هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب)
#مدح
#وفات
#حضرت_زینب
(اگر زینب نبود)
کــربــلا در اختفـــا میشد اگر زینب نبود
ظهــر عـاشورا فنــا میشد اگر زینب نبود
پــرچــم اســلام میافتـــاد بر روی زمیـن
پــرچــم ظــالم بپـا میشد اگر زینب نبود
محــو میشد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا
عشق بی قدر و بهـا میشد اگر زینب نبود
قصــهی جـانســوز ســـالار شهیــد نیــنوا
عـاری از شور و نوا میشد اگر زینب نبود
بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود
اندک اندک بی صـدا میشد اگر زینب نبود
از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها
بیخبــر ، خلق خـدا میشد اگر زینب نبود
صحنـهی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا
بی گمان، بی اعتـــنا میشد اگر زینب نبود
جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی
از زمین کی جـابجـا میشد اگر زینب نبود
تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله
در فراموشی رهـــــا میشد اگر زینب نبود
پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین
بیشتر از هـم جـــدا میشد اگر زینب نبود
ظلم و جور شمر و ابن سعد و عمّال یـزید
محـو از روی و ریــا میشد اگر زینب نبود
در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل ، تا ابد
حق مطلب کـِـی ادا میشد اگر زینب نبود
کشتی اســلام میشد غــرق از بعد حسین
تا ابد ، بی نــاخـــدا میشد اگر زینب نبود
ظــالــم مطلق ، یــزیــد دون میان مسلمین
لایــق حمـــد و ثنـــا میشد اگر زینب نبود
گــوش عـالم بیخبــر میماند از بیــداد او
قصـه از این مـاجـرا میشد اگر زینب نبود
(ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان
کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است
کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است
گفت با قبرِ برادر، قافله ســــــــــــالارِ صبر
مدفنِ خـــــون خدا، جانا مزار زینب است
عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید
لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است
هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین!
شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است
این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر
از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است
هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت
از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است
من نمیگویم چه شد در کوفه و شام بلا
خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است
این بدنهای کبود و چهرههای زخم زخم
از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است
چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان
رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است
صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود
حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است
زیر پای اسبها دیدم سرت بازیچه شد
حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است
نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت
تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است
وای از لفظِ کنیزی، وای از بیگانگان
دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است
آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب
سید سجاد مات از ابتکار زینب است
خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد
تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است
شعر: حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
#حضرت_زینب سلام الله علیها
خانه روشن شده از زینت بابای حسن
یک عروسک شده سر فصل هدایای حسن
شده شیرینی بیداری و رویای حسن
موج در موج شد از او دل دریای حسن
مرد مانند اسد هست و چنان زهره زن است
چه رقابت سر او بین حسین و حسن است
هیچکس نیست در این شور چنان شور حسین
اشک شوق است به چشمان پر از نور حسین
سر زده پرتوش از سینه منشور حسین
مثل پروانه به این شعله شده طور حسین
این حسین است که عالم همه دیوانه اوست
این حسین است که زینب همه پروانه اوست
آمده تا که کند کرب و بلا را کامل
تا که دلبر بشود یا ببرند از او دل
تا دهد خون خدا از مدد او حاصل
تا کند از همه ی قافله حل مشکل
شاید از خیمه ی او عطر علی می بارد
که ابالفضل هوای حـــــرمش را دارد
زینت اب شده یعنی که پدر تنها نیست
مادر مادر و بابا که فقط زهرا نیست
جمله ای مثل جمیلای خودش زیبا نیست
عاشقی نیست که در محضر او شیدا نیست
پای یک قول که داده ست به مادر یک روز
نیم قرن است که پایش به رکاب است هنوز
پنج ساله است که بانوی بزرگ خانه است
بال می سوزد و در مطبخ جان پروانه ست
به عرب هست عقیله به عجم فرزانه است
چه اسیری ست؟ که یک مکتب آزادانه ست
سر ترین باشد و سر را بدهد سرور نه
جان و جانانه ببخشد به جفا معجر نه
شعر:زینت کریمی نیا(شیدای زینب )
http://eitaa.com/sheydayezeynabsalamolahalayha
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب)
#مدح
#حضرت_زینب
(اگر زینب نبود)
کــربــلا در اختفـــا میشد اگر زینب نبود
ظهــر عـاشورا فنــا میشد اگر زینب نبود
پــرچــم اســلام میافتـــاد بر روی زمیـن
پــرچــم ظــالم بپـا میشد اگر زینب نبود
محــو میشد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا
عشق بی قدر و بهـا میشد اگر زینب نبود
قصــهی جـانســوز ســـالار شهیــد نیــنوا
عـاری از شور و نوا میشد اگر زینب نبود
بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود
اندک اندک بی صـدا میشد اگر زینب نبود
از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها
بیخبــر ، خلق خـدا میشد اگر زینب نبود
صحنـهی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا
بی گمان، بی اعتـــنا میشد اگر زینب نبود
جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی
از زمین کی جـابجـا میشد اگر زینب نبود
تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله
در فراموشی رهـــــا میشد اگر زینب نبود
پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین
بیشتر از هـم جـــدا میشد اگر زینب نبود
ظلم و جور شمر و ابن سعد و عمّال یـزید
محـو از روی و ریــا میشد اگر زینب نبود
در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل ، تا ابد
حق مطلب کـِـی ادا میشد اگر زینب نبود
کشتی اســلام میشد غــرق از بعد حسین
تا ابد ، بی نــاخـــدا میشد اگر زینب نبود
ظــالـم مطلق ، یــزیـد دون میان مسلمین
لایــق حمـــد و ثنـــا میشد اگر زینب نبود
گــوش عـالم بیخبــر میماند از بیــداد او
قصـه از این مـاجـرا میشد اگر زینب نبود
(ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان
کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است
کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است
گفت با قبرِ برادر، قافله ســــــــــــالارِ صبر
مدفنِ خـــــون خدا، جانا مزار زینب است
عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید
لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است
هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین!
شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است
این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر
از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است
هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت
از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است
من نمیگویم چه شد در کوفه و شام بلا
خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است
این بدنهای کبود و چهرههای زخم زخم
از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است
چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان
رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است
صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود
حرفها…در گریۀ بی اختیار زینب است
زیر پای اسبها دیدم سرت بازیچه شد
حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است
نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت
تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است
وای از لفظِ کنیزی، وای از بیگانگان
دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است
آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب
سید سجاد مات از ابتکار زینب است
خواستند آهی کِشَم، اما خدا امداد کرد
تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است
شعر: حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از شیدای زینب (سلام الله علیها)
مربع ترکیب #حضرت_زینب سلام الله علیها
از همان روز که چشمم شده بر روی تو باز
کارم از بدو تولد شده با عشق آغاز
از همان روز که گفته ست به من مادر راز
از همان لحظه شدم من به سپاهت سرباز
وقت سرلشکری ام بود که ماندم تنها
در همان لحظه که گفتم به تو مهلا مهلا
باید اینک همه برنامه بچیند زینب
اولا فکر به سجاد کند در این تب
بعد فکری به رباب و اثر خشکی لب
بیشتر ، اینکه از این عشق بسازد مکتب
دست تو معجزه کرده است به قلب خواهر
کاش فکری بکنی بر شب سخت دختر
شده برنامه من از دل این تل اجرا
باید از لیله الاسرات برم محمل را
تا در آینده جهانی بشود عاشورا
آسمان هم بشود ریزه خور این صحرا
ابر وقتی که به اذن تو ببارد دیگر
نشود هیچ دل نازک زینب مضطر
جای عباس ، علمدار شده خواهر تو
جای اکبر شده در ماذنه پیغمبر تو
جای هفتاد ودو تن یک تنه شد یاور تو
ناخدا گشته به کشتی نجات آور تو
جای تو ، جای تو و جای تو و جای خودت
می زند بوسه بر آن دختر زیبای خودت
من به غیر از تو ندیدم که تماشا داری
این تویی که به لبم ذکر جمیلا داری
جا به هر بتکده و دیر و کلیسا داری
"آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری"
عشق من را به تو دریافته آخر نوحه
چون "امان از دل زینب" شده دم در نوحه
الامان از دل زینب ، چه کند با سر و تن
با تن این دو برادر چه کند جای حسن
جای حیدر چه بگوید که شود مرد سخن
جای مادر چه بپوشد به تنت پیراهن
الامان از دل زینب وای بر درد خودم
که فقط اشک بریزم به عملکرد خودم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب)
ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا
#مدح
#روز_پرستار
#حضرت_زینب
(راوی نینوا)
کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است
مظهــر شور و شهــامـت زینب است
آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین
بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است
آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی
داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است
آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام
کـرد یــاران را زعــامـت زینب است
در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم
اُسـوهی مِهــر و کـرامـت زینب است
از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان
روسپید و راست قـامت زینب است
آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان شکن
کرد دشمــن را مــلامـت زینب است
بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا
با همه رنـج و وخــامـت زینب است
بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار
در پـرســتاری عــلامـت زینب است
آن کـه دشمــن میشـود از حِلـــم او
غــرق دریـــای نــدامــت زینب است
آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)!
داده عــزت بـر کــلامـت زینب است
آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم
خـامـه را کرده غــلامـت زینب است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب)
#مدح
#وفات
#حضرت_زینب
( کوه صبر)
سیـنه مالامالِ درد و غـــم، بـرای زینب است
مرغ جانم نــوحــهپــرداز عــزای زینب است
کیست زینب؟ قـافلـه سـالار مِحنـتدیـدگـان
اینکه گویم شمّهای از مـاجــرای زینب است
کـوه صــبر و استقامت بود و هرگز خـم نشد
کـوه اگرچه از حقـارت، زیـر پـای زینب است
ناظــر رأس جــــدای شـــاهِ دیـــن در نیــــنوا
دیـدهی مِحنـت کـشِ دَردآشــنای زینب است
بوسه زد در کــربــلا، بر بـوسهگـاه تیــغِ کیـن
عقل، ماتِ وسعتِ صـبر و رضایِ زینب است
بــود همگـــام عـــزیـــزان حســین تشـنه لب
سوی شامِ غـم که این از اعتـلای زینب است
گر نـوای کـربـلا، بـر گــوش عــالـم آشــناست
حاصل آن خطبــه و بـانگ رسـای زینب است
هر که گویی دیـده مــاتــم در زمانه بیدرنـگ
در حقیقت هر که باشد در قفــای زینب است
از وفـــاداری و صـــبر و بـــردبـــاری هــای او
عـالمی شرمندهی مِهـــر و وفـــای زینب است
حـاتـم طـایی که باشد شهـرهی جـود و سخـا
چون گدایی در برِ جـود و سخای زینب است
بسکه غـم دید و صبوری کرد و هرگز دم نزد
سـوگـوار مــرگ او حتی خــــدای زینب است
(ساقی) غمـدیـده گوید: تسلیت بر شـیعیــان
گرچه خود گریان ز داغ جانگزای زینب است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1385
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب)
ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا
#مدح
#حضرت_زینب
(راوی نینوا)
کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است
مظهــر شور و شهــامـت زینب است
آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین
بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است
آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی
داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است
آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام
کـرد یــاران را زعــامـت زینب است
در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم
اُسـوهی مِهــر و کـرامـت زینب است
از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان
روسپید و راست قـامت زینب است
آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان شکن
کرد دشمــن را مــلامـت زینب است
بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا
با همه رنـج و وخــامـت زینب است
بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار
در پـرســتاری عــلامـت زینب است
آن کـه دشمــن میشـود از حِلـــم او
غــرق دریـــای نــدامــت زینب است
آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)!
داده عــزت بـر کــلامـت زینب است
آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم
خـامـه را کرده غــلامـت زینب است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1388
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل_مثنوی
خطابۀ خورشید
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال...
من از نواحی «اللهُ نور» میآیم
من از زیارت سر در تنور میآیم
من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا
من از طواف حریم حضور میآیم
درون سینهام، اشراق وادی سیناست
من از مجاورت کوه طور میآیم
سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف
شکسته بال و پر، اما صبور میآیم
هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگرچه زنده ز آفاق دور میآیم
ضمیر روشنم آیینهٔ فریباییست
و نقش خاطر من آنچه هست، زیباییست
سرود درد به احوال خسته میخوانم
نماز نافلهام را، نشسته میخوانم...
ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم
پیام خون و شرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم
به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند
سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند
میان آن همه خاکستر فراموشی
صدای زنگ جرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردم پیمانشکن، سخن گفتم
صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ...
::
هلا جماعت نیرنگباز، گریه کنید
چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید
اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما
خداکند نشود خشک، اشک چشم شما
شما که دامن حق را ز کف رها کردید
شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید
شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید
شما که دشمن بیداری و گرانخوابید
شما ز چشمهٔ خورشید دور میمانید
شما به نقرهٔ آذین گور میمانید
شما که روبروی داغ لاله اِستادید
چه تحفهای پی فردای خود فرستادید؟
شما که سست نهادید و زشت رفتارید
به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید
عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست
بهجای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست
شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید
شما که دامن خود را به ننگ آلودید
دریغ، این شب حسرت سحر نمیگردد
به جوی، آبروی رفته برنمیگردد
به خون نشست دل از ظلم بیدریغ شما
شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما
شما که سید اهل بهشت را کشتید
چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید
گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه
چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله...
به جای سود ز سودای خود زیان بُردید
امید و عاطفه را نیز از میان بردید
شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خوردهست
کجا شمیم وفا بر مشامتان خوردهست؟
شما که در چمن وحی آتش افروزید
در آتشی که بر افروختید میسوزید
چه ظلمها که در آن دشتِ لالهگون کردید
چه نازنین جگری از رسول، خون کردید
چه غنچهها که دل آزرده در حجاب شدند
به جرم پردهنشینی ز شرم آب شدند
از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون
زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون
فضا اگر چه پر از نالههای زارِ شماست
شکنجههای الهی در انتظار شماست
مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد
کسی به یاریتان، قد علم نخواهد کرد
شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد
و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ
::
سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد
کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد
هلال یک شبهام را به من نشان دادند
دوباره نور به این چشم خونفشان دادند...
به کاروان شقایق به یاسهای کبود
نسیم عاطفه از یار مهربان دادند
دوباره در رگ من خون تازه جاری شد
دوباره قلب صبور مرا تکان دادند
دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود
صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود
به شوق آنکه به باغ بنفشه سر بزند
دوباره همسفر گلفروشم آمده بود
صدای روحنوازش غم از دلم میبرد
اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود
دلم چو محمل من روشن است میدانم
صدا صدای حسین من است، میدانم
هلال یکشبهٔ من که روبروی منی!
که آگه از دل تنگ و بهانهجوی منی!...
خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم
خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم
بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد
ز موجخیز حوادث به ساحلم بِبَرد...
شبی که خواهر تو در نماز نافله بود
تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود
چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت
سهساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت...
امام آینهها طوقِ گُل به گردن داشت
امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت
مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد
ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد
برای دیدن ما صف نمیزدند ای کاش
میان گریهٔ ما کف نمیزدند ای کاش...
کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید
سر تو آینهگردانِ طشت زر گردید
الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا
مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا
اگر چه آیتی از دلبریست گیسویت
چه روی داده که خاکستریست گیسویت؟
سکوت در رَبَذه از ابیذران هیهات
لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات
خدا کند پس از این آفتاب شرم کند
عطش بنوشد و از روی آب شرم کند
ستارهای پس از این اتفاق سر نزند
«شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند
#محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
هدایت شده از کانال اشعار شمس (ساقی)
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب)
#مدح
#حضرت_زینب
(اگر زینب نبود)
کـربـلا در خود رها میشد اگر زینب نبود
ظهــر عاشورا فنــا میشد اگر زینب نبود
پــرچــم اســلام میافتـــاد بر روی زمیـن
پــرچــم ظــالم بپـا میشد اگر زینب نبود
محــو میشد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا
عشق بی قدر و بهـا میشد اگر زینب نبود
قصــهی جـانســوز ســـالار شهیــد نیــنوا
عـاری از شور و نوا میشد اگر زینب نبود
بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود
اندک اندک بی صـدا میشد اگر زینب نبود
از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها
بیخبــر، خلق خــدا میشد اگر زینب نبود
صحنـهی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا
بی گمان، بی اعتـــنا میشد اگر زینب نبود
جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی
از زمین کی جـابجـا میشد اگر زینب نبود
تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله
در فراموشی رهـــــا میشد اگر زینب نبود
پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین
بیشتر از هـم جـــدا میشد اگر زینب نبود
ظلم شمر و ابن سعدِ نحس و عمّال یـزیـد
محو از روی و ریــا میشد اگر زینب نبود
در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل تا ابـد
حق مطلب کـِـی ادا میشد اگر زینب نبود
کشتی اسـلام میشد غــرق از بعد حسین
تا ابـد بی نــاخـــدا میشد اگر زینب نبود
ظــالـم ملعـون، یــزیـد دون میان مسلمین
لایـق حمـــد و ثنـــا میشد اگر زینب نبود
گــوش عـالم بیخبــر میماند از بیــداد او
قصـه از این مـاجـرا میشد اگر زینب نبود
(ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان
کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1391
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
36.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهلمین دوره ی شب های شعر عاشورا.....شیراز سومین حرم اهل بیت.... مردادماه1404
برای رباب و چهل روز سوختنش
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
#اربعین
#کربلا
#حضرت_زینب
#سیده_اعظم_حسینی
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─