرانه‌اش خواهی اگر که درک کنی داغ مرتضی بر لاله کن نظر، که ببینی نشانه‌اش... (ساقی)! شکست اگرچه صراحی به سنگ غم ما مست کوثریم و مِیِ جاودانه‌اش . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1402/09/11 eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ در سوگ حضرت زهرا ( س ) صدیّقَةُ الشَّهیِده بانوی قد خمیده با پهلوی شکسته جان بر لبت رسیده ای پاره ی قلب رسولِ والا خون کرده اندوه تو قلب ما را یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای خسته تر ز خسته اشکت به رخ نشسته مانند پهلوی خود داری دل شکسته بی روی تو مدینه غرقِ نجوا چشم علی شد از غم تو دریا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شکستی و خمیدی سوی علی دویدی در زیر تازیانه آه از جگر کشیدی داغ پدر را دیده بودی امّا داده عدو بر تو چنین تسلّا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدم به خانه آتش می زد جوانه آتش تو در هجوم دشمن بودی میانِ آتش دستِ مرا بستند خیل اعدا آنجا که تو بودی غریب و تنها یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یک دست تو به پهلو یک دست تو به بازو گاهی دو دست خود را گیری به روی زانو من نیمه جان گردیده ام ز غم ها تو جان دهی من می کنم تماشا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جانم ز تن برون است این خیمه بی ستون است چون ماهِ پشت اَبرا روی تو لاله گون است بعد تو ای آئینه دار طوبا شیرخدا مانده غریب و تنها یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای ماه بی نشانه شُستم تو را شبانه خیز و ببین ز داغت ویران شد آشیانه در پیش چشم کودکان یا زهرا پیچیده ام بر پیکرت کفن را یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من زار و بی قرارم تاب و توان ندارم جسم تو را شبانه بر خاک می سپارم در پیش چشمم گشت تیره دنیا دیدار ما باشد به روز عقبا یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا .... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدی ------------ می رسد از کوی توام ای حبیب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب ای که تویی صاحب اَمَّنْ یُّجیِب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نصرت حق با تو میسّر شود فتح و ظفر از تو مقدّر شود لطف خداوند مکرّر شود ای که تویی خلق جهان را طبیب . نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که تویی جلوه ی حَبْلُ الْمَتیِن آیت حق ، رایت فَتْحُ الْمُبیِن نور خداوندی و حَقُّ الْیَقیِن با تو شود نصرت ایمان نصیب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که تویی نصرت قرآن بیا روشنی صبح درخشان بیا منجی هر بی سر و سامان بیا ای سر و سامان ِ فراز و نشیب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ « ما که نداریم به غیر از تو کس » « ای شه خوبان تو به فریاد رس » عاشق زار تو فتاد از نفس خیز و بیا ای تو مرا عطر سیب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هجر تو زد شعله به جان ها بیا وصل تو پایان خزان ها بیا نام تو شد وِرد زبان ها بیا ای تو شکیب دل هر ناشکیب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که تویی صبح امید همه عشق کند نام تو را زمزمه چشم به راه تو بود فاطمه منتقم خون حسینِ غریب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با غم تو قامت دلها شکست آهِ جگر سوز به لب ها نشست شعله اگر نیست دل ما که هست سوخته دل از غم شَیْبِ الْخَضیِب نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
546.7K
وای از غم بی اندازه پیچیده چنین آوازه در کلبه ی غم ها مُردم با دیدن خون تازه دلم به غم نشسته زهرا که قامتت شکسته زهرا ای یاور دلخسته زهرا آه آه بی تو زندانم شده این آشیانه دیدمت که در دل شب مادرانه موی زینب را زدی با گریه شانه در این شب بارانی از غصه پریشانی ای هستی من زهرا گفتی که نمی مانی پرستوی شکسته بالَم نظر نما کمی به حالم مگو علی جان ، کن حلالم آه آه استراحت کن کمی بیمار حیدر از غمت دق می کنم ای یار حیدر عزم رفتن کرده ای غمخوار حیدر گویا که شب پایانی ست کس مثل علی تنها نیست روزم چو شبم تاریک است وقتی به برم زهرا نیست شکسته رکن دوّم من نمانده جان دگر در این تن پصت مرا شکسته دشمن آه آه روز خوش بعد از تو دیگر من نبینم همدم زینب شد آه آتشینم بعد تو من حیدر خانه نشینم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سروده ای مشترک از؛ کربلایی اسماعیل شبرنگ حاج محمود ژولیده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(زبانحال حضرت علی علیه‌السلام) ای مَـــــه ِ آســــمان مهــــــر و وفـــــــا ای گـــــــل گلسِــــتان لطــف و صفـــــا ای دُر دُرج قـــــــــلـزم تــــــوحیــــــــد ای مَـــــهِ بـــــرج عـــالــم تجــــــریــــد ای بلنــــــد اختــــــــر ســپهـــــــــر ولا ای مهیــــن دخــت خســــروِ بطحــــــا ای یگــــانــه معیــــن و یــــــاور مـــن! فــاطمـــــه! ای انیــس و همـسـر مـــن رفتــی و رفــت جـــــان مــــن از تــــن زنــدگــی بــی تــو بـــدتـــر از مـــــردن خــــود نگفـــتی ز ضـــربــت ســـــیلی خصــم دون کــرده صــورتــت نیـــــلی شـــــرم ، قـنفـــــــذ نکـــــرد از رویــت تــــازیـــانــه چــــو زد بـــه بــازویــت؟ لیــک نــاگفــتی آن حـــــرامــی مســت بــا لگـــــد پهلــــــوی تـــو را بشکســت محسن‌ات سقــط شـــد ز ضــربــت در تــو نکـــردی مـــرا چگـــونـــه خبــــر؟ کـــار خـــود را بـه فضّــــه فـــرمــودی راز خــــود را بـــه فضّـــــه بنمــــــودی کــه نبــیــــنـد علـــــی مصــــائــب تــو نـشــــــود آگــــــــه از نـــــوائـــب تـــو کــــردی آن راز هـــــــا نهـــــان از مـــن تـا کــه شـد فــاش وقـت غسل و کفــن بلکـــه گفــتی کــه مخــفی از انظـــــار بســپارم تــــو را بــــه خــــاک مــــــزار شـب بــه خــاکــت همــی نهــــان دارم مخـــفی از چـشــــم دشمـــــنــان دارم کــس خبـــــر از مــــــزار تـــــو نشــود آگــــــه از رازِ کــــــــــار تـــــو نشــــود رمــــز آن گفتــــه شــد کنــــون افشـــا کــه نــدانــد علـــــی، مــــــلال تـــو را جـــــان بــه قــربــان قبــــر گمنـــامـت وآن نهـــــانگــــــاه بـــی در و بــــامـت جــــان مـــن از شــرار داغ تـو سوخت بــر ســر قبـــر بـی‌چــــراغ تـو سوخت بــی تــو شــد شــــام تــــار، روز علــی سوخت عــــالــم ز داغ و ســـوز علــی بــی تــو تــاریــک، گشــته کــــاشــانــه از غمـت خــــانــه گشــته غمخــــــانــه تــا تــو در خـــــانـــه‌ی علــــی بــــودی شمـــع کـــــاشـــانـــه‌ی علــــی بــــودی بــی تــو گــــردیـــده تلـــخ، کـــام علی کــه یکـــی گشــته صــبح و شــام علی بعـــدِ تــو زنــدگـــی مــراسـت حــــرام کــه مــرا بعـــد تـوسـت کــــار ، تمــــام گـــر مــــزارت نـبُــــد ز خلـــق، نهــــان بـــود تعـطیـــــل، بــــارگــــاهِ جهـــــان کـــودکـــان تــو شـــام تــا بــه سحــــر وردشــان هسـت ذکــــــر یـــا مــــــادر گــوش‌شــان گــر به نـالـه‌ی پــدر است همــه‌_چشم امیـــدشـــان بـه در است یــادِ روی تــو شمـــع خــانــه‌ی مـاست روشــنی بخــش آشــــــیانــه‌ی مـاست حــالیـــا چـــون رَوی بــه نـــزد پـــــدر فـــاش کـــن ظـــلم آن دو بـــداختـــــر چــو بـــرفتـی بــه محضــــر بـــــابـــــا گــــو علــــی را ، گــــــذاشــــتم تنــــها گــــو اگــــر کــــودکـــان یتـــیم شـدند جملـــه بــی مـــــادر و لطیـــــم شـدند در حقیــقت علـــی شــده‌سـت یتــــیم بعـــد مــن گشــته داغـــــدار و لطیـــم کـــودکــــان را بـه مـن چـــه بســپردی کـــاش بــا خــود, مــرا تــو می‌بـــردی (شمس قم) بس‌که از فراق تو سوخت عـــالمــی را ـ ز افتــــراق تــو ســوخت روز و شــب گـــویــد ای مهیــن مـــادر بــه فـــــدای تــو ، جـــانِ جـــنّ و بـشر شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ) می‌خواهم از خیرالنسا زهرا بگویم از نور چشم مصطفا زهرا بگویم از همسر شیر خدا زهرا بگویم از شافع روز جزا زهرا بگویم آن که نبی، « اُمّ ابیها » خوانْد او را مظلومه‌اش مولا به دنیا خواند او را اُمّ الائمه، حضرت زهرای اطهر (س) او را که در قرآن خدایش خواند کوثر کوثر، همان خار دوچشم خصم ابتر یاس کبودِ باغ و بستان پیمبر (ص) زهرا که نور چشم خیرالمرسلین است هم همسر مولا امیرالمؤمنین است آن بانویی که نیست همتایش به عالم آنکه کند خم، سر به پیش پاش، مریم نزد خدا و عرشیان باشد مکرّم اما ندیده در جهان جز رنج و ماتم در خردسالی داد از کف مادرش را یعنی خدیجه، مادر غم‌پرورش را او بود و بابا بود و غم‌های فراوان در کوچه و پس‌کوچه‌ها آن ماهِ تابان از خشم و توهین‌های قوم نامسلمان می‌دید بر بابا ، جفا ، بی هیچ بُرهان ای وای...! از نامردمان بی مروّت پرتاب سنگ و خاک، بر روی نبوّت در کودکی تنها پرستار پدر بود همدرد و هم همراه و هم یار پدر بود چون شاهد غم‌های بسیار پدر بود آرام‌بخش روح و غمخوار پدر بود تنها نه دختر بود بلکه بود مادر هرگاه که می‌گشت با بابا برابر چندی گذشت و داغ بابا شد مضاعف شد فتنه‌ای دیگر ز ایوان مُسقف خود را خبیثان با حِیَل خواندند اشرف شادی‌کنان، بربط‌زنان، در دستشان دف بر جانشینی نبی، خود را نشاندند بر عهد و پیمان غدیری‌شان نماندند شرم از خدا هرگز نکردند آن پلیدان ظلم و جفا کردند با خلق مسلمان هرچند که دم می‌زدند از شرع و قرآن با ظلم‌شان بر کفر خود کردند اذعان غصب فدک کردند از دخت پیمبر هم غصب کردند از دنائت، تخت حیدر... خانه‌نشین کردند مولا را، به تزویر روباهِ پیری را عوض کردند با شیر تختِ ولایت شد به حکم زور تسخیر آهن نمی‌گردد طلا هرگز به اکسیر کِشتند بذر خودسری را در سقیفه تا که شوند از شهوت قدرت خلیفه شیر خدا هرگز نشد تسلیم کفتار چون بود بر امر ولایت، خود سزاوار می‌خواستند از او وقیحانه به اجبار گیرند بیعت، لاجرم در بین انظار ـ بر خانه‌ی شیر خدا آتش کشیدند هرچند خواری را برای خود خریدند در خانه‌ی شیر خدا محشر به پا شد توهین به مولا و عزیز مصطفیٰ شد زهرا به پشت در؛ که در با ضربه وا شد شد محسنش سقط و علی بی‌همنوا شد کُشتند از کین دخت ختم‌‌المرسلین را صاحب_عزا کردند امیرالمؤمنین را وقتی رها گردید زهرا از غم و درد مولا شبانه پیکر او را ، کفن کرد وآنگاه آن گل را به دور از خلق نامرد بسپرد در خاک سیه، با کوهی از درد گویی وداع مهر و ماه آن شب رقم خورد روح علی را خاک، آن شب با خودش برد زهرا برفت و ماند غم‌های عظیمش (ساقی) کوثر ماند و اطفال یتیمش غیر از خدا که بود همواره کلیمش شد چاه، همراز غم و رنج و ندیمش خاموش اگرچه شد چراغ عمر زهرا داغ غمش آلاله‌ سان مانده به دل‌‌ها سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
سلام الله علیها چه بود رنگ آسمان بدون ماه فاطمه چه بود مقصد زمین بدون راه فاطمه من آن زنم که زنده بود و سهم گورهای سرد همانکه زنده ماند و گرم با نگاه فاطمه همان‌زنی که در حرمسرای داریوش ها غروب کرده بود پیش از پگاه فاطمه همان زنی که برده بود و ملک مردهای روم که قیمتش شکسته بود زیر آه فاطمه هنوزهم همان زنم ولی چه رایگان ترم اگر نباشدم به سر فقط پناه فاطمه به جنگ ها ی غرب و شرق از تنم گذشته اند شکست خورده کشورم بدون شاه فاطمه سرم به آب از آبرو و شوکتم شده ست شر به جز حکومت علی و در سپاه فاطمه و بی جواب مانده این سوال با دروغ ها چه بود غیر راستی مگر گناه فاطمه؟ چه ماه تر شود طلوع نور ماهتاب زن به یمن نور آفتاب دادخواه فاطمه زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» وقتی به دست ظالمان در داشت می‌سوخت در پشتِ در، ماهی منوّر داشت می‌سوخت در، شعله‌ور گردید؛ اما پشت آن در ـ ناموس حق، زهرای اطهر داشت می‌سوخت «محسن»، عزیز فاطمه (س) مانند مادر از ضربِ در، در بطن مادر داشت می‌سوخت فضّه، چو شد آگاه، از زخمی جگرسوز بر پهلوی زهرا به بستر، داشت می‌سوخت وقتی عزیز مصطفی(ص)، می‌سوخت از درد در آسمان، قلب پیمبر داشت می‌سوخت از این مصیبت نیز با اندوه و ماتم جبریل هم با دیده‌ای تر داشت می‌سوخت آه از نهاد کودکان برخاست تا عرش وقتی که مادر همچو آذر داشت می‌سوخت یک سو حسن، گریان به همراه برادر سوی دگر زینب چو خواهر داشت می‌سوخت وقتی گرفت آتش، در و دیوار خانه... با کودکانش نیز حیدر داشت می‌سوخت تنها نه حیدر سوخت آن جا با عزیزان از این غم جانسوز، داور داشت می‌سوخت «دیوار، دم می‌داد و در، بر سینه می‌زد محراب می‌نالید و منبر داشت می‌سوخت» خانه نه تنها سوخت در آتش که گویی : در شعله‌های خصم، کوثر داشت می‌سوخت «کوثر» نه تنها سوخت بلکه در حقیقت ای وای من! قرآن سراسر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که بوسه می‌زد جبرییل‌اش در آتش خصم ستمگر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که سجده‌گاه انبیا بود در دست کفّار بداختر داشت می‌سوخت آتش به جان شیعیان افتاد وقتی... دیدند خانه همچو مجمر داشت می‌سوخت تکثیر شد چون آینه، داغ عظیمی وقتی که یک جمع مکسّر داشت می‌سوخت هم عرشِ حق همناله با آل پیمبر (ص) هم فرش نیز از ظلمِ کافر داشت می‌سوخت از داغ زهرا (س) سوخت در قلب سماوات خورشید که چون ماه و اختر داشت می‌سوخت در پیش چشم دشمنان بی مروّت مولا چو شد بی یار و یاور داشت می‌سوخت وقتی به پایان آمد این شعر جگرسوز دیدم قلم چون شعر و دفتر داشت می‌سوخت القصه : وقتی قلب کوثر، داشت می‌سوخت از سوز غم، (ساقی) کوثر داشت می‌سوخت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/09/14 eitaa.com/shamssaghi