4_5974355575239083248.mp3
4.12M
#واحد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حمید_علیمی
رونق
بعد از تو خانه دیگـر از رونق میافتد
چون خانهی بیمادر از رونق میافتد
با تو به هر ترتیب رونــــــق دارد، اما
تو میروی و آخــــــــر از رونق میافتد
هم خانهی حـیدر ندارد بیتو لطفی
هم خانهی پیغـمبر از رونق میافتد
بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند
با خطبههایت منبر از رونق میافتد
درد عجیبی نیست این خانهنشینی
چون مرغ بیبالوپر از رونق میافتد
حال علی آیینهی بیمـــــــاری توست
بیتو جهان حیدر از رونــق میافتد
بیمار باشی خـــــــــانهات رونق ندارد
اما نباشی بدتــــر از رونق میافتد...
شعر_مجتبی خرسندی
#امام_زمان_عج
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇═┅─
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#ترجیع_بند
«گــریه نکـن»
همسایه ها ناراحتندازگریه.... باشد
یک کلبه کافی هست وقدری سایه باشد
بیت الحَزَن بهتر ازینکه قطره ای اشک
زحمت به چشم دختر همسایه باشد
گریه نکن زهرا که وجدان درد دارند
آنها که احساساتشان بی پایه باشد
اینجا برای مهربانی مشتری نیست
حتی اگرمهر خدا سرمایه باشد
حتی اگرحکم مودت بر عزیزان
توصیه نه محکم ترینِ آیه باشد
گریه نکن زهرا دل این شعر افسرد
گریه نکن تا شهر پر آرایه باشد
گرمای مادر رانمی خواهند بگذار
دستانشان در دست سرد دایه باشد
حتی اگر جای النگوهای دستت
ای شاهزاده زخم ها پیرایه باشد
تا که نبینی عصر فردای محرم
انگشتری تاراج یک دون مایه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها ناراحتند از تو ، تو اما
در هر قنوت شب دعایت باشد آنها
این مشکل همسایه های یثربت نیست
امروز هم این است و نسل بعد و فردا
همسایه ها باید که در فهمت بمانند
وقتی که در ژرفای تو مانده ست دریا
بر کور ، فهم فاطمه ناممکن است و
دیروز و امروزی ندارد نور زهرا
باشی نمی فهمند پس باید نباشی
باید نباشی تا مقدس باشی اینجا
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
معنای همسایه فقط در سایه توست
آیات رحمن و رحیم آرایه ی توست
آری گلوبندی که می بخشی یکی از
دُرهای کوثر هست که پیرایه توست
هم قدر با قدری که آیاتت زیاد است
"الجار ثم الدار" هم یک آیه توست
از سدر و طوبی بر سر تو سایه سار است
طوبا به طوبی که به جان همسایه توست
"سلمانُ منّا" هم شهادت می دهد که
همسایه ات ایران همیشه پایه توست
همسایه هایی مثل سلمان سود بردند
این سود هم از ثروت و سرمایه توست
از فاطمیه هم گریزان است دشمن
این ترسشان از اسم و رسم و سایه توست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
باید حدیث عشق بی آوازه باشد
در حب عترت هم کمی اندازه باشد
باید حدیثی گفت از دنیای مردم
وقتش رسیده حرفهامان تازه باشد
گفتند که این آیه ها صحت ندارد
وقتی دهان مردمان دروازه باشد
یعنی علی متن است،می دانیم ، اما
باید به قاب مصلحت شیرازه باشد
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
سرد است اینجا جای نخل پرتوان نیست
اینجا برای عاشقان دیگر امان نیست
باید به شکلی حق و باطل را عوض کرد
جایی برای حق در این عصر و زمان نیست
باید بماند زیر دست و بسته اینک
دستان شیری که به دست روبهان نیست
باید نباشی تا نبینی سوره کهف
دیگر پناه شب دلان کاروان نیست
باید گلی باشی به دور از هر خزانی
پنهان بمانی ساعتی که باغبان نیست
پنهان بمانی تا نبینی خار بیرحم
بر ساحت یاس پیمبر مهربان نیست
یک روز می آید که در انبوه نیزه
از عشق خاص باغبان تو نشان نیست
باید نباشی تا بمانی تازه و گل
تا گل بماند در سرایش های بلبل
همسایه ها در خواب و بیداری تو بانو
امشب دل من هم نموده رو به آن سو
باید اجازه گیرم از تو بر زیارت
یا اذن فاطمیه را گیرم من از او
می خواهم امسالم فقط وقف تو باشد
خدمت کنم حتی اگر شد آب و جارو
اذنم دهی چای شب این روضه با من
در پای منبر می زنم با عشق زانو
با این شرایط کربلایم با شما پس
امشب دوباره می شوم مثل پرستو
تا یک شب جمعه بنوشم از ضریحت
تا ضامنم باشی و من هم مثل آهو
همسایه ها ناراحتند از گریه ی تو
اما ببین من دور نزدیکم به هر رو
باید تو باشی تا بمانم تازه و گل
تا گل بمانم در سرایش های بلبل
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج)
#از_چشمها
از چه پنهان گشتهای ای نازنین از چشمها
ای چراغ روشنی بخش زمین! از چشمها
سالها در انتظارت ندبهها سر دادهایم
آنچنانکه رفته نور ، ای مهجبین! از چشمها
جغد شوم جنگ و نخوت سایه افکنده به سر
اضطراب ملت ما را ببین ، از چشمها
چشم ما انگشتر و بینایی ما چون نگین
از گناه ماست ـ افتاده نگین از چشمها
پیش رو چیزی نمانده از دو روز عمر ما
میتوان بینی نگاه واپسین ، از چشمها
هم تو پنهانی و قبر بی ضریح مادرت
فاطمه ، آن زادهی حبل المتین از چشمها
ما گنهکاریم اگرچه از چه پنهان گشته است
بارگاه دخت ختم المرسلین از چشمها ؟
شرم دارم از خدا ، اما گمان دارم ـ چرا ؟
هست پنهان مرقد آن دلغمین از چشمها
تا مبادا رنگ بازد کعبهی حق در نظر...
هست پنهان مدفنش روی زمین از چشمها
کاش آیی لحظهی مرگم به بالینم؛ تو را ـ
تا ببینم ـ در نگاه آخرین ، از چشمها
چون نشسته دیدهها را گَرد عِصیان و گناه
پرده برگیر ای امام راستین! از چشمها
(ساقیا) خواهی اگر بینی رخ آن گلعذار
پاک کن گَرد ِ گناه ِ آتشین ، از چشمها...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
❃﷽❃
#فاطمیه
#غزل_مرثیه
#شهادت_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نبـــــود موســـــم آتش بر آشــیانه زدن
و یا کبــــوتر عــاشـــق ، میـان لانه زدن
دمِ شکفتـــن گلبرگ غنــــچه بود و نبود
زمان سیلـــیِ نیلـــی به یاس خـانه زدن
کبــــوتری که شکسته ست بال پروازش
رواست روی پــرش زخــــم تازیانه زدن؟
غلاف ، قصـهٔ تلخیـست در وِلای علــــی
چه نارواست گلــش را به این بهانه زدن
چه ســـاده بود بر اهــل سقـــیفه با آتش
شـــــرار غـــم به دلِ صاحبِ زمـانه زدن
فقــــط ز دست دو ملعونِ خوار می آمد
دری به پهــــلوی ریحــانه عامدانه زدن
چـــه نارواست به جـای تســــلّیِ خـاطر
هــــزار تیــــر بلا را به دل ، نشـــانه زدن
به خانه ای که دعایش به آستان می رفت
روا نبــــود کــه آتـــش بر آســــتانه زدن
چه خانه ای که در آن کار مادری این بود
به اشـک ، بر نخ تسبیـــحِ نور ، دانه زدن
برای مردم شهــرش قنـــوت پر می شد
به استـجابت سبـــز از دعا ، جوانه زدن
از این به بعد برایش چقــدر سنگین بود
نفس کشیدن و مرهـم به زخم شانه زدن
و سخت ترکه به دستی شکسته مادرنور
به زلفِ آینــــهٔ دلشکــــسته ، شـــانه زدن
تمـــام کـــرد ، رســــالات مـــادری را بـــا
شکسته دست به دستاس و کارِ خانه زدن
چه سخت بود برای علی که دور از چشم
ســـرِ مزارِ عـــزیزی، ســـری شـــبانه زدن
هنوز می رسد از پشت در ، به گوش زمان
صـــدای ناله و فریاد از ایـن زمــــانه زدن
شود چه خوب ، به همراه مهدیِ زهرا
ســـری به تربت بانوی بی نشــــانه زدن
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۹/۸
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
گلواژههاے اهلبیت (؏)
💠زبان حال ۳ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای
💠زبان حال ۴
بررسی چند نمونه
🖋علی مقدم
بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم به یک نمونه از اشعاری که این شاخصه ها در آن رعایت نشده بود اشاره کردیم. در این قسمت هم به چند نمونه از زبان حال هایی که توسط بعضی از شعرای معاصر سروده شده است اشاره میکنیم (لازم به ذکر است دوباره تکرار کنم این نکته را که ذکر این نمونه ها به معنای جسارت به شاعر و یا ندیده گرفتن اشعار خوبی که دارد نیست)
به عنوان نمونه فقط به چند نمونه از اشعار شاعران معاصر که اشعارشان در هیئت مخاطب فراوان دارد اشاره میکنم:
۱. زبان حال حضرت علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
تو دلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
این بیت انسان را یاد گفتگوهایی که در دعواهای زن و شوهری رد و بدل می شود می اندازد
۲.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
باشد نخند...از تو توقع نداشتم
این دل شکسته هست شکستن برای چه؟
یعنی چه از تو توقع نداشتم؟! اصلا متوجه هستیم داریم زبان حال دو معصوم را می گوییم؟!
۳.زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
این طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
واقعا انتخاب ردیف در شعرهای زبان حال خیلی مهم هست. ردیف وقتی "بس است" هست ناخودآگاه شاعر مطالبی را از زبان امام علی خطاب به حضرت زهرا می گوید که در شان آنها نیست
مصراع اول را ما اگر ندانیم موضوع شعر چیست، چه حسی داریم به آن؟ این جمله را معمولا به کسی می گوییم که خود را به مریضی زده و ما از او کلافه شده ایم.
۴.این هم چند بیت از غزل شاعر شعر قبلی که زبان حال حضرت امیر خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیهما است
باز هم ای دخترِ پیغمبر اکرم بمان
مَرهَم درد علی ای درد بی مَرهَم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دَمَت پس لطف کن یک دَم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کَم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کَم کَم بمان
روی تو گرچه وَرَم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و دَرهَم بمان
۵.شعر بعدی زبان حال حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیهاست که شاعر کلمه "تنت" را ردیف قرار داده است. معلوم است وقتی چنین ردیفی را شاعر برای چنین موضوعی انتخاب کند، مسیر خیلی از ابیات به جایی که نباید برود خواهد رفت.
در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت
گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
در دل به فکر پختن نانی هنوز هم
تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت
چشمت که سرمه خور شد و با من سخن نگفت
گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت
برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب
از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت
هر روز قدری از بدنت آب میشود
بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت
بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده
بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت
نیمی ز زندگی سر دست تغافل است
این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت
نوروز در لباس تو ثبت مکرر است
لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت
ترسم به ناله ات سر زخم تو وا شود
آرام گریه کن که نگردد خبر، تنت
نم دار گریه کن فقط از دل فغان نکن
ترسم به پا کند شرری از جگر، تنت
شور نشور از مژه ات آب میخورد
در لرزه آمده است از این چشم تر، تنت
#زبان_حال #ضوابط_زبان_حال #شاخصه_زبان_حال #علی_مقدم
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفدا
قنوت جمعه و طیار ها سلام و صلاتی
دعای ندبه در آغاز و انتهاش سماتی
تمام روز به گشت و گذار هم گذرانم
نمی دهند به دور از تو هیچ راه نجاتی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
گلواژههاے اهلبیت (؏)
💠زبان حال ۴ بررسی چند نمونه 🖋علی مقدم بعد از اینکه تعریف و شاخصه های زبان حال صحیح را بررسی کردیم ب
💠زبان حال ۵
بررسی چند نمونه
ردیف های ناردیف
🖋علی مقدم
در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضوابط در آن ها رعایت نشده بود را ذکر کردیم.
در این نوشته هم به یکی از اشعاری که آن ضوابط در آنها رعایت نشده اشاره می کنیم.
این مورد هم متاسفانه برخواسته از سهل انگاری شاعر در انتخاب ردیف است.
یعنی شاعر ردیفی را انتخاب کرده که اصلا مناسب شان گفتگوی بین حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما نیست.
اکثر اشکالاتی که به زبان حال این شعر وارد است از همین ناحیه ردیف ناردیفی است که شاعر انتخاب کرده.
ردیف "به تو نمی آید" در بعضی ابیات اصلا معنای مناسب و مقصود شاعر را نمیدهد و حتی بعضی قسمت ها به جای مدح تبدیل به ذم شده است و شعر را دچار کژتابی کرده است
شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید
و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید
خودت بگو که مگر چند سال داری تو
جوانِ شهر، خمیدن به تو نمی آید
هزار بار نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی آید
فقط بلند مشو چون که زود می افتی
بدون بال پریدن به تو نمی آید
تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی
چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید
چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد
چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید
تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد
نفس بلند کشیدن به تو نمی آید
بمان که دخترمان را خودت عروس کنی
به آرزو نرسیدن به تو نمی آید
#زبان_حال #شاخصه_زبان_حال
السلام علیکِ یا فاطمة الزَهرا
🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭😭😭
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
دری را که مَلَک با احتیاط آهسته وا میکرد
که حتی کوبهاش هم حق تعالی را صدا میکرد
که حتی طرز دق البابش آداب و رسومی داشت
چه آسان آسمان را از زمین آن در جدا میکرد
همین که بسته میشد، باز میشد بغض دلتنگان
همین که باز وا میشد، گره بسیار وا میکرد
کسی آن سوی در میزیست که عالم به قربانش!
که عطر نان خود را نیز تقدیم خدا میکرد
زنی بود آنچنان که قاصرم از مدح و توصیفش
که وصفش را کسی همچون علیِ مرتضا میکرد
همین که باخبر میشد فقیری پشتِ در مانده
سراسیمه نماز مستحبش را رها میکرد
کمک میکرد هر خلق خدا را بی گمان، حتی
اگر آتش درِ آن خانه عرض التجا میکرد
به دست و پاش میافتاد اگرکه تازیانه هم
زنِ این خانه بیشک حق رحمت را ادا میکرد
چه آسان خاک کوچه چادرش را -آه- میبوسید
کسی که خاک را با یک نظر چون کیمیا میکرد
یتیم آمد، فقیر آمد، اسیر آمد، محبت دید
زن این خانه حتی دشمنش را اعتنا میکرد
کجا او بی تفاوت بود؟ او کی سرگرانی داشت؟
کجا او اهل منت بود؟ او کی ادعا میکرد؟
تویی که هیزم آوردی برای شعله -یادم هست-
تو را مادر به نام کوچکت هر شب دعا میکرد!
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭😭😭😭
رضا یزدانی
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋 پاشو وضو بگیر
علی اکبر حائری
با فضای حسینیه های یزد و سبک نوحه های یزد
گلواژههاے اهلبیت (؏)
💠زبان حال ۵ بررسی چند نمونه ردیف های ناردیف 🖋علی مقدم در مطالب قبل چند نمونه از زبان حال هایی که ضو
💠زبانحال ۶
بررسی چند نمونه
اصطلاح سازی بی معنا
🖋علی مقدم
این شعر که به عنوان زبان حال امام علی علیه السلام خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها سروده شده است را بخوانید
داری چه زود می روی ای روح چادری
از دست نانجیب و ضخیم که دل خوری؟
این مخمل کبودی یکدست کار کیست؟
هرگز ندیده ایم کبودی به این پُری!
جزء مطهرات، یکی خون زخم توست
آبی که نام داده امش قرمز کُری
با احتیاط رد شو از این کوچه ی وقیح
دارد نگاه می کندت چشم آجری
امشب مگر که شام زفاف مزار توست؟
داری کفن برای عروسیت می بُری
قیچی نزن به پارچه اندازه ی تو نیست
باید به قد عرش بدوزند چادری
۱.مگر ما تعبیر مناسب از حضرت زهرا کم داریم که چنین اصطلاح سخیفی را[روح چادری] درست کنیم. این تعبیر چه زیبایی دارد؟! چه ریشه روایی و تاریخی دارد؟! اگر منظور انسیه الحورا بودن است که اصلا ارتباطی با این تعبیر ندارد
۲. [اینمخمل کبودی یکدست کار کیست؟] اینمصرع بیشتر از اینکه مرثیه باشد، مدح ضارب است.
۳.[آبی که نام داده امش قرمز کُری] چرا باید از زبانامام علی بگوییم که خون حضرت زهرا آبیست که اسمش قرمز کری است؟! الان این مصراع چه مفهومی دارد؟!
۴.[چشم آجری] این حد از اصطلاح سازی بی معنا که برخاسته از درگیر قافیه شدن است در این شعر عجیب است.
۵.[شام زفاف مزار]؟! این دیگر چه ترکیبی است؟!
#زبان_حال #شاخصه_زبان_حال
@ASI_khorasani
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
حلال کن که فداییِ بوتراب شدی
شبیه مهریهات ذره ذره آب شدی ..
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ❤️
https://eitaa.com/joinchat/3988718060C102995eb82
کاری که نکرده ایم در غیبت او
هستیم همیشه باعث زحمت او
امروز اگر به درد مهدی(عج) نخوریم
جای من و تو کجاست در دولت او?
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی کبیری
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_وداع_و_وصیت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
شرمنده اَم ز چشمِ ترِ تو، حلال کن
امروز میروم ز برِ تو، حلال کن
این چند روزه خیلی اذیت شدی علی
زهرا شده ست دردِ سرِ تو، حلال کن
با من بگو که فاطمه جان راضی اَم، برو
ای داغِ من، غمِ دگرِ تو، حلال کن
از بسکه از مصائبِ من خونجگر شدی
بانوی توست خونجگرِ تو، حلال کن
این رکنِ دوم است که از دست میدهی
خَم میشود اگر کمرِ تو، حلال کن
زینب که خود، چو اُمِ ابیها شود، ولی
جانِ تو و دوتا پسرِ تو، حلال کن
گفتم بخود: برو که نشد یاورِ علی...
فریادهای پُر ثمرِ تو، حلال کن
مَردم به فکرِ زندگیِ عادیِ خودند
این است دردِ بیشترِ تو، حلال کن
گر دربِ خانه، آینۀ دِق شود، ببخش
مسمارِ درب، نیشترِ تو، حلال کن
غسلم بده شبانه و دفنم شبانه نیز
هر حرف ماند، پشتِ سرِ تو، حلال کن
ای آبِ غسلِ پیکرِ زخمیِ فاطمه...
اشکِ زلالِ چشمِ ترِ تو، حلال کن
دستت اگر به این وَرَمِ بازویم رسید
دیدی شکسته چون سپرِ تو، حالا کن
با زینبم بگو، کفنم را بیاورد
چون ماند بی کفن پسرِ تو، حلال کن
شعر: حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#غزال
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
ای در،،،،،
کاری کن ای در
مـن مانــــــدهام تنها، مــــــــرا یاری کن ای در
خود را سپر کن
در حق من قـــــــدری فــــــــداکاری کن ای در
از همسر من
در بیـــــــن دشــــــــمنها نگهداری کن ای در
من که غریبم
حــــــــــــدّاقل تو آبـــــــــروداری کن ای در . . .
او باردار است
از ضربه بر پهلوش خــــــــودداری کن ای در
در بستر افتاد
حـــــالا بـــــیا از او پرســــــــــتاری کن ای در...
از شرم زهرا
از چشمهایت اشک خون جاری کن ای در
زهرای من رفت
فکــــــــری به حال این گـــــرفتاری کن ای در
شعر:مجتبی خرسندی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
4_5976303248418542428.mp3
11.59M
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#آواز_دشتی
دل ها شده دوباره پریشان مادرت
آقا بیا به مجلس ما، جان مادرت
روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن
دست شماست سفرۀ احسان مادرت
دوباره شب شد و ظلمت بر آمد
كنار قبر زهرا حيدر آمد
پس از آني كه طفلان خوابشان برد
فلك تاب از دل بيتا بشان برد
ز خانه تا بقيع شاه يگانه
قدم آهسته بر دارد شبانه
به آوايي كه آيد از دل تنگ
به آوايي كه سوزد سينه سنگ
به آوايي كه پيغمبر بنالد
زمين و آسمان يكسر بنالد
بگويد زير لب در آن دل شب
امان از سينه سوزان زينب
بدين حالش چو طي شد راه صحرا
بيايد در كنار قبر زهرا
نهد صورت به خاك آن شاه ابرار
بگويد اين سخن با چشم خونبار
سلام اي بانوي در خاك خفته
درود زندگي را زود گفته
بخواب آرام اي پهلوي شكسته
علي اندر سر قبرت نشسته
بخواب آرام اي نور دو عينم
كه من چون تو پرستار حسينم
بخواب آرام با رخسار نيلي
به پيغمبر نشان ده جاي سيلي
به خانه چون روم رويت نبينم
بريزم اشك و با زينب نشينم
به مسجد چون روم بينم عدو را
به ياد آرم غم سيلي او را
چه خوبست اي همه آرام جانم
هميشه بر سر قبرت بمانم
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
Shab1Fatemieh2-1397[03].mp3
15.6M
#زمزمه
#حضرت_زهرا_س
#حاج_میثم_مطیعی
🏴 ویژه فرارسیدن #ایام_فاطمیه
در میزنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم
با هر صدای در زدن، صدبار میمیرم
هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو
از خون رو دیوار میگیرم
من موندم و شبگریه های بی صدا! زهرا!
جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا!
اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من
من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟
همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟
ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز
کی گفته اشکت بی صدا باشه؟
وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم
دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست
همسایه ها دیروز توی کوچه میگفتن
این فاطمه عمرش به دنیا نیست...
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
شاعر: امیر رضا یزدانی
نغمه پرداز: اکبر شیخی
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12