eitaa logo
شمس (ساقی)
488 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ یٰا جواد الائِمّه ادرکنی ⚫️ ای که از جود، تو را جامِ محبّت دادم دادی اکنون به کدامین گنهم بر بادم؟ جرعه‌ای آب طلب کردم و با زهرِ جفا پاسخم دادی و بر روی زمین افتادم جگرم سوختی ای همسر بی‌مِهر و وفا کز لهیب‌اش برود تا به فلک ، فریادم کی روا بود که چون ماهی افتاده به دام صید ، من باشم و باشی تو مرا صیّادم پدرم را پدرت کشت به زهر تزویر تو هم امروز شدی چون پدرت جلادم گرچه بودم همه‌ی عمر به‌دام تو اسیر ولی اکنون که شدی قاتل من ، آزادم گَر ز طوفان تو شد خانه‌ی عمرم ویران من ز ویرانی تو تا به ابد ، آبادم ای جوادی که به حق مظهر جودی و کرم شود آیا به نگاهی بکنی امدادم ؟! (ساقی) غمزده‌ام کز غم تو نوحه‌گرم آنچنان که نرود داغ غمت ، از یادم . سید محمدرضا شمس (ساقی) 1383 eitaa.com/shamssaghi
(ضرب المثل) مُعلّـــق ، گر زنی در نــزد غــــازی کنی با آبــــروی خویش ، بــــازی چو مشتت می‌شود در نزد او باز نــدارد بر تو هــرگــز ، سرفــرازی سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا ( کوه صبر) سینه ، مالامالِ درد و غـــم بـرای زینب است مرغ جانم نــوحــه‌پــرداز عــزای زینب است کیست زینب؟ قـافلـه سـالار مِحـنت دیـدگـان این‌که گویم شمـه‌ای از مـاجـرای زینب است کیست زینب؟ همره و همگام اطفــال حسین سوی شامِ غـم که این از اعتـلای زینب است کیست زینب؟ کوه صبر و استقامت در جهان کوه گفتم کـوه هم خود زیر پـای زینب است کیست زینب؟ ناظــر رأس جــدای شـاه دیـن دیده‌ی مِحنت کش و دَردآشــنای زینب است بوسه زد در کــربــلا، بر بـوسه‌گـاه تیــغِ کیـن این نشانِ وسعـتِ صـبر و رضایِ زینب است گر نـوای کـربـلا، بـر گــوش عــالـم آشــناست حاصل آن خطبــه و بـانگ رسـای زینب است هر که گویی دیـده مــاتــم در زمانه بی‌درنـگ در حقیقت هر که باشد در قفــای زینب است از وفـــاداری و صـــبر و بـــردبـــاری ‌هــای او عـالمی شرمنده‌ی مِهـــر و وفـــای زینب است حـاتـم طـایی که باشد شهـره‌ی جـود و سخـا چون گدایی در برِ جـود و سخای زینب است بس‌که غم دید و صبوری کرد و شاکر بود نیز سـوگـوار مــرگ او حتی خــــدای زینب است (ساقی) غمـدیـده گوید: تسلیت بر شـیعیــان گرچه خود گریان ز داغ جانگزای زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1385 eitaa.com/shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلیـكِ یَا أُمُّ المَصائِب) ا࿐❁❈࿐✿࿐❁❈࿐ا (راوی نینوا) کــوهِ صـبر و اسـتقامـت زینب است مظهــر شور و شهــامـت زینب است آن کـه از قــدقــامــتِ عشـق حسـین بست قـامـت تـا قیـامـت زینب است آن کـه در دشــت بـــــلای عـــاشــقی داد یـک دنیـــا غــرامـت زینب است آن کــه در راہ اســارت، سـوی شــام کـرد یــاران را زعــامـت زینب است در پـــرســـــتـاری طفــــلان یـتـــیـم اُسـوه‌ی مِهــر و کـرامـت زینب است از غیــوری ، پیـش چشـم دشمنــــان روسپید و راست قـامت زینب است آن کـه با یک خطبــه ی دنـدان‌ شکن کرد دشمــن را مــلامـت زینب است بــــرتــــریـــن راوی دشــتِ نیــــنـوا با همه رنـج و وخــامـت زینب است بــر پــرســتاران بــا مجـــد و وقــار در پـرســتاری عــلامـت زینب است آن کـه دشمــن می‌شـود از حِلـــم او غــرق دریـــای نــدامــت زینب است آن کـه بــا نــام همــامـش ، (ساقیا)! داده عــزت بـر کــلامـت زینب است آن کـه در این شعـــرِ شــیوا از کــرم خـامـه را کرده غــلامـت زینب است سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi
(السَّلامُ عَلیكِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب) (اگر زینب نبود) کــربــلا ، نـا آشـــنا می‌شد اگر زینب نبود ظهــر عاشورا فنـــا می‌شد اگر زینب نبود پــرچــم اســلام می‌افتـــاد بر روی زمیـن پــرچــم ظــالم بپـا می‌شد اگر زینب نبود محــو می‌شد مــاجــرای عــاشقــان کربـلا عشق بی قدر و بهـا می‌شد اگر زینب نبود قصــه‌ی جـان‌ســوز ســـالار شهیــد نیــنوا عـاری از شور و نوا می‌شد اگر زینب نبود بانگ هل من ناصری که نصرت اســلام بود اندک اندک بی‌ صـدا می‌شد اگر زینب نبود از سر بی جسم شـاه دین به روی نیــزه ها بی‌خبــر ، خلق خـدا می‌شد اگر زینب نبود صحنـه‌ی ایثـــار هفتــاد و دو یــار بــاوفــا بی گمان، بی اعتـــنا می‌شد اگر زینب نبود جسم صدچـاک علی اکبــر، عزیز مصطفی از زمین کی جـابجـا می‌شد اگر زینب نبود تیــر و حلــق اصغــر و دست پلیــد حرمله در فراموشی رهـــــا می‌شد اگر زینب نبود پیکـــر و دســتان سقـــای علمـــدار حسین بیشتر از هـم جـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظلم و جور شمر و ابن سعد و عمّال یـزید محـو از روی و ریــا می‌شد اگر زینب نبود در بیــان ماجـرای حـــق و بــاطــل ، تا ابد حق مطلب کـِـی ادا می‌شد اگر زینب نبود کشتی اســلام می‌شد غــرق از بعد حسین تا ابد ، بی نــاخـــدا می‌شد اگر زینب نبود ظــالـم ملعون ، یــزیـد دون میان مسلمین لایـق حمـــد و ثنـــا می‌شد اگر زینب نبود گــوش عـالم بی‌خبــر می‌ماند از بیــداد او قصـه از این مـاجـرا می‌شد اگر زینب نبود (ساقیا) از ماجــرای کــربــلا ، بر شیعیـــان کرد زینـب دختــر شـیر خــدا حق را بیــان سید محمدرضا شمس (ساقی) 1391 eitaa.com/shamssaghi
(السَّلامُ عَلیكِ یا زینَب الکبری) زینب آندم که عنایت ز سوی داور شد فاطمه، مفتخر از زادن این دختر شد درِ رحمت به روی مَنبع رحمت شد باز چون عنایت به علی، فاطمه‌ای دیگر شد زینب آن نور دل حضرت زهرا و علی که ز انوار رخش ارض و سما انور شد بود بی‌تاب و شد آرام در آغوش حسین هم دل‌آرامِ برادر، سپس آن دلبر شد چون حسین دید شکیبایی او را ، فهمید یاورش اوست که اعطا ز سوی داور شد فضّه آمد که بگیرد ز حسین او را دید اشک، جاری به رخ دختر پیغمبر شد گفت بر فاطمه: جانم به فدایت بانو گریه‌ات چیست که گویی به دلم خنجر شد گفت رازی‌است نهفته به دلم، از پدرم چون به یاد آمدم آن راز، دلم مجمر شد سال‌ها طی شد و هنگامه‌ی آن راز رسید وقت بوسیدن رگ ، با دو لب خواهر شد راهی دشت بلا گشت حسین آن شه عشق که در آن واقعه ، سرمستِ مِی کوثر شد زینب آن نادره‌ی عصمت و ایثار و شکیب که در آن دشت بلا یک تنه یک لشکر شد ـ چونکه میخواست شود ناظر اجلال حسین همره قافله‌ی عشق، در آن منظر شد دو پسر داشت که در راهِ خدا کرد فدا گرچه از حیثِ دگر، زینب نام آور شد دختر شیر خدا ، خواهر شاه شهدا عمه نه! بهر اسیران حرم، مادر شد با اسیران به‌سوی شام ستم بود به مِهر غمگسار اسرا ، زینب غم پرور شد چون رسیدند به کاخ ستم و ظلم یزید چه بگویم که در آنجا بخدا محشر شد رأس خونین شهنشاه شهیدان در تشت پیش چشمان رقیه، ستمی دیگر شد این ستم با که توان گفت که این طفل حزین در کنار سر شاه شهدا ، پرپر شد زینب آن نادره‌ی صبر، عنان از کف داد دیده‌ها خیره بر آن شوکت و زیب و فر شد خواست بر باد دهد هیمنه‌ی ظالم را رفت در مسجد و با هیمنه بر منبر شد خطبه‌ای کرد بیان، نزد یزید ملعون که همه پستی این قوم، نمایانگر شد موج آسا به خروش آمد، تا کشتی ظلم غرق در بحر حقارت به عیان یکسر شد ریخت بر هم همه‌ی شوکت پوشالی‌شان که یزید از غم رسوایی‌شان، چنبر شد قصه‌ی زینب و سالار شهیدان این بود کربلا فخر خداوند جهان‌گستر شد گرچه از مولد و میلاد سخن می‌گفتم نام زینب به لبم آمد و دل مضطر شد چونکه این نام، عجین گشته به محنت، ناگاه شعر میلادیه، بر مرثیه‌ای منجر شد دانم آنقدر، که این نام مبارک، امشب موجب فخر من و زینت این دفتر شد (ساقیا) کرب و بلا زنده اگر مانده هنوز همه از صبر و شکیبایی این خواهر شد نه فقط کرب و بلا، بلکه دوباره اسلام زنده از شوکت این دختر دانشور شد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 eitaa.com/shamssaghi
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (لَولاك لَمٰا خَلَقتُ الْاَفلاك) (دلیل خلقت) من کی‌ام؟ من بِن عم و داماد خیرالمرسلینم من کی‌ام؟ من بوتراب و رشته‌ی حبل المتینم من کی‌ام؟ مولود کعبه ، زاده‌ی بیت خدایم من قسیمُ النّار وَالجنة ، به هنگام جزایم من کی‌ام؟ آیینه‌دار پر فروغ ذوالجلالم من کی‌ام؟ کانون قرآن خدای لایزالم من کی‌ام؟ من ترجمان خلقت و کون و مکانم من فروغ لایزال هم زمین و آسمانم من کی‌ام؟ شیرازه‌ی قرآنِ ربّ العالمینم کاتب وَحی‌ و کلامُ الله ناطق، روح دینم من کی‌ام؟ من وارث یاسین و طاها و ضحایم من ولیّ حقم و ، خلق خدا را ، رهنمایم من کی‌ام؟ من فاتح صفین و خیبر، هم حنینم انبیا را غیر احمد (ص) هادی و نور دوعینم من کی‌ام؟ من شیعیان را برترین حصن حصینم من به فرمان خدا بعد از محمد (ص) جانشینم من کی‌ام؟ باب امام مجتبی و زینبینم همسر زهرایم و بابِ اَباالفضل و حسینم من کی‌ام؟ من مظهر ایمان و شرح اِنّمایم من شهنشاهِ ولا ، گنجینه ی سِرّ خدایم من کی‌ام؟ دست خدای لم یزل، در آستینم بعد احمد ، برترین از فرش تا عرش برینم من چراغِ معرفت ، بر جمله‌ی خلق جهانم من شفیعِ روز محشر ، بر تمامِ بندگانم قبضه‌دار ذوالفقار و شاهِ مُلکِ لافتایم در مَهالِک، هالِکِ اعدایِ دینِ مصطفایم بر کلیم الله ، اعجاز خدای راستینم روحبخش بی‌قرینِ عیسیِ گردون ‌نشینم حیدرِ کرّار ، شاه لافتیٰ ، شیرِ خدایم بینوایان را معینم دردمندان را دوایم بر یتیمانم پدر ، بر داغداران دلنوازم من شهیدِ مسجدِ کوفه به هنگام نمازم من ولی اللّهِ عدل آرایِ ربّ العالمینم "من علی عالی اعلیٰ امیر المؤمنینم" من دلیل خلقت هستیّ و ، کلّ ماسَوایم (ساقی) کوثر همان ممدوحِ حق در هل‌اتایم سید محمدرضا شمس (ساقی) 1388 eitaa.com/shamssaghi
(وقت ِ مُـردن) اگر ز مِهـــر نیـایی به وقت مُـــردن من ملول می‌شوی از طرزِ جان سپردن من هلاک عشـق تو مرگ از حیات نشنـاسد تفـــاوتـی نکنـــد مُــردن و نمـــردن من درین چمن که خــزان و بهــار همدستند عجب مدار به فصل گُــل از فسردن من گهی که یـاد رقیـبان کنی ز الفت نیست بهــانـه‌ای‌ست بـرای زِ یـــاد بُـــردن مـن حــریــف دلشـــده ی پــاکبـــاز می‌دانـد که راز ِ بــردن مـن بـود در نبـــردن مـن زمانه جز گُــل داغی که رویَد از خـاکـم چه حاصلی بَرد از خونِ دل فشردن من رهیـن منّـت اشکـم که زنـــده می دارد همیشه خـاطــره ی دردِ دل شمردن من اگـر که با تو گنــاه است عشق ورزیدن گنــاه ِ جمله ی دلدادگان بـه گــردن من استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) eitaa.com/shamssaghi
(اربابِ ریا) کاش می‌شد گرهِْ خلق خدا بگشایند یا در عیش ، به روی فقرا بگشایند کاش ارباب حقیقت ز سراپرده‌ی غیب پرده از چهره‌ی ارباب ریا بگشایند شاید آندم که گشودند نقاب از رخ خلق پرده‌ای هم ز روی ما و شما بگشایند دارم امّید، مبادا که به شکوت گوییم : که چرا پرده ز رخساره‌ی ما بگشایند؟ کاشکی هاتف غیبی بدهد مژده‌ی وصل تا همه دیده بر آن ماه_لقا بگشایند اگر آن یوسف گمگشته ز ره باز آید چشم یعقوب‌وشان را به شِفا بگشایند آن جماعت که ز تزویر و ریا بیزارند گره از کار تمام ضعفا بگشایند گرچه عمری‌ا‌ست که وابسته‌ی دنیا شده‌ایم عاقبت بند تعلّق، ز قضا بگشایند این جهان گذران را بگذاریم و رویم تا که دروازه‌ی دنیای بقا بگشایند یادم آمد ز شهیدان منا و عرفات ـ که در آن فاجعه می‌شد که فضا بگشایند؟ وحدت خلق، اگر باور اسلامی داشت می‌شد آنگاه که : درها ز قفا بگشایند وای‌از آن لحظه که حجاج درآن دشت مخوف سعی‌شان بود که درهای منا بگشایند تا که شاید ز چنان معرکه جان در ببرند کاش می‌شد ز منا تا به صفا بگشایند نشد آنگونه و ای‌کاش! درین دار فنا درب دوزخ به روی اهل جفا بگشایند (ساقیا) گیج و خماریم و خراب افتادیم «بوَد آیا که در میکده ها بگشایند» سید محمدرضا شمس (ساقی) 1394/10/26 eitaa.com/shamssaghi
(اَلسّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) مروه‌ی عشق و صفا باشد حسین ناسخ جور و جفا باشد حسین شاهکار ِ کردگار ِ لایزال مفخر ارض و سما باشد حسین گوهر شهوار دریای شرف قلزم بی انتها باشد حسین پور شیر حق ، علی مرتضا زاده‌ی خیرالنسا باشد حسین سبط پیغمبر ، سپهسالار دین نور چشم مصطفا باشد حسین افتخار لوح و کرسی و قلم خامس آل عبا باشد حسین شیعیان را در طریقت ، پیشوا منجی شاه و گدا باشد حسین پاسدار جان نثار کوی عشق اسوه‌ی صبر و رضا باشد حسین رتبه ی «ثاراللهی» دارد به کف چون خدایش خونبها باشد حسین از شعاع طلعتش ، در آسمان مِهر گردون را ضیا باشد حسین مَظهر عشق است و اکسیر وفا عالمی را کیمیا باشد حسین داد در قنداقه فطرس را شفا برترین دارالشفا باشد حسین امر حق را کرد درس بندگی مکتب «قالوابلیٰ» باشد حسین حافظ و احیاگر دین مبین منجی دین خدا باشد حسین گرچه زهرا را بُود مَهریه آب تشنه کام نینوا باشد حسین اهل‌بیت خود فدای حق نمود قدوه‌ی جود و سخا باشد حسین آنکه داده اکبر و اصغر ، وَ چون قاسم شیرین لقا ، باشد حسین آنکه شد خم قامتش وقتی شنید ادرك ادرك یا اخا ، باشد حسین آنکه هفتاد و دو یار باوفا داد در دشت بلا باشد حسین آنکه در میدان عقل و عشق و دین شد سر از پیکر جدا باشد حسین آنکه از بعدِ شهادت دست کین بر لبش زد بوریا باشد حسین خاک کویش سرمه‌ی چشم فلک دردمندان را ، دوا باشد حسین مضجع ذی رفعتش محراب عشق قبله ی ایزد نما باشد حسین بخت شیعه ملتزم بر عشق اوست دوش هستی را هما باشد حسین یاور درماندگان بی پناه دشمن خصم دغا باشد حسین رهروان را دستگیر و رهنما شافع روز جزا باشد حسین آنقدر دانم که از قدر و مقام لایق مدح و ثنا باشد حسین (ساقیا)! بشکن سبوی باده را جام شرح «انما» باشد حسین سید محمدرضا شمس ساقی 1378 eitaa.com/shamssaghi