eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
889 ویدیو
117 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ کاروان کربلا منزل به منزل سیر کرد رأس خونین ،در مسیرخود هوای دِیر کرد سالها پیش راهبِ پیر و نجیب نیمهٔ شب دیده بود خواب عجیب آن مسیحی زآن زمان، سرگشته بود او غریقِ بحر فکرت گشته بود او شمارش می نمود ایام را برده بود از یاد،صبح و شام را روزها بر او چو شب ها ،تار بود ان مسیحی روز و شب، غم بار بود او نداشت یک لحظه ارام و قرار می کشید هر لحظه هر دم انتظار روز ها بر او به کندی می گذشت هر شب او، تا صبحِ صادق می نشست الغرض آن راهب، آن مرد نکو گشت با یک صحنه یک شب رو برو لحظهٔ موعودِ راهب سر رسید کوکب آمالش آن شب بر دمید در دل شب قلبش از جا کنده شد گوئیا او مرده بود و زنده شد خندهٔ مستانه بر گوشش رسید ناگهان راهب زِخوابِ خوش جهید تا نگاهی بر برون دِیر کرد رنگ او چون برگِ گل گردید زرد دید نوری که نظیر آن نبود نورِ ماهِ پر فروغ ،این سان نبود با ‌ تعجب پای بر بیرون نهاد رفت سوی آن به سرعت همچو باد نوری از یک جعبه تابش می نمود دورِ آن چندین نفر بنشسته بود در برونِ صومعه ، هنگامه بود این صدا را تاکنون نشنیده بود بر در و دیوار ،نشانی بود عیان هست شرحش خارج از فهم و گمان منع می کرد اهل کین را از جفا بر علیه عترت و آل عبا کرد پرسش زان گروه آن مردِ پاک با نوای دلنشین و سوزناک گفت این صندوقچه آیا مال کیست داخل آن سیم و زر ، یا این که چیست زان میان یک مردکِ پست و لعین پاسخ او را بداد او این چنین این سر بی تن ، زِ گوهر پر بهاست این سرِ دُردانهٔ آل عباست راهب آندم شد عبوس و دل غمین کرد خواهش او زِ آن مردان کین بهرتان من گوهر و زر می دهم ساعتی این سر به معبد گر بَرم شد رضا، خولی بر این داد و ستد زر گرفت سر را بداد ان بی خِرَد تا که راهب پا به معبد بر نهاد از دل و جان گریه کرد آن پاک زاد گفت ای سر، جانِ من قربان تو جان فدایِ دیدهٔ گریان تو بهر من برگو، تنت آیا کجاست؟ از قفا این سر چرا از تن جداست؟ من کنون سرمست و شیدایت شدم محوِ آن رخسارِ زیبایت شدم ناگهان با اذن خلاق ودود آن سَرِ بی تن ،لبش را وا نمود گفت: من از نسلِ پاکِ حیدرم من حسینم ، زادهٔ پیغمبرم مادر من، فاطمه خیر النساست باب من ،مولی علیِ المرتضاست کشتی ام بشکست در بحرِ بلا شد سرم در کربلا از تن جدا شد شهیدِ راه حق ،یاران من غرقِ خون شد ،طفلِ لب عطشان من الغرض راهب شد آندم نیمه جان گریه کرد بر حالِ سلطانِ جهان گفت کاش می شد سعادت یاورم کاش بودی چند روزی در برم کاش بودم من به دشت کربلا تا ببودم یاور و یارِ شما من کنون ای زینتِ ارض و سما می شوم من خادم کوی شما من همین لحظه مسلمان می شوم در رهِ قران و دین جان می دهم معجزاتت آشکار و بر ملاست خون پاکت بی گمان خون خداست من دگر زین صومعه، دل می کنم پیروِ آئین احمد می شوم اشهدش را زیر لب جاری نمود با سر بی تن بگفتا صد درود جمله یارانش همه نادم شدند بر در آل عبا خادم شدند جان ما بادا فدایت یا حسین جان بقربان عطایت یا حسین لطف بنمودی تو بر یارِ مسیح شد ‌ مصفا از تو در بارِ مسیح شد دلِ راهب منیر از نور تو بر سرش افتاد مولا شور تو فاخرم من شاعرِ شوریده سر می سرایم شعر، با چشمانِ تر من رضایم بر رضایت یا حسین عاشق کرب و بلایت یا حسین در دو عالم سرور و آقا توئی بر همه خلق جهان مولا توئی ✍🏻مسلم فرتوت فاخر http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين) پرتوی شد جلوه‌ گر در دیر راهب چون سپیدای سحر در دیر راهب طور سینا را به یاد آرَد که این‌سان نور حق شد جلوه‌ گر در دیر راهب رأس شاه تشنه کامان در دل شب کرد عالم را خبر در دیر راهب... از پلیدی یزید و، لشکر دون... داد شرحی مختصر در دیر راهب تا شنید آن راهب از رأس بریده حرف حق را سر به سر در دیر راهب انقلابی در درونش گشت بر پا تا که با عشقی دگر در دیر راهب کرد جاری بر زبان خود شهادت با دو چشم پر گهر در دیر راهب شد مسلمان از عنایات سری که کرد بر راهب نظر، در دیر راهب مَعرفت را بین! کلام رأس خونین می‌کند در دل، اثر در دیر راهب حضرت زهرا عزیز مصطفی هم با غم و خون جگر در دیر راهب آه و واویلا کنان می‌زد به دل‌ها در دل ظلمت شرر در دیر راهب از شرار آتش بیداد دشمن... سوخت دل را بال و پر در دیر راهب مادر گیتی ندید این‌سان مصیبت آنچه آمد در نظر در دیر راهب این بوَد رمز عبودیت که خالق... می‌کند این‌سان هنر در دیر راهب بس‌که سنگین است بار این تألم خم کند پشت بشر در دیر راهب داد (ساقی) با بیان الکن خود شرح حالی را ز سر در دیر راهب زآن سری که در میان ظلمت شب بود رخشان چون قمر در دیر راهب شعر: سید محمدرضا شمس (ساقی) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ رأس مطهر سیّدالشُّهداء (ع) در دیر راهب شد ماه زهرا میهمان دیر راهب گردد فروغ بی نشان دیر راهب خورشید گلگون می رود تا که بتابد امشب کنار ارغوان دیر راهب آید فرود آهسته امشب مهر هستی در دست های مهربان دیر راهب گل می کند وقتی سرِ گلگون خورشید گردد جنان باغ خزان دیر راهب جاری شود امشب زلال خون مهتاب از چشم های خون فشان دیر راهب راهب بشوید با گلاب ناب گل را گل می کند گل بوستان دیر راهب رأس مطهر می شود مهمان دریا دریا دو چشم بی کران دیر راهب راهب مسلمان می شود ، این سر گواه است این سر که شد هم آشیان دیر راهب تا قبل ازین تابان به روی نیزه ها بود حالا شده تابان میان دیر راهب از مرد نصرانی توان دریافت غم را مردی که شد قامت کمان دیر راهب گویا کسی می گرید از اندوه این سر کز غم ببارد آسمان دیر راهب جایی که راهب می شود مجذوب "یاسر" دل می شود دامن کشان دیر راهب شعر: حاج محمود تاری «یاسر» 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(ألسَّلامُ عَلَيْكَ يٰا أباعَبْداللّٰه الحُسَين) پـرتـوی شـد جلــوه‌گـــر در دیر راهب چـون سپـــیدای سحــر در دیر راهب طـور سـیـنا را به یـاد آرَد که این‌سان نـور حق شد جلــوه‌گــر در دیر راهب رأس شــاه تـشـنه کـامـان در دل شب کــرد عــالــم را خبــــر ، در دیر راهب از پلیـــدی یــــزیــــد و لشکـــر دون... گفت شـرحـی مختصـر در دیر راهب تـا شـنـید آن راهـب از رأس بــریــده حرف حق را سر به سر در دیر راهب انقــــلابـی در درونـش گشـت بـــرپــا تـا کـه بـا عشـقی دگـــر در دیر راهب کـرد جـــاری بـر زبـان خود شهـــادت بـا دو چشـم پـُـر گهــــر در دیر راهب شـد مسلمـــان از عنــایــات سـری که کــرد بــر راهـب نظـــر، در دیر راهب مَعــرفت را بین! کـــلام رأس خونیـن می‌کنـــد در دل، اثـــــر در دیر راهب حضرت زهــــرا عــزیــز مصطفی هم بـا غــم و خــون جگــر در دیر راهب آه و واویـــلاکنـــان میــزد به دل‌هــا در دل ظــلمــت شـــرر در دیر راهب از شــــرار آتــش بـیـــــــداد دشمـــن سوخت دل را بال و پر در دیر راهب مـادر گیـتی نـدیـد این‌سـان مصیـبت آنچـــه آمــــد در نظــــر در دیر راهب این بــوَد رمــز عبــودیــت کـه خـالـق می‌کنــد این‌سـان هنـــر در دیر راهب بس‌که سنگین است این داغ غم افزا خــَـم کنــد پشـت بشــر در دیر راهب داد (ساقی) بـــا بیــــان الکـــن خــود شـرح حـــالــی را ز سـر در دیر راهب زآن سـری کـه در میــان ظلـمت شـب بود رخشـان چون قمــر در دیر راهب سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دست راهب که سمت آن لب رفت سوز آهش به ساحت رب رفت گریه اش عاقبت به خیرش کرد راه صد ساله را به یک شب رفت شعر: محمدحسن بیات لو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سرِ بریده که از دیر سر در آوردی چرا چگونه چه شد،قصه‌ات معما شد تورا گرفت در آغوش نیمه شب راهب به دور روی تو میگشت تا مسیحا شد گرفت گریه‌اش از حال و روز تو، وقتی شنید گریه کن روضه‌ی تو زهرا شد چقدر بوسه به زخم تو زد ولی با اشک جراحت سر و پیشانی ات مداوا شد ولی چه فایده با چوب خیزران یزید دوباره زخم لب و گونه و سرت وا شد شعر: محمدحسن بیات لو 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲کانال گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌