هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
اَلسّلامُ عَلَیكَ یا اَباصالحَ المَهدی (عج)
#مدح
#میلاد
#شعر_انتظار
#اعیاد_شعبانیه
#میلاد_امام_زمان
( فخرالاوصیا )
بهتر از جان دوست دارم ای بت جانان تو را
برتر از آنی که من قربان کنم صد جان تو را
ای عزیز مصر عزّت! بر سر بازار عشق...
میبَرد حسرت هزاران یوسف کنعان تو را
داده ایزد، عسکری را چون تو فخرالاوصیا
زاده نرجس، ناز نرگس، نیمهی شعبان تو را
در بیابان فراقت همچو مجنون روز و شب
صد چو لیلی گشته در دشت جنون حیران تو را
پرتو حسنت تجلّی کرده در کون و مکان
مهر و مه باشند گویی دو سیَه دربان تو را
چشم دیدار ار ندارد دشمن خفّاش خو
گو بمیرد از حسد تا ننگرد یک آن تو را
نیست در عالم به جز قوم حرامی سیرتان
یک نفر کز روی عقل و دین کند کتمان تو را
مظهر حسنیّ و عشّاق جهان خرد و کلان
عاشق شیداییاند، ای عشق جاویدان تو را
جای، داری در دل و جان، جان و دل قربان تو
رخصتی فرما که عالم جان کند قربان تو را
ز انتظار مقدمت جان جهان بر لب رسید
خوانده حق بهر مداوا، داروی درمان تو را
زامر حق بشتاب در امر ظهورت تا شود
دشمن دجّال سیرت، تابع فرمان تو را
بهر دفع جور و کین و فتنه و کفر و ستم
هست در کف، ذوالفقار زادهٔ عِمران تو را
بر نجات مسلمین از چنگ بیداد زمان
نام منجی داده از روز ازل یزدان تو را
(شمس قم) از فرقت آن شمس دین شد تیره روز
تا که یابد روشنی، شد دست بر دامان تو را
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(اَللّهُمَّ عَجّلْ لِوَلیّكَ الفَرَج)
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(فرشته ی رحمت)
ساقیا به جامم کن زآن شراب عرفانی
تا برون کند از سر ، این خمار نفسانی
مِی ، بریز در ساغر شاهد الست آمد
آن فرشته خو دلبر، با جمال روحانی
یک دو ساغرم پر کن زآن مِی خرد افزا
درد ما مداوا کن ، زآن دوای نادانی
کشتی دل ما را ، در یَم شراب افکن
گرچه موج جام آن را کردہ اَست طوفانی
حاجبا گشا در را چون به حالت مستی
خوش بُوَد به سیر گل، گردش گلستانی
مطربا بزن بر چنگ، چنگی و ز چنگ غم
قلب خسته ی ما را وارهان به آسانی
بلبلا از این شادی بر فراز شاخ گل
با نوای داوودی خوش نما غزلخوانی
طوطیا به شاخ سرو، سروری کن از عشرت
وز بیان شیرینت کن تو شِکّرافشانی
قمریا بزن چهچه ، کبک دل ، بزن قهقه
سار عشق گو به به ، زین بساط مهمانی
خادما به مجمر کن عود و کُندر و اسپند
تا نبیند آن دلبر ، چشم زخم شیطانی
آمد آن مَلک دربان از سپهر مهر حق
آن فرشته ی رحمت در لباس انسانی
صبح نیمه ی شعبان از تفضل یزدان
پا نهادہ در عالم، حجّت جهانبانی
سبط عسکری یعنی ، هادی بشر آمد
خاتم الحجج یعنی ختم حکم یزدانی
شد ز مولد پاکش قلب شیعیان روشن
هم منوّر از رویش عرش پاک رحمانی
زآن پدر بُود شایان کاینچنین پسر آرد
زآن صدف سزد اینسان درّ بحر قرآنی
باید اینچنین فرزند زآن نکو گهر اجداد
ویژہ آنکه شد جدّش چون علی عِمرانی
سوی مصر دین آمد تا به مسند شاهی
رنج ما کند جبران ، آن عزیز کنعانی
خضر چشمهٔ هستی رخ به کوی ظلمت تافت
تا به تشنگان بخشد فیض آب حیوانی
طور ایمن جانان ، کوی جانفزای او
پرتوش شهاب حق بهر پور عمرانی
اختر خداجویی بر جهان فروزان شد
تا که محو خود سازد ژندہ کفر ظلمانی
در مهالک گیتی، حرز جان بود ما را
بر مظالم دشمن، عدل حیّ سبحانی
تا کند سلیمانی جمله مور ناچیزیم
بس سزای او باشد مسند سلیمانی
شمع روی تابانش بزم دین کند روشن
شد ز پرتوش باطل، ظلمت شبستانی
ای شه فلک افسر برقع از جبین برگیر
زآن جمال مه منظر کن جهان چراغانی
از فلک فراتر نِه پای عزت و تمکین
تا مَلک شود حیران زآن مقام ربّانی
شد ز تیشه ی کفّار، کاخ دین حق ویران
خیز و دِہ نجات آن را زانهدام و ویرانی
از عناد و استبداد شیعه نابسامان شد
خیز و کن ز عدل و داد رفع نابسامانی
گلّه را رهایی دِہ ، از مظالم گرگان
زآنکه خوب میدانی راہ و رسم چوپانی
خسروا شهنشاها کن ظهور و یاری کن
چونکه شد ز کف ما را معنی مسلمانی
در مدیح او از شوق طبع (شمس قمّی) گفت
ساقیا به جامم کن ، زآن شراب عرفانی
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(السّلامُ عَلَيكَ يَا بَقيةاللهِ فِی اَرضه)
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
« دُرّ شاهوار »
رسید مژده به بلبل ، که نوبهار آمد
به صحن باغ و چمن یار گلعذار آمد
صبا عبیرفشان کرده دشت و بستان را
بدین نوید فرحزا ، که نوبهار آمد
صباح لب به تبسّم گشود غنچه ز شوق
چو عندلیب خوشالحان به شاخسار آمد
بهطرْف باغ به گلبانگِ عشق ، بلبل و سار
به صد ترنم و شور و نوا ، هزار آمد
روان به جوی، چو شهد خوشاب آب روان
به پای گلبن ، چون درّ ِ شاهوار آمد
کنارِ جوی، به شادابی و صفا سوسن
به دَه زبان ِ رسا ، مژده داد : یار آمد
چو لاله چهرهی این گل بدید در گلشن
بسوخت چهرهاش از رَشک و داغدار آمد
سحرگه از شرف باغبان گلشن دین
فرحفزا گل مختوم هشت و چار آمد
به باغ عسکری آن گل دمید و باغ جنان
ز رشک آن گل رخساره ، شرمسار آمد
دمید نوگل نرگس ، به دامن نرجس
که نرگس چمن از حسرتش خمار آمد
شمیم دلکش آن گل ز عطر دین و خرد
مشام اهل خِرد را ، شمامه بار آمد
به گلشن علوی سرو سرفراز رسید
به کشور نبوی ، شاه ِ تاجدار آمد
بهروز نیمهی شعبان ز کِتم پردهی غیب
امام عصر و شَهِ غیب و آشکار آمد
سلیل احمد مختار و ناسخ کفّار
به انتقام نیاکان ، به اختیار آمد
شَه سَریر امامت ، امیر کشور دین
به تاج و تخت شریعت زمامدار آمد
شهی که از قدمش شد بنای دین باقی
مَهی که از کرمش عرش را قرار آمد
امامِ هادی مطلق، ولی و حجّت حق
به استعانت ِ اسلام حق شعار آمد
نه خاکیان به سُرورند از ولادت وی
که قدسیان همه را عیش پایدار آمد
رسید خسرو عادل به دفع اهرمنان
بگو به خصم که با حکم کردگار آمد
امیر لشکر دین ، در نبرد مدعیان
به رزمگاه ، مسلّح به ذوالفقار آمد
خدیو عرصهی ایمان ، زعیم مُلک ولا
به شهر عشق ، مَلکجاه شهریار آمد
پناه و حامی درماندگان به عدل و وداد
به دادخواهی مظلوم ، دادخواه آمد
نجاتبخش بشر از میان بحر ستم
مهینه جنّت یزدان ، سفینهوار آمد
شدند مات رخ او صفوف شاه و وزیر
چو میر عرصهی شطرنج، شهسوار آمد
نهاد مهرهی دشمن ، به ششدر توحید
چو دل بباخت درین نرد و در قمار آمد
شها ، مها ، ملکا ، خسروا ، جهاندارا !
بیا که بیتو به دین لطمه بیشمار آمد
ریا و کید و جفا و عناد و کین و حسد
به جای رحم و وفا و شرف به کار آمد
به سوی منتظران ، خسروا نظر فرما
که جان ما به لب از درد انتظار آمد
به طبع (شمس قمی) کن عطا فروغ خِرد
که بی فروغ و خرد ، دین و علم تار آمد .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
(ستارهی حسن)
#مدح
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
شد از فروغ جمال تو آفتاب ، خجل
چنان که از رخ خورشید ماهتاب خجل
چو پرده از رخ خود گیرد آن ستارهٔ حسن
شود ز شعشعه ی رویش آفتاب خجل
ز باب لطف ، قدم تا بِهِشت در عالم
بهشت شد ز صفایش بِهَشت باب خجل
فشانده سنبل گیسو به طرْف گلشن حسن
که کرده کاکل سنبل ز پیچ و تاب خجل
خوی عِذار تو چون ژاله بر گل رویت
بوَد گلاب صفا و کند گلاب خجل
ز طوطی لب خود گر شکر فشان گردی
کند حلاوت لحن تو شهد ناب خجل
به بحر عشق تو دل گشته مات و سرگردان
که از تلاطم دریا شود حباب خجل
از آن دو چشم قدح نوش باده پرور تو
شدهست جام می و ساقی و شراب خجل
خدای را نکنم ترک آن می جانبخش
که دل شود ز چنین کار ناصواب خجل
شب است و بیتو سرشکم ربوده خواب از چشم
اگرچه هست ز خوناب دیده، خواب خجل
شدم ز کیفر هجرت خجل به نزد رقیب
چو مردمان گنهکار ، از عِقاب خجل
نهاده پشت نقاب آن جمال مهرآسا
که کرده مِهر فلک از پس نقاب خجل
مپرس حالت زارم که از جدایی تو
زبان دل شود از پرسش و جواب خجل
بیا که مدعی از محضرت خجل گردد
اگرچه گشته ز وصف تو در غیاب خجل
دهان به نغمه سرایی گشا به گلشن عشق
که از نوای تو گردد نی و رباب خجل
حجاب غیبت و فرقت فکن ز چهرهٔ خویش
که گشته از مَهِ رخسارهات حجاب خجل
ز چهره پرده گشا تا رقیب سفله شود
ز روی آن مَلکِ مالک الرقاب خجل
به دفع دشمن حاسد ، شتاب کن شاها
که شد ز فرط شکیبایی ات شتاب خجل
مرا ز محتسبان باک نیست روز حساب
کز احتساب ولایت! شود حساب خجل
کتاب عشق جهان شمهای ز مکتب توست
که از فیوض تو شد خصم لاکتاب خجل
تو روح عالم قدسی و صورتاً ز تراب
که قدسیان شده زآن پور بوتراب خجل
به عشق وصل تو شد بوالبشر به خاک مقیم
بیا که تا نشود آن مهینه باب خجل
بگفت (شمس قمی) در مدیح آن شه حسن
شد از فروغ جمال تو آفتاب ، خجل
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا قائِمِ آلِ مُحَمّد (عج)
#مسمط
#میلاد
#اعیاد_شعبانیه
#میلاد_امام_زمان
(مرآت تجلی)
ای روشنی مِهر و مَه ای حجت یزدان
ای مَظهر حق خسرو با حشمت دوران
تا چند کنیم از غم هجران تو افغان
دوری تو ما را کُشد ای یوسف کنعان
یعقوب ولاییم و طلبکار وصالت
ای شاهِ جهان! بهر چه غایب ز جهانی
ای ماه جهان! تا به کی از دیده نهانی
تو صاحب عصری و نگهدار زمانی
بخشنده و گیرندهی دیهیم شهانی
هستند شهان معتکف صفّ ِ نعالت
هستیم به دیدار رخت شایق و مایل
جانها شده از فرقت رخسار تو زایل
بِین تو و ما پردهی هجران شده حایل
برقع فکن از روی خود ای ماه شمایل
بینیم مگر چهرهی خورشید مثالت
شاها به کسی غیر تو مارا نظری نیست
جز در ره عشق تو دگر رهگذری نیست
جز وصف کمالات تو ذکر دگری نیست
افسوس که از وصف جمالت خبری نیست
ای جان جهان جمله به قربانت جمالت
ای شمع فروزندهی دین خامشیات چیست
گویا که ز پروانهی دلخون خبرت نیست
آن کس که هوای تو نباشد به سرش کیست
بی مِهر تو ای خسرو عالم! نتوان زیست
رزق دوجهان خردلی از خوان نوالت
جز مدحت ذات تو شها هیچ نخوانیم
از هجر رخت ای مه تابان به فغانیم
اندر همه جا طالب آن شاه زمانیم
در کعبه و بتخانه و میخانه چنانیم
یابیم مگر قامت بی شبه به همالت
هرجا که برفتیم همانجا سخن از توست
در محفل اعدا و احبّا سخن از توست
در کعبه و در دیر و کلیسا سخن از توست
آری همه جا ای شه والا ، سخن از توست
بیهوده نگویم سخن از وصف خصالت
شاهنشه مُلکِ کرم و جود تویی تو
در برج ولا ، اختر مسعود تویی تو
از خلق جهان مقصد و مقصود تویی تو
ای ماه جهان! مهدی موعود تویی تو
مخلوق دو عالم همه در قید عِقالت
شاها تو بر این ملک، امیرالاُمرایی
این میکده را پیر مغانی و سزایی
هم ساقی و هم باده و هم جام ولایی
باللَه ، که تو مرآت تجلّی خدایی
ظاهر بوَد این نکته ز گفتار و مقالت
نی ما شده مشتاق تو ای مظهر خلاق!
شاهان جهاناند به دیدار تو مشتاق
عشاق تو افزون بوَد از انجم نُه طاق
شد طاقت و صبر همه از هجر رخت طاق
مجنون صفتانیم به امّید وصالت
ما را نبوَد بی مَه رویت به جهان تاب
بنمای رخ انورت ای مهر جهانتاب!
باز آی ز جوف صدف ای گوهر نایاب!
اسلام فنا گشته و شیعه شده بیتاب
بفکن به سر خلق ستمدیده، ظِلالت
باز آی که کشتی جهان غرق فنا شد
باز آی که دجّال زمان، چهره نما شد
ابنای شریعت همه را عیش، عزا شد
ارکان حقیقت ، همه در بحر ریا شد
از پرده برون آی ، اگر هست مجالت
شاها کنی ار نهضت و از پرده در آیی
زنگ از دل این قوم گرفتار زدایی
اسرار خداوند ، به یاران بنمایی
ابواب سعادت به رخ ما بگشایی
باشد که شویم از دل و جان عبد مثالت
(شمس قمی) از قدر و جلال تو سراید
تا آنکه شب هجر جمال تو سر آید
جز از تو و آبای تو مدحی نسراید
گر پای، شود خسته به کویت به سر آید
تا غوطه خورد در یَم احسان و کمالت
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1342
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
اَلسّلامُ عَلَیكَ یا اَباصالحَ المَهدی (عج)
#مدح
#میلاد
#اعیاد_شعبانیه
#میلاد_امام_زمان
(منتقم)
چو زد قدم به جهان صاحب الزمان مهدی
غریو شوق برانگیخت در جهان مهدی
به روز نیمهی شعبان ز برج وحدت حق
دمید مِهر جهانتابِ شیعیان مهدی
شکفت نوگل نرگس به دامن نرجس
فزود رونق گل را ، به گلسِتان مهدی
برون شد از صدف عصمت و عفاف و شرف
به بحر دین ، گهر عدل جاودان مهدی
صبا ! بگوی به خصم ستمگر و باطل
به عدل و داد شد از امر حق عیان مهدی
بوَد معین بشر در قبال کفر و ستم
ولیّ ِ ذاتِ خداوند مستعان مهدی
ز یُمن مقدم مسعود خود رها سازد
جهانیان همه از فتنه ی زمان مهدی
جهان بدون وجودش چو جسم بیجان است
که هست جانِ جهان و جهانِ جان مهدی
یگانه منتقم و دادخواهِ آل عبا...
بُود ز فرقه ی کفّار ، بی امان مهدی
بنا به مصلحت حق بوَد چو مُصلح خلق
چو حق به پردهی غیبت بُود نهان مهدی
عجب مدان که بُوَد لامکان و ناپیدا
که هست مظهر خلّاق لامکان مهدی
سرود، (شمس قمی) در مدیح حجّت حق
امیر کشور دین ، شافع جنان مهدی
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
غزل موشح به نام حضرت (امام قائم) به النزام دل
#مدح
#میلاد
#شعر_انتظار
#اعیاد_شعبانیه
#میلاد_امام_زمان
(شهسوار عادل)
ا- ای مه لقا که شمع رخ خانهی منی
روشنگر دل من و کاشانهی منی
م- مهرت چو نقش بسته به مهر نگین دل
گنج محبت ِ دل ِ ویرانهی منی
ا- از دام و دانه مرغکُ دل کی خورد فریب
کز زلف و خال ، دام من و دانهی منی
م- مست از شراب نرگس مستت شدهست دل
کآرام بخش نعرهی مستانهی منی
ق- قوت روان و قوّت تن ، دلنواز دل
جان جهان و دلبر جانانهی منی
ا- از بحر عشق ، حاصل غواص دل مرا
حسن و جمال توست که در خانهی منی
ا- از کوثر کمال تو دل گشته جرعه نوش
زیرا تو پیر کامل میخانهی منی
م- مات رخت شها شده دلخسته (شمس قم)
چون شهسوار عادل و فرزانهی منی
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از اشعار شادروان شمس قمی
«اَلسّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاصٰالِحَ الْمَهدِی»
#حسن_ختام
در ازل دیدم چو نقش روی زیبای تو را
تا ابد عاشق شدم ، حسن دلآرای تو را
بهر دیدار تو دل، سر میکشد از دیدگان
تا مگر یک لحظه بیند روی زیبای تو را
میکند برپا قیامت، سرو ملک کاشمر
گر ببیند سروقامت قدِ رعنای تو را
چون بوَد کالای حسنت زینت بازار عشق
نقدِ جان را عاشقان بخشند کالای تو را
زآن دمی کز دامن نرجس شکفتی، عالمی
گشته عاشق نرگس چشمان شهلای تو را
نزد آبای مکرم ، عسکری بالد به خود
کاو به بار آورده یکتا درّ اعلای تو را
آفرینش را بجز پیداشت مقصود نیست
ورنه فرقی نیست ناپیدای و پیدای تو را
نشئةالاولیٰ تو بودی سکرة الاخریٰ تویی
نشأتین انشا بوَد یک حرفِ انشای تو را
خاتم هشت و چهاری ، معنی حسن ختام
ختم کرد ایزد بر ایشان لفظ و معنای تو را
چونکه هستی مظهر حق؛ خواست حیّ بی مثال
همچو خود حیّ و مجرد ، ذات یکتای تو را
گر دهم جان در ره وصل رخت سود من است
زآنکه در سر پروراندم ، عشق سودای تو را
هر که را در سر ، هوای کوثر و مینو بوَد
باید از اخلاص ، نوشد دُردِ مینای تو را
بادهی ذکر سحر را نشئه و مستی کجاست
تا ننوشد کس شراب عشق و صهبای تو را
انبیا طفل دبستان و طفیلات گشتهاند
غیر خاتم آنکه موجب گشت آبای تو را
اولیای پارسای و اتقیای پاکرای...
کمترند از قطرهای، دریای تقوای تو را
خسروان و سروران در مقدمت خاک رهند
صد چو حاتم چون گدایی خوان اِعطای تو را
ای امام قائم! ای قائم امام ملک دین!
کن قیامی تا ببیند خلق، سیمای تو را
صاحب الامری و امرت واحب الاجراستی
عالمی بر دیده دارد حکم طغرای تو را
یوسفا از چاه غیبت سر برون آر و ببین
دیدهی یعقوب دین ، دارد تمنای تو را
با ظهورت عالمی گردد رها از ظلم و کین
منتظر ، خلقیست حکم معدلتزای تو را
همتی ای شهسوار عرصهی شطرنج دین!
کن عدو... مات رخت بوسد مگر پای تو را
پرده از رخ گیر و سیمای حقیقت کن عیان
تا ببیند خصم باطل ، حق اولای تو را
هرکه را بینی ز هر دین و مرام و رسم و کیش
دست حاجت میزند دامان والای تو را
دشمن کافر شود تسلیم و خواهد شد مطیع
بشنود گر شمّهای از رزم و هیجای تو را
مدعی تائب شود از کردهی امروز خویش
با صداقت ، گر بخواند امر فردای تو را
منکِر منکَر ، گرت انکار بنماید چه غم
کز تحقق میکند تصدیق ، آرای تو را
رویگردان میشود از شرک و کفر و زندقه
خصم اگر آگاه گردد ، لا و اِلّای تو را
دشمن از گفتار خود شرمنده و نادم شود
چون ببیند گوهرافشان لعل گویای تو را
کشتی بیداد را کن غوطهور در بحر داد
تا ببیند خصم ، موج قهر دریای تو را
از عذاب و کیفر محشر مصون باشد یقین
هر کسی دارد به دل ، مِهر تولای تو را
(شمس قم) هرکس که جوید رستگاری مدام
گو بگیرد دامن والای مولای تو را
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/shamseqomi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(یــا ابــا صـالـح المهــدی ادرکنـی)
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(میعادگاه عاشقان)
امشب که (قـــم) ، میعــادگــاهِ عاشقــان است
شـور و شعـف بـر پــا بـه مُلـکِ جمکــران است
این مسجــد عظمـــا کـه در قــــم گشته بنــیان
رشـک کــلیــسا و کـنِـشـت و بــوســــتان است
بــر شـیعیــــان تبـریک میگــویــم کــه امشب
ميـلاد مهـــدی، حضرت صـاحـب زمـــان است
اکنــون که عصر غیبـت و چشم انتظــاریست
دلهــــا ز سـوز فـــرقتـش آتشـفــشـــان است
از پــــرده ی غیـبـت ، اگــر بـیـــرون بـیــــایــد
احیـــاگـــر فصــل بهـــــاران در خـــــزان است
بــرخیــز و بشــتاب و بـــزن از پـــرده بیــرون
هرچنــد عصر غیـبـت اسـت و امتحـــان است
از ظـــلم و بیـــداد و چپــاول ، خلــق عـــالــم
بیچـــارهی حکّـــام و ظـــالـــم پیشگــان است
از بـــار سـنگیـن ریــــا و جهــــل و حـــرمـــان
دلهـا پر از خوناست و قامتها کمــان است
هر کس که خورد از مــال ملـت ، گشـت آبـــاد
وآنکس که خورد از رنج خود بی آشیان است
ظـالـم همیشه سفــرهاش خوشرنگ و خوشـبو
مظــلوم ، دسـتـش از فلاکت، بــر دهــان است
حــق ضعـیفـــان میشـود پـــامـــال ، هـــر دم
رونـــق فـــزا سـرمـــایــه ی مستکبـــران است
یــارب! رسـان آن مظهــــر عــــدل و کــــرم را
دنیـــای بــی او از عـــدالــت بــی نشـان است
گـَــرد فــراقــش گرچــه بــر عـــالـم نشــســته
خــاک قـــدومـش تــوتیــــای دیــدگـــان است
شـد شـایگــان گــر قــافیــه غــــم نیست زیـرا
آزادگـــی ، در شعر ، امــــری شــایگــــان است
(ساقی) بــده بر مـا دریـــن فرخنـــده میـــلاد
آن سـاغــری که راح روح افــزای جـــان است.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(ألسّلامُ عَلَيكَ يا بقيةاللهِ فی أرضه)
#مدح
#میلاد
#امام_زمان
#شعر_انتظار
#مهدی_موعود
(شهسوار معدلت)
در سماوات ولایت ، اختری شد جلوه گر
کز فروغش شد مشعشع، اختر و شمس و قمر
عرشيان ، مات رخ خورشید آن فرخنده روی
فرشیان ، در حسرت دیدار آن نیکو سیَر
عامل حکم الهی ، مصدر احکام حق
کز عدالت نیست مانندش به عالم سر به سر
کیست این مولود کز فرّ جمالش کائنات
در تب و تابند تا بینند او را یک نظر ؟
نوگل نرجس بُوَد ، کز گلسِتان حیدری
عِطر جانبخشاش کند سرمست، اَبنای بشر
وارثِ دیهیم احمد ، شهسوار معدلت
خاتم انگشتری عدل ـ امامِ دادگر
مَهدی آل محمّد ، حجة بن العسکری
منجی خلق جهان ـ آن پادشاه منتظَر
شد تولّد نیمهی شعبان که تا کامل شود
آسمان شیعه ، با منظومهی ثانی عشَر
لیک پنهان است پشت ابر هجران آن امام
هست عصر غیبت و عالم فتاده در خطر
شد مسلمانی شعاری و نباشد عدل و داد
پیکر اسلام ، از ریب و ریا شد محتضر
زیر بار غصه ، خم گردیده پشت عالمی
تا به کِی باید تحمل ، بار غم را بر کمر
سینهها آتشفشان گردیده از ظلم و ستم
شعلهی تبعیض و غارت میزند بر دل شرر
ای امید شیعیان! جانها ز غم بر لب رسید
رفته طاقت ، از تن درماندگان خونجگر
خیز و بشتاب و بزن از پردهی غیبت برون
با فروغ روی خود کن شام هجران را سحر
(ساقی) میخانهی مهری و احسان و کرم
میکنی سرمست، عالم را چو گردی جلوهگر
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
عید میلاد حضرت #بقیه_الله_روحی_فداه بر منتظران مبارک 🌹
مسیحاتر
مسیحایی می آید ، از مسیحا هم مسیحاتر
کلیمی با کلامی موسوی البته موسی تر
می آید بت شکن تر از خلیل و سبز تر از خضر
ز نوح او ناخداتر ، با خداتر ، روح افزا تر
اهورایی تر از هر آریایی یار ایران است
حواریّون او سازند اروپا را اروپا تر
پیام یوسف گمگشته از مصر آمده یاران
که می خواهد به دور خویش عشاقی زلیخاتر
می آید آنکه چشمانش شبیه ابر باران زاست
به دست او بروید نخل در بم های بالا تر
دل دریایی خود را به دریا می زند باران
ولی بارانِ باران تر ولی دریای دریاتر
نگاهش را که می تاباند او سوی زمستانم
گل نرگس شود تشبیهی از چشمان شهلا تر
در اسم نرگس و یاس است معنایی که فهمیدم
به این نام مبارک زن شود حتما شکوفا تر
نمی دانم که باشم یا نباشم آرزو دارم
که باشم ، کاش باشم ، شاعری در عشق شیدا تر
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab