eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
781 ویدیو
83 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅✵﷽✵┅┄ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ به وصف تو چه بگویم که سیدالشهـدایی امیر لشکـر  احمـــد ، یَل رسـول خـــدایی چه هیبتی ! که کنی روز شادِ خصــم زبون را به شــامِ تار مبدل ، اگر که جلوه نمایی تو افتـخـار نبــی در کنــــار فاتــح خیبــر تو از قبیـلهٔ نـور و تبـارِ عشــق و صفـایی ز وحشتی که نشاندی به قلب تیرهٔ وحشی نبوده چـارهٔ او جز به حیله  از تو رهــایی حریف چون تو یلی چون نشد عدو به مقابل فکند ، نیــزهٔ کین از کمین به عقـده گشایی به کارزار اُحُــد چون خمیـد قامت سَـروَت شکست پشت سپاه از چنین گزند و جفــایی و آفتاب رُخَـت را  در آن غروب نفــس گیر ‌نهـان نمــود پیمبـر به زیــر چتـــر  عبـایـی که خواهــر تو نبینـد ستــاره هـای تنـت را که بیـش از این نگُدازد دلش ز داغ جدایی ندید سر به سرِ نی ، اگر چه داغ توکم نیست ندید آتش خیمه ، به دشـت کرب و بلایی کنـار خــواهـرت اما ز داغـت  آل پیمـبـــر میان خیمــهٔ مـاتم  گــرفت  بــزم  عـزایی به احتـرام حریمت ، به عـرش و فرش نشستند فلک به اشک فشانی ، مَلَک به نوحه سرایی چو "کیمیا" همه چشـمِ شفـاعتی ز تو دارند تویی که شافع محشر ، پناه روز جزایی ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ لینک کانال در ایتا👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
┄┅✵﷽✵┅┄ :آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست..... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ باز دلتنگم خدا شــب جمعـــه هستــــم یـاد کربلا شد دلم راهی تا اون صحن و سرا آه دلتنگم خدا آه ... جانم یا حسین من فقط میگم حرفامو با حسین می بــره مـــا رو تـا کربلا حسین آه جانم یا حسین وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین وای ... از دلتنگیام چقَـــدَر بگـــم از راه دور سلام کاری کن خیــــلی زود کربلا بیام وای ... از دلتنگیام ای ... شاه بی قرین بیقـــراری هــای قلبـــم رو ببیــن چِش به راهــم از راه بیاد اربعین ای ... شاه بی قرین وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین ای .... درمونم حسین شب جمعـــه روضــه می خونم تا ابد پای تو می مـــونم حسین ای .... سامونم حسین وای ... در تاب و تبم ذکر اللهُـــمَّ ارزُقنـــا رو لبــم حَرَمَت رویای هـر روز و شبم وای ... در تاب و تبم وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین/ وای ...جانم یا حسین ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۳/۲/۶ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
┄┅✵﷽✵┅┄ تقدیم به همه اساتید ومعلمان سرزمینم ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ محبـــت با تــو معنــا شد معلم! نجــابت با تــو زیبـــا شد معلم! صفــــا و پاکــیِ  آییــنه هــایی دلــم بـا تـو  مصـفـا شــد معلم! از آن روزی که باران آفــریدند نگـاهــت ابــر غـمـهـا شد معلم! زلال چشـم پاکــت آسمـانیست ز اشکت شـــور بـرپا شد معلم! تمـام عشـق و ایثـار و محبـت فقـط در قلـب تو جا شد معلم! نوازشـهـای گــرم و بـی توقـــع ز  دستـان تـو  پیـدا شـد معلم! برایــم عشـق را سر مشق دادی همیـن بر مـــن الفـبـا شد معلم! برایــم شعـر ایمـان را سـرودی و شعـرم با تـو امضا شد معلم! به مهـرت واژه را گلــواژه کردی قلـم بـا تـو شـکـوفا شد معلــم! تو آن شمعـی که پایانی نــداری به دورت عشـق،شیدا شد معلم! قسـم  بر وسعــت آبــی ترین ها کــه دریـا با تـو دریا شـد معلم! امـیـن و  وارث  پیــغــمبــرانــی رسـالـت در تــو پیـدا شد معلم! ز اعجــاز کـلامت جـان گرفتیـم حضورت چون مسیحاشدمعلم! تو جمع عشـق وایمـان یاد دادی وغمهـــا با تــو مِـنهـــا شد معلم! خودت را بیـن ما تقسیــم کردی دلـت کــاشــانـهٔ  مـــا شـد معلم! کلامت بس که جان رامی نوازد دل پیـر از تـــو بــرنــا شد معلم! چـراغ پر فروغ  عـــلم و دینــی کــه نــورت محفل آرا شد معلم! فروزان باشی ای خورشیدروشن که چشمـم از تو بیــنا شد معلم! دعـایت می کنم پایـنده باشــی همیشه عاشـق و سـرزنده باشی ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مدد یا حضرت صادق ، مدد یا حضرت صادق(۲) اَلا یا اَیُّهَا الصّادق ، ز داغت دیده تر داریم شبیه ابرِ دلگیریم و از این غصه می باریم(۲) آه از نـامــردیِ نامـــردان آه از این غربت و تنهایی آتش بر خــانه ات افتاده مانند حضــرت زهـــرایی/ آه از تکرار طناب و دست آه از آن کوچه کشاندن ها آه از آن نیمه شب و آتش فریاد از فتنـــهٔ دشمن ها/ مدد یا حضرت صادق ، مدد یا حضرت صادق(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مدینه خون ببار امشب برای غربت صادق که نامردان شکستند آستانِ حرمت صادق(۲) وقتی مشغول نمازش بود آزُردندش ســـرِ سـجـــاده دید از آن آتــش نامــردی وحشت بیــن حرم افتاده/ با دست بسته کشیدندش در بین کوچـــه و بازارش با بی حرمتــی آوردندش بی عمامه و بی دستارش/ مدد یا حضرت صادق ، مدد یا حضرت صادق(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۲/۲۶ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ :یار وفادار منی یار وفادارمن... 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مدینــه شد منـوّر از مَقـدَم گلْ دختـری آمده امشب به جهـــان فاطمــهٔ دیگـری در دل عرش کبــریا ، هلهــله بر پا شده غرق ستاره، منزل حضرت موسی شده خوش آمدی / حضــرت معصومه جان خوش آمدی / تاج ســرِ اِنس و جــــان خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مژده که از گلشـن موسـی گل زیبا دمید عطــر گل از مدینـه تا عــالم بالا رسید ماهِ فلک ، خـم شـده پیش رُخ تابان او حور و مَلک ،دور وبرش خادم ودربان او مــاه زمیــــــن / مِهـر زمان آمده تـاجِ ســـرِ / هــر دو جهــان آمده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قلب رضـا خـُـرّم از این ولادت خواهره چه گوهری به روی دست موسیِ جعفره ز مقدمش ستاره بارون شده عرش برین فـوج ملائک اومدن به روی فـرش زمین اُخت رضا / عشــق خدا / آمده ملیـــکهٔ / ارض و سمــا / آمده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چه منتــی خدا نهـــاده بر ســر اهل قم کریمــه ای گشــته یگانه گوهــر اهل قم صحن و سرای حرمش،جلوهٔ باغ بهشت خـدا برای زائرش، بهشـت واجب نوشت در حرمـــش / باب کرم وا شـــده تولــدِ / دختـــــر زهــــرا شــــده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای گُهرِ حجب و حیا و کرم ، اُخت الرضا ای به فدایت دل و جان،کن نظری بر گدا دست توسـل به تو بانــوی کریمــان زدیم مــا به درِ خــانهٔ تــو بهـــرِ طـواف آمدیم دستِ همه / هست به دامانِ تو روزیِ مــا / در کفِ احســـان تو خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ۱۴۰۲/۲/۳۰ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ :یار وفادار منی یار وفادارمن... 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مدینــه شد منـوّر از مَقـدَم گلْ دختـری آمده امشب به جهـــان فاطمــهٔ دیگـری در دل عرش کبــریا ، هلهــله بر پا شده غرق ستاره، منزل حضرت موسی شده خوش آمدی / حضــرت معصومه جان خوش آمدی / تاج ســرِ اِنس و جــــان خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مژده که از گلشـن موسـی گل زیبا دمید عطــر گل از مدینـه تا عــالم بالا رسید ماهِ فلک ، خـم شـده پیش رُخ تابان او حور و مَلک ،دور وبرش خادم ودربان او مــاه زمیــــــن / مِهـر زمان آمده تـاجِ ســـرِ / هــر دو جهــان آمده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قلب رضـا خـُـرّم از این ولادت خواهره چه گوهری به روی دست موسیِ جعفره ز مقدمش ستاره بارون شده عرش برین فـوج ملائک اومدن به روی فـرش زمین اُخت رضا / عشــق خدا / آمده ملیـــکهٔ / ارض و سمــا / آمده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چه منتــی خدا نهـــاده بر ســر اهل قم کریمــه ای گشــته یگانه گوهــر اهل قم صحن و سرای حرمش،جلوهٔ باغ بهشت خـدا برای زائرش، بهشـت واجب نوشت در حرمـــش / باب کرم وا شـــده تولــدِ / دختـــــر زهــــرا شــــده خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای گُهرِ حجب و حیا و کرم ، اُخت الرضا ای به فدایت دل و جان،کن نظری بر گدا دست توسـل به تو بانــوی کریمــان زدیم مــا به درِ خــانهٔ تــو بهـــرِ طـواف آمدیم دستِ همه / هست به دامانِ تو روزیِ مــا / در کفِ احســـان تو خوش آمدی خوش آمدی ، حضرت معصومه جان (۴) 🌼🍃࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ۱۴۰۲/۲/۳۰ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
«بسم الله النور» 🖤 ________________ تسلیت ، ایران من ! این بار هم باران گرفت پر هیاهو شد زمین در آسمان توفان گرفت بار دیگــــر داغ تازه بر دل مــردم نشست شعله ای جانسوزتر بر دامن ایران گرفت موج گردابی به پا شد بر دل کشتی نشست راه بر دریا دلان و مرد کشتیبان گرفت سوخت ابراهیم این بار از هجوم شعله ها لاله باران شد گلستان و دل بستان گرفت تا کنـــد آباد این خــاک نیــاز آلـــوده را مقصدش افلاک شد در آسمانها جان گرفت بال پروازش شکست و آسمان در خون نشست وَرزقان شرمنده گشت و قلب کوهستان گرفت بار غم ، از بس که سنگین بود روی شانه اش خواب خوش را از نگاه یار محرومان گرفت جمعه هایش هم برایش رنگ تعطیلی نداشت عاقبت این جمعه ها با خستگی پایان گرفت خسته بود و شاهد این خستگی بود آسمان این چنین شد پیکرش را کوه در دامان گرفت مرد میدان بود او هم مثل سردار شهید باز هم دست اجل ، مردی از این میدان گرفت در شب میلاد خورشید خراسان ، بی امان خادمش خط امان از حضرت سلطان گرفت او که عمری بوده پای روضهٔ یابن الشبیب عاقبت رخت شهادت از شَهِ خوبان گرفت ۱۴۰۳/۲/۳۱ 🤲اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🤲 کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
«بسم رب الشهداء و الصدیقین» برخیز حــاجی ، باز مهمان داری امشب مهـــمانی از جنس شهیدان داری امشب آغـــوش خود وا کن تو ای ســردار دلها یاری عزیز از کوی ســـلمان داری امشب فرشــی به زیر پای یار خستــــه وا کن چون خادم از دربار سلطان داری امشب شــد نام ابراهیـــم نقـــش خاتم این بار مهــمانی از سوی سلیـمان داری امشب من از فـــراق و داغ می گریـــم ولـی تو از شوق وصلش رویِ خندان داری امشب امروز دیدم قــاب عکست گشتـــه کـامــل وقتی کنــــارت مرد میــــدان داری امشب امشب تمـــام میهـــمانانت عـــزیـزند وقتی شهیدانی از ایران داری امشب امشب گذشت از آتش ، ابراهیم دیگر گلهای پرپر از گلستان داری امشب ای آســــمان تو شــــاهد پــرواز بودی از این جهت اینگونه باران داری امشب؟ ای کوه آذربایجان ، بشکن ، بریز اشک در سینه ات ردّی ز یاران داری امشب ای مِه ، بر آنان بســـتری از ابر وا کن حتی اگر میلـــی به توفان داری امشب ای دل ، بنـــال از داغ سرخ لاله هامان در سوگشان ناله ، فـــراوان داری امشب امشب ملائک ، عشـق را بر شانه بردند ای آسمان خوش باش مهمان داری امشب باران ! ببار و مرهمی بر شانه اش باش بر جسم خسته روح درمان داری امشب ۱۴۰۳/۲/۳۱ کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
«بسم رب الشهداء و الصدیقین» ─━═•••❃❀❃•••═━─ می خواهم از این داغ ، یک دیوان بگویم از غــــربــت آقـــای محـــرومـــان بگویم از بالــــهای زخمــیِ چنــدین کبــــوتــر از مـاهِ پنــــهان در مِه و بــوران بگویم از لالــه هـــای پـرپـر دشــت شــــقایـق از داغ سنــــگین بــر دل ایــران بگویم از آن همـــه پاکی و اخــلاص و تواضع از حـس مســــئولیت و ایمـــان بگویم از آخــــرین لبخنــــدهـای عـــارفــــانه از چهـــرهٔ غمگین ولی خنـــدان بگویم از عاشقی مخلص که نام و راه و یادش در خـــاطراتم مانده جـــاویدان بگویم از کوه نســتوهِ عبـــا بر دوش و خاکی از روح افـــلاکیِ یک انســـان بگویم از خادمی که اجر خدمت های او شد امضا به دست حضرت سلطان بگویم از او که آغـــوش رضا شد جایگاهش از این چنین معراج یک انسان بگویم از او که حتی خستگی را خسته کرد و شد بسترش دامان کوهستان ، بگویم در ابتــدای خدمتـــش تا انتـــها رفت سخت است از آغــاز بی پایان بگویم جا دارد عمــــری در عـــزای او بگریم یک عمـــر باید از غم هجـــران بگویم ─━═•••❃❀❃•••═━─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۳/۲ کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
«بسم رب الشهداء و الصدیقین» ─━═•••❃❀❃•••═━─ هر بار می سوزد وطن از داغ برگ و بارها هــر بار می گیــرد دلم از رفتــــن دلدارها انگار خالی می شود میدان پیکار و عمل هر بار می گیرد ز ما دست اجل ، عـمارها چیــدند این بار از صف اول تمام باغ را عطــر شــقایق می رسد از دامن گلزارها این سالها از هر طرف داغ مکرر دیده ایم تا کی بسوزیم ای خدا از این همه تکرارها غم پشت غم آوار شد از داغهای سینه سوز کی می شود قد راست کرد از زیر این آوارها؟ آتش به دلها می زند هم یادشان هم دیدنِ آن عکـــسهای مانده روی سیـــنهٔ دیوارها نوشید از "قالوا بلیٰ" هر کس که چشمش باز بود معــــراج می گردد یقیناً قســمت بیدارها از عشق ، پر شد ساغر و پیمانه های عمرشان مستانه نوشیدند از جام ولا ، هشیار ها همراه ابراهیم، ما هم بین آتش سوختیم همراه آن انگـــشتر و عمــامه و دسـتارها شب تا سحر تا آسمانش پل زدیم اما نشد میل عروج از سوی او از ما ولی اصرارها آه ای شهید خدمت و ای خادم سلطان عشق دیدی که مولا می خرد اخلاص خدمتکارها از بین مردم بودی و در بین مردم زیستی این است رسم خدمت و آیین مردم دارها بعد از تو بیرون آمدند از کنج خلوتهایشان دندان خود را تیز کردند از قضا کفتارها مانند ابراهیم امانت دار می خواهد وطن باید بیفتـــد این وطن دست امانت دارها باید شهیدی مثل تو سرمشق یکرنگی شود وا می شود با یکدلی قطعاً گره از کارها آشفته حالم واژه هایم خون دلها خورده اند باید بگویم بعد از این در سوگ یاران ، بارها ─━═•••❃❀❃•••═━─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۳/۳ کانال اشعار در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ گوشواره: (به روح خدا و شهیدان سلام) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─ ســـلام خـدا بر تـو فجــــرآفرین ســـلام ای اَبَـرمــرد ایـران زمین ســــلام ای تو بنیـان گذار کبیـر بنــاکرده ای نهـضـتی بی نظیــر که در ســـایهٔ مکـتب انقــــلاب شــده زنده ، قرآن و اسلام ناب جـوانان ، مرید مــرامت شـــدند هــوادار راه و کـــلامت شــــدند همــــه پیـــروِ امرِ رهبــر شـــدند به مـاننـــد آلالــه پــرپــر شـــدند به روح امـــام و شهیـدان ســلام به فـرمانده و مرد میـدان ســلام سـلیمـــانی و همـــت و بــاکـــری به صیـــاد شیـــرازی و بــاقـــری ســــلامی به دلدادگــان حسیـــن به آن جــان نثــاران پیـرخمیــــن به آنان که چــون لاله پرپر شـدند فــداییِ فــرمــان رهبــــر شـــدند الهــــی ! بـه حـــق شـــهِ کـــربلا که میهـــن بماند ز هـــر بد ، رهــا ز فــرمــان رهبــر اطــاعت کنیــم صمیـــمانه تجـــدید بیـعت کنیــم به کــوری چشــم همــه دشمــنان بمانیــم بـر عهــــد و پیـــمانمـــان به خـــط امام و شهیـدان شــویم همـه حافـــظ خـاک ایران شــویم ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─ ای که جانها روشـن از نور دل بیدارتان ای که عالمگیــرشد اندیشه و کردارتان عالَمی سرگشته از این انقلاب بی نظیر غرقِ درحیرت، جهان از قدرت سرشارتان شد رهــاورد قیــامت مکتـب آزادگی عــزت و آزادگـی شد رمز استمرارتان درشب سردزمستان مثل خورشیدآمدی صبح پیروزی دمید ، از تابش اَنوارتان سایه ات را بر گرفتی زود از ما ای دریغ! مانْد بر دلهـای یاران ، حســرت دیدارتان شد سیه پوشِ غروبِ نابهنگامت ، وطن ناله ها سر داد شب از هجرت غمـبارتان مانده آزادی و استقلال ، پابرجا هنوز چون که بوده با کفایت ، دست پرچمدارتان نخــل سبــز انقــلاب از ســرخیِ آلاله ها قد کشید و پرثمـر شد نهضــت پـربارتان نهضت پاک خمینی در مسیــرکربلاست مکتــب کرب وبلا جـاریست درافکارتان یادمــان آورده ای "هیهاتُ منّــاالـذّلّة" را چون شعار کــربلا پیداست در گفتارتان عارفا ! در صفحهٔ تاریخ مانـَد ، جاودان تا ظهــور حجت حق ، نام بی تکــرارتان ─━⊰•••═•••❃❀❃•••═•••⊱━─ رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
┄┅✵﷽✵┅┄ :آه گوشواره شکست/بی حیا سیلی زد با هر دوتا دست..... ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ وای / از اون کوچه ها مادرم سیلی خورد خیلی بی هوا روی خــاک افتـــاده ناموس خدا وای / از اون کوچه ها وای / از ضرب و کتک پاره کرد اون نامـرد اسنــاد فدک مـونده بودم تنهــا بی یار و کمک وای/ از ضرب و کتک آه / جانم یا حسن می بینی این نامردا خیلی بَدن نگو پیــش بابا ، مــادر رو زدن آه / جانم یا حسن آه / دستم رو بگیر که شدم با این سیلـــی از دنیا ســیر می دونم زود میشی با این غصه پیر آه / دستم رو بگیر وای / از آتیش در جلوی این آتیـــش مــادر شد سپــر من هــزار بار میــگم لعنت بر عُمَــر وای / از آتیش در وای / مادر خسته شد در به روش افتاد پهلوش بشکسته شد جلو چشمــاش دست حیـدر بسته شد وای / مادر خسته شد وای / از نامــردمــا ناله می زد می برید حیــدر رو کجـا حــسابتون باشــه محـــشر با خــدا وای / از نامــردمــا وای.. مظلوم مادرم /وای.. مظلوم مادرم/ وای.. مظلوم مادرم رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۲/۱/۱۱ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
┄┅✵﷽✵┅┄ آقــا ! تو را عــزیــز خــدا  آفریده اند از آیـه های جــود و سخـا آفریده اند نور تــو را برای رسیدن به کوی عشق شمس هُــدیٰ و قبلــه نمــا آفریده اند دریایـــیِ دو دست تو را اَیُّــهَا الجواد از جنــس نــور و آب بقـــا آفریده اند جود و سخــاست عادت آل عبا ، ولی تنهــا تو را "جــوادِ" رضـــا آفریده اند احسان و سفره داریِ این خانواده را دریــای رحمــت فقـــــرا   آفریده اند ای از تبـــار آینـــه ها ، از صفــــای تو صــدق و صفــای آینــه را  آفریده اند درگــاهِ بـا سـخــاوت بـاب الجـــواد را عــالــمْ پنـــاهِ شـــاه و گــدا آفریده اند صحــن وسرای بارگَـــهِ کاظمیــــن را زیبــاترین  بهشــتِ خــدا  آفریده اند در پاکــی و زلالی و تقــوا و دین ، تو را دُردانـــه ای  به  بحــرِ  وِلا  آفریده اند از کودکی نشـــانِ بزرگی و فضــل را مُهـــرِ جبیــنِ ابـن رضـــا  آفریده اند فضــل تو را ندید زنــی مثل اُمّ فضـل او را شَقــی به هر دو سرا آفریده اند روشن نمی شود دلِ تار  از فروغ مهر خورشیــد را ز شام ، جــدا آفریده اند طی کرد اُمّ فضل ، همان راه جعده را او را جـدا ز رســم وفـــا آفریده اند سهـــم کریــم  آل عبــــا و جـــواد  را ســـوز جــگر به زهــر جفا آفریده اند این داغ سینه سوز تورا گوشه ای فقط از  داغ  سیــدالشهــدا  آفــریده اند داغت اگر چه سخت ، ولیکن عظیم تر از داغـهــای کــرب و بـلا  آفریده اند؟ از آن زمان که کرب و بلا را رقــم زدند حق  را  نشــــان تیـــرِ بــلا  آفریده اند اما اســـاس باطــل و بنــیان ظلــم را بر پـایـهٔ شکــست و فــنا آفریده اند نور حسیــن ، آینهٔ حـق سرمدیست این نـور را چــراغ هُـدا آفریده اند شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
┄┅✵﷽✵┅┄ ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ دلی دارم که شیـــدای غدیر است اسیــر عشــق مـــولای غدیر است ســرِ شــوریده ای دارم که عمــری در آن همــواره سودای غدیر است حیـــاتم بــوده  با عشـــق  ولایت مَمـــاتم  بـا  تـــولای   غدیر است تــولای علـــی ، در  سینـــهٔ  مــن درخشانْ دُرّ  دریــای  غدیر است غدیری که خُمَش همواره مستست از آن مِی که به مینای غدیر است اگرچه برکه ، اقیانوس عشق است و این  از  ویــژگیهـــای غدیر است تمــــام   آب  دریــا هــای  عـــالـم چنان یک قطره در پای غدیر است لب خشکیدهٔ هــر دشت ســــوزان پــریشــان در تمنـــای غـدیر است ز نور وحــیِ مُنــزَل ، شد مبــارک هنـــوز "اَلیـَــوم" آوای غدیر است میـــانِ دست طاها ، دست حیـدر نمـــایـان بــر بلنــــدای غدیر است "یداللَّــه،فــوقَ أَیدیهِــم" ، بـدانیــد! که این تصـویر زیبـای غــدیر است قمر ، دستش به دست آفتاب است فلـک محــوِ تمـــاشـــای غدیر است گرفتــــه آسمــان را صـوت لبیـــک زمین ، حیـرانِ سیمـای غدیر است زمین ، نور ، آسمان ، نورٌ عَلیٰ نور تو گویی طور سینـای غدیر است چنان هارون که دستـش در میانِ یَدِ بیضــای موســای غـــدیر است کمـــال دیـن  و  اتمــــام   رســـالت پیـــــام   آشـــکارای  غــــدیر  است غـــدیــری بودنــم را دوسـت دارم تمــام عشقـــم  آقـــای غدیر است بنــــازم  آن  شـــهِ  مُلــکِ  وِلا   را حضورش مجلس آرای غدیر است خــدا فــرمـود: بلِّــغ یا محمــــد ! کمــال دینت  امضــای غدیر است بگــو "مَنْ کُنـْــتُ مَــولاهُ فَـهـــٰـذا علــیٖ مَـــولای والای  غدیر است نبــــوت بــی علـــی معنــــا ندارد علی تفسیر و معنــای غدیر است ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ علـی ! ای باب شهــر علم احمـــد علـی ! ای حــافــظ جان محمــّـد علــی ! ای عــالِــمِ عـــالــیِ اعـــلا علــی ! ای زینــتِ عـــرش مُعــــلّا علی ! ای  آیـه آیـه خــــط  قـــرآن علی ! ای یـکّـــه تاز عدل و میـزان علـی ! ای مظهـــر کــلّ عجـــایب نبــی را بهتـرین همـــراه و نایب علی ، شاهنشه مردانِ مرد است علی ، پیــروز میـدان نبـرد است علی  جان رسول ، آغاز و پایان علی ختـم رسالت ، اصـل عرفان اگر گویم بشر ، در شـأنتان نیست زمین ، جایی برای آسمـان نیست زمیــن مانـدی ولیــکن بو ترابــی امیــر خـــاک و نار و باد و آبـــی نه  تنهــــا ســـرور کــل زمینـــی دو عــالــم را  امیــــرالمومنیــنی حضــورت معنیِ ختـمِ رســـالت ز  تو آغـــاز  شـــد  راه  امــامت ز "عیـن" نام تـو عشـق آفــریدند میان سینــهٔ هــر شیعــه چیـدند لِوای سبـــز اســلام است "لامت" بلاغـت می چکــد از هـر کـلامت و ذکر "یاعلـی" از "یاء" نوشتیم گِل و آبِ دل از عشقت سرشتیم بشــر مانند تو هــرگز ندیده ست خــداوندت تو را تک آفریده ست علی دست خـداوند کــریـم است علی تنهــا صراط مستقیــم است ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
✨﷽✨ :از نگاه یاران به یاران ندا می رسد.... ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ مژده مژده یاران ، که عید ولایت رسید یــاور نبـــی بـر ، مقـــام امــامت رسید شد زمـان اکمــال دین نبـــی در غــدیر با نوای مَن کُنـتُ مَـولاه ، علی شد امیر یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ برده دست حق را به عرش خدا مصطفا یعنــی از نبــوت ، امامت ، نگردد جـــدا ســـر به ســـجده آورده بر پای مولا فلک "یاعلــی" شــده ذکرِ لبــهای حــور و مَلَک یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ مُلــک لافتـــیٰ را امیــــری تـو یا مرتضــا تیـــغ ذوالفقـــار تو هــرگـز نرفتـــه خطا بوسه می زند بر دو دست تو خیبر ، علی در جهـــان نبــاشــد ز دست تو برتر ، علی یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ جـان عالمینـی ، که نفــس پیمبـــر شدی بعد ِ مصطفی بر دو عالم تو سرور شدی اولیـــن مسلــمانِ دین نبــــی یا علــــی جلـــوهٔ خــدا در وجودت شده مُنجَلـی یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ آیه آیه قــرآن به شـــأن تو نــازل شده معنــی رســـالت به نام تو کامــل شده شرح "إِنّمـــایی" علی جان علی یا علی روح "هَل أتایی" علی جان علی یا علی یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ افتخارم این است که هستی تو مولای من ذکر "یاعلــی" هست ، نشــان تولّای من عشق تو در این سینه چون گوهری در صدف قسمتــم نمـــا اربعیــــن ، یک برات نجف یا علی علی جان ، علی جان ، علی یاعلی(۲) ─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۴/۱۵ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆
─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅─‌ : دوس دارم نگات کنم تو هم منو نگا کنی... ─‌‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇─‌ حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از همون روزی که من با عشقت آشنا شدم اومــدم تو هیئتـــا سینـــه زن شمــــا شدم ممنونم که رام دادی تو هیئتت ، امام حسین الهـــی بشـــم فــدای غـــربتــت ، امام حسین حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا حسین تا جون دارم میخوام که نوکرت باشم خـــاکِ پــای خــودت  و خـــادمِ  مــادرت باشم تا نفس دارم میخوام ذکر لبم حسین باشه معنــی زندگی و روز و شبــم حسین باشه حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چی میشه لحظهٔ مرگم باشی بالایِ سرم توی آخـــرین نفـــس اسم حسـینــو ببرم تو شب اول قبــــرم تو بیای  سراغ من توی تاریکـــی قبـــر من بشی چراغ من حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عزتی داده به ما نهضت سرخ و پرچمت آبــرو  و اعتبـــار و داریــم  از مُحـــرّمت هستم از بچگیــام مدیون لطف و کرمت عاقبت بخیــره  هر کس باشه زیر عَلَمت حسیــن ثارالله(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
❁﷽❁ :می گذرد کاروان... ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ عمه شدم بی قرار خسته ام از انتظار جان به لبـــم آمده از تب این اضطرار خواب دیدم مهمانم می رسد آرام ایــن جـــانم می رسد عمــه بگـو یک جواب معنـی و تعبیـر خواب رفتـــه قــــرار از دلـم مُردم از این اضطراب می آید بر گوشـــم زمزمه لالایی می خــواند فاطمه این طبــقِ غـرقِ نور بوی پـــدر مــی دهد این سر خونین بر آن عطر سفـــر می دهد مهمان داریم امشب عمه جان من هـــم بابا دارم شـــامیان ! عمه ببین نیمه شب قــرص قمــــر آمده شـــام سیــــاه مرا نــور سحــــر آمده انتـــظارم دیگر سر رسید آخـــر بابایم با سـر رسید قـــاریِ قـــــرآن من زینـــت دامـــان من خوش آمدی از سفر شـدی تو مهمان من سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب رقیـــه قـــربـــان آن لبهــای عطشـــان تو چه کرده آن خیزران بــا لب و دنـــدان تو آه از طشت و چوب خیزران آه از گریـــه های عمـــه جان بکـــن نگــاهم بابا ببیـــن تو آهم بابا مرا ببــر با خودت خستـــهٔ راهم بابا بیزار از شام و بازار شدم نالان از بزم اغیـــار شدم بابای مظلومم یاحسین(۲) ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۸) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ تا  اِذن بابا رو گــرفت علـــی اکبـــر عــازم میــدان شد ماه مَلـَک منظـر خدا به همراهت، ولی علــی جــانم قــدم بزن پیـش چشمـــای گریــانم علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ چه سختــه دل کنــدن برای یک بابا وقتی نگـا می کـرد به اون قد و بالا شــده قــد و  بالات چقد تماشــایی تو اَشـبـَهُ النّاس به حـضرت طاهایی علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ جلــوهٔ زیـبــای صــــورت پیغــمبــر قـدرتِ بازو رو گرفتـــه از حیـــدر ذکــر رجــــزهای علی فـقط حیــدر شـیــر علی صــولت مقــابلِ لشکـــر علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نام علی آتیش به جونشون انداخت مثل خودحیدربه قلب دشمن تاخت جنگ دلیـــرانه میـــون اعــــدا کـرد با دَمِ شمـشیرش دوباره غوغـا کـرد علــی علــی جانم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تاب و توانش رو عطش گرفت آخر اسیر دشمـــن شــد جـسم علی اکبر بارش شمشیــر و بارونِ سـر نیــزه می باره بی رحمــی از سـرِ هر نیزه امــان از این غربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ روی تنـــش گل کــرد زخمـــای آلاله زمین پر از غـــم شد زمان پر از ناله امان از ایـــن غـربـت یک پدری تنها علــی در آغوشــش میـــونِ نامــردا امــان از این غربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ "یاولدی" پــــر کـرد تموم صـحرا رو گرفتـــن از بابا جــــوان رعنــــا رو لای عبـــا پیچـیــــد لالـهٔ پر پر رو تا ببــره خیـمــــه ، پیکـــر اکبــر رو چـــون اِرباً اِربا بود امــانت لیــلا رسـید بنــی هاشـــــم به یاریِ مولا یا وَلـَـدی اکـبــــــر(۴) ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
بسم رب الحسین(۹) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت موجِ خروشان شد فرات از این هیبت وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ  ارباب آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل ضربهٔ سر خورد از  عمود نا غافل ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد دست علم گیرش به روی صحرا بود سرش به دامان حضرت زهرا بود غریب مـــادر وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس علقمــــه را پر کرد نوای  یا عبــاس "اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۵ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌
به نام خدا گفتگوی حضرت سکینه علیهاسلام با ذوالجناح 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر زمیــن کمتـر بزن پا از دلـم بُـردی قــرار اسب زیبــای پدر! حرفــی بـزن کمتـر ببـار سر به روی شانه ام بگذار و در گوشم بگو با پدر رفتی چرا برگشته ای بی شهسوار؟ آمـدی جانم به قربانت بگو بابا کجــاست؟ شهـرعشـق ما نگو دیگر شـده بی شهـریار در خضاب خون نشسته یال زیبـایت چرا؟ داغ سنگینی ست قطعاً علتِ این حالِ زار می خراشـد شیهــه ات روح تمام دشت را چشـم تو آلاله می پاشد به خـاک این دیار آتشــی انگــار در زیر سُـمَــت پنهــان شده پا بکوب آتـش بزن بر قلب سنـگ روزگـار در نگاهت راه گم کرده ست حیرت حیرتا! در صـدایت آه می سـوزد نهـان در آشکــار سایــهٔ مـــژگانِ  رازآلــود  را  بـرهــم  بـزن تا بریزد  چکه چـکه  غـربت از چشمان تار آمـدی تا طرح قابِ «عصرعاشورا» شـوی تا که این غربت  بماند تا همیشــه ماندگار آمــدی درس وفـا معنــا شـود بر کوفیــان رو شــود دســت جفــای مردمـان نا بکـار تا کجاهــا با پدر بودی؟ بگو ای ذوالجناح دیدی آیا پیــکرش را زیرِ سـُمّ  دَه سوار؟ گرچه حق رادریَمِ خون سر بریده دیده ای دیده خواهد شدحقیقت بر سرِ نِیْ آشکار نور مصبـاح الهُـدا هرگز نگردد بی فـروغ عالَـمـــی از او گرفتــه  آبِـرو  و اعتبــــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 🖊رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال اشعار در ایتا☝️
بسم رب الحسین(۱۰) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ (به سمت گـودال از خیــمه دویدم من) وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم  من سوختـــم از داغِ غـــربت  و تنهـــاییت وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن برای  امـــداد   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به نــی دیـدم ، برابرم  داداش امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه بــه روی  زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی به حنجــــر پاره همنـفـــس مــادر ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خیمه به غارت رفت دور از چشای تو بی تو دل از  دنیــا دیگـــه بریــدم من به خیمـــه آتیش زد کوفیِ بی احساس به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تاعَلَـمت داداش نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم تا نخَـمیــــدم من برای  تکـــرارِ   پیــام   این   نهــضــت رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی (کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گــریان تر از نگـــاه تو ، پیــدا نمی شود ماننـــد اشک چشـــم تو ، دریا نمی شود زخمی که شامیان به دلت با زبان ، زدند مـرهـــم پذیر نسیت ، مــداوا نمی شود داغی که جا گرفته به سینای سینه ات در قلب آسمان و زمین جا نمی شود گرچه عطش نشانده به دل ، زهر کین، ولی ماننـــد تشنـــه کــــامیِ بـابـا نمی شود آتـش کشیـــده بر دلم الشّـــام گفتنت جــانکاه تر از این غم عظمـا نمی شود هرگز کسی در این غــم غربت شبیه تو درد آشنــــایِ  زینـــب کبـــری نمی شود بر انهــدام کاخ ستــم ،هیـــچ خطبه ای مانند خطبــــه های تو غَـــــرّا نمی شود ما داغهـــای کرب و بلا را شنیـــده ایـم امــا شنیــــده مثـــل تماشــــا نمی شود یک عمـــر ، روزه دار عــــزای مُحـــرّمی افــــطار تو به آب و غـــذا وا نمی شود بـا خــاطرات ظهــــر عطـــــشناک کربلا آب  زلال ، بــر تــو گــــوارا  نمی شود با اشک و آه و روضه دلت خو گرفته است لبهای تو به خنــــده شکـــوفا نمی شود سجاده شـــاهدِ نَفَسِ سینه سوز توست ســجاده ات بـــدون تو معنـــا نمی شود ســجادهٔ تو فرش ستاره ست بین عرش فرشــی شبیــه عرش تو زیبــا نمی شود ماه فلک ز مــاه جبیــن تو روشــن است زیــرا ، بـدون نـورِ تـو پیــــــدا نمی شود پیشانی ات به مُهر و به معـراج می روی روحت به وقت سجده به تن جا نمی شود بر درگه تو حور و مَلَک بوســه می زنند هــر کــس عـــزیز عــــالم بالا نمی شود از غــــربت مــــزار تو ، امـا دلم شکست شمعـــی سرِ مــــزار تو پیـــدا نمی شود آبـــادیِ بقیـــــع تـــو ، ماننــــد کـــربــلا جز با ظهـــور مهـــدی زهـــرا نمی شود ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۵/۲۱ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
(بسم رب الحسین) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) تو قـــوت دلِ ، شـکســــته یا حسین تو سایهٔ سَرَمی حتی از روی نیزه ها حسین تویی که آبرو دادی با خونت به کربلا حسین (پــای عشـقــت تا ابـد می مـــانم حسین)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب شد همسفــرت، بالای نیزه سرت ای کاش می شد نبینم ، چشمای ترت(۲) تو دلخوشی من ، ز کوفه تا به شام تو سرپناه اهل حرم هستی میونِ ازدحام به اون سر بریده ات داداش ، روی نیزه ها سلام (ای کاش می شد نبینم ، چشمای ترت)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خاک تو ، خاک شفاست ، راه تو قبله نماست درگاهت جلوه ای از درگاه خداست (۲) پیچیده تو حرم ، دوباره عطر سیب دلم هوای حرمتو داره یا سید الغریب گرفته کرب و بلای زیبایت از این دلم شکیب (درگاهت جلوه ای از درگاه خداست)(۲) آرام جانم حسین ، دین و ایمانم حسین پای عشـقــت تا ابـد می مـانم حسین(۲) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شاعر : لیک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌