هدایت شده از شمس (ساقی)
"انا لله و انا الیه راجعون"
ای "جلالی" ، سید نیکومرام و نازنین!
رفتی و کردی ز داغت دوستان را دلغمین
عید قربان است ، اما ناگهان کردی سفر
میچکد خون در فراقت جای اشکم از بصر
✅ با کمال تاسف مطلع شدیم دوست ارجمند و ذاکر پیشکسوت و با اخلاص اهلبیت (علیهمالسلام)
زندهیاد حاج سید محمد جلالی
به علت ایست قلبی بدرود حیات گفت و دیار باقی شتافت.
ضمن عرض تسلیت به خانوادهی آن مرحوم و جامعهی ادبی و ستایشگری کشور، از خداوند منان برای ایشان علو درجات را خواستارم.
مراسم تشییع :
جمعه مورخ 1402/4/9
ساعت 12/30ظهر از مقابل غسالخانهی بهشت معصومه قم ـ بطرف قطعه هنرمندان (15)
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402032806.mp3
10.97M
#واحد
💠 تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
🎙 حاج مهدی رسولی
📆 یکشنبه ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۲
🕌 مسجد دانشگاه تهران
هیئت دانشجویی اصحاب الحسین (ع)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه های اهل بیت(ع)
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#دوبیتی_پیوسته
#مسلم_بن_عقیل_ع
#کمیل_کاشانی
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
دور و بـرت یک شهـــر نامـــــرد است برگرد
کـــوفــــه غــــبار آلوده و ســـــرد است برگرد
امضایشان در پای هر طومار،جعلی است
از ایــــن سـفر غــــربـت ره آورد است برگرد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بر دوش دل حجـــم غمــــت آوار شـــد وای
درها به رویـــــم بســــته شد دیوار شد وای
وقتی کـــه صــــاحـب خانه ها راهم ندادند
شــــــبـهای انــــــــدوه علی تکـــــــرار شد وای
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پس کــــوچـه های شــــهر را تا صبح رفتم
تنها به حـــال من دل یک پیر زن سوخت
سجـــــاده ی تســـــبیح را گسترده با اشک
مسلم به یادت مثل شمع انجمن سوخت
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اینجا سخن از نیزه وشمشیر وسنگ است
بازار کـــــوفه تیـــــــر و خنجــر می فـروشند
چشـــــم ابالفضـل و گلوی اصــــــغـرت ، آه
تیــــر سـه شعـــــــبه را گـرانتر می فروشند
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: ﮐﻤﯿﻞ کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آئینی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محرم_الحرام
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شب غریبانه اسیر کوچـــه های کـــوفه بود
رهسپار خــــــانه ای در ناکجـــای کـــوفه بود
خانه ها خاموش و درها هم به رویش بسته ، وای
کوچه گرد خسته آنشـــب مبتلای کوفه بود
عشق مفقـــــود الاثــــر در ســینه ی نامردها
" طوعـــــــه" مـــــرد ابتدا تا انتهای کـوفه بود
در دلش طوفان به پا بود از غریبی حسین
گرچه خود افـــتاده در موج بلای کوفه بود
حکـــــم قتلــش را عبیدالله با خـون مهر زد
باعــــــث تکفــــــیر او زهـــد ریای کـــوفه بود
صبح فردا یا علی گفــت و به قلب فتنه زد
شـــــاهد شــــیدایی او جـای جـای کوفه بود
میهـــمان لب تشـنه زیر بارش یکریز سنگ
تازه این یک چشمه ازمهر و وفای کوفه بود
زینـت دارالامــــــاره شد ســــــــر مسلم ، ولی
پیکـــــــر او پایمــــال بچــــــــه های کــوفه بود
با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد
وای من - این کی سزای آشنای کوفه بود ?
" اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد
عصر عاشــــــــورا دلش در کربلای کوفه بود
شعر: کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_مسلم_ع_سفیر_سرفراز
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
کیستم عاشق ترین عشاق شاه کربلایم
پیشگام پاکبازان دیار نینوایم
محرم اسرار خاص خامس آل عبا یم
در حریم یار با نور ولایت آشنایم
کشته ی راه عدالت تشنه ی آب بقایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم من پاسدار دین وقرآن مبینم
ره نور راه مولایم امیر المئو منینم
مَظهر آزاد مردی مُظهر حق الیقینم
از تبار راستان و در طریق راستینم
پیروافکار پاکان حریم کبریایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم مست ولای ساقی ی روز الستم
جام هشیاری بود از دولت قران به دستم
از کمند حیله نا مردمان کوفه رستم
بر مقام ومنصب دنیای فانی دل نبستم
سربدارو جان نثار زاده ی خیرالورایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کیستم پرچم فراز نهضت شاه شهیدان
کیستم محو رگشا ی لشگرسلطان خوبان
کیستم شور آفرین عرصه ی شور افرینان
کیستم آیینه دار مکتب شاه شهیدان
بر سپاه حق مدار مسلمین محور گشایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
با سلاح عدل و ایمان کوفه را در هم شکستم
رشته زنجیر استبداد را از هم گسستم
از ازل عهد مودت با امام خویش بستم
برسر پیمان خودتا پای جان همواره هستم
در طریق عرصه های حق وباطل حق نمایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
از امان این ستمکاران بد گوهر گذشتم
از سرجاه ومقام فکر سیم وزرگذشتم
با رشادت از مدار خصم بدگوهر گذشتم
از سرو جان در طریق خالق اکبر گذشتم
قاصد قربا نی قربانیان کربلایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
کوفیان بی وفا عهدمودت راشکستند
رشته ی آزاده گی را از سر غفلت گسستند
راه را بر کاروان عترت اطهار بستند
قلب زهراوپیمبررا زراه کینه بستند
واقف این ماجرااز ابتدا تا انتهایم
اولین فرمانبرفرمانده ملک ولایم
برسر بیداد خواهان داد را فریاد کردم
بر سر دارالاماره منع استبداد کردم
کوفیان را با نثار خون خودارشادکردم
وندر آن بزم شهادت کربلا را یاد کردم
من سفیر سر( فراز) زاده خیرو النسایم
اولین فرنبر فرمانده ملک ولایم
آری آری مسلمم فرزند دلبند عقیلم
نسل اسماعیلم و ازدوده پاک خلیلم
ازتبار جرعه نوشان زلال سلسبیلم
تا به دست کوفیان هرگز نپنداری ذلیلم
پیرو شاه شهیدکربلای پربلایم
اولین فرمانبر فرمانده ملک ولایم
شعر: فراز مردانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
"حَجُّکُمْ مَقبُولْ و سَعْیکُمْ مَشْکُورْ"
✅ سرودهی زیر جهت خیرمقدم به شاعر آل الله مرحوم حاج محمدرضا براتی که (در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) به حج تمتع مشرف شده بودند سروده شده و در مجلس بازگشت ایشان از حج ، توسط شاعر شادروان (شمس قمی) قرائت شده است؛ که بیمناسبت با این ایام نیست.
#خیر_مقدم
ای که از طوف حریم کبریا باز آمدی
با تواضع رفته بی کبر و ریا بازآمدی
ترک ما و من نمودی از منا باز آمدی
از صفا و مروه با سعی و صفا باز آمدی
با دوای درد از دارالشفا باز آمدی
با خدا بودی و از بیت خدا باز آمدی
خانه را دیدی و آثار خدای خانه را
جان چو بر کف داشتی دریافتی جانانه را
خیر مقدم شاد زی به به دلآراتر شدی
با صفا رفتی ولی اینک مصفاتر شدی
از خلل بودی مبرا و مبراتر شدی
راه حق دانستی و رفتی و داناتر شدی
با بصیرت رفتی و برگشته بیناتر شدی
بهر اعمال نکو زین پس مهیاتر شدی
آرزو دارم تو را قسمت شود سال دگر
تا در آن وادی بیابی باز هم حال دگر
دیدی آن وادی که نقشی از معاد و محشر است
هر کسی در فکر کار خود نه فکری دیگر است
اندر آن صحنه فقط سعی و عمل بازیگر است
هر سری را هست سودای حقیقت سرور است
هر دلی را هست انوار فضیلت مهتر است
رنگ یکرنگی نکو در نقشبند داور است
از سفید و از سیاه از هر نژاد و هر زبان
هست یکسان مرد و زن شاه و گدا پیر و جوان
مرحبا آن وحدت و یکرنگی و آن اتفاق
حبّذا آن یکدلی آن یکزبانی آن وفاق
هرکسی سرگرم اعمالش بوَد با اشتیاق
میدهد با وجد و شوق انجام آن اعمال شاق
در چنان قومی نشاید فتنه و جنگ و نفاق
در چنان جمعی نزیبد فتنه و قهر و فراق
آری آن معنای اسلام است و دین مسلمین
گو : به ادیان دگر ، مفهوم دین است این
باید اعمالت بوَد مقبول درگاه خدا
سِتر احرام و طواف کعبه و سعی صفا
حج بیت الله و حج عمره و حج النّسا
مشعر و عرفات و رمیِ جمره در دشت منا
هم نماز اندر مقام ارجمند انبیا
ویژه اندر مسجد ختم النبیین مصطفی(ص)
ور به عمدا کردهای تقصیر بخشندت خلاف
چونکه خون گوسفندی جرمها سازد معاف
آه!... کز قربانی آن گوسفندان یاد شد
یاد از آن قربانیان مضطر و ناشاد شد
گرچه قربانی و ذبحش از طریق داد شد
گاهی از اوقات هم قربانی از بیداد شد
چون مقصر کرد قربانی ز جرم آزاد شد
عید قربان هم از این قربانیان بنیاد شد
ما مقصر ، گوسفند بیگنه قربان کنند
گوسفندان را فدای نخوت انسان کنند
هیچ میدانی قوی پنجهست دست انتقام
کز مکافات عمل سازد بشر را تلخ کام
گوسفندی گر شود قربان ز تقصیر عوام
بس جوانان میشود قربانی اندر مصر و شام
هند و صهیونیسم سازد مسلمین را قتل عام
همچو قربانی استعمار خلق ویتنام
کِشتکار هرکسی از نوع خود آرد به بار
شاخهی گل میدهد گل، حاصل خار است خار
کاش میشد این سفر عبرت به افراد بشر
این سفر درسی بوَد از بهر ارشاد بشر
تا تنبّه یابد از این صحنه اولاد بشر
بشنوند از راه دل یک لحظه فریاد بشر
دادخواهی کرده گیرند از بشر داد بشر
شادمان سازند قلب و جان ناشاد بشر
کاین سفر انگیزهاش غیر از وداد و داد نیست
چون بنای داد جز بر پایهی امداد نیست
گو پس از حج بهر ابنای بشر کردی دعا
بهر دفع فرقهی بیدادگر کردی دعا
بهر ختم جنگ پرخوف و خطر کردی دعا
بر رفاه حال زار کارگر کردی دعا
بر نجات مسلمین در به در کردی دعا
تا شود ظاهر ، امام منتظر کردی دعا
حاجیا از بعد حج اینسان دعا بایست کرد
این دعاها گر نکردی حج نکردی باز گرد
کاش میکردی دعا خورشید دین رخشان شود
نور توحید و ولایت بر جهان تابان شود
قائم آل عبا در عرصهی جولان شود
کافر دجّالخو در خاک غم پنهان شود
ساحت دین محمد(ص) مأمن ایمان شود
بر همه گیتی فروزان مشعل یزدان شود
تا به امر مهدی موعود ، عزم حج کنیم
گوهر وحدت ز بحر عشق مستخرج کنیم
حاجیا آن حج مخوان اکبر که حج اصغر است
کن طواف کعبهی دلها که حج اکبر است
کعبه سنگ تیره و دل از گهر والاتر است
آن ز ابراهیم برجا این ز حق مستظهر است
دل سرای ایزد و ایزد ز دل مستحضر است
پس دلی گر بشکند گویا شکست داور است
حاجیا باطل نسازی حج خود را زینهار
نشکنی با یک شکست دل، دل پروردگار
خوب دیدی خانه را آن خانهی ربّ جلیست
کز در و دیوار آن نور حقیقت منجلیست
خوب فهمیدی چرا زانوار وحدت ممتلیست
وز چه کس آن صوت روح افزای لبیک و بلیست
زآنکه آنجا زادگاه خانهزاده حق ، علیست
آن فروغ و آن نوا از شیر حق، شاه ولیست
با تولای علی ، اعمال ما گردد قبول
ورنه با هفتاد حج ما را ست در دوزخ نزول
حج بوَد آیین عشق و رأفت و مهر و وفا
حج بوَد آداب رفق و شفقت و لطف و صفا
حج بوَد مرآت فضل و رحمت و فیض خدا
حج بوَد آیات عدل و وحدت و راز بقا
حج بوَد مجموعهای از دین ختم الانبیا
حج بوَد مستورهای از صحنهی یوم الجزا
حاصل و محصولِ حج تعریف و عرفان علیست
چون کمال دین حق ، مدیون ایمان علیست
ادامه: 👇
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
ادامه:
شیعهی مولا همانا پیروِ مولا بوَد
در طریق مذهب و دین رهروی پویا بوَد
امر دین را آمر و مأمور در اجرا بوَد
نهی دین را ناهی و منهی ولو تنها بوَد
مستمندان را پناه از همت والا بوَد
بینوایان را نوا از پیر تا برنا بوَد
پس بگو با شیعیان این است فرمان علی
حج بوَد یک قطره از دریای ایمان علی
هر که را مهر علی و آل مُهر دل بوَد
در دو عالم عشق مولایش علی در دل بوَد
بذر عشقش هرکه کِشت احسان وی حاصل بوَد
از علی جوید مدد هرکس ورا مشکل بوَد
سکهی شاهیش بخشد هر کسش سائل بوَد
جرم صاحبخانه نبوَد گر گدا کاهل بوَد
پس ز پیر معرفت ـ مولا ره عقبا طلب
تا چو (شمس قم) نگردی گمره و دنیاطلب
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
#تضمین_غزل_همای_رحمت
#امیرالمومنین
#عید_غدیر
(سروش عرفان)
سحر از سروش عرفان بشنیدم این ندا را
که رسید ساقی جان مِیِ جام هل أتی را
ز خم غدیر عشقت!... بزدم مِی ولا را
(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسَوا فکندی همه سایهی هما را)
چو علیست مظهر حق به حقیقتش ولی بین
همه حکمت خدا را ز رخش تو منجلی بین
ز غدیر خم مپرسش ، ز کمالش اوّلی بین
(دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من ، بخدا قسم خدا را)
اگرش خدا بخوانم ، بجز او خدا نماند
وگرش خدا ندانم ، ز خدا جُدا نماند
وگرش جدا شناسم ، اثری بجا نماند
(بخدا که در دو عالم ، اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمۀ بقا را)
تویی آنکه خصم گفتت: به خم غدیر بَخ بَخ
تویی آنکه عالمی را ، ز فراق توست آوخ
تویی آنکه بی ولایت! صف جنت ست برزخ
(مگر ای سحاب رحمت! تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد ، همه جان ماسوی را)
چو حریم جانفزایش به شَه و گداست مأمن
سر کوی دلربایش ، سر بندگی بیفکن
به صف نعال آن شه، بکن از خلوص مسکن
(برو ای گدای مسکین! در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را)
علی آن شهی که جودش چو خدای حیّ ذوالمن
علی آنکه بذل مهرش بدهد به خصم مأمن
به جز از علی که خواهد ز پسر نجات دشمن
(به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا)
به جز از علی که گردد متبرّی از شوائب
به جز از علی که باشد همه عمر در نوائب
به جز از علی که سازد شب و روز با مصائب
(بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که عَلم کند به عالم شهدای کربلا را)
به رکوع، پیش فضلش فضلا و سرفرازان
به سجود ، پای زهدش عرفا و بی نیازان
شده محو طاعت وی فقها و نکته سازان
(چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که به سر برد وفا را)
حَسنات خُلق او را نتوان نگفت و نشنفت
لمعات فیض او را نتوان به خُفیه بِنهفت
که به عِلم و فضل و تقوا بخدا نباشدش جفت
(نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم؟ شه ملک لافتی را)
چو علی بوَد به عالم شه کشور امامت
همه گه کند تفقد ، همه گه کند کرامت
نظر بلند سِیرش ، چو بوَد نعیم نعمت
(به دوچشم خونفشانم هله... ای نسیم رحمت!
که ز کوی او غباری ، به من آر توتیا را)
علی ای فدایی حق! سر و جان من فدایت
که بقای هر دوعالم ، همه هست در بقایت
به نوید عفوّ ایزد ، دو جهان به اتّکایت
(به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیام ها که دادم همه سوز دل صبا را)
علی ای طبیب وحدت به شفای دردمندان
علی ای سروش رحمت به ندای پای بندان
علی ای سراج رأفت به سرای دل نَژَندان
(چو تویی قضایگردان، به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان! رهِ آفت قضا را)
به وجود بی مثالش ، بنموده فخر آدم
ز مَحاسن خصالش بستوده نیک خاتم
دوجهان به پیش فضلش به مَثل چو قطره و یَم
(چه زنم چو نای ، هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر ، بنوازد این نوا را)
چو علی به مُلک هستی بوَدش مقام شاهی
بنموده ذات باری ، به فتوّتش گواهی
چو لسان غیب هرشب بوَدم چنین مباهی
(همه شب درین امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی... بنوازد آشنا را)
هله (شمس قم) ز هجرش شده دل ز غم لبالب
ز شرار نالهی دل ، تن و جان فتاده در تب
شده هر سَحر نوایم ، ز غم تو ذکر یارب
(ز نوای مرغ یاحق ، بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش ست (شهریارا)
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
خاطرات عینی طواف در سفر زیارتی خانه خدا
بخاطر ایام حج
بامن طواف میکرد باغی پر از تمنا
یک اسمان ستاره
چشمی همه تماشا
دستان پر نیازی بر استان کعبه
احساس اشتیاقی چون آتشی سراپا
-----------
بامن طواف میکرد
گامی صبور ولرزان
بال وپری شکسته در طول راه هجران
پروانه ای که از شوق گرد وصال می گشت
روشن دلی که میدید ایات سبز قرآن
---------------
بامن طواف میکرد
۰گلدان سبز حاجات
ذکریپر از ترنم از آیه ی مناجات
مرغی قفس شکسته محرم بکوی دلدار
فریاد پر سکوتی از
کوچه های ایات
------------------
بامن طواف می کرد
گلدسته های ایوان
چندین پرنده ی شاد
برقبله گاه ایمان
پیری گرفته بردوش
با چهره ای خزانی
آیینه ی زلالی درپیش روی جانان
-----------------
بامن طواف میکرد
هر ذره در کناری
هرلحظه باوری بود
از اشک وبیقراری
بامن طواف میکرد بس چشمه های جاری
بامن طواف می کرد یک عمر سرسپاری
شعر: صدیقه شاداب نیک
استان البرز
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#سرود_ولادت_حضرت_امام_هادی_ع
#سبک: ازصلابت ملت وارتش و،،،
#کانال_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شد ولادت حضرت هادی آن امام ما
لحظه لحظـه بر تربت سامرا سلام ما
در زمین و آسمان سرور وشادی است
عشـــق ما تولــــد امـــــــام هادی است
ابن و الرضا خوش آمدی ابن الرضا(2)
دیده ام بود بر عطای او
جامعه بخوان با نوای او
دلم همیشه در آن وادی است
امام من حضــــرت هادی است
عید میلادش مبارک باد
حضرت علی النقی جان ما فدای تو
از زیارت جامعـــــه میرســــد نوای تو
هر کجا که دم زنم صفا و شور توست
هر مفاتيح الجـنان کلام و نور توست
ابن و الرضا ،خوش آمدی ابن الرضا(2)
مهر تو بود در سرشت من
سامرای تو شد بهشت من
اگر گدایــم گدای توام
من عاشق سامرای توام
عید میلادت مبارک باد(2)
ای مدافعان حرم یا حسین صدا کنید(2)
از برای زینب همه جان خود فدا کنید
رمز ما بود به خان طومان و در حلب
کلــــــــنا فــــداک یا عـقیله العــــــرب
راه شما ره حسین است و زینت(2)
این بـود تمام پیام ما
بر شهید بی سر سلام ما
به یاد جمله شــــهیدان همه
حسین حسین بر لبم زمزمه
https://telegram.me/navayegharib110
شعر: یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
تقدیم به امام هادی علیه السلام
هادی شدی تا بر دو راهی ها نمانیم
مصباح گشتی در سیاهی ها نمانیم
ابن الرضا باشی ، خودت خورشید هستی
بر صد هزاران مشتری ناهید هستی
باشی علی انگار دیگر کهکشانی
یک حلقه وصل زمین و آسمانی
بر ابر فرمان می دهی باران ببارد
اذن خدا در خانه ات مهمان بیارد
کهف الوری اولی الحجی ذوی النهایی
جامع ترین دیوان عشق شعر هایی
این جامعه آنقدر در معنا کبیره ست
حافظ به کرمانِ تو شعرش مثل زیره ست
کل شریفِن طاءطاءَ پیش نگاهت
هر با تکبر سایه گیرد از پناهت
بر سامرایت سر دهد هر شاعری که
یک بار طعم آن چشیده زائری که
از کربلا قصد عزیمت کرده سوی
ایران و دارد با دل خود گفتگوی
اینکه چه سوغاتی برد با خود به مقصد
از عطر اینجا می برد با خود به مشهد
دلبند تر از کاظمین اینجا برای
خورشید هشتم هست و اینجا هست جای
حاجت گرفتن از امام عصر حتما
آقا چگونه بگذرم از حاجتم من؟
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(عید غدیر خم مبارک باد.)
#مدح
#امیرالمؤمنین
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
(ولی الله)
تا محمّد"ص" دست مولا را گرفت
در "غدیرخم" ـ ولایت ـ پا گرفت
گشت "مولا" جانشینِ مصطفیٰ
شیعه آن جا ، دامن مولا گرفت
نور یزدان گشت بر وی منجلی
مِهر او در جان عالم، جا گرفت
بود چون مبهوت ، در ذاتِ خدا
ذات حق در ذات او مأوا گرفت
آن امام متقین از دست حق
تاج "فضّلنا" ز "کرّمنا" گرفت
شد "ولی اللّه" بر روی زمین
گرچه حکم کل مافیها گرفت
چون علی حقست و جز او نیست حق
از حقیقت، او ز حق امضا گرفت
تا که طغرای "امیرالمؤمنین"
از علی عالی اعلا گرفت
گفت دشمن گرچه بَخّن یا علی
دشمنی از آن زمان ، بالا گرفت
فتنه ها کردند از بعد غدیر
عالَم اسلام را ، بلوا گرفت
تا خلافت را پلیدی روسیاه
از علی آن شاه بیهمتا گرفت
دین ختم المرسلین از بعد آن
زشتی از آن رذل بدسیما گرفت
پستی و نامردمی از آن زمان
در میان مسلمین ، معنا گرفت
عاقبت دست خدا از آستین :
شد برون و راه بر اعدا گرفت
حق بجای خود نشست از لطف حق
حقِ خود را زآن سه تن رسوا گرفت
پرچمی که دست ظلم افتاده بود
مرتضی آن را ، به استیلا گرفت
خشک شد مرداب های تَف زده
دشت دین را وسعت دریا گرفت
موجی از دریای شیعه شد بلند
که خروشش پهنه ی دنیا گرفت
ای خوشا آنکس که در قول و عمل
درس ، از آن شاهِ عدل آرا گرفت
(ساقیا) هرکس خمار عشق گشت
مستی از خمخانه ی مولا گرفت.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
"عیـد غـــدیــر خم مبارک باد"
ا࿐❈❁࿐✿࿐❈❁࿐ا
#مسمط
علـى ای فــدایـی عشـق حــق!
سر و جـان فــدای تو یـا علـی!
کـــه بقـــای عـــالمـیـــان بُـــوَد
همـه از بـقـــــای تــو یـا علــى!
دو جهــان و خِلقـت مــاخَلَـــق
بـــوَد از ولای تــــو یــا علـــی!
نه عجـب اگـر که بـه مــدح تو
زده دم خـــدای تـو یــا علــی!
کـه مــدیـــح ذات خـــدا بــوَد
بخــــدا ســزای تــو یــا علــی!
بشر از مدیـح تو عـاجـز است
اگــرش خــدا ، نــدهــد مـَــدد
خـِـرد از ثنــای تو قـاصر است
اگــرش کمــک ، نکنـــد صمـَــد
سخـــن از بیـــان ِ مقــــام تــو
شده غـــرق حیـــرتِ لا تُعـَـــد
که به شـأن ذات تو گفته حـق
حـَسَــنـات و مِـدحـت لایـُـــرَد
بخــــدا روا بـــــوَد ار خـــــدا
بـکـنـــد ثنــــای تــو یـا علــى!
ز مـدیــح ذات و صفـــات تــو
شده عقــل خلـق زمـانـه مـات
کـه بیــان وصف صفـــات تــو
نبـــوَد قـــریـــن ِ مقــــام ذات
ز علـــوّ ِ فضــل و کمــــال تــو
متـحیــــر آمــــده کــائـنـــــات
چو ثنـــای قــدر و جــلال تــو
دو جهـان ز فتـنه دهد نجــات
بجــز آن کسی که نسـوده سر
بــه در ِ ســرای تـــو یـا علــی!
تــویــی آن ولــی جهـــانگشـا
که جهــان بـوَد به تو پــایــدار
تـویـی آن یگانه ی حــق ســتا
کـه حقــایـق از تو شد آشکــار
تــویـی آن وحیــد مـوحــدیـن
تــویـی آن موحــد حق شعــار
تــویـی آن امیـــر سریــر دیـن
تـویی آن مُسبّب هشت و چـار
کــه فـــــراز دوش نبــی بـــوَد
اثـــــر دو پــــای تـو یــا علــی!
تــویـی آنکه زهـــد و دیـانتـت
شـده رهنمــــای مـــوحــــدیـن
تـویـی آنکه منطق و حکمتـت
شده مَشی و سرخط اهل دین
تـویـی آنکــه نهــــج بــلاغتـت
شــده نهــــج طــاعـت متّقیـن
تـویـی آنکــه پنــــد حقیـقتـت
شـده درس مکتـب نــاصحیـن
تــویـی آنکـــه لایـــق تـو بــوَد
سخــن خــــدای تــو یـا علــی!
چو بخواست خـالـق لـم یــزل
نظری به خــود کنــد از کمــال
بـه عیــان چو آینــــه بـایـدش
علیاش شد آینـــه ی خصــال
به علـى نظـر کن و حــق ببـین
ز کمـــال و مــرتبـت و جـــلال
کــه علــیست آینـــه ی خـــدا
به خـــدای خـالـق ذوالجـــلال
بخــدا که صـورت حـق عیــان
بـــوَد از لقــــای تــو یـا علــی!
على ای خلاصه ی کاف و نون
کــه فلـک بــوَد بـه اطــاعـتـت
علــى ای عصــاره ی مـایکــون
کــه ملـک متـــابـــع طــاعـتـت
علــى ای حقـیــقـت بنـــدگــی
کـه جهـــان رهیــن عبـــادتــت
علــى ای نتـیجـــه ی مـاخَلــق
کــه بشــر ، طفیـــلی حکمتـت
علــى ای کــه خـِلقــت مـاسَـوا
نـبــــوَد ســوای تـــو یـا علــی!
به خــدا قسـم کـه به غیـر تـو
نکـنــــم بــه نقطــــهای اتکــــا
کـه منـــم به لطـف تــو متّکـی
تـــو ز رأفـتـــم شــده متـّکــــا
نــــزنـــم دم از دگــــری مگـــر
کـه به مـِدحـت ِ تـو کنــد ثنـــا
نکنـــم نظـــر بـه کسـی مگـــر
که تــو اش نظــر کنی از وفــا
به خــدا قسم کـه همیـشه دم
زنــــم از ولای تـــو یــا علــی!
منـــم آن کهـیــنه غــــلام تـــو
کـــه بــه آرزوی تــو زنــــدهام
بـــه در ِ ســـرای تـــو خســروا
ز خلـوص، چــاکــر و بنـــدهام
بــه ره ِ وصــــال تــو تــا ابـــد
ز ازل ـ شهــــا ، گـــروَنــــدهام
کــلـمــــات کـــاملـــه ی تــو را
به سمـــاع جـــان شـنونــدهام
کـه کـــلام کــامـل حـــق بــوَد
سخـــن رســای تــو یــا علــی!
به امیــد لطــف تـــو زنـــدهام
که رسم به وصــل جمــال تــو
به هــوای عشق تو سرخـوشم
بــه امـیـــد درک کـمـــــال تــو
نـه من از قصــور کمــال خـود
شده محـو عــزّ و جـــلال تــو
کـه خــلایــق دو جهـــان شده
همه مـات خُلق و خصــال تــو
همگان به طـاعـت و بنـــدگـی
شـده در قفـــای تـو یـا علــی!
چه خوشاست اگر ز ره کــرم
قــدمـی بــه دیــده ی ما نهـی
تـــو شـهـنـشــهـی و روا بـــوَد
کـه قــدم به کــوی گـــدا نهـی
نظـــرِ عطـــوفــت و رحمـتـت
بــه جهــــانیـــان ز وفـــا نهـی
ز بــــلاد شـیعــــه و مسـلمیـن
همه جـور و کیــنه جــدا نهـی
کـه کسی بـه دفــع معــانـدیـن
نـرسد بـه پــای تــو یــا علــی!
ملکــا به (شمس قمی) کنــون
نظـــری ز مهــــر و وفـــا نمـــا
چـو تــو شــاه مُلـک کــرامتـی
نظـــری بــه ســوی گـــدا نمــا
ز خــــزانــه ی حسـنات خــود
درمـی بــه بنــــده عطـــا نمــا
ز عطــــای عـــالیـــهات شهـــا
دل مــا ، غـــریــق صفـــا نمـــا
کـه دوچشـم ما شده منـــتظر
بـه ره عطــــای تــو یــا علــی!
شادروان سید عليرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi