PTT-20220807-WA0344.opus
396.7K
بیایــد بریــــــم کـــربلا
به خیــمـه ها سر بزنیم
یه سر به خیمه ی رباب
مـــادر اصــــغـر بزنیــم
#زمزمه
#شب_عاشورا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#شعر_سبک_استاد_کاشانی
۱۴۰۱/۵/۱۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═࿇༅ ❃༅࿇༅❃༅࿇═┅─
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#شب_عاشورا
🏴مکن ای صبح طلوع
{ شب وصل است و تبِ دلبری جانان است }
{ ساغر وصل لبالب به لب مستان است }
{ در نظر بازیشان اهل نظر حیران است }
{ گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است }
{ چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ « یارب این بوی خوش از روضة جان می آید ؟ }
{ یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید ؟ » }
{ « یارب این نور صفات از چه مکان می آید ؟ » }
{ « عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید ! » }
{ یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ « چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید ؟ }
{ « چه صفیر است که دل بال زنان می آید ؟ » }
{ چه پیامی است ؟ چرا موج گمان می آید ؟ }
{ چه شکار است ؟ چرا بانگ کمان می آید ؟ }
{ چه فضائی است ؟ چرا تیر قضا پران است ؟ }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ گوش تا گوش ، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست }
{ شاه بنشسته ، بر او حلقة یاران الست }
{ « پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست » }
{ چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست }
{ خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود }
{ « مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود » }
{ « عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود » }
{ « خم می بود که خون در دل و پا در گل بود » }
{ ساغر سرخ شهادت به کف مستان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ این حسین است که عالم همه دیوانة اوست }
{ او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست }
{ شرف میکده از مستی پیمانة اوست }
{ هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست }
{ حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ قل هوالله بزاید زلبش ، رمز احد }
{ لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد }
{ این تمنا ز احد در دل او رفته زحد: }
{ می وصلی بچشان – تا در زندان ابد }
{ بشکنم – از خم وحدت که چنین جوشان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند : }
{ « چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند » }
{ « فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند » }
{ که نماندست ره عشق مگر گامی چند }
{ در بلائیم ولی عشق بلا گردان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ امشب است آنکه « ملایک در میخانه زدند }
{ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند » }
{ « با من راه نشین باده مستانه زدند » }
{ « قرعه فال به نام من دیوانه زدند » }
{ یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ هان که گوی فلک صدق به چوگان من است }
{ ساحت کون و مکان عرصه میدان من است }
{ دیدة فتح ابد عاشق جولان من است }
{ هر چه در عالم امر است به فرمان من است }
{ پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ « هان و هان ناقة حقیم » مجوئید حیَل }
{ «تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل » }
{ « پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل ؟ » }
{ « کار حق کن فیکون است نه موقوف علل » }
{ بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است }
{ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است }
{ ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است }
{ مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع }
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
{ ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم }
{ « قطع این مرحله با مرغ سلیمان » بکنم }
{ حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم }
{
AUD-20220809-WA0069.opus
855K
#واحد
#شب_عاشورا ۱۴۰۱
#اجرا_استاد_حسینیان
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅❃༅࿇༅❃༅═┅─
AUD-20220809-WA0071.opus
1.32M
#سینه_زنی
#شب_عاشورا ۱۴۰۱
#اجرا_استاد_حسینیان
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅❃༅࿇༅❃༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمینه_واحدتند
#جزوه: #هیأت_سامراء
#شـــب_عاشـــــورا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
شده لیله ی عاشقی و دعا
برای دلیران کرب و بلا
توی خیمه ها تا سحر در نماز
چو مولا حسین محو ذات خدا
آماده بهر روز جانسوز عاشورا
روز شهادت و فداکاری جانها
مقابل دشمن اسلام و راه حق
عازم میدان نبرد شوند آنها
(حسین جان حسین جان حسین جان حسین)۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چو فردا شود یوسف فاطمه
کند جانفشانی با یاران همه
همه مست لبخند ذات خدا
نباشد به دلها دمی واهمه
فدای پیکرایی که فتد بر خاک
رسد ندای یا حسین سوی افلاک
خواهری آمده کنار آن گودال
نظاره گر شده بر آن تن چاک چاک
(حسین جان حسین جان حسین جان حسین)۲
شعر:حاج محمد آوخ
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#قصیده
آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما ربّنا فقط
تابیده بود عشق به دلها و میوزید
عطر زلال نافله از خیمهها فقط
وقتی نسیمِ گُلنَفَسیهای او وزید
پر شد فضای خیمه ز بوی خدا فقط
پرسید: میروید اگر؟ وقت رفتن است!
کوتاه بود پاسختان: ها! کجا؟ فقط
«کامل عیار سنگ محک خوردهایم ما
آغوشمان گشوده به روی بلا فقط
پولادِ آبدیدۀ ما را توان گداخت
در التهاب حسرت یا لیتنا فقط»
بیرنگ میشدید در آن آزمون سرخ
منهایتان گرفت از او رنگ ما فقط
باور نداشتید اگر عشق را، چرا
برداشتند پرده ز چشم شما فقط؟
روزی که آه شیونیان شور خاک داشت
زد خیمه گلخروش شما در فضا فقط
یک کاروان دلید ولی روی نیزههاست
سرهایتان در این سفر از هم جدا فقط
منظومۀ بلند شهادت سرودنیست
با حنجر بریده سر نیزهها فقط
زنجیرۀ قیام تو را امتداد داد
زینب به حلقه حلقۀ دام بلا فقط
بر روی نی چو دید گلافشانی تو گفت:
میخواهد این بهار شکوه تو را فقط
از حر مجال شرم گرفتهست خندهات
یعنی که از تو شِکوِه ندارم، بیا فقط
روزی که عشق و عاطفه تاراج میشدند
سهم تو بود پارهای از بوریا فقط
افزونتری ز حوصلۀ ما، هزار حیف
از تو اگر که داغ بماند به جا فقط
قادر به وصف شأنِ اَبَرمردیِ تو نیست:
غیرت فقط، گذشت فقط، ابتلا فقط
بر قامت شکوه شما قد نمیدهد
عزت فقط، حماسه فقط، مرحبا فقط
گم میشود خروش بلند رهاییات
در لابهلای همهمه و هوی و ها فقط
دردا که دشمنان تو را شاد کرده است
چون و چرای خیل مسلماننما فقط
تا کعبه را مباد که «بیت الصَّنم» کنند
باید به این «هُبَلزدگان» گفت: «لا» فقط
ای از زمان همیشه فراتر که مانده است
از تو به یاد، خاطرۀ کربلا فقط
هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست
ای خطبۀ حماسی سُرخت رسا فقط
گیرم که ماجرای شما را رقم زدند
زور اَلَست با قلم ابتلا، فقط
ما را به عمق فاجعه هرگر نمیبرند
دردا و وامصیبت و واویلتا فقط
تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و شعله بود
امّا نبود این همۀ ماجرا فقط
افتاده از نفس جرس، ای همنفس بیا
یک شیون است فاصله تا نینوا فقط
او ماند و خونحماسۀ او ماند و عشق ماند
از ما چرا به جای بماند صدا فقط؟!
نازم به این قیام، که تکمیل میشود
با انقلاب «قائم آل عبا» فقط
شعر: دکتر محمد علی مجاهدی(پروانه)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه
#شب_عاشورا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
بیاید بریــم کـــربلا-به خـــیمـه ها ســـر بزنیم
یه سر به خیــمه ی رباب-مـــادر اصــغـر بزنیم
یه طفل شیرخواره داره-که ازعطش بی قراره
گاهی در آغـــوش رباب-گاهـی میـون گاهواره
چه حالی داره آقامون-بچَشــو وقتی می بینه
اشک ازچشاش جـاری میشه-گلبـوسه از روش
می چینه
امشـب تمـام خیـــمـه ها-گـــرم نمـازند و دعا
در اوج ایمـان و یقیــن-سـرمـستِ دیـدارِ خدا
اما یکی دلـواپــس و-مـضـطرب و بی شـکیـبه
هی زیر لب میگـه خــدا-داداش حسینم غریبه
میاد بیرون تا ببینه-داداش حسیـن چـه میکنه
میبیـنه با نوک تیغــش-داره خــارار و می کَنه
به زیر لب چیــزی میگـه- گِـله داره از زمـونه
نمیدونــم چطور میشــه-که زیـنبُ میسوزونه
میگه حسین من چــرا-حرف از جدایی میزنی
تویی تمــام هَســت من- اینـــو خــودت خوب
می دونی
چهار ســاله بودم مدینه-که داغ مادر و دیـدم
چاره بجز صبر نبود-این غمو بردوش کشـیدم
باز غم وغصـه ها اومـد-از دل من شـکـوفه زد
داغ بابای مـظلومـم- اونـم به شــهر کــوفه زد
با اینکـه این داغ عظـیم-چـه ســخــت گذشت
برای من
اما تمــام دلخوشیــم-وجــود تو بـود وحــسن
اما میــون نیـــمه شـب-خبــر دادند زیــنب بیا
داره داداشت میمیــره-آروم جــونـت مجــتبی
وقتی دیدم مـیون تشت-من پاره های جگرش
دادخبرم این واقعه-داداش چی اومدبه سرش
صبر پیشه کردم همیشه-تاحالا من نور دوعین
فقط به خاطر توبود-هستی من داداش حسین
شعر:طاهر کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
PTT-20220807-WA0344.opus
396.7K
بیایــد بریــــــم کـــربلا
به خیــمـه ها سر بزنیم
یه سر به خیمه ی رباب
مـــادر اصــــغـر بزنیــم
#زمزمه
#شب_عاشورا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#شعر_سبک_استاد_کاشانی
۱۴۰۱/۵/۱۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═࿇༅ ❃༅࿇༅❃༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#شب_عاشورا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
گلگون ببینید سجاده ها را
در اشک و زاری دلداده ها را
ناله ها آید - صوت دعا آید
گلبانگ جانسوزی - از خیمه ها آید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حسین جانم مولا حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امشب چه سوزی در خیمه بر پاست
در سینه خونین هر دیده درباست
جان رها آید - شور و نوا آید
بر گوش دل امشب - یا رَبَنا آید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حسین جانم مولا حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شب های هجران پایان رسیده
گل روی مهتاب اشکش چکیده
این ندا آید - رنج و بلا آید
آوای اشک و خون - از کربلا آید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حسین جانم مولا حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یاران قرآن در سوز و آهند
آنان که ما را پشت و پناهند
تا صفا آید - عهد و وفا آید
از خیمه ها امشب - بوی خدا آید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حسین جانم مولا حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_سینه_زنی
#شب_عاشورا
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اول
من حسینی مرامم بیعتم باحسین است
ذکر لبهای من در هر کجا یاحسین است
کربلا شور و غوغاست آسمان تیره و تار
خیمهها در امان است در پناه علمدار
شام هجران رسیده
قّد زینب خمیده(۲)
واحسینا حسینا(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
یک طرف یاس و یک سو لالههای مدینه
یک طرف زینب و یک سو رباب و سکینه
با لب خشک و عطشان شیرخواره بخواب است
یارب امشب ز کینه در حرم قطع آب است
در حرم گفتگو شد
تا که سقا عمو شد(۲)
واحسینا حسینا(۳)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: مرتضی محمودپور
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_سینه_زنی
#شب_عاشورا
#سبک: همه جا کربلا
#بند_اول
ذکر هیهات من همه از کربلاست
با حسین بیعتم در صف نینواست
ذکر لبها شده همه جا یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
ساقی علقمه یاس امالبنین
قّد رعنای او تا به عرش برین
در صف کربلا تا که شد باحسین
ذکر لبها شده همه جا یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_سوم
ذکر لبها شده تا که امن یجیب
همه یاران به صف از زهیر و حبیب
در رکاب حسین جان بکف با حسین
ذکر لبها شده همه جا یاحسین
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: مرتضی محمودپور
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#روضه
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#شب_عاشورا
#ظهر_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِاَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ أَهْلِ الْكِساءِ، اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ،
سرش آمد بلایی از همه نوع
دید چشمش جفایی از همه نوع
از لبش نذر دستگیری ما
رفت بالا دعایی از همه نوع
ته گودال قتلگاهش خواند
زیر لب ربنایی از همه نوع
درد زخمش نه بلکه او را کشت
درد بی اعتنایی از همه نوع
قاتل حجت خدا شده بود
لشگر بی حیایی ازهمه نوع
روی مرکب از این و ان میخورد
ضربه هایی نهایی از همه نوع
داشت خولی بی حیا مثل
حرمله اشتهایی از همه نوع
نیزه داری حریص می انداخت
نیزه ی بی هوایی ازهمه نوع
زیر هر نعل تجربه بکنند
دنده ها جابجایی از همه نوع
جهت قتل صبرش اوردند
دشمنان حربه هایی از همه نوع
میشمارم یکی یکی همه را
میکِشم بین روضه فاطمه را
همه جا بود صحبت شمشیر
صحبت از فرط کثرت شمشیر
همه بالاتفاق می گفتند
بعد نیزه است نوبت شمشیر
دوستان را همه خبر کردند
دشنه امد به دعوت شمشیر
جه بگوییم از چکاچک ان ؟
گریه دارد حکایت شمشیر
کار دست تن ضعیفش داد
کینه ی بی نهایت شمشیر
وسط دشت ریخت برگ و برش
گل زهرا به ضربت شمشیر
در تنی تکه تکه پیدا بود
شدت هر اصابت شمشیر
وقت تقطیع ؛ استخوان هایش
شده اسباب زحمت شمشیر
زخم هایش همه دهن وا کرد
بعد کلی لجاجت شمشیر
نیت استلام رویش داشت
آه از قصد قربت شمشیر
می کشیدند روی صورت او
شبث و شمر با خط شمشیر
به همین ضربه ها بسنده نشد
کم به اشک حسین خنده نشد
هرکسی داشت بین دامان سنگ
این چنین جمع شد هزاران سنگ
همه را کرده بود در خیمه
سخت دلواپس و پریشان سنگ
بغض حیدر بهانه ای شده بود
تا بگیرد دوباره تاوان سنگ
چقدر مثل نیزه جولان داد
دم مغرب میان میدان سنگ
به بزرگ قبیله رحم نکرد
ذره ای هم نداشت وجدان سنگ
وسط کشمکش چه می بارید
بر سر او شبیه باران سنگ
دردش از تیر تیز کمتر نیست
مثل تیری سه شعبه سوزان سنگ
دهنش را هدف گرفتند آه
تا اصابت کند به دندان سنگ
لحظات گرسنگی میخورد
عوض چند لقمه ی نان سنگ
تا همان لحظه های اخر زد
بوسه ها بر لبان عطشان سنگ
ذره ای هم خطا اگر رفته
میکند شهر شام جبران سنگ
طلب سکه ی دوچندان کرد
ان که انداخته دوچندان سنگ
وای از ضربت به پیشانی
سر او را شکست یک آن سنگ
بهتر ان است تا بگویم که
خورده بر ایه های قران سنگ
سنگباران او تمام نشد
سوره ی فجر احترام نشد
وقت گشت و گذار تیر و کمان
سخت باشد مهار تیر و کمان
چه بگویم که بی خبر باشید ؟
ازقرار و مدار تیر و کمان
عصر روز دهم به چشم امد
جرات بی شمار تیر و کمان
هرکه طوری خودی نشان می داد
حرمله پای کار تیر و کمان
باز آمد به قصد ازار
پدر شیرخواره تیر و کمان
رفت بالا همین که دشداشه
شد "سپیدی" شکار تیر و کمان
مثل مسمار داغ اینجاهم
سینه را کرد پاره تیر و کمان
هیچ کس مثل او نخواهد شد
تا قیامت دچار تیر و کمان
بر دل اهل خیمه داغ گذاشت
تا که امد دوباره تیر و کمان
کم می امد اگر که تیر ان وقت
کعب نی بود یار تیر و کمان
حرمله قصد داشت اخر کار
سازد از گاهواره تیر و کمان
چشم بر راه نوبت خویش اند
تیغ های کنار تیر و کمان
در بگو و بخند زخم زدند
باز هم امدند زخم زدند
وای از لحظه ی فرود عمود
از قیام و سپس قعود عمود
بی گمان بندگی شیطان است
حاصل چندتا سجود عمود
بچه های امام دل نگران
ترس دارند از وجود عمود
نفسی تازه کرد سر نیزه
از همان لحظه ی ورود عمود
غرق خون کرد کاکل او را
صاحب بزدل و حسود عمود
تار و پود حسین ریخت بهم
از زمختی تار و پود عمود
سر اقای ما چه اورده
رفت و برگشت دیر و زود عمود
زخم فرق حسین پس از چیست ؟
بین میدان اگر نبوده عمود
باهرانچه که شد زدند او را
لگد ازرده کرد پهلو را
باعث هرچه دردسر چکمه
دارد از هر نظر خطر چکمه
دشمنانش امان نمی دادند
نیزه میخورد پشت سر چکمه
گاه میخورد روی لبهایش
گاه میخورد بر کمر چکمه
امد از راه ناسزا هم گفت
تا زند زخم بر جگر چکمه
به کسی چکمه های خود را داد
که از او خورد بیشتر چکمه
اینکه میراث مادرش زهراست
پهلویش میخورد اگر چکمه
پای سنگین گریز روضه ماست
گریه دارد از این نظر چکمه
نذر کردند تا که پرت کنند
سوی جسمش چهل نفر چکمه
وقت گودال رفتنش زینب
چقدر دید دور و بر چکمه
در غیاب سنان می امد چوب
پیرمردی به صورتش زد چوب
شرم دارم ز گفتن خنجر ...
این روضه ادامه دارد...
شعر: علیرضا خاکساری
#سَیِّدَناالغَریب
#سَیِّدَنَاالعَطشان
#سَیِّدَنَاالعُریان
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12