eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
567 ویدیو
801 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
مواجهات فاطمی.pdf
1.32M
🔖فیش منبر pdf 🔖 ▪️مواجهات فاطمی برگرفته از سخنان استاد رفیعی ♦️سیره‌ی برخوردی حضرت زهرا سلام اله علیها 1) مواجهه‌ با خدا سؤال اول سؤال دوم 2) مواجهه با پیامبر 3) مواجهه با همسر 4) مواجهه با فرزندان دفن حضرت زهرا سلام اله علیها
شماره 1 نخستین سؤالی که مسئله‌ی «فدک» در ذهنها ایجاد می کند آن است که چرا «غصب فدک» در میان غصبهایی که از حقوق اهل بیت عليهم السلام شده شاخص است و اهمیت آن در کدام نقطه نهفته است؟ چرا امیر المؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام این اندازه بر سر آن پافشاری کردند؟ چرا ائمه می معصومین علیهم السلام در فرصتهای مناسب آن را نزد مردم مطرح می کردند و نام آن را زنده نگاه می داشتند؟ برای بدست آوردن علت یا علل اصلی مسئله، مطالعه ی کامل و تحلیل همه جانبه ی تاریخ فدک از ابتدای فتح آن سرزمین تا پایان اقدامات غاصبين و نیز اقدامات امير المؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام در مقابل آنان، بهترین راهگشا است و عمق فاجعه و ریشه های اصلی آن را روشن می کند. .
شماره 2 «فدک» سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پر آب و منطقه ی وسیع کشاورزی و قلعه ای مهم بود و نخلستانهایش از خیبر بیشتر بود. ساکنان آن عده ای از یهود بودند که با اهل خیبر در ارتباط بودند و رئیس آنان در روز فتح آنجا مردی بنام يوشع بن نون بود. نام این سرزمین هم به اسم «فدک بن هام» اول کسی است که در آنجا سکونت یافته است. ( این باغها در شمال مدینه واقع شده بود و هم اکنون نیز باقی است و فاصله ی آن تا مدینه حدود ۱۰۰ کیلومتر است) 📚معجم البلدان: ج ۴ ص ۲۳۸. پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر صلی الله عليه و آله جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در این فرمان تصریح شده بود که این اقدام می بایست توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و امير المؤمنين عليه السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شرکت نکنند. 📚بحار الانوار: ج ۲۱ ص22 ج ۲۹ ص ۱۱۰، ۱۱۴، ۳۴۸.
شماره 3 یهودیان فدک از پیامبر صلی الله عليه و آله درخواست کردند خودشان را آزاد کند و اموال را به تناسب نصف با آنان مصالحه کند. حضرت این پیشنهاد را قبول کرد و امیر المؤمنين عليه السلام را فرستاد و با ضمانت حفظ خونشان با آنان مصالحه کرد و قرار بر این شد که «هر کس از اهل فدک مسلمان شود خمس اموال او را بگیرند و هر کس بر دین خود باقی بماند همه ی اموالش را بگیرند». این قرارداد بین پیامبر صلی الله عليه و آله و يهود فدک به امضاء درآمد و به دست آنان داده شد تا بعنوان همیشه می تاریخ بدان عمل شود. این درباره ی جان و اموال شخصی آنان بود، و سرزمین فدک بعنوان ملک شخصی پیامبر صلی الله عليه و آله درآمد و قرار شد سالیانه یکصد و بیست هزار دینار (سکه ی) طلا بعنوان در آمد فدک ارسال نمایند.
شماره 4 ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله شدن فدک بر اساس حکم صریح قرآن است، زیرا این سرزمین بدون لشکر کشی مسلمانان و بدون کوچکترین دخالت آنان فتح شد. خداوند در قرآن سوره حشر آیه 6 می فرماید: ومَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، اسب يا شترى بر آن نتاختيد، ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى‌گرداند، و خدا بر هر كارى تواناست. طبق این آیات صریح قرآن سرزمین هایی که بدون لشکر کشی مسلمانان فتح شود، حتی اگر اهل آنجا خودشان بعنوان تسلیم نزد پیامبر صلی الله عليه و آله بیایند، این مناطق و غنائم و اسرای آن ملک خاص حضرت است، و مسلمانان هیچ حقی در آن نخواهند داشت و حضرت بعنوان اموال شخصی خود هر تصمیمی بخواهد می تواند درباره ی آنها بگیرد. لذا سر زمین فدک بصورت یکپارچه از آن پیامبر صلی الله عليه و آله شد که می بایست مردم فدک در آن کار می کردند و در آمد آن را به حضرت تسلیم می نمودند و فقط اجرت دریافت می کردند.
شماره 5 پس از فتح فدک، آیه ی 26 سوره اسراء «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» نازل شد، یعنی «حق خویشان را به آنان بده». پیامبر صلی الله عليه و آله از جبرئیل پرسید: منظور چه کسانی هستند و این حق کدام است؟ جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: «فدک را به فاطمه عطا کن». پیامبر صلی الله عليه و آله حضرت زهرا علیها السلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد، و چون لشکر اسلام آنجا را فتح نکرده اند مخصوص من است و تعلقی به مسلمانان ندارد و هر تصمیمی بخواهم درباره ی آن می گیرم. دستور خداوند نیز بر عطای آن به تو نازل شده است. از سوی دیگر مهریه مادرت خدیجه بر عهده‌ی پدرت مانده است، و پدرت در قبال مهریه مادرت و با دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند. آنرا برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش. حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: تا شما زنده هستید من نمی خواهم تصرفی در آن داشته باشم. شما بر جان و مال من صاحب اختیار هستید. پیامبر صلی الله عليه و آله فرمود: ترس آن دارم که تصرف نکردن تو در زمان حیاتم را بهانه ای قرار دهند و بعد از من آنرا از تو منع کنند. عرض کرد: آنگوند که صلاح می دانید عمل کنید.
شماره 6 پیامبر صلی الله عليه و آله ورقه ای خواست و امیر المؤمنين عليه السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را بعنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن». امیر المؤمنين عليه السلام آنرا نوشت، و خود حضرت با ام ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلی الله عليه و آله در آنجا فرمود: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیها السلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آنرا عين نزد ابوبكر آورد و بعنوان مدرک ارائه فرمود. 📚بحار الانوار، ج21، ص23 سپس پیامبر صلی الله عليه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا علیها السلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند که فدک از آن فاطمه علیها السلام است، و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطایی فاطمه عليها السلام بين مردم تقسیم کردند، و بدین صورت تصرف مالکانه‌ی فاطمه علیها السلام در فدک را به آنان نشان دادند.
شماره 7 فقرا مصرف کنندگان فدک حضرت زهرا علیها السلام در سرزمین فدک نماینده ای قرار داد و کارمندانی را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیها السلام تقدیم می نمود. درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه می طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته اند. 📚بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۱۱۸. حضرت زهرا سلام الله علیها هر ساله حضرت به اندازه ی قوت خود بر می داشتند و بقیه را بین فقرا تقسیم می کردند و تا هنگام رحلت پیامبر صلی الله عليه و آله این شیوه ادامه داشت و چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سر رسیدن در آمد فدک بود تا از بخشش فاطمه علیها السلام زندگی خود را سامانی بخشند. 📚بحار الانوار، ج ۲۹ ص ۱۲۳ ح ۲۵
شماره 9 اقدامات امير المؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما، در مقابله با غصب فدک دشمن فاطمه علیها السلام غصب فدک را بسیار سهل انگاشت و به راحتی در مورد آن اقدام نمود و با اشاره ای نماینده ی حضرت زهرا عليها السلام را از آنجا اخراج کرد. پس از مسئله غصب خلافت، تصرف فدک کار کوچکی به نظر می آمد و هرگز احتمال نمی رفت أمير المؤمنین و حضرت زهرا عليهما السلام این چنین در مقابل آن بایستند و مقاومت نشان دهند. نتایج غصب فدک این طرز تفکر از سوی دشمن باعث شد تا در مقابل حوادت بعدی که یکی پس از دیگری در اثر غصب فدک پیش آمد کاملا غافلگیر شوند و پس از هر اقدامی باری از پشیمانی بدوش بکشند و آرزو کنند که ای کاش هرگز به چنین کاری دست نمی زدند و اصلا با فدک کاری نداشتند. اما کار از کار گذشته بود و ظالم کاملا در پنجه مظلوم قرار گرفته بود، و اینجاست که باید آگاهی نسلها را از این فرصت بدست آورد...
شماره 8 غصب فدک ده روز پس از رحلت پیامبر صلی الله عليد و آله مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند و نماینده ی حضرت زهرا علیها السلام را از آنجا اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و در آمد آن را بطور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه ی خود صرف کردند، و کوچکترین توجهی به سابقه ی مفصل امر الهی و عمل پیامبر صلی الله عليه و آله در مورد فدک و سندی که تنظیم شده بود و شاهدانی که گواهی دادند و آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله در حضور مردم فرموده بود نکردند. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : ج ۱۶ ص ۲۶۳. این تصویری بود از مراحل فتح فدک و اخراج آن از دست یهودیان، و انتقال آن به پیامبر صلی الله عليه و آله و اعطای فدک توسط آنحضرت به فاطمه علیها السلام و آنچه طی چهار سال مالکیت و تصرف حضرت زهرا علیها السلام بعنوان دوران شیرین فدک طی شد تا آنگاه که دوران غصب آن فرا رسید و شیرینی گذشته را به کام فاطمه علیها السلام و شیعیانش تلخ کردند
شماره 10 از غصب فدک تا ریشه های اعتقادی آن غصب سرزمینی بنام فدک از یک مسئله ی حقوقی به یک مسئله ی اعتقادی تبدیل شد که امیر المؤمنین و حضرت زهرا عليهما السلام در آن به بیدار کردن مردم پرداختند و بسیاری از آنچه باید در روزهای غصب خلافت می فرمودند در سایه ی غصب فدک بیان کردند. فرصت ها چنان یکی پس از دیگری سر می رسید که دشمن غفلت زده کاملا خود را گم کرده بود و دست به کارهای ناشیانه ای می زد و هر بار یک پرده از باطل خود را بروز می داد. ضربه های امیر المؤمنین و حضرت زهرا عليهما السلام هم کاری بود و هر بار که بر سر آنان فرود می آمد دیگر نمی توانستند از جای خویش برخیزند. فدک میدان جنگ تمام عیار در یک کلمه می توان گفت: میدان پیکاری تشکیل شده بود که هر دو سوی جبهه هر سلاحی داشتند به میدان آورده بودند و یک جنگ تمام عیار در گرفتند بود که آتش آنرا خود غاصبین برافروختند. نتیجه ی این جنگ بیداری نسلهای حاضر و آینده و اتمام حجت کامل عیار درباره ی اهل بیت علیهم السلام بود.
4_5967771721086798077.mp3
27.3M
‍ . ▶️ 💢 سلام_الله_علیها ✅ من از دارِ دنیا... ✴️ کربلایی 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 من از دار دنیا کسی رو ندارم قرار بود که تنها، تو باشی قرارم علی رو حلال کن، شبم تاره زهرا علی تا بمیره بدهکاره زهرا سه ماهه به غیر از مغیره کسی نخندیده به من، بخند فاطمه خودت حال و روزه علی رو ببین یه بار قبل رفتن بخند فاطمه یه چیزی بگو، حرفامو می‌شنوی؟ نگاهی کن آخه به دور و برت پریشونی من به چشمت میاد؟ فدات شم الهی منم شوهرت " امون از غریبی، نرو فاطمه " به غیر از صبوری، ندارم پناهی منو غسل زهرا، بمیرم الهی پاشو عمر حیدر، نگاهی به من کن به همراه اسما علی‌تو کفن کن باید جای تابوت علی این شبا یه گهواره می‌ساخت ای ماه من نه این که خودم کفن و دفنت کنم بسوزه همه عالم از آه من چجوری ببندم چشاتو آخه هنوز بازه این زخم پهلوی تو بگو وقت تلقین چجوری علی باید دست بگیره به بازوی تو الله
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#روضه_جانسوز #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #گریز_حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع #حجت_الاسلام_مومنی دختر طلحه یه
. پاسخ حجه الاسلام والمسلمین ، حاج آقای حسینی ( مدیر و پژوهشگر کانال اسنادالمصائب ) در مورد روضه استاد مومنی : ✍️ : اولا؛ تصور اینکه شخصی از خاندان کرامت، آن هم از حضرت فاطمه(س) درخواست یک لباس ساده داشته باشد و ایشان این درخواست قبول نفرمایند، قدری بعید و غیر قابل قبول است. آن هم حضرت فاطمه ای که خود در حدیثی می‌فرمایند : «حُبِّبَ إلىَّ مِنْ دُنْياكُمْ ثَلاثٌ : تِلاوَةٌ كِتابِ اللَّهِ وَالنَّظَرُ في وَجْهِ رَسولِ اللَّهِ(ص) وَ الإنْفاقُ في سَبيلِ اللَّهِ» «از دنیای شما سه چیز محبوب من است : *تلاوت قرآن *نگاه به چهره رسول خدا(ص) *انفاق در راه خدا!(۱) و طبق نقل تاریخ حضرت رسول اکرم(س) در عروسی حضرت فاطمه(س) یک دست پیراهن نو به دخترش هدیه داد تا او در شب عروسی بپوشد. و هنگامی که موکب عروس رهسپار خانه امام علی(ع) بود، زن سائلی پیش آمد و در برابر عروس اظهار احتیاج نمود و حضرت فاطمه(س) آن لباس را که هدیه پدر بزرگوارش بود، به سائل داد.(۲) حال اینکه لباس سوغاتی دختر طلحه [به فرض صحت داستان] یک لباس ساده و غیر خاص بود. ثانیا؛ نقلهای مختلفی هست که صریحا اواخر عمر شریف حضرت فاطمه(س) را توام با ضعف جسمانی ترسیم کرده است. مثلا؛ روایت شده که؛ 📋«أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ‏ مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ بَاكِيَةَ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةِِ» ♦️حضرت فاطمه(س) پس از رسول اکرم(ص) پیوسته سری بسته از شدت درد و جسمی نحیف و در خود فرو شکسته و چشمی گریان و قلبی سوخته داشت که ساعت به ساعت از خود می رفت و بی هوش می شد.(۳) و روایتی دیگر آمده است که؛ 📋«فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال‏ِ» ♦️وقتی حضرت رسول اکرم(ص) رحلت فرمودند و از طرف جماعت به حضرت زهرای مرضیه(س) آسيب ها رسيد، ایشان در بستر افتاد و جسمش ضعيف گشت و گوشت بدن ایشان آب شد و به تدريج لاغر شد و مانند شبحی گرديد.(۴) و در تکمله ی روایت، قاضی نعمان از امام صادق(ع) روایت کرده که ایشان در پایان این روایت فرمودند : 📋《صَارَت عَظمَاً لَیسَ عَلَیهِ إِلَّا جَلدَةً》 ♦️فاطمه زهرا(س) پوستی بر استخوان شده بود.(۵) پس با این اوصافِ ذکر شده چگونه ممکن است لباسی که هم گشاد باشد هم بلند، اندازه قامت نحیف حضرت فاطمه(س) باشد؟!!! ثالثا؛ در تاریخ در مورد عیادت «عایشه دختر طلحه» از حضرت فاطمه(س) در اواخر عمر ایشان، در نقلی آمده است.(۶) اما داستان سوغات دادن لباس توسط وی به حضرت(س) و نقل «اسماء بنت عمیس» از این ماجرا در جایی ذکر نشده است. باید توجه داشته باشیم که روضه ای که نیاز به توضیح داشته باشد و برای مخاطب و مستمع ایجاد شبهه کند، بهتر است که خوانده نشود، حتی اگر از نظر تاریخی هم صحیح باشد در حالی که این نقل حتی از حیث تاریخی هم قابل مناقشه است. 📚منابع : ۱)گفتار معصومين(ع) مكارم شيرازى، ج۱، ص۱۱۳ ۲)إحقاق الحق شوشتری‏، ج۱۰، ص۴۰۱ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۲ ۴)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۷۸، ص۲۸۲ ۵)دعائم الإسلام قاضی نعمان، ج۱، ص۲۳۲ ۶)الأمالي شیخ طوسی، ج۱، ص۲۰۴ 1/10/1401 .
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ》🔷🔹 ✅طبق روایات، در هنگام دفن سه معصوم، قبر به صورت آماده و حفر شده مهیّا بوده است. 1⃣هنگام دفن :👇 هنگامی که امام علی(ع) شبانه به همراه گروهی از بنی‌هاشم و نزدیکان و خواص اهلبیت(ع)، جنازه مطهر حضرت فاطمه(س) را تشییع می کردند و به سمت قبرستان می بردند. در این هنگام؛ 📋《فَإِذَا هِيَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِيرَ إِلَيْهَا فَدَفَنُوهَا》 ♦️در آنجا با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند و تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. 📋《فَجَلَسَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى شَفِيرِ الْقَبْرِ فَقَالَ : يَا أَرْضُ! اسْتَوْدَعْتُكِ وَدِيعَتِي! هَذِهِ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️سپس حضرت(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود : اى قبر! من امانت خود را به تو مى‏ سپارم، اين جنازه دختر رسول خدا(ص) است. 📋《فَنُودِيَ مِنْهَا يَا عَلِيُّ(ع)! أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْكَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ》 ♦️ناگاه ندايى شنيدند كه مى‏ گفت : يا على(ع)! من از تو به او مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! 📋《فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَى بِالْأَرْضِ》 ♦️امام على(ع) بازگشت و روی قبر را پوشانید و با زمين هم سطح نمود.(۱) 2⃣هنگام دفن :👇 امام علی(ع) در هنگام شهادت در طی وصیتی به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرمود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت را بر روی من بچينيد.(۲) 3⃣هنگام دفن و شهدای کربلا :👇 ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《وَ دَفَنَ‏ جُثَثَهُمْ‏ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》 ♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی ‌اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده‌ اى می ‌دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می ‌کردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر   اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال انگار شده چند برابر، شب آخر   انگار همین چند شب پیش شبانه آمد چه به روز دل حیدر، شب آخر   حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده ست ز کوثر، شب آخر   با اشک غریبانه ی خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر، شب آخر   از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر   گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر، شب آخر 👤رحیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۳)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۲ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. با وجود به حاجات💢 دعا کردن به منظور اعلام نیازهای بنده به خداوند نیست، یعنی بنده در مقام دعا نیازهای خود را به خداوند اطلاع نمی دهد، چون خداوند همه چیز را می داند و به همه موجودات عالم و انسان ها و اسرار درونی آن ها علم دارد. در آیات متعددی از قرآن مجید علم خداوند به همه چیز و همه موجودات عالم و نیت های درونی انسان ها و آن چه را انسان ها در درون خود پنهان می کنند یا آن را آشکار می کنند، تذکر داده شده از جمله: ۱- « وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ ﭐللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ» (آل عمران / ۹۲) یعنی شما هر چیزی را انفاق می کنید، خداوند به آن دانا است. ۲- «ذَ ٰلِکَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ ﭐللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي ﭐلسَّمَاوَاتِ وَمَا فِي ﭐلْأَرْضِ وَأَنَّ ﭐللَّهَ بِکُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (المائده / ۹۷) یعنی این برای آن است که بدانید خدا آن چه را در زمین و آسمان است می داند و خدا به همه چیز دانا است. ۳- «قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ ﭐللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي ﭐلسَّمَاوَاتِ وَمَا فِي ﭐلْأَرْضِ وَﭐللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (آل عمران / ۲۹) یعنی بگو اگر آن چه را در سینه های شماست پنهان کنید یا آن را آشکار کنید، خدا آن را می داند و او می داند آن چه را در آسمان ها و زمین است و خدا بر هر چیزی قدرت دارد. پس بنابراین دعا کردن بنده به منظور اطلاع دادن نیازهای خود به خدا نخواهد بود و علت دیگری خواهد داشت. باید این سؤال و امثال آن در مورد دعا تغییر یابد و به شکل دیگری گفته شود. مثلاً گفته شود، علت و حکمت دعا چیست؟! ما انسان ها به چه منظوری باید دعا کنیم؟! دعای بنده به منظور اطلاع دادن چیزی به خداوند نیست یعنی بنا،بر این نیست که یک بنده با عمل دعا، نیازهای خود را به خداوند اطلاع دهد. بلکه در اثر دعا ظرفیت روحی یک بنده برای دریافت رحمت بیشتری از خداوند، افزایش پیدا می کند. ما این جا رحمت خداوند را به رودخانه ای تشبیه می کنیم که با حجم عظیمی از آب به طور دائم در جریان است و جریان آن هرگز قطع نمی شود، اما میزان بهره برداری انسان ها از آب فراوان آن رودخانه متناسب با ظرفی است که همراه خود آورده اند. در اثر دعا ظرفیت بنده برای دریافت رحمت خداوند تغییر می کند، فلذا اگر در اثر دعا، بنده تغییری نکند، خواسته او تأمین نخواهد شد. یعنی عدم استجابت دعا از ناحیه بنده است. توضیح این که دعا و درخواست از خداوند شرایطی دارد، اگر بنده در دعای خود آن شرایط را به کار نبرد، در حقیقت دعا نکرده است، اگر چه الفاظ یک دعای معین را به زبان آورده یا از قلب خود عبور داده، اما دعای او دعای حقیقی با شرایط خاص آن نبوده است، اگر چه همین دعای ظاهری او هم تأثیراتی در مجموع زندگی او خواهد داشت و موجب پاداش هائی خواهد شد. یک فایده عظیم دعا برقراری ارتباط بین بنده و پروردگارش در مرتبه ای متعالی است! و گاهی ارزش این ارتباط و حاصل آن بسیار بیشتر از فواید حاجتی است که بنده آن را از خداوند درخواست می کند، یعنی خود عمل دعا و ارتباط با خداوند از طریق دعا مطلوب تر از چیزی است که بنده از پروردگارش آن را تقاضا می کند. و هر قدر استجابت یک دعا بیشتر به تأخیر بیافتد، سود بنده بیشتر خواهد بود، به شرط استمرار در دعا و نا امید نشدن از استجابت آن. 💢دعا اعتراض به مقدرات خداست؟💢 گاهی چنین تصور میشود که دعا کردن و خواستن برآورده شدن حاجت؛نوعی اعتراض به خدا و مقدرات اوست .لذا نباید دعا کرد. پاسخ با توجه به خواص و فوائد دعا روشن است. دعا اعتراض و دستور و امر به خدا نیست که قبیح باشد بلکه درخواست و التماس و گدایی و ابتهال و زاری دردرگاه خداست. لذا اشکالی ندارد و شبهه وارد نیست. در دعا ما اعتراض نمیکنیم بلکه از خدای قادر و توانا درخواست و التماس و مسئلت میکنیم که به ما نظر لطفی بکند و درخواستهای ما را بشنود و البته که دست خدا بسته نیست و با ابتهال و تضرح ما در درگاهش امکان تغییر قضا وجود دارد و اصلا دعا توصیه و سفارش خداست و مگر امکان دارد خدا به چیزی دستور و توصیه کند و آن چیز مذموم باشد؟!! 🔴پس اولا دعا اعتراض نیست ابتهال و التماس از خداست ثانیا خود دعا در مسیر قضا الهی وجود دارد و خدا فرموده که دعا کنید و من با دعای شما ؛ حاجت شما را می دهم و ترتیب اثر به خواسته های شما می دهم. ادعونی استجب لکم 📖غافر60 📖بقره186 .
. [1] اعوذ باالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِیلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثم الصلاه و السلام علی حبیبه و خیرته ابی القاسم المصطفی محمد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فرجهم. عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیه اللهِ فِی الأرَضین قال الله تبارک تعالی یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقین ایام فاطمیه ایام شهادت صدیقه طاهره زهرای مرضیه ام ابیها علیها افضل التّحیّه والثّناء است درباره ی شخصیت زهرا (سلام الله علیها)سخن گفتن  از خود مشکل است،مگر اینکه انسان از قول معصومین (علیهم السلام)و از آیاتی که مصداق و تعبیرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است ،سخن بگوییم،چون کسی که اول شخصیت جهان اسلام یعنی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) او را مدح کرده و می فرماید:«احب الناس و اعز الناس الی فاطمه »محبوب ترین آدم و عزیز ترین آدم در این عالم پیش من،زهرای مرضیه (سلام الله علیها)،کسی که با ائمه ی معصومین(علیهم السلام) در آیه ی مباهله مشترک است،در آیه ی تطهیر مشترک است،کسی که باطن آیه ی نور است،باطن سوره ی قدر است،حقیقت شجره ی طیبه است،چطور می شود راجع این شخصیت سخن گفت؟! اگر اهل بیت ما تشریح شدن به شجریه ی طیبه « مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ »خب اساس این شجره طیبه حضرت زهرا(سلام الله علیها)است،اگر شریح شدن در آیه ی نور به نور ،حقیقت این نور حضرت زهرا(سلام الله علیها)است،اگر آیه ی تطهیر مطرح است،حدیث کسا مطرح است،حقیقت آیه ی تطهیر و حدیث کسا و داستان کسا،حضرت زهرا(سلام الله علیها)است،فلذا سخن گفتن درباره ی حضرت زهرا(سلام الله علیها)مشکل است،کسی که ائمه ی معصومین(عیلهم السلام) به وجودش افتخار می کنند،حضرت مهدی (ارواحنا فداه) اورا الگوی خودش می داند،می گوید:مادرم الگوی من است؛امام عسگری(علیه السلام) می فرماید:ما حجت خدا برشما هستیم ولی مادرم حجت خداست برما،یعنی خود ما اهل بیت در واقع یک همچنین جایگاهی برای حضرت زهرا(سلام الله علیها)قائل هستیم،من یک وقتی در روایتی دیدم،حتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)وقتی می خواست یک حکم شرعی بیان بکند،مثلا فلان چیز حلال است،فلان چیز حرام است،گاهی خطاب می کرد به فاطمه زهرا(سلام الله علیها)دخترش،می فرمود: «یا حَبیبَهَ أَبیها کُلُّ مُسْکِر حَرامٌ»می خواهد حکم یک حرام را بگوید،مثلا شراب حرام است یا هر مسکری حرام است،مخاطبش را فاطمه زهرا(سلام الله علیها)قرار می داد،دخترم،حبیبه من،این حکم شرعی برای مردم این است. این نشان دهنده این است که حتی پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)در تبیین احکام ،در تبیین مسائل دینی،گاهی خطابش را به حضرت زهرا(سلام الله علیها)می کرد،برای اینکه اهمیت مطلب را نشان بدهد،خب درباره ی این شخصیت طبیعتا سخن گفتن مشکل است،گرچه دشمنان خیلی تلاش کردند نام ایشان مطرح نشود،اما حتی مخالفینش درباره اش کتاب نوشتند،حتی غیر شیعیان درباره اش قلم زدند و آثاری را نوشتند،برادران عزیز و خواهران محترم،من در این حرم با برکت و حرم قافله ی ثانی فاطمه ی معصوم(سلام الله علیها)می خواهم راجع به یک محور در زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)چند جمله ای صحبت بکنم،ان شاالله روزهای بعدهم در محور های دیگر. محور مورد بحث من امروز،انتخاب های حضرت زهرا(سلام الله علیها)است،چه انتخاب هایی حضرت زهرا(سلام الله علیها)کرد.آدم در زندگی اش انتخاب زیاد دارد،مثلا می خواهد درس بخواند،یک رشته ای انتخاب می کند،می خواهد ازدواج بکند،همسر انتخاب می کند،می خواهد خانه بخرد،زمین و محلی را انتخاب می کند،رفیق انتخاب می کند،ماشین انتخاب می کند،از همه مهم تر دین انتخاب می کند،چطور در زندگی اش برنامه ریزی بکند،ماها دائما در زندگیمان انتخاب است،من امروز می خواهم راجع به انتخاب های حضرت زهرا صحبت بکنم،قرآن کریم می فرماید:بعضی ها ملاک انتخابشان دنیا است« بل توثرون الحیاه الدنیا »هر کجا آن دیگ به نفعشان بجوشد آن را انتخاب می کنند« و الاخره خیر و ابقی »بعضی ها این طور هستند،دائما دنبال ملاک دنیایی هستند،ولی بعضی ها نه« و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه »این ها خدا ملاک انتخابشان می باشد،آگاهی و معرفت ملاک انتخابشان می باشد،بگذارید یک مقدار واضح تر بگویم:خیلی از اوقات انسان در انتخاب هایش اشتباه می کند،یعنی یک سرآبی را آب فکر می کند،صنم را صمد فکر می کند،خیلی ها در دنیا این طور هستند،آنکه امروز در قرآن مقابل بت خم می شود،بودائی است،هندو است،خب این میل به پرستش دارد،منتهی اشتباها رفته جلوی بت خم می شود،جلوی حیوان خم می شود،جلوی شخص خم می شود،آن کسی که به دنبال سرآب میرود ۱
. آب می خواهد منتهی اشتباهی می رود دنبال سرآب،این خیلی مهم است که افراد در انتخاب ها ،قرآن کریم هم می فرماید« قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»بعضی ها در زندگی دنیاییشان تلاش می کنند اما یک عمری برعکس می روند،سیرشان سر نزولی است صعودی نیست،تنزل دارند،ترقی ندارند،سقوط دارند،صعود ندارند،عقب گرد دارند،پیشرفت ندارند،خیلی از اوقات آدم ها اشتباه می کنند،من یک حدیثی برایتان بخوانم خیلی قشنگ است،حدیث قدسی است،خدای تبارک و تعالی می فرماید:(البته این حدیث نیاز است مفصل رویش بحث شود ولی من به اشاره از کنارش رد می شوم)،من شش چیز را شش جا گذاشته ام ،اما مردم اشتباهی می روند جای دیگری دنبالش می گردند،ببین آقا اگر به شما بگویند یک گنجی مثلا زیر این زمین است،شما یک متر آن طرف تر،نه اصلا نیم متر آن طرف را بکنی پیدایش نمی کنی،اگر گفتند این جا آب دارد بکنی به آب می رسی،شما دو متر آن طرف را بکنی به آب نمی رسی،اگر گفتند آقا  این سوال جوابش این گزینه را بزنی درست است،یک اشتباه بزنی خراب می شود،این خیلی مهم است ،خدا می فرماید:من شش چیز را شش جا گذاشته ام،خودش می فرماید:یا موسی «سته اشیاء وضعتها فی سته مواضع»،شش چیز من خدا،شش جا برایش مشخص کرده ام،اما مردم اشتباهی جاهای دیگر دنبالشان می گردند،حالا من این ها را برای شما بشمارم بعد بیام دنبال حدیث بحث حضرت زهرا(سلام الله علیها): ۱٫« إنّی وَضَعْتُ الرَّاحَهَ فِی الْجَنَّهِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا »موسی مردم راحتی می خواهند،من راحتی را در بهشت قرار داده ام،ولی این ها در دنیا دنبالش می گردند،اصلا نمی شود،دنیا دار راحتی نیست،تا می آیی بگی جوان هستی،ریش هایت سفید می شود،تا می آیی بگی سلامت،مریض می شوی،اصلا شما یک آدم بی درد در این عالم پیدا کن،اگر پول داراست،می گوید نمی توانم بخورم مرض قند دارم،اگر سالم است،می گوید ندارم بخورم(پول ندارم)،درهم داران عالم را گفت کرم نیست / کرم داران عالم را درهم نیست،اگر همه چیز بهش داده است،اولاد نداده، اگر اولاد دارد،اولادش مشکل دارد؛اصلا بگردید در زندگی مردم یک بی درد بی درد پیدا کنید،اصلا نمی شود،« الدنیا دار بالبلاء محفوفه »اصلا شاکله ی دنیا این طور هست که فقدان دارد،تا می آیی یک مقدار سر و سامان بدهی،می بینی یک دفعه پدر خانواده از دنیا رفت،بچه خانواده تصادف کرد افتاد درخانه،لذا فرمود:من راحتی را در بهشت گذاشتم،نمی گویم در دنیا راحت نباش،اما نگاهت به دنیا،نگاه راحتی دائم نباشد،« انی وضعت راحته الجنه » آن جا « لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا. »نه لغو است و نه گناه است و نه عصیان است،وعده ی نسیه هم نیستا،این عمر محدود،مزرعه ای است،زمینه ای است انسان خوب زندگی کند،واقعا شما در این روز نامه ها نگاه کنید ببینید،چقدر کلک،چقدر جنایت،چقدر آدم کشی،برای یک سرقت،برای رسیدن به یک هوس،برای رسیدن به یک عشق،طرف مادرش را از بین برده،پدرش را از بین برده،هر روز تقریبا من خودم دنبال می کنم،کمتر روزی است که دوتا سه تا از این خبرها در کشور در روزنامه ها نباشد،حالا این ها چیزهایی است که مطرح می شود،و الا صدتا از این هام لو نمیرود؛ برای اینکه به یک عشق هوسی  برسد،می بینید همسرش را از بین برد،مادرش را پادراورد، سر یک پول،سر یک… ؛این ها نشان دهنده ی همین است که انتخاب اشتباه است،عزیز من،فرمود:من راحتی را دربهشت قرار دادم،در دنیا دنبالش نگرد. « إِنّی وَضَعْتُ الرَّفْعَه وَالدَّرَجَه فِی التَّوَاضُعِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی التَّکَبُّرِ » موسی مردم اشتباه می کنند،من رفعت و عظمت را در تواضع گذاشتم،این ها در تکبر دنبالش می گردند؛آدم متکبر زمین می خورد،خدا قول داده زمینش بزند،«و من اصدق قول من الله» چه کسی در این عالم از خدا صادق تر؟!اصلا تعبیر صادق تر هم غلط است،چون خداوند صادق محض است،صدق محض است، می فرماید:من متکبر را زمین می زنم،این همه متکبر در عالم ببین؛فرعون زمین نخورد؟! قارون زمین نخورد؟! صدام که می گفت من شش روز ایران را فتح می کنم،با ذلت بالای دار نرفت؟! فرمود: من مقام و عظمت را در تواضع گذاشتم،شما ائمه ی مارا ببینید،خود حضرت زهرا(سلام الله علیها)،مشهور است شب عروسی لباس عروسی اش را انفاق می کند،مشهور است در خانه ی ساده، وقتی می آید نانش را به یتیم و مسکین و اسیر می دهد و یک شب سه مرتبه این کار تکرار می شود (طبق یک روایتی)،در روایتی دیگر دارد که سه شب این اتفاق افتاد،و خود گرسنه می خوابد،حتی بعضی ها تعجب می کردند،از فقر حضرت زهرا(سلام الله علیها)،سلمان که خودش یک آدم بسیار به اصطلاح زاهدی است،آمد پیش پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفت:یارسول الله،به فریاد فاطمه برسید،فاطمه(سلام الله علیها)خیلی زندگی اش سخته،من رفتم خانه می بینم،هم بچه داری،هم خودش کارِ خانه،هم خانه ی ساده ۲
. زهرای مرضیه خیلی با سختی زندگی می کند،پیامبر (صلی الله علیه و آله)فرمودند:سلمان « إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِیمَاناً!! دخترم فاطمه (سلام الله علیها)همه ی وجودش ایمان است،خب فاطمه (سلام الله علیها)هم یک دختر است،یک دختر جوان است،دختر رئیس حکومت است،پدرش رئیس حکومت است در مدینه،پدرش نبی است،پدرش اول شخصیت جهان اسلام است، پدرش کسی است که وقتی وضو می گیرد آب وضویش را به عنوان تبرک می برند،چرا انقدر ساده!!(این مهم است،کسی مسؤول شد به جایی رسید،عنوانی پیداکرد)،فرمود:تواضع باعث رفعت است،اشتباهی در تکبر به دنبالش نگردید!. این دوتا!  موسی شش جا مردم اشتباه می کنند، ۱٫راحت در بهشت است در دنیا به دنبالش می گردند، ۲٫رفعت در تواضع است در کبر دنبالش می گردند، ۳٫« إنّی وَضَعْتُ الْعِزَّه فِی قِیَامِ اللَّیْلِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی اَبْوَابِ السَّلَاطِینَ »موسی من عزت را در نماز شب گذاشتم،پاشو نماز شب بخوان عزت پیدا می کنی،چرا؟چون کسی نیست که ریا بکنی،چون سخت است،کندن از رختخواب مشکل است،پشت پا زدن به خواب گرم مشکل است،خودت را جدا کن سرت را به سجده بگذار،بگو« الهی ان عبدک الذلیل»،آن وقت من عزت بهت می دهم،تو دربار شاه ها و در خدمت گذاری پول دار ها دنبال عزت می گردی،اشتباه می کنی؛یک عمری صدام پاچه خواری امریکارا کرد،حمایت کردند از او؟!! شما این سندهایی که این روزها چاپ می شود، ببینید چطور همین دولت های منطقه پول دادند،من یک وقتی رفتم اردوگاه اسرا در همین ایران در زمان جنگ،از هفده تا کشور در آنجا اسیر بود،عراق با ما نمی جنگید،کشورهایی که بعضی هاشون دیگر آبرویشان رفته بود در همان جنگ گفتند اسرا را برگردانید ،بعضی از کشورهایی که اسم ببری باور نمی کنی که امروز خط مقدم هستند و می گویند ما حمایت از شما می کنیم ،خب این ها،این همه نوکری!! فرمود:من عزت را در نماز شب گذاشتم،امام هم بلند می شد در دل شب در جماران با خدای خودش مناجات می کرد،درسته امروز امام نیست در بین ما،اما امام با چه عزتی رفت؟صدام با چه ذلتی؟! عزت را در نماز شب گذاشتم،توی دربار شاه ها دنبالش نگردید. ۴٫موسی« إنّی وَضَعْتُ الْغِنَی فِی الْقَنَاعَه وَالنَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی کَثْرَه الْمَعْرُوضِ وَلَمْ یَجِدُوهُ اَبَداً » من بی نیازی و ثروت را در قناعت گذاشتم،امروز در جامعه ی ما مبتلا به مسابقه ی چشم و هم چشمی هستیم، بعضی از این خانواده هایی که جهیزیه تهیه می کنند،گاهی تماس داند من می بینم،می گوید آقا فلج می شویم،یک جهاز ده میلیون،پانزده میلیون،چه خبره!یعنی یک زندگی با یکی،دو میلیون نمی چرخد؟!!واقعا بعضی از این مبلمان ها،بعضی از این سرویس های چوب،بعضی از این سرویس های چینی،مثلا اگر چینی برای ایران باشد نمی شود درونش چایی خورد؟!!نمی شود درونش غذا خورد؟! این یکی از نکاتی است که حضرت زهرا(سلام الله علیها)زندگی اش ،زندگی والایی از نظر مادی نبود،همسرش پول دار نبود،خانه اش خانه ی قوی از نظر امکانات نبود،بچه هایش گاهی لباسشان مشترک بود،یعنی یک لباسی را گاهی بچه ها مشترک می پوشیدند،خانه ی به این سادگی،آن وقت ببینید در این خانه زینب (سلام الله علیها)تربیت شده،امام حسن(علیه السلام)تربیت شده. مکرر گاهی به من مراجعه می کنند افراد،می گویند:برا بچه ام ماشین خریده ام،خونه داریم،امکانات داریم،کامپیوتر داریم و…،اما آرامش نداریم،تو روی من می ایستد،ناسزا بهم می گوید،آن وقت شما نگاه کنید،تا نسل ائمه تا امام عسگری(علیه السلام)،(امام زمان ارواحنا و له الفداه که حالا در غیبت به سر می برند،بحث من نیست)،تمام ائمه ی ما تا سال ۲۶۰که ائمه در جامعه حضور داشتند،قبل از غیبت صغری،همه ی ائمه هرکجا نام مادرشان برده می شود،چه افتخاری می کنند،چه احترامی،چه عزتی،چرا امام سجاد(علیه السلام)وقتی می خواهد خودش را معرفی بکند،می فرماید:« مِنَّا سَیِّدَهِ النِّسَاءِ »فاطمه از ماست، امام حسین(علیه السلام)روز عاشورا:«انا ابنه فاطمه»من فرزند زهرا(سلام الله علیها)هستم، امیرالمؤمنین (علیه السلام)هم افتخار می کرد،من افتخار می کنم که همسرم زهراست؛امیرالمؤمنین خودش افتخار دنیاست،افتخار عالم است،وصی بر حق رسول الله است،می فرماید:«لِیَ الفخر بفاطمهَ و ابیها »موسی من ثروت را در قناعت گذاشتم،مردم در کثرت سؤال و جواب و روبه هم انداختن و چشم و هم چشمی پیدا میکند. حدیث را داریم مرور می کنیم:موسی شش چیز را،شش جا گذاشته ام،اشتباهی نروید دنبالش؛ راحت در بهشت است نه در دنیا،موسی عزت در نماز شب است نه در دربار سلاطین،رفعت در تواضع است نه در کبر و غرور،غنا و بی نیازی در قناعت است نه در رو انداختن به دیگران. ۵٫« اِنّی وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَع »من علم را درگرسنگی گذاشتم ،شکم سیر که خیلی فهم درسی ندارد،به این معنا که اگر کسی خیلی ۳
. خیلی شکم باره شد درس نمی فهمد،اگر کسی خیلی دنبال شکم باره ای بود،احساس فهم و منطق نمی کند؛فرمود:من علم را در گرسنگی گذاشتم مردم در سیری دنبالش می گردند. ۶٫موسی « إنّی وَضَعْتُ اِجَابَه الدُّعَاءِ فِی لُقْمَه الْحَلَالِ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی الْقِیلِ وَ الْقَالِ » من اجابت دعا را در لقمه ی حلال گذاشتم،مردم در قیل و قال و داد و فریاد دنبالش می گردند،فکر می کنند که اگر کنار حرم امام رضا (علیه السلام)جیغ بزند دعایش زودتر مستجاب می شود،نه خانم جیغ می زنی صدایت را نامحرم می شنود،حرام است،فکر می کند اگر خودش را به پای ضریح برساند ،دعایش مستجاب می شود،حالا پنج نفرهم له کند و فشار بیاورد و اذیت بکند!!نه اقا زیارت آداب دارد،دعا آداب دارد،من عجابت دعا را در مسئله ی لقمه ی حلال گذاشتم. این حدیث را خواندم برای اینکه این مطلب روشن شود که،دقت کنید نتیجه بگیریم، انتخاب ها مهم است،منتهی گاهی اوقات آدم در انتخاب ها اشتباه می کند،همان طور که بعضی ها بعد پنجا سال کار در یک شغل،بهشان می گویی که اگر دوباره بچه بشوی این شغل را انتخاب می کنی؟!می گوید نه،همان طور که بعضی ها می آیند دادگاه تو طلاق و توی اختلاف خانوادگی می گوید آقا من در انتخاب همسر اشتباه کردم،تو انتخاب شوهر اشتباه کردم،عزیز من انتخاب شغل اگر اشتباه کردی خب در دنیا اذیت شدی،انتخاب همسر اگر اشتباه کردی در دنیا اذیت شدی،راه کارهایی دارد،ممکن است طلاق بگیری،ازدواج بکنی،تو انتخاب رشته اگر اشتباه کردی،یک کد بالا پایین زدی،ممکن است دوتا دانشگاه انور تر بی افتی،در انتخاب خانه اگر اشتباه کردی،ممکن است چند میلیون ضرر بکنی،اما در انتخاب دین این طور نیست،در انتخاب شخصیت ها این طور نیست،خطرش خیلی است،ضررش خیلی است،که یک کسی یک عمری دنبال رو کسی باشد که خودش قیامت کم دارد،انسان واقعا تأسف می خورد این هایی که از کسانی پیرویی می کنند،حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود:« افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع »،کسانی که در مسجد جمع شدید سقیفه را ایجاد کردید،یک سؤال منطقی،خدا می داند این بهترین استدال است،آیا کسی که خودش هدایت شده است،آدم باید برود دنبالش؟!یا کسی که خودش هم هنوز مشکل دارد،باید هدایت بشود ؟!شما برای بیماریتان می روید پیش پزشک متخصص یا می روید سراغ دانشجو سال اول پزشکی؟!خب دانشجو سال اول پزشکی که خودش هنوز چیزی بلد نیست!کسی که درس خوانده و مدرک گرفته و تخصص دارد و می روید پیشش یا دانش آموز اول ابتدایی،اول دبیرستان!!یا بیاد اصلا پایین تر،کسی که سواد ندارد،کسی که سابقه ی عدم سواد دارد؛شما دنبال کسی بروید که از ده سالگی دنبال پیامبر(صلی الله علیه و آله)بود،قبلش هم یک لحظه به خدا شرک نورزید،پدرش ابی طالب هم موحد بود،« اَشْهَدُ اَنَّک کنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَهِ وَ الاْرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ لَمْ تُنَجِّسْک الْجاهِلِیَّهُ بِاَنْجاس»شما خودتان همه ی تاریخ را نگاه کنید ببینید خلیفه اول کی مسلمان شد،پیر مرد بود،اواخر عمرش؛خب سابقه ی طولانی در عدم اسلام دارد،همه نوشته اند،شیعه و سنی؛کسی که از آغاز می گوید من کنار غار حرا با پیامبر (صلی الله علیه و آله)بودم،امیرالمؤمنین می فرماید من صدای وحی را می شنیدم،من صدای ناله ی شیطان را شنیدم. ببینید این انتخاب!!چرا حضرت زهرا(سلام الله علیها)دامان امیرالمؤمنین(علیه السلام) را گرفته ،ما در تاریخ از این وقایع داشتیم،این را دقت کنید،که علاقه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله)به حضرت زهرا(سلام الله علیها)،علاقه ی یک پدر فقط به دختر نیست،کما اینکه علاقه ی یوسف به یعقوب،فقط علاقه ی یک فرزند به پدر نیست،یعقوب دوازده پسر داشت،همه را هم دوست داشت،اما چرا روی یوسف حساب ویژه باز می کند،می داند این یوسف(علیه السلام) فرق می کند با بقیه،این برگزیده است،این همان است که بقیه باید در مقابلش خاضع باشند،پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله)حساب زهرا(سلام الله علیها)را از بقیه جدا کرد،زهرای مرضیه (سلام الله علیها)هم حساب امیرالمؤمنین را جدا کرد،فکر نکنید فقط به عنوان همسر دنبالش دوید،نه انتخاب حضرت زهرا(سلام الله علیها)امیرالمؤمنین بود،هم برای ازدواجش هم برای امام و حجت خدا بودنش،هم برای دفاع از او و هم برای جان دادن در راه ولایتش،این حضرت زهرا(سلام الله علیها)است که من می خواستم به این نکته برسم،خلاصه ی عرضم این است،انتخاب های افراد مهم است،خیلی فاطمه زهرا(سلام الله علیها)خواستگار داشته است،بعضی هایشان پول دار،بعضی هایشان صاحب منصب،اما حضرت زهرا(سلام الله علیها)امیرالمؤمنین(علیه السلام) را انتخاب می کند،امیرالمؤمنین به ظاهر ثروتی ندارد،مادرش در قید حیات نیست،خودش است،تنها آمده خواستگاری،اما امیرالمؤمنین (علیه السلام)را انتخاب می کند،این انتخاب،انتخاب آگاهانه است؛این انتخاب،انتخاب رقم خورده در جای دیگری است،که با اختیار خود،حضرت زهراین را برمی گزیند،برادران ۴
عزیز و خواهران گرامی اگر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می خواهید بشناسید،حضرت زهرا (سلام الله علیها)را در انتخاب هایش. درسی که ما می خواهیم بگیریم این است که انتخاب هایتان انتخاب های خوب باشد،از روی لجاجت انتخاب نکنید،از روی جهل انتخاب نکنید،از روی سود جویی انتخاب نکنید،از روی اشتباه در مصداق انتخاب نکنید،اگر داماد می خواهی انتخاب کنی،عروس انتخاب کنی،اگر مرام و آیین و دوست و رفیق می خواهی انتخاب کنی مانند حضرت زهرا(سلام الله علیها)که  در سوره ی مبارک هل اتی،ملاک انتخاب حضرت زهرا(سلام الله علیها)را بیان کرد،فقط خدا،فقط خدا؛اگر ملاک این شد،این ارزش می شود،آمد نزد امیرالمؤمنین،یا ابالحسن،فاطمه(سلام الله علیها)چطور همسری است برای تو؟ببینید عبارت را،این خیلی مهم است،این باید ملاک شود این باید الگو شود،امروز این اگر ملاک شد،ارزش دارد،صدا زد یا رسول الله(سلام الله علیها)« نعم العون علی طاعت الله » فاطمه (سلام الله علیها)من را کمک می کند در راه بندگی خدا،چه کسی این حرف را می زند؟!! اسدالله و اسد الرسول،امیرالمؤمنین(علیه السلام)با آن عبادت و جایگاه می فرماید:فاطمه(سلام الله علیها)کمک من است بر اطاعت خدا،می دانی یعنی چی؟!یعنی یک زن می تواند مانع بندگی خدا در زندگی شوهرش بشود،یک زن می تواند مسیر درسی و تحصیلی و  اطاعت و بندگی و حیا و عفاف همسرش را عوض کند،کما اینکه یک مرد هم می تواند،لذا  این مهم است ؛اینی که در روایت داریم سراغ زیبارویان بی تقوا نروید،ملاک فقط برای انتخابتان مال و چهره نباشد،گرچه آن هم می تواند عامل باشد،ملاک تقوا باشد،این همین است،چون « هن لباس لکم و انتم لباس لهن »پوشش شماست،آدم پوشش را یک چیزی انتخاب می کند که باهاش راحت باشد،زیبا باشد،حفظش بکند،نگهش دارد، «نعم العون علی طاعت الله»اما این زندگی با  انتخاب آگاهانه خیلی کوتاه بود،بر امیرالمؤمنین بسیار کوتاه بود،خیلی کم بود این زندگی؛فلذا امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمودند:فاطمه جان زود از خانه ی علی رفتی و زود علی را تنها گذاشتی. السلام علیک یا بنت رسول الله. ۵
. های حضرت زهرا سلام الله علیها خوارزمی گفته: در روایتی آمده است: علی(ع) پرده از چهره فاطمه(س) برداشت و با نوشته ای در کنار سرش روبرو شد در آن نگریست، اینگونه نوشته شده بود: به نام خداوند بخشنده و مهربان این ،وصیت فاطمه (س) دختر محمد (ص) است. در حالی که شهادت می دهد: خدایی، جز پروردگار جهانیان نیست. محمد(ص)، بنده و فرستاده اوست. بهشت و دوزخ حقیقت دارد. معاد، حتمی است و شکی در آن، وجود ندارد و خداوند، مردگان را زنده می کند. اى على! من فاطمه، دختر محمد هستم که خداوند مرا در دو جهان، همسر تو قرار داده است. تو از هر کس به ،من سزاوارتری در غسل، کفن، نماز و دفـن مـرا، شبانه انجام ده! از این مردم، کسی را آگاه مکن. 📚منبع: شهادت نامه فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ ص ۴۶۵ .
. ◾️مصائب بعد از شهادت قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی... فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیه‌السلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیه‌السلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم. قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ... وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیه‌السلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک. عمّار می‌گوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه‌ ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیه‌السلام نگاه می‌کرد و می‌گریست و گاهی به حسن علیه‌السلام. هنگامی‌که به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشک‌هایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامی‌که آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان! عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانه‌نشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آن‌ها سخت است. می‌گوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود: ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است. من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم. او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامی‌که سخن می‌گفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامی‌که راه می رفت مثل رسول خدا راه می‌رفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است. هنگامی‌که او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمی‌کنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند. 📚منابع: انوار العلومة، ص ۲۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰ .
. مروان به دستور معاویه – علیها اللعنه – در خطبه های نماز جمعه، نسبت به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و (علیه السّلام) مجتبی سبّ و ناسزا می گفت: یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا بود، در پای منبر مروان نشسته بود، این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السّلام) رفته و عرض کرد: الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت در حضور برادرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ناسزا گفت. لمّا سمع الامام امتلات عیناه بالدم (چشم های حضرت مانند دو کاسه ی خون شد.) شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت کرد. نگهبانان و غلامان مروان هنگامی که حالت امام حسین (علیه السّلام) را دیدند: (کالاسد الهجوم و القضاء المحتوم) مانند شیری که می آید، بر خود ترسیدند، آن حضرت وارد مسجد شد، مروان را از گریبانش گرفته و از منبر پایین کشید، عمامه ی او را به گردنش پیچید و نزدیک بود، روح از بدنش بیرون رود. سپس مروان رو کرد به امام حسن (علیه السّلام) گفت: یا ابا محمد! یا حسن بن علی ! ترا به عصمت مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به فریاد من برس و مرا از دست برادرت حسین (علیه السّلام) نجات بده. امام مجتبی تا نام مادر را شنید از جا برخاست به نزد برادر آمده، فرمودند: برادر به جان من دست از مروان بردار. امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: مرا به عصمت مادر قسم داد مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت زهرا (سلام الله علیها) قسم بدهد هر حاجتی که داشته باشد برآورده می شود. امام حسین (علیه السّلام) دست از مروان برداشت و او را به خاطر قسمی که به مادرش داده بود رها کردند. 📚ریاض القدس، ج ۱، ص۲۰ جا دارد در جایی که دشمن اهل بیت علیهم السلام با این قسم حاجت روا میگردد در این شبهای روضه ؛ (عج) را به عصمت مادرش قسم دهیم برای اصلاح امور مردم درمانده زمان ظهور نمایند. .
. شد آمدنت دیر و ندارم نگرانی کارم شده از دوری تو خوش گذرانی دلبسته ی دنیا شدم ای دلبر عالم اصلاً نشده از دل من خانه تکانی یک عمر دویدم نرسیدم به عبایت دارم ز تو ای دوست نه نامی، نه نشانی خوردم به زمین بسکه سرم گرم گناه است از غفلت خود برده ام آقا چه زیانی بیچاره شدم! فاطمیه گریه نکردم چشمم شده خشک از اثر چشم چرانی دستم گره خورده به پر شال اباالفضل پس جان اباالفضل مرا سر ندوانی دلتنگ اذان سحر کرببلایم ای کاش به شش گوشه مرا هم برسانی مدیون سلیمانی ام و روضه زهرا شرمنده ام از خون شهیدان به بیانی زهرا همه را مثل پسرهاش صدا کرد شد با همه ی گریه کنانش خودمانی مادر که زمین خورد علی هم به زمین خورد ای وای از آن میخ در و قدّ کمانی.... .