─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است
آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است
با نغـمهی نقـارهات، ای حضـرت خورشید!
نبض دل ما، دم هـمه دم، در ضـربان است
سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است
دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است
با فاصـله، دلچســبتـریــن واجـــبِ عالم،
آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من
حاجات من،این است،کـرامات تو،آن است
جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان
خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم
آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است
اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمهی هردل
تا برکهی هر چشـم، خـدا در جـریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست
خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است
از غــیرت عشـق است، کـه آیینهی حُسنت
از دیــدهی آلـودهی بیعشــق، نهــان است
گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟
«آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان است؟»
سلطان،تو اگر نیستی،ای قبلهی ما!کیسـت؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است
شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن،
لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم!
عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مرثیه
#کوچه_بنی_هاشم
#سبک_خدا_مادرم_راکجامیبرن
وای مادرم
من و مادر و کوچـــه و اضـطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب
کسی آمـــد از نسل ابلیـس ِ پست
جســـــــورانه با کینهٔ بی حســاب
ســـرِ مـــــــادرم داد زد پـیش من
حیا داشـــت مـادر؛ ندادَش جواب
غضب کردوشددستِ نحسش بلند
شد عــــالم به روی سر من خراب
بمیـــــــرم که زد ســـــــیلیِ بیهوا
به مـادر! به آییـــــنهٔ در حجــــاب
نوک پای خــــود ایســـــتادم ولی
گذشت از سرـم دست او با شتاب
چنان خـورد که گوشواره شکست
گرفت از دوچشمم همین صحنه خواب
فـدک غصــــب شد پاره شد برگهٔ
قباله به دســــــتانِ مــردی خراب
دلم خــــون شد از خندهٔ ممتدش
از آن دست سنگین،از آن آب وتاب
پس از گوشواره غــرورم شکست
پس از آن غـــمـی شد برایم نقاب
مـــرا میــــزد ایکاش تا مـــادرم...
نمیشـــد از ایـن داغِ پنـهانی آب!
شعر:مرضیه عاطفی
#امام_حسن
#فاطمیه #حضرت_زهرا_س
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیّه
#زبانحال_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
در کوچــه های بیکـسی من بین دیوار و دَرَم
من اَوَلیّن قُـــربانی مَظلوم عـــــالَم حـــیدَرَم
من مُـرغ عشـق حـیـدَرَم اَماّ شکسـته بال من
خـون میچکد اَز پهلویَم زینَـب دَوَد دنبال من
باشَد گــــواه غُـــــربَتَم این چــادُر خاکی من
قُــــرآن بُوَد سَــر تا بپایَـش شــاهد پاکی من
ناله کشیدَم اَز دل خود فضّــه را کَــردَم صدا
باغ گُلَم آتش گـرفت اَز این هَـمه جـور و جَفا
من دختـــر پیغمبرم، با غَــم هَــم آوا گشتهأم
در شَهرخود هَم اینچنین، تنهای تنها گشتهأم
شعر: خادم الذاکرین خسروی فر
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«بمناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه»
زبانحال مولا علی علیه السلام😭
بانوی من مپوش ؛ رخ از چشــم حیدرت
اخـــر بگـــو چه آمده در کوچـه بر سرت
یاس سپیـد من ز چه رو گشـــتهای کبود
نیـلی چــراســت آن رخ زیـــــبای انـورت
زهرا بگـو حســـن ز چـه رو گــریه میکند
خاکی چـرا شده است بدینگونه چــادرت
ای کـــوثـر علی بخـــــدا اشــک ماتمـــت
اتش زده اسـت بر دل ســـوزان همسرت
قدت خمــیـده گشـــته بمیـــــرم برای تو
جـــان علی فــــدای تـو و یـاس پـرپـرت
افــتادهای ز پـا و علی میــــرود ز دسـت
غــربت نشــین خانه شده بی تو حیدرت
گریان و دلشکسته حسـین و حسن ببـین
خــون گــریه میکند ز فــراق تو دخـترت
این عقده در گلوی(شقایق)سؤال اوست
ای آســــمان! کجاســـت مــــزار مطهرت
شعر:استاد حمید رضازاده (شقایق) کرمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه😭
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
در آتـش نمـرودیان در داشـت می سـوخت
در بر دل سـوزان مادر داشـت می سـوخت
گلها هـراســان باغـبـان ســــر در گــــریبان
دربین آتش باغ کـوثر داشـت می سـوخت
با بانــگ یا بابا رســـــول الله زهـــــــــرا
جان علی قلـب پیمبـر داشــت می سوخت
@goollvajhehay_ahlbeyt12
چشم حسن می خواسـت بر آتـش زند آب
اما دلش ازسوی دیگر داشـت می سـوخت
ازشاخه ی خم گشته یک گل چیده میشد
در ،بر گل نشکفته پرپر داشت می سوخت
با گفتن فضـــــــه خـــذینــی فضــــه آمد
بانوی خودرا از زمین برداشت می سوخت
زهـــــرا میـان شعـله ها فـــــــریاد می زد
زینب در اه وای مـادر داشـت می سـوخت
حـــال و هـوای آســـمان خــاکـســتری بود
انگار از روح الامین پر داشـت می سوخت
در آخــرین ســـاعات عمــرش قطره قطره
مانند شمعی بین بسـتر داشت می سوخت
از درد پهلو زخـــم بازویـش نمی سوخت
تنها به مظلومی حیدر داشـت می سوخت
آمـــد ز یک شـــاعر بیادم ایـن دو مصـراع
وقت قرائت پای تا سر داشت می سوخت
"ما عشـق را پشــت در ایـن خــانه دیدیم
زهرا درآتش بود و حیدر داشت می سوخت" (۱)
شعر:حاج محمد نعیمی(قم المقدسه)
#پینوشت:
۱) این بیت از آقای حسن بیاتانی می باشد.
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ناله و فـریاد من ســــودی به حـــال من ندارد
از که آزادی بخـــواهم ایـن قفـس روزن ندارد
زخم گردن، جسم نیلی، پای خـون آلوده گوید
آســــمان زنــــدانی مظلـومـــتر از مـــن ندارد
آنچنان افتاده ام از پا در ایــن زنـدان که دیگر
دست من تابی که غُـل بردارد از گـــردن ندارد
کس نگوید آخـــر ای بیــدادگر صـیاد، بس کن
مرغ بال و پرشکســـته در قفــس کشتن ندارد
طور، زندان، آه، آتـش،اشک مونس، ناله همدم
موسی این حــــال و هـوا در وادی ایمن ندارد
دوســـتان یاد آورید از گـــــریۀ ویـران نشینی
کـو تسلأّئی به غــــیر از خــــندۀ دشـمن ندارد
نیست یکسان حبس تاریک من وزندان یوسف
او چـــو من آثار زنجــــیر ســــتم بر تن ندارد
او دگـر نشکسته درهــم استخوان ساق پایش
او دگـر در گوشــه مطمـــوره ها مسکـن ندارد
شعر: استاد غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_رقیه__س
#شب_سوم_محرم
هر چند بی پیکر ولی آخر رسیدی
شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی
بابا گمانم با دو تا معجر رسیدی!
اما چرا بی اکبر و اصغر رسیدی؟
رفتی که برگردی، حسابی دیر کردی
دیر آمدی و دخترت را پیر کردی
بابا بگو مویت چرا تغییر کرده
رنگِ سر و رویت چرا تغییر کرده
اینقدر ابرویت چرا تغییر کرده
اصلا بگو بویت چرا تغییر کرده
هم عطر سیب پیکر تو فرق کرده
هم حالت موی سر تو فرق کرده
دیگر برای من جگر باقی نمانده
دیگر برایت بال و پر باقی نمانده
دیگر برایم چشم تر باقی نمانده
دیگر برایت موی سر باقی نمانده
با تو تنور خانه بد تا کرده انگار
زخم گلویت هم دهن وا کرده انگار
پیش خدا رفتی خبر دارم عزیزم
بی من کجا رفتی خبر دارم عزیزم
بر نیزه ها رفتی خبر دارم عزیزم
تشت طلا رفتی خبر دارم عزیزم
تشت طلا رفتی چرا؟ آغوش من بود
بر نیزه ها رفتی چرا؟ آغوش من بود
هم دوریِ این فاصله آزارمان داد
هم زخم های سلسله آزارمان داد
هم پای غرقِ آبله آزارمان داد
هم خنده های حرمله آزارمان داد
این بی حیایِ بد دهن آتش بگیرد
ای کاش مثل موی من آتش بگیرد
هی زیر دست و پاش گفتم دخترم... زد!
گفتم کمی آرام او محکم ترم زد
با آن کمانی که به حلق اصغرم زد،
عمدا همان را چند باری بر سرم زد
دیگر رمق در دست و پایم نیست بابا
دیگر صدایی در صدایم نیست بابا
۴ فروردین ۱۴٠۱
شعر: وحید محمدی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#مرثیه
#امام_صادق_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
در غم نشست سینه ی لبریز آذرش
در شعله سوخت قلب شریف و مطهرش
با آن که داشت موی سپید و قد کمان
رحمی نکرد خصم لعین ستمگرش
در خانه دید دشمن خود را شبانه او
آمد به یاد غربت جانسوز مادرش
در پیش چشم پر از اشک کودکان
بستند دست او به طنابی چو حیدرش
بردند سر برهنه برون آن امام را
آتش زدند قلب لبالب ز اخترش
یک سو پسر گریست به اندوه این پدر
یک سو فغان و ناله به لب داشت دخترش
خونش نریخت خصم ستم پیشه اش ز کین
با آن که دید تیغ عدو را برابرش
گرچه غریب بود و ستم دید از عدو
دیگر ندید خنجر دشمن به حنجرش
شد عاقبت ز زهر جفا بی قرار آه
کشتی شکست در دل امواج لنگرش
باید گریست در غم جانسوز آن امام
کز زهر کینه گشت خزانی صنوبرش
دارد بقیع سینه ی پر خون ز داغ او
شد لاله گون تراب ز اشک مکرّرش
آخر فتاد بهر عزای امام نور
شال عزا به گردن موسی بن جعفرش
" یاسر" ز داغ خونِ جگر داشت آسمان
تأثیر درد آمد و بشکست شهپرش
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#رحلت_امام_خمینی_ره
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
روز وداع پیر جماران ، جهان گریست
دریا شبیه دیده ی آتشفشان گریست
آموزگار مکتب آزادگی که رفت
عالم به داغ رهبر آزادگان گریست
بود ارمغان آمدنش انفجار نور
وقتی که رفت چشم زمین و زمان گریست
پیر طریق بود و ولایت چراغ او
از داغ ماتمش دل پیر و جوان گریست
بودند شاهدان عشق ، فدایی راه او
حتی شهید از غم او درجنان گریست
مهرش رسیده بود به عالم چو آفتاب
خورشید و ماه از غم ان مهربان گریست
تا ناخدای کشتی این انقلاب رفت
دریای عشق از غم او بی کران گریست
او مقتدای خلق ستمدیده بود و خود
در هر کلام با غم مستضعفان گریست
فصل بهار و نیمه ی خرداد و داغ او!
در سوگ رفتنش به گمانم خزان گریست
تا پر کشید روح بلندش به آسمان
از داغ آن منادی حق آسمان گریست
چون جسم اطهرش به دل خاک جا گرفت
چشم زمین ز غصه ی او بی امان گریست
روز عزای ماه جماران بدون شک
چشم شریف حضرت صاحب زمان گریست
شکر خدا که نایب بر حق او علیست
او هم بر این مصیبت عظما عیان گریست
قلب "شقایق" از غم او رنگ لاله شد
هر لاله ای ز ماتم او خون فشان گریست
شعر:استاد حمید رضازاده " شقایق"کرمان
۱۴۰۲/۳/۷
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#رحلت_امام_خمینی_ره
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
مهر تابانی بما درس کرامت داد و رفت
کوه را از هیبتش نقش صلابت داد و رفت
مثل خورشید درخشان سینه شب را شکافت
بر دل تاریک ما نور سعادت داد و رفت
مثل باران سحرگاهیِ فصل خشکسال
خاک سرد و مرده را رنگ طراوت داد و رفت
با کلام موءجزش در مکتب آزادگی
درس آزادی و ایمان و شجاعت داد و رفت
وارث روح غدیر و امتداد نور حق
طرح زییایی دوباره از ولایت داد و رفت
در کلاس معرفت بر دانش آموزان خود
درسی از ایثار و صبر و استقامت داد و رفت
از دل گهواره ها بانگ اجابت می شنید
او به سربازان خود درس شهامت داد و رفت
رهبر و آموزگار عشق و عرفان و قیام
با قیام خود نشان، راه شهادت داد و رفت
آسمانی بود ودنیا چون برایش تنگ بود
دل به پروازی بلند و بی نهایت داد و رفت
عمر او طی شد به رنج انتظار روی یار
مژده خورشید را، او با صداقت داد و رفت
بعد خود سکّان این کشتی طوفان دیده را
در کف سید علی بهر هدایت داد و رفت
خون شد از هجران او قلب شقایق های دشت
روح دریایی او درس سخاوت داد و رفت
شعر: استاد حمید رضازاده " شقایق"کرمان
۱۴۰۲/۳/۱۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
میان حجره مردی می دهد جان
دل گردون ز داغ او پریشان
غریب است و غریب است و غریب است
امامی که به حجره می دهد جان
بسوزد جان هستی در عزایش
بگرید آسمان چون شمع سوزان
بیا ای دیده ی لبریز ماتم
برای غربتش اشکی بیفشان
بخود می پیچد از زهری که خورده
بخود می پیچد اما زار و لرزان
ز زهر کینه پرپر می زند او
چو مرغی که فتاده کنج زندان
بخود می پیچد و می گوید آنجا
کجایی ای جواد ای ماه تابان
که ناگه از در آمد نور چشمش
چراغ دیدگانش گشت رخشان
پریشان حال از شهر مدینه
جوادش آمده با چشم گریان
میان حجره در اوج غریبی
گرفته رأس بابا را به دامان
تو گویی بر لبش " یابن الشبیب " است
دلی دارد ازین غم غرق توفان
بیاد کربلا و قتلگاهش
بریزد اشک بر لبهای عطشان
که جدش را سر از پیکر بریدند
زدند آتش به جان اهل ایمان
زدند آتش به قلب زینب اش آه
چه کرده با دل او ظلم عدوان
به روی نیزه زد رأس حسین اش
چه کرده با دل او دست طغیان
تنی پامال سم اسب ها شد
ببین ای دل چه کردند اهل عصیان
فَلک می سوزد و می گرید اما
شده «یاسر» ازین اندوه نالان
شعر: حاج محمود تاری «یاسر»
۵ مهر ١۴٠١
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
السلام علیک یا ابا عبدالله
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اکبرآن آیینه ایزد نما
نور چشم خاندان مصطفی
مظهر حُسن وصفات سرمدی
انعکاس خُلق و خوی احمدی
چون بمیدان امد ان قرص قمر
شد در ان صحرا قیامت جلوه گر
محو سرو قامتش جن و ملک
ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک
جمله گفتند این علی یا مصطفاست
یا تجلّی جمال کبریاست
گفت با تکبیر و با صوت جلی
من علیّم وارث خون علی
مظهر خشم خدای لم یزل
ذوالفقارم قاصد پیک اجل
چون عدو بیچاره شد در آن زمان
راه را بستند بر جان جهان
حمله ور از هر طرف بر او شدند
ضربتی بر فرق پاک او زدند
چشم عالم دید یکبار دگر
در سپهر کربلا شق القمر
ناگهان از آسمان افتاد ماه
پاره شد از این مصیبت قلب شاه
بر سر بالین او چون شه رسید
ناله ای جانسوز از دل بر کشید
گفت ای آرامش جانم علی
ماه رخسارت زخون شد منجلی
می زند لبخند هر زخمت بمن
داغ تو زخم دل هر انجمن
پس بدامانش گرفت آن سرو ناز
دید فرقش تا به ابرو گشته باز
روی خود بنهاد بر روی پسر
گفت ای آرامش جان پدر
چشم خود یکدم برویم باز کن
بعد از آن تا عرش حق پرواز کن
لعل خود بگشای ای نور بصر
یک سخن با من بگو جان پدر
جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک
ای شبیه مصطفی روحی فداک
با وضوی خون عبادت کرده ای
در قیام خود قیامت کرده ای
لاله پرپر بود و چشم باغبان
خون چکان از طعنه ی اهریمنان
شد دل سرخ "شقایق "داغدار
دیده اش تا صبح محشر اشکبار
گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حمیدرضازاده "شقایق"
کرمان محرم ۱۴۰۰
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مرکبت راهِ خیمه را گم کرد
نیزه نیزه پر از نشانه شدی
دیر کردم مرا ببخش علی
مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی
همه ی دشت را تنت پر کرد
در عبا جا نمی شوی پسرم
شد شکسته عصای پیریِ من
با چه پایی تو را حرم ببرم
آمدم سوی تو سراسیمه
تا ببینم چه آمده به سرت
پسرم باز کن نگاهت را
پاسخم را بده منم پدرت
عمه ات هم به پیش آمده است
تا که فهمید در تنم جان نیست
غیرت اللهِ من ، علی اکبر
جای عمّه میانِ میدان نیست
گریه هایم که شد بلند اینجا
لشکرِ ابنِ سعد خندان شد
بعدِ پنجاه و چند سال امروز
قامت خواهرم نمایان شد
عمه ات را بده کمک تا او
از کنار جنازه بر خیزد
پیکرت چیده در عباست ببین
از عبا خونِ تازه می ریزد
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است
آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است
با نغـمهی نقـارهات، ای حضـرت خورشید!
نبض دل ما، دم هـمه دم، در ضـربان است
سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است
دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است
با فاصـله، دلچســبتـریــن واجـــبِ عالم،
آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من
حاجات من،این است،کـرامات تو،آن است
جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان
خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم
آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است
اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمهی هردل
تا برکهی هر چشـم، خـدا در جـریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست
خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است
از غــیرت عشـق است، کـه آیینهی حُسنت
از دیــدهی آلـودهی بیعشــق، نهــان است
گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟
«آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان است؟»
سلطان،تو اگر نیستی،ای قبلهی ما!کیسـت؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است
شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن،
لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم!
عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_ام_البنین_س
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
شنیدم خون ثارالله چون ریخت
شفق هر صبح و شام از دیده خون ریخت
حدیث کربلا شد عافیت سوز
فلک ماتم نشین شد هر شب و روز
به هر سینه ولی غم مبتلا بود
به یاد وقعه کرب و بلا بود
به خاطر خواهی آن دلنوازان
سمند غم بهر سو گشت تازان
مدینه گریه میکردی به حالش
زبان حالش این بود و مقالش
که نام من دگر امّالبنین نیست
سر و کارم دگر با آن و این نیست
دلم بهر خوشی جایی ندارد
که اسم من مسمّایی ندارد
بود پر از شیار غم جبینم
اگر ام بنینم کو بنینم
ز دلبندان خود نادیده کامی
چگونه خوش توان بودن به نامی
شنیدم نوجوانانم سراسر
به جنگ کفر و کین رفتند با سر
به خون غلطیده عونم در ره دوست
در این ره جعفر من نیز با اوست
ز دستم گر چه عبدالله رفته
ولی شادم که در این راه رفته
شنیدم وقت ایثار و گه بذل
کسی همت نکرده چون اباالفضل
شنیدم بوده پرچمدار و ساقی
دو دست از او به حسرت مانده باقی
به گرد خیمه هر شب پاس داده
به زینب تسلیت عباس داده
ز بس شوق شهادت کرده غرقش
عمود آهنین خورده به فرقش
ولی با این همه آشفته حالی
که دل هرگز نشد از غصه خالی
دگر خون گرید از غم هر دو عینم
سیه پوشیدهی سوگ حسینم
حسینی کز فروغ علم و بینش
رخش شد شمع بزم آفرینش
وجودش مایه هر دلخوشی بود
مخالف با مرام حقکشی بود
گرفتم تا از او الهام وایده
حیات من جهاد است و عقیده
به هر بزمی که شمع محفلم من
به جای مادرش خونین دلم من
خداوندا «شفق» عبد است و عاصی
ببخش او را ز قید غم خلاصی
شاعر:استاد محمد جواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#مرثیه
#شب_قدر
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«نگویی هر ستمگر یاعلی گفت!!»
چو شیرم داد مادر یا علی گفت
زبان و دل مکـــــرر ياعلی گفت
سفر با نام او پرواز عشق است
به معراجش پیمبر یا علی گفت
به ایران انقلابـــی رخ نمی داد
اگر رخ داد رهبـــر یا علی گفت
بسیجی دردفاع هشــــت ساله
گذشت از جان به سنگر یا علی گفت
شب حمله به قـلب جبهه دیدم
برادر با بـــرادر یا علــــی گفت
نوشتند ابن ملــجم نیز چون زد
علی راضربه برسر ياعلی گفت!
غلّو است این عبارت،کی توان گفت
علی را کشت وکافر یا علی گفت؟
اگر او ياعلی گفـــت ای مسلمان
برای نفیِ حـــیدر ياعلــی گـفت
شعار قهــرمانان اســت ایـن ذکر
به میدان مالک اشتر ياعلی گفت
علم چـــون زد کنار نهــر علـقــم
ابوالفضـــل دلاور ياعلـی گــفت
ملاحــت دارد اشعــــار (کلامی)
چو در آغـاز دفتـــر یا علی گفت
شعر:استاد کلامی زنجانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
#مرثیه
#امام_صادق_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
در غم نشست سینه ی لبریز آذرش
در شعله سوخت قلب شریف و مطهرش
با آن که داشت موی سپید و قد کمان
رحمی نکرد خصم لعین ستمگرش
در خانه دید دشمن خود را شبانه او
آمد به یاد غربت جانسوز مادرش
در پیش چشم پر از اشک کودکان
بستند دست او به طنابی چو حیدرش
بردند سر برهنه برون آن امام را
آتش زدند قلب لبالب ز اخترش
یک سو پسر گریست به اندوه این پدر
یک سو فغان و ناله به لب داشت دخترش
خونش نریخت خصم ستم پیشه اش ز کین
با آن که دید تیغ عدو را برابرش
گرچه غریب بود و ستم دید از عدو
دیگر ندید خنجر دشمن به حنجرش
شد عاقبت ز زهر جفا بی قرار آه
کشتی شکست در دل امواج لنگرش
باید گریست در غم جانسوز آن امام
کز زهر کینه گشت خزانی صنوبرش
دارد بقیع سینه ی پر خون ز داغ او
شد لاله گون تراب ز اشک مکرّرش
آخر فتاد بهر عزای امام نور
شال عزا به گردن موسی بن جعفرش
" یاسر" ز داغ خونِ جگر داشت آسمان
تأثیر درد آمد و بشکست شهپرش
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#مرثیه
#رحلت_امام_خمینی_ره
روز وداع پیر جماران ، جهان گریست
دریا شبیه دیده ی آتشفشان گریست
آموزگار مکتب آزادگی که رفت
عالم به داغ رهبر آزادگان گریست
بود ارمغان آمدنش انفجار نور
وقتی که رفت چشم زمین و زمان گریست
پیر طریق بود و ولایت چراغ او
از داغ ماتمش دل پیر و جوان گریست
بودند شاهدان عشق ، فدایی راه او
حتی شهید از غم او درجنان گریست
مهرش رسیده بود به عالم چو آفتاب
خورشید و ماه از غم ان مهربان گریست
تا ناخدای کشتی این انقلاب رفت
دریای عشق از غم او بی کران گریست
او مقتدای خلق ستمدیده بود و خود
در هر کلام با غم مستضعفان گریست
فصل بهار و نیمه ی خرداد و داغ او!
در سوگ رفتنش به گمانم خزان گریست
تا پر کشید روح بلندش به آسمان
از داغ آن منادی حق آسمان گریست
چون جسم اطهرش به دل خاک جا گرفت
چشم زمین ز غصه ی او بی امان گریست
روز عزای ماه جماران بدون شک
چشم شریف حضرت صاحب زمان گریست
شکر خدا که نایب بر حق او علیست
او هم بر این مصیبت عظما عیان گریست
قلب "شقایق" از غم او رنگ لاله شد
هر لاله ای ز ماتم او خون فشان گریست
شعر: حمید رضازاده " شقایق"کرمان
۱۴۰۲/۳/۷
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
السلام علیک یا ابا عبدالله
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
اکبرآن آیینه ایزد نما
نور چشم خاندان مصطفی
مظهر حُسن وصفات سرمدی
انعکاس خُلق و خوی احمدی
چون بمیدان امد ان قرص قمر
شد در ان صحرا قیامت جلوه گر
محو سرو قامتش جن و ملک
ذکرشان ای ماه ، اللهُ مَعَک
جمله گفتند این علی یا مصطفاست
یا تجلّی جمال کبریاست
گفت با تکبیر و با صوت جلی
من علیّم وارث خون علی
مظهر خشم خدای لم یزل
ذوالفقارم قاصد پیک اجل
چون عدو بیچاره شد در آن زمان
راه را بستند بر جان جهان
حمله ور از هر طرف بر او شدند
ضربتی بر فرق پاک او زدند
چشم عالم دید یکبار دگر
در سپهر کربلا شق القمر
ناگهان از آسمان افتاد ماه
پاره شد از این مصیبت قلب شاه
بر سر بالین او چون شه رسید
ناله ای جانسوز از دل بر کشید
گفت ای آرامش جانم علی
ماه رخسارت زخون شد منجلی
می زند لبخند هر زخمت بمن
داغ تو زخم دل هر انجمن
پس بدامانش گرفت آن سرو ناز
دید فرقش تا به ابرو گشته باز
روی خود بنهاد بر روی پسر
گفت ای آرامش جان پدر
چشم خود یکدم برویم باز کن
بعد از آن تا عرش حق پرواز کن
لعل خود بگشای ای نور بصر
یک سخن با من بگو جان پدر
جسمت از تیغ و سنان شد چاک چاک
ای شبیه مصطفی روحی فداک
با وضوی خون عبادت کرده ای
در قیام خود قیامت کرده ای
لاله پرپر بود و چشم باغبان
خون چکان از طعنه ی اهریمنان
شد دل سرخ "شقایق "داغدار
دیده اش تا صبح محشر اشکبار
گزیده ای :از مثنوی مدح ومرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حمیدرضازاده "شقایق"
کرمان محرم ۱۴۰۰
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
مرکبت راهِ خیمه را گم کرد
نیزه نیزه پر از نشانه شدی
دیر کردم مرا ببخش علی
مثلِ تسبیحِ دانه دانه شدی
همه ی دشت را تنت پر کرد
در عبا جا نمی شوی پسرم
شد شکسته عصای پیریِ من
با چه پایی تو را حرم ببرم
آمدم سوی تو سراسیمه
تا ببینم چه آمده به سرت
پسرم باز کن نگاهت را
پاسخم را بده منم پدرت
عمه ات هم به پیش آمده است
تا که فهمید در تنم جان نیست
غیرت اللهِ من ، علی اکبر
جای عمّه میانِ میدان نیست
گریه هایم که شد بلند اینجا
لشکرِ ابنِ سعد خندان شد
بعدِ پنجاه و چند سال امروز
قامت خواهرم نمایان شد
عمه ات را بده کمک تا او
از کنار جنازه بر خیزد
پیکرت چیده در عباست ببین
از عبا خونِ تازه می ریزد
شعر:رضا یزدی اصل
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_علی_بن_الحسین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
می درخشدیک جهان خورشیدروی ناقه ها
آفتاب ایـــــن بار می تابــــید روی ناقـه ها
تا بتاباند بـه عالـم پرتویــــی از عشــق را
جلوه کرد آیینـــه ی توحـید روی ناقـــه ها
کیست این مرد،آن که دست مهربانش را زمهر
حلقـــه ی زنجــــیر می بوسید روی ناقه ها
خاک حس می کرد میـزان مصیبت را در او
گــوهـر اشکی که می غلتـید روی ناقــه ها
اشک درچشمان خونینش دگرنقشی نداشت
خون دل بود آنچـه می بارید روی ناقــه ها
لاله ها را غـــرق در خون دید بر روی زمین
کودکان را غـرق ماتــــم دیـد روی ناقــه ها
صبر یعنی انعکاس یک تبـســـم پیش خصم
گرچه از غم شعله می گـــردید روی ناقه ها
بـردبـاری کـــــرد هنـگام عـبــــور از قتلگاه
این صبــوری را توان سنجــید روی ناقـه ها
گرچــه می بودند روی نیــــزه گلهای عطـش
عطرشــان را لیـک می بوییــد روی ناقــه ها
شد اســـیر اقتـدارش خصــــم ، زیرا آن امام
رختــی از عــزت به تن پوشید روی ناقـه ها
می شود ویرانه کاخ و سرنگون تخـتی ،ولی
می توان "یاسـر" شدن جـاوید روی ناقـه ها
شعر:حاج محمود تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است
آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است
با نغـمهی نقـارهات، ای حضـرت خورشید!
نبض دل ما، دم هـمه دم، در ضـربان است
سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است
دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است
با فاصـله، دلچســبتـریــن واجـــبِ عالم،
آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من
حاجات من،این است،کـرامات تو،آن است
جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان
خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم
آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است
اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمهی هردل
تا برکهی هر چشـم، خـدا در جـریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست
خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است
از غــیرت عشـق است، کـه آیینهی حُسنت
از دیــدهی آلـودهی بیعشــق، نهــان است
گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟
«آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان است؟»
سلطان،تو اگر نیستی،ای قبلهی ما!کیسـت؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است
شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن،
لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم!
عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است
آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است
با نغـمهی نقـارهات، ای حضـرت خورشید!
نبض دل ما، دم هـمه دم، در ضـربان است
سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است
دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است
با فاصـله، دلچســبتـریــن واجـــبِ عالم،
آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من
حاجات من،این است،کـرامات تو،آن است
جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان
خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم
آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است
اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمهی هردل
تا برکهی هر چشـم، خـدا در جـریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست
خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است
از غــیرت عشـق است، کـه آیینهی حُسنت
از دیــدهی آلـودهی بیعشــق، نهــان است
گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟
«آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان است؟»
سلطان،تو اگر نیستی،ای قبلهی ما!کیسـت؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است
شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن،
لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم!
عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نـام تـو پــناه اسـت ، نگـاه تـو امــان است
آغـوش تو، دلـبازتــرین جــای جــهان است
با نغـمهی نقـارهات، ای حضـرت خورشید!
نبض دل ما، دم هـمه دم، در ضـربان است
سرازپی سر،در دل صحن تو،به خاک است
دل از پی دل، از سـر شـوق تو، روان است
با فاصـله، دلچســبتـریــن واجـــبِ عالم،
آوردن نامت، پـس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شــفـا و تو صـفا خواستی از من
حاجات من،این است،کـرامات تو،آن است
جاروست در این صحـن،به دستان بزرگان
خم، در خـم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسـیـدیــم و در ایـوان تو دیدیـم
آن ساحل امنی که خـدا گفت، همان است
اینجاچه خبرهاست؟ که ازچشـمهی هردل
تا برکهی هر چشـم، خـدا در جـریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان!کـم هنری نیست
خفاش در این رشــته، هـنرمند زمان است
از غــیرت عشـق است، کـه آیینهی حُسنت
از دیــدهی آلـودهی بیعشــق، نهــان است
گفتند: مگو شــاه، به این شـــاه، چه گویم؟
«آن راکه عیان است،چه حاجت به بیان است؟»
سلطان،تو اگر نیستی،ای قبلهی ما!کیسـت؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهـان است
شبگـردم و این رخصـتِ از شمـس سرودن،
لطف پسـر حضرت موسـی، به شـبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت،دمِ دل، گرم!
عقـلم که فقط گفــت: برو،وقت اذان است
شعر:قاسم صرافان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
«بمناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه»
بانوی من مپوش ؛ رخ از چشــم حیدرت
اخـــر بگـــو چه آمده در کوچـه بر سرت
یاس سپیـد من ز چه رو گشـــتهای کبود
نیـلی چــراســت آن رخ زیـــــبای انـورت
زهرا بگـو حســـن ز چـه رو گــریه میکند
خاکی چـرا شده است بدینگونه چــادرت
ای کـــوثـر علی بخـــــدا اشــک ماتمـــت
اتش زده اسـت بر دل ســـوزان همسرت
قدت خمــیـده گشـــته بمیـــــرم برای تو
جـــان علی فــــدای تـو و یـاس پـرپـرت
افــتادهای ز پـا و علی میــــرود ز دسـت
غــربت نشــین خانه شده بی تو حیدرت
گریان و دلشکسته حسـین و حسن ببـین
خــون گــریه میکند ز فــراق تو دخـترت
این عقده در گلوی(شقایق)سؤال اوست
ای آســــمان! کجاســـت مــــزار مطهرت
شعر:استادحمید رضازاده (شقایق)
کرمان
#حضرت_زهرا_س
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12