میذاره ، حاضرید یه چیز بگم تا دلتون بلرزه ؟ اما بمیرم برای اون آقایی که عصر عاشورا آمد جلوی لشکر دشمن هر چه خودش رو معرفی کرد و گفت من پسر فاطمه ام به جای اینکه به او احترام کنند و تحویلش بگیرند تا شنیدند مادر حسین (ع) فاطمه (س) است عزم خود را جزم کردند تا او را بکشند امان از اون لحظه ای که زمین و زمان بهم ریخت ، شمر وارد گودال قتلگاه شد چون شنیده بود حسین (ع) پسر فاطمه (س) است چنان لگدی به آقا زد و پرید روی سینه ی پسر فاطمه (س) آی بمیرم زینب (س) هم داره نگاه میکنه طولی نکشید که نیزه ای از گودال قتلگاه بالا رفت دیدند سر پسر فاطمه (س) روی نیزه است !
گریزشماره نه دعای توسل
فرازمربوط به امام کاظم (ع)
آی گرفتارها ! آی گریه کنان اهل بیت (ع) امشب اگر می خواهید به امام کاظم (ع) توسل پیدا کنید، اگر میخواهید امام هفتم را واسطه قرار دهید تا خدا شما رو شفاعت کنه ، اگر میخواهید به امام کاظم (ع) التماس کنید تا حاجات و گرفتاریهای شما رو برطرف کنه نمی تونید برید در خانه ی امام کاظم (ع) چرا که امام کاظم (ع) سالهاست که خانه نیست اگه میخواهید برید سراغ امامتان تا به او متوسل بشید باید برید زندان بغداد. زندانی که تنگ و تاریکه ! بمیرم برای غریبی آقا ! چهارده سال تو زندان بود،آی زن و مرد! امشب بیایید بریم ملاقات اماممان آخه کسی که تو زندانه همیشه منتظره یکی بیاد ملاقاتش . آی مردم ! غروبها که میشد دل امام هفتم (ع) میگرفت دلش برای معصومه و رضایش خیلی تنگ می شد.اما مردم اگه رفتید زندان بغداد تا امامتان را ملاقات کنید فکر نکنید با احترام شما را راهنمایی میکنند تا برید امام کاظم (ع) رو ببینید ! آخه دم در زندان سندی بن شاهک ملعون ایستاده اجازه نمیده آقا رو ببینید فقط خودش حق داره آقا رو ببینه گهگاهی در زندان رو باز میکنه همین که در زندان باز میشه آقا فکر میکنه ملاقاتی داره اما بمیرم سندی به شاهک رو تازیانه به دست می بینه ! آی مردم فقط باید کنار زندان منتظر بایستید حق دیدن آقا رو ندارید فقط صدای مناجات امام خود رو می شنوید اما اگه چند روزی کنار دیوار بایستید می بینید صدای آقا و مناجاتش عوض میشه و صدا میزنه « یا مخلص الروح من الأحشاء والأمعاء خلصنی من ید هارون الرشید» ! خدایـــا ! مرا از دست هارون خلاص کن ! دیگه آقا هر روز صدا میزنه خدایا ! مرگ موسی بن جعفر را برسان! آی مردم امشب بیایید حاجات خودمون رو فراموش کنیم و برای امام خود دعا کنیم حاجتمون این باشه که خدایا آقا رو از زندان هارون نجات بده ! بیایید پشت در زندان بغداد « امن یجیب » بخوانیم تا بلکه امام ما آزاد بشه اما بمیرم وقتی آقا رو آزاد کردند دیدند امام کاظم (ع) جان داده هنوز غل و زنجیر به بدن آقاست !
گریزشماره ده دعای توسل
فراز مربوط به علی بن موسی الرضا (ع)
یا امام رضـــا ! یا علــی بــن موســی الرضــا ! آقا جانم همه شما رو غریب الغرباء می نامند اما مردم باوفای ایران چنان بارگاهی برای شما ساخته اند ، چنان استقبالی از شما کرده اند که از غربت در آمدید، یا امام رضا ! امشب به شما التماس میکنم اگه میشه مرا از غربت در بیارید ، آخه منم یه عمریه غریبم کسی که با خدا و اهل بیت (ع) رابطه ی خوبی نداره غریبه کسی که هنوز نتونسته با خدا آشنا بشه هنوز نتونسته حرف زدن با خدا رو یاد بگیره خیلی غریبه ، کسی که غرق گناهان و شهوت و آلودگیهاست خیلی غریب و دور از بهشت خدا و اهل بیته ! یا علی بن موسی الرضا ! امشب کاری کن که من همیشه آشنای خودت باشم ، کاری کن که دیگه برای شما غریب و نا آشنا نباشم منو امشب پاک کن قول میدم از این به بعد پاک بمونم تا وقتی باز میام در خونه ات برای شما شناخته شده باشم و زود راهم بدید ! ولی یا امام رضا ! درسته من غرق معصیت و باتلاق گناهان هستم ، اما مهر شما در دل من موج میزنه همیشه میام در خونه ات حتما" چهره ی من بیچاره و رو سیاه برای شما آشناست آخه زیاد آمدم و التماس کردم حتما " منو می شناسید. آی مردم ! بذارید یه چیزی بگم تا خوشحال بشید،در خونه ی امام رضا(ع) رفتن یه فایده ی بزرگی داره و اونم اینه که خود امام رضا (ع) فرمود : اگر کسی بیاد در خونه ی من و من رو زیارت کنه منم لحظه ی مرگ میام به زیارتش به به ! عجب امام مهربانی ! عجب توسل شیرینی! یا امام رضا ! از این به بعد قول میدم زیاد بیام زیارت شما و با معرفت به شما توسل پیدا کنم آخه محتاجترین لحظه برای من لحظه ی مرگه ! آی مردم امشب التماس امام رضا (ع) کنید حتما" لحظه ی مرگ به شما سر میزنه تا راحت جان بدید،التماس آقا کنید تا سکرات موت برای ما آسان بشه !ازش بخواهید تا روز قیامت بداد ما برسه و ما رو از وحشت روز قیامت نجات بده ! آی محبین امام رضا ! آنقدر خودتون رو در خونه ی اهل بیت (ع) نشون بدید ، آنقدر محبت خود به اهل
قتلگاه است درسته اهل بیت (ع) آنقدر بزرگوارند که هر موقع بری در خانه اشان حواسشون به توست ولی آدم خجالت میکشه وقتی امام سجاد (ع) تو بستر بیماریه و پدرش داره تو گودال قتلگاه دست وپا میزنه بریم بگیم آقا حاجت دنیایی منو بده ! نکنه بگی بریم یه موقع دیگه بیاییم ! نه خواهش میکنم نرید آخه چند ساعت دیگه زینب (ع) و بچه های حسین (ع) پناهی ندارند آی مردم صبر کنید لااقل خانم ها صبرکنند بی بی زینب (س) محرم نداره بیایید به اسراء کمک کنید، بیایید زیر بغلای زینب (س) رو بگیرید داغ برادر دیده ! شما مردها هم برید امام سجاد (ع) رو کمک کنید آخه آقا داره در تب می سوزه داغ زیادی دیده برید بهش تسلی بدید نذارید به دست و پای آقا غل و زنجیر ببندند، نذارید سر حسین (ع) وعباس (ع) و علی اکبر (ع) را از جلوی چشمان امام سجاد (ع) و زینب (س) عبور بدن ! چند نفر هم برن تو این بیابونها بگردند بچه های حسین (ع) رو پیدا کنند و پناه بدن آخه دارند از ترس جان میدن !
گریزشماره هفت دعای توسل
فرازمربوط به امام باقــر (ع)
آی دوستداران اهل بیت (ع) امشب در خانه ی امام باقر (ع) رفتن چند تا ویژگی داره یکی از ویژگیهاش اینه خانه ی امام باقر(ع) تاریک و ظلمانیه چراغ نداره این ویژگی قبرستان بقیعه خوشا به حال اونایی که مدینه رفتن آی مردم ! این تاریکی و خاموشی خیلی دردناکه اما از یک جهت برای من رو سیاه خوبه اونم اینه که در اون تاریکی کسی من گنهکارو نمی بینه راحت سرمو میندازم پایین و اشک میریزم و به گناهانم اعتراف میکنم . تو اون تاریکی کسی منو نمی شناسه آبروم در خانه ی امام باقر (ع) پیش مردم نمیره راحت تر التماس امام باقر (ع) میکنم تا دستمو بگیره ! آی زن و مرد در خانه ی امام باقر (ع) رفتن یه ویژگی دیگری هم داره که دل آدمو کباب میکنه ! میخوای بگم یانه ؟ ویژگی بعدی اینه وقتی می خوای بری در خانه ی امام باقر (ع) باید از کوچه ی بنی هاشم بگذری ، مجبوری که از راه کوچه ی بنی هاشم بیایی و خاطرات کتک خوردن و آتش گرفتن مادرت رو مرور کنی وای چه مسیر سختی ! آدم دق میکنه آی کسانی که مدینه نرفتید اونجا آدم هنوز صدای فاطمه (س) رو از پشت در میشنوه که داره صدا میزنه فضه بدادم برس ! وا محمـــــداه !
گریزشماره هشت دعای توسل
فراز مربوط به امام جعفر صادق (ع)
آی عاشقان امام صادق (ع) آی کسانی که امشب توسل به امام صادق (ع) پیدا کردید، اگر امشب میخواهید در خانه ی امام صادق (ع) برید باید خیلی مؤدبانه و با احترام در خانه ی امام ششم را بزنید اگه رفتید در خانه ی امامتان باید اجازه بگیرید و وارد شوید. میدونی برای چی این حرف رو میزنم ؟ آخه میخواهم خاطره ی بد پسر منصور برای آقا مجسم نشه ! آخه این آدم بی ادب شبانه آمد بدون اجازه ی امام صادق (ع) وارد منزل امام شد به آقا خیلی تندی و جسارت کرد، آقا رو با سر برهنه و پای برهنه به قصر آورد در حالیکه خودش سواره بود و امام با اون سن بالا نفس زنان پیاده می آمد، آی مردم مواظب باشید به امام صادق (ع) بی احترامی نشه . آی شیعیان ! همین امامی که دارید التماسش می کنید تا مشکلات و گرفتاریهای شما رو بر طرف کنه چندین بار منصور ملعون از روی کینه و دشمنی به علــی (ع) و اهــل بیــت (ع) شمشیر کشید تا آقا رو به شهادت برسونه ، خواهش میکنم با محبت و علاقه ی بیشتری برید در خانه ی امامتان تا خاطره ی اون شب برای آقا زنده نشه ! گر چه من میدونم وقتی برید در خانه ی امام صادق (ع) دیگه خانه و بارگاهی نمی بینید آی مدینه رفته ها شما به اونایی که مدینه نرفتند بگید که مدینه ، قبر امام صادق (ع) چه وضعیتی داره ! شما بگید که خانه ی امام صادق (ع) بی شمع و چراغه ! قربان غریبی و مظلومی شما ائمه ی بقیع ! یا امام صادق (ع) ! گرچه خانه ی شما تاریک و بی چراغه اما یک مزیتی داره که نزدیک منزل مادرتون فاطمه (س) است ، مطمئنم که امشب به احترام مادرتون هم که شده دست رد به سینه ی ما نمی زنید کسی که میاد در خانه ی شما بوی فاطمه (س) رو گرفته آخه از کوچه ی بنی هاشم گذشته ، جا پای مادری گذاشته که دنبال علی (ع) تو این کوچه می دوید ، حتما" کسی که بوی فاطمه (س) رو میده شما تحویلش میگیرید! آی گریه کنان فاطمه (س) وقتی میرید در خانه ی امام صادق (ع) یادتون باشه وقتی می خواهید خودتون رو معرفی کنید بگید من فرزند فاطمه (ع) هستم ، من مادرم فاطمه (س) است نشانه اش هم اینه که وقتی از کوچه ی بنی هاشم رد می شدم بند بند بدنم درد گرفت دنیا به دور سرم چرخید، آخه به یاد سیلی ای افتادم که چنان محکم به صورت مادرم خورد که برق از چشمان مادرم پرید،و سر مادرم گیج رفت ! یا امام صادق (ع) ببین چه جوری بوی مادرم رو گرفتم ! آی مردم مطمئن باشید که به سرعت شما رو تحویل میگیرند و آقا امام صادق (ع) دستی به سر شما میکشه وبه شما احترام
بیت (ع) ور زیاد کنید تا بعد از مرگ کارمون سخت نباشه . یا امام رضا ! بخدا از مرگ و تنهایی قبر وحشت دارم نذار تنها بمونم !
گریزشماره یازده دعای توسل
فراز مربوط به امام محمد بن علی(جوادالائمه) (ع)
آی مردم ! در میان امامهای ما دو امام هستند که در خانه ی خود خیلی مظلوم بودند آنقدر مظلوم و غریب بودند که به دست همسر خود مسموم شدند، یکی امام حسن مجتبی (ع) و یکی هم امام جواد (ع) ، بخدا اگه امشب همه بیایید جمع بشیم و دسته جعمعی در خانه ی جواد الائمه (ع) آقا خیلی خوشحال میشه ! بخدا خیلی غریب و مظلومه ! اما مردم اگه رفتید در خانه ی جوادالائمه(ع) اولین حاجت شما این باشه خدایا ! جگر جوادالائمه (ع) داره از مسمومیت زهر می سوزه امام ما رو شفا بده ! عزیز رضا (ع) رو نجات بده ما طاقت نداریم صدای ناله ی امام جواد (ع) رو بشنویم که گویا غریبانه هی داد میزنه آی جگرم ! آی مردم ! اگه رفتید در خانه ی امام جواد (ع) و دیدید صدای هلهله ی کنیزان از خانه ی آقا بلند است تعجب نکنید آخه ام الفضل برای اینکه صدای آقا از حجره بیرون نره وکسی با خبر نشه به کنیزان دستور داده در حجره ی امام ، هلهله کنید وکف بزنید تا کسی نفهمه جواد الائمه (ع) داره داد میزنه و جان میده ! بعضی ها نوشته اند ام الفضل بعد از اینکه به امام زهر داد شروع کرد به گریه کردن و دست و پایش می لرزید،آی بمیرم حاضرید بریم کربلا یا نه ؟ یا جواد الائمه اینجا قاتل شما دست و پا گم کرد و گریه می کرد من هم تو کربلا یه قاتلی می شناسم که وقتی از گودال قتلگاه بیرون می آمد دیدند داره دست وپایش می لرزه ، رنگش پریده و وحشت کرده خوب که نگاه کردند دیدند سر عزیز زهــرا(ع) رو به دامن گرفته ...!
گریزشماره دوازده دعای توسل
فراز مربوط به امام علی بن محمد(هادی) علیه السلام
امشب دلت رو روانه ی حرم با صفای امام هادی (ع) کن ! آی مردم حاجتمند! امشب از امام هادی (ع) هدایت خودتونو در دین و راه خدا طلب کنید! آی عاشقان امام هادی (ع) امشب اگه همه رفتید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید سر و صدا نکنید خیلی آرام و با احترام برید در خانه ی امامتان! آخه متوکل خیلی آقا و زن وبچه ی پسر فاطمه (س) رو اذیت میکرد شبانه می ریختند تو خانه ی امام هادی (ع) بدون اجازه وارد منزل آقا می شدند زن و بچه ی آقا از ترس و وحشت به خود می لرزیدندبه آقا بی احترامی می کردند. آی اونایی که امشب میخواهید برید در خانه ی امام هادی (ع) مواظب باشید زن وبچه های آقا وحشت نکنند. تو مجلس متوکل ملعون ، اون نامرد جلو ی چشم آقا مشغول شراب خوردن بود و به آقا شراب تعارف کرد خدا لعنت کنه ! نمیدونم اون لحظه بر امام هادی (ع) چه گذشت ! شاید اون لحظه آقا به یاد بزم یزید و سر بریده ی جدش حسین (ع) افتاده باشد به یاد مجلسی که یزید چوب دستی خود را به لب و دندان عزیز زهرا (س) میزد. «« یـــــا مــزن چـــوب جـفــا بــــر لـــــب و دنــــــدان او یــــا بگــــو بـیـــــرون رونــــــــد از مجلــســــــت طـــفــــلان او»» آی دوستداران امام هادی (ع) امام عسکری (ع) آخرین لحظات عمر پدر، سر بابا رو به دامن گرفت بدن بابا رو غسل داد ، کفن کرد ونماز خواند و با احترام به خاک سپرد، در تاریخ آمده جمعیت زیادی برای مراسم تشییع و دفن امام هادی (ع) آمده بودند تا جاییکه امام عسکری (ع) رو به زحمت انداخت . یا امام هادی (ع) قربان غریبی ات آقا جان ! اینجا انبوه جمعیت برای عرض ارادت به شما جمع شدند و با احترام برای شما عزاداری کردند اما دلها بسوزه برای آقایی که برای او هم جمعیت زیادی آمد دور قتلگاه و دورش حلقه زدند همین که دیدند سر حسین(ع) بر بالای نی رفت شروع کردند به هلهله و پایکوبی وتکبیر گفتن !
گریزشماره سیزده دعای توسل
فراز مربوط به امام حسن عسکری (ع)
یا امام عسکری (ع) ! این مردم عنایت ویژه ای به شما دارند چرا که پدر امام زمان ما هستند، توسل به شما رنگ و بوی توسل به امام زمان (ع) رو داره ! آقا جانم امشب این مردم با یه دل امیدی به شما توسل پیدا کرده اند امشب این همه گرفتار و حاجتمند اومده تا شما که آبرویی نزد خدا دارید شفاعتشان کنید. آی زن و مرد ! بیایید امام یازدهم رو به پسرش امام زمان (ع) قسم بدیم مطمئن باشید که نمیذاره دست خالی برگردید . یا امام عسکری (ع) تو رو به فرزندغریبت تو رو به پسرت مهدی غائب از نظر، قسمت میدم ا
مشب دست ما رو بگیر! آقا جان ما رو نا امید نکن ! یا امام عسکری (ع) این مردم اولین حاجتشون تعجیل در ظهور فرزندت مهدیست تو که آبرویی نزد خدا داری از جانب ما شیعیان از خدا بخواه که ظهور فرزندت مهدی رو نزدیک کنه ! یا امام عسکری (ع) ! ما شنیدیم برای تشییع جنازه و دفن شما درسامرا غوغایی به پا بود ، جمعیت زیادی آمدند تا شما رو تشییع کنند و با احترام به خاک بسپارند . شنیدم همه ی بازارها رو بستند و روانه ی مراسم تشییع شما شدند. اما آقا جان اون روز بازار سامرا برای تشییع شما سیاه پوش بود اما دلها بسوزه برای اون کاروان و خانمی که بازارشام برای اونها سفید پوش شد ، امان از دل زینب (س)! آی عاشقان اهل بیت (ع) ! وقتی مردم شام شنیدند کاروان اسراء داره وارد میشه اونجا هم همه بازار رو تعطیل کردند و آمدند به استقبال زینب (س) . آی بمیرم زینب (س) رو میان آنهمه شامی و نامحرم می چرخانند همه با دیدن زینب (س) و سرهای بریده بر نی ، هلهله و شادی می کنند ، آی غیرتمندها ! آی ناموس دارها ! یکی بره این مردم رو پراکنده کنه تا اینقدر با چشمان خود به زینب (س) و ناموس حسین (ع) نگاه نکنند ، آی خانمها برید دور زینب (س) رو بگیرید نذارید نامحرم ها دور زینب رو بگیرند و هلهله کنند ، یا امام زمان (ع) معذرت میخوام یا الله ! یکی بره سر عباس با غیرت رو از جلوی چشم زینب (س) دور کنه آخه قمر بنی هاشم طاقت نداره خواهرش رو میان یک مشت حرامی ونامحرم ببینه !
گریزشماره چهارده دعای توسل.
فراز مربوط به امام زمـــان (ع)
آی عاشقان و دلباختگان امام زمان (ع) درسته این فراز از دعای توسل آخرین فرازه اما مهمترین جای دعای توسل همین جاست ! نکنه خسته بشی ! اینجا اگه خوب دلتو آماده کنی و با امام زمانت ارتباط برقرارکنی مطمئن باش که خودش خریدار تو خواهد شد! یابن الحسن ! مولای من ! یه عمریه داریم صدات می زنیم کجایی آقا جانــم ؟ نمیدونم الان کجایی ، نمیدونم الان کربلایی ، مدینه ای ، کاظمینی ، سامرایی شایدم الان تو مجلس ما نشسته ای و داری همراه شیعیان خودت برای ظهورت دعا میکنی و اشک می ریزی ! آی مردم ! امشب طوری صداش بزنید، طوری دلتونو از ناخالصی ها پاک کنید تا حضورشو تو مجلسمون احساس کنیم . آقا جان ! یه عمریه در قنوتهای نمازم برای آمدنت دعا میکنم یه عمریه کارم این شده بعد از نمازهایم برای رسیدنت التماس خدا می کنم یه عمریه صبحهای جمعه میام دعای ندبه میخونم و برای فراقت ضجه میزنم تا بلکه از راه برسی و چشمانم به چهره ی دلربایت منور بشه ! مدتهای مدیدی است شبهای چهارشنبه میام دعای توسل میخونم به امید فراز آخرش تا با تو حرف بزنم . یابن الحسن بچه که بودم هر شب مادرم قصه ی آمدنت را برایم میخواند و با آرزوی دیدنت سر بر بالین می گذاشتم دیگه بسه آقا تو رو خدا زودتر بیا داریم از دست می ریم.آقا جان مگه شیعیان تو نیستیم ؟ مگه ما حق نداریم امام خودمونو ببینیم ؟ مگه ما شیعیان از مردم کوفه بدتریم ؟ مگه ما از اون مردمی که تو کوچه ی بنی هاشم جمع شدند و دست امام خود رو با طناب بستند بدتریم ؟ مگه ما دل نداریم آقا ؟ بخدا اگه بیایی به مردم کوفه و مدینه و همه ی مردمان عالم نشون میدیم که چجور باید دور امام زمانشون بگردند! بخدا بمردم مدینه یاد میدیم بجای اینکه در خانه ی علی (ع) رو آتش بزنند بجای اینکه همسرشو کتک بزنند بیایید از ما یاد بگیرند که چگونه خود و فرزند و پدر و مادرمونو فدای امام خود میکنیم ! به کوفی ها یاد میدیم بجای اینکه عزیز فاطمه (ع) رو محاصره کنند و آب به علی اصغرش ندهند بجای آنکه سر از بدن حسین (ع) جدا کنند بیایند ببینند که ما شیعیان چگونه پروانه وار دور امام خود می گردیم و دلداده ی امام خود هستیم! یابن الحسن ! بخدا اگه بیایی همه ، دیوانه و غلامت میشیم ! آقا جان تو رو خدا التماست میکنم نذار این چشمان گنه کار من به ندیدنت عادت کنند !« مـتــی تــرانــــا و نــــــراک »کی میشه چشم در چشم یکدیگر بیندازیم و با دیدنت از هوش برم ؟ نمیدونم طاقت دارم چشم در چشم امام زمانم بیندازم یا نه ! نمیدونم طاقت میارم یا نه ! فکر کنم از شرم و حیا و یا از برق چشمان مهدی فاطمه (ع) جان بدم! آی
مردم خواهش میکنم از من نپرسید اگه قراره چشم در چشم امام زمان (ع) بیندازم و طاقت نیارم پس چرا عصر عاشورا در گودال قتلگاه هر چه حسین(ع) با چشمان نافذ و مهربانش به شمر نگاه کرد، اون ملعون دلش به رحم نیامد و کار خودش رو کرد ؟ من فکر کنم شمر برای اینکه برق چشمان حسین (ع) او را از کارش منصرف نکنه به چشمان حسین (ع) نگاه نمیکرد و سرشو انداخته بود پایین و هی خنجر میزد.همه یکصدا با هم بگید حسین آرام جانم ...حسین روح و روانم..
التماس دعا..
این مجموعه شامل 78 گریزمناجاتی از دعای توسل ، ندبه و زیارت عاشورا و کمیل برگرفته شده از کتاب گریزهای مناجات به تهیه کنندگی روح ا..ولی ابرقویی میباشد که حسب دستوراستاد حاج مجید طاهری بنده حقیر شهریاراحمدی در فروردین ماه نودوپنج به تایپ و نشر آن در وبلاگ اقدام نمودم .ان شاالله دوستان از مطالب آن استفاده نموده و ما را هم از دعای خیر خود بی بهره نگذارند «.ومن الله التوفیق»
.
مناجات #امام_زمان
أباصالح التماس دعا ، هرکجارفتی یاد ماهم باش
آقا الان کجایى؟ کجا خیمه زدی؟آقا چی میشد دراین ماه عزیز بین ما باشی "متی ترانا و نراک و قد نشرت لوالنصر تری، أترانا نحف بک و أنت تأم الملأ(یعنی روزی میرسه که شما مارو ببینی ماهم ببینیم، دورت حلقه بزنیم) و قد ملأت الارض عدلا (دنیا رو پر از عدالت کنی آقا) أین بقیة الله التی لا تخلو من العترة الهادیة (کجایی ای باقیمانده ی سلاله ی احمد) #دعای_ندبه
أین معزالاولیا و مذل الاعداء، أین السبب المتصل بین الارض و السماء
(کجایی ای عزت دهنده ی اولیاء الله و ذلیل کننده ی دشمنان ، کجایی ای مایه ی اتصال زمين و آسمان)حرف آخرو بزنم ، اذیتت نکنم
"أین الطالب بدم المقتول بکربلا"
این دیگه ترجمه نمیخواد ، کجایی این منتقم حسین ، منتقم عمه ی سادات
همه باهم بلحسین اللهی العفو
دوباره سفره ی دلم از ، آه و ناله پره ، گریه بارونم
خبر داری ، از هجوم غمو ، از ترنم اشکای پنهونم
آقا درسته که تو جمع بروی خودم نمیارم ، اما تو خلوتم ، جلو خودم کم میارم
روی قلبم ، شعله های گناه ، توشه ی پر آه ، شد وبال من
نگاهم کن ای جواب همه ، گریه های دل پرسوال من
کی از حال آقاش خبر داره؟کی میدونه الان آقاش کجاست؟آقا درچه حالی؟ماکه بدعای شما خوبیم از خودت چه خبر؟
دوباره نیمه ی ماهه ، سر به زانو داری و میباری
گل نرگس پشت دیوارِ ، بی وفاییه ما گرفتاری
هنوز بوی ، گریه های شبت ، میپیچه توی کوچه ها آقا
بیا ای یوسف زخمی ، ای اسیر مکر زلیخاها
بخدا زلیخا با یوسف نکرد اون چه ما باشما کردیم،آخه یوسف همش چندسال زندانی بود ، اما شما 1181ساله تو زندان تنهایی خودت میسوزی و میسازی
نیاورده قاصدک باز از کوی تو خبری ، یا أباصالح
شنیدم از یاکریمای شهر ، دائم السفرى ، یا أباصالح
قربونت برم آقا ، آخه جای مشخصی که نداری ، هرجا میری میبینی مردم مشغول گناهن ، هی دعامون میکنی ، هی جا عوض میکنی ،
نمیدونم مثل جدت أمیرالمؤمنی چاهی داری یا نه
های های های ، ناله هاتو آزاد کن ، برای آقا باید بلند بلند گریه کنیم
دعای تو ، آب و نون منه ، آبرو دادی رو سیاها رو
میدی آقا ، هر طلوع و غروب ، رزق هر روز ما گداها رو
اما من یادم میره ، هر صبح و شام بشما سلام بدم آقا ، #دعای_عهد که هیچ ، آقا من نمازمم سر وقت نمیخونم ، آقا من حجابمم رعایت نمیکنم ، آخه نگاه مردم برام مهمتر از نگاه شماست ، سر نماز شبت دعام میکنی آقا ، اما من بی عرضم
امام صادق ع میفرماين :
اگر یک نماز صبح قضابشه ، اگر تمام دنیارم طلاکنی در راه خدا انفاق کنی جبران نمیشه
آی اونایی که مشکل دارید ، آی اونایی که حاجت دارید ، روایت داریم و جاهای معتبرم وارد شده ، فاصله ی اذان صبح تا طلوع آفتاب حتی سخت ترین حاجتها برآورده میشه ، بیا و با امام غریبت قرار بذار ، آقا بهت قول میدم از این به بعد تمام نمازام بخاطر دل شما سروقت باشه
تصدق کن ، یک شب جمعه ، ما گداها رو نون و خرمایی
ترحم کن ، وقت خیراته ، با دعاهای خیر زهرایی
یه عمره که ، نیمه شعبانها ، ریسه بندونه کوچه بازارا
أحار فیک یا مولا ، وارث حیدر وارث طه
آقا شب جمعست ، شب خیراته ، اونم ماه مبارک رمضان که ماه اکرامه ، شماهم خاندان کرمید ، آقا کرامت کن ، تنعم کن ، مارو آدم کن ، مارو سربراه کن ، مارو عاقبت بخیر کن ، سایه ی مقام معظم رهبری و علمای واقعی رو از سرمون کم نکن
ربنا لا تسلط علینا من لا یرحمنا
اما اگر بخواى زندگیت تغییر کنه باید از خودت شروع کنی
"لا یغیر الله بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم"
خدا قومی رو تغییر نمیده مگر اینکه اول خودشونو تغییر بدن
ده مرتبه الهی العفو
ده مرتبه یاالله
یا رحم الراحمین یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک
به این ذکر میگن دعای غریق ، اهلبیت ع سفارش کردن به تداوم براین ذکر ، جهت عاقبت بخیری
.
#گریز_دعای_کمیل
×

کربلایی شهریاراحمدی
مداح اهل البیت(ع)
گریزهای دعای کمیل
بسم الله الرحمن الرحیم
## گــــریــزهـــای دعـــــــای کــمــیــــــل##
گریزشماره یک ، دعای کمیل
و خضع لها کل شئ (1)
همه ذرات عالم هستی، همه ی ملائک و موجودات زمین و آسمانها ، همه ی کوهها و دریاها و بیابانها، همه ی ستارگان و کهکشانها و همه ی آنچه در عالم ملک و ملکوت است مطیع تو هستند، در برابر تو خاضع و فروتن هستند اما من جاهل هنوز غرور دارم هنوز گردنکشی میکنم ، هنوزطغیان میکنم ، منم منم میکنم فکر میکنم برای خودم کسی هستم
گریز شماره دو ، دعای کمیل
و بعلمک الذی احاط بکل شئ(2)
خدایا همین اول دعا از خودم بدم میآد ، از خودم نا امید میشم آخه کلمات رحمت و قدرت و عظمت و علم و نور را فقط به زبان می آورم همه ی این کلمات نورانی که امیرالمومنین(ع) واسطه کرده از هیچ کدومـش سـردر نمی آورم درکشــون نمیکنم اصلا معنای رحمت و قدرت و عظمت تو رو نمی فهمم اینهمه میگن خدا عظمت داره عــزت داره ولــی اصـلا چشمان من عظمت تو رو نمی بینه درک نمیکنه، پادشاهی و سلطنت تو رو نمی بینم ، خیلی معرفتم کمه خوشا به حال اونهایی که می فهمند امیرالمومنین(ع) چی میگه خدایــا ! همین اول دعا حیران وسرگردان میشم دلم میخواد وقتی باهات حرف میزنم بفهمم چی میگم خدایا معرفتمو به خودت زیاد کن این روح کوچک و آ لوده و کم ظرفیت منو بزرگ و پا ک کن تا بفهمم امیرالمومنین(ع)چه میگوید
گریزشماره سه ، دعای کمیل
اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم(3)
خدایا خودم میدونم که چقدر بی حیا شدم ، خودم میدونم چقدر پرده دری میکنم خودم میدونم که دیگه شرم و حیا ندارم اگه شرم و حیا داشتم جلوی چشمان قشنگ و دلربای مهدی فاطمه(ع)گناه نمیکردم به خدا خودم از این بی حیایی زجر میکشم ، خیلی دلم میخواد با حیا باشم خیلی دلم میخواد مثل عباس علی (ع) از چشمانم حیا بباره ، آی خدای چشمان دلربای عباس ! نــذار بـا چشمانی که برای عباس (ع) گریه کرده پرده دری کنم . آی مردم میدونید معنای این جملاتی که خوندید چیه ؟ یعنی ای خدا اون گناهی که نمیذاره من مهدی فاطمه (ع) رو با چشمانم ببینم ببخش. از اون گناهی که لااقل نمیذاره برای سیلی خوردن مادرم دلم بسوزه بگذر، خاک بر سرم کنم اگه بخوام گناهی کنم که نتونم برای کتک خوردن مادرم گریه کنم، خدایا اون گناهی رو که نمیذاره من برای اسارت زینب (س) دق کنم عفو کن ، اون گناهی که نمیذاره برای پاهای تاول زده دختر سه ساله امام حسین (ع) داد بزنم ببخش ، خدایا گناهی که نمیذاره شمر ملعون رو از سینه خسته حسینت بلند کنم ببخش ! وای خدای من ! یعنی گناهانی که غرق اونها بودم اینقدر منو بدبخت و زمین گیر کرده که خودم خبر نداشتم ؟ نه باورم نمیشه حاضر نیستم حسینتو به لذت گناه بفروشم ، حاضر نیستم مادرم زهرا (ع) رو به قیمت پست گناه و شهوت بفروشم . خدایا تو رو به رد سیلی ای که به صورت مادرم مونده قسمت میدم همه ی گناهانمو امشب ببخش خلا صم کن از این همه بدبختی وبیچارگی . بخدا این گناهان همه چیزو از من گرفته نذار بیشتراز این بین منو حسینت فاصله بیفته ، نذار بیش از این قافله حسینت از من دور بشه.
گریز شماره چهار ، دعای کمیل
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء(4)
نمیدونم چرا هر وقت میام در خونه ات دعا میکنم دعام مستجاب نمیشه تازگیها فهمیدم زندگیم پر از گناهه ، تازه فهمیدم که چقدردارم با زبان و چشم و گوش واعضا و جوارح و فکرم چه خیانتی به خودم میکنم تازه فهمیدم از چه خدایی دارم نافرمانی میکنم تازه فهمیدم با این همه گناهانی که تو زندگی من موج میزنه دعاهامو تو قفس خاکی دنیا زندانی کرده ام بادست خودم نمیذارم دعاهام به آسمون برسه، نمیذارم دعاهام به دست ملائکت برسه، خدایا قول میدم دیگه از امشب که رفتم خونه گناه نکنم ، کاش میشد نیمه شب امشب بیدار بشم صورت به خاک بذارم هی بگم غلط کردم نفهمیدم جوونی کردم .خدایا امشب میخوام یه دعایی کنم که نتونی جواب رد بهم بدی یه درخواستی کنم تا حتما مستجابش کنی ، آ ی مردم بگم یا نه ؟ آ ماده اید با هم یه دعایی کنیم که استجابتش رد خور نداشته باشه ؟ خـدایـا ! بذار یه دعایی کنم که خودت امشب در قفسو باز کنی و دعاهامو مستجاب کنی بذار یه دعایی کنم تا خودت دعای منو به آسمونا ببری و به ملائکت بگی مگه نمی بینید بنده ام از من خواسته ای داره چرا اجابت نمی کنید، حالا بذار بگم دعام چیه.خدایا امشب از ته دل قسمت میدم به اون لحظه ای که شمر ملعون با پنجه هاش موهای سر و صورت حسین (ع)رو با خشم و غضب گرفته بود تا خنجر روی حنجر حسین (ع) بذاره دندانهاشو از روی کینه علی (ع) و فرزندان علی (ع) به هم فشار می داد، یا امام زمان ! معذرت میخوام چاره ای ندارم باید یه چیزی بگم که حتما صدامو همه افلاکیان بشنوند،دیگه خسته شدم از اینهمه زندانی و اسیری، ای خدا بذار قسمت بدم قسمت میدم به اون لحظه ای که مادر حسین(ع) تو
گودال قتلگاه هی صدا میزنه غـریـب مـادر حسیـن ! به اون لحظه ای که زمین و زمان بهم ریخت ، آسمونها رنگ خون به خود گرفت ، به اون لحظه ای که بالای تل زینبیه رقیـه (ع) داره همه چیزو می بینه قسمت میدم به اون لحظه ای که بی بی زینب (ع) از خیمه ها بیرون دوید هر دو دستشو گذاشته بالای سرش هی داره صدا میزنه وا محمــدا ! وا علیــا ! قسمت میدم به اون لحظه ای که حرم حسین (ع) دیگه بی حسین (ع) شد، قسمت میدم دیگه کاری کن که امام زمانم همین امشب بیاد منو با خودش ببره بیاد منو از لشکر شیطان و
گناه بیرون بکشه منو برای خودش بخره.الــهــی الـعـفــو..
گریزشماره پنج، دعای کمیل
وکل خطیئة اخطاتها (5)
آره مردم نکنه یک ذره شک کنید ، به خداوندی خودش قسم میخورم که تو رو می بخشه .چه خدای خوبی دارم ! از کجا اینو میگم ؟ از اونجایی که هر موقع دلم خواست گناه کردم هرموقع دلم خواست دوان دوان به سمت گناه و شهوت دویدم اینقدر بی حیایی کردم . به خدای خودم جسارت کردم اما وقتی میگم منو ببخش امان نمیده زود منو می بخشه همه ی گناهانمو می بخشه بدون هیچ شرطی، بدون هیچ هزینه ای بدون اینکه ذره ای آبرومو ببره بدون اینکه بخشیدنش زمان ببره همان لحظه ای که ازش میخوام منو ببخشه همون لحظه ای که دلم می شکنه اصلا نمیذاره از دهانم حرفی خارج بشه ، همون آن وهمون لحظه همه گناهانمو می بخشه ، عجب خدایی دارم آی اهل عالم بیایید ببینید چه خدای خوبی دارم بیایید به شما معرفیش کنم/آی مردم ! من یک خدایی دارم که هیچ موقع دست از مهربونیش برنمیداره علاوه براینکه همه ی خطاهامو می بخشه کیمیاگری هم میکنه آخه همه ی گناهانی رو که بخشیده تبدیل به حسنه میکنه ، از یک طرف انگار تازه از مادر پاک و بدون آلودگی متولد شدم از طرفی هم انگار سالهاست که او را عبادت کردم و بهم ثواب وحسنه داده اگه خدای منو نمی شناسید حالابشناسید آخه هنر خدای من اینه که همه ی گناهان وکثافات و آلودگیهای روح منو تبدیل به طلای ناب و کار نیک میکنه هنر خدای من اینه که فقط بنده هاشو می بخشه با اینکه قدرتش بی نهایته ولی اصلا زورشو به رخ من نمیکشه خیلی مهربونه ، آی اونهایی که خدای منو نمیشناختید حالا بشناسید به زور هم که شده دستمو میگیره کشان کشان در خونه خودش میاره بعد به من امر میکنه توبه کن تا منتو رو ببخشم ! آخه من خدا کارم بخشیدنه الـهــی الــعـفــو.........
گریزشماره شش ، دعای کمیل
و ان توزعنی شکرک و ان تلهمنی ذکرک(6)
خدایا بلد نیستم شکر نعمت هاتو بجا بیارم ! هی به من نگو آدم شو ! هی به من نگو گناه نکن خودت باید به من یاد بدی خودت باید منو عوض کنی بیش از این از من توقع نداشته باش بهتر ازاین نمیتونم باشم تنها راه نجات من اینه که خودت نجاتم بدی خودت حرف زدن با تو رو یادم بده کاری کن همیشه ذکر و یاد امام زمانم بر زبانم جاری باشه کاری کن همیشه تو مجلست حسین حسین کنم . تا یادم ندی وضع من بهتر که نمیشه بدترهم میشه نذار از دست برم !
گریزشماره هفت ، دعای کمیل
ان تسامحنی و ترحمنی (7)
هیچ موقع به اطرافیانم رحم نکردم همیشه به اونها سخت گرفتم ولی تو به من رحم کن آسان بگیر ! هر چی نگاه میکنم می بینم باید به اونی رحم نکنی که با غلاف شمشیر به بازوی مادرم زد نه من بیچاره که در برابر توی خدا ادعایی ندارم. باید به اونی بی رحمی کنی که چنان سیلی به صورت مادرم زد که برق از چشمانش پرید.منی که مهر فاطمه(س) در دلم هسـت دلـت می آید که رحمم نکنی ؟ دلت می آید که عذابم کنی ؟ چجور میخوای کسی رو تو آتش بسوزونی که همیشه آرزو میکرد کاش توی کوچه ی بنی هاشم بودو نمیذاشت مادرش رو کتک بزنند باشه خدای من اگه میخوای منو عذاب کنی بکن فقط بذار یه جمله بگم ! اگه روز قیامت فرشته های عذاب خواستند دست منو بگیرند و توی آتش بیندازند خواهش میکنم منو جلوی مادرم فاطمه (س) به سمت جهنم ببرند ، آخه یقین دارم که مادرم طاقت نمیاره که منو بسوزونی. تو رو به پهلوی شکسته ی مادرم قسمت میدم به من رحم کن منو جهنم نبر !
گریزشماره هشت ،دعای کمیل
و فی جمیع الاحوال متواضعت(8)
تو همین دنیا منو متواضع کن تو همین دنیا غرور منو بشکن ! تکبر و بزرگ بینی منو خرد کن ! تو همین دنیا بینی منو بخاک بمال ! نذار وقتی که وارد قبر شدم اونجا متواضعم کنی نذار وقتی وارد قبر شدم و صورتمو روی خاک گذاشتند بگی دیدی بنده ی مغرور وسرکش دیدی چجور ذلیل شدی ؟ اونجا که دیگه فایده ای نداره من خرد بشم .نذار وقتی وارد صحرای محشر شدم اونجا غرور منو بشکنی همین جا توی همین دنیا منو متواضع کن اونجا که هنر نیست من متواضع بشم معلومه که اونجا از ترس خاشع میشم، وقتی فرشته های عذابت می آیند منو کشان کشان به سمت جهنم ببرند معلومه که از ترس دیگه زبونم بند میاد ومتواضع میشم اگه راست میگی اگه هوای بنده ات رو داری تو همین دنیا نذار در غرور و شهوت غوطه ور بشه ! تو همین دنیا نذار غرق مستی و طغیان بشم ! حاضرم تو همی
ن دنیا خردم کنی بلاهاتو به سرم فرود بیاوری تا غرورم بشکنه ولی در عوض تو صحرای محشر دنبال این نباشی که غرور منو بشکونی اونجا هی به فرشته ها ی عذابت نگی برید دنبالش بیاریدش ! میخوام بهش بفهمونم که غرور یعنی چه ؟ مستی و طغیان یعنی چه ؟ بیاریدش تا بینی شو به خاک بمالم ! نه خدا تورو به عزتت قسم با من این معامله رو نکن من که ادعایی ندارم من اگه گناهی هم کردم از روی مخالفت با تو نبود من غلط بکنم بخوام در برابر تو قد علم کنم ، تو رو به خانوم فاطمه ی زهرا(س) همین جا منو رام واهل کن نذار اینقدر روحم با گناهان وحشی و فراری بشه ! به خودت پناه آوردم هر چه تو بگی میگم چشم ! ببین چجور با ذلت صورت روی خاک گذاشتم! اومدم بگم من عددی نیستم که بخوام با تو مخالفت کنم ببین چقدر متواضعانه و حقیرانه اومدم در خونه ات ! کمکم کن همیشه خوارو ذلیل خودت باشم ! نذار مستی کنم !
گریزشماره نه ، دعای کمیل
ولایمکن الفرار من حکومتک(9)
خدایا تو خودت خوب میدونی هر موقع شیطان منو با گناه و زرق و برق دنیا از در خونه ات فراری میده ، هر موقع دستمو میگیره و کشان کشان از در خونه ات دور میکنه باز مجبورم در خونه خودت برگردم ! درست مثل پرنده و کبوتری که به خونه صاحبش عادت کرده هر جای شهر که رها ش کنند آخرش تا غروب نشده تا هوا تاریک نشده بر میگرده اما وقتی برمیگرده میاد روی دیوار خونه ی صاحبش می شینه بالهاش از خستگی شل شدند دهانش خشک شده زیرگلوش تند تند میزنه دیگه نای پرواز نداره ، ای خدای من الان من هم بعد ازمدتها خستــه و حیران و جامانده از قافله خوبانت اومدم در خونه ات ، بخدا خیلی تشنه ی محبتت هستم . به مهـــدی فاطمــه(ع) قسم تشنه توجهت هستم ! منو تو آغوش خودت بگیر ! نذار دیگه تو شهر گناه و شهوت و آلودگیها رها بشم ، نذار دیگه منو شیطان باخودش ببره ! دست منو بذار تو دست حسینت ! به حسینت هم بگو که دست بنده منو رها نکن ! نذار دیگه گم بشه ! دست منو بــذار تو دست مهـدی فاطمــه (ع) اصلا با یک طناب و زنجیر منو ببند به در خونه خودت ، نذار دیگه فرار کنم ، بذار همه ببینند که من ذلیل تو هستم جایی ندارم برم نمیتونم فرار کنم !
گریزشماره ده ، دعای کمیل
ظلمت نفسی (10)
خـــدایــا ! خیلی به خودم ظلم و جفا کردم ! خیلی به حال خودم بد کردم ، با این اعتراف باید به من کمک ویژه کنی آخه یه عمریه با ظلمی که به خودم کردم خیلی مظلوم واقع شدم تو خودت میدونی واجبه هرکس قدرت داره به کسی که بهش ظلم شده و کسی که مظلوم واقع شده به دادش برسه دریغ نکنه ، خودت گفتی که باید به داد ستمدیده و مظلوم رسید.بخدا خیلی مظلوم واقع شدم شیطان و نفسم خیلی به من ظلم کرده اند بخدا خیلی غریبم دستمو بگیر خـدای مهـربون !
گریزشماره یازده ، دعای کمیل
کم من قبیح سترته(11)
یادش بخیر قدیما خیلی گناهانمو می پوشاندی اما من بی حیا و جسور غرق شهوات خودم بودم چقدر به من فرصت می دادی اما من نمی فهمیدم چه خدای خوبی دارم ! آی مردم به عزت و جلالش قسم خیلی هوای بنده هاش رو داره ، اگه هوای منو نداشت نمیتونستم بیام در خونه اش اگه هوای منو نداشت و اگه منو دوست نداشت زبونمو لال میکر نمیذاشت باهاش حرف بزنم نمیذاشت باهاش درد و دل کنم . رب من ! مولای من ! حالا که تو اینقدر ستارالعیوبی حالاکه تو نمیذاری آبروی من آلوده پیش کسی بره یه خواهشی ازت دارم ، خواهشم اینه کاری کنی که آبروی من پیش مهــدی فاطمه(ع) هم نره ، کاری کن امام زمانم متوجه نشه که من بیچاره چه کاره هستم ، لااقل کاری بکن که اصلا آقام یادش بره که من چه گناهانی رو مرتکب شدم از ذهن حسینت اینو پاک کن که من توی خلوت خودم چه خطاهایی رو انجام دادم ،آخه اگه این کارو نکنی دیگه نمیتونم به چهره ی مهــدی فاطمه(ع) نگاه کنم ، دیگه نمیتونم توی دعای ندبه بگم : «متی ترانا و نراک» . اون لحظه ای که آقا میخواد با چشمان دلربایش به من بیچاره نگاه کنه با چه رویی نگاش کنم ؟ بذار هر چه گناه کردم از یاد امام زمانم بره از یاد حسینت بره از یاد مادرم فاطمه ی زهرا (س) بره برای تو که کاری نداره خــدایا ! نذار پیش اونا خجالت بکشم ! تو که نمیخوای بنده ات خجالت بکشه ؟
گریزشماره دوازده ، دعای کمیل
وکم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته (12)
چقدر به همه ی مردم چهره ی منو چهره ی یه آدم حسابی نشون دادی ! همه فکر میکردند من امام زمانی هستم همه میکردند من آدم خوبی هستم ، آدم مهربونی هستم حتی حاضر نشدی ظاهر منو جلوی مردم بد جلوه بدی گفتی درسته که بنده ام آلوده هست ، درسته که همیشه تو خلوت دوان دوان به سمت گناه می دوه اما بذار آبروشو حفظ کنم ولی خــدایا !من خودم خوب میدونم که چه آدم پست و آلوده ای هستم خودم میدونم که چقدر خون به دل مهــدی فاطمــه (ع) کردم خودم می دونم که چه باطن حیوانی و کثیفی دارم هی گفتی بذار در ظاهر هم که شده به خوبیها و فضائل معروفش کنم تا باورش بشه که میتونه آدم خوبی باشه ه
ی گفتی : بنده من باورت بشه که دوستت دارم باورت بشه که دلم میخواد آدم خوبی باشی . ولی معبود من ! حالا که ظاهر مو طوری نشون میدی که همه فکر میکنند من امام زمانی هستم لااقل نذار با اعمالم آ بروری مهــدی فاطمه (ع) رو ببرم حالا که همه دارند می بینند اومدم در خونه ات لااقل در ظاهر هم که شده منو بخر ! دعاهامو مستجاب کن ! تو که نمیخوای همه ببینند من اومدم در خونه ات و تو ردم کردی ؟ اگه ردم کنی همه مسخره ام میکنند ، همه ملامتم میکنند ، همه سرزنشم میکنند میگن این همون خدایی بود که هی میگفتی نمیذاره آبروم بره ؟ پس چی شد؟ کو اون همه مهربونی که از خدا دم میزدی ؟ تو رو خدا فقط امشب رو آبروداری کن خـدا ! نذار دست خالی از در خونه ات برم ! بذار همه ببینند که تو چه خدای خوبی هستی ! به خدا قول میدم اگه آبروداری کنی دیگه سمت گناه نرم دیگه آدم بشم دیگه نامردی نکنم دیگه نمک نشناسی نکنم دیگه قول میدم نذارم مادرم بخاطر گناهان من غصه بخوره اشک بریزه یه کاری میکنم امشب مادرم زهــرا (س) خوشحال بشه !
گریزشماره سیزده ، دعای کمیل
وافرط بی سوءحالی(13)
خدایا اصلا " حال خوشی ندارم نمیدونم چرا هیچ موقع حال عبادت کردنتو ندارم . اصلا" حال قرآن خوندن و نماز خوندن ندارم ، اصلا" حال ندارم نیمه شب بلند بشم دو رکعت نماز بخونم ، حال ندارم نیمه شب پنج دقیقه قبل از اذان صبح بیدار بشم با تو حرف بزنم ،هر کاری میکنم حال خوشی داشته باشم نمیشه . از دست خودم عاصی شدم از خودم بدم اومده منی که نتونم با خدای به این خوبی خوب انس بگیرم و خوب حرف بزنم و خوب مناجات کنم ، چه خاکی باید به سرم کنم ؟ چه بنده ای هستم که حال ندارم دو رکعت نماز با توجه بخونم ؟ خدایا با چه کسی این همه درد رو برم بگم ؟ اما بذار یک جمله بگم خدایا ! درسته حال خوشی ندارم ولی لااقل باید بین من و بین کسی که اصلا" از بد حالی خودش رنج نمیبره و غصه نمیخوره فرقی وجود داشته باشه منی که تو دلم غم نشسته همیشه دارم غصه میخورم که چرا نمیتونم با امام زمانم ارتباط داشته باشم باید یه فرقی با دیگران داشته باشم یا نه ؟ نذار با این همه غصه دق کنم به دادم برس نجاتم بده.آخه خودت دیدی هر موقع تصمیم گرفتم نیمه شب بلند بشم با تو حرف بزنم خواب به چشمانم غلبه کرد، چشمان خواب آلودم نذاشت با تو مناجات کنم .خدای محبوبم التماست میکنم بذار این چند روزی که از عمرم باقی مونده مزه با تو بودن رو بچشم ! بذار مزه مناجات کردن با تو رو حس کنم ! عزیز دلم اگه به من حال خوشی ندی برای خودت بد میشه ! آخه اگه حالم بد باشه وقتی روضه حسینتو میخونند یک نفر از گریه کنان حسینت کم میشه ،وقتی روضه مادرم زهــرا(س) رو می خونند باید مثل یک آدم قسی القلب بشینم و بشنوم که سیلی به صورت مادرم زدند ولی از اینکه نمیتونم مصیبتشو درک کنم دق کنم . تو رو خدا نذار مثل دشمنان اهل بیت (ع) مصیبت آنها رو درک نکنم! نذار مثل اونایی که بچه های حسینو زدن حال عبادت نداشته باشم !
گریزشماره چهارده ، دعای کمیل
و خدعتـنی الدنیا بغرورها (14)
یک عمر این دنیای فانی سرم کلاه گذاشت ، منو بیچاره کرد . یک عمره که منو از مهــدی فاطمه(ع) جدا کرده ، یک عمره که منو از اشکها و گریه های نیمه شب محروم کرده ، یک عمره نذاشته به فکر آخرتم باشم ، نذاشته به فکر مرگ و قیامت و شب اول قبرم باشم . هر وقت تصمیم جدی گرفتم آدم بشم ، هر وقت عهـد بستم که دیگه با خدا آ شتی کنم ، هرموقع تصمیم گرفتم همیشه به یاد امام زمانم باشم ، هر موقع تصمیم گرفتم با چشم و گوش و زبانم گناه نکنم خودشو به من نشون داده ، زیباییها و شهوات و لذاتش رو به من نشون داد و فریبم داد منو زمین زد. ای انیس من ! اگه به من بیچاره رخ نشون میدادی ، اگه هی من و از در خونه ات رد نمی کردی اگه هوای من بدبخت رو داشتی به این راحتی گول دنیا رو نمیخوردم .کاش امشب مهــدی فاطمه(ع) می آمد بالای سرم دستی به سرم می کشید منو بلند میکرد می گفت : بلند شو دیگه مال من شدی ، خودم خریدمت بیا بریم ! آخه اگه امشب منو نخری می ترسم دنیا جوری منو فریب بده که دشمنان اهل بیت (ع) رو فریب داد، می ترسم چشمانمو باز کنم خودمو تو لشکر عمر سعد ببینم . نه باور نمی کنم تو رو خدا نجاتم بده نمی خوام دیگه فــریب بخـورم!
گریزشماره پانزده ،دعای کمیل
ان لا یحجب عنک دعائی سوء عملی....(15)
به عزتت قسم التماست میکنم یه کاری کن گناهان و اعمال بد و بی حیایی هایم مانع اجابت دعاهام نشه. آخه خیلی آرزو و خواهش دارم اگه قرار باشه بخاطر گناهانم دعاهامو مستجاب نکنی و از در خونه ات ردم کنی دیگران می آیند منو می برند، اگه دست رد به سینه ام بزنی شاید دیگه در خونه ات پیدام نشه .الآن اومدم در خونه ات تا در خونه ات هستم کارو تموم کن ! نذار شیطان منو ببره ! خدایا دیگه فرصتی بهتر از الان برات پیش نمیاد ، بنده ات خودش با پای خودش اومده خودش دستاشو بالا گرفته ، اصلا" بذار یه چیزی بگم
تا کاری به گناهانم نداشته باشی و دعاهامو مستجاب کنی ! خدایا درسته گناهانم زیاده ، درسته خیلی پرده دری کردم ، درسته همیشه دنبال گناه کردن بودم اما به عزت خودت قسم با اینهمه گناه دیگه آب به روی بچــه های حسین (ع) و زینب (س) نبستم ، درسته کوله بار گناهانم کمرمو شکونده ، اما دیگه سیلی به صورت مادرم نزدم ، من که روی سینه ی حسین (ع) ننشستم ، من که دستان علی (ع) رو نبستم ، من که عمود آ هنین به فرق عباس(ع) نزدم ، پس چرا دعاهای منو مستجاب نمی کنی ؟ آخه چیز زیادی که ازت نمیخوام ، چیز بدی که ازت نمیخوام ، مگه تو دل من بیچاره چیه که باعث شده دعای منو مستجاب نکنی ؟ اگه خوب به دلم نگاه کنی جـز مهـر فاطمه (ع) وعلی (ع) و حسین (ع) چیزی نمی بینی ، آخه دعای من بیچاره که چیز بدی نیست ، فقط ازت میخوام منو دلداده مهـدی فاطمه (ع) کنی فقط ازت میخوام منو غلام حلقه به گوش مهدی خودت کنی .فقط ازت میخوام جلوی امام زمانم تو خون خودم غلت بخورم آقام هم بیاد بالا سرم هی بگه بگو عزیزم دیگه چی میخوای؟ بگو تا از خدا بخوام برات مستجاب کنه اینقدر زجر نکش! عزیزم غصه نخور من ناراحت میشم ! خودم خریدارتم خودم می برمت مال خودم باشی !
گریزشماره شانزده ، دعای کمیل
ولا تفضحنـی(16)
منو مفتضح نکن ! منو رسوای شهر نکن ! نذار روز قیامت جلوی علی (ع) و فاطمه (ع) خجالت بکشم ! نذار جلوی حسین (ع) خجالت بکشم ، آخه انصاف نیست کسی که برای حسین(ع) گریه کرده آبروشو ببری آخه دور از مروته کسی که کینه دشمنان فاطمه (ع) تو دلش هست رسواش کنی ، اشکال نداره اگه هم منو رسوا کردی منم بلدم چه کنم اگه رسوایم کردی داد میزنم میگم : آی اهل عالم ! همه بشنوید می دونید چرا من اینقدر بیچاره ام می دونید چرا اینقدر من وضعم خرابه ؟ اگه از من جواب خواستند به همه میگم تقصیر خداست . اگه هر موقع که گناه می کردم با من مهربونی نمیکرد ، اگه اینهمه روی خوش به من نشون نمیداد، اگه اینهمه با من مدارا نمیکرد ، اگه اینهمه برای من دلسوزی نمیکرد من جسور نمی شدم ، اصلا" باورم نمیشه چنین خدایی با اینهمه خوبی منو رسوا کنه .آی مردم ! به خدا این خدایی که من می شناسم نمی ذاره سینه زن حسینش رسوا بشه ، نمی ذاره کسی که یک عمر ایام فاطمیه بخاطر پهلوی شکسته مادرش به سرو صورت رده آبروش بره. آخه اگه آبروی من بره همه میگن پس کو اون خدایی که همیشه ازش تعریف میکردی ؟ پس کو امام زمانی که میگفتی دستتو میگیره؟ پس کو مادری که همش بخاطر اون خودتو می زدی ؟
گریزشماره هفده ، دعای کمیل
ولا تعاجلنی بالعقوبة علی ما عملته(17)
همه ی ذرات عالم هستی تتحت فرمان تو هستند ، قرار هم نیست از تحت سیطره ی تو خارج شوند ، علاوه بر آن قدرتت هم بی نهایته، اصلا" حد نداره ، پس چرا میخوای در عذاب من عجله کنی ؟ عجله مال کسی است که می ترسه طرف مقابل از دستش فرار کنه اما من بیچاره که کاری از دستم بر نمیاد جایی نمیتونم برم غیر از در خونه ی خودت . به خودت پناه آورده ام دست به دامن خودت شده ام ، تو هم که هر وقت اراده کنی میتونی تأدیبم کنی پس چرا عجله میکنی ؟ خدایا صبر کن عجله نکن در عذاب من ، شاید منم آدم شدم شاید منم امام زمانی شــدم شاید دل مادرم رو شاد کردم آخه اگه در جهنم بردن من عجله کنی دل مهربون مادرم به درد میاد، ناراحت میشه که چرا من سوختم چرا منو تو آتش انداختی ؟ پس لااقل بخاطر دل فاطمه خودت هم که شده منو عذاب نکن آخه خوبیت نداره فاطمه (ع) دختر رسول خدا(ص) همسر علی (ع) مادر حسین (ع) برنجه ، فاطمه (ع) همین جوری هم تا دلت بخواد رنج کشیده غصه خورده سیلی خورده ، استخوان پهلوشو شکوندند، میخ داغ به سینه اش فرو رفته ، وقتی نفس می کشید خون از گلویش بیرون می آمد ، بخاطر سیلی ای که خورده خیلی سر درد کشیده نذار با عذاب کردن من ناراحتیش بیشتر بشه ! آخه مادرمه نمیتونه ببینه من زجر می کشم منم نمیتونم ببینم مادرم غصه بخوره !
گریزشماره هیجده،دعای کمیل
...فی کل الاحوال رئوفا (18)
خدایا من اگه بجای تو بودم حتما" با این بنده هات که با یه دل امیدی آمدند در خونه ات مهربون و عطو ف بودم که حتما" مهربون هستی ، چنین سوء ظنی به تو ندارم ، میدونی چرا میگم با این مردم مهربون باش ؟ آخه این مردم باید با کسانی که با بچه های حسین (ع) مهربون وبا عطوفت نبودن فرق داشته باشند. این بنده هات نه تازیانه به سرو صورت بچه های حسین (ع) زدند ، نه سر از بدن بچه ی شش ماهه جدا کردن ، نه تیر به گلوی علی اصغرحسین (ع) زدند، نه سر بریده ی حسین (ع) رو جلوی دختر سه ساله اش گذاشتند ، نه توی بیابونهای شام بچه های حسینو پا برهنه روی خارها دواندند، پس چرا نباید باهاشون مهربون و عطوف باشی ؟ آخه وقتی مهر بچه های حسین (ع) تو دلشونه چجور میشه باهاشون نامهربون بود ؟
گریزشماره نوزده ،دعای کمیل
وقد اتیتک یا الهــی (19)
درسته دیر اومدم در خونه ات ولی بالاخره اومدم. آخه به زور خودمو از غل و زنج
یر و زندان شیطان و هوای نفس کندم و اومدم.مگه نمی بینی چقدر سرو صورتم و بال وپرم زخمیه ؟ مگه نمی بینی چقدر خسته ام ؟ مگه نمی بینی پاهام دیگه توان راه رفتن نداره ؟ حبیب من ! خیلی تشنه ی محبتت هستم ! از راه دوری دارم میام . خدایا ! بیا بشین باهات درد و دل کنم ، کجا بودی خدا ؟ چرا نیومدی نجاتم بدی ؟ خیلی شیطان منو اذیت میکرد خیلی با تازیانه اش به گردن من میزد ، بارها منو از پرتگاه گناه پایین انداخت . ای خدا ! بیا امشب روضه خودمو برات بخونم ، روضه ی شکنجه شدنم به دست شیطان رو برات بخونم ، خدایا هر وقت تصمیم میگرفتم بیام سراغ قرآ ن و اهل بیت (ع) شیطان کتکم میزد ، هر موقع تصمیم می گرفتم نماز با توجه بخونم سیلی به صورتم میزد ، هر موقع می خواستم بیام تو مجلس حسینت برای حسینت گریه کنم فریبم می داد، هر موقع می خواستم بیام در خونه ات توبه کنم با هزار حربه و نیرنگ سرم رو گرم میکرد ، نمیذاشت من یک لحظه تو رو ببینم ، نمیذاشت یک بار درست و حسابی باهات مناجات کنم . اما الان خیلی خوشحالم چون از دستش فرار کردم . تو روقسم میدم دیگه نذار منو ببره ! بخدا ازش میترسم ، ازش بدم میاد ببین چقدر منو خرد کرده ! ببین منو چقدر نحیف و لاغر کرده ! ببین چقدر منو از شکل و قیافه ی یه آدم خوب انداخته! ببین چقدر روحمو آلوده و کثیف کرده!خوش به حال اونی که بار اولشه در خونه خدا میاد! خوش به حال اون بنده ای که تازه در خونه خدا پیداش شده ولی اومده سر به دیوار گذاشته یه گوشه زانوی غم بغل کرده ! بخدا خدا خریدارشه ، تو رو خدا اونهایی که بار اولشونه در خونه اش اومدند من بیچاره رو هم دعا کنند ! بخدا بگید این بنده ی بیچاره ات رو هم آدم کن! دیگه بسشه خیلی داره زجر میکشه ! خوش به حال اونهایی که بارها عهدشون با خدا رو شکستند ولی دوباره در خونه اش اومدند. معلومه دلشون برای خدا تنگ شده ، آخه خیلی خدای مهربونیه هر وقت میرم در خونه اش به حسینش و فاطمه (ع) و علی (ع) و امام زمانم هم میگه بیایید! از مهمون من پذیرایی کنید نذارید بهش بد بگذره ! در خونه اش می ایستند میگن خوش اومدی کجا بودی دل تنگنت شده بودیم !
گریزشماره بیست ،دعای کمیل
یا رب ارحم ضعف بدنی و....(20)
خدایا به ضعیفی و ناتوانی بدنم رحم کن ! بخدا از فاصله هزاران کیلومتری هم استخوانم با آتش جهنم ذوب میشه من که ادعایی ندارم ، من که عددی نیستم بخوام در برابر تو قد علم کنم ، بخدا استخوانهام زود خرد میشه ، آ ی مردم اگه باور ندارید که استخوانهام نحیفه ، اگه باور ندارید که استخوانهام نازک و ضعیفه از مادرم بپرسید اون به شما خواهد گفت که استخوانهای من چقدر نازکه. آخه وقتی پشت در ملائک صدای خرد شدن استخوانهای مادرمو شنیدند براشون ثابت شد که شیعیانش هم استخوانهاشون نحیف و نازکه فهمیدندکه استخوانهاشون زود خرد میشه مادرم درد خرد شدن استخوانو چشیده ، طاقت نمیاره من هم استخونهام مثل خودش بشکنه و خرد بشه !
گریزشماره بیست ویک ، دعای کمیل
هیهات انت اکرم من ان تضیع من ربیته(21)
باورم نمیشه بنده ای رو که خودت پرورش دادی عذابش کنی ، خداوند بعد از اینکه قوم نوح غرق شدند به نوح فرمود: کوزه بساز ! حضرت نوح کوزه ها رو ساخت اونها رو گذاشت مقابل آفتاب تا خشک بشن ولی بارون اومد خرابشون کرد ، دوباره حضرت نوح (ع) کوزه ساخت باز بارون اومد خرابشون کرد نوح عرض کرد خدایا ! تو خودت فرمودی کوزه بسازم پس چرا بارانت رو میفرستی خرابش میکنی ؟ خدا فرمود ای نوح این کوزه ها ساخته ی دست خودت هستند کار دستی تو هستند اما ببین وقتی باران میاد و خراب میشن تو چقدر ناراحت میشی این بنده هایی که غرق شدند همه بنده های من بودند خودم اونها رو آفریده بودم بالاخره بنده های خودم هستند ببین چقدر سخته ! آی مردم خدا دلش نمیخواد بنده اش رو عذاب کنه وقتی التماسش میکنید دریای کرم و مهربانیش جوشش میکنه دنبال بهانه است تا تو رو ببخشه دأب و منش خدا اینه که فقط می بخشه!
گریزشماره بیست ودو ، دعای کمیل
...خرت لعظمتک ساجدة (22)
آی در و دیوار و زمین مسجد ! آی در و دیوار حرم حسین (ع) آی در و دیوار حرم امام رضا (ع) آی در ودیوار مسجدالحرام ! آی پرده ی کعبه! آی زمین پر از غربت بقیع ! شما شهادت بدید نذارید من عذاب بشم ! شاید خیلی از شما مردم بگید من که حرم حسین (ع) نرفتم من که بقیع نرفتم چه کنم ؟ درسته ولی همین که نمک به زخمت میزنم دلت میسوزه دلت میره کنار ضریح شش گوشه ی حسین (ع) دلت میره بین الحرمین دلت میره قبرستان بقیع کنار قبر بدون بارگاه ائمه بقیع (ع) دلت میره کنار قبر پیامبر(ص) همین که دلت پرواز میکنه میره کربلا و مدینه کفایت میکنه که در و دیوار و زمین اونجا برای تو شهادت بدهند که تو اومدی در خونه ی خدا همین کفایت میکنه که اونها شهادت بدهند که تو در خونه خدا اشک ریختی ناله زدی .آی شبهای قدر ! شما شهادت بدید که اومدم در خونه ی خدا قرآن به سر گرفتم اومدم در خونه اش به ح
سین (ع) قسمش دادم شما دیدید که زبانم چقدر یا رب یا رب یا رب می گفت. تو رو خدا شهادت بدید ، اگه دیر شهادت بدید منو می برند جهنم و می سوزونند. خدایا اگه سجده های من بیچاره هم به درد نمیخوره تو رو قسم میدم به سجده های مادر پهلو شکسته ام تو رو قسم میدم به سجده خونین حسین (ع) تو گودال قتلگاه تو رو قسم میدم به سجده های در غربت مهدی فاطمه (ع) منو نسوزان منو جهنم نبر ! آی مردم خیالتون راحت باشه دیگه خدا شما رو نمی سوزونه آخه در کنار سجده ها و عبادتهای ناقصی که داشتم برای بچه های حسین (ع) اشک ریختم دلم برای حسینی که آخرین لحظه عمرش ، چشمانش از تشنگی و گرسنگی و خستگی تار می دید و صداش گرفته بود خیلی سوخته !
گریزشماره بیست و سه ، دعای کمیل
...و هو بلاء تطول مدته (23)
خدایا سختیها و بلاهای دنیا با اینکه کمه و زمانش اندکه طاقت فرساست تحملشو ندارم چگونه بلاها و عذابهای آخرت رو تحمل کنم بذار بگم چه سختیهایی تو دنیا کشیدم . بذار بگم چه بلاهایی تو دنیا دیدم با اینکه خیلی کوتاه بود ولی نتونستم تحمل کنم اصلا" طاقت شنیدنشو هم نداشتم چه برسه به اینکه بخوام از نزدیک ببینم یکی از اون بلاهایی که من تو دنیا دیدم و خیلی هم کوتاه بودازنظر زمان ، همون لحظه بود که شمر روی سینه حسین (ع) نشست بخدا از اون لحظه ای که روی سینه حسین (ع) نشست تا اون زمانی که باسربریده حسین (ع) از گودال قتلکاه بیرون اومد خیلی طول نکشید، خود حسین (ع) اون لحظه برای اینکه شمر اذیت نشه کاری کرد که تا زودتر بتونه کارشو انجام بده ، خدایا خودت می بینی با اینکه زمان این بلا کوتاه بود اما من نتونستم تحمل کنم اگه تا روز قیامت هم که این قضیه رو برام تعریف کنند از بس تحملش برام سخته سرم درد میگیره ، اعصابم بهم میریزه همه ی عزاداری های هزار و چند صد ساله بخاطر همین یک لحظه ی کوتاهی است که حتی مردم با چشماشون هم ندیدند اما امان از دل زینبی که همه رو با چشمان گریان و بهت زده اش دید ،خدایا دیدی نمیتونم بلاهای دنیا رو تحمل کنم ، یه بلایی برای من فرستادی که تا عمر دارم میسوزم دیگه برای چی میخوای تو آخرت هم بلایی به من بدی که زمانش طولانی تر از بلای دنیاست ،آخه بلای اونجا هزاران سال طول میکشه اگه قرار باشه هزاران سال از حسین فاطمه (ع) دور باشم دق میکنم اگه روز قیامت اون لحظه ای که حسین فاطمه (ع) وارد صحرای محشر میشه به من بگن حق نداری چشم بندازی به چهره ی حسین (ع) چه خاکی به سرم کنم ؟ اگه وقتی حسین فاطمه (ع) وارد صحرای محشر میشه فرشته های عذابت با گرز آهنین و آتشین به چشمان من بکوبند بگن حق نداری حسین رو ببینی من بیچاره چه کنم ؟ بخدا بلای جدایی از حسین (ع) رو زمین و آسمانها هم نمی تونند تحمل کنند چجوری از من بیچاره میخوای تحمل کنم ؟
گریزشماره بیست وچهار ،دعای کمیل
لای الامور الیک اشکو (24)
از کدام بدبختی هام شکایت کنم از جهنم رفتنم ؟ یا از داغی آتش جهنم ؟ یا از جدایی از حسین (ع) و فاطمه (ع) ؟ وقتی میام تو مجلست می شینم همه سختیها و بدبختی هام جلوی چشمم رژه می روند، بلاهایی که به من دادی یکی یکی به ذهنم خطور میکنه ، میخوای بلاهامو یکی یکی برات بشمارم ؟ وقتی میام تو مجلست می شینم یه کم که از دنیا جدا میشم یه کم که روحم با یاد و ذکر تو لطیف میشه یادم میاد به اون لحظه ای که حسینتو تو گودال قتلگاه بردند .آخه این دیگه چه بلایی بود که به من دادی ؟ از یک طرف به ذهنم کوچه ی بنی هاشم خطور میکنه که دارند تو کوچه مادرمو کتک میزنند چه کنم خدا ؟ از یه طرف عمود آهنین به فرق عباس (ع) میزنند از یه طرف دستهای بسته شده زینب (س) رو می بینم که تو بازار شام بین نامحرمان و هلهله مردم می چرخونند از یه طرف امام زمانم غریب و تنهاست ، آخــه با این همه بلا و سختی چه کنم ؟ تو به جای من بودی چه میکردی خــدا ؟ برای کدومشون ناله بزنم از یه طــرف وضع خودم هم خرابه جهنمی هستم وای خدای من ! دردناکتر از همه اینکه اگه قرار باشه منو جهنم ببری وقتی منو به جهنم هولناکت پرتاب می کنند یه دفعه نگاه کنم ببیــنم کنـار دسـتـم ابن ملجم هم هست چه کنم ؟ اگه ببینم کنار دستم حرمله و شمر هم هستند ، اگه ببینم باید کنار کسانی که مادرمو کتک زدند باشم اگه قرار باشه همنشین اونی که سیلی زد به صورت مادرم باشم چه خاکی به سرم کنم ؟ دارم دیوونه میشم خدایــا ! همین فشارهای روحی رو عذاب من در دنیا قرار بده ! تو رو خدا دیگه این بلاها رو تو آخرت به من نده می میرم !
گریزشماره بیست و پنج ، دعای کمیل
ام کیف اسکن فی النارو رجائی عفوک(25)
خدایا اگه قرار باشه فرشته های عذابت منو کشان کشان و با تازیانه زدن به سرو صورتم به سمت جهنم ببرند و منو در آتشت بیندازند، آتشی که صداغی غرشش گوشت بدنمو از ترس آب میکنه ، چه خاکی به سرم کنم ؟ آخه خیلی امید داشتم منو عفو کنی ،آخه به کرم و بخششت دل بسته بودم تو دنیا که بودم همه از بزرگی و مهربانی و بخ