هدایت شده از شمس (ساقی)
زبانحال حضرت زینب (س)
#درس_عشق
شد اربعین و ز داغـت چو شمــع میسوزم
سیاه و سرخ و کبود است هر شب و روزم
از آن نفس کشم امـروز ، بعـد کــرب و بــلا
که درس عشـق تو را بر جهـــان بیــامــوزم
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
#اربعین_حسینی
اربعین آمد چهسان از غم ننالم یا أخا ؟
در عزایت روز و شب آشفته حالم یا أخا
بر فراز نیزه چون قرآن تلاوت کردهای
صوت تجويدت بپیچد در خیالم یا أخا
سر زدم بر چوبهٔ محمل ز داغی جانگزا
گَر ازین ماتم ننالم از چه نالم یا أخا ؟
با اسیران و یتیمان حرم در شامِ غم
همنوا با آه و افغان و ملالم یا أخا
تا که این دل میتپد در سینهام؛ با دشمنان
در جدالم ، در جدالم ، در جدالم یا أخا
پَرده از چهر یزیدِ دون کشیدم تا کنم
ظلم او را بر مَلا ، بر خلق عالم یا أخا
تا کنم تصویر شرح ماجرایت را به حق
میشود خامه به کف، قال و مقالم یا أخا
میکنم مظلومیات را بر همه عالم عیان
گر دهد، از لطف حق عمرم مجالم یا أخا
تا رقیّه دید رأسات را میان تشت خون
گشت پرپر، از غمت این نونهالم یا أخا
خواستم آگه نگردد دشمن از داغ دلم
مخفی از چشم عدو آهسته نالم یا أخا
خواستم تا نزد دشمن، خم نگردد قامتم
گرچه از بار مصیبت، چون هلالم یا أخا
چون تویی خون خدا و هست خونخواهت خدا
مُتّکی بر آن خدای ذوالجلالم یا أخا
اربعیناست و چو کوهی استوارم پیش خصم
تا بسوزد ، از شکیبِ بی مثالم یا أخا
شعر (ساقی) میزند آتش به جان عالمی
گر دهد شرح غم و درد و ملالم یا أخا
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1384
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
مربع ترکیب #حضرت_زینب سلام الله علیها
از همان روز که چشمم شده بر روی تو باز
کارم از بدو تولد شده با عشق آغاز
از همان روز که گفته ست به من مادر راز
از همان لحظه شدم من به سپاهت سرباز
وقت سرلشکری ام بود که ماندم تنها
در همان لحظه که گفتم به تو مهلا مهلا
باید اینک همه برنامه بچیند زینب
اولا فکر به سجاد کند در این تب
بعد فکری به رباب و اثر خشکی لب
بیشتر ، اینکه از این عشق بسازد مکتب
دست تو معجزه کرده است به قلب خواهر
کاش فکری بکنی بر شب سخت دختر
شده برنامه من از دل این تل اجرا
باید از لیله الاسرات برم محمل را
تا در آینده جهانی بشود عاشورا
آسمان هم بشود ریزه خور این صحرا
ابر وقتی که به اذن تو ببارد دیگر
نشود هیچ دل نازک زینب مضطر
جای عباس ، علمدار شده خواهر تو
جای اکبر شده در ماذنه پیغمبر تو
جای هفتاد ودو تن یک تنه شد یاور تو
ناخدا گشته به کشتی نجات آور تو
جای تو ، جای تو و جای تو و جای خودت
می زند بوسه بر آن دختر زیبای خودت
من به غیر از تو ندیدم که تماشا داری
این تویی که به لبم ذکر جمیلا داری
جا به هر بتکده و دیر و کلیسا داری
"آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری"
عشق من را به تو دریافته آخر نوحه
چون "امان از دل زینب" شده دم در نوحه
الامان از دل زینب ، چه کند با سر و تن
با تن این دو برادر چه کند جای حسن
جای حیدر چه بگوید که شود مرد سخن
جای مادر چه بپوشد به تنت پیراهن
الامان از دل زینب وای بر درد خودم
که فقط اشک بریزم به عملکرد خودم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
391.5K
نوحه زمزمه اربعین
چهل روزه حسینجان زینبت آواره گشته
چهل روزه که از دوری تو. بیچاره گشته
چهل روزه اسیرم، چهل روزه غریبم
چهل روزه برادر، شده هجران نصیبم
امیری حسین، و نعم الامیر شده ورد زبانم
دعاکن حسین، که من بعد تو دگر زنده نمانم
چهل روزه انیس اشک و درد وآه سردم
چهل روزه که صحراها رو باعشقت میگردم
به آه آتشینم،، به این قلب حزینم
ببند شو ای برادر، سفیر اربعینم
امیری حسین....
چهل روزه خبر داری تو غربت چی. کشیدم
سلامت اومدم اما داداش دیگه بریدم
به درد و غم اسیرم، غم تو. کرده پیرم
دعاکن پیش قبرت، همین الان بمیرم
امیری حسین...
خودم دیدم که اینجا زندگیمو سر بریدن
خودم دیدم که اینجا عرش و رو خاکا کشیدن
الا ای بی قرینه
همه دردم همینه
خودم دیدم که قاتل
نشسته روی سینه
امیری حسین...
شاعر : محمدی ناعم
#امام_حسین (ع)
#اربعین
#کربلا
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از شمس (ساقی)
#اربعین
غم عالم، اگر با ما قرین است
ز داغ سیّد و سالار دین است
از آن روزی که شد رأس شهیدان
فرازِ نیزه ها ، یک اربعین است.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#اربعین
امروز دلم به کربلا ، پل زدہ است
بر پور علی دست توسّل زدہ است
چل شام سحر گشت که خون شهدا
بر دشت بلا ز عشق غلغل زدہ است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
#اربعین
اربعین شاه دین آمد خدایا همدمی
تا که بر زخم دل زارم گذارد مرهمی
قطره قطره خون دل از دیده جاری شد ولی
دیدهام دریا شد و این دل نیاساید دمی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#کربلا
#حضرت_رقیه_س
#حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
به یاد چهار سالهی کربلا
#امام_باقر (علیهالسلام)
ظهر بود و لب از عطش لبریز،
تشنه ای حرف های سوزان داشت
مادری پای گریه ای می سوخت
کودکی، آرزوی باران داشت
کودکی چارساله با شوری
پا به پایِ سه ساله ای شیرین
هم صدا با نوای شش ماهه
مثل یک ابر،چشمِ گریان داشت
مردی از روی ماه، زیباتر،
قامتش از کمال، بالاتر،
رفت سوی فرات و بر دوشش
پرچمی بر فراز ایمان داشت
آب را تا به مشک نوشانید
رفت و دستانش از نفس افتاد
مشک هم در کنار بارشِ دست
گریه ای سرخ و آه جوشان داشت
مردی از نسل ایلیا برخاست
خواهرش گریه پشت پایش ریخت
تا که دریا، رسید بر گودال
هستی آشفت وقصد توفان داشت
عصر آن روز، هیزم آوردند
شعله در قلب خیمه ها بُردند
کودکی پابرهنه در آتش
می دوید و دلی پریشان داشت
کودک چارساله دید آن روز
آسمان،بی هوا زمین افتاد
روی صحرا،شریفه خاتون ماند
زخم بر پیکرش،فراوان داشت
کاروان تا به پای شام رسید
شام با آهِ او سراپا سوخت
کاخ را آن خرابه، ویران کرد
کاخ بی پایه،پای لرزان داشت
قصهی او به سر رسید، ولی
این سرآغازِ غصه ای ابدی است
قصه ها هرچه بوده،جز غم عشق
یک سرآغازِ رو به پایان داشت
✍ دکتر حسین محمدی مبارز
@adabkhane🏴
🚩حضرت شریفه خاتون،بنت امام حسن مجتبی (سلامالله علیهما)،پس از واقعه کربلا، جراحات زیادی برداشته و در راه،از روی شتر اسیران به زمین افتاده و به شهادت رسیدند و به دست امام سجاد و حضرت زینب (سلامالله علیهما) به خاک سپرده شد.مزار وی به حرم طبیب اهل بیت (ع) معروف است.
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
به یاد چارساله کربلا.mp3
8.09M
به یاد چهار ساله کربلا
امام باقر(علیه السلام)
شعر و خوانش:
🎙دکتر محمدی مبارز
@adabkhane🚩
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن»
#حضرت_زینب_س
پس از تو جان برادر، چه رنجها که کشیدم
چه شهرها که نگشتم، چه کوچه ها که ندیدم
به سختجانی خود آن قدَر نبود گمانم
که بی تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم
برون نمود در آندم که خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجهی غم، جامه هر زمان بدریدم
چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی
هلال وار ز بار مصیبت تو، خمیدم
زدم به چوبهی محمل سر، آن زمان که سر نی
به نوک نیزهی خولی، سر چو ماه تو دیدم
ز تازیانه و طعن سنان و طعنهی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم
میان کوچه و بازار شام، پای پیاده
سر از خجالت نامحرمان به جیب کشیدم
شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
ز راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم
ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم
از این حکایت جانسوز، (جودیا) صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک همچو شهیدم
شاعر: جودی خراسانی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانالها و گروههای مرتبط،حذف نام شاعر و منبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع) نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─