AUD-20211006-WA0138.opus
زمان:
حجم:
311.9K
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_رضا_ع
#شاعر_ابراهیم_الهیاری
(الا یا ایها المولا غریب توس ای آقا
ز جا برخیز ای آقا چو موسی کن ید بیضاء)
🎤با نوای
#مداح_جناب_حاتمی
1400/7/14
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نوحه_زمزمه
#امام_حسین_ع
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
سلام آقا
سلام آقا دوباره باز محرم شد
دوباره قتلگاه تو مجسم شد
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سلام آقا دلم کرده هوای تو
بمیرم من به پای روضه های تو
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سلام آقا مگیر از من نگاهت را
نگاهی کن غلام روسیاهت را
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به خود گفتم نمی بینم محرم را
خدا راشکر دیدم ماه ماتم را
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چه غم دارم چه کم دارم تو را دارم
بهشتی در زمین کربلا دارم
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زنم سینه که هستم من عزادارت
به یاد دست عباس علمدارت
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اجازه ده نهم سر را کف پایت
نفس هایم به قربان نفس هایت
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مکن دست مرا کوته ز دامانت
جوانی ام به قربان جوانانت
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پیامی می رسد از کوی کوفه
میا آقا حسن جان سوی کوفه
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
جدا کن از ره کوفه رهت خود
میاور اصغرت را همره خود
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میا کوفه که می گردد در این جا
علی اکبر تو ارباً اربا
حسین جانم، حسین جانم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میاکوفه رود برنی سرتو
نبیند کاش بر نی خواهر تو
حسین جانم، حسین جانم
شعر: حاج سیدهاشم وفایی
۱۴٠۴
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
❃﷽❃
#محرم
#نوحه_زمزمه
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:امام رضا خیلی دوست دارم...
┄┅✿⊰░⃟▪️⊱─▪️┅┄
داره باز از راه می رسه بوی محرم
تو آســمون برپا میــشه خیمهٔ ماتم
داره به گوش میرسـه نوحهٔ ملائک
روضه میخونه مادری با قامت خم
چه شــوری برپا شده تو عالم
عـــزا گرفتـــه حضــرت خاتم
سـر درِ هیــئتا رو پوشـــونده
شِعرای محتشم ، روی پرچم
امام حسین خیلی دوست دارم(۴)
یه کاروان حــاجـــی دلداده تو راهـــه
کرب و بلا مِنـــاشــونه خدا گواهــــه
نشـــسته غـــم روی دل مضــطر زینب
روزی رو می بینه که بی پشت و پناهه
قافله ســالار می رســه از راه
روضهٔ خونبار می رسه از راه
هفتــاد و دو عـاشـــق دلداده
با یه علمــدار می رسه از راه
امام حسین خیلی دوست دارم(۴)
پابه پای قافلــــه ، دلهــای شکـــسته
اشک غریبی توی چشماشون نشسته
کاش به مدینه بر می گشتن تا نبینن
اهل جفا خنجر کین رو از رو بســته
دوباره مســلم می زنه فــریاد
امان از این ظلم و از این بیداد
کوفـــه میــا یا ابـی عبــداللــه
که رفتــه عهــد کوفیـان بر باد
امام حسین خیلی دوست دارم(۴)
┄┅✿⊰░⃟▪️⊱─▪️┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۳
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/125914327۵Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
┄┅✵﷽✵┅┄
#محرم
#شب_دوم
#نوحه_زمزمه
#ورود_به_کربلا
#سبک: خمیده خمیده رسیدم به تو....
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
ســــلام ای دیار شَـــهِ کربلا
سلام ای شهیدان راه حسین
سلامی بر آن پیکر سر جدا
سلامی به ماهِ سپاه حسین
رســــیدن به دشــت بلا کاروان
غمی توی چشمای زینب نشست
قـــرار از دل بچــــه هــا پر زد و
دل زینب از غربت و غم شکست
سیدنا العطشان( حسین جان۳)
چه صحرای پر وحشتیه داداش
دلم داره می لرزه از اضــطراب
رباب و دارم می بینـــم از الان
که میگرده دنبال یک قطره آب
نگو موندگاریم همین جا حسین
پریشون نکن این دل خسته مو
دارم میخونم از نگات غصه رو
دارم می بینم دستای بسته مو
سیدنا العطشان( حسین جان۳)
صدایی به گوشم داره می رسه
داره نوحه می خونه با زمزمه
میخونه بُنــیَّ بُنـــیَّ حســـین
مث روضهٔ مــادرم فاطمـــه
پریشـــونیِ مـــادرا رو ببـــین
ببیـــن بیقــرارن همه بچه ها
دلم خیـــلی تنگِ مدینه شده
نزن خیمه ها رو تو دشت بلا
سیدنا العطشان( حسین جان۳)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۴/۱۷
لینک کانال اشعار در
https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمزمه
#امام_حسین_ع
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
ورد لبهای ما زمزمه ی یا حسین
زیر بار ستم نمی رویم با حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مانده بر دین حق زاده ی زهرا حسینی
تشنه لب مانده بر ساحل دریا حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بر سر نیزه ها چراغ تابان حسین
کاخ ظلم و ستم نموده ویران حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شکر لله که ما زیر لوای حسین
صف به صف عازم کرببلای حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پرچمت تا ابد عزت ما یا حسین
زده بر هم بساط اشقیا یا حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نام طوفانی ات خروش دلها حسین
یانگ هیهات تو به گوش دلها حسین
راهنمای همه پسر فاطمه
((یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: سعیدصحراییان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
زمان:
حجم:
152.4K
#نوحه_زمزمه
#علی_اصغر_ع
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
ای شیره خواره اصغرم
ای نور چشــــــــمان ترم
ناخن مزن بر سینه ام
شــــــــــیری ندارم پسرم
((لای لای علی اصغرم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بر سینه ام تو سر مزن
بر جــــــان من آذر مزن
چون ماهی بیرون زآب
اینگـــــونه بال و پر مزن
((لای لای علی اصغرم)) ۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آمـــد به لب تا جان تو
گشــــته فلگ حیران تو
تا تو تلظی می کنی
اهل حــــــــــرم گریان تو
((لای لای علی اصغرم))۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: طاهرکاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_هشتم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر
یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر
جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره
خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره
علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون
با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون
اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره
تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره
با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش
اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش
عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه
دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه
بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو
بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو
سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه
برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه
فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش
لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش
گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم
عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم
صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش
پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش
گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او
حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او
تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی
پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی
می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده
یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده
صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد
صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد
دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی
وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی
با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها
افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها
نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود
اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود
سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم
صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم
پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت
کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت
زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم
خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم
ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش
لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش
همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و
دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و
هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی
پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی
یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت
بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت
رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین
خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین
فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید
خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید
رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود
با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟
که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن
نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن
تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا
این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا
غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی
بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی
جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن
رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن
بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین
دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین
سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین
وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین
عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین
پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین
رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم
نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم
لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو
سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
شعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_هشتم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر
یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر
جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره
خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره
علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون
با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون
اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره
تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره
با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش
اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش
عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه
دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه
بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو
بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو
سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه
برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه
فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش
لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش
گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم
عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم
صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش
پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش
گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او
حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او
تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی
پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی
می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده
یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده
صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد
صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد
دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی
وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی
با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها
افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها
نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود
اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود
سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم
صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم
پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت
کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت
زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم
خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم
ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش
لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش
همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و
دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و
هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی
پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی
یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت
بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت
رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین
خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین
فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید
خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید
رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود
با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟
که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن
نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن
تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا
این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا
غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی
بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی
جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن
رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن
بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین
دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین
سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین
وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین
عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین
پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین
رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم
نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم
لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو
سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو
شعر: رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
زمان:
حجم:
217.6K
#نوحه_زمزمه
#علی_اکبر_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
علی اکبر گل لیلا مسوزان قلب زار من
چرا بابا زنی پرپر چومرغی در کنار من
((واویلا،،، آه وواویلا))(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بگو با من سخن یکدم چرا خاموشی وسردی
گشا دیده به سوی من که بینی توچها کردی
((واویلا،،، آه وواویلا))(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
برفت از دیده ام نوروزتن رفته توان من
شده پشتم دوتا از غم خزان شد گل ستان من
واویلا...
تنت شد اربا اربا از جفا وکینه عدوان
خجل هستم زروی تو که جان دادی چنین عطشان
((واویلا،،، آه وواویلا))(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نه قوت در تنم باشد که تا جسم تو بردارم
نه طاقت اینکه جسمت را دراین بادیه بگذارم
((واویلا،،، آه وواویلا))(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:طاهرکاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_نهم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_عباس_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
شعر: رقیه سعیدی (کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمزمه
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
در کربلا خــزان شــد یه باغ یاس و لاله
زیــنب زند به سیـنـه گــوید به آه و ناله
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین غریب مادر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در قتـلگه فتـــاده خـورشــــید آل طاها
ســر در بدن ندارد حـــسین عزیــز زهرا
ازبسکه تیره و نیزه بر جسم او نشـسته
جـســم عـزیز زهــرا از یکدگر گســسته
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین غریب مادر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
افتاده در یـم خــون مـیر ســـپاه و سـقا
جان داده درره عشق لب تشنه پیش دریا
باشد خجل ز روی عمـــوی بی قــرینــه
رود ســـراغ عباس با ظــرف آب سکـینه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین غریب مادر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یه مـادری نشــسته به پیـــش گاهــواره
می نالـد از فــراق آن طفل شـــیرخواره
گویدکه اصـغــر من بر دل زدی شــــراره
کی می رود ز یادم گـــلوی پاره پاره
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین غریب مادر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آواره بیـــابان طـفـلان سـوگــــوارند
آتش گرفــته خیـمه امشـب جایی ندارند
امشب به روی زینب شد بسته راه چاره
میان کنارِ خیــمه، طفـلان با گوشِ پاره
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسین غریب مادر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:طاهر کاشانی
۱۴۰۱/۵/۱۷
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شام_غریبان_محرم
#شب_یازدهم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور
به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور
به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام
به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام
به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها
به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها
زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان
زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان
امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا
آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا
چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب
چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب
با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو
یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو
برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند
ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند
بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید
بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید
شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد
هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد
داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش
تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش
غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴)
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون
گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون
با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم
آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم
باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو
میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب
فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب
بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا
اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا
صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد
ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد
نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز
با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟!
به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود
به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود
یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد
همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد
یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا
بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا
رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم
ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم
ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم
با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم
عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا
تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها
با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا
نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها
زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه
ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟
دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم
الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم
ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون
پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون
میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا
چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─