eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
568 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا رَبَابَ بِنتَ إِمرَؤُالقَیسِ》🔶🔸 ✅امرؤالقیس بن عدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. همسر او هند الهنود دختر ربیع بن مسعود بود.(۱) او سه دختر به نامهای مُحَیَّاة و سَلمی و رباب داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر نقل می نویسد : امروء القیس خطاب به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۲) امام حسین(ع) از رباب صاحب دختری به نام سکینه(ع) و پسری به نام علی اصغر(ع) شد.(۳) امام حسین(ع) نیز نسبت به این بانو و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. نقل شده است که امام حسین(ع) در مورد رباب(س) و سکینه(س) چنین سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً، تَکُونُ بِهَا السَّکِینَهُ وَ الرُّبَابُ، أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي،  وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۴) در نقلی آمده است که؛ 📋《كَانَتِ الرُّبَابُ مِن خِيَارِ النِّسَاءِ وَ أَفضَلَهُنَّ وَ كَانَت مِن خِيَارِ النِّسَاءِ جَمَالَاً وَ أَدَبَاً وَ عَقلَاً》 ♦️رباب بهترین زنان و افضل همسران امام حسین(ع) از حیث جمال و ادب و عقل بود.(۵) و از بین همسران امام حسین(ع)، تنها رباب در کربلا حضور داشت. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام را کرد، خطاب به آنان فرمود : 📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْرَاً》 ♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۶) بعد از واقعه کربلا، رباب همراه اسراء به کوفه و سپس به شام رفت. در کوفه در مجلس ابن زیاد، رباب وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی‌تاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد. 📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ، اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ، غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ، لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۷) پس از واقعه عاشورا حضرت رباب(س) بسیار اندوهگین بودند و سوز ایشان باعث شد سروده هایی برای همسرشان داشته باشند. 📋《اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ》 ♦️حسین(ع) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است. ای فرزند پیامبر(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی کنم، و به غیر از حسین(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاکها دفن شوم.(۸) طبق نقل ابن اثیر؛ 📋《وَ بَقِيَتْ بَعْدَهُ سَنَةً لَمْ يُظِلَّهَا سَقْفُ بَيْتٍ حَتَّى بَلِيَتْ وَمَاتَتْ كَمَدَاً وَ قِيلَ : إِنَّهَا أَقَامَتْ عَلَى قَبْرِهِ سَنَةً وَ عَادَتْ إِلَى الْمَدِينَةِ فَمَاتَتْ أَسَفًا عَلَيْهِ》 ♦️رباب بعد از شهادت امام حسین(ع) یک سال زنده بود، و در این مدت سقف هیچ خانه‌ای روی او سایه نیفکند و بعضی گفته‌اند که تا یک سال بر قبر امام(ع) ندبه و گریه می‌نمود و پس از آن به مدینه بازگشت و از شدت اندوه فوت نمود.(۹) 📚 ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #حضرت_رباب 🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا رَبَابَ بِنتَ إِمرَؤُالقَیسِ》🔶🔸 ✅امرؤالقیس بن عدی مردی نصر
. هنگامی که رباب به مدینه بازگشت، بزرگانی از مدینه از او خواستگاری نمودند، که او در جواب می‌گفت : 📋《مَا كُنْتُ لِأَتَّخِذَ حَمْوَاً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 ♦️بعد از حضرت رسول اکرم(ص) هیچ پدر شوهری نمی خواهم.(۱۰) 🏴اما کربلا؛ آنچه در مقاتل در باب شهادت طفل شیر خوار امام حسین(ع)، حضرت علی اصغر(ع) آمده است اینکه؛ 📋《وَ لَمَّا رَأَی الحُسَینُ(ع) انَّه لَم یَبقِ مِن عَشیِرتِه واَصحَابِه الاِّ القَلِیلُ فَقَامَ وَ نَادَی : هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️وقتی که امام حسین(ع) در روز عاشورا در اثر شهادت نزدیکان وفرزندانش تنها شد، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود : آیا یارى کننده‌اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》 ♦️وقتی نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. امام حسین(ع) به سمت خیمه‌ها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود : 📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》 ♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.(۱۱) ابن اعثم می نویسد : 📋《وَ لَهُ ابنُ آخَرُ يُقَالُ لَه عَلَيُّ(ع) في الرِضَاعِ》 ♦️امام حسين(ع) پسر ديگری داشت كه نامش علی بود و شيرخوار بود.(۱۲) 📋《فَنَاوَلُوُه الصَبِیَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ》 ♦️فرزندش را نزد امام(ع) آوردند و امام(ع) شروع کرد به بوسیدن طفلش!(۱۳) امام حسین(ع) طفل را در مقابل لشگر، به روی دست گرفت و بلند کرد، و از آنان برای طفل تقاضای آب کرد. 📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم!》 ♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۱۴) که؛ 📋《اِذ رَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کاهِل الاَسَدَی بِسَهمٍ فِی حَجرِ الحُسَینِ(ع) فَذَبَحَهُ》 ♦️ناگهان حرمله تیری انداخت و آن طفل را در آغوش پدر ذبح کرد.(۱۵) یعقوبی می نویسد : 📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》 ♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۱۶) 📋《ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ》 ♦️سپس امام حسین(ع) او را بُرد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(۱۷) در نقلی دیگر آمده است که؛ حضرت(ع) با طفل كشته شده ی خود به امام(ع) به پشت خیمه گاه برگشت، در حالي كه خون از گلوي آن طفل به سينه حضرت(ع) جاری بود. 📋《وَ حَفَرَ لِلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِهِ وَ رَمَلَّهُ بِدَمِهِ وَ دَفَنَهُ》 ♦️با بُن غلاف شمشیر، قبری را برای آن طفل حفر کرد، در حالی که آن طفل به خون خود آغشته شده بود، دفن نمود.(۱۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد؟ با دو انگشت هم این حنجره میشد پاره چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد؟ خون حیدر به رگش ، در تب و تاب است ولی بگذارید به سن علی اکبر(ع) برسد دفن شد تا بدنش نعل نبیند اما دست یک نیزه برآن حلق مطهر برسد شعله ور می‌شود این داغ دوباره وقتی شیر در سینه بی کودک مادر برسد زیر خورشید نشسته ، به خودش می‌گوید تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد 👤زمانیان 📚منابع : ۱)أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۱۹۵ ۲)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۳)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۵)اعیان الشیعه امین، ج۶، ص۴۹۹ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۲ ۷)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸ ۸)إحقاق الحق تستری، ج۳۳، ص۷۶۲ ۹)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۱۹۱ ۱۰)البداية و النهاية ابن كثير، ج۸، ص۲۱۰ ۱۱)اللهوف ان طاووس، ص۱۱۶ ۱۲)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵ ۱۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۴)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳،ص۷۹ ۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۶)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۷)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸ ۱۸)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ 📚 .
. 🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》🔷🔹 ✅هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) ماموریت یافت که فرزندش اسماعیل(ع) را ذبح کند، نزد اسماعیل(ع) آمد و خطاب به فرزندش فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! إِنِّي أَرَي‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ! فَانْظُرْ ما ذا تَري‌؟》 ♦️پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟ اسماعیل(ع) جواب داد : 📋《يا أَبَتِ! افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‌ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ》 ♦️پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!(۱) سپس هنگامی كه حضرت ابراهيم(ع) خواست اسماعيل(ع) را براي قربانی به همراه خود ببرد، به مادر او حضرت هاجر(س) فرمود : فرزندت را زينت كن كه او را به ميهمانی خداوند ببرم.(۲) هنگامی که آن دو بزرگوار به قربانگاه رسیدند، اسماعيل(ع) رو به پدر كرد و گفت : 📋《يَا أَبَتِ! اُشْدُدْ رِبَاطِي حَتَّى لاَ أَضْطَرِبَ وَ اُكْفُفْ عَنِّي ثِيَابَكَ حَتَّى لاَ يَنْتَضِحَ مِنْ دَمِي شَيْءٌ فَتَرَاهُ أُمِّي وَ اشْحَذْ شُفْرَتَكَ وَ أَسْرِعْ مِنَ اَلسِّكِّينِ عَلَى حَلْقِي لِيَكُونَ أَهْوَنَ عَلَيَّ فَإِنَّ اَلْمَوْتَ شَدِيدٌ》 ♦️ای پدر! اكنون كه تصميم به كشتن من دارى، دست و پايم را محكم ببند تا در وقت سر بريدن آن موقع كه كارد بر گلويم مى رسد، دست و پا نزنم و بدين وسيله از پاداش من كاسته نشود، زيرا مرگ سخت است و ترس آن دارم كه هنگام احساس آن مضطرب گردم. و ديگر آن كه چاقویت را تيز كن و به سرعت برگلويم بكش تا زودتر آسوده شوم و هنگامى كه مرا بر زمين خوابانيدى صورتم را برزمين قرار بده و به يك طرف صورت مرا بر زمين مخوابان، زيرا مى ترسم وقتى نگاهت به صورت من بيفتد، حال رقّت به تو دست دهد و مانع انجام فرمان الهى گردد. و هم چنين جامه ات را هنگام سر بريدن، بيرون بیاور كه از خون من چيزى بر آن نريزد و مادرم آن را نبيند. و اگر مانعى نديدى پيراهنم را براى مادرم ببر، شايد براى تسليت خاطرش در مرگ من، وسيله مؤثرى باشد و بدين وسيله بهتر دلدارى شود و آلام درونى اش تخفيف يابد. پس از اين سخن ها بود كه ابراهيم خلیل(ع) خطاب به اسماعیل فرمود : 📋《نِعْمَ اَلْعَوْنُ أَنْتَ عَلَى أَمْرِ اَللَّهِ》 ♦️به راستى كه تو اى فرزند براى انجام فرمان خدا نيكو ياور و مددكارى هستى.(۳) پس ابراهیم(ع) چاقو را تيز كرد و دست و پاى اسماعيل(ع) را بست و روى او را برخاك نهاد، ولى از نگاه كردن به او خوددارى نموده و سر را به سوى آسمان بلند كرد و آن گاه چاقو را برگلويش نهاد و به حركت درآورد، اما ديد كه چاقو کارگر نمی شود و گلوی فرزندش را نمی بُرد. چندبار اين عمل تكرار شد و چاقوی حضرت ابراهیم(ع) گلوی اسماعیل(ع) را نبرید. در این هنگام؛ ندا آمد كه : 📋《يَا إِبْرَاهِيمُ! قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا، إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ، إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ، وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ》 ♦️اى ابراهيم! خوابت را تحقّق دادى، به راستى ما نيكوكاران را اين‏گونه پاداش مى‏‌دهيم. به يقين اين آزمايش روشن بود و ما فرزندت را در برابر قربانى بزرگى، [از ذبح شدن] رهانيديم.(۴) پس خداوند اسماعیل(ع) را از ذبح شدن نگهداری نمود و او را به ابراهیم(ع) بخشید. سرانجام ابراهیم(ع) اسماعيل(ع) را به نزد مادرش هاجر(س) برگردانيد. علامه مجلسی نقل می کند که؛ 📋《فَأُخْبِرَتِ اَلْخَبَرَ قَامَتْ إِلَى اِبْنِهَا تَنْظُرُ فَإِذَا أَثَّرَ اَلسِّكِّينُ خُدُوشاً فِي حَلْقِهِ فَفَزِعَتْ وَ اِشْتَكَتْ وَ كَانَ بَدْوَ مَرَضِهَا اَلَّذِي هَلَكَتْ فِیهِ》 ♦️هنگامی که به هاجر خبر داده شد، نزد پسرش رفت و به او نگاه كرد كه ناگاه اثر و نشانۀ چاقو را در گلوى اسماعیل ديد و مضطرب شد و بيمار گشت و آن بيمارى، آغاز همان بيمارى بود كه در اثر آن وفات نمود.(۵) 🏴اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله(ع)! دلا بسوزه برای ابراهیم کربلا! با اينكه اسماعيل(ع) هنوز سالم و زنده بود، ولی مادرش تحمل دیدن آثار طناب و چاقو را نداشت. چه کشید مادر علی اصغر(ع)! ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا اَبٰاعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》🔷🔹 ✅هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) ماموریت ی
. زمانی که امام حسین(ع) علی اصغر(ع) خود را به قربانگاه آورد، او را در مقابل لشکر به روی دست گرفت و بلند کرد، به طوری که زیر بغلهای امام(ع) پیدا بود و خطاب به آنان فرمود : 📋《يا قَوْمُ! قَدْ قَتَلْتُمْ شِيعَتِي و أَهْلَ بَيْتي وَقَدْ بَقي هذَا الطِّفْلُ! فَاسقُوُهُ شَربَةً مِن المَاءِ!》 ♦️ای قوم! ياران و اهل بيت مرا به قتل رسانديد و تنها اين كودك باقي مانده است. پس او را با جرعه آبی سیراب کنید.(۶) در نقلی آمده است که حضرت(ع) فرمود : 📋《یَا قَومِ! إنْ لَمْ تَرحَمُونِي فَارحَمُوُا هَذَا الطِفلَ》 ♦️اگر به من رحم نمی کنید، به این طفل رحم کنید.(۷) در نقلی دیگر؛ 📋《أَلَم تَرَوُهُ كَيفَ يَتَلَظَّى عَطَشَاً؟》 ♦️آیا نمی بینید که از شدت عطش حالت تلظّی به خود پیدا کرده است؟ در این هنگام، اختلاف و همهمه ای در سپاه یزید به وجود آمد، در حالی که به یکدیگر می گفتند : 📋《اِسقَوهُ فَإِنَّهُ لَا ذَنبَ لَهُ! وَ الآخَرُ يَقُولُ : لَا تَسقُوهُ أبَداً وَ لَا تَبقُوا مِن أَهلِ هَذَا البَيتِ بَاقِيَةً!》 ♦️به او آبی بیاشامانید، او که گناهی ندارد! و دیگری می گفت : هرگز به او آب ندهید تا از اهل بیت او کسی باقی نماند. 📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم!》 ♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۸) که در این هنگام؛ 📋《اِذ رَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کاهِل الاَسَدَی بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ》 ♦️پس حرمله بن کاهل تیری انداخت و آن طفل را ذبح کرد.(۹) 📋《فَذَبَحَهُ مِنَ الْوَرِيدِ إِلَى الْوَرِيدِ》 ♦️پس تیر از رگ گردن تا رگ گردنش را ذبح کرد.(۱۰) 📋《فَتَلَقَّى حُسَينُ(ع) دَمَهُ فِى يَدِهِ وَ ألقَاهُ نَحوَ السَمَاءِ》 ♦️امام حسين(ع) دست برد زیر قنداقه و خون را در كف دست جمع كرد و به هوا پرتاپ کرد.(۱۱) امام باقر(ع) در این باره می فرماید : 📋《فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَهٌ إِلَى الْأَرْضِ》 ♦️از خون گلوى على اصغر که امام(ع)آن را به آسمان پاشید، قطره‌‏اى به زمین برنگشت.(۱۲) یعقوبی می نویسد : 📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》 ♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۱۳) حضرت(ع) با طفل كشته شده ی خود به امام(ع) به پشت خیمه گاه برگشت، در حالي كه خون از گلوي آن طفل به سينه حضرت(ع) جاری بود. 📋《وَحَفَرَ لَلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِه، وَصَلَّى عَلَيه وَدَفَنَه مُرَمَّلاً بِدَمِه》 ♦️با بُن غلاف شمشیر، قبری را برای آن طفل حفر کرد و بر او نماز خواند و در حالی که آن طفل به خون خود آغشته شده بود، دفن نمود.(۱۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین هم چو گردون اختری با جلوه های سرمدی هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح یک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین 👤موئد 📚منابع : ۱)سوره صافات، آیه۱۰۲ ۲)خصائص الزینبیه جزایری، ص۲۲۷ ۳)مجمع البيان طبرسی، ج۸، ص۳۲۶ ۴)سوره صافات، آیه۱۰۷ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۱۲، ص۱۲۸ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۷ ۷)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲ ۸)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۰)ثمرات الأعواد خطیب الهاشمی، ج۲، ص۶۳ ۱۱)البداية و النهاية ابن کثیر دمشقی، ج۸، ص۱۸۶ ۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶ ۱۳)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵ ۱۴)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۱ .
. ✅در مورد ولادت و وفات دقیق حضرت رباب(س) به جرات می توان گفت که هیچ منبعی از آن ذکری به میان نیاورده است. اما در مورد حضور ایشان در کربلا و همراهی او با کاروان اسرای اهل بیت(علیهم السلام) در تاریخ آمده است. 1⃣رباب(س) در مدینه : امرؤالقیس بن عدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. همسر او هند الهنود دختر ربیع بن مسعود بود.(۱) او سه دختر به نامهای مُحَیَّاة و سَلمی و رباب داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(ع) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر نقل می نویسد : امروء القیس خطاب به امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)!من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۲) امام حسین(ع) از رباب صاحب دختری به نام سکینه(ع) و پسری به نام علی اصغر(ع) شد.(۳) امام حسین(ع) نیز نسبت به این بانو و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. نقل شده است که امام حسین(ع) در مورد رباب(س) و سکینه(س) چنین سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً، تَکُونُ بِهَا السَّکِینَهُ وَ الرُّبَابُ، أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي، وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۴) در نقلی آمده است که؛ 📋《كَانَتِ الرُّبَابُ مِن خِيَارِ النِّسَاءِ وَ أَفضَلَهُنَّ وَ كَانَت مِن خِيَارِ النِّسَاءِ جَمَالَاً وَ أَدَبَاً وَ عَقلَاً》 ♦️رباب بهترین زنان و افضل همسران امام حسین(ع) از حیث جمال و ادب و عقل بود.(۵) و از بین همسران امام حسین(ع)، تنها رباب در کربلا حضور داشت. 2⃣رباب(س) در کربلا : در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام را کرد، که رباب(س) نیز در بین آنها بود. حضرت(ع) خطاب به آنان فرمود : 📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْرَاً》 ♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۶) 3⃣رباب(س) در کوفه : بعد از واقعه کربلا، رباب(س) همراه اسراء به کوفه رفت. در کوفه در مجلس ابن زیاد، رباب وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی‌تاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد. 📋《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ، اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ، غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ، لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۷) اشعاری دیگر از حضرت رباب(س) در این ایام نقل شده است که ایشان سروده هایی برای امام حسین(ع) گفته است. نظیر ؛ 📋《اِنَّ الَّذی کانَ نوُراً یُسْتَضاءُ بِهِ  بِکَرْبَلاءَ قَتیلٌ غَیْرُ مَدْفوُنٍ سِبْطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللَّهُ صالِحَةً  عَنَّا وَ جُنِّبْتَ خُسْرانَ الْمَوازینِ قَدْ کُنْتَ لی جَبَلاً صَعْباً اَلوُذُ بِهِ  وَ کُنْتَ تَصْحَبُنا بِالرَّحِمِ وَ الّدینِ مَنْ لِلْیَتامی وَ مَنْ لِلسَّائِلینَ وَ مَنْ  یَعْنی وَ یَأوی اِلَیْهِ کُلُ مِسْکینٍ وَ اللَّهِ لا اَبْتَغی صِهراً بِصِهْرِکُمْ  حَتَّی اُغَیَّبَ بَیْنَ الرَّمْلِ وَ الطّینِ》 ♦️حسین(ع) که نور پرفروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است. ای فرزند پیامبر(ص)! خداوند از سوی ما جزای نیکت دهد، و از خُسران میزان دورت بدارد. حسین جان! تو برای من به منزله کوه محکمی بودی که به تو پناه می‏ آوردم، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می‏ کردی. بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسیکنان کدام دری را بکوبند؟ ای همسر عزیزم! تو آن چنان در دل من جای گرفته‏ ای که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی‏ کنم، و به غیر از حسین‏(ع) دل به کسی نبندم تا زیر خاک‏ها دفن شوم.(۸) ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #حضرت_رباب ✅در مورد ولادت و وفات دقیق حضرت رباب(س) به جرات می توان گفت که هیچ منبعی از آن ذکری به
. 4⃣رباب(س) در شام : ابن اثیر می نویسد : 📋《وَ حُمِلَتْ إِلَى الشَّامِ فِيمَنْ حُمِلَ مِنْ أَهْلِهِ》 ♦️رباب(س) همراه سایر خاندانش به شام برده شد.(۹) پس نام رباب(س) در بین اسراء ی شام دیده می شود، ولی در این مدتی که در شام اقامت داشت، چیزی از سخنان و فعالیت های او در میان نیست. 5⃣رباب(س) در مدینه : طبق ادامه نقل ابن اثیر؛ 📋《ثُمَّ عَادَتْ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ بَقِيَتْ بَعْدَهُ سَنَةً لَمْ يُظِلَّهَا سَقْفُ بَيْتٍ حَتَّى بَلِيَتْ وَمَاتَتْ كَمَدَاً وَ قِيلَ : إِنَّهَا أَقَامَتْ عَلَى قَبْرِهِ سَنَةً وَ عَادَتْ إِلَى الْمَدِينَةِ فَمَاتَتْ أَسَفًا عَلَيْهِ》 ♦️سپس رباب(س) به مدینه برگشت و بعد از شهادت امام حسین(ع) یک سال زنده بود، و در این مدت سقف هیچ خانه‌ای روی او سایه نیفکند و بعضی گفته‌اند که تا یک سال بر قبر امام(ع) ندبه و گریه می‌نمود و پس از آن به مدینه بازگشت و از شدت اندوه فوت نمود.(۱۰) هنگامی که رباب به مدینه بود، بزرگانی از قریش و اهل مدینه از او خواستگاری نمودند، که او در جواب می‌ گفت : 📋《مَا كُنْتُ لِأَتَّخِذَ حَمْوَاً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 ♦️بعد از حضرت رسول اکرم(ص) هیچ پدر شوهری نمی خواهم.(۱۱) ابن عساکر می گوید : 📋《وَ عَاشَت بَعدَهُ سَنَةً》 ♦️و رباب(س) یک سال بعد از شهادت امام حسین(ع) در قید حیات بود.(۱۲) 📚منابع : ۱)أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۱۹۵ ۲)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۳)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۵)اعیان الشیعه امین، ج۶، ص۴۹۹ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۲ ۷)شرح الاخبار ابن حیون، ج۳، ص۱۷۸ ۸)إحقاق الحق تستری، ج۳۳، ص۷۶۲ ۹)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۱۹۰ ۱۰)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۱۹۱ ۱۱)البداية و النهاية ابن كثير، ج۸، ص۲۱۰ ۱۲)تاريخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۲۰ 📚 .
. 👈《در عاشورا تیر به چشمان عباس(ع) زدند، وقتی به زمین افتاد، به دو علت نگذاشت امام حسین(ع) جنازه او را به خیمه ها برگرداند. یکی به خاطر اینکه من شرمنده سکینه(س) شدم وبه او قول آب داده ام. دیگری اینکه منو اگه ببری سمت خیمه گاه، دشمن می فهمد که دیگه عباس(ع) رو کشتند ومی ترسم به خیمه گاهت حمله کنند!》 🎤 ................... 📚در هیچ مقتل معتبر و مستندی از تیر به چشم خوردن حضرت عباس(ع) نقلی به میان نیامده است. روضه خوانان در این باره، فقط به خوابی استناد می کنند که مرحوم قزوینی این خواب را دیده است، که قبلا گفته شد وحجیت ندارد‌. و در مورد دو علت هم در کتب معتبر، از هیچ کدام، ذکری به عمل نیامده است واین قصه دروغ و جعلی هست. درمورد شهادت حضرت عباس(ع) دو نقل است که در هیچ یک، این نقل نیامده است. اینکه امام(ع) خودش را بالای سر عباس(ع) رسانده باشد، وبین آنها مکالمه ای صورت گرفته باشد، از آن هم ذکری به میان نیامده است. و از آنجایی که عباس(ع) آخرین سرباز اردوگاه امام حسین(ع) بود، بعید است که امام(ع) خیمه ها را بدون هیچ پاسبانی تنها رها کند. 📚 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #حضرت_عباس #روضه_های_بی_سند #روضه_های_جعلی 👈《در عاشورا تیر به چشمان عباس(ع) زدند، وقتی به زمین ا
. 👤احمدی(مداح) می گوید : «..تیر انداز تا دید عباس(ع) بالای اسب ساکنه و فقط داره نگاه میکنه، تیر سه شعبه رو به کمان گذاشت. کوفیا، شامیا از چشای عباس(ع) می ترسیدند! یه جوری با تیر سه شعبه به اون چشمای عباس(ع) زد، سر مبارک رو خم کرد، با زانوا تیر رو در بیاره، کلاه خُود از سر افتاد. ..یه نیزه دار جلو اومد، یه جوری با عمود آهن به فرق عباس(ع) زد. بعدش میگه : نمیدونم! نمیدونم! چجور زده با عمود! اما فقط اینو میدونم که تنها سری بود که تونستند به پهلو اون رو روی نیزه بزنند!» ................... ✍پاسخ : اولا؛ طبق مقاتل، در کربلا فقط یک نفر را با تیر سه شعبه زدند و آن هم امام حسین(ع) بود. سید بن طاووس می نویسد : در روز عاشورا؛ 《فَأَتَاهُ [حَرْمَلَةُ] سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 حرمله بن کاهل، تیرى سه شاخه و زهرآلودی را به قلب امام حسین(ع) نشانه رفت و آن تیر بر قلب مقدس امام حسین(ع) نشست.(۱) در مورد دیگر شهدای کربلا و بنی هاشم و خصوصا حضرت عباس(ع) اشاره ای به سه شعبه بودن تیر و پیکان نشده است. ثانیا؛ در هیچ مقتل معتبر و مستندی از تیر به چشم خوردن حضرت عباس(ع) نقلی به میان نیامده است. اکثر سخنرانان و مادحین در این فقره فقط استناد به خوابی می کنند که مرحوم قزوینی این خواب را دیده اند! اما شرح خواب اینکه؛ مرحوم سید محمد ابراهیم قزوینی امام جماعت صحن مطهر حضرت عباس(ع) بود که مرحوم آقا شیخ محمد علی خراسانی بعد از نماز ایشان، به منبر می رفت و این روضه را خواند که تیر به چشمان عباس(ع) زدند! مرحوم قزوینی بعد از اتمام جلسه، به ایشان گفتند که؛ چرا چنین روضه های بی سند می خوانی؟ تا اینکه، مرحوم قزوینی، شب در عالم رویا به محضر مقدس حضرت ابالفضل(ع) مشرف شده و ایشان خطاب به مرحوم قزوینی فرموده بود : سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟ پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید دشمن مرا تیر باران کرد، در این زمان تیری به چشمم رسید، هر چه سرم را تکان دادم تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانو ها را بالا آوردم، خم شدم که به وسیله دو زانو تیر را از چشم بیرون کشیدم! به هر حال، در کتب مقاتل به چنین مطلبی اشاره ای نشده است و خواب نیز حجت نمی باشد. ثالثا؛ آنچه موجب ترس کوفیان از حضرت عباس(ع) می شد، بصیرت و معرفت و شجاعت و شهامت عباس(ع) بود نه چشم عباس(ع)! واقعا اینجا سواله که در ابیات مدحی امروزی ما برای (ع) با وجود این همه فضائل و مناقب، چرا باید روی برخی ویژگیهای ظاهری ایشان مانند؛ چشمهای خوشگل، قد و بالایِ رعنا و ابروی کمانی و ماه ..مانور داده شود؟!! در نقلی آمده که؛ هنگام نبرد قمر بنی هاشم عباس(ع) و مارد بن صُدیف در کربلا، مارد به آن حضرت(ع) گفت : من تو را نصيحت می کنم اگر آن را بپذيری، مسلما از تيزی شمشير برّان من در امان می مانی! من وقتی که تو را جوانی زیبا و ملیح چهره يافتم دلم نسبت به تو نرم شد، و گويا مثل من نبايد با تو حریف گردد! حضرت عباس(ع) در جواب فرمود : ای دشمن خدا! اما آن چه در مورد زيبايى چهره و جوانى من گفتى، بدان که اين امور مرا ارزش نمی دهد، ولی مسلما مُعرِّف من، حسب و نسبم، تیز هوشی و درایت عقلم و بصیرت و ریاضت و معرفت نفسم و دلاوری ها و صبر بر بلا و مصیبت و شکر و توکلم به خدا می باشد.(۲) در زیارت نامه ایشان می خوانیم : 《السّلامُ عَلیکَ أیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لاِمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ(ع) اَلسَّلامُ عَلَیک وَ رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ》 سلام بر تو اى بنده شایسته، فرمانبر خدا و رسول خدا(ص)، و امیرمؤمنان(ع) و حسن(ع) و حسین(ع)، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.(۳) عباراتی چون «عبد»، «صالح»، «مطیع» در این زیارت نامه معرِّف عباس(ع) است. امام صادق(ع) می فرماید : 《کَانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ(ع) نافِذَ البَصِیرَةِ صُلبَ الإیمَانِ..》 عموى ما، عبّاس(ع)، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود.(۴) و حرفی را هم که سلحشور در آخر روضه می گوید، حرفی است بی سند که در کتب مقاتل در مورد نحوه سر به نیزه زدن شهداء، نقلی به میان نیامده است. 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰ ۲)نورالعین اسفراینی، ص۳۹ ۳)كامل الزيارات ابن قولويه، ص۲۵۶ ۴)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۶ 📚 . 🔹 در مورد رویا و خواب باید به چند مبنا توجه نمود : 1⃣مبنای اول : چه کسی این خواب را دیده است؟ نکته : هر مقدار معنویت آن شخص بالاتر باشد طبیعتا خواب او مهمتر است و قابل اعتماد تر! 2⃣با چه سندی این خواب از آن مرد معنوی نقل می شود؟ آن منبری و یا مادح این خواب را از چه کسی نقل می کند، که آن هم از قبلی شنیده! چون در اینجا احتمال جعل و دروغ کم نیست. 3⃣متن خواب چیست؟ آیا با موازین قطعی قرآن و روایات انطباق دارد
. سوال:منظور از «علی بن الحسین(ع)» در فراز پایانی زیارت عاشورا «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ..» کیست؟! حضرت علی اکبر(ع) یا امام سجاد(ع)؟👇 علیه_السلام علیه_السلام ......... ✍پاسخ: در بین فرزندانی که از امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسیدند، هیچ کس مقامش به اندازه علی اکبر(ع) نیست، برای همین امام سجاد(ع) او را در یک قبر ویژه، پایین پای امام حسین(ع) دفن کرد، ولی بقیه ی شهدای کربلا را در یک قبر دسته جمعی دفن کرد. شیخ مفید در اینباره می نویسد : 📋《دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ(ع) عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَمَعُوهُمْ وَ دَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعَاً》 ♦️امام حسین(ع) را در جایی که اکنون قبر اوست به خاک سپردند، پسرش علی اکبر(ع) را پایین پای او دفن کردند و برای شهدای دیگر از اهل بیت و یارانش که با او شهید شده بودند، جایی نزدیک پای حضرت(ع) قبر کندند و همه را یک‌جا به خاک سپردند.(۱) و این خود امتیازی برای علی اکبر(ع) نسبت به سایر شهدای اهل بیت(ع) در کربلا می باشد. شخصیتی که در خَلق و خُلق و منطق شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بوده است. و برای تسلّی خاطر امام حسین(ع) دو بار به علی اکبر(ع) سلام داده شده است. یک بار به صورت خاصه (عَلَی عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ) و یک بار هم به صورت عامه (عَلَى اَوْلَادِ الْحُسَيْنِ)! اما با وجود اختلاف، منظور از علی بن الحسين(ع) در زيارت عاشورا، با توجه به قرائن، حضرت علی اكبر(ع) است! زيرا؛ 1⃣این زیارت در مقام ذکر شهدای کربلا است؛ و از حیث شأن زمانی و مکانی، اشاره به روز عاشورا و سرزمین کربلا و کشته شدگان در آن روز دارد. لذا امام حسین(ع) دارای سه پسر به نامهای علی بود، که از این اولاد، تنها دو تن در کربلا شهید شدند، اما از آنجایی که در برخی مقاتل از علی اصغر(ع) تعبیر به «عبدالله رضيع» یا «صَبِیّ» یا «وَلَد» یا «طفل» شده است، پس این سلام تنها بر حضرت علی اکبر(ع) صادق است. 2⃣هم چنين، وقتي ابن زياد در دارالاماره، هنگام ورود اسراء به کوفه، چشمش به امام سجاد(ع) افتاد، پرسيد : تو کیستی؟ امام سجاد(ع) جواب داد : 📋《أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️من علی بن حسینم! ابن زیاد گفت : آیا خداوند در کربلا علی بن حسین را نکشت؟ امام سجاد(ع) پاسخ داد : 📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》 ♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.(۲) اين نیز خود قرينه اي است بر اين كه منظور از علي بن الحسين(ع) در زيارت عاشورا، علی اكبر است نه امام سجاد(ع)! 3⃣دلیل دیگر سلامی است که در زیارت عاشورای غیر معروفه و زیارت وارث و زیارت مطلقه امام حسین(ع) به حضرت علی اکبر(ع) داده شده است که در آنجا، منظور از علي بن الحسين(ع)، حضرت علی اکبر(ع) می باشد. مانند این فراز؛ 📋《السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيد، السَّلامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيدِ》(۳) در این زیارت، پس از علی بن الحسین(ع) لقب شهید آمده است، و این لقب برای حضرت زین‌العابدین(ع) در زیارت‌نامه‌ها و توسلات و ادعیه ها نیامده است. مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی در شرح زیارت عاشورا می نویسد : جمهور مورخین و نسّابین و محدثین فریقین، شهید را علی اکبر(ع) دانسته اند و این قول اصحّ و اسدّ است.(۴) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۳)زاد المعاد مجلسی، ص۲۴۶ ۴)شفاء الصدور تهرانی، ص۵۲۷ .
. 👇 🎤 :《غالب اونهایی که دستشون آلوده شد به خون حسین بن علی و خون پسر فاطمه رو اونجا ریختند با وضو، به نیت تقرب به خدا، می زدن و می گفتن : (وجبت له الجنه) می زنیم که بهشتی بشیم، اینا بغض امام حسین رو نداشتند و فضای دلشان پر از محبت امام حسین بود! ابن عساکر تو کتابش می نویسد : بعضی از اینا (اجنَّ) یعنی محبت امام اینارو به جنون کشیده بود. عیار محبت اینا به حدی بود که ما یک دهم درصد محبت کسایی که روز عاشورا پا روی سینه امام حسین گذاشتند، نیست!》 ............................. ✍پاسخ : ما پیشتر در این کانال، در جواب سوال شماره ده در بخش درباره عوامل و انگیزه های قاتلین امام حسین(ع) و اینکه آنان چند دسته بودند، مطالبی مفصل نوشتیم. برای پاسخ، سخنان عباس صراف را می توان به دو بخش تقسیم کرد : ۱)قاتلین امام حسین(ع) محبّین ایشان بودند! ۲)قاتلین با کشتن امام حسین(ع) قصد تقرب به خدا را داشتند! 🔹مسلما بخش اول یعنی اینکه، قاتلین امام حسین(ع) هیچ بغضی نسبت به ایشان نداشتند و از شدت ذوب در محبت ایشان، مجنون وار او را به شهادت رساندند، حرفی است کاملا اشتباه و غلط و بی سند و مدرک! وی گاهی هم برای علمی کردن سخنانش عبارات کوتاه ادبی به زبان عربی که غالبا هم اشتباه و بی مضمون است، استفاده می کند. برعکس، ما دلایلی داریم که ثابت می کند قاتلین امام حسین(ع) نسبت به ایشان بغض و کینه داشتند. هنگامی که امام حسین(ع) خطاب به لشگر عمر بن سعد فرمود : چرا با من می جنگید؟ آنان با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند :  《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ما به خاطر کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۱) در جایی دیگر حضرت(ع) آنان را از شیعیان ابی سفیان خطاب می کند و می فرماید : 《وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ!》 واى بر شما! اى پيروان آل ابى سفيان! اگر دين نداريد، لااقل در دنياى خود آزاده باشيد.(۲) آیا اینان شیعیان و محبان امام حسین(ع) بودند؟!! حتی در زیارت عاشورا می خوانیم : 《اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 خدایا این روز روزی است که بنی امیه و پسر جگرخوار به آن تبرّک جستند، و روزی است که آل زیاد و آل مروان در این روز خوشال و فرح ناک شدند.(۳) امام زمان(ع) در زیارت می فرماید : 《أَلسَّلامُ عَلي قَتِيلِ الاَْدْعِيآءِ》 سلام بر کشته شده ی دشمنان!(۴) آیا شیعیان و محبین امام حسین(ع) او را کشتند و خانواده او را به اسارت گرفتند و به مجلس شراب بردند و در کوفه و محل یهودی ها و شام و چرخاندند؟!! چه کسی این حرف را می پذیرد که از روی محبت و عشق و علاقه پا به روی سینه مبارک امام بگذارند و سر از تن او جدا کنند؟ این چه عشقی است که سر به جنون می کشد و از روی عشق کاری می کند که حتی انسان از روی عناد و دشمنی هم آن کار را نمی کند؟! امام علی(ع) می فرماید : 《وَ اَللَّهِ لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ مُحِبِّينَا بِالسَّيْفِ مَا أَبْغَضُونَا وَ وَ اَللَّهِ لَوْ أَدْنَيْتُ إِلَى مُبْغِضِينَا وَ حَثَوْتُ لَهُمْ مِنَ اَلْمَالِ مَا أَحَبُّونَا》 به خدا قسم اگر بینی محبین خود را به بِبُرّم، با ما اهل بیت دشمن نمی شوند و اگر به دشمنان خود نزدیک شوم و مال زیادی به پای آنان بریزم، ما را دوست نخواهند داشت.(۵) 🔹اما بخش دوم(یعنی تقرب به خدا) تا حدودی صحیح می باشد، ولی این تقرب نیز به خاطر بغض به امام حسین(ع) بوده نه از روی محبت و عشق و علاقه ی به ایشان! صرّاف این دو را خلط می کند و چنین دچار حرّافی می شود! امام سجاد(ع) در این باره می فرماید : 《وَ لا يَومَ كَيَومِ الحُسَينِ(ع) اِزدَلَفَ إلَيهِ ثَلاثونَ ألفَ رَجُلٍ يَزعُمونَ أنَّهُم مِن هذِهِ الاُمَّةِ، كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إلَى اللّه بِدَمِهِ》 و هيچ روزى مانند روز حسين(ع) نبود! سى هزار مرد كه همگى ادّعا مى كردند از اين امّت اند، به سوى او حمله بُردند و همگى، با ريختن خون او، قصد تقرّب به خدا را داشتند.(۶) و این تقرب به خدا با کشتن امام حسین(ع) نیز ناشی از جهالت و غفلت مردم و تحت تاثیر تبلیغ سوء بنی امیه و دشمنان بوده که برخی آنان دچار این غفلت و بدبختی شدند. 📚منابع : ۱)ینابیع الموده قندوزی، ج۳، ص۸۰ ۲)مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۳۳ ۳)المصباح کفهمی، ص۴۸۴ ۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ ۵)الکافی شیخ کلینی، ج۸، ص۲۶۸ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲ .
. السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه "ثارُ الله" یکی از القاب امام حسین(ع) می باشد. این لقب در بین ائمه اطهار(علیهم السلام) فقط به دو امام اطلاق شده است. امام علی(ع) و امام حسین(ع)! در فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم : 📋《السَّلاَمُ عَلَیكَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ》 ♦️سلام بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا!(۱) پس معلوم می شود که این لقب به امام علی(ع) هم اطلاق می شده است. کلمه ثار از [ثَأَرَ] و [ثَأْر] گرفته شده و به معنای انتقام گرفتن و خون‌خواهی [الطَّلَبُ بالدَّمِ] (طلب‌ خون مقتول) و خونبها بودن است. امام صادق(ع) در زیارت‌نامه حضرت ابی عبدالله(ع) می فرماید : 📋《اَنَّکَ ثارُاللّهِ فِی الاْرْضِ مِنَ الدَّمِ الَّذِی لا یُدْرِکُ ثِرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهْلِ الاْرْضِ》 ♦️ای سید الشهداء(ع)! تو خونِ خدا در زمینی، همان خونی که هیچ‌کس جز خداوند انتقام آن را نمی‌تواند بگیرد.(۲) علامه مجلسی در تفسیر این روایت می‌گوید : خداوند، خود انتقام‌گیرنده خون امام حسین(ع) است.(۳) تفسیرهای مختلفی از [ثار الله] بیان شده است؛ اما تعبیر ثار به معنای خون اشتباست زیرا ثار هیچگاه در لغت عرب به معنى خون نیامده است بلکه به معنى «خونبها» است و در لغت عرب به خون، «دم» گفته می شود. بنابراین «ثارالله» یعنى؛ اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را مى گیرد، یعنى تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد و نیز متعلّق به یک قبیله نیستى که خونبهاى تو را رئیس قبیله بگیرد تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت مى باشى، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدائى، بنابراین خونبهاى تو را او باید بگیرد، و همچنین تو فرزند على بن ابیطالب(ع) هستى که شهید راه خدا بود و خونبهاى او را نیز خدا باید بگیرد.(۴) 👤مرحوم علامه مجلسی قائل است که؛ در برخی از نسخه‌های کتاب الکافی [ثائِر الله] به کار رفته است.(۵) 👤مرحوم علامه ابوالفضل تهرانی در کتاب شِفاء الصُدور که در شرح زیارت عاشورا نوشته شده، برای ثارالله پنج احتمال ذکر کرده است : 1⃣ثاراللّه در اصل «اهل ثارالله» بوده است. بنابراین به معنای کسی است که شایسته آن است که خداوند خون‌خواهی او را بکند. 2⃣کشته‌‌ شده‌ای که خدا خون‌خواه او است. 3⃣ثارالله در اصل «الثَّائِرُ لِله» بوده که در آن تصحیف رخ داده است. بنابراین به معنای کسی است که در راه خدا و برای او خون‌خواهی کرده است. 4⃣ثارالله مانند عین‌ الله(چشم خدا) و یدالله(دست خدا) است که از آن معنای حقیقی و ظاهری خون خدا اراده نشده، بلکه مانند صفات خبری در معنای مَجازی به کار رفته است. 5⃣ثار به معنای خونِ طلب‌ شده است و اضافه‌ اش به الله از آن جهت است که خداوند ولیّ‌ دم حقیقی این خون است. علامه تهرانی معنای اول را به علامه مجلسی، معنای دوم را به زَمخشَری مفسر اهل سنت و معنای سوم را به طُرَیحی نویسنده کتاب مَجمع‌البحرین نسبت داده و خود معنای پنجم را پذیرفته است. برای معنای چهارم هم قائلی ذکر نکرده و آن را بعید دانسته است.(۶) 📚منابع : ۱)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۱۷۶ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۱۸ ۳)بحار الانوار مجلسی، ج۹۸، ص۱۵۴ ۴)تفسیر نمونه مکارم شیرازی، ج۴، ص۲۲۹ ۵)بحار الانوار مجلسی، ج۹۸، ص۱۵۴ ۶)شفاء الصدور علامه طهرانی، صص۱۶۳-۱۶۴ 📚 .
. چیست؟ جایز است؟ پاسخ : (روضه مکشوف) یا همان (روضه باز) اصطلاحی است که در مرثیه خوانی یا همان روضه خوانی، مورد استفاده منبری ها و مادحین قرار می گیرد. و در اصطلاح یعنی بیان تفصیلی واقعه و مصیبت اهل بیت(ع) بدون ملاحظه هیچ گونه مانعی با بیان جزئیات آن! این نوع روضه خوانی، در نزد اغلب مداحان پسندیده نیست چرا که مستلزم بیان مطالبی است که طرح آنها گاهی مستلزم اسائه ادب و گاهی مستلزم ناراحتی اولیاء الهی و گاهی موجب تحریک شدید احساسات شنونده می شود. به همین خاطر از سوی بزرگان توصیه می شود، وقایع و مصائب اهل بیت(ع)، به صورت اجمالی مطرح شود. در عین حال برخی از مداحان به انگیزه های مختلف و با نظرات متفاوتی روضه مکشوف را در شرایطی خاص و مجالسی ویژه بلا اشکال می دانند. مثلا در روضه امام حسین(ع) آمده است که؛ 📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》 ♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد. در گذشته این نوع مرثیه سرایی، فقط در روز عاشورا متداول بوده و شخص مداح نیز فقط به متن عربی آن اکتفاء می کرده است. برخی نیز قائلند که روضه اهل بیت(ع) به این نحو، موجب قساوت قلب می شود و در حکم فقهی آن، برخی مراجع قائلند که؛ باید روضه به گونه ای باشد که نه موجب قساوت قلب شود و نه موجب وهن مذهب! به هر حال، مردم با روحیات مختلف هستند و برای روضه مکشوف خواندن باید شرایط مجلس و روحیات افراد، توسط مداح، در نظر گرفته شود. معدودی هم معتقدند که روضه را مکشوف نباید خواند و اگر نیاز به روضه مکشوفی بود، معصومین(ع) بعد از امام حسین(ع) مشروح و ریز وقایع عاشورا را تدوین کرده و به مردم می‌گفتند. بعضی ها هم قائلند که چرا باید اصلا با ذکر مصیبت اهل بیت(ع) دل قسیّ شود؟ و این رو قبول ندارد، ولی برای خود، حد و مرزی قائلند که نکند حق گریه آن اداء نشود. 👤استاد جاودان در این رابطه می گوید : 《اینکه مثلا به یک بیان دیگر روضه مکشوف خوانده شود یا خوانده نشود، اصل این‌که کسی بگوید نباید روضه مکشوف خواند، درست نیست و اینکه بگوییم در هر جایی می‌توان خواند، این هم منطقا درست نیست. یعنی اگر بگوییم روضه مکشوف خواندن اصلا خطاست، این حرف غلطی است. به عنوان مثال الان در جامعه جهانی آمریکا و صهیونیست‌ها جنیاتی مرتکب شده و ظلم‌هایی می‌کنند و یکی از خواسته‌هاشان این است که کسی ظلم‌هایشان را برملا نکند و نگوید که در فلان منطقه جهان چگونه انسانهای بی گناه را کشتند و رسانه‌ها نیز آنها را بیان نکنند و نشان ندهد که در فلان منطقه دنیا کسی را می‌کشند و جگر انسانی را به دندان می‌کشند. اگر بنا را بر این بگذاریم که اصلا روضه مکشوف نخوانیم این خواسته یزیدی‌هاست و در اصل به همین دلیل بوده که ائمه اطهار(ع) ما هم یک چیزهایی را مکشوف گفته‌اند و آرزو و دلخواه یزیدی‌ها این بوده که این موارد گفته نشود. خواندن روضه مکشوف و باز در هر شرایطی دل آدم را سنگ می‌کند. بنابراین این‌که هیچگاه روضه نباید مکشوف خوانده شود، صحیح نیست؛ ولی گفتن در هرجا و موقعیتی هم صحیح نیست.》 👤حجت الاسلام در این رابطه می گوید : 《گاهی اوقات دیده می‎شود روضه‎ای را که تأیید شده با بیان معصوم است، در جلسات می‎گویند آقا نخوانید و نامش را هم می‎گذارند روضه مکشوف! با این حرف شما در حقیقت امام رضا(ع) را به روضه مکشوف خواندن متهم می‎کنید. اصلا ما روضه سنگین‎تر از روضه امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و حضرت حجت(عج) نداریم. نقل است که؛ روضه‎خوان خدمت معصوم بود و خواست مراعات کند اما امام معصوم فرمود : « همان‎گونه که برای خودتان روضه می‎خوانید، برای ما هم بخوانید.»  من بحث مکشوف خواندن را به‎صورت خاص در مورد اسارت حرم آل الله می‎دانم. باتوجه به مطالب کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم نوری اصلا ورود در این مقوله(اسارت مخدرات) صلاح نیست ولی بیان نکات و روضه‌‎های دیگر به جهت این‎که انکسار قلب را زیاد می‎کند، لازم است.  بعضی‎ها می‎گویند روضه‎ها قساوت قلب می‎آورد. این حرف از حرف قبلی بدتر است. اهل بیت(ع) قرآن ناطقند! مگر گوش دادن به قرائت قرآن قساوت می‎آورد که بیان گوشه‎ای از مصائب معصومین این‎گونه باشد؟! کسی که این حرف را می‎زند، باید ببیند با چه انگیزه و هدفی وارد مجلس سیدالشهدا(ع) شده است. نظر من این است که هرچه حرارت بیشتر باشد و اقبال نسبت به مجلس صورت بگیرد، اثرش بیشتر خواهد شد.》 .
. بن حسن نقل شده است که: 🎤《در کربلا امام حسن مجتبی(ع) پسری دارند پنج ساله که در روز عاشورا، از دست عمه گریخته و خود را بر روی جنازه عمو انداخته و در همان دم دشمن نا به کار او را شهید نمود.》 📚مقاتل وجود حضرت عبدالله بن حسن(ع) را در کربلا تایید کرده اند. اما چطور ممکن است امام حسن مجتبی(ع) که در سال ۵۰ هجری به شهادت رسیدند و واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری به وقوع پیوسته،(یعنی یازده سال فاصله) عبدالله پنج ساله باشد؟ حداقل سن ایشان بیشتر از یازده سال بوده و برخی مقاتل دوازده سالگی ایشان را تایید و نقل می کنند. .
. نقل شده است که؛ 🎤《حضرت رباب(س) به حضرت زینب(س) گفت : خانم جان! اگر می شود وساطت کنید و گهواره علی اصغر(ع) را که توسط یزیدیان غارت شد، از یزید بگیرید که من دلم را به تکان دادن آن خوش کرده باشم!》 📚این عبارت در هیچ مقتلی هر چند ضعیف ذکر نشده و فقط در برخی از مقاتل آمده است که؛ وقتی اسرای اهل بیت(ع) از شام به سمت مدینه می آمدند، امام سجاد(ع) از یزید خواست که اموال غارت شده را برگرداند. یزید گفت : در ازای آن حاضر است مالی را پرداخت کند که امام سجاد(ع) فرمود : ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم! ما اموال غارت شده خود را می خواهیم زیرا بافته های مادرم، فاطمه دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.  .
. ♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 3️⃣5⃣ 🔸🔶《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَةَ وَلِیِّ اللَّهِ یَا رَبَابَ بِنتَ إِمرَؤُالقَیسِ》🔶🔸 ✅از بین همسران امام حسین(ع)، تنها رباب در کربلا حضور داشت. امام حسین(ع) نیز نسبت به این بانو و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. نقل شده است که امام حسین(ع) در مورد رباب(س) و سکینه(س) چنین فرموده است : 📜《اِنّى لاَُحِبُّ داراً تَکُونُ بِهَا السَّکینَهُ وَ الرُّبابُ》 ♦️دوست دارم آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند.(۱) بعد از واقعه کربلا، رباب همراه اسیران کربلا، به کوفه و سپس به شام رفت. در کوفه در مجلس ابن زیاد، رباب وقتی نگاهش به سر مقدس امام حسین(ع) افتاد، بی‌تاب شد، و آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد. 📜《وَاحُسَینَا! فَلَا نَسِیتُ حُسَینَاََ، اَقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاَعدَاءِ، غَادَروُهُ بِکَربَلَاء صَرِیعَاََ، لَا سَقَی اللهُ جَانِبَی کَربَلَاءَ》 ♦️وا حسینا! هیچ گاه حسین(ع) را از یاد نخواهم برد، که نیزه‌های دشمنان، بدن او را چاک چاک کرده است. در کربلا به نیرنگ، او را بر زمین زدند. خداوند، کران تا کران کربلا را سیراب نکند!(۲) طبق نقل ابن اثیر؛ 📜《بَقِیَت بَعدَه سَنَةُ لَم یُظَّلهَا سَقفُ بَیتِِ حَتَّی بُلِیَت وَ مَاتَت کَمَدَاََ! وَ قِیلَ اَنَهَّا اَقَامَت عَلَی قَبرِهِ سَنَةُ وَ عَادَت اِلَی المَدِینَهِ فَمَاتَت اَسَفَاً عَلَیهِ》 ♦️رباب بعد از شهادت امام حسین(ع) یک سال زنده بود، و در این مدت سقف هیچ خانه‌ای روی او سایه نیفکند و بعضی گفته‌اند که تا یک سال بر قبر امام(ع) ندبه و گریه می‌نمود و پس از آن به مدینه بازگشت و از شدت اندوه فوت نمود. بزرگانی از مدینه از او خواستگاری نمودند، که او در جواب می‌گفت : 📜《مَا کُنتُ لَاَتَخّذَ حَمواً بَعدَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 ♦️بعد از پیامبر اکرم(ص) هیچ پدر شوهری نمی خواهم.(۳) 🏴حال این همسر وفادارِ امام(ع) در کربلا طفلی در بغل دارد. طفلی که عطش، او را از تاب و توان انداخته است. وقتی زینب کبری(ع) علی اصغر(ع) را از رباب گرفت و نزد امام حسین(ع) آورد، عرضه داشت : 📜《يَا أَخِي! إِنَّ وَلَدَكَ مَاذَاقَ المَاءُ مُنذُ ثَلَاثَةِ أَيَّامِِ، فَاطلُب لَهُ مِن القَومِ شَربَةََ تُسقِيِهِ》 ♦️برادرم! این طفل تو سه روز است که آب نخورده، از این قوم آبی برایش طلب کن. وقتی امام(ع) فرزند خود را دست گرفت تا آب برایش طلب کند. 《فَبَينَا هُوَ يُخَاطِبُهُم إِذ أَتَاهُ سَهَمُ فَوَقَعَ فِي نَحرِ الطِفلِ فَقَتَلَهَ》 در حین اینکه امام(ع) با آنان سخن می گفت، ناگهان تیری از ناحیه ی دشمن رها شد و به گلوی طفل اصابت کرد و او را به شهادت رساند.(۴) 📝شعر : مادر به جای آب ز شرم تو آب شد، آتش گرفت، سوخت و غرق عذاب شد، بیهوده پا به سینه ی من می زنی، مکوب،  حتی خیال قطره ی شیری سراب شد،  مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات،  اما لبم ز تاول رویت کباب شد، از بس تَرَک به روی تَرَک بسته بر لبت، شرمنده ی لبت، پسرم آفتاب شد! 👤حسن لطفی  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۲)شرح الاخبار ابن حیون مغربی، ج۳، ص۱۷۸ ۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۴، ص۸۸ ۴)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹ 📚 .
. 😭 📝صحن موسی ابن جعفر تا زمان شاهزاده فرهاد میرزا مثلث بود ، گوشه صحن ،قبر یکی از علمای سنی ها بود نمی گذاشتند خراب کنند و صحن را چهارگوش کنند. شیعه ها رفتند والی بغداد را دیدند راضی نشد .‌ شیعه ها آمدند تهران شاهزاده فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه را دیدند . شازده که فردی متدین و اهل علم و روضه بود، رفت عراق و بغداد ، و والیِ بغداد را دید و راضی اش کرد که با خرج خود شازده صحن را چهارگوش کنند، خلاصه صحن را مرمت کرده و ساختند. شازده برای خودش یک‌ گوشه ی صحن یک ‌مقبره درست کرد ، آمد تهران مریض شد ، وصیت کرد ؛گفت اگر من مُردم جنازه ام را با تشریفات سلطنتی ببرید عراق بعد هم ببرید کاظمین تو همان مقبره ی خودم خاک کنید . شازده مُرد جنازه اش را یک مشت از رجال و شخصیت های مملکت تشییع کردند. بر حسب وصیتش آوردند عراق، یک ‌مشت از شیعه های عراقی ها هم آمده بودند استقبال (چون آن خدمت را کرده بود). یک وقت کنار جسر که رسیدند وصی شازده آمد جلوی جنازه را گرفت وگفت: جنازه را بگذارید زمین . گفتند چرا؟ گفت شازده وصیت کرده تا اینجا با تشریفات سلطنتی جنازه ی من را بیاورید ،اما از اینجا که می خواهید ببرید کاظمین بگویید چهارتا حمال بیاید جنازه ی من را بردارد ببرد کاظمین . چهارتا حمال پیدا کردند و آوردند این جنازه را برداشت یک غوغایی شد .‌پیرمردها محاسن هایشان را می کَندند ،زن ها گیسوهایشان را می کندند . جنازه ای که با این تشریفات می برند حالا چهارتا حمال بردند. اینها به یاد منظره ی دیگر افتادند . 🔷طولی نکشید یک وقت دیدند از طرف کاظمین ،شیخ حیدر( کلید دار صحن موسی بن جعفر) سوار اسب با عجله دارد می آید. آمد جلو گفت: با همان تشریفاتی که می آوردید جنازه را بیاورید. چهارتا حمال بروند کنار؛ گفتند آقا خودش وصیت کرده ؛گفت کرده باشد . من تو خانه خوابیده بودم موسی ابن جعفر را در عالم رویا دیدم ، حضرت به من فرمود: حیدرِ کلید دار ؛پاشو برو بگو جنازه را با همان تشریفات بیاورند چون این جور جنازه برداشتن فقط مال منِ غریب است. فقط مال منِ مظلوم است . 🎤 .......................... #پ.ن: پیکر فرهاد میرزا با عزت و احترام بسیار به کاظمین انتقال یافت. وصیت کرده بود که برای همدردی با امام کاظم (ع) جنازه اش نیم روزی روی جسر (پل بغداد) قرار گیرد و پس از آن به جوار آستان مقدس منتقل شود؛ اما فقیه بزرگ شیخ محمدحسن آل یاسین به دلیل احتمال وقوع اختلافاتی میان فرق اسلامی، اجازه نداد چنین کاری صورت گیرد؛ بلکه دستور داد پیکر فرهادمیرزا را برای طواف به سامراء ببرند و از آن جا به کاظمین بیاورند و از بغداد عبور ندهند تا جایی برای اجرای وصیت باقی نماند. سرانجام پیکرش را با تشریفات ویژه ای در غرفه سمت راست داخل صحن شریف، سمت مشرق باب المراد، کنار دربی که به نام وی معروف است، دفن کردند. ٢ 📚١). تاریخ حرم کاظمین، ص ١٠٨ - ١١٧. ٢). همان، ص ١٠٧؛ پاورقی روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص ۵٨۴؛ مقدمه سفرنامه فرهاد میرزا، ص ١٢؛ مکارم الآثار، ج ٣، ص ٩١۴؛ الذریعه، ج١٧، ص ١٧١. . فرهاد میرزا و نگارش مقتلِ 📚 "قمقام زخّار و صمصام بَتّار"، در احوالات حضرت ابی عبدالله الحسین (ع): قمقام زخّار یعنی دریای ژرف و صمصام بَتّار یعنی شمشیر برنده. آغاز تألیف این کتاب سال ١٣٠٣ ق و انجامش ٢۵ ذی حجه ١٣٠۵ می باشد. فرهادمیرزا سبب تألیف این اثر را وجود اختلاف در روایات منقول و ورود تشبیهات و توضیحات شاعران و ذاکران در تاریخ عاشورا بیان کرده است؛ زیرا از نگاه او، این امور به اندازه ای رواج یافته بود که شناخت صحیح از سقیم، جز برای عالم خبیر و نافذ بصیر ممکن نبود. به همین سبب در صدد تألیف کتابی خالی از حشو و زواید در احوال امام حسین (ع) از ولادت تا شهادت برآمد تا آن که در ١٢٩٣ ق به هنگام بازگشت از سفر حج، در دریای مدیترانه (دریای سفید) توفانی عظیم دریا را متلاطم می سازد و او به امام حسین (ع) متوسل می گردد و نذر می کند که کتاب مقتلی را که قبلاً آغاز کرده بود، به پایان برساند. در آن حادثه خطرناک مقداری از تربت حضرت امام حسین (ع) را به آب دریا می پاشد و دریا آرام می گیرد و او با سلامتی به مقصد می رسد. .
. تبیین مفهوم غیرت [با یادآوری فتوای غیرتمندانه امام راحل در مورد سلمان رشدی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷] منبر ۲۰ دقیقه ای🕙 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ ☑️مقدمه علمای اخلاق در تعریف غیرت گفته اند؛ «غیرت و حمیت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه كه حفظش ضروری است، این صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه می گیرد و یكی از ملکه های نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مرد بی غیرت از زمره مردان خارج است».(۱) «غیرت» یكی از كمالات انسانی است كه دست پرتوان آفرینش، اسباب آن را در وجود آدمی تعبیه كرده است. غیرت ورزی در حد عالی آن، لازمه انسانیت آدمیان مخصوصاً مؤمنان پرهیزکار است. ♻️انواع غیرت غیرت حداقل در سه نوع قابل تصور است؛ ۱.غیرت دینی قرآن مجید با ادبیاتی انگیزشی از مسلمانان می خواهد كه ضمن تقویت غیرت دینی خویش در موارد لزوم، آن را به كار گیرند و از اسلام و مسلمانان بی یاور دفاع كنند: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلوُنَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الْمُستَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ و النِساءِ وَ الْوِلْدانِ»شما را چه شده كه در راه خدا و مردان و زنان و كودكان مستضعف نمی جنگید؟ منظور از غیرت دینی این است که مسلمانان نسبت به هر آنچه در دین اسلام جز مقدسات محسوب می‌شود حساس باشد و در برابر هر آنچه تعرض به مقدسات و امور دینی و اعتقادی است محسوب می‌شود سکوت نکند و در هر سطحی در توانش باشد به مقابله برخیزد. احکامی نظیر جهاد و امر به معروف و نهی از منکر به این مهم مرتبط هستند. در سیره و کلام مصومین اوج غیرت دینی و دلخوری آنها نسبت به سستی مسلمانان در پاسداری از ارزشهای دینی گزارش شده است. حضرت امیر(ع) با ادبیاتی درد آور ابراز دلخوری و طلب مرگ میکند؛ « لَوَدِدْتُ اَنَّ اللهَ فَرَّقَ بَیْنی وَ‌ بَیْنَكم وَ الْحَقَنی بِمَنْ هُوَ اَحق بی مِنْكُم...» دوست دارم كه خدا میان من و شما جدایی افكند و به كسی كه سزاوارتر از شما به من است، ملحقم سازد.(۲) ۲.غیرت ملی مراد از «غیرت ملّی» احساس مسؤولیت در برابر تمامیت ارضی كشور اسلامی و دلسوزی و حمایت از مسلمانان و عزت و شرف آنان است كه به شكلی با «غیرت دینی» و «غیرت ناموسی» نیز پیوند دارد. ناگفته مشخص است كه «ملّی گرایی»‌ به معنای امروزی از نظر اسلام محكوم و نامعقول است؛ ولی وطن دوستی و مشاركت در دفاع از میهن و هم میهنان مسأله ای است كه با سرشت انسانی عجین و از سوی اسلام نیز به رسمیت شناخته شده است و روایت زیر گواه آن می باشد: «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْایمانِ»وطن دوستی از ایمان است. حضرت امیر(ع) در سرزنش افرادی که به این مهم بی توجه بودند چنین می فرماید: «... لایُدرَک الْحَقُّ الّا بِالْجِدّ اَیَّ دارٍ بَعْدَ دارِكُمْ تَمْنَعُونَ وَ‌ مَع اَیّ اِمام بَعْدی تُقاتِلُونَ»  حق، جز در سایه تلاش و كوشش به دست نمی آید، پس از (تصرف و غارت) این میهن از چه دیاری دفاع خواهید كرد و بعد از من، همراه كدام پیشوا خواهید جنگید؟(۳) فقها در فتوا های خود همواره به این امر اهتمام دارند؛ «اگر دشمنی به كشور اسلامی یا مرزهای آن حمله كند و اسلام و جامعه اسلامی مورد خطر قرارگیرد، بر مسلمانان واجب است كه به هر وسیله ممكن و با بذل جان و مال از آن دفاع كنند.».(۴) ۳.غیرت ناموسی حمایت و حفاظت از ناموس، ارتباطی تنگاتنگ با شرف و مردانگی شخص مسلمان دارد و اسلام با تأكید از او خواسته كه از ناموس خود و هم كیشانش در برابر هر گونه گزند داخلی و خارجی به شدت دفاع كند و كمترین مسامحه ای از خود بروز ندهد. فقها بزرگ در این خصوص فتوا های مهمی داده اند ؛ «اگر به ناموس كسی ـ خواه همسرش باشد یا دیگران ـ به قصد تجاوز حمله شود، واجب است به هر وسیله ممكن آن را دفع كند گرچه به كشتن مهاجم بیانجامد، بلكه اگر قصد آبروریزی به كمتر از تجاوز هم داشته باشد، به ظاهر حكمش همین است.»(۵) 🔻 ادامه دارد ۱👇
☑️غیرت در احادیث   در متون اسلامى احادیث زیادی در فضیلت غیرت وارد شده است حتی «غیور» یکی از اسما و صفات الهی دانسته شده است.تعدادی از احادیث تقدیم می شود؛ ➖ پیامبر(ص) فرمود: «کانَ اِبْراهیمُ اَبى غَیُوراً وَ اَنَا اَغْیَرُ مِنْهُ وَ اَرْغَمَ اللّهُ اَنْفَ مَن لایُغارُ مِنَ الْمُؤمِنینَ; پدرم ابراهیم مرد غیورى بود و من از او غیورترم. خداوند بینى مؤمنانى را که غیرت ندارند به خاک بمالد».(۶) ➖ پیامبر(ص) فرمود: «اِنّى لَغَیُورٌ وَاللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَغْیّرُ مِنّى وَ اِنَّ اللّه تَعالى یُحِّبُ مِنْ عِبادَهَ الْغَیُورَ; من غیورم و خداوند از من غیورتر است، و خداوند بندگان غیورش را دوست دارد».(۷) ➖ پیامبر(ص) فرمود: «اِنَّ الْغیرَةَ مِنَ الاْیمانِ; غیرت از ایمان است». (چرا که ایمان انسان را دعوت به حفظ دین و آیین و کشور و ناموس خود مى کند، و آن کس که از اینها دفاع نکند و غیرت نداشته باشد با ایمان نیست).(۸) ➖ امیرمؤمنان(ع) فرمود: «قَدْرُ الرَجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ... وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَیرَتِهِ; ارزش انسان به اندازه همت او است، و شجاعت او به اندازه عزّت نفس و بى اعتنائیش (نسبت به ارزشهاى مادى) است، و عفت او به اندازه غیرت او است».(۹)   ➖در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) آمده است که ضمن نکوهش از بعضى مردم عراق که زنانشان در بیرون منزل به صورت زننده اى با مردان اختلاط داشتند فرمود: «لَعَنَ اللّهُ مَنْ لایُغارُ; خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد». (۱۰) ➖ امام صادق علیه السلام: مى فرماید: «اِنَّ اللّهَ غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَ غَیُور وَلِغیرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها; خداوند غیور است و هر غیورى را دوست دارد و به خاطر غیرتش تمام کارهاى زشت را اعم از آشکار و پنهان تحریم فرموده است».(۱۱) ➖امام صادق علیه السلام: «اِنَّ الْمَرْءَ يَحْتاجُ فِى مَنْزِلِهِ وَ عَيالِهِ اِلَى ثَلاثِ خَلالِ يَتَكَلَّفُها وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فِى طَبْعِهِ ذلِكَ؛ مَعاشِرَةٌ جَمِيلَةٌ، وَ سِعَةٌ بِتَقْدِير، وَ غَيْرَةٌ بِتَحْصِين»؛ (انسان در منزل و در برابر خانواده اش نياز به سه صفت دارد كه اگر در طبيعت او وجود نداشته باشد بايد آن را به زحمت براى خود فراهم سازد، معاشرت نیکو و توسعه و رفاه حساب شده، و غيرت آميخته با حس حمایت و حفاظت). ☑️شگرد غیرت زدایی وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» (لقمان، 6) و برخى از مردم كسانى‏اند كه سخن بيهوده را مى‏خرند تا [مردم را] بى‏هيچ دانشى از راه خدا گمراه كنند و آيات الهى را به ريشخند گيرند براى آنان عذابى خوار كننده خواهد بود. طاغوت های زمان که در صدد دور سازی افراد با ایمان از مقدسات و معنویت اصیل و ارزش های اخلاقی هستند با ابزارهای مختلف سعی در غیرت زدایی دارند که برخی از آنها را مورد اشاره قرار میدهیم؛ ➖ شوخی با مقدسات یکی از شگردهای شیطانی برای غیرت زدایی تدریجی نسبت به مقدسات ، باب کردن شوخی با خدا و پیامبر و امام و در یک کلمه شوخی با مقدسات است. ➖شوخی های ناموسی با شوخی های ناموسی در جمع های فامیلی و دوستانه غیرت زدایی تدریجی نسبت به ناموس دنبال می شود. ➖ شگردهای هنری در قالب شگردهای هنری مثل دوربین مخفی غیرت زدایی در جوامع غربی صورت گرفته است ➖غیرت زدایی در قالب بازی اخیرا چالش ها و بازی های در جهت غیرت زدایی و قبح زدایی از بی عفتی در فضای مجازی دنبال می شود. که به عنوان مثال میتوان از بازی جرأت و حقیقت نام برد.              🔻 ادامه دارد ۲👇
آثار غیرت ۱.کسب منزلت پیش خداوند چنانچه در بیان احادیث گذشت حضرت صادق(ع)فرمود: «إِنَّ اللهَ غَیُورٌ یُحِبُ کُلَ غَیُورٍ » از آنجا که خداوند غیور است، هر با غیرتی را دوست دارد. هر که می خواهد شود محبوب حق در غیوری بر همه گیرد سبق  غیور است محبوب پروردگار که بی غیرتی آورد ننگ و عار هر آن کس کند حفظ ناموس خویش  ز دربار ایزد برد بهر بیش ۱.عفت و پاکدامنی یکی از آثار غیرت ، پاکدامنی است. و این مهم موجب حفظ حریم خانواده است. کسی که برای ناموس خود حرمت قایل است و نسبت به آن تعصّب دارد، به خود اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران خیانت کند. او می داند که اگر به ناموس دیگران نظر سویی داشته باشد، به یقین ناموس او نیز مورد سوء نظر دیگران قرار خواهد گرفت. بنابراین، غیرتش به او اجازه بی عفّتی نمی دهد. علی (ع)فرمود: «ما زنی غیورٌ قطُّ»شخص با غیرت هرگز زنا نمی کند. و هر اندازه این صفت اخلاقی در او تقویت شود، بر عفّتش افزوده می گردد. ۲.کسب فضایل اخلاقی امام صادق(ع) فرمود : «اِذا لَمْ یَغُرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ; اگر انسانى غیرت نداشته باشد قلب و فکرش وارونه است». به گفته علاّمه مجلسى منظور از قلب وارونه در اینجا این است که همانند ظرف وارونه است که چیزى در آن جاى نمى گیرد، قلب افراد فاقد غیرت نیز تهى از صفات و اخلاق برجسته انسانى است. این تعبیر نشان مى دهد که صفت غیرت رابطه نزدیکى با سایر اوصاف برجسته انسانى دارد.(۱۲) ۳.کسب جایگاه اجتماعی یکی از ویژگی های جذاب اخلاقی که از شجاعت انسان مایه میگیرد غیرت مندی است .علی (ع) فرمود: «ثَمَرَۀُ الشُّجَاعۀِ الغَیرَۀ»غیرت میوه شجاعت است.(۱۳) افرادی که دارای صلابت و پایمردی هستند و اهل سازش و مداهنه نیستند، از عزت و محبوبیت خاصّی برخوردارند. بسیار دیده شده که یک محل و گاه یک شهر برای یک انسان مؤمن غیور که موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم ندارد احترام می نمایند واز او حساب می برند؛ برخلاف آنان که در خط حزب باد هستند و با هر موجی همسو می شوند؛ چنین افرادی در جامعه عددی محسوب نمی شوند و کسی از آنها حساب نمی برد. ۴.امنیت اخلاقی یکی از آثار قطعی وجود افراد با غیرت در جامعه امنیت اخلاقی است . جامعه ای که مردانش نگهبان و حافظ ارزش ها هستند، کودکان ، دختران و زنان با آسودگی خاطر و بدون نگرانی می توانند در عرصه اجتماع ظاهر شوند و آن جا که مردان غیرت نداشته باشند و به امور اخلاقی و ناموسی بی تفاوت باشند، دختران و زنان پاکدامن در اجتماع احساس امنیت نمی کنند. ۵.عزتمندی چنانچه در مورد بی غیرتی علامه نراقی هشدار میدهد که« من المهلکات العظیمه ، و ربما یودی الی الدیاثه » از تباه کنندگان بزرگ که چه بسا موجب دیاثت شود بی غیرتی است. در نقطه مقابل غیرتمندی موجب عزت مندی و شرافت انسان است. در شعار معروف حسینی « هیهات منا الذله» که کلام جاوید سیدالشهدا(ع) است چند عامل به عنوان پشتوانه و زمینه ساز عزتمندی بیان شده است که مانع ذلت پذیری است که یکی از آنها «حمیت» است که حمیت مترادف غیرت است؛ «هَیهاتَ مِنا الذلةُ، یأْبَی‏الله‏ُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُه وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیةٌ؛ ذلت از ما بسیار دور است، و خدا و رسول و مؤمنان و دامن‏‌های پاک و پاکیزه و افراد باحمیت و نفوس با غیرت آن را برای ما نمی‌‏پسندند». 🔻 ادامه دارد ۳👇
💠داستان هنگامى كه حضرت لوط(ع) صحنه آلوده شهر آن قوم گنهكار را ديد كه حتى تصميم دارند مزاحم ميهمانان او شوند [ميهمانان حضرت لوط فرشتگان الهى بودند كه به صورت جوانانى زيبا بر او وارد شدند، و او كه از وضع آنها خبر نداشت و آلودگى محيط را مى دانست سخت در وحشت و ناراحتى فرو رفت] و هنگامى كه آن قوم آلوده و منحرف از وجود اين مهمانان با خبر شدند به سراغ خانه او آمدند، و لوط(عليه السلام) هر قدر آنها را نصيحت كرد اثر نگذاشت حتى حاضر شدند دختران خود را به عقد آنان در آورد [كه توبه كنند و ايمان آورند] آنها اين ايثار بزرگ را نيز نپذيرفتند و بر خواسته هاى انحرافى خود، پافشارى داشتند، لوط(ع) به آنها گفت: «فَاتَّقُوا اللّهَ وَ لا تُخْزُونِ فىِ ضَيْفى اَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشيِدٌ»؛ (از خدا بترسيد و آبروى مرا نبريد و با قصد سوء نسبت به ميهمانانم مرا رسوا مسازيد، آيا يك انسان عاقل و شايسته و با غيرت در ميان شما وجود ندارد [كه شما را از اين اعمال ننگين و بى شرمانه باز دارد؟]). ولى هنگامى كه اين سخنان در آنها اثر نكرد، فرشتگان الهى خود را به او معرّفى كردند، و گفتند نگران نباش، به زودى عذاب الهى آنها را درهم مى كوبد، و طومار زندگانيشان را در هم مى پيچد، و چنين شد.(۱۴) 💠داستان مایکل کوک نویسنده‌ای آمریکایی است که کتابی به نام امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی تألیف کرده است. وقوع حادثه‌ای زشت و ننگین در یکی از خیابان‌های شهر شیکاگوی آمریکا و بی‌تفاوتی مردم نسبت به آن، انگیزه من برای نوشتن این کتاب شد. در شامگاه یکی از روزهای پاییزی، در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز چند مرد متجاوز قرار گرفت؛ اما ‌کسی برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نکرد. فریادهای زن بی‌پاسخ ماند و رهگذران جز تماشا یا عبور سریع کاری نکردند. تا اینکه بالاخره از میان جمع حاضرین تنها یک نفر پس از فریادهای مکرر زن که مورد تجاوز قرار گرفته بود، به خیابان می‌رود، جلو ماشین پلیس را می‌گیرد و از آنان می‌خواهد تا برای دستگیری آن شخص اقدام کنند. این واقعه دلخراش در روزهای بعد مورد توجه روزنامه‌ها قرار گرفت و چندین گزارش چاپ شد. این پرسش برای مایکل کوک مطرح می‌شود که چرا اکثر مردم ساکت بودند؟ همین ماجرا موجب می شود ایشان به فکر فرو رود و چاره کار را تقویت روحیه احساس مسؤولیت با استفاده از امر به معروف مسلمان ها می داند و در این جهت کتاب تحقیقی جالبی تدوین میکند که ترجمه فارسی این کتاب توسط انتشارات آستان قدس چاپ شده است. 💠داستان امام باقر(ع) فرمود: گروهى از اسیران را خدمت پیامبر(ص) آوردند (چون اسیران خطرناکى بودند) حضرت دستور قتل آنها را داد، جز یکى از آنها را که آزاد فرمود، او از پیامبر(ص) سؤال کرد، چرا مرا آزاد فرمودى، فرمود جبرئیل به من خبر داد که در تو پنج خصلت است که خدا و پیامبرش تو را دوست دارند «اَلْغیرَةُ الشَّدیدَةُ عَلى حَرَمِکِ وَالسَّخاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ صِدْقُ الِلسانِ وَ الشَّجاعَةِ; غیرت شدید نسبت به خانواده، و سخاوت و حسن خلق و راستگویى و شجاعت، هنگامى که آن مرد آن سخن را شنید، اسلام آورد و جزء مسلمانان برجسته شد، و در یکى از غزوات که با پیامبر(ص) بود به درجه شهادت نائل گشت». 🔻 ادامه دارد ۴👇
💠فتوای غیرت ➖علما بزرگ و غیرتمند در دفاع از حیثیت میهن اسلامی، فتواهای غیرتمندانه صادر فرموده اند که فتوای معروف تحریم توتون و تنباکو توسط میرزای شیرازی از آن جمله است. آن مرجع با بصیرت، وقتی متوجه نقشه انگلیس در ضربه زدن به اقتصاد میهن اسلامی شدند با صدور فتوایی توتون و تنباکو را در آن برهه زمانی حرام اعلام کردند و با این حرکت نقشه روباه پیر انگلیس را نقش بر آب کردند متن فتوای تاریخی ایشان چنین بود؛ «بسم‌الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه‌السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی.» ➖طبق نقشه حساب شده انگلیس نویسنده مرتد سلمان رشدی با نوشتن رمان آیات شیطانی سعی داشت مقدسات مسلمانان را مخدوش سازد ، او در این کتاب ظاله، نه تنها مقدسات مسلمانان بلکه با تمسخر جبرئیل فرشته وحی ، مقدسات ادیان ابراهیمی را مورد بی احترامی قرار داده بود. این حرکت شیطنت آمیز با واکنش غیرتمندانه مسلمانان مواجه شد و اوج اقدامات غیرتمندانه فتوای تاریخی امام راحل بود که نوشت: انا لله و انا الیه راجعون به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. روح‌الله الموسوی الخمینی ۱۳۶۷/۱۱/۲۵ ت 💠ذکر مقتل امام حسین علیه السلام  لحظه های خون رنگ غروب عاشورا که پیکر خونین امام حسین "ع" در میان گودال قتلگاه بی رمق افتاده و خورشید امامت در خون نشسته بود، آل درنده خوی ابوسفیان به سوی خیمه ها امام یورش آوردند. ناگاه صدای گریه کودکان و ناله زنان به گوش امام "ع" رسید. غیرت الله به جوش آمد و به زحمت روی زانو برخاست و خطاب به آنان فرمود: "وَیلَکُم یَا  شيعَةَ آلِ أَبی  سُفْيانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْرارًا فی  دُنْياكُم وَ ارْجِعُوا إِلی  أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُم عَرَبًا كَما تَزْعَمُونَ وای بر شما ای پیروان آل ابی سفیان! اگر اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل آزادمرد باشید و چنان که گمان می کنید از قوم عرب هستید (اعراب دارای غیرت بودند)، به گذشته خود رجوع کنید. شمر جلو آمد وو گفت: ای پسر فاطمه چه می گویی؟ حضرت فرمود: "أنَا الَّذی أُقَاتِلُکُم وَ تَقَاتِلُونِّی وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ فَامنَعُوا عُتُاتَکُم عَنِ التَّعَرُّض لِحَرَمِی مَادُمتُ حَیّاً این منم که با شما می جنگم و شما هم با من مبارزه می کنید. زنان را گناهی نیست، پس متجاوزان و ستمگران و جاهلان خود را مادام که زنده ام از خیمه گاه من بازدارید." استاد مطهری در این زمینه می گوید: "گفتند حسین مردی است غیور، غیره الله است که محال است جان در بدنش باشد و بتواند تحمل کند که در حیات او به خیام حرمش ریخته اند. آزمایش زنده بودن یا زنده نبودن حسین "ع" این بود که ناگاه لشکر به خیام حرم اباعبدالله "ع" هجوم آورد. حضرت احساس کرد که بنای هجوم دارند. با زحمت روی کنده های زانو به پا ایستاد. ظاهراً با تکیه دادن به شمشیر خود، فریاد مردانه اش در آن وادی بلند شد. ای خود فروختگان به آل ابی سفیان! شما با من می جنگید و من با شما. زن و بچه چه تقصیری دارند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.جامع السعادات، ج ۱، ص ۲۶۶. ۲.نهج البلاغه، خطبه ۱۱۵، ص ۳۶۴. ۳.نهج‌البلاغه، خطبه ۲۹. ۴. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۴۸۵ ۵.تحریر الوسیله، امام خمینی، ج ۱، ص ۸۷. ۶.بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۸. ۷. کنزالعمال،ج۳، ص۳۸۷. ۸.همان، ص۳۸۵. ۹. وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۰۹. ۱۰.بحارالانوار، ج۷۶، ص۱۱۵. ۱۱.فروع کافى، ج۵، ص۵۳۵. ۱۲.مرات العقول ۱۳.غررالحکم، ، ح ۴۶۲۰ ۱۴.مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن‏، ج۳، ص۴۳۹. ۱۵.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۲،  ص ۴۹۸. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ۵
کامل الزیارات.۱.mp3
5.53M
📕📕باب شانزدهم خبر آوردن جیرئیل برای پیامبر راجع به قتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام 📝محقق و راوی حجت الاسلام محسن حنیفی
◾️ [جلسه‌ی اول] ۲۴ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲. در بیوگرافی و تاریخ ولادت و شهادت امام کاظم علیه‌السلام ۳. نام‌های فرزندان امام کاظم علیه‌السلام ۴‌. برنامه إمام کاظم علیه‌السلام در زندان فضل‌بن‌ربیع ۵. دعای امام هفتم به‌جهت خلاصی از زندان هارون ۶. عابده شدن کنیز هارون‌الرشید 🔆