eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ من فراتم شهره هستم در جهان رودم اما همچو دریا بیکران جاری‌ام من از دلِ دشت و دمن بر دلم باشد هزار و یک محن روز و شب هر گوشه کاری می‌کنم خشک و تر را آبیاری می‌کنم چِشمه‌هایم نیست ،موجم خفته باد آبیِ آرامشم ، آشفته باد گرچه آبم ،روزی اما سوختم چشم بر ‌ چشمانِ سقا دوختم ساقی آمد تا لبش را تر کند چاره بر درد علی اصغر کند ساقی آمد تا که سیرابش کنم مشک خالی داد تا آبش کنم دیدگان ماه بر من خیره شد دیدم آن دم رنگِ عالم تیره‌‌شد مات و مبهوتِ رُخِ سقا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم خواستم یک دم ببوسم صورتش دیدمش می سوزد از سوز عطش خواهشی کردم از آن نیکو جمال تا بنوشد جرعه ای آب زلال آن دم از چشمان عباس رشید قطره قطره خون درون من چکید تیره شد از دود‌ِ غم ها آسمان آب گشتم من زِ خجلت آن زمان خواهشی کردم بنوشد جرعه‌ای گفت می بینم به رویت سایه ای خواهشی کردم لبش را تر کند نی لب عطشان ، زندگی را سر کند گفت ای نهر خروشان ای فرات آبِ تو باشد اگر آب حیات؛ گر کنی بر من هزار و یک نگاه؛ بی حسین هرگز ننوشم آه آه از عطش افتاده بر جانم شرر می کُشد ‌‌ اما مرا دردِ دگر می رسد از خیمه ها فریادِ آب شرمسارم من ، زِ آل بوتراب می رسد بر گوشم اکنون‌ ناله‌ها می شود در خیمه پرپر لاله‌ها پایبند عهد و پیمانم فرات ساقی طفلانِ عطشانم فرات در برت لب تشنه گر سوزم، سزاست فرش را بر عرش گر دوزم، سزاست بر دلم باشد هم اکنون شوقِ یار میروم ‌ من تشنه لب،سوی نگار گر رسانم مشک را تا خیمه گاه پیشِ ‌ مولایم نباشم رو سیاه من اباالفضلم یَل بی باکِ عشق می کِشم پَر، تشنه تا افلاکِ عشق هستم ای آب گوارا ،خون جگر چون زِ حالِ کودکان ،دارم خبر حالِ اصغر سینه ام را می درد گریه هایش طاقتم را می برد تار و پودم گشته سوزان از غمش گوید او در دل عمو جان، العطش بر سرم باشد فقط سودای آب من تو را باید رسانم بر رباب زُل مزن بر من تو ای اِکسیرِ جان پاسخم جز " لا " نباشد بی گمان گر چه تو بر من تماشا می کنی؛ با نگاهت صد تمنا می کنی تشنگی را می خَرم با جان ودل تا نباشم پیشِ مولایم خجل عاقبت آن ساقیِ دشت بلا با لبانِ تشنه شد از من جدا من نمی گویم چه شد پایان کار شد زمین وآسمان یک لحظه تار ناگهان دشتِ بلا شد زیر و بَر مرد و زن پیر و جوان شد دیده ، تَر ناگهان تیری زدند بر مشکِ او شد روان از هر دو دیده اشک‌‍ِ او تیر دیگر را زدند بر دیده اش رفت تا اوج فلک ها ناله اش لاله گون شد صورت ‌ زیبای او شد حَزین‌تر صوتِ غم افزای‌ او راه را بستند بر آن تک سوار یک نفر شد روبرو با یک‌هزار عاشقان در پرده می گویم سخن آخرِ این شعر ،باشد پُر مَحَن زین مصیبت‌ ،سنگِ خارا شد غمین نُه فَلک بِگریست بر حالِ زمین ✍🏻 __________________________________ تشکر ویژه از شاعر گرانقدر استاد فاخر بزرگوار ثواب خواندن این شعر بسیار زیبا و پر سوز برسد به روح پدر عزیزشان. شادی روح همه اموات 《رحم الله من يقرا الفاتحة مع الصلوات》 《اَللّهمَ صَلّّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ محمد》 ۱۴۰۰/۵/۲۷ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6026164773593285989.mp3
19.65M
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین سلام الله علیه حجت الاسلام محسن حنیفی @golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا می‌شود دردم دَوا هرجا که صحبت ازشماست ۲ روضه‌اَت دارُالشّفاست۲ تو علمداری عَلم بر شانه‌هایِ مرتضاست ۲ روضه‌اَت دارالشّفاست ۲ @golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ ای فرات ای نهر پر جوش و خروش بهر اقناع من ساقی مکوش دیده ات را از دو چشم من بپوش جرعه از تو ننوشم ای فرات گر که باشی بهر من اب حیات (من حسین را می پرستم مثل دوست اختیارم بعد خالق دست اوست) از زمین‌ و از زمان دل کنده ام مشک آبم را به دوش افکنده ام روسیاهم از حسین شرمنده ام گر نمایم دین خود راد من ادا می شوم آن لحظه من از خود رضا (من حسین را می پرستم همچو دوست اختیارم بعد خالق دست اوست) زل زنی بر من اگر تا صبح دم یا که من از تشنگی بی جان شوم در کنار تو همین دم جان دهم تشنه لب گر جان دهم بر من رواست جان من عشق حسین با وفاست (من حسین را می پرستم همچو دوست بعد خالق جان من در دست اوست) مشک خود را پر کنم پر می زنم تا به خیمه چون کبوتر می پرم بهر اصغر جرعه ابی می برم گر بمیرم آنزمان راضی ترم بر حسین بن علی من نوکرم (من حسین را می پرستم همچو دوست اختیارم بعد خالق دست اوست) فاخرا القصه طوفان شد بپا شد بلند تا عرش اعلا این ندا من ز پا افتادمد ادرکنی اخا تا که گفت شاه زمان این ناله چیست آسمان هاو زمین آندم گریست 🖋مسلم فرتوت فاخر """"""""""""""""""""""""""""""""" ویراستار : خادمة الزهرا (س) _______________________ ۱۴۰۰/۵/۲۷ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا