🇮🇷🇮🇷﷽🇮🇷🇮🇷
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 🌹
┊ ┊ 💐
┊ 💐
🌹
یکی بیار، ده تا ببر!
✨ قرآن می فرماید:
"مَن جاءَ بالحَسنَة فلهُ عَشر أمثالها" (انعام / ۱۶۰)
هر کس کار شایستهاى بیاورد، ده برابر پاداش دارد.
💠 خب حالا یعنی اگر کسی هر کار خوبی انجام بده، ده برابر پاداششو میبره؟ نه!
اینجا دیگه ملاک صرف انجام کار نیست، رسوندنش به قیامته
⁉️ یعنی چی؟
🔰 یعنی این که یه کار خوب که مقدمش درست باشه مثلا با ریا نباشه، وسط کار همراه با غرور و تکبر نباشه، آخرشم یه گناه نزنه نابودش کنه، این یعنی رسوندنش به قیامت. بعد اونجا وقتی رسید یدونه کار خوب میدی، ۱۰ برابرشو بهت میدن!
🌺 "مَن جاء بالحسنة" یعنی این!
@goranketabzedegi
🔸️مسجد چوبی نیشابور اولین مسجد چوبی مقاوم در برابر زلزله در جهان میباشد ، شکل ظاهری آن به صورت کشتی ای وارونه بر زمین است
در ساخت این مسجد 40 تن چوب استفاده شده است.
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_سی_و_نهم بعد از چند ماه هنوز به جوّ شاهین شهر عادت نکرده بودیم هر هفته شبها
#من_میترا_نیستم
#قسمت_چهل
یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد مادرم و شهلا نیامدن زینب به خاطر اینکه من تنها نباشم همراهم عروسی آمد.
آن روز زینب روزه بود وقتی وارد خانه همسایه شدیم هنوز اذان مغرب نشده بود آنها با میوه و شیرینی از من پذیرایی کردند زینب از اول با من شرکت کرد که جلوی مهمان ها طوری رفتار نکنند که آنها بفهمند روزه است من هم حرفی نزدم وقتی که اذان خیلی آرام و بی سروصدا برای خواندن نماز به خانه رفت.
یک شب هوا خیلی سرد بود متوجه شدم که زینب توی رختخوابش نیست آرام بلند شدم و دنبالش گشتم سراغ اتاق خالی خانه رفتم در را باز کردم زینب تمام قد با چادر سفید رو به قبله مشغول خواندن نماز شب بود.
اتاق آنقدر سرد بود که آدم لرزش می گرفت منتظر ماندم تا نمازش تمام شد میخواستم زینب را از آن اتاق بیرون برم تمام ترسم از این بود که او با جثه ضعیفش مریض شود .
وقتی نمازش تمام شد و متوجه من شد قبل از اینکه حرفی بزنم با بغض به من نگاه کرد دلش نمی خواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم .
در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از خواندن نماز لذت ببرد به خاطر روح پاکی که داشت خواب های قشنگی میدید زینب با دلش زندگی می کرد به خاطر همین خیلی دوست داشتنی بود
❣ #تدبر_در_قرآن
🔹 آتش جهنم، هیزم و شعله هایش را همین معاصی و گناهان ما فراهم می کند!
🔹 سوخت اصلی جهنم، اهل معصیت و کفر هستند (همین دشمنان اهل بیت! همین قاتلان مادر حسین علیهما السلام!) پس حسابی مراقب باش!
🔹 اصلا سوز شعلههایش به کنار! میتوانی روزها و ساعتها، دوران محکومیت و جهنم گناهانت را، همسایه و شانه به شانه شمر و یزید و قنفذ و فلانی و بهمانی و....، سپری کنی!
🌴 سوره بقره 🌴
🕋 اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ «24»
⚡️ترجمه:
از آتشى كه هيزمش، مردم (گناهكار) و سنگها هستند و براى كافران مهيّا شده، بپرهيزيد.
@goranketabzedegi
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
میگفت: در ڪوچه و خیابون سرتون
را بالا نگیرید و با صدای بلند جلوی نامحرم صحبت نڪنید.
سعی ڪنید سر به زیر باشید.
با نامحرم زیاد و بیدلیل حرف نزنید،
ڪه حیا و عفت از دست میرود.
#شهید هادی ذوالفقاری
@goranketabzedegi
فقط_جلب_رضای_خدا
شاگردی از استادش درباره ی جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید
استاد گفت:
به گورستان برو و به مرده ها توهین کن
شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت.
استاد گفت: جواب دادند❓
شاگرد گفت : نه
استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو
و آن ها را ستایش کن.
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت.
استاد بار دیگر از او پرسید که
آیا مرده ها جواب دادند❓
و شاگرد گفت : نه
استاد گفت: برای جلب رضایت خدا
همین طور رفتار کن
✅نه به ستایش های مردم توجه کن
و نه به تحقیر ها و تمسخر هایشان
✅بدین صورت است که می توانی
راه خودت را در پیش گیری.
واین معنای آیه قرآن است که خدا فرموده
📖لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید. و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشى را دوست ندارد.
(حدید/23)
@goranketabzedegi
🕊🍃🕊﷽ 🕊🍃🕊
✨ ✨ ✨ ✨
✨ ✨ ✨ ⭐
✨ ✨ ⭐
✨ ⭐
⭐
💛⃟🌼 حرمت و جایگاه پدر
درسته که میگن؛↶
بهشت زیر پای مادران است ولی قرار نیست جایگاه #پدر رو ندیده بگیریم❌
✅ اسلام برای هر دوی اونها ارزش قائل شده و به حرمت اونها تاکید کرده است
👇🏻👇🏻👇🏻
🕋 وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا (اسرا/۲۳)
✨با آن دو، کریمانه و شرافتمندانه سخن بگو.
💢☝️به همین علت امام سجاد علیه السلام در نیایشی میگه:↶
👈خدایا! #آهنگ_صدایم را در پیشگاه #پدر و #مادرم، آرام قرار ده و سخنم را برای آنان گوارا و شیرین ساز.
✨✨✨
✅ در روز #پدر، یادی کنیم از #پدران_آسمانی،😔
👈و برای شادی روحشان #فاتحه و #صلوات قرائت کنیم.🌹
JavadForoghi_Tarogh_SoftGozar.com.mp3
1.81M
بسم اللّه...
| #تلاوت مجلسی
🌺 طارق
🎙جواد فروغی
@goranketabzedegi
🌸#انگیزشی
رقابت با دیگران را فراموش کن،
در رقابت با خودت باش
با دیروزت،با سالِ قبلت
اگر بتوانی "از چیزی که هستی بهتر باشی"
بدون شک تو برنده هستی..💖
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_چهل یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد مادرم و شهلا نیامدن زینب
#من_میترا_نیستم
#قسمت_چهل_و_یکم
او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه زنان شرکت میکرد.
جامعه زنان در خیابان فردوسی قرار داشت استاد کلاس اخلاق زینب آقای «هویدافر» بود او و خواهرش هردو از معلم های دوره عقیدتی بودند.
آقای هویدافر در یکی از جلسات از همه افراد کلاس خواست که دعای نور حضرت زهرا را حفظ کنند و در همان جلسه تاکید زیادی روی دعای نور کرد و قول داد بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاس، تفسیرش را هم درس بدهد.
زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد شب که خوابید خواب عجیبی دید و صبح خوابش را برای من تعریف کرد.
او دید که یک زن سیاه پوش در کنارش می نشیند و دعای نور را برایش تفسیر می کند آنقدر زیبا تفسیر را می گوید که زینب در خواب گریه میکند.
زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد به یک گروه کودک یاد می دهد. کودکانی که در حکم بزرگان بودند.
او دعای نور را در خواب می خواند البته نه خواندن عادی بلکه از عمق وجود.
هنگامی که زینب دعا را میخوانده رودخانه و زمین و کوه هم گریه می کردند زینب آن شب در عالم خواب حرفهایی شنید و صحنه هایی دید که خبر از یک عالم دیگر می داد.
او از من خواست که خوابش را برای هیچکس حتی مادرم تعریف نکنم با وجود روحیه معنوی اش در جمع دوستان و خانواده رفتارش خیلی عادی بود.
با خوش رویی و لبخند با همه برخورد میکرد. یک روز قرار بود از طرف جامعه زنان به اردو بروند صبح زود با هم از خانه بیرون رفتیم.
قرار بود او را به جامعه زنان برسانم و خودم به خانه برگردم آن جا که رسیدیم تعدادی دانش آموز و معلم جمع شده بودند.
تا رسیدیم زینب رفت و یک سفره نان آورد و مقداری پنیر و خرما هم که از قبل تهیه کرده بودند روی سفره گذاشت و خیلی فرز و زرنگ نان و پنیر و خرما را لقمه درست می کرد و در کیسه فریزر میگذاشت تا در اردو به دخترها بدهد.
خیلی از معلم ها نشسته بودند و نگاه میکردند اما زینب تند تند کار میکرد من بعد از رساندن زینب به آنجا به خانه برگشتم.
در مسیر برگشت به خانه به این فکر می کردم که او خیلی زود توانسته بود آدمهایی مثل خودش را پیدا کند و با جوّ شهر کنار بیاید
ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
کانال آموزشی
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
﷽
زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫
کانال #آموزشی
آیدی ما
👇
@Mohmmad1364
بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند✍️
باحضور حافظان قرآنی 🎓
کپی از مطالب آزاداست
پیج ما در روبیکا🔻
https://rubika.ir/Mohmaadi1364
✨﷽✨
🌼جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام
1. مردم را با لقب صدا نکنید.
2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
10. دین را زیاد سخت نگیرید.
11. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید.
12. انتقاد پذیر باشید.
13. مکار و حیله گر نباشید.
14. حامی مستضعفان باشید.
15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.
16. نیکوکار بمیرید.
17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
18. فحّاش نباشید.
19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
20. رحم دل باشید.
21- گریه نکردن از سختی دل است.
22- سختی دل از گناه زیاد است.
23- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
📚 نهج البلاغه امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
#رابطه_فکر و#قلب با #فهم قرآن
♦️جایگاه ایمان قلب است
👇۲۲مجادله
أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ
آنها كسانى هستند كه خداوند، ايمان را در دلهايشان ثابت فرموده
👇۸ حجرات
لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ
«ولیکن خداوند ایمان را برایتان دوستداشتنى قرار داده و در دلهایتان استوار کرد.» از یک سو،
بر اساس آیه 82 سوره اسراء «ایمان» عامل مهم درک و فهم قرآن است
@goranketabzedegi
🍃💐🍃💐🍃💐
#نکته_حفظی
چه جوری بخونیم❓
سوالی که اکثر حفاظ می پرسن.
بلند بخونیم یا آهسته
ترتیل بخونیم یا ساده؟
نه خیلی آروم بخونید و نه خیلی با صدای بلند
قدری که صداتون رو بشنوید وحافظه شنیداریتون هم تقویت بشه✅
چون مقدار مرور روزانه به تدریج زیاد میشه، خیلی بلند خوندن به تارهای صوتیتون آسیب میزنه.
همیشه هم ترتیل نخونید.
باز هم به خاطر اینکه مرور به تدریج زیاد میشه واگه همیشه ترتیل بخونید خسته️ میشید و زمان زیادی هم ازتون میگیره و نمی تونید برنامتون رو کامل انجام بدین وانگیزتون کم میشه.
البته همیشه هم عادی نخونید گاهی چند صفحه ای رو ترتیل بخونید تا ترتیل خوندن رو بلد باشید و در مسابقات و زمان ارائه حفظ تون بتونید ترتیل بخونید.
✳️✳️✅✅✅👌
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_ساده
#بازی_حرکتی
🎈بادکنک و لیوان🎈
📌وسایل مورد نیاز: چهار عدد لیوان یک بار مصرف، دو عدد بادکنک، تعیین نقطه ای به عنوان خط پایان
🚀مفهومی سازی بازی: روی لیوان ها صفات، آداب خوب و بد رو بنویسید، مثلا دروغ و راستگویی. بداخلاقی و خوش اخلاقی و از کودک بخواهید تا لیوانی که صفت نامناسب روش نوشته را با باد بادکنک از خودش دور بسازه. یا بالعکس لیوانی که صفت خوب داره رو با باد بادکنک کمک کنه تا زودتر به مقصد و خط پایان برسه.🚀
هدف بازی: افزایش دقت و تمرکز در کودک، هماهنگی اعضای بدن، آموزش نکات اخلاقی
@goranketabzedegi
#از قران بیشتر بدانیم 👇
سوره ای نام ببرید که بزرگترین عدد در آن سوره می باشد؟ سوره صافات آیه 147
سه شاعر را نام ببرید که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند؟ رودکی ، ناصر خسرو ، حافظ
داستان کدام پیامبر به طور سراسری و یکپارچه در قرآن آمده است؟حضرت یوسف(ع)
آیه ای ذکر کنید که طولانی ترین ترجیع بند قرآن است؟ «فبای آلاء ربکما تکذبان»
قرآن کریم برای نخستین بار در ایران در چه دوره ای منتشر شد؟ دوره قاجاریه
با ما همراه باشید...
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی 📚
عضویت👇
👇
@goranketabzedegi
کلسیم اضافه بدن شبها در ناخن جمع شده و در ساعات آغازین روز به گردش خون برمیگردد ، گرفتن ناخن درشب باعث ازبین رفتن کلسیم ذخیره میشود. برای همینه که از قدیم میگفتن شبا ناخنهاتون رو نگیرین.
#بهتر است بدانیم
پست سلامتی🟩
@goranketabzedegi
✨﷽✨
#پندانه
✍در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه
سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد
و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم
فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم
داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه
مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟
یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت
یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که
باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و
گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من
که ساعت را دزدیده بودم از ترس و
خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم
را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم
بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا
پایان آن سال و سالهای بعد در اون
مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی
واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم
را بسته بودم
🔺 تربیت و حکمت معلمان، دانشآموزان را بزرگ مینماید.
✅
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
🔵💦🔵💦🔵💦🔵💦🔵💦
💙 حافظ عزیز. 💙
استماع ترتیل قبل از حفظ به شما کمک میکند که کمتر غلط های اعربی داشته باشید
موقع گوش کردن درس جدید به هیچ عنوان با ترتیل زمزمه نکنید فقط به صفحه نگاه کنید و با چشم نکته برداری کنید
🚫حفظ با غلط های اعرابی ارزش تکرار و تثبیت ندارد
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت👇
@goranketabzedegi
🔵💦🔵💦🔵💦🔵💦🔵💦
#بندگی
✅تو خوب باش خداهمه جوره هواتو داره،حتی بعد مرگت.
💢مگه نشنیدی وقتی قابیل، هابیلو کشت،
خدا ی کلاغی فرستاد تا به #قابیل یاد بده چجوری دفنش کنه.
✴️فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ
📜(مائده31)
✅میبینی خدا حتی راضی نشد جسد بی جان #هابیل رو زمین بمونه.
شاعر میگه:
🔹این همه لطف خواجه از بندگی مَجاز ماست.
🔸اَر به حقیقت این بود خواجه به ما چه ها کند.
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_چهل_و_یکم او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس و
#من_میترا_نیستم
#قسمت_چهل_و_دوم
زینب در جمع از همه شادتر و فعال تر بود. کتاب انجیل و تورات را گرفته بود و در خانه مطالعه میکرد. دوست داشت همه چیز را بداند. و همه فکرها را با هم مقایسه کند.
مرتب از من می پرسید: مامان اگه جنگ تموم بشه برمیگردیم آبادان؟ آبادان را خیلی دوست داشت خیلی دلش میخواست دوره دبیرستان را در آبادان درس بخواند.
با وجود علاقه زیادش به آبادان در شاهینشهر طوری زندگی میکرد و دنبال فعالیتهایش بود که انگار برای همیشه قرار است آنجا بماند.
او هر روز بعد از مدرسه اول به مسجد «المهدی» فردوسی میرفت و نماز ظهر و عصرش را به جماعت میخواند
اگر دستش میرسید نماز صبح هم به مسجد میرفت از همه کس و همه چیز درس می گرفت.
رادیو، معلمش بود. خطبه های نماز جمعه تهران یا اصفهان را گوش میکرد و نکته های مهمش را می نوشت.
روزنامه دیواری درست میکرد و از سخنرانی های امام، خطبههای نماز، کتاب های آقای مطهری و شریعتی مطلب جمع میکرد و در روزنامه دیواری مینوشت.
یکبار سر نماز سجده اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم مامان تو را به خدا این همه گریه نکن آخه تو چرا ناراحتی؟
با چشم های مشکی و قشنگش که از زور گریه سرخ شده بود گفت: مامان من برای امام گریه می کنم امام تنهاست به امام خیلی فشار میاد.
به خاطر جنگ مملکت خیلی مشکل داره امام بیشتر از همه غصه میخوره برای من که مادر زینب بودم و خودم عاشق امام، این حرف ها سنگین بود.
از اینکه زینب این همه می فهمید و رنج میبرد داغ شدم ای کاش زینب این همه نمی فهمید و کمتر رنج میبرد.
ما در خانه مینشستم و فیلم سینمایی نگاه میکردیم زینب نماز یا کتاب میخواند.
معمولاً عصرهای پنجشنبه برای خیرات مرده ها حلوا درست می کرد خودش پای اجاق گاز می ایستاد و بوی حلوا را توی خانه راه میانداخت. او حتی مرده ها را هم از یاد نمیبرد.