eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 《لطفا حق روضه ادا شود》 ______________________________ باز امشب در دلِ بابا خودت را جا بده در خرابه بوسه ای بر صورتِ بابا بده بر همان صورت که جای زخم شمشیر است و سنگ- دست هایت را بکش! دردانه را معنا بده دست هایت را سپس بر روی پاهایت بکش مرهمی بر التهابِ تاول پاها بده گریه کن دردت به جانم! با تنور و خیزران شعله ور کن! داغ، بر این ماتم عُظمی بده جانِ آن مَشکی که جایِ آب، چندین تیر خورد حاجتم را با عموجان؛ حضرت سقّا بده جانِ هر کس دوست داری قسمتم کن کربلا تا ابد سهم مرا اینگونه از دنیا بده یارقیه(س) باز جاماندم بگو تکلیف چیست؟ یا براتم را بده یا اینکه صبرش را بده التماس دعای فراوان🙏 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
PTT-20210911-WA0085.opus
717.7K
به نام خدا _______________________ گلویم زخم شد بابا تو را از بس صدا کردم اگرچه لِه شدم اما نمازم را ادا کردم به تو گفتم که میخواهم شبیه مادرت باشم از این رو پهلویم را با کتک ها آشنا کردم چرا رفتی سر نیزه مگر آغوش من جا نیست شبی در خواب دیدم که تو را از نی جدا کردم تو رفتی و من و عمه زدیم آتش به این مردم نبودی که ببینی من چه ها دیدم چه ها کردم به دنبال النگویم دویدم لحظه ای اما تو را بر نیزه ها دیدم النگو را رها کردم تو که رفتی پدر جانم گره بر کارمان افتاد ولی من از سر زلفت گره با گریه وا کردم تمام سنگ ها با هم سر تو شرط می بستند خودت دیدی برای تو آنجا چقدر دعا کردم میان گریه ها یک شب به یاد اصغر افتادم زدم بر سینه ام اما رباب آمد حیا کردم شنیدم چند وقتی هست خواب عمه می آیی برای دیدنت من هم پدر جان نذرها کردم تنم را غسل دادند و کفن کردند آن لحظه خودت میدانی ای بابا که یاد بوریا کردم 🖋 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 🏴 🏴 _______________________________ به یادم مونده روزایی، که تو آغوش تو بودم به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دیگه راحت یه شب از ناقه افتادم، نه با پاهام! که با صورت برا تفریح و سرگرمی، هُلم میداد با دعوا من و هی رابرا میزد، بیا زجر(لع) و بزن بابا کف ِ پاهام زده تاول، ببین دستام چقد سرده ازش بسکه لگد خوردم، ببین پهلوم ورم کرده شدم شرمندۂ عمّه، واسم شد بهتر از مادر بذار واست بگم حالا، که پیشم اومدی با «سر» نمونده واسه من مویی، ببین که سوخته گیسو از انگشتر نمی پرسم، نپرسی گوشوارم کو! http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 🖤 رقیه س🖤 (آن کوه که نزدیکترین قله به ماه است ســرشــانه سقاستبه تعبیر رقیه) «🖋بـــــــردیامـــحمدی» ________________________ (وان مهر که بر اوج فلک نور افشان است زیبا سر باباست به تفسیر رقیه) «🖋ابراهیم الهیاری اشک فسایی» 🔳 🔳🔳 🔳🔳🔳 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ________________________________ خــــرابه شـــام هـــجران دارد امــشب شــــب شـام غــــریبان دارد امــشب یـــــــتیمی از تـــــــبار آل طـــــــاها ســــر بـابـا بــه دامــان دارد امـــشـب نـــشسته زیـــنب وگـرم فــغان اســـت ولـــی ســـر در گــریبان دارد امشب فـــــدای آن ســــــر بــــبریده ای که به لــــب آیات قـــرآن دارد امــــشب بـــــیایید ای عــــزیزان کــه رقــــیه در ایـــن غــــمخانه مهمان دارد امشب زِ بــــسـکه گـریه کـرده از غــــم بـاب دلـــــی زار ‌ پــــریشان دارد امــشب کـــند نــــجوا کــــنار گــوش بـــابــا حسین جان واحسین جان دارد امشب غـــــــروب آفـــــتـابـش را بـــــبیند هــــر آنکه چـــــشم گریان دارد امشب 🖊شاعرخسروی فر 1400/6/20 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _______________________________ کیستم من دُر دریای کرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم، همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم، سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم، سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه یگانه دُر شهوار حسینم، به خدا عمه ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آینه‌ام وجه امام شهدا را. روز عاشورا که در خیمه پدر از من مظلومه جدا شد، به رخم بوسه زد و اشک فشان رو به سوی معرکه کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد، به ره دوست فدا شد، حرم الله پر از لشکر دشمن شد و چون طایر بی‌بال پریدم، گلویم تشنه و با پای پیاده به روی خار دویدم، شرر از پیرهنم شعله کشید و ز جگر آه کشیدم که سواری به سویم تاخت و با کعب سنان بر کمرم زد، به زمین خوردم و خواندم ز دل خسته خدا را. شب شد و عمه مرا برد، سوی خیمه و فردا به سوی کوفه سفر کردم و از کوفه سوی شام بلا آمدم و در وسط ره چه بلاها به سرم آمد و یک شب ز روی ناقه زمین خوردم و زهرا بغلم کرد و سرم بود روی دامن آن بانوی عصمت به دلم شعله آهی که عیان گشت سیاهی و ندانم به چه جرم و چه گناهی به جراحات جگر زخم زبانش نمکم زد، دل شب در بغل حضرت زهرا کتکم زد، پس از آن دست مرا بست و پیاده به سوی قافله آورد، چه بهتر که نگویم غم دروازه شام و کف و خاکستر و سنگ لب‌بام و ستم اهل جفا را. همه شب خون به دل و موج بلا ساحل ما شد که همین گوشة ویرانه‌سرا منزل ما شد، چه بگویم که چه دیدم، چه کشیدم، همه شب دم به دم از خواب پریدم، پس از آن زخم زبان‌ها که شنیدم، چه شبی بود که در خواب جمال پسر فاطمه دیدم، چو یکی طایر روح از قفس جسم پریدم، به لبش بوسه زدم دور سرش گشتم و از شوق به تن جامه دریدم، دو لبم روی لبش بود که ناگاه در آن نیمه شب از خواب پریدم، زدم آتش ز شرار جگرم قلب تمام اُسرا را. اشک در دیده و خون در جگر و آه به دل، سوز به جان، ناله به لب، سینه پر از شعله فریاد، زدم داد که عمه پدرم کو؟ بگو آن کس که روی دامن او بود، سرم کو؟ چه شد آن ماه که تابید در این کلبه احزان و کشید از ره احسان به سرم دست نوازش همه از ناله من آه کشیدند و به تن جامه دریدند که ناگه طبقی را که در آن صورت خورشید عیان بود نهادند به پیشم که در آن رأس منیر پدرم بود، همان گمشده قرص قمرم بود، سرشکش به بصر بود و به لب داشت همی ذکر خدا را. چه فروزان قمری بود، چه فرخنده سری بود رخ از خون جبین رنگ، به پیشانی او جای یکی سنگ، لب خشک و ترک خوردة او بود کبود از اثر چوب به اشک و به پریشانی مویش که نگه کردم و دیدم اثر نیزه و شمشیر به رویش بغلش کردم و با گریه زدم بوسه به رگ‌های گلویش نگهش کردم و دیدم دو لبش در حرکت بود به من گفت عزیز دلم اینقدر به رخ اشک میفشان و مزن شعله ز اشک بصرت بر جگرم، آمده‌‌ام تا که تو را هم ببرم، از پدر این راز شنیدم ز دل سوخته یک «یا ابتا» گفتم و پروازکنان سوی جنان رفتم و دیدم عمو عباس و علی‌اکبرِ فرخنده لقا را. حال در شام بوَد تربتِ من کعبه حاجات، همه خلق به گرد حرمم گرم مناجات بیایید که اینجاست، پس از تربت زینب حرم عمه سادات، همانا به کنار حرم کوچک من اشک فشانید، به یاد رخ نیلی شده‌ام، روضه بخوانید به جان پدرم دور مزار من مظلومه بگردید و بدانید که با سن کمم مادر غمخوار شمایم، نه در این عالم دنیا که به فردای قیامت به حضور پدرم یار شمایم، همه جا روشنی چشم گهربار شمایم، همه ریزید چو «میثم» ز غمم اشک که گیرم همه جا دست شما http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـرت‌را‌تـا‌در‌آغوشم‌نگیرم‌ڪه‌نمے‌میرم چهل‌منزل‌اگر‌جان‌ڪنده‌ام‌این‌آرزو‌دارم @golvajhehaye_ahlbeyt 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظات ملکوتی اذان صبح التماس دعا
AUD-20210912-WA0268.opus
365.1K
به نام خدا _______________________  ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟  سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟  بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی  حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟  از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟  از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟  آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود  قربان قرآن خواندن تو، حنجرت کو؟  لب های من مثـل لبت دارد ترک ها  با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟  کاری ندارم که چه شد موی سر من  اما بگو بـابـای من موی ســرت کو؟  می گفت عمه با عمامه رفته بودی  حـالا بگو عمـامه ی پیغمبــرت کو؟  بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری!  من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟  این چند روزه هر کسی سوی من آمد  فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟  بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست  خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟  آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک  حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او)  با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت  می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟  دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد  من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد 🖋 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _________________________________ ای کـه خــواهــی در سخـن گـویـا شــوی شــاعــــری ، شــوریـــده و شــیدا شــوی بـــــایــــد آمـــــوزی ، (فـنـــــون وزن) را کــــه بـــوَد بســیـار ، در آن نکـتــــه هـــا (وزن) اگــر چــه ابـتـــدای شــاعــری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هسـت (کوتاه) و (بلنــد) گــر بــدانــی چیـست ، گـــردی سربلنـــد ( اَ ) وُ ( اِ ) وُ ( اُ ) همـه ، کــوتــاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) بلنـــد و دلکـش است سـه هجـــا داریــم (کــوتـــاه) و (بلنـــد) وآن دگر باشـد (کشـیده) ، چون کمنــــد چـون (کشـیده) ، قـابل (تقطیـع) نیـست بگـذر از آن تا ( هجــا) دانی که چیـست؟ هـر صـــدایــی کــه رسـد بـر گــوش مـــا هســت در (تقطیـــع) ، عـنــــوان هجـــــا چون (هجــاهــا) را (نمـــادی) نیز هسـت این (ــ) بلنـد و این یکی (U) کوتاه است (مـن) بلنـــد و (مــا) بلنـــد و (او) بلنـــد (بِــه) وُ (کــِه) کــوتــاه ، در یـادت ببـــند تــا بـــدانـــی وزن ایــن اشعــــار چیست (رکــن) آن در زیــر شعــــر مــولــوی‌ست (هـر کسی از ظــنّ خــود شـد یـــار مـن) فـــاعــلاتـــن ، فـــاعــلاتـــن ، فـــاعـــلـن هســت وزن (مثــنوی) ایــن (رکـــن) ‌هـا کــه بـــوَد (معیـــار سنجـش) ، نـــزد مــا نـــام اوزان عـــروضــی ، (بحـــر) هسـت که از آن‌هـا هرچـه‌ات گــویــم کــم اسـت نـــام (بحــــرِ) مثــنوی ، بــاشد (رَمـَـــل) کــه بـــوَد شــیرین ‌تــر از قنـــد و عســل هســت ارکـــانــش (مُسَـدّس) در شمــــار رکـــن آخـــر هسـت ، محــذوف و قصــار هسـت (دَه بحـــر) دگـر بشنو چــه هسـت کـه بـه راحـت، مـی‌تــوان آری بــه دسـت (مُجتَث)است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع)است ای‌ظریف هم (تقـــارب) هم (مضــارع) هم (هَـــزَج) هم (رَجَـــز) هم (مُقتضب) شـد رج به رج (رکــن اوزان) ، نیــــز بـــاشــد در شمــــار مختلـف ؛ آن را بـــه گـــوش جـــان سپــار هـم (مُسـَدّس) هـم (مُثـَـمّن) نیــــز هسـت که (زحــافــاتـش) ، مـــلال انگیـــز هسـت بعــد از ایـن‌ هــا (اختــیار شـاعــری) ‌ست گرچـه گــاهــی (اضطــرار شـاعــری‌) ست آخـــر مصـرع چــه (کــوتـــاه) و (بلنـــد) یـا (کشـیده) ؛ آن (هجــا) گــردد (بلنـــد) (قــافیــه) تکـــرار اگــر شــد نـــاگـــزیـــر بگـــــذر از تقصــیر عـــــذرم ، ای خبــــیر (خــوانـش اشعـــار) را ، بـــایــد درسـت اینــک آمــــوزیــــد ، از (بـیــت نخسـت) گــاه باید خــوانــد بـا (تخـفـیــف) نیـــز آنچــه می‌بــاشــد (مُشـدّد) ای عـــزیــــز گــاه هــم (طبــق ضــرورت) ، در بیـــان خــوانـده می‌گــردد (مشـدّد) ، واژگـــان گـاه حــرف ســاکــنِ (ت) بعـدِ (چیست) می‌شود (ساقط) نظیر (هست و نیست) یـا ‌شــود (ادغــــام) ، بعضــی واژگــــان در تـلفـــظ ، کــه ‌شــود (در آن) ، (دران) یـا که (خــواهــر) وقت (تقطیــع) کــلام طِبق خوانش هست (خــاهـــر) والسلام (فـــاعــــلاتــــن) را (فَعــَـلاتـــن) تــــوان کــــرد در (آغــــــاز هــر مصــرع) بیــــان طِبــق ضـربــاهنــگ خـــاص شعــــرهــــا می‌شـود تقطیــع ، هـــر گـــونــه هجـــــا حــرف (نــون سـاکنــه) بعـــد از (بلنـــد) خــارج از (تقطیــع) ، هسـت ای هوشمند مثل (جان) و(این) و(آن) و هرچه هست جمله از (تقطیــع) شعــری (ساقط) است هست (تسکیـن) قــاعــده ، کــه می‌تـوان (دو هجــا) کـه هست (کــوتـه) همــزمـان (دو هجـــا) را (یک هجـــا) اِعمـــال کــرد تـا کــه (دو کــوتــاه) ، گـردد (یک بلنـــد) (قلـب) یعنـی: (جـــا بـه جـــایی هجــــا) کــه بــوَد مخصـوص بعضـی (رکــن ‌هــا) کــه شـود : (مُفــتـعـــلن) ، (مفـــاعـــلـن) یــا شود : (مَــفــاعـــلـن) ، (مفــتـعـــَلـن) بعـــد از آن (اِشــباع) بـــاشــد در زبــــان کـه بـه (شـدّت) ، می‌شود (کـوتـه) بیــان بعــد هـم (ابــدال) ، نــوعـی دیگــر است پیش رویـش (دو هجــــای) آخـــــر است کــه (فَعَــلُن) می‌شـود (فــع لُــن) عــزیــز بیش ازیـن با خـود مکــن جنـگ و سـتـیز زآنکـــه هـــرچـــه بـــوده لازم، گفـتـــه‌ام گـــوهـــر (بحـــر عـــروضـی) ، سفتـــه‌ام تــا همین ‌جـا را اگـر خـــوانـــی بـه جـِــدّ می‌شــوی در شعـــرگـــویـــی ، مسـتعـــد وزن را (ساقی) بــه نظــــم ســاده گفــت غنچـــه ی (وزن عــــروضـی) را شکفــت 🖊سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا _________________________________ در کنار مرثیه، مدح مقامت واجب است وقت تفسیرِ مقامت ذکر نامت واجب است یا رقیه(س) گفتم و شاید خدا گفته به تو از گنهکاران، شفاعت در قیامت واجب است عاشقت شد کربلا و کوفه و شام بلا حق تویی! باید بمانی و دوامت واجب است مثل زهرا(س)قطره قطره اشک هایت شد سلاح تا بگویی حفظ اهداف ِ امامت واجب است نازدانه بودی و گفتی برای نشر دین چند شب حتی به ویرانه اقامت واجب است نیمه شب حتی بهانه گیری ات این را رساند: در حمایت از درستی ها شهامت واجب است داشتی چادر به سر، یعنی بها دارد حجاب تا ابد بر شیعه؛ ابلاغِ پیامت واجب است درد تو نان و النگو و عروسک نیست که! حرف تو این است، در دین هم سلامت واجب است ای فدای خوش مرامی های تو در راه عشق زینبی هستی و تبلیغِ مرامت واجب است! 🖋 ۱۴۰۰/۶/۲۱ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا