eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶ در این شب بس غمگین (شد غربت او معلوم)۲ امشب علی مظلوم ( مهمان شده بر کلثوم)۲ با شوق وصال و با دل پرخون ذکر او انا الیه راجعون یا حیدر یا حیدر یا علی مولا(۲) امشب بسوی مسجد (گردیده روان مولا)۲ ذکر لب اویارب (در وقت اذان مولا)۲ می‌رود بهر آخرین نمازش با خالق یکتا راز و نیازش یا حیدر یا حیدر یا علی مولا هنگام نماز صبح (اومحو خدا گشته )۲ با تیغ ستم کاری (فرق او دوتا گشته)۲ امیرالمومنین هنگام سجود بر سرش تیغ کین آمده فرود یا حیدر یا حیدر یا علی مولا حیدر گل آل الله ( دل را به خدا داده)۲ از کینه ی بن ملجم (روی زمین افتاده)۲ از ظلم و کینه ی دشمن، بوتراب افتاده غرق خون در بین محراب یا حیدر یا حیدر یا علی مولا آمد به کنار او (نور دل خیر الناس)۲ گردیده حسین گریان (همچون حسن وعباس)۲ فرزندان او از غصه پژمردند مرتضی را به سوی خانه بردند یا حیدر یا حیدر یا علی مولا در خانه گل زهرا (گردیده به تاب و تب)۲ از بهر پدر هر دم (خون گریه کند زینب)۲ تا رخسار غرق خون پدر دید این دختر قامتش از غصه خمید یا حیدر یا حیدر یا علی مولا ع http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند 🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه... 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود مثل امشبی امیرالمومنین... مهمان دخترش ام کلثومه... خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم... آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه... سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک... صدا زد: دخترم... تا حالا کی دیدی... بابات سر سفره ای بشینه... دو تا خورشت داشته باشه... تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره... صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار... امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم... 🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد 🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا... هی نگاه به سمت آسمان میکنه... صدا میزنه... انا لله و انا الیه راجعون نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد... 🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه 🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی 🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود 🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی امشب... مردم کوفه... برا آخرین بار... صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند... همچین که از بالای ماذنه اومد پایین... درمحراب عبادت ایستاد... نماز عجیبی خواند امیرالمومنین... تا سر از سجده برداشت... نانجیب حیا نکرد... ابن ملجم ملعون... با شمشیر زهر آلود... چنان بر فرق امیرالمومنین زد... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... اول👇 عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... شعر پایان👇 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود () عرضه بداریم آقا جان... یاامیرالمومنین... طاقت نداشتید دخترتون زینب... شما رو در اون حالت ببینه... کجا بودی آقا... وقتی زینبت... توی شهر کوفه... سوار بر محمل... یکدفعه پرده رو کنار زد... دید سر بریده برادر بالا نیزه... ( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا) ای ماه زینب... (مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا) برادر میدونستم شهیدت میکنند... میدونستم اسیر میشم... ولی باور نمیکردم... یک روزی... سرت رو بالای نیزه ببینم... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ شبهای جمعه میگیرم هواتو … سه پنج روزه که بوی گل نیومد علی صورت زخون می شوید امشب اذان آخرش  می گوید امشب شب قــدر و امیـر آسمـانـهـا ره محرابِ خون را پوید امشب دلش از غمهـا بشکسته شده  از این دنیا خسته دگـر بـارِ سفـر بسته شب قـدر و عزای حضرت مولا بسوز ای دل برای حضرت مولا آه واویلا واویلا واویلا زمین و آسمـان را غم گرفته همه چرخ و  فلک ماتم گرفته همه قرآن به روی سر بگیرید امیـن آسمـانهـا دم گرفته علی افتاده  در خون شد عزا در کوه و هامون شد ببین سجّاده گلگـون شد عـزای اولین مظلوم عالم شد زمین و آسمانها  غرق ماتم شد آه واویلا واویلا واویلا بیـا ای نـازنین دُردانه ی من هزاران غم بود بر شانه ی من گواهـی  می دهد شهر مدینه زدند آتش در  و کاشانه ی من روم بـا قلب خونینم بیـا زینب به  بالینم که لاله از رُخت چینم رسیدی شهر کوفه شور و غوغا کن بـزن سر  را به محمل یاد  بابا کن آواویلا واویلا واویلا شعر:استاد یوسف حق پرست (غریب) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─