به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#كانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
سلام ما به ساکنِ /بهشتِ دشتِ کربلا
سلام ما به غربتِ /امیر و شاه نینوا
به سوز دشت نینوا /به آه و گریه هاسلام
به ناله ی بُنَیَّ و / به اشک روضه هاسلام
سلام ما به خواهری /که یاور برادره
به دختر سه ساله ای /که خیلی مثل مادره
به کودکان زینب و /به حُرّ و مسلم غریب
سلام بر رشادتِ/ زهیر و عابس و حبیب
سلام ما به غربتِ /دو یادگار مجتبی
به حنجر بریده ی/ رضیع دشت کربلا
سلام ما به غربتِ /جوان شِبه مصطفا
به پاره پاره پیکری /که خفته لای یک عبا
به دستای بریده ی/ امیر لشکر حسین
سقای دشت کربلا / پناه و یاور حسین
رسیده روضه های ما /به سمت گودال بلا
کسی نمونده برسه /به دادِ ناموس خدا
پیچید صدای غربتِ /حسین توو دشت نینوا
«کیست مرا یاری کند»/کسی نمونده اِی خدا
اومد به سمت خیمه ها /برا وداع آخرش
چه سخته دل بریدنِ /یه خواهر از برادرش
هیچ خواهر و برادری /حسین و زینب نمیشن
حتی یه روز نبوده که /از همدیگه جدا باشن
جمع شدن اهل حرم /برا وداع ، دور و برش
با دل خون ، زینب اومد / بوسه ای زد به حنجرش
فغان و آه و گریه ها /بلند شد تو خیمه ها
عزیز فاطمه می رفت /بشه اسیر نیزه ها
امیر بی سپاه رفت /به جنگ سی هزار تن
نبود اگر سوز عطش /حریف مولا نبودن
می بارید از هرطرفی /بارون تیر و نیزه ها
غریب گیر افتاده بود/ میوون قوم اشقیا
تااینکه روی مَرکبش /زدن یه تیر بی هوا
از روی مرکبش حسین /افتاد رو دشت نینوا
هرکی با هر چیزی که داشت /میزد به پیکر حسین
تشنه بودن قوم عدو /همه برا سرِ حسین
میزدنش با نیزه و /باشمشیر و تیر جفا
حتی پیرمرداشونم /زدن با چوب و با عصا
کاش به همین راضی بودن /رها میکردن بدنو
حرامیا اسباشونو / نعلای تازه زدنو...
کاش یکی بود توو این بلا /به داد زینب می رسید
وقتی که از سوز جگر/ فریاد و ناله میکشید
تا آسمونها می رسید /فریاد "وامحمدا"
گاهی می رفت به خیمه ها /گاهی به گودال بلا
یه وقتی دید شمر لعین /به سمت گودال اومده
نشسته روی سینه ای /که بوسه گاه احمده
وای غریب مادرم / وای حسین برادرم
غریب گیر آوردنت /وای شهید بی سرم
صدا زد ای خواهر من /برو به سمت خیمه ها
همیشه یاور حسین /برس به داد بچه ها
صدای یابُنَیَّ باز /پیچید تو دشت کربلا
سر عزیز فاطمه /به ضرب دشنه شد جدا
میگفت حسین من چرا /با لب تشنه کشتنت؟
به زیر سنگ و نیزه ها /با ضرب دشنه کشتنت
آخرِ روضه مون باشه /زینب و گودال بلا
میگشت به دنبال حسین /زیر شکسته نیزه ها
صدا میزد حسین من /کجایی ای برادرم
جواب اومد کنار بزن /این نیزه ها رو خواهرم
به زیر سنگها چرا / افتاده پیکرت حسین
الهی من فدای این / پیکر بی سرت حسین
خم شد و لبها رو گذاشت /روی رگای حنجرش
با آه و گریه بوسه زد/ خانم به جای مادرش
سلام آخرم باشه /به ماه روی نیزه ها
سلام ما به خواهرِ/ شهید دشت کربلا
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۵/۲۷
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#کانال_مواحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
چه می شود که بزودی اماممان برسد
دراین مصیبت عظما به دادمان برسد
چه می شود که به محشر،ز جانب مولا
به دست منتظرانش ،خطِ اَمان برسد
رسیده وقت مصیبات اعظم زینب
خدا به دادِ دل صاحب الزمان برسد
شب وداع حسین و شب مناجات است
طلوع صبح ، مبادا که بی امان برسد
به خارهای بیابان سفارشی دارد
مباد ، خار به پاهای کودکان برسد
شروع می شود آه و بُکاء اهل بهشت
همین که زینب کبری به سر زنان برسد
تمام عرش الهی به لرزه می افتد
اگر که آه غریبی به آسمان برسد
خدا، به حق شهیدان دشت کرب وبلا
امید قلب تمامی شیعیان برسد
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۵/۲۷
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــی به حنجــــر پاره
همنـفـس مــادر ، نالــه کشـیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشــای تو
بی تو دل از دنیـــا دیگــــه بریــدم من
به خیمـه آتیش زد کــوفیِ بی احساس
به سمت بیمــــارِ خیمـــــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفــتـــد از شــــونه م
مقــــاومــت کــردم تا نخَـمــیــــدم من
برای تکـــرارِ پیـــام این نهــضـــت
رختِ اســـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زیــــنب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــی به حنجــــر پاره
همنـفـس مــادر ، نالــه کشـیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشــای تو
بی تو دل از دنیـــا دیگــــه بریــدم من
به خیمـه آتیش زد کــوفیِ بی احساس
به سمت بیمــــارِ خیمـــــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفــتـــد از شــــونه م
مقــــاومــت کــردم تا نخَـمــیــــدم من
برای تکـــرارِ پیـــام این نهــضـــت
رختِ اســـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زیــــنب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
سلام ما به ساکنِ /بهشتِ دشتِ کربلا
سلام ما به غربتِ /امیر و شاه نینوا
به سوز دشت نینوا /به آه و گریه هاسلام
به ناله ی بُنَیَّ و / به اشک روضه هاسلام
سلام ما به خواهری /که یاور برادره
به دختر سه ساله ای /که خیلی مثل مادره
به کودکان زینب و /به حُرّ و مسلم غریب
سلام بر رشادتِ/ زهیر و عابس و حبیب
سلام ما به غربتِ /دو یادگار مجتبی
به حنجر بریده ی/ رضیع دشت کربلا
سلام ما به غربتِ /جوان شِبه مصطفا
به پاره پاره پیکری /که خفته لای یک عبا
به دستای بریده ی/ امیر لشکر حسین
سقای دشت کربلا / پناه و یاور حسین
رسیده روضه های ما /به سمت گودال بلا
کسی نمونده برسه /به دادِ ناموس خدا
پیچید صدای غربتِ /حسین توو دشت نینوا
«کیست مرا یاری کند»/کسی نمونده اِی خدا
اومد به سمت خیمه ها /برا وداع آخرش
چه سخته دل بریدنِ /یه خواهر از برادرش
هیچ خواهر و برادری /حسین و زینب نمیشن
حتی یه روز نبوده که /از همدیگه جدا باشن
جمع شدن اهل حرم /برا وداع ، دور و برش
با دل خون ، زینب اومد / بوسه ای زد به حنجرش
فغان و آه و گریه ها /بلند شد تو خیمه ها
عزیز فاطمه می رفت /بشه اسیر نیزه ها
امیر بی سپاه رفت /به جنگ سی هزار تن
نبود اگر سوز عطش /حریف مولا نبودن
می بارید از هرطرفی /بارون تیر و نیزه ها
غریب گیر افتاده بود/ میوون قوم اشقیا
تااینکه روی مَرکبش /زدن یه تیر بی هوا
از روی مرکبش حسین /افتاد رو دشت نینوا
هرکی با هر چیزی که داشت /میزد به پیکر حسین
تشنه بودن قوم عدو /همه برا سرِ حسین
میزدنش با نیزه و /باشمشیر و تیر جفا
حتی پیرمرداشونم /زدن با چوب و با عصا
کاش به همین راضی بودن /رها میکردن بدنو
حرامیا اسباشونو / نعلای تازه زدنو...
کاش یکی بود توو این بلا /به داد زینب می رسید
وقتی که از سوز جگر/ فریاد و ناله میکشید
تا آسمونها می رسید /فریاد "وامحمدا"
گاهی می رفت به خیمه ها /گاهی به گودال بلا
یه وقتی دید شمر لعین /به سمت گودال اومده
نشسته روی سینه ای /که بوسه گاه احمده
وای غریب مادرم / وای حسین برادرم
غریب گیر آوردنت /وای شهید بی سرم
صدا زد ای خواهر من /برو به سمت خیمه ها
همیشه یاور حسین /برس به داد بچه ها
صدای یابُنَیَّ باز /پیچید تو دشت کربلا
سر عزیز فاطمه /به ضرب دشنه شد جدا
میگفت حسین من چرا /با لب تشنه کشتنت؟
به زیر سنگ و نیزه ها /با ضرب دشنه کشتنت
آخرِ روضه مون باشه /زینب و گودال بلا
میگشت به دنبال حسین /زیر شکسته نیزه ها
صدا میزد حسین من /کجایی ای برادرم
جواب اومد کنار بزن /این نیزه ها رو خواهرم
به زیر سنگها چرا / افتاده پیکرت حسین
الهی من فدای این / پیکر بی سرت حسین
خم شد و لبها رو گذاشت /روی رگای حنجرش
با آه و گریه بوسه زد/ خانم به جای مادرش
سلام آخرم باشه /به ماه روی نیزه ها
سلام ما به خواهرِ/ شهید دشت کربلا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره
همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشای تو
بی تو دل از دنیــا دیگـــه بریــدم من
به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من
برای تکـــرارِ پیــام این نهــضــت
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی (کیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
چه می شود که بزودی اماممان برسد
دراین مصیبت عظما به دادمان برسد
چه می شود که به محشر،ز جانب مولا
به دست منتظرانش ،خطِ اَمان برسد
رسیده وقت مصیبات اعظم زینب
خدا به دادِ دل صاحب الزمان برسد
شب وداع حسین و شب مناجات است
طلوع صبح ، مبادا که بی امان برسد
به خارهای بیابان سفارشی دارد
مباد ، خار به پاهای کودکان برسد
شروع می شود آه و بُکاء اهل بهشت
همین که زینب کبری به سر زنان برسد
تمام عرش الهی به لرزه می افتد
اگر که آه غریبی به آسمان برسد
خدا، به حق شهیدان دشت کرب وبلا
امید قلب تمامی شیعیان برسد
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
به نام خدا
#شب_دهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
سلام ما به ساکنِ /بهشتِ دشتِ کربلا
سلام ما به غربتِ /امیر و شاه نینوا
به سوز دشت نینوا /به آه و گریه هاسلام
به ناله ی بُنَیَّ و / به اشک روضه هاسلام
سلام ما به خواهری /که یاور برادره
به دختر سه ساله ای /که خیلی مثل مادره
به کودکان زینب و /به حُرّ و مسلم غریب
سلام بر رشادتِ/ زهیر و عابس و حبیب
سلام ما به غربتِ /دو یادگار مجتبی
به حنجر بریده ی/ رضیع دشت کربلا
سلام ما به غربتِ /جوان شِبه مصطفا
به پاره پاره پیکری /که خفته لای یک عبا
به دستای بریده ی/ امیر لشکر حسین
سقای دشت کربلا / پناه و یاور حسین
رسیده روضه های ما /به سمت گودال بلا
کسی نمونده برسه /به دادِ ناموس خدا
پیچید صدای غربتِ /حسین توو دشت نینوا
«کیست مرا یاری کند»/کسی نمونده اِی خدا
اومد به سمت خیمه ها /برا وداع آخرش
چه سخته دل بریدنِ /یه خواهر از برادرش
هیچ خواهر و برادری /حسین و زینب نمیشن
حتی یه روز نبوده که /از همدیگه جدا باشن
جمع شدن اهل حرم /برا وداع ، دور و برش
با دل خون ، زینب اومد / بوسه ای زد به حنجرش
فغان و آه و گریه ها /بلند شد تو خیمه ها
عزیز فاطمه می رفت /بشه اسیر نیزه ها
امیر بی سپاه رفت /به جنگ سی هزار تن
نبود اگر سوز عطش /حریف مولا نبودن
می بارید از هرطرفی /بارون تیر و نیزه ها
غریب گیر افتاده بود/ میوون قوم اشقیا
تااینکه روی مَرکبش /زدن یه تیر بی هوا
از روی مرکبش حسین /افتاد رو دشت نینوا
هرکی با هر چیزی که داشت /میزد به پیکر حسین
تشنه بودن قوم عدو /همه برا سرِ حسین
میزدنش با نیزه و /باشمشیر و تیر جفا
حتی پیرمرداشونم /زدن با چوب و با عصا
کاش به همین راضی بودن /رها میکردن بدنو
حرامیا اسباشونو / نعلای تازه زدنو...
کاش یکی بود توو این بلا /به داد زینب می رسید
وقتی که از سوز جگر/ فریاد و ناله میکشید
تا آسمونها می رسید /فریاد "وامحمدا"
گاهی می رفت به خیمه ها /گاهی به گودال بلا
یه وقتی دید شمر لعین /به سمت گودال اومده
نشسته روی سینه ای /که بوسه گاه احمده
وای غریب مادرم / وای حسین برادرم
غریب گیر آوردنت /وای شهید بی سرم
صدا زد ای خواهر من /برو به سمت خیمه ها
همیشه یاور حسین /برس به داد بچه ها
صدای یابُنَیَّ باز /پیچید تو دشت کربلا
سر عزیز فاطمه /به ضرب دشنه شد جدا
میگفت حسین من چرا /با لب تشنه کشتنت؟
به زیر سنگ و نیزه ها /با ضرب دشنه کشتنت
آخرِ روضه مون باشه /زینب و گودال بلا
میگشت به دنبال حسین /زیر شکسته نیزه ها
صدا میزد حسین من /کجایی ای برادرم
جواب اومد کنار بزن /این نیزه ها رو خواهرم
به زیر سنگها چرا / افتاده پیکرت حسین
الهی من فدای این / پیکر بی سرت حسین
خم شد و لبها رو گذاشت /روی رگای حنجرش
با آه و گریه بوسه زد/ خانم به جای مادرش
سلام آخرم باشه /به ماه روی نیزه ها
سلام ما به خواهرِ/ شهید دشت کربلا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره
همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشای تو
بی تو دل از دنیــا دیگـــه بریــدم من
به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من
برای تکـــرارِ پیــام این نهــضــت
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی (کیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─