▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#حضرت_ام_البنین_علیه_السلام
╭┅─────────┅╮
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع ✿
#شاعر_رضا_یزدے_اصل
╰┅─────────┅╯
تقدیم به ام الادب حضرت ام البنین سلام الله علیها
سلام اے جانشینِ فاطمه در خانه ے حیدر
سلام امّ البنین اے عاشق و دیوانه ے حیدر
رسیدے بار غم برداشتے از شانه ے حیدر
صفا را باز آوردے تو در کاشانه ے حیدر
نشستن جاے زهرا بے گمان در شان هر زن نیست
کسے غیراز خودت شایسته ے این خانه قطعا نیست
چه زیبا طلعتِ زهرا به رخسارِ تو تابیده
علے اوصاف زهرا را به خلق و خوے تو دیده
وفا و عشق و ایثار و ادب ، گِرد تو گردیده
براے مدحت این بس که، تو را حیدر پسندیده
خدا را شکر با تو ، باز مولا فاطمه دارد
در این دنیا علی، الفت فقط با فاطمه دارد
تو بعد از فاطمه نیکوترین بانوے مولایے
رسیدے تا که مولا را برون آرے ز تنهایے
تو بر اولادِ زهرا مادرے کردے به زیبایے
یقین دارم که بانو موردِ تاییدِ زهرایے
سپرده دست تو فرزندهاے خویش را مولا
و قطعاً دعوتت کرده به این خانه خودِ زهرا
به تو دادند یا ام البنین اوجِ سعادت را
گرفتے از خدا بهرِ علے توفیقِ خدمت را
تو کردے خرجِ آلِ فاطمه مهر و محبت را
در این خانه تو حس کردے صفاے باغِ جنت را
کنار اهل این خانه ، خدایے تر شدے بانو
ز بس که با ادب بودے ، ادب پیش تو زد زانو
سعادت یار شد با تو، دلت را مبتلا کردند
بنے الزهرا تو را از اهلِ این دنیا جدا کردند
تو را با عشقِ خود این بچه ها، خوب آشنا کردند
سعادت بهتر از اینکه ، تو را مادر صدا کردند
به اینجا آمدے و با تو کم شد زحمتِ زینب
تو بعد از مادرش زهرا شدے هم صحبتِ زینب
سخن گفته یقیناً با تو زینب از غمِ مادر
خبر دارے که آتش زد زبانه از دلِ این در
بگو آیا به تو گفته ؟؟ چه ها شد با دلِ حیدر
خبر دارے که زیر دست و پا ، پامال شد کوثر
وصیت هاے مادر را بپرس از دخترش زینب
به زینب گفت از گودال و از داغ حسین آنشب
به اینجا آمدے باشے هوادارِ حسین او
تو باید تا ابد باشے پیِ کارِ حسین او
تو مادر مے شوے بهرِ علمدار حسین او
و بعد از کربلا هم مے شوے زارِ حسین او
تو با این خانواده کرده اے یڪ عمر همدردے
براے کربلا بانو، چه سقّایے ادب کردے
به قربان ابالفضلت که جان قربانِ جانان کرد
همان ساقے که دریا را ز کار خویش حیران کرد
سرش را وقت رفتن ، فاطمه مهمانِ دامان کرد
و زحمت هاے یڪ عمر تو را اینگونه جبران کرد
سرِ عباس را برداشت اما در دلِ گودال ...
حسینش گیر افتاد و تنش بدجور شد پامال
🖊شاعر:رضا یزدے اصل
1400/10/26
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#شعر_آئینے
#مربع_ترکیب
#ولادت_امام_باقر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
✿࿐✿࿐✿࿐
فصل بهار و عید طرب آمد
پایان عمر رنج و تعب آمد
وقتے هلال ماه رجب آمد
نور خدا به سینه ے شب آمد
خیر کثیر حاصل این ماه است
دریاے فیض در دل این ماه است
مستے کنید شب شب یلدایے است
هفت آسمان به جلوه تماشایے است
سرشار از حقیقت زیبایے است
شهر مدینه باغ شکوفایے است
باغے که مے برد دل جنت را
دارد از او بهشت ، طراوت را
پیڪ سعادت این خبر آورده
باغ ولا شکوفه درآورده
خورشید مژده ے سحر آورده
امشب عروس دین پسر آورده
در پاے او ز عرش خدا گل ریخت
روے سر زمین ز تفضل ریخت
بر خاتم شهود نگین آمد
کهف الامان روح الامین آمد
روح صفا به جسم زمین آمد
حقالیقین به باور دین آمد
علم الیقین به وقت سخن باشد
تلفیقے از حسین و حسن باشد
حُسن حَسَن ز صورت او پیدا
توحید در عبادت او پیدا
ایثار در کرامت او پیدا
علم است در حقیقت او پیدا
آینه کمال خدا رویش
عطر بهشت مے وزد از بویش
او باقر العلوم پیامبر شد
فیض زلال چشمه ے کوثر شد
در علم و حلم ، حیدر دیگر شد
زهرا حسن حسین مکرر شد
حکمت نمے ز وسعت علم او
صبر خدا تجلے حلم او
ایام جهل رو به زوال آمد
سرچشمه ے علوم ، زلال آمد
در معرفت تمام و کمال آمد
سر تا قدم شکوه و جلال آمد
آمد که مقتداے زمین باشد
بعد از پدر امام مبین باشد
🖊شاعر:استاد کمیل کاشانے
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐✿࿐✿࿐
📌 نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«یار رسولالله»
باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت
باز از دریای ایمان، آسمان گوهر گرفت
در میان هالۀ غم چهرۀ حیدر گرفت
بهترین یار محمّد را، اجل در بر گرفت
باز از سنگ حوادث قلب پیغمبر شکست
بر دل شیر خدا، داغ ابوطالب نشست..
او مسلمانی مجاهد، رهبری آگاه بود
کوه پیش کفّۀ ایمان او چون کاه بود
با محمّد همدم و همسنگر و همراه بود
مثل فرزندش علی، یار رسول الله بود
فاش گفتم فاش گویم گر ابوطالب نبود
این چنین ختم رسل بر مشرکین غالب نبود
نور ایمان بر فلک میرفت از رخسار او
شاد میشد خواجۀ لولاک از دیدار او
با ملک پرواز کرده جعفر طیّار او
فاتح احزاب و خیبر حیدر کرار او..
بود در موج شدائد چشم پیغمبر به او
میسزد تا او به حیدر نازد و حیدر به او..
او چو دریا بود و حیدر گوهر رخشان او
با محمّد از ازل خورده گره پیمان او
شیر حق از کودکی پروردۀ دامان او
بود سنگینتر ز خلقت کفّۀ ایمان او
این سخن بس در جلال و اعتبار و رفعتش
بر محمّد گشت عامالحزن سال رحلتش
📝شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#عید_مبعث
#پیامبر_اعظم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
«آفتاب حرا»
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
نزول بارقۀ رحمتش مبارک باد
محمد آمده و بعثتش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حقپرستی را
سپیده دم ز حَرا آفتاب برخیزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخرۀ آن، عطر ناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکه رهایی ز مستیاش بدهد
نوید مذهب یکتاپرستیاش بدهد...
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگاه
دهند تهنیتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد! تویی رسول الله
بشارتی که عمو زادۀ خدیجه دهد
امید بر دل آزادۀ خدیجه دهد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خستهدلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خلیل نیست ولی بر خلیل ناز کند
به روی عالم، درهای علم باز کند
کلیم پیش رخش سجدۀ نیاز کند
مسیح پشت سر مهدیاش نماز کند
نظر ز آمدن انبیاء والا اوست
بزرگ معجزۀ نون والقلم با اوست
کسی که عالم ایجاد بیقرارش بود
جوامع بشریت در انتظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر علیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بزرگان دین برآمدهایم
به کاخهای مجلل چرا در آمدهایم
مدینه از تو به بیتالحرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خدا ز بندگیات بر اَنام مینازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالیست
تمام دعوی اهل حجاز تُو خالیست
از این قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه و گاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافعان حرم میدهند پاسخشان
مدافعان حرم باور علی دارند
به پیش دیدۀ خود خیبر علی دارند
جهاد نامهای از دختر علی دارند
امید مرحمت از همسر علی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافعان حرم زینبیتر از همهاند
📝شعر: سید رضا مؤید
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#عید_مبعث
#پیامبر_اعظم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
«رسول بیداری»
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور
بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار
بخوان به نام خدایت که باغ را ببری
به میهمانی گلها، به بار عام بهار
بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم
جهان جوان شود از نو، به احترام بهار
بخوان که عالم و آدم قرار میگیرند
به زیر سایۀ فیض عَلیالدّوام بهار
بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید
به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار
اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم
که دامن گل یاسین شود مقام بهار..
در آستانِ شکوهت شکوفهباران است
که بوی عشق رسیدهست بر مشام بهار..
طلوع فجر رسالت رسید و آمدهاند
فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار
بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه
که اقتدا به پیمبر کند امام بهار
تو ماه چلّهنشینی، «خدیجه» منتظر است
که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار
بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست
بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست
بس است هرچه به بیراههها سفر کردند
بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند
بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان
بس است هرچه که سرمایهها ضرر کردند
بس است، هرچه خزانباورانِ غارتگر
تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند
بس است هرچه ستمبارگان جادوگر
دعا و ناله و نفرین بیاثر کردند
بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان
«هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند
بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید
بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند..
بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند
و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند
بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب
قبیله را همه تاراج و دربهدر کردند
بس است هرچه که خون ریختند در صحرا
بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند
بس است هرچه که با غنچههای زنده به گور
نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند..
اَلا که میشود از جلوهات جهان روشن!
اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند
بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد
جهانگشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد
زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن
زمانِ درس محبت، به این و آن دادن
الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست
نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن
به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش!
تمام مزرعه را آب میتوان دادن
اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری
ثواب اگر چه بود، رسمِ آب و نان دادن
غذای روح، به این مردم فقیر بده
که سعی توست طراوت به بوستان دادن
درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است
تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن..
بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست
رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن..
مسیح از نفس آسمانیات آموخت
ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن
اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم
اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن
گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله»
از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟..
چه جای صحبت بیگانگان که سهم علیست
تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن
بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات
یکیست ذکر خدا و فرشتگان، صلوات
به پای خیز! که دلها ز شوق آب شوند
به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند
بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی»
که لالهها همه پیمانۀ گلاب شوند
امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله»
بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند
سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد
که بیعدالتی و جهل، همرکاب شوند..
رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار
که پلکهای فروبسته، گرم خواب شوند
شتاب کن که روانهای تشنۀ ایمان
رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند
به یک اشارۀ تو، برگهای پاییزی
لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند
بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه
در این کویر درخشانتر از شهاب شوند
بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین
که این شکستهدلان مالکُالرّقاب شوند
یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو
طلایهدار ظفرمند انقلاب شوند
سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» میخوانند
امیدوار دعاهای مستجاب شوند
بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب
مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند
چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه
به جانشینی خورشید انتخاب شوند
بعید نیست که پروانگانِ اهلالبیت
اسیرِ معنی این شاهبیت ناب شوند
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند»
«به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند»
📝شعر:محمد جواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#ولادت_باسعادت_حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
❁🍃🌹🍃❁
(علمدار حسین علیه السلام )
امشـب شـب میـلاد گل یاس علے هست
جارے ز شعف اشڪ چو الماس علے هست
بنگر دو جهان عاشـق احساس علے هست
تابنده تر از مه رخ عباس علے هست
در باغ ولایت چه نکو سرو روان است
عباس که شیداے رُخش چشم جهان است
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
برخیز علے بار دگر جلوه نمود است
لعل لب چون غنچه ے خود را بگشود است
از مادر خود ام بنین ، دل بربود است
جبریل به مدحش ، غزل شوق سرود است
سر فضل فضائل بُوَد و چشمه ے نور است
از یُمن قدومش همه جا غرق سُرور است
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
این ماه دل آراست که خورشید جمال است
این کعبه ے دل هاست که معناے کمال است
این آینه ے حیدر و پیغمبر و آل است
عباس ، جدائیش، ز مولاش محال است
دارد به بغل شیر خدا دسته گل امشب
خشنود به جنت شده ختم رسل امشب
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
این ماه بنے هاشم و غمخوار حسین است
محبوب حسن دلبر و دلدار حسین است
تنها نه فقط در همه جا یار حسین است
در کرببلا نیز علمدار حسین است
زینب نگرد تا که به سیماے نکویش
لبخند محبت زند از شوق به رویش
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
اے اهل ولا زمزمه ے عشق بخوانید
بر مقدم عباس همه گل بفشانید
امشب شب عید است همین نکته بدانید
عیدے ز کف حضرت عباس ستانید
هر آنچه که خواهید همه را نیڪ بگوئید
بر مهدے زهرا همه تبریڪ بگوئید
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
میلاد سپه دار حسین ابن علے هست
این قبله ے حاجات که بین المللے هست
عباس که نور دل و جان سه ولے هست
عباس که ساقیِّ شراب ازلے هست
این جلوه ے عشق است که نجوا شده ماتش
در هر نفسے باز فرستد صلواتش
📝شعر:استاد غلامرضا ابوالقاسمی(نجوا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜نشر_اشعار_بروز
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#میلاد_امام_سجاد_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
« فجــــر امـــیـد»
مژده کز آفاق روشن، گل به دست آمد بهار
برگ برگ سبزه را شیرازه بست آمد بهار
دید دریا تشنه، صحرا عاشق است آمد بهار
جام بر کف، خنده بر لب، میپرست آمد بهار
در مسیرش مخمل سبز چمن گستردهاند
حلّه رنگینِ یاس و یاسمن گستردهاند
باغ باید در قدومش عنبرافشانی کند
هدهد شهر سبا، بال و پرافشانی کند
ماه بَذر نقره پاشد، گوهرافشانی کند
آفتاب از مشرق گیتی زرافشانی کند
تا ببیند آسمان اوج و فرود عشق را
تا بخوانند اختران با هم سرود عشق را
انتظار عاشقان فجر امید دیگریست
روشنیبخش جهان صبح سپید دیگریست
در بهار آرزو عید سعید دیگریست
زادروز سید سجاد عید دیگریست
عید تقوا و عدالت، عید آزادی رسید
جشن ایثار و شهامت، موسم شادی رسید
کیست این مولا که شد صدق از صفایش جلوهگر
عشق از او پیدا شد و مهر از وفایش جلوهگر
حُسن یوسف از جمال دلربایش جلوهگر
مطلعالفجر اجابت از دعایش جلوهگر
لیلةالقدر امامت، نازپرورد حسین
از دو عالم آشناتر با غم و درد حسین
آن که آیین وفا را جلوه بخشید و جلا
شاهد بزم و شهادت، یادگار کربلا
روح ایمان و عبادت، اسوۀ اهل ولا
خطبهخوان بینظیر و... خسته از شام بلا
راهبان کعبۀ آزادی و عشق و جهاد
پاسدار مکتب توحید و عدل و اتحاد
دفتر آزادگی با سعی او شیرازه شد
از گلاب اشک او گلزار ایمان تازه شد
عشق عالمگیر شد، عرفان بلندآوازه شد
آسمان در حیرت از آن صبر بیاندازه شد
چون دم پاک مسیحا خطبههای شام او
زخمه بر تار عواطف زد صلای عام او
گر چه عمری حسرت ایام را در دل نهفت
گر چه در گلزار احساسش گل ماتم شکفت
دشمن از اندیشۀ بیدارباش او نخفت
از قیام روز عاشورا سخن بیپرده گفت
لالههای دشت خون را باغبانی کرد و رفت
نهضت سرخ شقایق را جهانی کرد و رفت
ای مدینه! ای که اعجاز لبش را دیدهای
ای که در هجرانِ گل، تاب و تبش را دیدهای
گریۀ صبح و مناجات شبش را دیدهای
صبر طاقتسوز و سعی زینبش را دیدهای
موجزن دریای خون را دیدهای تا کربلا
در رکابش یک چمن گل چیدهای تا کربلا
ای مدینه! ما که از آن روضه دور افتادهایم
چون پرستو در بهار، از شوق و شور افتادهایم
خانه بر دوشیم و از فیض حضور افتادهایم
ما مگر از چشم آن دریای نور افتادهایم
ای مدینه! ارغوانی رنگ شد دلهای ما
سینهها آتش گرفت و تنگ شد دلهای ما
ای مدینه! باز در کوی تو منزل میکنیم
باز از دریای حسرت رو به ساحل میکنیم
پشت دیوار بقیعت خاک را گِل میکنیم
نور زهرا را چراغ روشنِ دل میکنیم
ای مدینه! ای که بوسیدی رکاب جبرئیل
باز کن بر روی این پروانه «باب جبرئیل»
ای مدینه! ما که با گلها تبسم میکنیم
در خیال خود تو را هر شب تجسم میکنیم
گر بخوانی در حضورت دست و پا گم میکنیم
با نسیم صبحدم، گاهی ترنم میکنیم
جلوۀ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
📝شعر:محمد جواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#شعر_آیینی
#مربع_ترکیب
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
خيمه زد قافله ی شوق به صحراى دلم
شعر شد همنفس شور هم آواى دلم
جرعه جرعه مىجان ريخت به ميناى دلم
كائنات آمده امشب به تماشاى دلم
بسكه شاد است سر از پا نشناسد تا صبح
كرده امضا سند آينه دارى با صبح
آسمان سفره ی لبخند و شكوفايى شد
يك مدينه طپش و مستى و شيدايى شد
كوچه ی سبز بنى هاشم، رؤيايى شد
عقل عاشق شد و مجنون شد و ليلايى شد
چه گلی كرد خداوند عنايت به حسين
قدسيان گفتند تبريك ولادت به حسين
چه خبر بود مگر عرش به شور آمده بود
خانه ی وحى طربخانه نور آمده بود
فرصت سرخوشى و سور و سرور آمده بود
ادب و غيرت و ايثار و شعور آمده بود
نبوى سيرت و صورت علوى خوى و صفات
به گل روى على اكبر ليلا صلوات
پسر خون خدا جلوه ی تصوير على
نفسش دارد هر آينه تأثير على
نعره ی حيدرىاش صولت تكبير على
برق شمشيرش از شعله ی شمشير على
كربلا شيفته ی نبض قدمهايش بود
شرح قانون حيات از (اَوَلَسْنا)يش بود
هر طرف عطر نفسهاى پيمبر آمد
آيه ی ديگرى از سوره كوثر آمد
یل شير افكنى از تيره ی حيدر آمد
على اكبر على اكبر على اكبر آمد
در شب يازدهم ماه تمام آمده است
نه فلك پيش قدومش به قيام آمده است
آمده تا گل گلزار شهادت باشد
جرعه نوش مى سرشار شهادت باشد
نقد جان داده خريدار شهادت باشد
غرق خون گرمى بازار شهادت باشد
روى او را كه پدر ديد در آئينه ماه
گفت: لا حول و لا قوة الا بالله
📝شعر:استاد کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰┅═•••❃❀❃•••═┅⊱━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#مربع_ترکیب
#میلاد_امام_زمان_علیه_السلام_نیمه ی_شعبان
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آسمان ها همه بر روی زمین مهمانند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک خندانند
خبری تازه از احوالِ جهان می دانند
علت این است که اینگونه غزل می خوانند
اشتیاق دلِ عالم شده بی اندازه
بشریت شده آماده ی فصلی تازه
سال ها بود جهان گرمِ زمستان شده بود
و چنین بود که دلخسته و بی جان شده بود
خاک هم تشنه ی باریدنِ باران شده بود
گوییا منتظرِ منجیِ انسان شده بود
که در این لحظه کسی آمد و شد جانِ جهان
عالَمِ پیر به عطرِ نفسش گشت جوان
سحرِ نیمه ی شعبان شد و دلها وا شد
حسـنِ دوّمِ زهرا و علی بابا شد
چشــم وا کرد نگاری و جهان زیبا شد
ســامــرا سبــزترین منظره ی دنیا شد
آخرین آینـــه ی حضـــرت معبود رسید
مژده ای منتـظــران مهدیِ موعود رسید
عشقِ این طفل جهان را بکشد سمتِ جنون
می شود با قـــدمــش برکتِ دنیا افزون
مدحِ او را بنویسـم به کدامــین مضمون
چه نگاری شده تقدیم به نرجس خاتون
قلم از وصفِ جمالش به خط نورنوشت
که پیمبر لقبش داده به طاووس بهشت
محوِ نورانیتِ او شده خورشید، وَ ماه
صف کشیدند ملائک همه با شوقِ نگاه
همه خواندند به هنگامِ طلوعش ناگاه
ذکـــرِ لاحــولَ وَ لا قـــوه الاّ بـــا الله
شده جاری به زمین چشمه ی خیر و برکات
حجت ابن الحسن آمد به جمالش صلوات
ادامه دارد.......
📝شعر: استاد رضا یزدی اصل
۱۴۰۰/۱۲/۲۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─━⊰┅═•••❃❀❃•••═┅⊱━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر:استاد قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━•••⊰═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#عید_سعید_غدیر_خم
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شیعـه می بالد به خود با مـدح مولا با غدیر
در میـــان روزهــا یکــتا و بی هــمـتا غــدیر
موســمِ اکــرامِ ســاداتِ بنی الــزهــرا غــدیر
بهترین عیدی که دیـده چشـمِ این دنیا غدیر
آمد آن روزی که رحمت بر بشـر نازل شـــود
بـا تــولای علــی دیـــن خـــدا کامـــل شــود
آخــــریــن حـج پیــمبر بـود کـــه از آسـمـان
آیــه نازل شـد بـه قلبِ خـــاتـــمِ پیغـمبــران
یا رســولَ الله بلّــغ ، ســـرّ حـق را کـن عیان
خطبـه را آغـاز کـن، من کنـت مولا را بخوان
دستِ حیـدر را ببـر بالا که از عـــرشِ بـریــن
هـدیـه بر او گشـــته عـنـوانِ امـیر المـومنین
دستِ حیـدر رفــت بالا لحظــه ی پـرواز شد
عشق و ایمان هر دو با هـم بر بشـر ابراز شد
آســمان خـندید و ناگـه بابِ رحـمـت باز شد
عـرشــیان یک یاعلی گفتند و عشق آغاز شد
عین و شین و قاف شــد تفسـیر با عینِ علی
عشــق من ایــن است باشم خاکِ نعلین علی
پای او را خاک بوســید و ســرش را نه فـلک
داد با دستش به خـتم المرسلین دسـتِ کمک
بین او با حــق همــه دیـدند وجـــهِ مشـترک
ســفــره ی دنــیا و عقبی ، با علی دارد نمـک
بنده ی حق بین دراین مولاخدا رادیده است
گشته دورحق کسی که دور او گردیده است
رزق مـــا افــــتاد در دســـتِ یـداللهِ عـلی
شیعه شدراضی به آنچه هست دلخواهِ علی
راهِ حـــق پیدا شـــد آری در قـدمـــگاهِ علی
شـــد صــراطَ المسـتقیــمِ ما فقـط راهِ علی
راه را گم می کندهرکس جدا ازحیدر است
هرکسی که دشمن مولاست قطعاکافر است
زد رقم تقـــدیرِ مـــا را در غــدیــر خم خدا
قلـبِ ما افـــتاد در دســـتـانِ ارکانُ الهـــدی
راه مومن از منافق شد در این صحــرا جدا
مومنــین کل عـــالــم را علــی شـد مقتـــدا
دشمـــنی با آلِ حــیدر شـد برای او محـــال
هـــر که در دنـیا قدم بگـذاشت از راهِ حلال
دستِ حق جاداردعرش وفرش را زینت کند
انبیا را یک به یک در ایـن زمین دعـوت کند
تا قیامـت باید از این لحظه ها صحبت کند
فاطمه پیــش آمـــده تا با علی بیعـــت کند
آمــده تا کـــه بگـــویـد یا علـی یـارت منـم
تا قیامت سنـگ عشقت را به سینه می زنم
فاطـمه با بیعــتِ خـود مدحِ مولا را سـرود
چشم در چشمِ علی گردید و قلبش را ربود
جــانِ خود را عـاشقانه نذر مـولایش نمـود
کاش بیعت های مردم باعلی این گونه بود!
یا علی گفـتنـد ایـن امـــت ولی غـــرقِ ریـا
یاعلی گــفتـن کجــا و با علـی بودن کجــا!
می دهـد بر دل جـلا دســتِ هنــرمنـدِ علی
جــان ما قـــربانِ هــر ذکـــرِ خــداوندِ علی
مـــرد و مــردانـه بیا باشـــیم در بنــدِ علی
تا ظــهـورِ مـهـدی مـوعــود فــرزنـد علی
کاش تا روز قـیامـت از علی صحـبـت کنیم
آید آن روزی که باصاحب زمان بیعت کنیم
شعر:استاد رضا یزدی(اصل)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
🌺࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍« نشر بدون ذکر منبع جایز نمیباشد ».
گلواژههاے اهلبیت (ع) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارد امشب شهـــر پیغمــبرهـوای دیگـری
آسمانش می درخشـد با صفـــای دیگـری
فاطمــــه آورده گــویــا مجتـبای دیگـری
جلوه گر شد بر زمین ابن الرضـای دیگری
می درخشدچون نگینی بر رُخ ِانگشتری
می شـود شهر مدینـه در رکاب عسکری
از دلم تا صحنِ شاهِ سـامرا پُـل می زنم
تا حریـم پاک او دسـت توســل می زنم
خانهٔ دل را به یُمنِ مقدمش گل می زنم
با قلــم بر دفتـر شعــرم تفــأُل می زنم
شاه بیت امشبــم از چـارده نور جلی
دومین نام حسـن در دفتـرم شد منجـلی
حُسـنِ خُلقـش ،یادگار جدّ پاکش مصطفا
رادمـردی و عـدالـت بـرگـرفت از مرتضـا
شیـوهٔ بخشنـدگی را بـرده ارث از مجتـبا
بر سرِخوانش نشسته خیلی از شاه وگدا
سامرا برخــود ببـالد بـا چنیـن شاه کَـرَم
شکر حق،دومْ حسن در سامرا دارد حرم
دم به دم از عرش آید نغمهٔ حور و مَلَک
برقدمهای حَسن ، سر خم نموده نُه فلک
وا شده خوان کَرَم بین حسن ها مشترک
قسمت هرکس شدازاین سفره هانان ونمک
می شود عمری گدایِ کویِ احسان حَسن
تاج خوشبختی بدست آورده مهمان حسن
یا اباصـالح دلت روشن از این میلاد نور
درحریم سـامرا گردیده برپا جشن وشور
عالَمی ازاشتیاقش گشتـــه لبــریزِ سرور
چشمِ بد از حُسنِ زیبای پدر بادا به دور
جشن زیبای ولایت باحضورت خوشتر است
چون جمال عالم آرای تو چیزی دیگراست
سیـزده نـور آمده تا مـاه کامل تر شـود
قبـلـهٔ دلهایمان سمـت تو مایل تر شـود
در دعاها دســت ما بایدکه سائل ترشود
تا جهانی بر قـــدوم پاک،قابـل تر شـود
در شب بدری نقاب از رُخ کشد ماهِ تمام
عالَمی روشـن شـود از نورِ رُخسار امـام
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
──═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═──
#مدح_میلاد
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_علیها_سلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام آن خداوندی که زینب را به خلقت داد
به نامِ نامـیِ زینب به خلقـت ، تاج عـزت داد
خدایی که علی را با چنین ریحـانه زینت داد
به عرش وفرش بایُمنِ قدمهایش شرافت داد
ندا آمـد که می آید به قـرآن کــوثری دیگر
بگیرد ساقی کوثـر به دستش ساغری دیگر
صـدف ، دامـان زهرا و گُهَــر ، دردانه دردانه
شکفت از گلشن طاها گلی ، ریحـانه ریحانه
به گِرد شمع رخسارش، مَلَک ، پروانه پروانه
فلک در نظــم آورده غـزل ، جــانانه جـانانه
نوای عشـق می خواند برایش زمـزم باران
زلال نـور می ریــزد به پایش نـم نـم باران
خدا زهـرای دیگـر را به این عالم نشان داده
زمین را با قدمهــایـش شکــوه آسمـان داده
حدیث صبـر او قلـبِ جهـــانی را تکان داده
برای قهـرمان بودن هــــزاران امتحان داده
زمین درس صلابت راگرفت ازمکتب زینب
زمان ، صبر آفرینی دید در تاب وتب زینب
و زینب شد که زینت بر جمال مرتـضا باشد
و یا پیغمبـری دیگــر به جای مصطفــا باشد
دلش سنگ صـبوری بر سکوت مجتبــا باشد
علمــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد
وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب
حــدیث عاشقــــی دارد غم شیدایی زینب
چه بانویــی که عقل افتاده در پای کمـال او
نشان از حیدر و زهراست نیکی درخصال او
پنـــاه آورده صبـر ما به صبـــر بی مثــال او
زبان "کیمیا" قاصـر ، چـه گـوید در قبــال او
قلـم در مدح این بانـو همیشه واژه کم دارد
چـرا که دختـر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۹/۸
لینک کانال اشعار رقیه سعیدی(ڪیمیا)👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═🌸🌼🌸═┅─
بر مصطفیٰ دارد بشارت ، حضرت روح الامین
از عرش می آید به فرش امشب نگاری بی قرین
دارد شمیــمِ یاســمن ، دامــان اُمّ المومنیــن
مشکــات نور ایـزدی پا می گـذارد بـر زمیـن
بر خاکیان ، افلاکیان ، باشد مبارک این قدم
آوایِ تبـریک از سَـما ، بر گوش، آید دَم به دَم
این کیست این؟ دُردانه و محبوبهٔ حیِّ اَزَل
یاریگــرِ مجــرایِ توحیــدِ خدایِ " لـَم ْ یَـزَلْ "
در او تجلی می شود "حَیِّ عَلیٰ خَیْرِ العَمـَل"
شور آفرین ، شیرین ترین گلواژهٔ شعر و غزل
او هَل أتیٰ ، او إِنَّما ، تفسیر أَعطَینا ست او
هم محورِ آل کسا ، إنسیـةُ الحَـورا ست او
ریحـــانهٔ بـاغ نبـــی ، یاس معطّــر آمـــده
خیـــرِ کثیـــر و معنـی آیات کوثــر آمـــده
هم مـادر و هم بهتـرین دخت پیمبر آمده
بر هر دو عالم سرور و هم شأن حیدر آمده
"جَنّاتُ تَجـْری تَحتِهَـا الاَنهــار" زیـرِ پــای او
هفت آسمان روشن شده از تابش سیمای او
با ذکر تسبیحات او هر دل مُصَفـّا می شود
چون آشنـا با جلوهٔ قدسـیِ زهــرا می شود
نفسِ مُسَبِّح از بدی ، پاک و مُبَــرّا می شود
با نام زهــرا رشتهٔ تسبیح ،معنـــا می شود
مِشکاتِ اَنوارِ ذَواتِ سیزده معصــوم شد
آیینــه دار و مظهــرِ"یا حیُّ یا قَیّـوم" شد
عالم همه یک قطره ، اما حکمِ دریا فاطمه
بر جامِ هستـی کوثــر ناب و مُهَــنّـا فاطمه
سرچشمـهٔ خیـرات در دنیـا و عُقبــا فاطمه
صدها گِـرِه وا می شود با گفتـنِ یا فاطمه
عرش برین زینت گرفت از نام زهرای بتول
نازل شده آیات کوثر ، بر دل و جان رسول
درهای جنّـت با قـُدومِ فاطمــه وا می شود
محشر به نام حضرتِ صِدّیقه برپا می شود
وقتی که "أینَ الفاطِمِیّون" گفت ، غوغا می شود
برگِ شفاعت هم به دست مادر امضا می شود
شاعر اگر شد" کیمیا" از خاک پای مادر ست
این جانِ ناقابل که دارد هم فدای مادر است
─┅═🌸🌼🌸═┅─
رقیه سعیدی( کیمیا)
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردر(ایتا) 👆
─┅═🌸🌼🌸═┅─
❃﷽❃
#مربع_ترکیب
#مدح_مرثیه
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
_________________________
وقتی که محبــوبِ دلِ مــردی امین باشی
وقتی که تنهــا یار ختــم المرسلیــن باشی
با مال و جانت ، حـامی قرآن و دین باشی
بیــن زنـان ، تنهـــا تو اُمُّ المومنیـــن باشی
والا مقـــامی می شـــوی که خالق سبحان
شخصــاً سلامت می دهـد بانوی با ایمـان!
ای دست تو جود و سخاوت داده دریا را
ای مهـــر تو بخشــیده نور ، آفاق دنیـا را
از عشـق تو ، حق پر نموده قلب طاها را
فــرش قدمهــــای تو کرده آســـمان ها را
تو آمدی دنیــای احمـــد با تو زیبــا شد
قلب محمـــد مَحـــرم بانوی بطـحا شد
از نور ایمـــان ، قلب پاک تو منـــور شد
با ذکـر هر أَشهَـد ، گل جانت معطــر شد
تاج مسلمـــانی برایت فخـــر دیگــر شد
دامــان تو شایســـتهٔ زهـرای اطهـــر شد
شد جایگاهت در زمین و آسمان ، معلوم
مــــادر بزرگ بی بدیــل یازده معصــــوم
در اوج سختیها شــدی همـــراه پیغمبر
آگــاه بــودی بر مقــــام و جـــاه پیغمبر
دیدی ســـعادت را فقــط در راه پیغمبر
اعجــــاز دیـــدی در کتـــاب الله پیغمبر
پر شد وجودت از شراب ناب عرفانی
بردی مقـام اولیــــن را در مسلـــمانی
در رنجـــها تو یاد دادی استـــقامت را
در همســری همراه بودن را حمـایت را
درس وفــاداری، حیا ، روح نجابت را
معنا نمودی واژه های عشق و عفت را
با این مقامات انتخاب مصطـفا هستی
فخـــر زنان و مادر خَیر النـــسا هستی
دست اجل افسوس! زود آمد سراغ تو
رنگ خـزان پاشیده شد بر عمـر باغ تو
خاموش شد در سال غم، نور چراغ تو
زخمـــی دگر زد بر پیمــبر سوز داغ تو
شد سال عام الحزن ، سال سخت پیغمبر
می سوخت از داغ عمو و هجــرت همسر
می دید پیغمبر که یار و یاورش می رفت
همسنـگری مثل خدیجه از بَـرَش می رفت
با رفتنــش آه از نهـاد دختـــرش می رفت
همــراه مادر جان او از پیکــرش می رفت
چشمان مادر همچـــنان دنبال زهـــــرا بود
چون باخبـر از غربت و احوال زهــــرا بود
در لحظه های آخرش ، در فکر دختر بود
در فکـــر نامردان و فکــر آتش و در بود
می دید زهرا را که مثــلِ یاسِ پر پر بود
یا آن طنــابی را که بر دستان حیدر بود
می رفت اما زیر لب می گفت یا زهـــرا
می خواند همــراه پیمــبر ، روضهٔ در را
_______________________
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱/۱۱
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردر ایتا👆
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر:استاد قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مربع_ترکیب
( تقدیم به حضرت زهرا سلام
الله علیها و امیر المومنین علیه السلام)
به بهانه ی شب اول ربیع الاول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قومِ شرور خیرِ جهان را نخواستند
ابلیس ها امامِ زمان را نخواستند
اهلِ جهنمی که جنان را نخواستند
بر عترتِ رسول ، امان را نخواستند
این قوم پست نظمِ جهان را به هم زدند
با یک لگد زمین و زمان را به هم زدند
جهل و نفاق در دلشان چون فشرده شد
قول و قرارشان همه از یاد برده شد
حق علی وصیِ پیمبر که خورده شد
دین خدا به دست شیاطین سپرده شد
فتنه رسید و گرمِ فریبِ عوام شد
احیای دین دلیلِ سکوتِ امام شد
گم گشت قبله ، قبله نما را فروختند
چل ابر تیره شمسِ هدی را فروختند
کعبه ، منا و مروه ، صفا را فروختند
ارزان تر از همیشه خدا را فروختند
حال و هوای شهر پیمبر عجیب شد
زهرا گریست چون که امامش غریب شد
وقتِ عمل مهاجر و انصار جا زدند
گویا دوباره لات و هبل را صدا زدند
در یک سقیفه دست به صدها خطا زدند
این قوم بر سعادتشان پشتِ پا زدند
دل هایشان همین که ز حیدر بریده شد
آتش شد و جهنم شان آفریده شد
ظلم و جفا به آلِ علی بی حساب شد
بیراهه جای راهِ خدا انتخاب شد
این شد که سرنوشتِ خلایق خراب شد
دنیا پس از غریبیِ حیدر عذاب شد
آن امتی که دست ز دامانِ حق کشید
والله ، رنگِ صلح و صفا را به خود ندید
بردند حق شیر خدا را به محکمه
دنیا دلش گرفت و غضب کرد بر همه
اما در آن کشاکش و آن موجِ همهمه
مردانه پای عشق علی ماند فاطمه
دیگر مدینه بهرِ علی سنگری نداشت
مولا به غیر فاطمه اش یاوری نداشت
یک شهر مانده بود ولیکن بدون مرد
در این میانه فاطمه شد مردِ این نبرد
با سینه ی شکسته و زخمی و پر زِ درد
دامانِ مقتدای خودش را رها نکرد
خالی نکرد پشتِ علی را و ایستاد
جان داد و دشمنانِ علی را امان نداد
آمد میان کوچه و خود یک سپاه شد
با قد خم برای علی تکیه گاه شد
با دستِ خود دخیل به دامان شاه شد
قنفذ رسید و بازوی زهرا سیاه شد
از بس که کرد دور سرِ حیدرش طواف
بوسید دست حیدری اش را لبِ غلاف
ریحانه ی نبی و ولی را زمین زدند
ظلمت شدند و نور جلی را زمین زدند
در کوچه آسمانِ علی را زمین زدند
با زجرِ فاطمه چه یلی را زمین زدند
در لحظه ای که فاطمه اینگونه مضطر است
صبرِ علی خودش به خدا فتح خیبراست
شکر خدا ز ماتم زهراست آهِ ما
در روضه های فاطمه پیداست راهِ ما
شد سایه سار چادرِ مادر پناهِ ما
محشر به دست فاطمه باشد نگاهِ ما
در روضه های فاطمه درس بصیرت است
کآرامش بشر به وجودِ ولایت است
شعر: رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
به نام خدا
#مربع_ترکیب
#نهم_ربیع_الاول
#آغاز_امامت
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به گلزار ولایت چون ، گل نرگس شکوفا شد
فلک پوشید رَختی نو، زمین یکباره زیبا شد
بساط جشن زیبایی ، به روی عرش ، برپا شد
میان هاله ی نوری ،رُخ مهدی(عج) هویداشد
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مبارک باد آغاز امامت یا ابا صالح
سرت زیبنده ی تاج ولایت یا اباصالح
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نگین تاج تو روشن نموده هر دو عالم را
زدوده از همه دلها غم و اندوه و ماتم را
سلیمان زمان امشب به دستت داده خاتم را
از امشب رهبری با توست فرزندان آدم را
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
عجب این هیبت و شوکت به تو شهزاده می آید
امامت را ولایت را ، عزیزی چون تو می باید
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به سامرّا تماشا کن رُخِ ماه منوّر را
معطر کرده عِطر او گلستان های دیگر را
به همراه خودش دارد امانت های حیدر را
امیدی تازه می بخشد دل بی تاب مادر را
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اَلا ای آخرین نور از تبار حضرت طاها
نگاه عالَمی روشن ، ز نورت یوسف زهرا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دل عاشق به دنبال تو ای دلدار ، می گردد
برای یوسفی چون تو ، به هر بازار می گردد
پیِ خالِ لبت ، سرگشته و بیمار می گردد
به دُور مرکز عشقش چنان پرگار می گردد
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نمی دانیم ما معنای قطب عالم امکان
نمی خوانیم مولای زمان را از دل و از جان
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
توسل می کنم امشب به دامان تو یا مهدی
که عمری بوده ام از ریزه خواران تو یامهدی
رسیده جان به لب از داغ هجران تو یا مهدی
شِفا می گیرد این قلبم زِ درمان تو یا مهدی
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دعا کن حس کنم آقا ، دَمِ گرم حضورت را
زِ درگاه خدا دارم تمنای ظهورت را
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دارد امشب شهـــر پیغمـــبرهـوای دیگـری
آسمانش می درخشـد با صفــــای دیگـری
فاطمــــه آورده گــویـــا مجتـبای دیگـری
جلوه گر شد بر زمین ابن الرضـای دیگری
می درخشد چون نگینی بر رُخ ِانگشتری
می شـود شهر مدینـه در رکاب عسکری
از دلم تا صحنِ شاهِ سامرا پُـل می زنم
تا حریـم پاک او دست توســل می زنم
خانهٔ دل را به یُمنِ مقدمش گل می زنم
با قلــم بر دفتـر شعــرم تفــأُل می زنم
شاه بیت امشبــم از چـارده نور جلی
دومین نام حسـن در دفتـرم شد منجـلی
حُسـنِ خُلقـش ، یادگار جدّ پاکش مصطفا
رادمـردی و عــدالـت بـرگـرفت از مرتضـا
شیـوهٔ بخشنــدگی را بـرده ارث از مجتـبا
بر سرِ خوانش نشسته خیلی از شاه وگدا
سامرا برخــود ببـالد بـا چنیـن شاه کَـرَم
شکر حق،دومْ حسن در سامرا دارد حرم
دم به دم از عرش آید نغمهٔ حور و مَلَک
برقدمهای حَسن ، سر خم نموده نُه فلک
وا شده خوان کَرَم بین حسن ها مشترک
قسمت هرکس شدازاین سفره ها نان ونمک
می شود عمری گدایِ کویِ احسان حَسن
تاج خوشبختی بدست آورده مهمان حسن
یا اباصـالح دلت روشن از این میلاد نور
درحریم سـامرا گردیده برپا جشن وشور
عالَمی ازاشتیاقش گشتـــه لبــریزِ سرور
چشمِ بد از حُسنِ زیبای پدر بادا به دور
جشن زیبای ولایت باحضورت خوشتر است
چون جمال عالم آرای تو چیزی دیگراست
سیـزده نور آمده تا مـاه کامل تر شـود
قبـلـهٔ دلهایمان سمت تو مایل تر شـود
در دعاها دست ما بایدکه سائل ترشود
تا جهانی بر قدوم پاک،قابـل تر شـود
در شب بدری نقاب از رُخ کشد ماهِ تمام
عالَمی روشـن شـود از نورِ رُخسار امـام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
──═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═──
#مدح_میلاد
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_علیها_سلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام آن خداوندی که زینب را به خلقت داد
به نامِ نامـیِ زینب به خلقـت ، تاج عـزت داد
خدایی که علی را با چنین ریحـانه زینت داد
به عرش وفرش بایُمنِ قدمهایش شرافت داد
ندا آمـد که می آید به قـرآن کــوثری دیگر
بگیرد ساقی کوثـر به دستش ساغری دیگر
صـدف ، دامـان زهرا و گُهَــر ، دردانه دردانه
شکفت از گلشن طاها گلی ، ریحـانه ریحانه
به گِرد شمع رخسارش، مَلَک ، پروانه پروانه
فلک در نظــم آورده غـزل ، جــانانه جـانانه
نوای عشـق می خواند برایش زمـزم باران
زلال نـور می ریــزد به پایش نـم نـم باران
خدا زهـرای دیگـر را به این عالم نشان داده
زمین را با قدمهــایـش شکــوه آسمـان داده
حدیث صبـر او قلـبِ جهـــانی را تکان داده
برای قهـرمان بودن هــــزاران امتحان داده
زمین درس صلابت راگرفت ازمکتب زینب
زمان ، صبر آفرینی دید در تاب وتب زینب
و زینب شد که زینت بر جمال مرتـضا باشد
و یا پیغمبـری دیگــر به جای مصطفــا باشد
دلش سنگ صـبوری بر سکوت مجتبــا باشد
علمــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد
وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب
حــدیث عاشقــــی دارد غم شیدایی زینب
چه بانویــی که عقل افتاده در پای کمـال او
نشان از حیدر و زهراست نیکی درخصال او
پنـــاه آورده صبـر ما به صبـــر بی مثــال او
زبان "کیمیا" قاصـر ، چـه گـوید در قبــال او
قلـم در مدح این بانـو همیشه واژه کم دارد
چـرا که دختـر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۹/۸
لینک کانال اشعار رقیه سعیدی(ڪیمیا)👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
به نام خدا
#مدح
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست
تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست
دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست
پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست
بردم دوبـاره نـامِ تو ، بانوی قهـرمان!
تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان
بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است
اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است
شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است
باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است
تا باز خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت
تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت
ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب
پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب
ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب
ای وارثِ جلالــتِ زهـــرا و بـوتـــراب
هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود
هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود
پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است
یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است
شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است
سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است
بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین
بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین!
ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن !
ای مظــهـر صبــوریِ بانـوی مُـمتَـحـــَن
ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن
ای یار شــاه بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن
داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان
دریا شبیـه قطـره ، تو دریـای بیکــــران
آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه!
احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه!
داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه
زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه
بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی
یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی
ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد
ای راوی ِ روایــتِ ســـرخِ ســـرِ شهیــد
وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد
بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید
(ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من)
(وی صیددست وپازده درخون حسین من)
همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم
می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم
همــراهِ گریه های تو، سیــلابِ اشک غـم
می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم
با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل!
این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل
وقتــی که نوبــتِ دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد
دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد
حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد
دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد
می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو
آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ تو
سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است
اشکم ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است
درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است
داریم هر چه ، از تو و مـاه محرم است
بنیــان گذارِ مکتــبِ کرب و بـلا شـــدی
تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۹/۱۸
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مربّع_ترکیب
#حضرت_ام_البنین_س
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
تقدیم به ام الادب حضرت ام البنین سلام الله علیها
سلام امّ البنین خوش آمدی در خانه ی حیدر
سلام ای دوّمین دلداده ی فرزانه ی حیدر
رسیدی بار غم برداشتی از شانه ی حیدر
صفا را باز آوردی تو در کاشانه ی حیدر
مقامِ خانه داریِ علی در شان هر زن نیست
زنی غیراز خودت شایسته ی این خانه قطعاً نیست
چه بختی را به تو پروردگارِ عشق ، بخشیده
به تو خورشید رو کرده ، قمر هم بر تو تابیده
وفا و عشق و ایثار و ادب ، گِرد تو گردیده
برای مدحت این بس که، تو را حیدر پسندیده
خدا را شکر با تو ، باز مولا فاطمه دارد
و این یعنی علی الفت فقط با فاطمه دارد
تو بعد از فاطمه نیکوترین بانوی مولایی
رسیدی تا که مولا را برون آری ز تنهایی
تو بر اولادِ زهرا مادری کردی به زیبایی
یقین دارم که بانو موردِ تاییدِ زهرایی
سپرده دست تو فرزندهای خویش را مولا
بدان که دعوتت کرده به این خانه خودِ زهرا
به تو دادند یا ام البنین اوجِ سعادت را
گرفتی از خدا بهرِ علی توفیقِ خدمت را
تو کردی خرجِ آلِ فاطمه مهر و محبت را
در این خانه تو حس کردی صفای باغِ جنت را
کنار اهل این خانه ، خدایی تر شدی بانو
ز بس که با ادب بودی ، ادب پیش تو زد زانو
سعادت یار شد با تو، دلت را مبتلا کردند
بنی الزهرا تو را از اهلِ این دنیا جدا کردند
تو را با عشقِ خود این بچه ها، خوب آشنا کردند
سعادت بهتر از اینکه ، تو را مادر صدا کردند
به اینجا آمدی و با تو کم شد زحمتِ زینب
تو بعد از مادرش زهرا شدی هم صحبتِ زینب
سخن گفته یقیناً با تو زینب از غمِ مادر
خبر داری که آتش زد زبانه از دلِ این در
بگو آیا به تو گفته ؟؟ چه ها شد با دلِ حیدر
خبر داری جدا شد آیه آیه سوره ی کوثر
وصیت های مادر را بپرس از دخترش زینب
به زینب گفت از گودال و از داغ حسین آنشب
به اینجا آمدی باشی هوادارِ حسین او
تو باید تا ابد باشی پیِ کارِ حسین او
تو مادر می شوی بهرِ علمدار حسین او
و بعد از کربلا هم می شوی زارِ حسین او
تو با این خانواده کرده ای یک عمر همدردی
برای کربلا بانو، چه سقّایی ادب کردی
به قربان ابالفضلت که جان قربانِ جانان کرد
همان ساقی که دریا را ز کار خویش حیران کرد
سرش را وقت رفتن ، فاطمه مهمانِ دامان کرد
که زحمت های یک عمر تو را اینگونه جبران کرد
سرِ عباس را برداشت اما در دلِ گودال ...
چه شد با نورِ عینِ او؟ نمی گویم ، زبانم لال
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═🌸🌼🌸═┅─
بر مصطفیٰ دارد بشارت ، حضرت روح الامین
از عرش می آید به فرش امشب نگاری بی قرین
دارد شمیــمِ یاســمن ، دامــان اُمّ المومنیــن
مشکــات نور ایـزدی پا می گـذارد بـر زمیـن
بر خاکیان ، افلاکیان ، باشد مبارک این قدم
آوایِ تبـریک از سَـما ، بر گوش، آید دَم به دَم
این کیست این؟ دُردانه و محبوبهٔ حیِّ اَزَل
یاریگــرِ مجــرایِ توحیــدِ خدایِ " لـَم ْ یَـزَلْ "
در او تجلی می شود "حَیِّ عَلیٰ خَیْرِ العَمـَل"
شور آفرین ، شیرین ترین گلواژهٔ شعر و غزل
او هَل أتیٰ ، او إِنَّما ، تفسیر أَعطَینا ست او
هم محورِ آل کسا ، إنسیـةُ الحَـورا ست او
ریحـــانهٔ بـاغ نبـــی ، یاس معطّــر آمـــده
خیـــرِ کثیـــر و معنـی آیات کوثــر آمـــده
هم مـادر و هم بهتـرین دخت پیمبر آمده
بر هر دو عالم سرور و هم شأن حیدر آمده
"جَنّاتُ تَجـْری تَحتِهَـا الاَنهــار" زیـرِ پــای او
هفت آسمان روشن شده از تابش سیمای او
با ذکر تسبیحات او هر دل مُصَفـّا می شود
چون آشنـا با جلوهٔ قدسـیِ زهــرا می شود
نفسِ مُسَبِّح از بدی ، پاک و مُبَــرّا می شود
با نام زهــرا رشتهٔ تسبیح ،معنـــا می شود
مِشکاتِ اَنوارِ ذَواتِ سیزده معصــوم شد
آیینــه دار و مظهــرِ"یا حیُّ یا قَیّـوم" شد
عالم همه یک قطره ، اما حکمِ دریا فاطمه
بر جامِ هستـی کوثــر ناب و مُهَــنّـا فاطمه
سرچشمـهٔ خیـرات در دنیـا و عُقبــا فاطمه
صدها گِـرِه وا می شود با گفتـنِ یا فاطمه
عرش برین زینت گرفت از نام زهرای بتول
نازل شده آیات کوثر ، بر دل و جان رسول
درهای جنّـت با قـُدومِ فاطمــه وا می شود
محشر به نام حضرتِ صِدّیقه برپا می شود
وقتی که "أینَ الفاطِمِیّون" گفت ، غوغا می شود
برگِ شفاعت هم به دست مادر امضا می شود
شاعر اگر شد" کیمیا" از خاک پای مادر ست
این جانِ ناقابل که دارد هم فدای مادر است
─┅═🌸🌼🌸═┅─
✍رقیه سعیدی( کیمیا)
❃﷽❃
#مربع_ترکیب
#مدح_مرثیه
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
_____________________
وقتی که محبــوبِ دلِ مــردی امین باشی
وقتی که تنهــا یار ختــم المرسلیــن باشی
با مال و جانت ، حـامی قرآن و دین باشی
بیــن زنـان ، تنهـــا تو اُمُّ المومنیـــن باشی
والا مقـــامی می شـــوی که خالق سبحان
شخصــاً سلامت می دهـد بانوی با ایمـان!
ای دست تو جود و سخاوت داده دریا را
ای مهـــر تو بخشــیده نور ، آفاق دنیـا را
از عشـق تو ، حق پر نموده قلب طاها را
فــرش قدمهــــای تو کرده آســـمان ها را
تو آمدی دنیــای احمـــد با تو زیبــا شد
قلب محمـــد مَحـــرم بانوی بطـحا شد
از نور ایمـــان ، قلب پاک تو منـــور شد
با ذکـر هر أَشهَـد ، گل جانت معطــر شد
تاج مسلمـــانی برایت فخـــر دیگــر شد
دامــان تو شایســـتهٔ زهـرای اطهـــر شد
شد جایگاهت در زمین و آسمان ، معلوم
مــــادر بزرگ بی بدیــل یازده معصــــوم
در اوج سختیها شــدی همـــراه پیغمبر
آگــاه بــودی بر مقــــام و جـــاه پیغمبر
دیدی ســـعادت را فقــط در راه پیغمبر
اعجــــاز دیـــدی در کتـــاب الله پیغمبر
پر شد وجودت از شراب ناب عرفانی
بردی مقـام اولیــــن را در مسلـــمانی
در رنجـــها تو یاد دادی استـــقامت را
در همســری همراه بودن را حمـایت را
درس وفــاداری، حیا ، روح نجابت را
معنا نمودی واژه های عشق و عفت را
با این مقامات انتخاب مصطـفا هستی
فخـــر زنان و مادر خَیر النـــسا هستی
دست اجل افسوس! زود آمد سراغ تو
رنگ خـزان پاشیده شد بر عمـر باغ تو
خاموش شد در سال غم، نور چراغ تو
زخمـــی دگر زد بر پیمــبر سوز داغ تو
شد سال عام الحزن ، سال سخت پیغمبر
می سوخت از داغ عمو و هجــرت همسر
می دید پیغمبر که یار و یاورش می رفت
همسنـگری مثل خدیجه از بَـرَش می رفت
با رفتنــش آه از نهـاد دختـــرش می رفت
همــراه مادر جان او از پیکــرش می رفت
چشمان مادر همچـــنان دنبال زهـــــرا بود
چون باخبـر از غربت و احوال زهــــرا بود
در لحظه های آخرش ، در فکر دختر بود
در فکـــر نامردان و فکــر آتش و در بود
می دید زهرا را که مثــلِ یاسِ پر پر بود
یا آن طنــابی را که بر دستان حیدر بود
می رفت اما زیر لب می گفت یا زهـــرا
می خواند همــراه پیمــبر ، روضهٔ در را
___________________
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#مربع_ترکیب
#امام_صادق_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« عطــر شــفاعت »
حقپرستان را امامی هست،دینش دلبری
نور رویـش کـوثری،شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریختـه در ساغری:
آیـههای احـــمدی را با حــدیـث جعفـری
حرف اوعشق است،فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشــان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سـیدِ طاووسها، طاووس بُستانش همه
شیخها، عـلامـهها، طفل دبسـتانش همه
گــردنافرازانِ دانــش، گَرد میدانش همه
جامی از «اَلعِلمُ نورٌ»ریخت تا درجان ما
ازهَلِ الدّینش به اِلّا الحُب رسیدایمان ما
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حــدیثش، زد گــره با نورها
نور، مجــــرم بود امــا، در نظام کـــورها
ترس میانداخت حقش،در دل منصورها
درهراساند از وجودش،چون که میدانندکیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علیست
باز از این کوچه، امام دیگـری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غـــریــب مــادری را میبرند
پا برهــنه، ســیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را،بانیمهشب بردن نبود
حق پــیر آســمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست،آخر از زبان کوچه است
باز معصــومی، پریشان در میـان کوچه است
پیــــر ما، یادِ گل یاس جـــوان کـــوچه است
باطنابی بردو دستش،روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشــد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای ازخیمههای کربلاست
باز آتــش، شــعلهور در خـانۀ آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گــرد، بر پیشــــانیِ آییــنۀ روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعــیان! فرزند زهـرا از نفس افتاده است
خواسـتم دورت بگـردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قالَ صــادقها و باقـرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بیـن شاعــرها، نشد
بر خـــلاف زندگـــیِ از خــطا آکنــــدهام
صادقانه گفتم این یک بیت را،شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه ایـن جــهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فــرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را بـبینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
درتنور غیبت،آن مردان که میباید شدند
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند
غــم نـدارند اولیاءالله، غمخــوار هـماند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکماند
دولت فـردا از آنِ صـالحان عــاشـق است
صبح نزدیک است آری!وعدۀ حق صادق است
شعر: قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─