آیا واژهی #کاندید درست است یا #کاندیدا؟
برخی معتقدند این دو کلمه را نباید بهجای هم بهکار برد. #کاندید واژهای فرانسوی (candide) بهمعنای «سادهدل» و «معصوم» است.
#کاندیدا نیز واژهای فرانسوی (candidat)، اما بهمعنای #داوطلب یا #نامزد برای اجرای کاری یا احراز مقامی است. بنابراین بهجای
«آقای فلان کاندید نمایندگی است»
باید گفت:
«آقای فلان کاندیدای نمایندگی است»
و اساساً بهجای آن بهتر است که واژهی فارسی #نامزد یا #داوطلب را بهکار ببریم.
#پاسخ :
١. کاندید در فارسی فقط یک معنی دارد و آن هم #نامزد است:
"رأی من این است #کاندید از برای انتخاب
اندرین دوره مناسبتر کس از شداد نیست"
(کلیات عشقی، ص ٣٤٢)
"خیانتی که در این دوره بهدست وکلای دروغی یا وکلای #کاندیدهای سفارت انگلیس یا اشراف … به این مملکت شده … در هیچ دورهای نشده است."
(دیوان عارف قزوینی، ص ٦٥).
"بهنام هرکس که از طرف دولت #کاندید شده بود، آرا در صندوق انتخابات میریختند."
(بزرگ علوی، گیلهمرد، ص ١٨١)
"اگه از این چاله دراومدم، میتونم #کاندید نمایندگی کنگره بشم."
(نجف دریابندری، بیلیباتگیت، ص ١٧٧).
"یکدسته که کاندید جدیدند همه
سال و مه و هفته ها دویدند همه
اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث
ناچار سه ربع ، نا امیدند همه"
(دیوان فرخی یزدی)
٢. گاه سخنگویان یک زبان برخی واژههای بسیطِ معمولاً قرضی را متشکل از یک ریشه و یک وندِ زبان بومی خود میپندارند و سپس آن بهاصطلاح وند را از آغاز یا پایان واژه حذف میکنند. در زبانشناسی، به این قاعده «پسسازی»، «پسینسازی»، «اشتقاق معکوس» یا «اشتقاق پسین» (back formation) میگوییم.
#دوجین از #دیوژینای روسی
(مثالها از: علیاشرف صادقی، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آنها»، مجلهٔ زبانشناسی، شمارهٔ ۴۰، ۱۳۸۴)؛
#رتیل از #رتَیلاء عربی؛
#قلع از #قلعیِ عربی.
این فرایند در دیگر زبانها نیز روی میدهد؛ چنانکه در انگلیسی، واژهی بسیطِ editor را بهاشتباه مشتق از edit و پسوند or- انگاشتهاند و از آن فعلِ edit را ساختهاند.
٣. در فرهنگ بزرگ سخن، نیز #کاندیدا را به واژهی فارسیشدهی #کاندید ارجاع دادهاند.
#نتیجه :
در فارسی، #کاندید و #کاندیدا گونههایی از یک واژهاند و با یکدیگر مترادفاند. هر دو نیز درست هستند.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
@arozghafie
فراق اربعین.شاعر و ذاکر و آهنگساز.علیرضاصباحی .mp3
6.05M
«فراق کربلا»
شاعر و ذاکر و آهنگساز
جناب علیرضا صباحی
از اعضای کانال آموزش
@arozghafie
هدایت شده از شمس (ساقی)
«هفتهی کتاب و کتابخوانی گرامی باد» 🌹
#گنج_جاوید
نیست بهتر به جهان هیچ چو گفتارِ کتاب
عالمان بهرهورستند ز پندارِ کتاب
گر که خواهی شوی آگاه، از اسرار جهان
سیر کن در دل گنجینهی اسرار کتاب
باغ و بستان جهان، سبز اگر هست، یقین
برگِ زردند همه ، در برِ گلزار کتاب
غرق در خواب جهالت بشود بی تردید
هرکه غافل شود از دیدهی بیدار کتاب
هست تاریک اگر خانهی اندیشه، ولی
نورباران شود از پرتوِ انوار کتاب
بالِ پرواز خٍرد را به تن خویش مجوی
که بوَد هر پَرِ آن، برگِ سبکبار کتاب
نوکِ شاهین ترازوی عَدالت، شده اَست
در توازن، همه از معنی و معیار کتاب
گر بخواهی که تورا پشت و پناهی باشد
تکیه کن در همهی عمر، به دیوار کتاب
گنج جاوید نیابد به جهان هیچ کسی
گر که غافل شود از گنج گهربار کتاب
ایخوش آنکس که به بازار فضایل گردد
بهر آموختن خویش، خریدار کتاب
ایخوش آندل، که درین عصر مَجازی بشود
به حقیقت، همهی عمر، گرفتار کتاب
(ساقیا) مستی جاوید اگر میخواهی!؟
جرعهای نوش کن از بادهی سرشار کتاب.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/08/19
@shamssaghi
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
✅ کانال آموزش مبانی شعر
در #ایتـــا
🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
هدایت شده از شمس (ساقی)
✅ مطروحه استاد مجاهدی (پروانه):
«گفتم توانی در دلم، ای ماه رو منزل کنی؟!
گفتا که ترسم کار را بر ما و دل مشکل کنی»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
(گفت و گو)
گفتم نگاهی میشود، شاها به این سائل کنی؟
گفتا که باید سالها ، در راهِ ما منزل کنی
گفتم که منزل کردهام، عمری به راهت ای صنم!
گفتا که باید بیش ازین، ما را به خود مایل کنی
گفتم که ماهِ من تویی، در هر نگاهِ من تویی
گفتا مبادا که کنون، کار مرا مشکل کنی ؟!
گفتم چه میخواهی ز من، ای شمع جمع انجمن؟!
گفتا که باید سینه را ، مَحرم درین محفل کنی
گفتم که هستم مَحرمت، جان میدهم در مَقدمت
گفتا مبادا خویش را ، از ما دمی غافل کنی؟!
گفتم که غافل کی توان، گردم ز تو آرام جان؟
گفتا که باید دوری از، اندیشهی باطل کنی
گفتم که دوری کردهام، دارم ولی در سینه غم
گفتا که باید سینه را ، دریای بی ساحل کنی
گفتم که از دل کی رَوَد، این دردهای لاتعَد ؟
گفتا که باید عشق را، با مَعرفت حاصل کنی
گفتم چگونه مَعرفت، حاصل کنم از هر جهت؟
گفتا که باید خدمتِ رندان صاحبدل کنی
گفتم که صاحبدل کجا، باید بیابم گو شما ؟
گفتا بجو «پروانه» را، تا حلّ این مشکل کنی
گفتم که دیگر غیر ازین، بر من بگو ای نازنین!
گفتا اگر کردی چنین، خود را عزیز دل کنی
گفتم عزیز دل تویی ، دریا و هم ساحل تویی
گفتا که (ساقی) عشق را ، با ما توان کامل کنی
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/11/22
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi