▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
📝شعر: دکتر حسن لطفی ۹۹/۱۲/۲۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#قصیده
#ولادت_امام_حسین_علیهالسلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
خانه ی شیر خدا امشب پر از نور خداست
البشاره لیله ی میلاد مصباح الهداست
بر سر دوش نبی ، شمس ولایت جلوه گر
پیش روی فاطمه ، مرآت حُسن ابتداست
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
گام گامِ مقدمش ، رشک گلستان بهشت
عضو عضو پیکرش ، اوراق صنع کبریاست
این همان مصباح دست غیب رب العالمین
این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست
چشم نه ، لب نه ، جبین نه ، حنجر و رخسار نه
پای تا سر غرق در گلبوسه های مرتضاست
با وجود آنکه نبوَد رحمت حق را حدود
این نمای رحمت بی حدّ ذات کبریاست
سبط احمد ، نجل حیدر ، آرزوی فاطمه
خون قرآن ، اصل ایمان ، قلب دین ، روح دعاست
قطره ای از بحر لطفش چشمه ی آب حیات
ذره ای از خاک کویش درد عالم را دواست
وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد
مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست
هر چه می بینم جمالش را ، نبی پا تا به سر
هرچه می خوانم ثنایش را ، علی سر تا به پاست
هر سری تقدیم جانان گشت ، خاک پای او
هر دلی جای خدا گردد ، بر او صحن و سراست
هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد
در عوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست
من نمی گویم ، نمی گویم، خدا باشد حسین
لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد ، رواست
خواهر مظلومه ی او مادر آزادگی است
تا قیامت بر همه آزادمردان مقتداست
اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق
دختری دارد که دست بسته اش مشکل گشاست
مادری دارد که در قرآن ، خدا مدّاح اوست
مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و ” اهلأتی ” ست
قامتی دارد ، قیامت گوشه ای از سایه اش
صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست
بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین
هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست
روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است
فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست ؟
او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی
این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست
شهریار کشور دلها ” حسین بن علی ”
زاده ی ام البنین فرمانده ی کل قواست
آنچه در عالم گنهکار است در روز جزا
گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
گرچه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست
هر شب او واقعه ، هر روز او روز جزاست
این که خندانیم و گریانیم در میلاد او
می کند ثابت ، گِل ما از زمین کربلاست
آن که سر سازد نثار دوست ، از عالم سر است
کشته ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست
مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام
این معما را کسی داند که با ما آشناست
شور ما شور شهادت ، شوق ما شوق وصال
زخم ما یاری رحمت ، خون ما آب بقاست
من ز خون دل نوشتم بر جبین آسمان
هر که فانی در ره حق نیست ، پایانش فناست
قبر : کعبه ، رکن : مقتل ، تربت عشاق : حِجر
مضجع من ” مروه ” و ایوان عباسم ” صفا ” ست
گو یکی گردند خلقت از برای قتل من
قامتم تنها برای خالق یکتا دوتاست
آب را بر روی ما بسته نمی داند عدو
حنجر ما تشنه ی آب دم تیغ بـلاست
وصل جانان از دم شمشیر می آید به دست
این همان معنای رمز ” البلاءُ لِلولا ” ست
” میثم ” این مصراع را با خط خون باید نوشت
رأس ما از تن جدا شد ، دوست کی از ما جداست ؟
📝شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒