فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانیکهمدامازفرجتمیگفتند
عکسشانقابشدوازتونیامدخبری
‹🎞⇢#استوری
‹♥️⇢#اللهمعجللولیڪالفرج
「@gordan_313 」
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_نقاب_ابلیس (رمان بهشت جهنمی)
قسمت هشتادو پنجم
سید حسین خیلی ساده، روان و با محبت برای سامیار توضیح میداد:
- صفوان مردی بود که - به اصطلاح امروزیا - یک بنگاه کرایه وسائل حمل و نقل داشت که در آن زمان بیشتر شتر بود و به
قدری باکلاس، متشخص و وسایلش زیاد بود یعنی شتراش با کیفیت، سرحال، قوی و قبراق بودند که گاهی دستگاه خلافت
هارون الر شید ، از شترها ی او برای حمل و نقل بارها استفاده میکرد. یه روزهارون برای سفر مکه، لوازم حمل و نقل او را خواست.
قرار دادی هم با او بست برای کرایه لوازم.
صفوان بعد از مدتی یه روز که در حضور امام کاظم علیه السلام بود، حضرت از او سوال کردند :
- صفوان چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر (هارون الر شید)کرایه دادی؟ آخه صفوان شیعه و از یاران امام بود صفوان
جواب داد: من که به او کرا یه دادم، برای سفرمعصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفرطاعت بود کرایه دادم و الا کرایه نمی دادم
حضرت فرمودند: پولت را گر فتی یا نه؟
گفت: نه، هنوز نگرفتم.
حضرت فرمودند: به دل خودت یک مراجع های بکن،
الآن که شترهات را به او کرایه دادی ، آیا ته دلت دوست داری که لااقل هارون این قدر زنده بمونه که برگرده و کرایه تو را بده؟
صفوان گفت: بله، منتظرم برگرده تا پول من را بدهد.
حضرت فرمودند: تو همین مقدار که راضی به بقای ظالم هستی ، گناه است. هارون یک وقت خبردار شد که صفوان تمام کاروا ن و وسایلش را یکجا فروخته است.
دستور داد او را بیاورید. او را حاضر کردن
هارون پرسید: قضیه فروختن کاروانت چیه ؟
گفت من پیر شدم، دیگر این کار از من
ساخته نیست، فکر کردم اگر کار هم بخواهم بکنم کار ساده ای باشد.
هارون گفت: راستش را بگو، چرا فروختی؟
گفت: راستش همین است.
گفت: نه، من میدانم قضیه چیست.
موسب بن جعفر(علیه اسلام)به تو گفته شترهات را به من کرایه نده و به تو گفته این کار، خلاف شرعه.
انکار هم نکن، به خدا قسم اگر نبود آن سوابق زیادی که ما از سالیان دراز با خاندان تو داریم دستور میدادم همین جا اعدامت کنند.
سیدحسین با شور و حرارت توضیح میداد:
-این موضوعِ کمک به ظالم خیلی مهمه دوستان.
شما به همین میزان که دوست دارید از این نرم افزارها استفاده کنید و دوست
دارید که این نرم افزارها همچنان پایدارباشند و بساطشون پهن باشه، به همین میزان دارید کار خلاف شرع انجام میدید.
سامیارحرفی نمیزند و فقط به سید نگاه میکند. صدای سید حسین کم کم بلندترمیشود.
- میدونید صهیونیستها هر ساله مصادف با ۱۳ فروردین برای کشتن ۵۰۰ هزار ایرانی جشن و پایکوبی گسترده و بزرگی میگیرن؟!!
به طور ی که تو خیابوناشون دسته جمعی به رقص و پایکوبی مشغول میشن!
ناو آمریکایی وینسنس که یادتونه؟
زدن هواپیمای مسافربری ما رو در سال ۶۷ رو خلیج فارس انداختن و بیش از۲۰۰ نفر رو کشتن؛ بعدشم فرمانده ناو از دست رئیس جمهور آمریکا به خاطر
همین کشتارش مدال شجاعت گرفت؟
لااقل بیاییم اگر مسلمان نیستیم ، ایرانی باشیم. به قول آقا اباعبدالله(علیه لسلام)
«اگر دین ندارید لااقل آزاده با شید » موتور را روی جک میزنم وپیاده میشوم. پنج دقیق های دیر رسیده ام .
میدانستم سیدحسین ذاتا انسان آنتایمی است؛ اما مطمئن بودم بقیه بچ ه ها دیرتر میآیند و برای همین، با آرامش راه افتادم.
سیدحسین گوشه ای دست در جیب قدم م یزند. حسابی رفته توی فکر؛ طوری که وقتی سلام میکنم از جا میپرد؛ اما خیلی زود میخندد و دست میدهد.
به! آ سیدمصطفی !-
- کسی از بچ ه ها نیومده ؟
- نه! امروز قرارمون فرق داره. حسن که فعلا دستش بنده .
- سرم را تکان میدهم و طعنه میزنم:
- خیلی!
ادامه دارد ...🌱
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
#به_قلم_توانمند_فاطمه_شکیبا
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
#رمان_نقاب_ابلیس (رمان بهشت جهنمی)
قسمت هشتاد ششم
بقیه بچه ها هم نمیان، فرداست قرارمون. امروز فقط علی وسعید و سامیارمیان.
وقتی قیافه متعجبم را میبیند، توضیح میدهد:
- برای حل همون مشکل که گفته بودی. گفتم خودمون باشیم بهتر.
سریع یاد هفته قبل میافتم که خیلی اتفاقی جای خطهایی نسبتا موازی را روی مچ سامیار دیدم. یعنی وقتی در وضوخانه، سعی میکرد دوراز چشم بچه ها آتل را از دستش باز کند، حواسش نبود که من آنجا هستم ووقتی فهمید هم به روی خودش نیاورد و دستش را پنهان کرد.
خطهای قرمزرنگ ، جای تیغ بودند به گمانم. همانجا بود که چراغ قرمز آژیر مغزم روشن شد وبه سیدحسین گفتم.
سیدحسین هم البته چیزهایی میدانست، اما باورش نمیشد، سامیار ...
سیدحسین همیشه حواسش هست به جمع بچه ها؛ اگر کسی را ببیند که تازه وارد است، سعی م یکند با او صمیمی شود و بکشاندش به هیئت ومسجد.
روی تک تک افراد با توجه به اخلاقیات هرکسی برنامه دارد.
مثلا فلانی خوردنی دوست دارد، فلانی اهل فوتبال است،
آن یکی زیاد سینما می رود
روی همین حسابها جمع های دوستانه وسالم درست میکند که بچه ها
خوش بگذرانند و در حین همین خوش ی ها، کم کم جذب هیئت و مسجد شوند
سیدحسین معتقد است بچه ها باید درجامعه های که پر از جذابیت های کاذب وسوسۀ شیطان است، لذت حلال را بچشند که سمت گناه نروند. می گوید لازم نیست ما برای جذب
جوانان، گناه را - ولو کمی - در جمع مان راه بدهیم و از اصولمان عقب بکشیم. فطرت جوان دنبال نشاط همیشگی می گرد د که در جمهع های ایمانیِ شاد پیدا میشود.
چندوقتی هم هست که بیشتر از همه روی سامیار تمرکزکرده. این وسط از علی هم کمک میگیرد. علی چون همسن سامیار است، راحتتر باهم ارتباط میگیرند.
خود علی هم بچه خوب و سربهراهی است، از آن بچه مثبت های ریشوکه پیراهنشان را روی شلوارشان میاندازند و سنگ های کف خیابان ا میشمارند!
البته نه اینکه خشک باشدها ن، نسخه دوم سیدحسین خودمان است.
ازسیدحسین میپرسم:
- حالا سعید کیه این وسط؟ نمیشناسمش؟
- دوست سامیاره. بچه خوبیه. امروز خودشون گفتن براشون حرف بزنم. معلومه خیلی مستأصلن که میخوان نصیحت بشنون !
علی را میبینم که به طرفمان میآید. از همان دور دست تکان میدهد وسلام میکند. علی تقریبا هم قد من است، منظورم این بود که بلند است؛ البته تعر یف از خود نباشد!
چفیه انداخته دور گردنش وشلوارو گرمکن ورزشی سورمه ای پوشیده.
در کل، تیپش بد نیست.
به گرمی با هم سلام و علیک میکنیم و منتظرمیایستیم تا سامیارو سعید هم برسند. بله! مثل اینکه پیدایشان شد. با پانزده دقیقه تأخیر، حضرات تشریف آوردند!
دست میدهیم و راه میافتیم. کارهرهفته مان است؛ ساعت سه صبح، کوه.
هوا گرگ و میش است. نماز را همان بالا قرار است بخوانیم.
ده د قیقه اول کسی حرف نمیزند، اما کم کم یخ سامیار میشکند.
سیدحسین لبخند میزند:
- چی بگم مثلا؟ درباره چی ؟
- این خراشهای روی دست من! نمیخواین دلیلش رو بپرسین؟
سیدحسین کارش را بلد است. سر تکان میدهد و با بی تفاو تی شانه بالا میاندازد
- مگه من فضولم که آمار دست مردم رو بگیرم؟
- جدی میگم سید! میخوام امروزحرفم روبزنم. جلوی شما، سیدمصطفی، علی ؛ سعید هم که میدونه قضیه رو...
سیدحسین به چشمان سامیار نگاه نمیکند. انگاردوست ندارد همه چیزهمینجا فاش شود. اما حالا که سامیار خودش راضی است، با سکوتش اجازه میدهد سامیارهر چه میخواهد بگوید.
ادامه دارد ...🌱
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
#به_قلم_توانمند_فاطمه_شکیبا
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
تویهرجایگاهیکہباشیم،چه
پروفسورباشیم،چہمعلم،چه
رئیسجمهور،اگہبهامامزمان
اتصالنداشتہباشیمجاهلیم !
چقدرمتصلیم؟(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگر کسی گفت #حجاب و ظاهر مهم نیست ، دل آدم باید پاک باشه ، این فیلم رو نشونش بدید...
هدایت شده از گردان ۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای حاجی الماسی🥺‼️
علی مــــَرده(:
پ. ن: نبینی از دستت رفته!
#پیشنهاد_دانلود
#عید_غدیر
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
「@gordan_313」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌چگونه ۱۲۰ هزار نفر بعد از #روز_غدیر ، پیام غدیر را فراموش کردند؟
🚫نکنه #غدیر واقعیت نداره ❌
🎙پاسخ: مرتضی کهرمی
پاسخ جالب حتی برای کسانی که احساس میکنند، غدیر را می شناسند.
✅بیاموزیم و نشر دهیم
「@gordan_313」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌱اولَویت را بشناس. ✅
🔴 مستحبّـاتی ڪه تـو را از یـاری #امـام_زمـان ات و امـام حسیـن ات باز بِدارد، ادا و اطـواره است❗️
🎙#دکتر_علی_تقوی
「@gordan_313」
استوری #مازیار لرستانی
پ.ن
خانم لرستانی سابق اقای لرستانی فعلی علنا داری خدا و دستوراتشو زیر سوال میبری
خدا دستور داد گوسفند قربونی کن
بعد یه عده ادم بیسواد میان دستورات و مناسک مذهبی روکه خدا صادر کرده زیرسوال میبرن
「@gordan_313」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العاده زیبا👌👌
💠 حکایت عجیب و زیبای حاجی الماسی و جبران کردن حضرت علی علیه السلام
🎋 به عشق حضرت علی و #عید_غدیر، ببینید و نشر دهید
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
「@gordan_313」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍دوربین مخفی خیلی خفن
تاثیر حجاب یک خانم راننده اسنپ در ورود مسافران کفتار صفت به حریم شخصی وی ‼️
باز یه سری بیان بگن مهم اینه دلت پاک باشه ظاهر مهم نیست 😒
#پیشنهاد_دانلود
「@gordan_313」
وقتی دست علی در غدیر بالا رفت
ناله ابلیس بلند شد.
"اگر کار پیامبر به نتیجه برسد؛
معصیت #خدا ریشهکن خواهد شد..!
「@gordan_313」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌸
✨#غدیر نزدیک است!
⁉️برای بزرگترین عید چه کاری میکنیم؟
👈چطوری غدیر را تبلیغ کنیم⁉️
♨️مبلغ غدیر باشیم.
🎙استاد بندانی نیشابوری
「@gordan_313」
مردم رفتند دنیا را بگیرند دنیا آنها را گرفت ؛
امیرالمؤمنین که از دنیا کمتر نیست شما هم اگر بروید علی را بگیرید خواهید دید که علی شما را گرفت و برد .
- حاجآقادولابی -