ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#فرازی_از_یک_قصیده
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#گلواژه_هـای_اهل_بیت_ع
« شهیـد اول راه علے »
رُخــت فــروغ خــداوند دادگــر دارد
قَــدت نشــان ز قیــام پیامــبر دارد
میان خلق شود چـون محبـتت تقسیم،
پـیمبــر از همگان سهـم بیشـتر دارد
به دانه دانۀ اشڪ تو میخورد پیوند
که نالـه، ســوز دگــر در دل سحر دارد
خدا ثنـاے تـو را در کتـاب خـود گوید
رسول، مِهر تو را همچو جان به بر دارد...
حدیث وصف توننوشته ماند وباز از آن
بســے زمـانـه روایـات معتبــر دارد
ز عزم توست ولایت، دوام اگر بگرفت
ز صبــر توست رسالـت ، بقـا اگـر دارد
نسیم شـهر مدینـه بِه خُلـد نـاز کـند
که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد...
تو با خدا ز ازل بـوده، تا ابـد هستی؛
که گفته دخت نبے عمر مختصر دارد؟
به هر دلے نگرم از طریق مُلڪ حجاز
به شوق کوے تو، رو جانب سفر دارد
نبوّت از تو به پا ماند و تا ابد برجاست
ولایـت از تـو به کـف، رایت ظفر دارد...
گذشته است بسے قرنها و، بر دل خصم
هنـوز هم سخنـت حکـم نیشـتر دارد
خطابه خواندن توحیف؛خاصه درجایی
که اجتمـاع، دل کور و گوش کر دارد
نداے کفر به نطق تو درگلو خفـه شد
هماے دیـن ز قیـام تو بـال و پـر دارد
غم دل تـو چه گویم؟ که قصـۀ آن را
به صد هـزار زبان، شعلههاے در دارد
شهید اوّل راه علـی سـت محسن تو
که جان به کف ز پـے یارے پدر دارد...
🖊شاعر: غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌کانال مداحی گلواژه هـای اهل بیت ع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
فرازے از یک
#ترکیب_بند
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
«کـوثـر جـوشـان حـق»
نام تو با عـلے و محمـد قـریـنه ا ست
هر جا که عطر نام تو باشد مدینه است
دستاسِ کیست چرخ جهان؟ این غریب کیست؟
این دستهاے کیست که لبریز پینه است؟
آیینهاے که عطر بهشت مدینه بود
نامش هنوز شعلۀ سیناے سینه است
اے وسعت بهشت، جهان بیتو دوزخ است
دنیا چقدر مزرعۀ کفر و کینه است...
دریا علیست، گوهر یکدانهاش تویی
در موج حادثات، حسینت سفینه است
با هر حماسه داغ پدر را سرشتهای
هجده کتاب، درد علے را نوشتهای
زیبایے مدینه به غیر از بتول نیست
بیمهر او نماز دو عالم، قبول نیست
میپرسم از شما که رسولان غیرتید
زهرا مگر خلاصۀ جان رسول نیست؟
گیرم ولایت علے از یاد بردهاید
آیا غدیر و دست محمد قبول نیست؟...
مهر علیست روزے هر روز مهر و ماه
وقتے چراغ، فاطمه باشد، افول نیست
جبریل را به مرقد مولاے عاشقان
بیرخصتش هر آینه، اذن دخول نیست
اللّهاکبر از تو که اللّهاکبری
اے مادر پدر که پدر را تو مادری
زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینهست، یا بتول
اے مردمے که زائر راز مدینهاید
آه اے مجاوران حرم، حجتان قبول!
اینجا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینهخانهایست پر از تابش اصول
آیینهاے که ماه در آن میکشد نفس
آیینهاے که مهر در آن میکند حلول
در بین ماههاے خدا چون تو ماه نیست
اے بین فصلهاے خدا بهترین فصول
اینجا نمازخانۀ مولا و فاطمهست
اینجاست خانۀ علے و خانۀ رسول
زهرا شدے که نام علے را عَلم کنی
پنهان شدے که هر دو جهان را حرم کنی
یڪ عمر بود با غم و غربت قرین، علی
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی
وقتے ابوتراب شدی، خاک، پاڪ شد
تا زد به خاڪ بندگے او جبین علی...
آیینهاے برابر انسان و کائنات
آیین عشق و آینۀ راستین، علی
شمشیر حق که چرخزنان است و خطبهخوان
دست خداست بر شده از آستین، علی
زهرا نداشت بعد پدر جز علے کسی
احمد نداشت جز تو کسے همنشین، علی!
اندوه بیشمار مرا دیدهای، بیا
انسان روزگار مرا هم ببین، علی!
دنیا چقدر تشنۀ نام زلال توست
هر ماه، ماه آینه، هر سال، سال توست
شبگریههاے غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشڪ میکنند
ایّامِ تشنهکامے مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو اُستن حنّانه ضجه زد
محراب خون گریست که منبر تمام شد
زاینده است چشمۀ زهرایے رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علے خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علے در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههاے خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روے نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشے که کشیدند تیغ شد
اے ناخداے کشتے درد! اے خداے درد
تنها تویے که آمدهاے پا به پاے درد
زین پیش درد و داغے اگر بود با تو بود
درد آشناے داغے و داغ آشناے درد
زان شب که غرق خطبۀ چشم تو شد علی
مانند رعد میشکند با صداے درد
شعر تو را چگونه بخوانم که نشکنم؟
آخر بگو که قصه کنم از کجاے درد؟
اے قطعۀ بهشت، غزلگریۀ زمین
با چشم خود، سرود تو را، هایهاے درد
مگذار مردگانِ شبِ عافیت شویم
ما را ببر به آینۀ کربلاے درد
تو آبروے داغے و تو آبروے اشک
تو ابتداے دردے و تو انتهاے درد
یوسف اگر براے پدر درد آفرید
زهرا شکست و درد پدر را به جان خرید
اے سرپناه عارف و عامے نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقے علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلاے چند، شهید غمت شدیم
سربندهاے فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهے نمانده است به حق، غیر راه تو
دنیا اگر غـدیر تو را خـم نکرده است
روح مـدینه ردّ تو را گـم نکرده است
🖊شاعر: علیرضا قزوه
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#قصید_دریغ
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
ستمگران همه از خشم، شعلهور بودند
به خون چلچله از تیغ تشنهتر بودند...
همان گروه که با دعوے مسلمانی
اسیر پنجۀ تزویر و زور و زر بودند،
همان گروه که از فیض صحبت معصوم
به زعم خود، همه اصحاب معتبر بودند
اگر نبود طلوع ستارۀ اسلام
هنوز در طلب کفر، رهسپر بودند
اگر نبود فروغ هدایت نبوی،
هنوز دشمن خونریز یکدگر بودند
بهار وحے که چشم از جهان فرو میبست،
معاشران گل، از غصه خونجگر بودند
هنوز روے زمین بود چلچراغ امید،
که این گروه در اندیشۀ دگر بودند
در سقیفه گشودند و چشم دل بستند،
تمام مدعیانے که فتنهگر بودند
چه زود خاطرههاے غدیر رفت از یاد
چه زود در پے ایجاد شور و شر بودند
براے بستن دست برادر خورشید،
سپیدهدم دَم دروازۀ سحر بودند
خدا گواست که در کوچۀ بنیهاشم
ز قدر و حرمت آن خانه، باخبر بودند
ولے دریغ که آن دستهاے نامحرم،
براے چیدن گل، همدم تبر بودند
بَدا به حال کسانے که روز غارت باغ
سکوت کرده و تنها نظارهگر بودند
کسے نگفت که نوغنچههاے یاس کبود
درختِ طیبۀ وحے را ثمر بودند
کسے نگفت که این آیههاے نورانی،
براے شوکت اسلام، بال و پر بودند...
شکست شاخۀ طوبے در آستانۀ در،
و خلق، شاهد الماسهاے تر بودند
به جز حمایت از باغبان چه میکردند؟
سهچار غنچه و یڪ گل، که پشت در بودند...
🖊شاعر:محمد جواد غفورزاده
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#مثنوی
╭┅─────────┅╮
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع 🌺
#شاعر_مجید_تال
╰┅─────────┅╯
«قــرة العـیـن نبــی»
جامعه، دوزخی از مــردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قــوم خــرافاتی بود
بشـر از لطــف خداوند مکــدّر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشـــک لالایی بــیواژۀ مــادرهــا بود
گـــورِ بیفاتحه گـــهوارۀ دخترها بود
ناگهان یک نفر این غائله را بر هم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آنکه بر شانۀ خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شَرفِ هر دو جهان فاطمه تشریف آورد
سَیِّده، مُحـــتَرَمه، مُمـــتَحَــنه، حَــــنّانه
حانـــیه، عالِمـــه، اُم النُّـجَبـــاء، ریحانه
عطر او آمد و عالم نفــسی تازه گرفت
و به یُمن قدمــش نام زن آوازه گرفت
شهــر با آمـــدنش عاطــفه را باور کرد
زن به شکرانۀ او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیر کثیرش به دو عالم برسد
تا عقــیقِ شرفُ الشمس به خاتم برسد
مادرانه به طــرفداری احــمد برخاست
تا ابوجــهل سَرِ عقـــل بیــاید برخاست
جلوهای کرد و دلــیل زهق الباطل شد
و از آن نور ســه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
بنویسید که معصومۀ عصمت زهراست
سنــد مـحکم اثـــبات نبوّت زهراست
دختـــری که لقــب اُم اَبیـــها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خــداوند اگر وَاعتــصموا میگــوید
از کــرامات نخ چــادر او مـیگـــوید
سورۀ دَهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد دَهر نبیـند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلــوۀ او ســورۀ انسان آورد
چادرش یکشـــبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز در خانۀ زهرا همه درها بستهست
زُهــد با دیـــدن او حــسِّ تفاخر دارد
قُرة العـــین نبــی وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانــوی دو عالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود، ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بــیتاب فقیران میپخت
بارها خادمهاش گفت: به لطفت شادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم»
فاطمه مرکز پـیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینۀ پیغـــمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست
اَحدی کــفو عــلی بن ابیطالب نیست
عشق باید که پس از این سخن آغاز کند
مرتــضی در بــزند فاطمه در باز کند
آفتـــاب از افــق خانهشان سر میزد
هر زمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشــق علی بود چه خیرُالعملی
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی
وقت آن شد بنویسید که حجت، زهراست
سند محــکم اثبــات ولایت زهراست
اولین شیـــعۀ بیتابِ علـی، زهرا بود
که سراپای وجـــودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود برمیگشت
باز هم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهــرا و علی سلـسلۀ طوبی شد
میوۀ ایــن شـجــره نایبـــةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چــادر فاطــمه را بر ســر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبۀ دمبهدمش وارث تیغ دو دم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتـــنه فاتحــۀ کاخ ســتم را خوانده
تا ابــد در دل ما هســت غم عاشورا
این خبر را برســانید به تکفـــیریها
«یا علی» از لبِ سردار نیفتاده هنوز
علم از دســتِ علمــدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسر فاطمه کافیست که فَرمان بدهد
همه از خاتمـــۀ معــرکه آگـــاه شـوند
فاتحان با خبر از «نَصرُ مِنَ الله» شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکسالعملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابـوجهل، به همدستِ یهود
لعنِ تاریــخ به مــوذیگــری آل سعود
سپر خویش کنم غـــیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
پس چه شد دبــدبه و کبــکبۀ نادانها
داغ شـــد بر دلشان داغــی تابستانها
چشم بَد دور که این دشت پُر از لاله شدهست
سرو خوش قامتمان تازه چهل ساله شدهست
سربلــندیم اگر تکیـــه به دنیــا نکنیم
آنچـــه داریـــم ز بیگانه تمنا نکنیـــم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایۀ چـادر او از ســرمان کــم نشده
بنویسید امیـــدِ دل زهــرا مهدیست
چارۀ کار همه مردم دنیا مهـــدیست
🖊شاعر:مجید تال
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐🍃🌺🍃࿐✿࿐
📌کانال گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
فرازے از یک #ترکیب_بند
«کـوثـر جـوشـان حـق»
نام تو با عـلے و محمـد قـریـنه ا ست
هر جا که عطر نام تو باشد مدینه است
دستاسِ کیست چرخ جهان؟ این غریب کیست؟
این دستهاے کیست که لبریز پینه است؟
آیینهاے که عطر بهشت مدینه بود
نامش هنوز شعلۀ سیناے سینه است
اے وسعت بهشت، جهان بیتو دوزخ است
دنیا چقدر مزرعۀ کفر و کینه است...
دریا علیست، گوهر یکدانهاش تویی
در موج حادثات، حسینت سفینه است
با هر حماسه داغ پدر را سرشتهای
هجده کتاب، درد علے را نوشتهای
زیبایے مدینه به غیر از بتول نیست
بیمهر او نماز دو عالم، قبول نیست
میپرسم از شما که رسولان غیرتید
زهرا مگر خلاصۀ جان رسول نیست؟
گیرم ولایت علے از یاد بردهاید
آیا غدیر و دست محمد قبول نیست؟...
مهر علیست روزے هر روز مهر و ماه
وقتے چراغ، فاطمه باشد، افول نیست
جبریل را به مرقد مولاے عاشقان
بیرخصتش هر آینه، اذن دخول نیست
اللّهاکبر از تو که اللّهاکبری
اے مادر پدر که پدر را تو مادری
زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینهست، یا بتول
اے مردمے که زائر راز مدینهاید
آه اے مجاوران حرم، حجتان قبول!
اینجا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینهخانهایست پر از تابش اصول
آیینهاے که ماه در آن میکشد نفس
آیینهاے که مهر در آن میکند حلول
در بین ماههاے خدا چون تو ماه نیست
اے بین فصلهاے خدا بهترین فصول
اینجا نمازخانۀ مولا و فاطمهست
اینجاست خانۀ علے و خانۀ رسول
زهرا شدے که نام علے را عَلم کنی
پنهان شدے که هر دو جهان را حرم کنی
یڪ عمر بود با غم و غربت قرین، علی
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی
وقتے ابوتراب شدی، خاک، پاڪ شد
تا زد به خاڪ بندگے او جبین علی...
آیینهاے برابر انسان و کائنات
آیین عشق و آینۀ راستین، علی
شمشیر حق که چرخزنان است و خطبهخوان
دست خداست بر شده از آستین، علی
زهرا نداشت بعد پدر جز علے کسی
احمد نداشت جز تو کسے همنشین، علی!
اندوه بیشمار مرا دیدهای، بیا
انسان روزگار مرا هم ببین، علی!
دنیا چقدر تشنۀ نام زلال توست
هر ماه، ماه آینه، هر سال، سال توست
شبگریههاے غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشڪ میکنند
ایّامِ تشنهکامے مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو اُستن حنّانه ضجه زد
محراب خون گریست که منبر تمام شد
زاینده است چشمۀ زهرایے رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علے خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علے در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههاے خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روے نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشے که کشیدند تیغ شد
اے ناخداے کشتے درد! اے خداے درد
تنها تویے که آمدهاے پا به پاے درد
زین پیش درد و داغے اگر بود با تو بود
درد آشناے داغے و داغ آشناے درد
زان شب که غرق خطبۀ چشم تو شد علی
مانند رعد میشکند با صداے درد
شعر تو را چگونه بخوانم که نشکنم؟
آخر بگو که قصه کنم از کجاے درد؟
اے قطعۀ بهشت، غزلگریۀ زمین
با چشم خود، سرود تو را، هایهاے درد
مگذار مردگانِ شبِ عافیت شویم
ما را ببر به آینۀ کربلاے درد
تو آبروے داغے و تو آبروے اشک
تو ابتداے دردے و تو انتهاے درد
یوسف اگر براے پدر درد آفرید
زهرا شکست و درد پدر را به جان خرید
اے سرپناه عارف و عامے نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقے علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلاے چند، شهید غمت شدیم
سربندهاے فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهے نمانده است به حق، غیر راه تو
دنیا اگر غـدیر تو را خـم نکرده است
روح مـدینه ردّ تو را گـم نکرده است
شعر: علیرضا قزوه
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─