─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه_علیها_السلام
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
فرازے از یک #ترکیب_بند
«کـوثـر جـوشـان حـق»
نام تو با عـلے و محمـد قـریـنه ا ست
هر جا که عطر نام تو باشد مدینه است
دستاسِ کیست چرخ جهان؟ این غریب کیست؟
این دستهاے کیست که لبریز پینه است؟
آیینهاے که عطر بهشت مدینه بود
نامش هنوز شعلۀ سیناے سینه است
اے وسعت بهشت، جهان بیتو دوزخ است
دنیا چقدر مزرعۀ کفر و کینه است...
دریا علیست، گوهر یکدانهاش تویی
در موج حادثات، حسینت سفینه است
با هر حماسه داغ پدر را سرشتهای
هجده کتاب، درد علے را نوشتهای
زیبایے مدینه به غیر از بتول نیست
بیمهر او نماز دو عالم، قبول نیست
میپرسم از شما که رسولان غیرتید
زهرا مگر خلاصۀ جان رسول نیست؟
گیرم ولایت علے از یاد بردهاید
آیا غدیر و دست محمد قبول نیست؟...
مهر علیست روزے هر روز مهر و ماه
وقتے چراغ، فاطمه باشد، افول نیست
جبریل را به مرقد مولاے عاشقان
بیرخصتش هر آینه، اذن دخول نیست
اللّهاکبر از تو که اللّهاکبری
اے مادر پدر که پدر را تو مادری
زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینهست، یا بتول
اے مردمے که زائر راز مدینهاید
آه اے مجاوران حرم، حجتان قبول!
اینجا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینهخانهایست پر از تابش اصول
آیینهاے که ماه در آن میکشد نفس
آیینهاے که مهر در آن میکند حلول
در بین ماههاے خدا چون تو ماه نیست
اے بین فصلهاے خدا بهترین فصول
اینجا نمازخانۀ مولا و فاطمهست
اینجاست خانۀ علے و خانۀ رسول
زهرا شدے که نام علے را عَلم کنی
پنهان شدے که هر دو جهان را حرم کنی
یڪ عمر بود با غم و غربت قرین، علی
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی
وقتے ابوتراب شدی، خاک، پاڪ شد
تا زد به خاڪ بندگے او جبین علی...
آیینهاے برابر انسان و کائنات
آیین عشق و آینۀ راستین، علی
شمشیر حق که چرخزنان است و خطبهخوان
دست خداست بر شده از آستین، علی
زهرا نداشت بعد پدر جز علے کسی
احمد نداشت جز تو کسے همنشین، علی!
اندوه بیشمار مرا دیدهای، بیا
انسان روزگار مرا هم ببین، علی!
دنیا چقدر تشنۀ نام زلال توست
هر ماه، ماه آینه، هر سال، سال توست
شبگریههاے غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشڪ میکنند
ایّامِ تشنهکامے مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو اُستن حنّانه ضجه زد
محراب خون گریست که منبر تمام شد
زاینده است چشمۀ زهرایے رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علے خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علے در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههاے خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روے نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشے که کشیدند تیغ شد
اے ناخداے کشتے درد! اے خداے درد
تنها تویے که آمدهاے پا به پاے درد
زین پیش درد و داغے اگر بود با تو بود
درد آشناے داغے و داغ آشناے درد
زان شب که غرق خطبۀ چشم تو شد علی
مانند رعد میشکند با صداے درد
شعر تو را چگونه بخوانم که نشکنم؟
آخر بگو که قصه کنم از کجاے درد؟
اے قطعۀ بهشت، غزلگریۀ زمین
با چشم خود، سرود تو را، هایهاے درد
مگذار مردگانِ شبِ عافیت شویم
ما را ببر به آینۀ کربلاے درد
تو آبروے داغے و تو آبروے اشک
تو ابتداے دردے و تو انتهاے درد
یوسف اگر براے پدر درد آفرید
زهرا شکست و درد پدر را به جان خرید
اے سرپناه عارف و عامے نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقے علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلاے چند، شهید غمت شدیم
سربندهاے فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهے نمانده است به حق، غیر راه تو
دنیا اگر غـدیر تو را خـم نکرده است
روح مـدینه ردّ تو را گـم نکرده است
شعر: علیرضا قزوه
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
صلے الله علیڪ یا بنت رسول الله
هوالفاطر
#سوڪ_صدّیقهء_طاهره_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
چون بر اوخصمِ قسم خوردهء دین راه گرفت
بانگ برداشت مــوءذّن که: خــدا ! ماه گرفت
کاینات است ازین واقعه در جوش و خروش
که کشیدن نتوان بارِ چنین درد به دوش
ماسِوا رفته فرو یکسره در بُهت و سکوت
که چه آید به سرِ عالم مُلڪ و ملکوت!
رزق را کرده دریغ از همه کس میکاییل
عَنقریب است که در صور دمد اسرافیل
چشم هستے نگران است که این واقعه چیست؟
وآن که دامن زده بر آتش این فاجعه ، کیست ؟
مو پریش ( آسیه) از خاڪ برون آمده است
به گمانش که دمِ کُن فَیَکون آمده است!
*( مریم) از خاڪ سراسیمه سر آورده برون*
*شسته با اشڪ ز رخسارهء خود گَردِ قُرون*
*کاتَشِ فتنه و آشوب دریغا تیز است*
*مگر این لحظه همان لحظهء رستاخیز است؟!*
این ( خدیجه ) است که فریاد زنان مے آید
مو کَنان ، مویِه کُنان ، دل نگران مے آید
کز چه رو رشتهء ایجاد ز هم بگسسته است
نکند قائمهء عرشِ خدا بشکسته است !
کیست در پشت در اے فضّه که جبریل امین
دوخته دیدهء حیرت زدهء خود به زمین
خانهء کیست که در آتش کین مے سوزد؟
نکند کعبهء ارباب یقین مے سوزد !
روز همچون شبِ مُظلَم به نظر مے آید
عمر هستے مگر امروز به سر مے آید
پاسخِ این همه پرسش ز درِ سوخته پرس
از درِ سوختهء لب ز سخن دوخته پرس
گرچه چون سوختگان مُهرِ سکوتش به لب است
لیکن از فرطِ برافروختگے مُلتَهَب است
مے توان یافت از آن شعله که بر خرمن اوست
که چها آمده از دست ستم بر سرِ دوست
از سقیفه است هنوز آتش آشوب بلند
دست بیداد رها ، پایِ عدالت در بند
تیغِ عریان خلافت به عداوت تیز است
خصم ، از پا فکن و صف شکن و خون ریز است
ان که آن روز در آن معرکه یارے مے کرد
سیلِ بنیان کنِ این حادثه جارے مے کرد
مخزنِ سِرِّ خدا را چو عدو سینه شکست
اه بر خاست بر افلاڪ که آیینه شکست
این همان آینهء غیب نماے ازلے است
که در او شعشعهء نور نبیّ است و ولے است
این همان سینهء سینا ست که در وادے طور
صد چو موسے ( اَرِنی) گو نپذیرد به حضور
این همان طور تجلّے است که هنگام شهود
بر رخ عارفِ سالڪ درِ اشراق گشود
حیف و صد حیف که این آینه را بشکستند
درِ اِشراق و تجلّے به رخ ما بستند
کاش آن دم که عدو مَرکبِ کین را مے راند
نبض هستے به همان دم ز تپیدن مے ماند
نوبت دَبدَبهء دشمن بد اختر بود
که عدو دایهء دلسوز تر از مادر بود!
شعر:استاد گرانقدر محمدعلی مجاهدی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
السلام علیڪ یا فاطمة الزهرا
لاله ے نرگس عذار فاطمه
عطر گیسویت بهار فاطمه
یوسف گمگشته ے آل علی
اے مسیحاے تبار فاطمه
بهجت قلب رسول خاتم است
یاد تو اے گلعذار فاطمه
اے براهت مانده تا صبح ظهور
دیدگان اشکبار فاطمه
جلوه کن اے مه ز چاه انتظار
تا برآید انتظار فاطمه
امشب آقا کربلایے یا نجف
یا مدینه در کنار فاطمه
چارده گلدسته میسازد ز نور
اشکهایت بر مزار فاطمه
انتقام حق مادر حق توست
اے یگانه یادگار فاطمه
تا نفس در سینه ها جارے بود
شیعه باشد داغدار فاطمه
کاش میشد جان بیمقدار من
در رکاب تو نثار فاطمه
همنوا با ناله ے افلاکیان
شد «جهانی» سوگوار فاطمه
اسماعیل پورجهانے (جهانی) قم
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#صید_حرم
#شعر_آئینی_غزل
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻔﺎﻕ ، ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺻﺒﺢ ﻣﺪﯾﻨـــــــﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﻫﯿﺰﻡ ﺑﯿـﺎﺭ ﻣﻌﺮﮐـــــــــﻪ ، ﺻﯿﺎﺩ ﺳﻨﮕﺪﻝ
ﺩﺭ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﺻﯿﺪ ﺣـــــــــﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭼـﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﺯﻫﺮﺍ ﺗﻤــــــﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺜﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﮔﻠﻤﯿﺦ ﺩﺍﻍ ﻭ ﺿﺮﺏ ﻟﮕﺪ ، ﺳﻮﺯ ﺷﻌﻠﻪ ها
ﺍﻭ را ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﯿﻨـــــﻪ ﻭ ﭘﻬﻠﻮ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ، ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ
ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧـــــﺎﮎ ﺑﻘﯿﻊ ﺍﺳﺘﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺯﻫﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﻏﻢ ﻫﺠــــﺮﺍﻥ ﯾﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺗﻢ "ﮐﻤﯿﻞ" ﮐﻪ آﻦ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻔﺎﺭﺷﺎﺕ ﭘﯿﻤــــــﺒﺮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ !
شعر: ﮐﻤﯿﻞ کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شمس (ساقی)
(السّلامُ عَلیكِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مــادر شد
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
کربلای معلی ایام فاطمیه 1402
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يُومّا يا زهرا…😭😭🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
السلام علیکِ يا فاطمة الزَهرا
السلام علیکِ يا بنتَ رسولالله
♻️نکته ای دوستانه به ذاکرین آل الله
ابیات یک شعر را گلچین کنید
ذاکرین محترم خوب است وقتی شعری را برای اجرا انتخاب میکنند دقت داشته باشند اگر بیتی دارای کژتابی یا مشکلات معرفتی هست، آن بیت را نخوانند
هیچ ضرورتی ندارد که در اجرا همه ابیات یه شعر را بخوانیم
این دهه فاطمیه در بعضی جلسات از بعضی از ذاکرین آل الله ابیاتی شنیدم که کاش این ابیات را حذف می کردند و نمی خواندند
چند نمونه را ذکر میکنم تا شاید کمی حساسیت ها بیشتر شود و مطالبه عمومی در این زمینه شکل بگیرد( به دلیل احترام به شاعران بزرگوار نام شاعر را ذکر نمیکنیم)
دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
تورم دهنت حرف کربلا میزد
به زینب و حسنت حرف کربلا میزد
چرا باید به این راحتی ترکیبهای سخیفی مثل تورم دهنت را برای حضرت زهرا سلامالله علیها استفاده کنیم؟
《اجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست
در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی
مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز
افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی
عجیبه که توی چندتا سایت که این شعر را گذاشته اند به جای "عجّل" نوشته اند "اجّل"
والله اگر از باب جلوگیری از گسترش این اشعار در هیئات نبود، حتی خجالت می کشیدم اینها را نقل کنم اما متاسفانه به دلیل گسترش این مدل شعر سرودن، مجبورم نقل کنم تا کمی حساسیت هم در شاعران این مدل اشعار و هم ذاکرین ایجاد شود
من رو زدم تو خنده به تابوت می کنی؟
اینگونه با دلی که شکسته است تا مکن
پیراهن اضافه نداری عوض کنی
پس بر لباس خونی خود اعتنا مکن
از این طرف به آن طرف خانه پیش من
پیراهن حسین مرا جا به جا مکن
هر قدر هم که باز بگویم نرو بمان
بی فایده است پس برو و پا به پا مکن
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ تو مرا به آه آه انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
برای تکمیل این بحث چندتا یادداشت رو به اشتراک میذارم
ابتدا بحث زبانحال را که قبلا توی کانال گذاشته بودم رو دوباره به اشتراک میگذارم، بعد ان شالله مجموعه یادداشتهایی ادامه دار در مورد شعر آیینی عرض خواهم کرد
💠#زبان_حال
مقدمه
اهمّیت بحث زبان حال
یکی از موضوعاتی که در سرایش شعر آیینی، بسیار مورد استفاده شاعران آیینی قرار میگیرد مساله زبان حال است.
یعنی شاعر با ذوق و خیال پردازی های خودش از یک واقعه یا رفتار امام علیه السلام گفتاری را میسازد.
این کار هم بسیار لازم و جذاب هست و هم اگر دچار انحراف شود بسیار مضر و خطرناک است.
شاید شخصی بگوید اصلا پرداختن به این بحث چه فایده ای دارد، ما در جواب عرض میکنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم افراد زیادی از جامعه شناخت و معرفتشان از دین و اولیاء دین به صورت مستقیم از مطالعه کتاب حاصل نمیشود، بلکه اکثر اطلاعاتی که مردم متدین از اولیاء دین دارند کانالیزه است و از طریق منبرها و اشعاری که در مراثی و مدح اهل بیت علیهم السلام میشنوند حاصل میشود برایشان .
خب شما فرض کنید هر مطلب سخیف و غیر عقلانی را به عنوان زبان حال در روضه ها و اشعار و مراثی آورده شود، نتیجه اش این میشود ذهن مستمعین بر اساس این زبان حال هایی که میشنود تصوری غیر واقعی از اهل بیت علیهم السلام میسازد.
خصوصا اینکه متاسفانه آنقدر زبان حال بدون ضابطه گسترش پیدا کرده است که خیلی از مردم نمیدانند این ها زبان حال است بلکه فکر میکنند واقعا چنین مطالبی را اهل بیت علیهم السلام بیان فرموده اند.
ما ابتدا تعریف زبان حال و سپس چند ضابطه زبان حال که باید رعایت شود را مطرح میکنیم و در نهایت بعضی از زبان حال هایی که در بعضی از سروده ها وجود دارد و متاسفانه این ضوابط در آن ها رعایت نشده است را ذکر خواهیم کرد.
نکته: هدف از این نوشتار صرفا افزایش دقت در موضوع شعر آیینی است تا انشالله بتوانیم به بهترین وجه گسترش دهنده چهره واقعی اهل بیت علیهم السلام باشیم و اینکه از شعر شاعری مثال آورده می شود به معنای تنقیص و جسارت به آن شاعر بزرگوار و ندیدن نقاط برجسته و اشعار عالی او نیست.
#زبان_حال
#شعر_آیینی
#علی_مقدم
💠زبان حال ۲
تعریف زبان حال و ضابطه های آن
اگر گفتی چنین گفتی
🖋علی مقدم
در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردیم و در این قسمت میخواهیم به تعریف و شاخصه های آن بپردازیم.
دو تعریف از زبان حال را که تعاریف دقیقی هستند و میشود از آن ها ضابطه استخراج کرد را ذکر می کنیم :
1.دهخدا در تعریف زبان حال اینگونه میگوید :زبان حال: [ زَ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) ناسرایش یعنی آنچه را که بیان میکند وضع شخص و یا حالت شخص و یا شئونات شخص را. ( ناظم الاطباء ). آنچه را که منسوب الیه نگفته و شاعر و یا نویسنده از حال او چنان بیند که اگر گفتی چنین گفتی.
2.همچنین در تعریف لسان الحال به نقل از کتاب اقرب الموارد می گوید : لسان . [ ل ِ نُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) زبان حال. مادل علی حالة الشی او کیفیته من ظواهر امره فکانه قام مقام کلام یعبر به عن حاله فلم یفتقر معه الی کلام یقولون نطقت لسان الحال بکذا(اقرب الموارد)
از دقت و بررسی این دو تعریف که یکی توسط لغوی فارس زبان و دیگری توسط لغوی عرب زبان ارائه شده است میتوان برای زبان حال چند معیار مشخص کرد :
الف:آنچه که بیان میکند وضع شخص و حالت شخص باشد
طبق این معیار اگر توصیفی را داشته باشیم که اصلا وضع شخص و حالت شخص نیست ، این زبان حال نیست بلکه کذب است. مثلا اگر در مورد شخصی که خوشحال هست ، شاعر از زبان حال او بگوید که من ناراحت هستم (یا لوازم ناراحتی) این اصلا زبان حال نیست.چون حال او شادی بود و شاعر اصلا حال او را توصیف نکرده است.
مثال دیگر: مثلا در مقاتل آمده است که وجود مقدس امام حسین علیه السلام در قتلگاه در آن لحظات آخر خطاب به خداوند فرموده اند : الهی رضا برضاک و .... این جملات یعنی حال قلبی حضرت نسبت به قضای الهی حال رضایت است، اگر شاعری بیاید از زبان حال امام حسین علیه السلام شعری بسراید که در آن اعتراض به خداوند باشد، این قطعا زبان حال امام حسین علیه السلام را نسروده بلکه دروغ نسبت داده است به امام حسین علیه السلام
ب: آنچه که بیان کند شئونات شخص را
طبق این معیار اگر شاعر میخواهد زبان حال اهل بیت علیهم السلام را در شعر بیاورد باید زبان حالی را بسراید که با شئونات اهل بیت علیهم السلام سازگار باشد
مثلا بداند اهل بیت علیهم السلام، معصوم هستند و زبان حالی را نگوید که با عصمت اهل بیت علیهم السلام منافات داشته باشد
ج:اگر گفتی، چنین گفتی
این خیلی معیار دقیقی ست، در حقیقت زبان حال یعنی همین
با توجه به شخصیت آن شخص فکر کنیم ببینیم اگر شخصی که ما در مورد او زبان حال میگوییم، خودش میخواست صحبت کند چه میگفت؟ همان میشود زبان حال آن شخص
قیود تعرف اقرب الموارد هم همین سه قید تعریف اول را میکوید به بیان دیگر. مثلا این که گفته : (فکانه قائم مقام کلام یعبر به عن حاله) در حقیقت همان قید سوم است که اگر گفتی چنین گفتی
با توجه به این دو تعریف پس شاخصه های زبان حال هم مشخص شد
فقط به نظر میرسد علاوه بر سه شاخصه بالا باید به یک نکته دیگر هم اشاره کرد، آن هم این است که وقتی ما زبان حالی را میگوییم اگر در آن موضوع زبان قال در تاریخ آمده، نباید زبان حالی که ما میگوییم مناقض آن زبان قالی باشد که در تاریخ نقل شده. مثلا همان مثالی که ذکر کردیم که وقتی تاریخ جملات امام حسین علیه السلام خطاب به خداوند در قتلگاه را ذکر کرده که تماما تسلیم و رضایت در مقابل قضای الهی هست، ما اجازه نداریم که زبان حالی بگوییم که در آن اعتراض امام حسین علیه السلام به خداوند است.
#علی_مقدم
#زبان_حال #تعریف_زبان_حال #شاخصه_زبان_حال #شعر_آیینی