─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آه غم علی،،،
پيچيده در كفن علی، دست و بازوی خسته را
با گريه می كند نظـر ، يـاس پهلو شكــستـه را
غمش سنگين شده كفن خونين شده
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گاهی اومی كنــد نگاه، برحال و چـشم زينبين
ماتم گرفته مجتبی، خون گريه می كنـدحسين
پُرازغم شد فلك شـده ذكــــرملـك
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
با آه سينه سوز خود ، درنيمه ی شبی خموش
تابوت ياس خويش را، داردمولابه روی دوش
فغـــان ازحال او شكــــسته بال او
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امشـــــب آه غـم علی ، تا اوج آســــــمان رود
تا قــــبر ياس پرپرش، با قامتی كــــــمان رود
گلش را با فغان كند در گل نهـــان
واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گريان افتـاده مرتـــــضی ، بر روی خاك فاطمه
دارد سخــن به روی لب، باشو روحال و زمزمه
شدم بی صبروتاب دلم گشـــته كباب
واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:حاج سید هاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
134K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı
⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻
#نوحه
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#شعر_اجرا_حاج_سید_هاشم_وفایی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
.
#زبانحال_مولا_علیهالسلام
#فاطمیه
#سینه_زنی
شعله ی آه علی (ع)
با دل خویـــش ز داغ تو چنــــین می گـفتم
تو نفــس می کشـی و من ز نـفس می اُفـتم
می کشی سخـت نفس،در تــب و تابی زهـرا
درد پهـــلو نگــــذارد کــــه بخـــــوابی زهـرا
مصحف جــــان مــــرا داغ تریـــن تفـسـیری
تو چرا دست به پـهلوی خــــودت می گیری
چه شده هرنفس از زخـــم توخون می ریزد
جا به جا می شـــوی و آهِ تو ،بر می خـــیزد
خانه ی صــــــبر مـــرا فاطمه ویران کردی
درد خــود را ز علی نیز تو پنهــــــــان کردی
دســــت غــــــم های تــو از دیده گلابم ببرد
تـو مپنــــــدار که از رنج تو خـــــــوابم ببرد
دیـــده ی قلب علی از غم تو خـــونبار است
بر تماشای تو زینـب همـــــه شب بیدار است
شعــــله دارد به جگـر ،نور دو عین ات، زهرا
به تماشــــای تو بنشســـــته حسین ات زهرا
رفــــــته از دستِ تو، ای جـان علی، نیرویت
چون شکسته ست ز کین قسمتی از بازویت
گرچـــــه زین داغ، مصیـــبت زده باشـم بانو
تو مخواه این هــــمه خجـلت زده باشم بانو
ای گل باغ خــــــزانم که چنیـــــــن پـژمردی
تو خـــزان گشـــــته ز تن تاب و توانم بردی
سعــــی داری ز عــلی داغ بپــوشــــــانی تو
بـه جگـــــر تلخـــی ایــام به نوشــــــانی تو
غـــم پــــژمرده گی ات را به خزان می دانم
خوب بنگر که ز غـم بی ســــر و بی سامانم
«یاسـر» این داغ رها کن که جگر می سوزد
شمع این خـانه همی تا به سحـــر می سوزد
#شعر:حاج_محمود_تاری «یاسر»
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#زبان_حال_مولا_علی_ع
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پرســتوی آشـــیانه ، الا ای بانــوی خـــانه
کشیدی پر ، دل تنگم ، گرفته بهرت بهانه (۲)
ای یاس سیلی خورده ام
نیـلوفــــــر پژمـــــرده ام
رفتی و قلبم شعله ور گشت از داغت ای گل ارغوانم
شیر یزدانم، فاتح خیبر ، در فــــراق تو ناتوانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
الا ای یـاس بهـــارم ، تمــــــــوم دارو نـــدارم
غمت زد تا، شرر بر جان، نمانده صبر و قرارم (۲)
ای یار هجده ساله ام
بنگـــر که آه و ناله ام
می رسد هر شب تا به گردون از غصه ی هجرانت مکرر
بر مزار تو، می گذارم سر ، کن نگاهی بر حال حیدر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
الا ای آرام جــــــانم ، چــــــرا رفتی مهربانم ؟
ببین زینب ، به اشک خود ، شرر زد بر جسم و جانم (۲)
پهلو شکسته همسرم
آخر جوابی ! حیـدرم
بعد از این باشد ، همدم حیدر ، چاه و نخلستان مدینه
تا نفس دارم، هر زمان دارم ، کهنه زخمی از غم به سینه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسن محــزون است و خســته، به سوگ مادر نشسته
حسین از غم ، پریشان است، شده زینب ، دل شکسته(۲)
تنـها و بی یاور شدم
ساقیّ بی کوثر شدم
نام زیبایت ،گشــته (نجوا) یم ، هر سحر گه بعد از نمازم
ناله ها دارم، بس غریبانه ، خیز و بنگر خود سوز و سازم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
(( اے واے من،،، اے واے من
زهــراے من،،،، زهـــراے من ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:غلامرضا ابوالقاسمی(نجوا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─═══༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅═══─
AUD-20211201-WA0248.m4a
6.57M
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı
⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻
#نوحه
#زبان_حال_مولا_علی_ع
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#شعر_غلامرضا_ابوالقاسمی_نجوا
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
📗ویرایش شده
تسنیم قطره قطره مهیای شستشو
تسبیح دانه دانه بگیرد در آن وضو
شاید ستاره گون بشود گرم گفتگو
گوید درود بر خودش و اهل بیت او
آنگاه اله نیم نگاهی به ما کند
مفتاح فاطمی دل این قفل وا کند
باید تمام مهریه اش را گلاب کرد
از کاسه جهیزیه اش کسب آب کرد
با برگ های یاس ازاسمش کتاب کرد
تسبیح را به ابجد نامش حساب کرد
آنگاه گفت عرض سلامی به فاطمه
شاید رود از این دل پر غصه واهمه
باید به پا کند این شعر کفش نور
از ماورای نور کند این قلم عبور
مریم ،خدیجه ،آسیه ها را کند مرور
در کعبه اعتکاف کند با شعور و شور
تا دوزد از پناه کسا قدر سوزنی
تا بوید از امان عبا عطر بودنی
باید به نام نامی مادر قیام کرد
باید به لحن فضه و قران سلام کرد
باید که ختم نور به ماه تمام کرد
باید که اقتدا به قیام امام کرد
تا دست را به دسته ی دستاس او رساند
تا واژه های شعر به احساس او رساند
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
(زبانحال حضرت علی علیهالسلام)
#شمع_کاشانهی_علی
ای مَه ِ آسمــــــان مهر و وفا
ای گل گلسِتان لطف و صفا
ای دُر دُرج قــــلزم توحــــــید
ای مَـــــــهِ برج عالم تجـــرید
ای بلند اخــــــتر سپـــــهر ولا
ای مهین دخت خســروِ بطحا
ای یگانه معـــــین و یاور من!
فاطمه! ای انیس و همسر من
رفتی و رفت جـــان من از تن
زندگی بی تو بدتـــر از مـردن
خود بگفتی ز ضــربت ســیلی
خصم دون کرده صورتت نیلی
شرم ، قنفذ نکـــــرد از رویت
تازیانه چــــــو زد به بازویت؟
لیک ناگفتی آن حرامی مست
با لگد پهلوی تو را بشکــــست
محسنات سقط شد زضربت در
تو نکردی مرا چگــــــونه خبر ؟
کار خود را به فضّــه فرمودی
راز خود را به فضّـــه بنمودی
که نبینـد علی مصــــــائب تو
نشــــود آگه از نوائـــــــب تو
کردی آن رازها نهـــــان از من
تا که شدفاش وقت غسل وکفن
بلکه گفتی که مخفی از انظار
بسپارم تو را به خـــاک مزار
شب به خاکت همی نهان دارم
مخفی از چشم دشمنـان دارم
کس خــبر از مــــزار تو نشود
آگـــــه از رازِ کار تو نشـــــود
رمز آن گفته شد کنـــون افشا
کــــه ندانـد علی ، ملال تو را
جان به قـــــربان قبر گمنامت
وآن نـهانگاه بی در و بامــــت
جان من ازشرار داغ توسوخت
بر سر ِ قبر بی چراغ تو سوخت
بی تو شد شــام تار ، روز علی
سوخت عالم ز داغ و سوز علی
بی تو تاریک ، گشــته کاشـانه
از غمت خانه گــشته غمخــانه
تا تو در خـــــانهی علی بودی
شمــع کاشـــــانهی علی بودی
بی تو گردیده تلخ ، کام علی
که یکی گشته صبح و شام علی
بعدِ تو زندگی مراســـت حرام
که مرا بعد توســت کار ، تمام
گر مــــزارت نبُد ز خلق ، نهان
بود تعطیل ، بارگاهِ جهــــــان
کودکان تو شـــــام تا به سحر
وردشان هست ذکـــــر یا مادر
گوششان گربه نالهی پدر است
همه_چشم امیدشان به در است
یادِ روی توشمع خانهی ماست
روشنی بخش آشیانهی ماست
حالیا چــــون رَوی به نزد پدر
فاش کن ظلـم آن دو بداختر
چو برفــــتی به محضـــر بابا
گو علی را ، گذاشـــــــتم تنها
گو اگر کـودکان یتـــیم شدند
جمله بی مادر و لطــیم شدند
در حقیقت علی شدهست یتیم
بعد من گشته داغــدار و لطیم
کودکان را به من چه بسپردی
کاش با خود ، مرا تو میبردی
(شمس قم) بسکه از فراق تو سوخت
عالمی را ـ ز افتراق تو سوخت
روز و شب گوید ای مهین مادر
به فدای تو ، جانِ جـــــنّ و بشر
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شام_غریبان
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آن شـــب مدینـــــه بـوی ماتـــم داشت آری
بیــت علی یک فاطمـــــه کـم داشــــت آری
آن شب علی در تاب و در تب گریه میکرد
با روضـــه ی کلثوم و زینـب گریه می کرد
آن شب علی از هجــــر زهــــرا ناله می زد
بر ســر ز داغ یار هجـــــده ســــاله می زد
آن شب مدینـــه داغ خـــــود ابراز می کرد
خاک بقیــــع آغــــوش خـود را باز می کرد
آن شب حسن از غــم گریبان چاک می داد
حیدر مــه خــود را به دسـت خاک می داد
آن شــــب شــــب پایانیِ صــــبر علی بود
دنیــــا بـدون فاطمــــــه قــبــــــر علی بود
آن شــــب گــرفــــته زینـــب از بابا بهــانه
آن شــــب علی میــــــدید جــــای تازیانه
آن شب حسیـن اشک حسـن را پاک می کرد
زهرا که نه ، حیدر خـودش را خاک می کرد
آن شب علی ازدیده اش خوناب می ریخت
زهرای خودمی شست واسما آب می ریخت
آن شب علی زهـــرای خــود تغسیل می داد
حیـــــدر امانت بر نبــــی تحــــویل می داد
آن شب دل زار زمـــــین ســـــرشـار غم بود
گر خون زچشم آســمان می ریخت کم بود
آن شـــب نبـی بر دیــــدن رخســــار دختـر
آمــــد به دلداری و دلجــــــوئی ز حـــــیدر
آن شب علی حـــال و هـوایی داشـت ابری
بعد از گل نیلوفـــــرش دیگـر چه صبری ؟!
شعر:امیررضا فرجوند
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه
#شام_غريبان_حضرت_زهرا_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
بنال ای دل بسوز ای دل شب شام غریبان است
علی از دیده گریان و مدینـه بیتالحــزان است
مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امیرالمؤمنین امشـب کفن کـن جســــم زهرا را
ز اشک دیده دریا کن تمـام دشـــت و صحرا را
مدینه! گریه کن امـشب که بیمادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امیرالمؤمــنین امشـــــب کـــنار تربت زهـــــرا
بنـال آهســـــتهآهســـــته کـنـار تربت زهـــــرا
مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مدینه! عــــــالم هســتی شده غمخـــانۀ حیدر
ببین تابــوت زهـــرا را به روی شــــــانۀ حیدر
مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــداونـدا خــداونـدا بـه یـاد غـــربت زهـــــرا
شــده اشک علی امشــب گلاب تــربت زهــــرا
مدینه! گریه کـن امشب که بیمـادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
علـی صـورت نهـاده بـر مـــــزار یار تنـهـــایش
الهی بشکند دستی که ســیلی زد به زهــرایش
مدینه!گریه کن امشــب که بیمادر شده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بـه پایان آمـــــــده امشــب امــانـتداری مولا
برون کن فاطـــمه! دســـــتی بـرای یاری مولا
مدینه!گریه کن امشب که بیمـادر شـده زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء)
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
خـاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخـانه ز داغ دخـــت پیغمبـــر شد
گشـتند یتــیم اگـرچـــه طفلان علی
در اصل جهـان شـیــعه بی مادر شد
شعر:استاد سید محمدرضا شمس(ساقی)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#امام_زمان_عج_الله
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
زبان حال امام زمان(عج) با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها
« آخــرین آئـینه »
ای آفتـاب روشــــن و پر نـور خـلقت
وی ماسـوا را معنی و منظــور خلقت
یا فاطـمه ای آن کـــه تو ام الکتــابی
دنیـــــا تمـامی ذرّه و تـو آفتــــــابی
ای یازده آئینـــــه در آئیـــــنه ی تو
وی منـــــبع نورخـــدایی سـینه ی تو
من معنی ومنظور منـشــور توهستم
من آخــــرین آئیـنـه ی نور تو هستم
شد نام تو ذکــر لب هـر روز و شامم
برتـو درود مــن ، نثــــار تو ســـلامم
ای مادر غمگین وهجــده سـاله ی من
نــذر تو باشــد تا قــیامت ناله ی من
من مهـــدیم ماتـم نشــیـــن غربت تو
تنـــهای تنــــهایـم کنـــــــار تربـــت تو
سیل سـرشکم گر دهــد امـشـب امانم
تنها مصـیبت خـــوان این قـــبر نهانم
بغض نهــان من گـــره شـــد در گلویم
بگـــذار تا درد دل خــــود را بگــــویم
گـریم به یاد آن هـــمه صــــبر تو مادر
هـرشــــب شدم پروانه ی قبر تو مادر
صحن دل و جـــانم سیه پوش توباشد
اشکـــم چراغ قـــــبر خاموش تو باشد
اشک امیر المومنـــین این جـــا چکیده
بر تــربـتت از اشک او لاله دمــیده
من از خــــزان باغ تو آتـــــش گــرفتم
درشـــعله های داغ تو آتــــش گــرفتم
عمری است می سوزم ز داغ وماتم تو
آتـــش گرفـــــته جـــــانم از عمرکم تو
آنان که پهلوی تــو را مـــــادر شکستند
دســـــتان بابای مرا پیــــش تو بسـتند
در بیـــــن دود و آتــــش و دیوار خانه
دشــــمن چـــــرا می زد تو را با تازیانه
خون دل ازغم های توجن وملک خورد
برگوشه ی چشمت چرازخم فدک خورد
تو نخـل ایـــــثار ولی بازو شکـــســـته
آســـوده باش ای مــادر پهلو شکـســته
من وارث شمشـــــیر تیــــز انتـــقامم
مـادر دعا کــن برظهــــور و برقــــیامم
از بــس ز داغ تو قـــــریـن آه و دردم
در هــــر نـمــازم قاتلــت را لعــن کردم
عهد «وفایی»بسـته ام با دوسـت مادر
حکم ظهــور مـن به دسـت اوست مادر
شعر:حاج سید هاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،((حذف این تذکر)) نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربّ الفاطمــه»
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
پیش چشمم گاه ، مــادر را تصور می کنم
دست آتـش رویِ معجــر را تصور می کنم
لحظه ای ردّ نفس درسینه ام گم می شود
وقتــی آن مسمــار بر در را تصور می کنم
قلب من مــانندِ در می لرزد و بی اختیــار
چشمْ بسته ، یاس پر پر را تصـور می کنم
آسمـان ، دورِ ســرم گویا سـیاهی می رود
تـا درِ افتــاده بـر ســر را تصــور می کنم
در هجومِ بغـض ها از پا میفتــم ناگهـــان
بســتنِ دستــانِ حیــدر را تصور می کنم
آیه آیه اشـک می بارد قلــم آن لحـظه که
غــــربت آیـــات کـوثـر را تصــور می کنم
از غـــم و تنهـاییِ زینـب دلـم می گیرد و
خانه داریهــای دختـــر را تصـور می کنم
می رود با این تصـورها قــرار از قلب من
قلب نا آرام مــــادر را تصــــور می کنــم
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۶
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
⛔️درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
«بسم ربّ الفاطمــه»
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با نــاله های فاطــــمه ، دیــوار می گرید
بر داغ زخم سینــه اش مسمار می گرید
آهِ دل زهـــرا ، شکـــسته بغــض دریا را
امواج غم بر ساحلش ، خونبار می گرید
پروانه می سـوزد به عشــق شمع کاشانه
چشمان شمــع از این همه ایثار می گرید
وقتی که دست آسمان را در زمین بستند
از این جسارت ، ذوالفقارش زار می گرید
از بس که سنگین است غم برشانهٔ حیدر
آن کوه غیـــرت ، حیــــدر کــرار می گرید
در نیمـــهٔ شب با یتیمانش علــی ، تنــــها
هنـــگام غســــل پیکــــر دلدار ، می گرید
آب روان می ریزد اسمـــا و نمــی شـــویَد
دست علـــی می لرزد از این کار می گرید
آغـــاز مظلـــومیت مـــولاست از امـشب
در حســــرتِ لبخـــند زهرا ، زار می گرید
همناله هایش،چاه و نخلستان وعرشی که
می لرزد ارکــانش ، علی هر بار می گرید
امــروز هـــم مهـــدیِ زهرا گوشــهٔ غربت
بر غــربت آن مـــادر غمـخــوار می گرید
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۷
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─
13.mp3
5.26M
#شعر_خوانی
#محمد_حسین_علیرمضانی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شبکه_رادیو_صبا
بهـار خــانه علی مـــرو ز خــــانه ام بمان
به رفتنت مزن شرربه جسم وجان کودکان
حسـین و زینـبم ز غــم نشسته درکنار هم
به ناله هم نوای هم به نغــمه ناله در زبان
حسـن جدا ز کـودکان ز ســینه آه میکشـد
چنـان کشــد که آتشی زند به عرصه زمان
نمیشــود صـدای غـم ز خانه ام دمی جدا
مدینه پبش چشم من شــبیه شهر مردگان
به چــــادر نمــــاز تو نمـــاز زینــــبت کند
به قامت قیامتش خمیده گشته چون کمان
دعای برشفای تو به لب گرفته صبح وشب
چنــــان که هــــم زبان او بود تمـام آسمان
شعر:محمد حسین علیرمضانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
شعلـه بالا می رسیـد از قـامت در ، بیشتر
آسمـان می سـوخت اما قلب مادر ، بیشتر
همنـــوا با نــالهٔ مسمـار و اشک شعـله هـا
زخمه می زد زخـم ، بر بال کبـوتر ، بیشتر
شـاخهٔ یاس جـوان باغبـان را می شکست
بیـن آن دیوار و در ، دست ستمگر ، بیشتر
با نــوای یا رســـول الله در عـــرش خـــدا
شعــله می افتاد بر ، جان پیمبـــر ، بیشتر
آتش ودر بود وزهرا،حیدر و دست وطناب
کوچـه بود آشفته از آن قوم کافر، بیشتر
آه زهــرا قلب مولا را ، به آتش می کشید
بود کاری ، زخــمِ آه از زخم خنـجر بیشتر
در نگــاه بانوی آیینــه ، باران می گریست
اشک بـــاران بود از دریــا فــراتــر ، بیشتر
داغ دل می ریخت در آن غــربت بی انتها
از خروش چشم دریا، اشک گوهر ، بیشتر
بعد از آن دیگر کسی ، لبخند دریا را ندید
موج حسرت بود در چشمان حیدر بیشتر
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۷
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══─