eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
789 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم بغضِ کرار، سرِ سفره‌ی افطار شکست بعدِ سی‌سال فرو خوردنش؛ این بار شکست کوله‌بارِ غمش از شانه‌ی لرزان افتاد کمرِ کوه، از افتادن این بار شکست وقت رفتن شد و بر دامنش افتاد دخیل رفت و با هق‌هقِ در، شانه‌ی دیوار شکست آنقدر مأذنه با «حیّ علیٰ» گفت نیا که اذان نیز، سرِ این همه اصرار شکست کعبه با «قَد قُتِل» و «فُزتُ بِربّ الکعبه» نوحه دم داد: «سرِ قبله‌ی سیّار شکست» استخوان؛ خرد شد و راه گلو را وا کرد اشکِ شوق آمد و در چشمِ ترش خار شکست روی او؛ آینه‌ی قدّی زهرایش بود حیف شد؛ آینه در لحظه‌ی دیدار شکست سجده‌ی آخرِ این قصه دو رکعت روضه‌ست دین‌پناه است، نمازی که به اجبار شکست وارث فضل پدر زخم سرش را هم خواست سیبِ غم نصف شد و فرقِ علمدار شکست کوفه‌ی سرشکن؛ ارثیّه‌ی بابا را داد سنگ؛ آیینه‌ی او را سر بازار شکست http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ﷽ ♦️ دعـــــای روز هیجدهم ماه مبارک رمضان 🌹 اللُّهُمَّ نَبِّهنی فیہِ لِبَرَکاتِ اَسْحاره وَ نوِّرْ فیہِ قَلْبی بِضیاء اَوارِهِ وَخُذْ بِکُلِّ اَعصائی اِلی اتِّباع آثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارفین . 🌹 🌹 ای خدا! دراین روز مرا به برکتهای سحر خیزی اگاه ڪن ودلم را به روشنایی آن روشن نما و اعضایم را به پیروے ازآثار آن وادار ،به روشنایی تواے روشنی بخش دل عارفـــــان . 🌹
🕊﷽🕊 ✴️ بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات بر وارث بر حق امامت صلوات خواهی که خداوند گناهت بخشد بفرست به این امام و رهبر صلوات (دعای فرج) _الله .... من آن مرغ غزل خوانم  به شوق روی جانانم بیاد شاه خوبانم  علی گویم،علی جویم علی جانم علی جانم من بیچاره در محشر به عشق ساقی کوثر زنم بر سینه و سر علی گویم، علی جویم علی جانم علی جانم علی ای ساقی کوثر علی داماد پیغمبر علی مولا علی سرور علی گویم، علی جویم علی جانم علی جانم دلتو راهی نجف کن ..انشاالله کنار ایوون طلای امیرالمومنین ناله بزنی.. خوش بحال اونایی که کنار حرم امیرالمومنین هستند... حارث هَمْدانی از اصحاب امیرالمومنین اومد خدمت امیرالمومنین ... حضرت دید حادث خیلی پریشانه... فرمود حارث چرا اینقدر پریشانی.. چرا ناراحتی... عرض کرد آقا دیشب به فکر جان دادن افتادم ... هنگام سرازیری قبر چه کنم.... برای شب اول قبر چه کنم ... آقا جان ....فکر فشار قبر افتادم... جواب نکیر و منکر چه بدم .... (حضرت فرمود :حارث مگه تو شیعه و پیرو من نیستی؟؟ ) گفت "چرا آقاجان ... فرمود پس چرا غصه میخوری.. بدونُ آگاه باش.... وقت جان دادن... هنگام سرازیری قبر.... شب اول قبر... تمام عقبات تا پل صراط.. من با شیعیانم هستم... دست شیعیانم رومی‌گیرم... تنهاشون نمیگذارم امروز بگو یا امیرالمومنین آقا جان...حاجتمندم ...گرفتارم ... آقا جان به مظلومیت و غربتت قسمت میدم نزار دست خالی اومدم ..دست خالی برگردم روضه برات بخونم و التماس دعا.... شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود... آی اونایی که بابا دارید ... قدر باباهاتونو بدونید... دختر میمیره برا بابا... (دخترا خیلی بابارو دوست دارند..) خیلی علاقه به پدر دارند... دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا... اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون... دل تو دل دختر نیست.. آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز... اما اما ... ،یه وقت شنیدن منادی ندا داد قد قتل المرتضی.... اگه پدر داری خدا برات نگه داره .. اما اما آی اونایی که پدر از دست دادین... نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه... آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت.... دلتو بزار کنار دل زینب... دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم... آخ دلم باغ خزونه چشام برکه خونه همه آرزوم اینه بابام زنده بمونه آخ دلم از همه سیره بابام داره میمیره آخ بابا ..بابا... نه سویی تو چشاته نه جونی تو پاهاته (آماده ای بگم نالتو بلند میکنی) آخ نه سویی تو چشاته نه جونی تو پاهاته فقط این دم آخر یا زهرا رو لباته (زمزمه)امون از دل زینب... بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن ... شبانه غسل دادن... شبانه تشیع کردن..... میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن... آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...) من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد... گلی گم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه... آخ گل گم کرده ات خواهر منم من سرور سیته ات خواهر منم من2 هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین..... هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم آقای من امام زمان... امشب کجا قرآن به سر میگیری... پسر فاطمه... ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره... شب قدر در کنار شما احیا کنه... مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا... کجایی ای امید شیعه... ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق دست شما را جای قرآن سر بگیرم آقا...شما واسطه بین منو خدایی... ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید... بار گناهم سنگین شده... اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم... ای کاش در تقدیر من امشب نویسند پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم آقا میدونم داری منو میبینی... آقا میدونم صدام رو میشنوی... اما.. میخوام بگم... کی ميشه من شما رو ببینم... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ طالب خون خدا مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك یابن مصباح الهدی مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه... چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه سر راهی به گدا، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك حالا صداش بزن... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك... http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مقتل مولای متقیان حضرت امیر المومنین ع 🍀 قسمت اول، منزل ام کلثوم 🌱 در شب نوزدهم، مولا حال عجیب و غیر توصیفی داشت. برای دلجویی بیشتر از دختر کوچکش، آخرین افطار خود را در منزل دخترش ام کلثوم قرار می دهد. سر سفرة افطاری که غذای موجود در آن دو قرص نان جو و مقداری شیر و نمک است، می نشیند. رو می کند به دخترش و می فرماید: دخترم! تاکنون نشده که پدرت با دو خورشت افطار کند. دخترم! شیر را بردار! من با همان نان و نمک افطار می کنم مگر نمیدانی از جدت پیامبر شنیده ام که هر کس غذایش بیشتر و متنوع تر باشد طول وقوفش در قیامت در محضر خداوند بیشتر است 🌱 بیش از سه لقمه میل نمی کند و وقتی با پرسش دخترش رو به رو می شود که پدر! مگر روزه دار نبودی! چرا غذا کم میل فرمودی؟ پاسخ می دهد که دوست دارم خدایم را با شکم گرسنه ملاقات کنم. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، چاپ افست، ج 1، ص 125 ادامه دارد.. http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)
49=48 قسمت دوم 🌺 شب نوزدهم، بچه ها تا پاسی از شب خدمت پدر بودند و آن گاه به منزل خویش رفتند. امام حسن مجتبی علیه السلام هنوز صبح نشده بود، نزد بابا برگشت و مستقیم به مصلای پدر رفت. علی علیه السلام با احترام خاصی از حسنش استقبال کرد. آن گاه فرمود: «پسرم! لحظه ای خواب به سراغ چشمانم آمد، در حالی که نشسته بودم. ناگهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را [در عالم رؤیا] دیدم، عرض کردم: یا رسول الله! من از دست امت تو چه رنجها و خون دلها خوردم! پس حضرت فرمود: علیه آنها نفرین کن! پس [نفرین کردم و] گفتم: «اَبْدَلَنِی اللَّه بِهِمْ خَیْراً و اَبْدَلَهُمْ شَرّاً؛[6] [خدایا! مرا از آنها بگیر و] به جای آنها بهتری برای من قرار ده و بر آنان [نیز] به جای من [آدم نالایق] شری را مسلط گردان!» 🍀 الهی مردم از من سیر و من هم سیرم از مردم نما راحت مرا ای خالق ارض و سما امشب ادامه دارد http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°° (گلواژه های اهل بیت ع)