من عرضم رو این قسمتش است آقایون این هیئتهای بچهها را دبیرستانیها را دانشآموزان را محلهها را حضور پیدا کنید کمک کنید پشتوانة مالی بدهید گرههای زندگی شما گاهی از همین راهها گشوده میشه حتماً نباید به هیئتهای بزرگ شهر کمک بشه نه اونم باید بشه هیچ چیزی جای دیگه نمیذاریم ولی سومین گروهی که دین را حفظ میکنند ثروتمندها هستند پول داشته باشند مسجد، حسینیه، عرض میکنم که کمک به فقرا به جهیزیه دخترآ که فقر اگر جامعه را بگیره دینداری کاهش پیدا میکنه
چهارم فقیرٍ لا یبیع آخرته بالدنیا؛ چهارمین گروهی که دین را حفظ میکنند فقیری است که دینش به دنیا نفروشه بخاطر فقر دینش کنار نذاره بخاطر فقر کار حرام نکنه بخاطر نداری دست به ربا نزنه رشوه نزنه کم کار نذاره دزدی نکنه حالا ببینید چقد این حدیث قشنگه عالم داد بزنه جاهل به عالم مراجعه کنه غنی هزینه کنه فقیر خودش حفظ کنه قناعت کنه قوام الدین و الدنیا باربعه؛ استواری دین و دنیا فرمود به این چهار گروه هست خب اینم دومین هشداری که امشب گفتیم دیشب هشدار بدعت و امشب هشدار کاهش معنویت و دینداری انشاءالله به قید حیات شبهای آینده هم هشداریهای دیگه ابیعبدالله را عرض خواهیم کرد.
💠 روضه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
کربلا شهدای برادر داریم گاهی دو برادر سه برادر به شهادت رسیده مثل اباالفضل العباس چهار برادر شهدای پدر و پسر داریم پسر عمو و پسر عمو داریم یعنی بستگانی هستند با هم یکی از کسانی که در کربلا به شهادت رسیده شاب القتل ابوه فی المعرکه؛ جوان ده یا یازده سالهای هست که پدرش تو کربلا به شهادت رسید اومد مقابل ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ اجازه گرفت میدان بره ابیعبدالله هم إذن کلی داد به اصحابش شب عاشورا فرمود: هر کسی میخواد بره بره که همه گفتن نمیریم میمانیم هم إذن فردی داد یعنی هر کسی میاومد جداگانه بهش میفرمود حالا یا به بعضیها یا به همه میتونید برید مثلاً به نافع بن هلال شب عاشورا فرمود از این منطقه نشونشم داد فرمود اینجا میشه فرار کرد از اینجا برو به بشیر صبح عاشورا فرمود تو پسرت اسیر شده در مرز میتونی بری به جون فرمود من بیعتمو از تو برداشتم برو اجازه میداد به بعضیها اجازة رسمی میداد برا رفتن هیچکدام هم نرفتن البته یکی از اون کسانی که ابیعبدالله معاف کرد و فرمود: برگرد همین نوجوان ده یازدهای سالهای هست که اومد مقابل ابیعبدالله آقا فرمودند: برگرد پدرت به شهادت رسیده کافیه خون پدرت ریخته شده کفایت میکنه برگرد چون مادرشم کربلا بود چند تا از مادرآ در کربلا بودند مادر وهب بوده مادر قاسم بن الحسن بوده مادر این جوان عمر بن جناده بوده فرمود برگرد عرض کرد یابنالرسولالله مادرم منو فرستاده مادرم زره به تنم کرده مادرم شمشیر بهم داده برگردم نه خودم راضی میشم نه مادرم مادرم منو فرستاده چه روحیهای ما تو جنگ این روحیهای را دیده بودیم اینها برا شماها مردمی که پدرای شهید مادرای شهید استبعاد نداره دیده بودیم بچة دوم سوم میفرستند جبهه خبر شهادت میاد بعدی میره این روحیه از کربلا گرفته شده با این تفاوت که این میدانه شهید میشه عزیزان ما جبهه میرفتند خب احتمال شهادت این مادر میدانه لحظاتی بعد داغ این بچه را به دلش میذارن اما میگه برو ابیعبدالله فرمود برو آمد میدان این افرادی که آمدن میدان شعار میدادند رجز میخواندند تو رجز دو تا مطلب میگفتند یکی میگفتند من کیم یکی میگفتند برا چی آمدم هم هدفشون میگفتند هم اسمشونو اما این جوان اسم از خودش نبرد این نوجوان ده یا یازده ساله نگفت من کیم پدرم همینی بود که الان شهید شد مادرم کربلاست نه تا وارد شد فریاد زد امیری حسین و نعم الأمیر آقام ابیعبدالله است ای خدا میشه شب اول قبرم به ما بگند اسمت چیه بگیم امیری حسین و نعم الأمیر هیچی دیگه نگید آقا نیازی نیست اگه گفتن اسمت چیه بگو امیری حسین و نعم الأمیر اگه گفتند عملت چیه؟ بگو محبت ابیعبدالله دینم دین حسین است دین حسین دین خداست دین توحید است همة معارف اسلامی درش جمع است گفت امیری حسین و نعم الأمیر گفت فکر نکنید این امیر من یه آدم عادی هست سرور فؤاد البشیر نذیر؛
ادامه دارد 👇👇
۶
سرور قلبهاست شادی قلبهاست آقای من آقایی است که وقتی میگم حسین دل آدم نشاط پیدا میکنه آرامش پیدا میکنه بازم ادامه داد گفت علی و فاطمه والداه؛ آقای من علی باباشه فاطمه مادرشه و هل تعلمون له من نذیر؛ ای دشمن بیرحم آدمایی بهتر از اینا سراغ دارید شما دارید پسر امیرالمؤمنین را میکشید وقتی به شهادت رسید بعضی از سرها بعداً جدا شده یعنی بعد از عصر عاشورا اما بعضی از سرها تو همون معرکه جدا شده موقع جنگ یکی از سرهایی که موقع جنگ جدا شد همین سر بود چه جور دشمن به او ضربه زد که سر از بدن کامل جدا شد دشمن هم سر را پرتاب کرد در مقابل مادر مقابل خیمه مادر شهید سر را برداشت گذاشت به سینه صدا زد یا ثمرة فؤادی یا قرة عینی نور چشمم پسرم عزیزم سر را در مقابل دشمن قرار داد ابیعبدالله ـ علیه السلام ـ یک نگاهی به این مادر کرد فرمود: ساعد الله مادر را دعا کرد ابیعبدالله فرمود: برگرد إرجعی الی... یا اباعبدالله این مادر شهید تسلی دادی کاش یک کسی هم بود دختر سه سالة تو را اونجاییکه سر مقدس تو را برداشت أبتا من الذی ایتمنی علی صغرر سنی؛ کاش یک کسی هم سه سالة تو را آرام میکرد.
🏴 صلی الله علیک یا أباعبدالله
۷
.
🔆سوال :
مگر نه این است که #حر بخشیده شد پس چرا #قبر #حربن_رياحي در فاصله اي بسيار دور از بارگاه امام حسين (ع) دفن است مگر نه اينكه حر نيز در همين ميدان شهيد شد؟
🔆پاسخ 👇
1⃣ ابتدا اینکه آیا حر بخشیده شد؟
گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(ع) وارد شد.
او خدمت امام حسین(ع) آمد و عرض کرد:
فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که از بازگشت تو (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمیکردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند، به خدا قسم اگر میدانستم کار به این جا میکشد، هرگز به چنین کاری دست نمیزدم، و من اکنون از آن چه انجام دادهام به سوی خدا توبه میکنم، آیا توبه من پذیرفته است؟
امام حسین(ع) فرمود: آری خداوند توبه تو را میپذیرد
(بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ )
2⃣ اما قسمت دوم
پس از آنكه عمر بن سعد نيروهاي خود را از كربلا بيرون برد، گروهي از بني اسد كه در آن منطقه زندگي مي كردند، آمدند و شهدا را دفن كردند، امام حسين(ع) را در همين مكاني كه الان مي بينيد دفن كردند، علي اكبر را پايين پاي امام حسين دفن كردند، شهداي ديگر را در يك قبر بزرگ دفن كردند و ابوالفضل العباس را در همانجايي كه به شهادت رسيد دفن كردند. بني اسد حبيب بن مظاهر را نزد سر امام حسين (ع) دفن كردند و او را به همراه شهداي ديگر در آن قبر بزرگ دفن نكردند چون نسبت به حبيب احترام فوق العاده اي داشتند و حبيب از همين بني اسد بود. بني تميم حر بن يزيد را در اين مكاني كه الان موجود است ، دفن كردند و او را به همراه شهداي ديگر در آن قبر بزرگ دفن نكردند. بني تميم نسبت به حر بن يزيد احترام خاصي قائل بودند . حر از همين بني تميم بود و همين بني تميم نگذاشتند سر حر بن يزيد را از بدن جدا كنند با اينكه سرهاي همه شهدا را از بدن جدا كردند. (المجالس السنيه ، سيد محسن عاملي، ص 119، مجلس 73) اين مي رساند كه اين دو شهيد به دست قوم و قبيله خود به اين صورت دفن شده اند.
3⃣ برخي اعتقاد دارند كه علت اصلي جدا بودن قبر حر بن يزيد از قبر امام حسين(ع) اين است كه چون حر صاحب مقامات معنوي خاصي است ، خداوند خواسته است كه او بارگاه مستقل داشته باشد تا اولياي الهي او رابطور مشخصي زيارت كنند. (الحر بن يزيد الرياحي، نوشته علي محمد علي دخيل ، ص 41، بيروت ، لبنان) بر اين اساس اين خواست خدا بوده كه مرقد حربن يزيد زيارتگاه مستقلي براي زائران باشد و حق هم همين است زيرا در ميان آن همه شهيد ، فقط حربن يزيد موقعيت خاصي دارد.
حر كسي است كه با يك هزار سواره نظام براي جنگ با امام حسين (ع) آمده بود. اين فرمانده با اين موقعيت ، ناگهان منقلب مي گردد و به سوي امام حسين(ع) مي آيد و در اين راه جان خود را فدا مي كند.
(بحار ، ج 45، ص 10 و 14) كدامين شهيد چنين بود؟ پس سزاوار است كه او مستقلا زيارت شود و اين نكته به دلها سپرده شود كه انسان در هر مقامي كه باشد، مي تواند به سوي خدا برگردد.
بنابراين دو علت براي جدا بودن قبر #حضرت_حر گفته شده است:
الف. اهتمام قوم و قبيله اش
ب. لطف الهي.
قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات
.
🔸شهیدیکهامامزمانکفنشکرد
♦️شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمیدونم شعر خودش بود یاغیر..
یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن...
♦️از بس این شهید به امام زمان عجلالله تعالیفرجه علاقه داشت..به دوست روحانی خود وصیت میکند.اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی..
♦️روحانی میگوید ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زدهاند.. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من میتوانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم آنان اجازه دادند..در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یابنالزهرا..یا بیا یک نگاهی به من کن... یا به دستت مرا در کفن کن
♦️وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند: یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی...
♦️وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد..گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد!؟
*باعجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود.. از دیشب نمیدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم.. نشناختم...
📚 منبع: کتاب روایت مقدس ص۹۶*
✍به نقل از نگارنده کتاب"میرمهر
حجةالاسلام استاد سید مسعود پور سیدآقایی
#شهدا 👈 #امام_زمان
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
.
✳️ دلایل قیام امام حسین(ع)
🔸 درمورد قیام سالار شهیدان این شبهه را مطرح می نمایند که در آن زمان اسلام و حاکم اسلامی در رأس قدرت بوده و مردم نیز به نماز ،روزه، حجاب،حج،خمس و زکات در بالاترین سطح میپرداختند.پس چرا ایشان خود و خانواده را در معرض جنگی نابرابر قرار دادند؟ انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام را به اختصار این گونه می توان برشمرد:
1⃣ بیعت خواهی یزید:
یزید به حاکم خود در مدینه نوشت: حسین ، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. امام در جواب فرمود: هنگامیکه امت اسلامی به پیشوایی مثل یزید گرفتار گردد، باید فاتحه اسلام را خواند. و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید.
2⃣ دعوت مردم کوفه از امام(ع) و اقامه حجت بر ایشان:
وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت اسلامی را تشکیل دهد و به حسب ظاهر چنین زمینهای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود ۱۲ هزار نامه برای امام(ع) آمادگی خود را برای کمک به ایشان اعلان نمودند. لذا اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخ مسئول بوده و مواخذه می گردید.خلافت و حکومت، حق مسلم آن حضرت بوده است، چنانکه فرمودند: به جانم قسم امام نیست مگر آن که به کتاب خدا عمل کند و به عدل و قسط رفتار نماید و برحسب قانون و حق مجازات کند و خود را در مسیر رضای خدا قرار دهد.و روشن است در آن زمان تنها کسی که بتواند همه این شرایط را به طور کامل رعایت نماید، خود امام حسین علیه السلام بودهاند.
3⃣ اصلاح امت و مبارزه با فساد:
خود حضرت فرمود: انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم رسول خداست. و به عبارت دیگر یکی از علل قیام امام حسین(ع) زنده کردن ارزش های اسلامی بوده است.ارزش هایی مانند وحدتاسلامی، آزادگی،اخلاقاسلامی و امربهمعروف و نهیازمنکر که حکومت اموی سعی کرد با نابودی این ارزشها پایههای حکومت خود را محکم سازد.
4⃣پاسداری از اسلام و ترویج و گسترش آن در جامعه
تبیین و توضیح معارف اسلام برای مردم،از اهداف قیام بزرگ اباعبدالله بود، چنانکه در زیارت اربعین امام حسین(ع) می خوانیم: (خدایا من شهادت می دهم که امام حسین) خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و گمراهی نجات دهد.
5⃣ امتحان گسترده مسلمین
بعضی از شیعیان پرادعا و کم محتوا که آرزو می کردند ای کاش در رکاب علی (ع) با "ناکثین " و " قاسطین " و "مارقین " پیکار می کردند باید به امتحان فراخوانده می شدند و لذا قیام سید الشهدا آزمونی برای همه آنها بود؛ امام (ع) در پاسخ کسی که عرضه داشت ایشان به کربلا نرود، فرمود :" اگر در مکان خود اقامت کنم پس این خلق بخت برگشته به چه چیز امتحان شود و به چه چیز آزموده گردد؟"
✅ امام حسین(ع)برای زنده نگه داشتن اسلام ناب محمدی، جان خویش و یاران باوفایش را فدا کرده و اسارت خاندان نبوت را به جان میخرد.لذا امروز بر همگان واجب است با تاسی از سرور آزادگان جهان ،در اجرای امربهمعروف و نهی ازمنکر و جهاد تبیین به عنوان فریضه ای قطعی و حتمی در جامعه همت گمارند.
#امربهمعروف_نهیازمنکر🌷
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✳️ دلایل قیام امام حسین(ع) 🔸 درمورد قیام سالار شهیدان این شبهه را مطرح می نمایند که در آن زمان ا
.
*قاتلان کربلا "کم خطرترین" دشمنان امام حسین(ع)*
حسین(ع) سه گروه دشمن دارد؛ دسته اول آنان که او را کشتند. این دسته کم خطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند. دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند؛ قبر امام را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند و کسانی که در اطراف قبر آن حضرت زندگی میکنند را مورد آزار و اذیت قرار دادند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند».
▪️«ولی دسته سوم که خطرناکترین دشمنان آن حضرت هستند، آنانند که کوشیدند اهداف امام حسین(ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند و بهره برداریهای بیارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء استفاده برای منافع شخصی قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بُعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند
▪️من از خودم و شما سؤال میکنم ما از روز عاشورا چه بهره ای بردهایم؟ چه سودی به دست آوردهایم؟ چه استفادهای در عرصه عمومی و چه استفادهای در زمینه فردی بردهایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها گریه کرده باشیم من به شما خبر می دهم که این کار سودی ندارد؛ ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی که گریه میکنند و حسین را میکشند؟»
▪️«روشن است که امام حسین(ع) الان نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گرانبهاتر و مهمتر از خود امام حسین(ع) در دستان ماست: کرامت امت حسین، مقدسات حسین. اگر ما گریه کنیم ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین(ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم ولی گواهی دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم ولی گناهانمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه میکنیم ولی در عین حال حسین را نیز میکشیم زیرا تلاش میکنیم هدف حسین را از بین ببریم که گرانبهاتر از خود اوست. ان شاء الله که ما از این دسته نیستیم».
*منبع: کتاب سفر شهادت،گفتارهای امام موسی صدر دربارۀ قیام عاشورا و ابعاد و نتایج و پیامدهای این نهضت*
من نمیتوانم سوگواری برای امام حسین را درک کنم؛
مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند که در برابر حاکم ستمگر سخنِ حق را بگویند و در برابر او بایستند.
✍️ امام موسی صدر
📗 کتاب سفر شهادت امام حسین ص ۱۸۴
🔊 سخنرانی با عنوان امام حسین (ع) پیشوای اصلاحگری
.
.
#شهادت_امام_سجاد
6⃣گریه #امام_سجاد_علیه_السلام :
امام صادق(ع) می فرماید :
📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)!
فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》
♦️گريه كنندگان عالم پنج نفرند :
آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)!
حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود :
حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست.
هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند مگر اينكه گريان مى شد.
كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت :
اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!
امام(ع) می فرمود :
📋《إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》
♦️من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند.(۶)
.
.
5⃣شعر «فرزدق» در مدح #امام_سجاد_علیه_السلام و خشم هشام!👇
✅ابن کثیر می نویسد :
📋«أَنَّ هِشَامَ بْنَ عَبْدِ الْمَلِكِ حَجَّ فِي خِلَافَةِ أَبِيهِ أَوْ أَخِيهِ الْوَلِيدِ فَطَافَ بِالْبَيْتِ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَلِمَ الْحَجَرَ لَمْ يَتَمَكَّنْ حَتَّى نُصِبَ لَهُ مِنْبَرٌ، فَاسْتَلَمَ وَجَلَسَ عَلَيْهِ، وَقَامَ أَهْلُ الشَّامِ حَوْلَهُ»
♦️هشام بن عبدالملک در زمان حکومت برادرش ولید بن عبدالملک اموى به قصد حج، به مکه آمد و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشت.
وقتی به منظور استلام حجرالاسود به نزدیک کعبه رسید، فشار جمعیت میان او و حطیم حائل شد، ناگزیر عقب نشینی کرد و بر منبرى که براى وى نصب کردند، به انتظار کاهش ازدحام جمعیت نشست و بزرگان شام که همراه او بودند در اطرافش جمع شدند و به تماشاى مطاف پرداختند.
📋«فَبَيْنَمَا هُوَ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا دَنَا مِنَ الْحَجَرِ لِيَسْتَلِمَهُ تَنَحَّى عَنْهُ النَّاسُ إِجْلَالًا لَهُ وَهِيبَةً وَاحْتِرَامًا، وَهُوَ فِي بِزَّةٍ حَسَنَةٍ، وَشَكْلٍ مَلِيحٍ»
♦️در این هنگام حضرت على بن الحسین(ع) که سیمایش از همگان زیباتر و جامههایش از همگان پاکیزهتر و شمیم نسیمش از همه طواف کنندگان دلپذیرتر بود، از افق مسجد درخشید و به مطاف آمد و چون به نزدیک حجرالاسود رسید؛ موج جمعیت دربرابر هیبت و عظمتش کنار رفتند و منطقه استلام را در برابرش خالى از ازدحام کرد، تا به آسانى دست به حجرالاسود رساند و به طواف پرداخت.
تماشاى این منظره موجى از خشم و حسد در دل و جان هشام بن عبدالملک برانگیخت و در همین حال که آتش کینه در درونش زبانه میکشید، یکى از بزرگان شام رو به او کرد و با لحنى آمیخته به حیرت گفت : این کیست که تمام جمعیت به تجلیل و تکریم او پرداختند و صحنه مطاف براى او خلوت گردید؟
هشام با آن که شخصیت امام(ع) را نیک میشناخت، اما از شدت کینه و حسد و از بیم آن که درباریانش به او مایل شوند و تحت تأثیر مقام و کلامش قرار گیرند، خود را به نادانى زد و در جواب مرد شامى گفت : او را نمیشناسم.
در این هنگام روح حساس ابوفراس (فرزدق) از این تجاهل و حق کشى سخت آزرده شد و با آن که خود شاعر دربار اموى بود، بدون آن که از قهر و سطوت هشام بترسد و از درندهخویى آن امیر مغرور خودکامه بر جان خود بیندیشد، رو به مرد شامى کرد و گفت :
اگر خواهى تا شخصیت او را بشناسى از من بپرس، من او را نیک میشناسم.
آن گاه فرزدق در لحظهاى از لحظات تجلى ایمان و معراج روح، قصیده جاویدان خود را که از الهام وجدان بیدارش مایه میگرفت، با حماسههاى افروخته و آهنگى پرشور سیلآسا بر زبان راند و گفت :
📋«هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ
وَالْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَالْحِلُّ وَالْحَرَمُ
هَذَا ابْنُ خَيْرِ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ
هَذَا التَّقِيُّ النَّقِيُّ الطَّاهِرُ الْعَلَمُ
إِذَا رَأَتْهُ قُرَيْشٌ قَالَ قَائِلُهَا إِلَى
مَكَارِمِ هَذَا يَنْتَهِي الْكَرَمُ
يُنْمَى إِلَى ذُرْوَةِ الْعِزِّ الَّتِي قَصُرَتْ
عَنْ نَيْلِهَا عَرَبُ الْإِسْلَامِ وَالْعَجَمُ
يَكَادُ يُمْسِكُهُ عِرْفَانَ رَاحَتِهِ
رُكْنُ الْحَطِيمِ إِذَا مَا جَاءَ يَسْتَلِمُ
يُغْضِي حَيَاءً وَيُغْضَى مِنْ مَهَابَتِهِ
فَمَا يُكَلَّمُ إِلَّا حِينَ يَبْتَسِمُ
بِكَفِّهِ خَيْزُرَانٌ رِيحُهَا عَبِقٌ
مِنْ كَفِّ أَرْوَعَ فِي عِرْنِينِهِ شَمَمُ
مُشْتَقَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ نَبْعَتُهُ
طَابَتْ عَنَاصِرُهَا وَالْخِيمُ وَالشِّيَمُ
يَنْجَابُ نُورُ الْهُدَى مِنْ نُورِ غُرَّتِهِ
كَالشَّمْسِ يَنْجَابُ عَنْ إِشْرَاقِهَا الْقَتَمُ
حَمَّالُ أَثْقَالِ أَقْوَامٍ إِذَا فُدِحُوَا
حُلْوُ الشَّمَائِلِ تَحْلُو عِنْدَهُ نَعَمُ
هَذَا ابْنُ فَاطِمَةٍ إِنْ كُنْتَ جَاهِلَه
بِجَدِّهِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ قَدْ خُتِمُوا
اللَّهُ فَضَّلَهُ قِدْمًا وَشَرَّفَهُ
جَرَى بِذَاكَ لَهُ فِي لَوْحِهِ الْقَلَمُ
مَنْ جَدُّهُ دَانَ فَضْلُ الْأَنْبِيَاءِ لَهُ
وَفَضْلُ أُمَّتِهِ دَانَتْ لَهَا الْأُمَمُ
عَمَّ الْبَرِّيَّةَ بِالْإِحْسَانِ فَانْقَشَعَتْ
عَنْهَا الْغَيَابَةُ وَالْإِمْلَاقُ وَالظُّلَمُ
كِلْتَا يَدَيْهِ غِيَاثٌ عَمَّ نَفْعُهُمَا
يَسْتَوْكِفَانِ وَلَا يَعْرُوهُمَا الْعَدَمُ..»
وقتى قصیده فرزدق به پایان رسید، هشام مانند کسى که از خوابى گران بیدار شده باشد، خشمگین و آشفته به فرزدق گفت :
چرا چنین شعرى تاکنون در مدح ما نسرودهاى؟
فرزدق گفت : جدّى بمانند جدّ او و پدرى همشأن پدر او و مادرى پاکیزه گوهر مانند مادر او بیاور تا تو را نیز مانند او بستایم.
هشام برآشفت و دستور داد تا نام شاعر را از دفتر جوایز حذف کنند و او را در سرزمین عسفان میان مکه و مدینه به بند و زندان کشند.(۱)
📚منبع :
۱)البداية والنهاية ابن كثير، ج۸، ص۲۲۷
.
.
4⃣کمک به فقراء توسط #امام_سجاد_علیه_السلام!👇
✅نقل است هنگامی که امام سجاد(ع) به شهادت رسید، امام محمّد باقر(ع) مشغول غسل بدن مطهر ایشان شد.
راوی می گوید :
📋«لَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) فَغَسَّلُوهُ جَعَلُوا يَنْظُرُونَ إِلَى آثَارِ سَوَادٍ فِي ظَهْرِهِ [مِثْلُ رُكَبِ الْإِبِلِ]»
♦️هنگامى كه امام سجّاد(ع) به شهادت رسيد، بدن مطهر ایشان را که غسل می دادند، آثار کبودی و سیاهی بر پشت حضرت(ع) [مانند زانوان پینه بسته شتر] نمایان گشت.
وقتی علت را جویا شدند؛ گفته شد :
📋«كَانَ يَحْمِلُ جُرُبَ الدَّقِيقِ لَيْلًا عَلَى ظَهْرِهِ يُعْطِي فُقَرَاءَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ»
♦️ایشان کیسه های آرد را شبانه بر پشت خود سوار می کرد و آنان را برای فقراء و مستمندان مدینه حمل می نمود.(۱)
محمد بن اسحاق می گوید :
📋«كَانَ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ المَدِيْنَةِ يَعِيْشُوْنَ لاَ يَدْرُوْنَ مِنْ أَيْنَ كَانَ مَعَاشُهُم، فَلَمَّا مَاتَ عَلِيُّ بنُ الحُسَيْنِ(ع) فَقَدُوا ذَلِكَ الَّذِي كَانُوا يُؤْتَوْنَ بِاللَّيْلِ»
♦️مردمی در مدینه زندگی میکردند و نمیدانستند معاش آنها از کجا تأمین میشود؛ با شهادت علی بن الحسین(ع) غذای شبانه آنان قطع شد.(۲)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۵۴
۲)سير اعلام النبلاء ذهبی، ج۴، ص۳۹۳
#شهادت_امام_سجاد #امام_سجاد
.
.
3⃣شتر #امام_سجاد_علیه_السلام!👇
✅نقل است که؛
📋«كَانَتْ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(ع) نَاقَةٌ قَدْ حَجَّ عَلَيْهَا اِثْنَتَيْنِ وَ عِشْرِينَ حَجَّةً مَا قَرَعَهَا بِمِقْرَعَةٍ قَطُّ»
♦️امام سجاد(علیه السلام) شتری داشت که بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود.
حتی امام(ع) قبل از شهادت خود سفارش رسیدگیِ به این شتر را به دیگران می کرد.
راوی می گوید :
وقتی امام سجاد(ع) به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام(ع) رفت، در حالی که هرگز قبر ایشان را ندیده بود.
📋«فَبَرَكَتْ عَلَيْهِ وَ دَلَكَتْ بِجِرَانِهَا وَ تَرْغُو و هَمَلَتْ عَيْنَاهَا»
♦️خود را به روی قبر انداخت و همواره گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود.(۱)
خبر به امام محمد باقر(علیه السلام) رسید.
حضرت(ع) کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت :
📋«مَهْ! اَلْآنَ قُومِي بَارَكَ اَللَّهُ فِيكِ!»
♦️آرام باش! بلند شو! خدا تو را مبارک گرداند.
شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به سوی قبر آمد و کارهای قبل را تکرار کرد.
امام باقر(ع) باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم به اصحاب فرمود :
📋«دَعُوهَا! فَإِنَّهَا مُوَدِّعَةٌ»
♦️او را رها کنید! او میداند که از دنیا خواهد رفت.
📋«فَلَمْ تَلْبَثْ إِلاَّ ثَلاَثَةً حَتَّى نَفَقَتْ»
♦️سرانجام بعد از سه روز شتر از دنیا رفت.(۲)
📚منابع :
۱)الكافی شيخ کلینی، ج۱، ص۴۶۷
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۴۸
.
.
2⃣کظم غیظ #امام_سجاد_علیه_السلام!👇
✅نقل شده است که یکی از کنیزان امام سجاد(علیه السلام) به هنگام شست و شوی سر و صورت آن حضرت(ع)، ظرف آب از دستش رها شد و امام(ع) را مجروح ساخت.
امام(ع) به او نگاهی کرد و او دریافت که امام(ع) ناراحت شده است.
آن کنیز بلافاصله گفت : «الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ»
امام(ع) فرمود : من خشم خود را فرو بردم.
او دوباره گفت : «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ»
امام(ع) فرمود : تو را عفو کردم، خدا تو را عفو نماید.
او گفت : «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران ۱۳۴)
امام(ع) فرمود : تو را در راه خدا آزاد کردم.(۱)
📚منبع :
۱)تفسير صافى فیض کاشانی، ج۱، ص۳۸۱
.
.
1⃣پسر عموی #امام_سجاد علیه_السلام!
✅در مورد امام سجاد(ع) نقل است که؛
📋«كَانَ لَهُ اِبْنُ عَمٍّ يَأْتِيهِ بِاللَّيْلِ مُتَنَكِّراً فَيُنَاوِلُهُ شَيْئاً مِنَ اَلدَّنَانِيرِ»
♦️ایشان پسر عموئی مستمند داشت که شب هنگام، چنانکه وی او را نشناسد، نزدش میرفت و چند دینار به او میبخشید.
ولی آن مرد همواره میگفت :
📋«لَكِنَّ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ(ع) لاَ يُوَاصِلُنِي لاَ جَزَاهُ اَللَّهُ عَنِّي خَيْراً»
♦️علی بن حسین(ع) رعایت خویشاوندی را نمیکند، خدا به او خیر ندهد.
ولی در مقابل؛
📋«فَيَسْمَعُ ذَلِكَ وَ يَحْتَمِلُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهِ وَ لاَ يُعَرِّفُهُ بِنَفْسِهِ»
♦️امام سجاد(ع) این سخنان پسر عموی را میشنید و شکیبائی و بردباری میکرد و خود را بدان خویشاوند نمیشناساند.
📋«فَلَمَّا مَاتَ عَلِيٌّ(ع) فَقَدَهَا فَحِينَئِذٍ عَلِمَ أَنَّهُ هُوَكَانَ فَجَاءَ إِلَى قَبْرِهِ وَ بَكَى عَلَيْهِ»
♦️وقتی امام سجاد(ع) به شهادت رسید، آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار، امام سجاد(ع) بوده است، پس بر سر مزار او می رفت و گریه می کرد.(۱)
📚منبع :
۱)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۳۱۸
.