eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
888 ویدیو
117 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند 🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه... 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود مثل امشبی امیرالمومنین... مهمان دخترش ام کلثومه... خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم... آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه... سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک... صدا زد: دخترم... تا حالا کی دیدی... بابات سر سفره ای بشینه... دو تا خورشت داشته باشه... تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره... صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار... امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم... 🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد 🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا... هی نگاه به سمت آسمان میکنه... صدا میزنه... انا لله و انا الیه راجعون نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد... 🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه 🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی 🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود 🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی امشب... مردم کوفه... برا آخرین بار... صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند... همچین که از بالای ماذنه اومد پایین... درمحراب عبادت ایستاد... نماز عجیبی خواند امیرالمومنین... تا سر از سجده برداشت... نانجیب حیا نکرد... ابن ملجم ملعون... با شمشیر زهر آلود... چنان بر فرق امیرالمومنین زد... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... اول👇 عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... شعر پایان👇 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود () عرضه بداریم آقا جان... یاامیرالمومنین... طاقت نداشتید دخترتون زینب... شما رو در اون حالت ببینه... کجا بودی آقا... وقتی زینبت... توی شهر کوفه... سوار بر محمل... یکدفعه پرده رو کنار زد... دید سر بریده برادر بالا نیزه... ( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا) ای ماه زینب... (مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا) برادر میدونستم شهیدت میکنند... میدونستم اسیر میشم... ولی باور نمیکردم... یک روزی... سرت رو بالای نیزه ببینم... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ضربت ویریلوبدور شهِ مردانه الهی! محراب عبادت بویانوب قانه الهی! شمشیر جفادن سر حیدر یارالاندی حتّی دل خونین پیمبر یارالاندی سانکی تئزَدن سینه‌ی کوثر یارالاندی قان آخدی گئنه صفحه‌ی قرآنه الهی! تا زهریلی شمشیر، باشا ائتدی اصابت یئر گؤی آراسیندا دئدی جبریل او ساعت سیندی قسَم آللّهیمه ارکان هدایت حتّی ائشیدوب اُول سسی بیگانه الهی! یئر تیتره‌دی گؤی تیتره‌دی اسدی قئره یئل‌لر قان آغلادی داشلاردا، آخوب قؤرخولی سئل‌لر یوز مسجده ساری گتیروب غصّه‌لی ائل‌لر ووردیلا باشا گلدیله افغانه الهی! جان و دیلیلن ایلیورم محنتی احساس القصّه حسین و حسن و حضرت عباس گَتدیله ائوه حضرتی اُول لحظه‌ی حسّاس غم رنگی دوتوب خانه و کاشانه الهی! قیز خَلقی مصیبت‌لی زمانی دؤزَه بیلمز خاصّه آناسیز قیز غمه، آنی دؤزه‌بیلمز گؤرسه آتا باشینده یارانی دؤزه‌بیلمز صبر ایله عطا زینب نالانه الهی! آچدی قاپونی گؤردی آتاسین قانا غلطان بیردن ایکی الّی باشینا ووردی هراسان سسلندی بابا! زینبون اولسون سنه قربان اُول صحنه وورار اؤد دل انسانه الهی! دوزدور بو گئجه عترته بیر غملی ماجالدی بیر غم گونی وار اوندا فغان عرشه اوجالدی زینب یارالی قارداشینی گوردی قوجالدی عرض ائتدی: نظر ایله بو قربانه الهی! اوغلانلاری قارداشلاری القانه باتوبلار بو چولده باتار کَن قانا، آماله چاتوبلار چوخ گورمَلی‌دی یاره‌لی یان یانه یاتوبلار قان سو تک آخور غصّه‌لی میدانه الهی! گوزیاشیم آخور یاره‌سینه، سیلمورم آلله! من باغلیوم هانسی یاراسین بیلمورم آلله هئچ بیلمورم آخر نیه من ئولمورم آلله! دردیم وار الیم چاتموری درمانه الهی! درده دؤزَرم سن کیمی چون دادرسیم وار دوزدور او قوشام کی غم و محنت قفسیم وار عهد ایلیورم تا نقَدر کی نفسیم وار قان آغلیارام شاه شهیدانه الهی! یارب! سنی آندا وئریرم "یاربَ"ه خاطر خوار ائتمه "بشیر"ی بو گوزل مطلبه خاطر عفو ایله حسین و حسن و زینبه خاطر شایسته ائله روضه‌ی رضوانه الهی! شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۳۹ ه.ق. شعر:استاد سید بشیر حسینی میانجی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─