eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.9هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
568 ویدیو
802 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها بزرگ مادران ، مادر بزرگ نسل زهرا تو و ام المومنین واقعی هر دو دنیا تو تمام شیر مردان جهان قربان این رتبه نخستین زن که ایمان بر نبی آورد تنها تو همین کافی است در شان رفیعت تا خود محشر که گشتی مادر انسیه ای ، ما فوق حورا تو تو بخشیدی خداوندت ، به تو بخشید زهرا را ندارد تا ابد اسلام ثروتمند الا تو خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده چه غم قهرند اگر بانو ،در و همسایه ها با تو خدا را شکر من زهراییم ، پس نیست ایمانم بدهکار کسی غیر از رسول الله ، مولا ، تو خدا را شکر در دنیا ، نمک پرورده ات بودم بیا فردای محشر هم ، شفیعه باش من را تو فدای بخشش ِبی منتت ، ای مهربان مادر ز مولایت چه با خجلت ، کفن کردی تمنا تو دو عالم آه زهرا ، آه زهرا داشت روی لب همان لحظه که می کردی وصیت ها به اسما همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله نبودی شکر حق مادر ، زمان غسل زهرا تو فروردین ۱۴۰۲ .
. |⇦•از درد غربت داشت كوثر... به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── *بدون مقدمه روضه بخونم، دلاتون رو از همین جا ببرید شِعبِ ابی طالب، خیلی سوت و کورِ مثل قبرستانِ بقیع، قبر خانوم حضرت خدیجه سلام الله علیها تو همون شعب ابی طالب زیرِ آفتابه، تصور کن شعب ابی طالب پیغمبر در محاصره است، اینقدر سخت شده بود بر پیغمبر که از گرسنگی بعضی وقت ها یه هسته ی خرما رو چند نفر توی دهان میگذاشتن، حضرت خدیجه هر چه داشت رو فدای پیغمبر کرد، روزای آخر زیر یه چادر مریض احوال افتاده توی بستر، پیغمبر باید بره بیرون مراقبت از مسلمان ها بکنه، بار و فشارِ همه ی ماجرا رویِ دوشِ پیغمبرِ، اینقدر پیغمبر رو اذیت می کردن، هر وقت می اومد خانه خدیجه ی کبری یه جوری ازش استقبال می کرد پیغمبر همه ی غصه هاش از دلش می رفت، هر روز راه طولانی غارِ حرا رو برای بردن غذا برا پیغمبر طی می کرد، حالا این خانوم توی بستر بیماری افتاده، توی همون حال هر وقت پیغمبر رو میبینه خنده روی لبش میاد، پیغمبر شرمنده میشه، سرش پایین میاد... این روزای آخر دیگه حال خانوم خراب شد، خانومی که همه ی ثروتش رو داده، حالا میخواد جون بده یه کفن نداره با خودش ببره...* از دردِ غربت داشت كوثر گريه ميكرد زهرا به روي قبر مادر گريه ميكرد خاك مزار مادرش را ميگرفت و با دست خود ميريخت بر سر گريه ميكرد ياد گذشته ياد آينده برايِ اين مادر و دختر، پيمبر گريه ميكرد گرم تماشاي عزاداري آنها يك گوشه اي آرام حيدر گريه ميكرد تكرار شد اين قِصه اما در دلِ شب اين بار زينب زار و مضطر گريه ميكرد بر روي قبر مخفي مادر به يادِ آن شعله ها و ياس پرپر گريه ميكرد * چقدر این شبِ آخر هی صدا میزنه: اُمِّ سلمه! بعد از من برا دخترم مادری کن، اُمِّ سلمه! دختر شبِ عروسی نیاز به مادر داره، اُمِّ سلمه! یادت نره زهرایِ منو... اون شبِ عروسی پیغمبر فرمود: همه برن فقط علی و فاطمه بمونن، وارد حجره شد، دستِ علی رو گذاشت تو دستِ زهرا، یهو دید اُمِّ سلمه داره نگاه میکنه، صدا زد: اُمِّ سلمه! نشنیدی گفتم همه برن؟ صدا زد: آخه من به خدیجه قول دادم، میگن تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد، فرمود: خدا رحمت کنه خدیجه رو... دختر اون موقعی که میخواد مادر بشه خیلی به مادرش احتیاج داره، خانوم خدیجه! کجا بودی اون موقعی که...* وقتي كه خون تازه از مسمار ميريخت انگار بر حالِ علي در گريه ميكرد صيادها با تازيانه حمله كردند كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد علی صالحی *این هایی که اومدن دَرِ خونه رو شکستن خیلی هاشون سر سفره ی خدیجه نشسته بودن، ای کاش اگه به خاطر علی نرفتید برا خاطر خدیجه در رو نمی شکستید... وقتی خدیجه فاطمه رو میخواد به دنیا بیاره، همه ی زن های قریش خدیجه رو تنها گذاشتن...* وقتی که زنهای قریشی تنها گذاشتن تو رو مادر مونسِ تنهاییت شدم من تا خاطرت نشه مُکَّدر *زهرا از توی بطنِ مادر با مادرش خدیجه صحبت می کرد، میگفت: مادر غصه نخور خودم کنارت هستم... اما حالا زهرا داره میگه: مادر! بیا ببین حالِ من چطوره...* مسافر من ولی حرفاش از دوری و هجرونه مسافر من ولی حرفاش دلم رو میلرزونه مسافر من ولی برام روضه میخونه *مادر! من آرومت میکردم، اما این بچه ببین چه جوری من رو میریزه بهم، چی میگه مگه؟ روضه میخونه: "یُومّاه! اَنَا المَظلوم ، یُومّاه! اَنَا العُریان، یُومّاه! اَنَا الغَریب، یُومّاه! اَنَا العَطشان" مادر! من تشنه هستم... یه جای دیگه هم فاطمه داره با مادرش خدیجه حرف میزنه، میگه مادر یادت میاد:..* وقت ولادتِ من اومد، هودجی روی فرش چهار تا بانو که رسیدن، برای یاریِ تو از عرش *وقتی زنها قریش نیومدن برای زایمان خدیجه، خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نباشی، موقع زایمان چهار تا بانوی بزرگ از بهشت اومدن کمک حالِ خدیجه... فاطمه میگه: مادر یادت میاد؟ حالا بیا ببین همون بانوها دوباره اومدن، اما کجا؟ کی؟...* باز هم اومدن ولی اینبار کنار رأسِ بی سرن با من باز هم اومدن ولی اینبار دورِ تنورن با من باز هم اومدن ولی اینبار سینه میزنن با من ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. اشکم روونه، از هر دو دیده اشک یتیمی رو گونه های زهرا چکیده اشکم روونه تو رفتی و از غم شدی آزاد ولی ببین یتیم شدن بمن نمیاد کم سن و سالم، آزرده حالم وای از غم دوری تو ای داد بیداد ، اشکم روونه تا وقتی زنده باشه زهرا غصه نخور برای بابا مثل تو آشنای دردم دور سر بابام میگردم رفتی و بابا شد بی تو تنها بیا دعا کن که از غم تو بمیره زهرا غریبه بابا سخته برا من بی تو بمونم چطوری من برا تو فاتحه بخونم کاش بی تو مادر ، عمرم بشه سر دعایی کن بیام پیشت وقتی جوونم ای مهربونم یه جورآئی خودم میدونم که خیلی زنده نمی مونم چند سال دیگه با حال خسته میام پیشت پهلو شکسته .👇
. علیهاالسلام ◾️ حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها به هنگام ظهور علیه السلام، قنداقه حضرت محسن بن علی علیهماالسلام را به دست گرفته و با صدای بلند گریه می‌کند... ⚡️لحظاتی از صحنه‌های انتقام، در بیان امام صادق علیه‌السلام... امام صادق علیْهِ السَّلام به یکی از شاگردان خاصّ خود به نام «مفضّل بن عمر» در ذیل روایتی در احوالات زمان رجعت چنین فرمودند: ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیه السلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ 🔹... سپس امام حسین علیْهِ السَّلام در حالی که به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر می‌شوند. هنگامی که رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آله وَ سَلَّم او را با آن وضع می‌بیند، گریه می‌کند، اهل آسمانها و زمین از گریه او می‌گریند... وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا 🔹در این هنگام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چنان فریاد بلندی می‌کشند که در زمین و هر چه بر روی آن است، زلزله می‌شود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌آید و امام حسن علیه‌السلام در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در جانب چپ آن حضرت قرار می‌گیرند یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ 🔹در این هنگام امام حسین علیه‌السلام پیش می‌آید و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را به سینه اش می‌چسباند و می‌گوید: یاحسین! من به فدایت شوم... چشمانت(به انتقام از دشمنانت) روشن باد که نور چشمان من، تویی. در جانب راست امام حسین علیْهِ السَّلام حضرت حمزه علیْهِ السَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِ السَّلام حرکت می‌کنند. یَأْتِی مُحَسنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ 🔹 در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام می‌آید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام می‌آیند و بلند بلند گریه می‌کنند. حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِماالسَّلام پشت سر آنها می‌آید و فریاد می‌زند: هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (سورۀ انبیاء، آیه ۱۰۳) 🔹این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود؛ آنگاه امام صادق علیْهِ السَّلام گریه کردند، به طوری که محاسنش از اشک چشمش خیس شد؛ سپس فرمودند: لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا 🔹روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا، گریه نکند. مفضّل با این سخن امام علیه‌السلام، گریه طولانی نمود. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۲۳. .
. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد! (سوره احزاب؛ آیه 70) بازتاب موضوع کفن حضرت خدیجه سلام‌الله علیها در برخی اشعار نمونه یکم: نمانده هیچ برایت كه یك كفن بخری(!) عبای ختم رُسُل بر تو ارمغان بانو فقط به بی كفنِ كربلا گریزی نیست حسینِ بی كفنم را تویی نشان بانو نمونه دوم: چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت کفن برتن نکرد(!) و با لباس پاره‌ای پَر زد! عجب این لحظه‌ی آخر به اربابم شباهت داشت نمونه سوم: با چنین شأن و مقامی در زمان احتضار غیر زهرای سه ساله(؟) کس به بالینت نبود بی کفن بودی(!) عبای همسرت را خواستی آهِ پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود موضوع کفن حضرت خدیجه سلام الله علیها به روایت تاریخ حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها)، پس از بیست و پنج سال زندگی مشترک با پیامبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) و در پنج سالگی حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)، از دنیا رحلت کرد. هنگامی که روح ملکوتی (سلام‌الله علیها)، به بهشت صعود کرد، پیامبر(صلّی‌الله علیه وآله) ایشان را غسل دادند و حنوط کردند و وقتی خواستند حضرت را در همان عبای مخصوص کفن کنند جبرئیل (سلام‌الله علیه)،نازل شد و عرض کرد: «یا محمد يا محمد! اِنَّ كَفنَ خَدِيجةَ مِن عِندِنا فَاِنَّها بَذَلَت مَا لُها فِي سَبِيلِنا فَجَاء جِبرِئيلُ بِكَفَنٍ وَقَال يَا رَسُولَ اللهُ هَذا كَفنُ خَديِجَةُ وَهُوَ مِن اَكفانِ الجَنةِ اَهدَيَ اللهُ اِلَيهَا...؛» ای محمد! همانا كفن خديجه، از سوي ماست؛ زيرا او مالش را در راه ما صرف كرد. پس، جبرئيل (سلام‌الله علیه)،كفني آورد و گفت: اي رسول خدا! اين، كفن خديجه (سلام‌الله علیها)،است و اين كفن، از كفن هاي بهشتي است كه خداوند آن را به خديجه هديه داده است... ( رياحين الشريعه ؛ ذبیح الله محلاتي، ج 2، ص 412) ✍ .
حضرت خدیجه فراتر از یک همسر.pdf
249.1K
💠خدیجه فراتر از یک همسر 🔸انتشار اختصاصی به مناسب سالروز رحلت بزرگ بانوی اسلام أم المومنین سلام الله علیها. ✏️تألیف جناب (فوق تخصص قلب و عروق, دانشگاه علوم پزشکی مشهد)
. (س) (س) ▪️▪️▪️ امشب شب رحلت ام المومنین حضرت خدیجه است خدیجه در سن ۶۵ سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت جان به جان آفرین تسلیم کرد. رحلت‏ خدیجه براى پیغمبر مصیبتى بزرگ بود. زیرا خدیجه‏ یاور پیغمبر خدا بود بسیار به حضرت محمد احترام می ‏گذاشتند. بعد از رحلت ام المومنین حضرت خدیجه ، پیغمبر خدا بدن همسرش را غسل داد، با پارچه ‏اى که جبرئیل ‏از طرف خداوند عزوجل براى خدیجه آورده بود، کفن کرد. ▪️رسول‏ خدا (ص) را در مکه شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد قرار داد. رسول الله بر خدیجه اشک ‏مى‏ ریخت، دعا مى‏ کرد و برایش آمرزش مى‏ طلبید. از داغ همسر ، یارب پیمبر، گشته مضطر و دلِ شکسته پیش چشمان ، دخترش زهرا، بابا چشمان مادرُ ببسته آه و واویلا بهترین مادر ، مهربان همسر ، یار پیمبر رفته ز دنیا ختم المرسلین ، شد عزادارِ ، ام المومنین واویلتا آه و واویلا گـــــــریز روضه: عرضه بداریم ▪️یا رسول الله آیا غسل دادن برای شما سخت بود یا برای داماد عزیزت مولا امیرالمومنین نیمه های شب بدن زهرا را روی مغتسل گذاشتند اسماء بنت عمیس داره آب می ریزه امیرالمومنین با دل شکسته آروم آروم بدن زهرا را غسل میده . ▪️ اسماء میگه من آب می ریختم مولا بدن همسر را اروم آروم غسل می داد ▪️یه وقت دیدم دست از غسل دادن کشید تکیه به دیوار داد داره اشک می ریزه. ▪️ گفتم آقا تو که ما را دعوت به صبر می کردی آیا برای جوانی زهرا ناراحتی؟ یا برای بچه های یتیم زهرا ناراحتی؟ ▪️ فرمود اسماء همینکه داشتم بدن زهرایم را غسل می دادم دستم به پهلوی شکسته و بازوی ورم کرده رسید اما به من علی نگفته... 😭 بریز آب روان اسماء ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته بُوَد خون جاری ای اسماء هنوز از سینه زهرا بنالم زین مصیبت ها ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار سرش بنهاده بر دیوار بگرید با دل خونبار ولی آهسته آهسته رَوَم شب ها سراغ او به قبر بی چراغ او بِگِریَم از فراق او ولی آهسته آهسته همه بگید یازهـــــــرا... ‌...... ◾️أسما پس از من دخترم ياور ندارد شام عروسی فاطمه مادر ندارد او را به جای من تو أسما ياوری كن در حق زهرايم پس از من مادری كن... اسماء بنت عمیس گوید: چون وقت احتضار خدیجه سلام‌الله‌علیها رسید، آن بانو گریه می‌نمود. به او گفتم: ای بانوی من!شما سرور زنان دو عالم هستى و گریه میكنىد!؟ شما همسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستىد كه پیامبر با زبان خودش به شما وعده بهشت داده است ولى باز گریه میكنىد!؟ آن حضرت فرمود: گریه من برای مُردن نیست، گریه‌ام برای آن‌است که هر دخترى در شب عروسی‌اش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و می‌ترسم دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها كسى را نداشته باشد. 🔻اسماء گوید: من به بانویم حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها اطمینان دادم و عرض کردم: اى سیدهٔ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام می‌دهد، انجام دهم. در شب عروسی زهراء مرضیه سلام‌الله‌علیها، هنگامى كه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند، من ماندم. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: تو كیستى؟ گفتم: اسماء. فرمود: گفتم همه زنان از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند. عرضه داشتم: پدر و مادرم به فدایتان! این را فرمودید و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه سلام‌الله‌علیها عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه سلام‌الله‌علیها بمانم. وقتى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و براى من دعا كرد. 📚بحارالأنوار ج۴۳ ص۱۳۸ .
D1737038T15269494(Web).mp3
10.13M
🔖منبر کامل 🔖 💠سه نکته از زندگی پرخیر و برکت سلام الله علیها 💠
400-02-03 rafiee emtiyazat H khadijeh (S) bar zanan digar peyambar (S) RE H khadijeh (S) 10 RA~1.mp3
8.35M
🔖 منبر کامل صوتی 🔖 💠 موضوع 💠 امتیازات سلام الله علیها 🕌 حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ۱۴۰۰
Momeni_eheyat.com_.mp3
17.52M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 💠خصائص و خصوصیات سلام الله علیها 💠 روز سلام الله علیها
D1737421T16149802(Web).mp3
17.4M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 سلام الله علیها 💠موضوع : فضائل حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها 💠 سلام الله علیها
Rafiei91-eheyat.com_.mp3
14.61M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 💠پنج ویژگی وجود نازنین سلام الله علیها 💠 ▪️دهم ماه مبارک رمضان روز وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
. بانوی بهشت حضرت خدیجه(س) مناسبت:دهم رمضان [منبر ۲۰ دقیقه ای] ✔️روش ➖این منبر با توجه به نحوه ورود به مطلب، با روش «ابهام در موضوع» و انتقال پیام با قصه آماده شده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏ السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ 🔷شعر دنیا اگر چه مثل پیمبر نداشته قطعاً نبی مثال تو همسر نداشته دادی تمام ثروت خود را به راه دین دین خدا شبیه تو یاور نداشته وقتی وجود پاک تو شد مهد فاطمه یعنی کسی شبیه تو مادر نداشته بی بی خوشا به حال تو، چون هیچ مادری داماد، مثل ساقی کوثر نداشته جن و ملک به خاک درت غبطه می خورند بر ذکر و سجده  سحرت غبطه می خورند تو در میان خیل زنان بهترین شدی ام الائمه، لایق صد آفرین شدی از جان و مال و هستی و عمرت گذشتی و با حضرت رسول امین همنشین شدی 🌙بیان احکام تمام عبادت‌هایی كه با وضو يا غسل يا تيمّم انجام می‌شود، مانند نماز و روزه و طواف خانه خدا، برای زن حائض حرام می‌باشد؛ ولى به‌جا آوردن عباداتى كه طهارت در آن شرط نيست مانند نماز ميّت مانعى ندارد. تلاوت قرآن، غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد نیز اشکال ندارد[ طبق نظر برخی مراجع هیچ کدام از آیه های سوره هایی که سجده واجب دارد را نخواند.] 🔷تاریخ؛ [ نماز جماعت سه نفره] شخصی به نام عُفیف کندی می‌گوید: در یکی از روزها برای خرید لباس و عطر، وارد مکّه شدم و در مسجد الحرام در کنار عبّاس بن عبدالمطلّب نشستم به تماشای مکّه مشغول بودیم، اندکی نگذشت، موقعی که خورشید به اوج بلندی رسید، ناگهان دیدم مردی آمد و نگاهی به آسمان نمود رو به کعبه ایستاد. چیزی نگذشت که نوجوانی به وی ملحق گردید و در سمت راست او قرار گرفت. سپس زنی وارد مسجد شد و در پشت سر آن دو نفر ایستاد و هر سه نفر به عبادت خداوند مشغول شدند. آن مرد رکوع می‌کرد، آنها نیز با او رکوع می‌کردند، بدین ترتیب به نماز خود ادامه می‌دادند. من به عبّاس گفتم امر عظیمی می‌بینم! عبّاس گفت:آری امریست عظیم، هیچ می‌دانی که این جوان کیست؟ گفتم: نه! عبّاس گفت:این برادرزاده من و آن نوجوان نیز برادر زاده دیگر من علی بن ابیطالب است و آن زن خدیجه، همسر محمّد است و محمّد مدّعی است که آئین وحی از طرف خداوند برای او نازل شده است و اکنون زیر آسمان کسی از این دین جز سه نفر پیروی نمی‌کند. برادر زاده‌ام می‌گوید: روزی فرا خواهد رسید که خزانه‌های کسری و گنجینه های قیصر را فتح و تسخیر می‌نماید. عفیف بعدها که ایمان آورد، مدام تأسّف می‌خورد و می‌گفت: ای کاش همان روز اسلام را قبول می‌کردم و با علی علیه السلام سوّمین نفر مسلمان، من می‌شدم.(۱) 🔷ثروت و شمشیر جمله معروف(یا حدیث نبوی)است که ؛«ما قام الإسلام إلا بمال خديجة وسيف علي(ع)» اسلام پیش نمیرفت اگر نبود شمشیر علی و ثروت خدیجه».(۲) برخی علما این جمله را نمی پسندند و آن را بهانه دادن دست دشمنان برای حمله به اسلام میدانند که: اگر شمشیر و ثروت چنین نقشی در اسلام داشته پس اسلام آیین زر و زور است. اما واقعیات را نمیشه انکار کرد اگر چه عامل اصلی پیشرفت اسلام اخلاق و معنویت پیامبر و قوانین نجات بخش اسلام بود اما اگر کمی با تاریخ صدر اسلام آشنا باشی متوجه خواهی شد ثروت خدیجه و شمشیر علی علیهما السلام نقش مهمی در غلبه کردن بر دو مانع زر و زور در جهت پیشرفت اسلام داشته است چرا که اسلام در همان آغاز با دو مانع اقتصادی و نظامی مواجه بود و برای مقابله با این دو عامل ثروت و قدرت ضرورتی انکار ناپذیر بوده است. مفسرین در تفسیر آیه وَ وَجَدَک‌َ عائِلًا فَأَغنی‌ آورده اند که خدواند نقش ثروت خدیجه را در این آیه مورد اشاره قرار داده است. 👇👇
. |⇦•مستان همه افتاده و .. شب به نفس حاج حنیف طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله سویِ شهیدان میرود با آه و ناله در دست دژ خیمی افتاده گشواره آهُ واویلا خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره آهُ واویلا ــــــــــــــــــ •┄┅══༻○༺══┅┄• . ‍ . علیه السلام به سبک یک گل برای باغبان باقی نمانده ------------- مولا علی بن الحسین آن روح تکبیر دارد به روی پیکر خود جای زنجیر با زهر کینه افتاده از پا آه و واویلا آه و واویلا زهر جفا با قلب او یارب چها کرد همچون پدر در راه دین جان را فدا کرد دارد دل خون از زهر اعدا آه و واویلا آه و واویلا از بعد عاشورا اسیر دشمنان بود پایش ز زنجیر عداوت خون فشان بود دارد غم او هر دشت و صحرا آه و واویلا آه و واویلا پر می زند مرغ دل من در بقیع اش برده دلم را غربت قبر رفیع اش زد غربت او آتش به دلها آه و واویلا آه و واویلا ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ ................................. مادر میان بستر خود روضه می خواند با اشک های کوثر خود روضه می خواند نیّت نمود و شانه زد بر موی زهرا با مویه های آخر خود روضه می خواند او چند مدت رنگ نیلی خواب می دید بر شاخۀ نیلوفر خود روضه می خواند خیره به در می شد و ی این که به دیوار یا که به روی دختر خود؛ روضه می خواند با روضه های کوچه، او از حال می رفت با یاد یاس پرپر خود روضه می خواند وقتی گریز روضه هایش کربلا بود با نالۀ بغض آور خود روضه می خواند مادر بزرگِ ماه های روی نیزه بر کشته های بی سر خود روضه می خواند بر پارۀ پاره ی پیکری که روزمین ماند بر پاره های پیکر خود روضه می خواند اصلاً در عاشورا به عالم کرد رجعت بر روی تل، بر منبر خود روضه می خواند از غارت و آتش درون خیمه می گفت می سوخت، با خاکستر خود روضه می خواند زینب شبیه اوست، نه اصلاً خود اوست یعنی برای معجر خود روضه می خواند شاعر:محسن حنیفی مستان همه افتاده وساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده جانم خدیجه ... ــــــــــــــــــ سلام_الله .👇
. سلام الله علیها 🏴 بند اول: ای مادر امت، ای یاور بطحا مولاتنا بی بی، خدیجة الکبری شفیعه ی عقبا، ای سرور زنها مولاتنا بی بی، خدیجة الکبری از ما به تو سلام و، درود بی حد با ثروتت شد احیا، دین محمد تا به ابد مدیونتیم، ای یار احمد بر لب شعارِ، شیعه چنین است خدیجه امّ المؤمنین است یا رب بحق خدیجه العفو بند دوم: ای محرم راز و، ای مونس طاها امّ الائمه یا، خدیجة الکبری ما قطره هستیم و، لطف تو چون دریا امّ الائمه یا، خدیجة الکبری بین زنان تو اول، شدی موحد آزار دشمنان را، بودی تو شاهد همراه پیغمبر شدی، توام مجاهد این لقب از رب العالمین است خدیجه امّ المؤمنین است یا رب بحق خدیجه العفو بند سوم: ای بانی اسلام، بانوی بی همتا زوجة الاحمد یا، خدیجة الکبری ای مادر زهرا، صفیه ی غرّا زوجة الاحمد یا، خدیجة الکبری عمرت گذشت به پای، ترویج مکتب بودی کنار خاتم، هر روز و هر شب ذکرِ مقدست شده، نوای بر لب عقیده ی اصلِ مسلمین است خدیجه امّ المومنین است یا رب بحق خدیجه العفو شعر و ملودی: (یاحسین) .👇
. سلام الله علیها 🏴بند اول: ای عزیز پیمبر، ای بانو خدیجه تویی بر شیعه مادر، ای بانو خدیجه به تو مدیونه اسلام، همه هستِ خود را ز غمت دیده ها تر، ای بانو خدیجه تویی اول بانوی دین ای نبی را یار و معین هستی در دنیا بی قرین ای مقامت والاترین زیر پایت خُلد برین مولاتی امُّ المؤمنین مولاتی امُّ المؤمنین 🏴بند دوم: تا که قولت یقین شد، ای بانو خدیجه ثروتت خرج دین شد، ای بانو خدیجه خدا بر تو فرستاد، سلام و تحیّت افتخارت همین شد، ای بانو خدیجه چونکه راهت بود پُر خطر خدا بر تو داد یک ثمر دختری از جنس گوهر دختری سرور بر زنان علت خلقِ این جهان فاطمه خورشیدِ جنان مولاتی امُّ المؤمنین 🏴بند سوم: بعده تو درد ها زهرا، ای بانو خدیجه میکشد قدرِ دریا، ای بانو خدیجه به زیرِ ضرب و شَتمِ، حرامی ها ای وای میشود قامتش تا، ای بانو خدیجه دخترت می بیند جفا می زنند او را بی هوا عده ای رذل و بی حیا خانه اش آتش می زنند خیلی آزارش می دهند شوهرش با ظلم می برند آه و واویلا فاطمه شعر و ملودی: (یاحسین) .👇
. ⚫️ پیامبر(ص) در وفات حضرت خدیجه(س) در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت، ‏خدیجه بانوى فداكار و همسر بى‌نهایت مهربان حضرت رسول(ص) در روز دهم به سن شصت و پنج ‏سالگى از دنیا رفت و پیامبر(ص) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد و حزن در گذشت او پیامبر(ص) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر(ص) سال در گذشت‏ حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهادند. به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده‌است عایشه گفت پیامبر(ص) از خانه بیرون نمى‏‌رفت مگر آنكه خدیجه(س) را یاد مى‌‏كرد و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى‌‏نمود. روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده‌است. پیامبر(ص) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى‏‌خورد سپس فرمود: «نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده‌است.» «او به من ایمان آورد هنگامى‌كه مردم كافر بودند و تصدیق كرد مرا هنگامى‌كه مردم مرا تكذیب مى‌‏كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود.»(یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود) 📚منبع اسدالغابه، مسارالشیعه، شیخ مفید .
. ♠️ وصیت حضرت خدیجه(س) حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیامبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود: «ای خدیجه آیا می‌دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته‌است!؟» آنگاه از خدیجه دل‌جویی کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. چون بیماری خدیجه(س) شدت یافت، عرض کرد: «یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.» پیامبر(ص) فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانه‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.» عرض کرد: «یا رسول الله! وصیت دوم من این‌است که مواظب این دختر باشید.» و به حضرت فاطمه(س) اشاره کرد و فرمود: «چون او بعد از من یتیم و غریب خواهدشد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته باشد.» «اما وصیت سوم را شرم می‌کنم برایت بگویم، آن را به فاطمه می‌گویم تا برایت بازگو کند.» سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود: «نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو مادرم می‌گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کنی.» سپس حضرت فاطمه(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) گفت. رسول خدا(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد، هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی‌که کفن از بهشت همراه داشت نازل شد و فرمود: «یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹، ص ۱۴ .
. ◼️ حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا(ص) عرض کرد: «یا رسول اللّه! اِسمَع وصایای.» «ای رسول خدا! وصیت‌های مرا بشنوید.» «أولا، فإنی قاصرةٌ فی حقِک، فاعفُنی یا رسول اللّه؛ نخست این‌که من در حق شما کوتاهی کردم، تقاضا دارم مرا ببخشید.» رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «حاشا و کلا، ما رأیتُ منکِ تقصیرا فقد بلغتِ جهدکِ و تعبتِ فی ولدی غایةَ التعبِ، و لقد بذلتِ أموالَکِ و صرفتِ فی سبیل اللّه مالَکِ.» «هرگز چنین نیست، نه تنها من از شما کوچک‌ترین کوتاهی ندیدم، بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی.» عرض کرد: «یا رسول اللّه! الوصیةُ الثانیةُ؛ أوصیکَ بهذه- أشارت إلى فاطمةَ علیها السّلام- فإنها یتیمةٌ غریبةٌ من بعدی فلا یۆذینها أحدٌ من نساءِ قریش و لا یلطمن خدَّها و لا یصحن فی وجهَها و لا یرینها مکروها.» «وصیت دوم من این است – در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها – این دختر بعد از من یتیم و تنها می‌شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند، سیلی به صورت او نزند، کسی به روی او فریاد نکشد، کاری نکنند که او ناراحت شود.» «و أما الوصیةُ الثالثةُ، فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام و هی تقول لک، فإنی مستحیةٌ منکَ یا رسول اللّه؛ و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه علیها‌السلام می‌گویم؛ او به شما عرض کند زیرا حیا می‌کنم خودم مستقیما از شما بخواهم.» فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة، فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت: ‏ در این هنگام رسول خدا(ص) برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری(س)، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت: «یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک: إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر، أرید منکَ رداءَکَ الذی تلبِسُه حین نزول الوحی؛ تکفننی فیه. عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم می‌گوید: من از قبر می‌ترسم درخواست دارم مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید.» فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه(س) را به پدرش رسول خدا(ص) رساند. حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد. وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد. وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛ رسول خدا(ص) خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: «یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می‌دهد و به شما می‌فرماید: «إن کفن خدیجة من عندنا، فإنها بذلت مالها فی سبیلنا؛ کفن خدیجه با ماست، چرا که ثروتش را در راه ما داد.» سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت: «یا رسول اللّه! هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها. رسول خدا! این کفن خدیجه است که خداوند آن را از پارچه‌های بهشتی به او هدیه داده‌است.» رسول خدا(ص) همسر مکرمه‌اش را ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد، یکی از خدا و دیگری از رسول خدا(ص) 📚منبع شجره طوبى، الشیخ محمد مهدی الحائری، ج۲، ص ۲۳۴ ابن حجرالاصابه، ج۴، ص۲۷۵ شرهانی، حیاة السيدة خديجه، ص ٢٨٢ محلاتی ، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۴۱۲ .......... 🔲 کفن مخصوص حضرت خدیجه(س) در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده، طبق روایت مشهور هنگامی‌که حضرت خدیجه(س) رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا(ص) آوردند و این علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه(س) بود، مایه تسلی خاطر رسول خدا(ص) گردید و به این عنوان تقدیر و تجلیل جالبی از طرف خداوند از حضرت خدیجه به عمل آمد. پیامبر اکرم(ص) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را با آن کفن پوشانید. سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه(س) به خاک بسپارند. درآنجا قبری برای حضرت خدیجه(س) آماده کردند، رسول خدا(ص) در میان آن قبر رفت و خوابید، سپس بیرون آمد و آن گوهر پاک را در آنجا به خاک‌ سپرد. 📚منبع الخصائص الفاطمیه، محمدی اشتهاردی، ص ۲۶۴ .
. 🔳 بی‌قراری حضرت فاطمه(س) در فراق مادر امام صادق(ع) می‌فرماید: «هنگامى‌که حضرت خدیجه(س) رحلت کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها که کودکى بیش نبود دائما به رسول خدا(ص) پناه می‌برد و در اطراف ایشان مى‌چرخید و می‌فرمود: «اى پدر! مادرم کجاست؟» امام فرمود: در این حال جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد و گفت: خداوند مى‏‌فرماید: «به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در یک خانه‏‌اى است از نى که دیوارهاى آن از طلا و ستون‌هاى آن از یاقوت سرخ است‏ و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد.» حضرت فاطمه سلام الله علیها مى‌فرمود: «خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوى اوست‏ سلام.» 📚منبع امالی، شیخ طوسی، ص۱۷۵ المجالس، شیخ مفید، ص ۱۱۰ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۶، ص ۱ ......... . 🏴 نگرانی مادر برای حضرت فاطمه علیهاالسلام اسماء (یا سلمی) بنت عمیس می‌گوید: زمانی که خدیجه علیهاالسلام در بستر بیماری بود گریه می‌کرد. عرض کردم شما که بانوی زنان جهان و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله هستید و آن حضرت شما را به بهشت بشارت داده است، چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: «برای مردن نمی‌گریم. بلکه هر زنی در شب عروسی‌اش نیازمند مادر است که سرّش را با او در میان بگذارد و نیازها و خواسته‌هایش را به او بگوید. من از آن ناراحتم که شب زفاف فاطمه کسی نیست که او را یاری دهد و برایش مادری کند.» گفتم: بانوی من، به شما قول می‌دهم که اگر تا آن روز زنده ماندم، به جای شما برای فاطمه مادری کنم. شب زفاف فاطمه علیهاالسلام رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد که زنان همگی از خانه فاطمه علیهاالسلام خارج شوند، ولی من نرفتم. پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام خروج متوجه من شد. فرمود: «تو کیستی؟ چرا نرفتی؟» عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما! قصد سرپیچی نداشتم، ولی به خدیجه وعده‌ای داده‌ام که می‌خواهم به آ ن وفا کنم. آن گاه جریان را به طور کامل تعریف کردم. پیامبر گریست و مرا دعا کرد. 📚منبع کشف الغمه فی معرفه الأئمه، اربلی، ج ۱، ص ۳۶۶ .
. ▪️ حضرت خدیجه(س) فخر امامان پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم‌السلام در موارد متعدد به وجود بانوی ارجمند جهان حضرت خدیجه سلام الله علیها مباهات و افتخار نموده‌اند، یکی از آن‌ها روایت زیر است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین علیهم‌السلام مطالبی فرمود و از جمله چنین گفت: «ایها الناس! الا اخبرُکُم بخیرِ الناسِ جداً وجدهً؛ ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسان‌ها از جهت جد و جده؟» حاضران عرض کردند: «آری، خبر بده!» فرمود: «الحسن والحسین، جدُهما رسولُ الله و جدتُهُما خدیجهُ بنت خویلد؛ آنها حسن و حسین علیهم‌السلام هستند که جدشان رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است و جده‌ی آنها خدیجه سلام الله علیها دختر خویلد می‌باشد.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۳۰۲ .
. ♣️ حضرت خدیجه(س) در بستر بیماری پس از آن که حضرت خدیجه علیهاالسلام بیمار شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به عیادت ایشان رفتند و فرمودند: «بِالْکُرْهِ مِنِّی مَا أَرَی مِنْکِ یَا خَدِیجَةُ وَ قَدْ یَجْعَلُ اللَّهُ فِی الْکُرْهِ خَیْراً کَثِیراً أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ زَوَّجَنِی مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ وَ کُلْثُمَ أُخْتَ مُوسَی وَ آسِیَةَ امْرَأَةَ فِرْعَوْن.» «ای خدیجه، برای رنج و اندوهی که برای تو پیش آمده‌است اندوهگین هستم. ولی خداوند در این رنج و اندوه خیر فراوانی قرار داده‌است. آیا می‌دانی خداوند در بهشت تو را به همراه مریم، دختر عمران، و کلثوم، خواهر موسی، و آسیه، همسر فرعون، همسر بهشتی من قرار داده‌است.» خدیجه علیهاالسلام پرسید: «وَ قَدْ فَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ ای رسول خدا، آیا خداوند این چنین کرده‌است؟» فرمود: «بله.» خدیجه علیهاالسلام گفت: «بِالرِّفَاءِ یَا رَسُولَ اللَّه؛ به میمنت و مبارکی، ای رسول خدا! » 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۹، ص ۲۰ و ص ۲۴ ................ . ◼️ در آستانه ارتحال حضرت خدیجه(س) حضرت خدیجه علیهاالسلام در سال دهم بعثت و بعد از پایان محاصره در شعب ابوطالب، بر اثر رنج‌ها و سختی‌های حاصل از آن، در بستر بیماری افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن احوال او بسیار ناراحت و متأثر شد و از حضرت خدیجه علیهاالسلام بسیار دل‌جویی کرد. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله بر خدیجه علیهاالسلام وار شد، در حالی که در سکرات مرگ بود. پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه علیهاالسلام فرمود: «بِالرَّغْمِ مِنَّا مَا نَرَی بِکِ یَا خَدِیجَةُ فَإِذَا قَدِمْتِ عَلَی ضَرَائِرِکِ فَأَقْرِئِیهِنَّ السَّلَامَ؛ برای ما سخت است ای خدیجه این حالت که از تو می‌بینیم! زمانی که (در بهشت) بر هم نشینانت (همسران همسرت) وارد شدی، سلام مرا به آنان برسان!» خدیجه علیهاالسلام پرسید: «یا رسول الله، آنان چه کسانی هستند؟» فرمود: «مَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی وَ آسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛ مریم، دختر عمران، کلثوم، خواهر موسی، و آسیه، همسر فرعون.» 📚منبع من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج ۱، ص۱۳۹ .
. ✅مقام حضرت خدیجه در طول تاریخ توسط حضرات معصومین(ع) بیان شده است و ایشان از وجود مبارک سرور بانوی بهشتیان ذکری به میان آورده اند. به طور مثال؛ 1⃣حضرت رسول روزی در مسجد و در حضور مردم، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را چنین معرفی کردند : ♦️ای مردم! آیا امروز به شما خبر ندهم بهترین مردم را از جهت جد و جده چه کسی است؟ پاسخ دادند : آری! ای رسول خدا(ص)! پیامبر اکرم(ص) فرمود : بر شما باد به حسن(ع) و حسین(ع)! چرا که جدّ آن دو رسول خدا(ص) و جده آنان خدیجه کبری(س) دختر خویلد و سرور زنان بهشت است.(۱) 3⃣امام حسن(ع)، در برابر ناسزاگویی معاویه به امام علی(ع)، چنین پاسخ داد : ♦️ای کسی که به پدرم علی(ع) دشنام می دهی، من حسنم و پدرم علی(ع) است و تو معاویه ای و پدرت صخر است. مادر من فاطمه(س) است مادر تو هند است. نیای من پیامبر اکرم(ص) است و نیای تو عتبه بن ربیعه است و مادربزرگ من خدیجه(س) و مادربزرگ تو قُتیله است.(۳) 4⃣امام حسین(ع) در صحرای نینوا در فراز خطبه ای هنگام معرفی خویش به دشمنان فرمود : ♦️آیا می دانید که جدّه من خدیجه(س) دختر خویلد است، اول بانو در این امت که اسلام آورد؟(۴) 5⃣امام سجاد(ع) در خطبه ای در شام فرمود : ♦️من فرزند خدیجه کبری(س) هستم.(۵) 6⃣حضرت زینب(س) در روز یازدهم محرم پس از آنکه از کنار جنازه مطهر شهدا عبور می کرد، خطاب به خداوند چنین گفت : ♦️پدرم به فدای محمد مصطفی(ص)، به فدای خدیجه کبری(س) باد.(۶) 👤به سند کتب اهل تسنن آمده است که عایشه می گوید : ♦️آن قدر که بر خدیجه(س) حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا(س) حسادت نمی کردم، زيرا آن حضرت(ص) از ایشان بسيار یاد می کرد و از او تمجید می نمود.(۷) 👤در جایی دیگر نقل شده است که عایشه می گوید : ♦️رسول خدا(ص) هرگاه به یاد می‌افتاد از او به نیکی یاد می‌کرد. روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم : چه زیاد از آن پیر زن بی ‌دندان یاد مى‏ کنید؟!! حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : . ♦️خدیجه و کجاست مانند خدیجه؟! مرا  همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است، زیرا هنگامى که همه مردم مرا تکذیب مى‏ کردند، او مرا تصدیق مى‏ کرد و هنگامى که مردم مرا محروم مى‏ داشتند، او با اموال خود من را یاری مى‏ کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندى به من عنایت نفرمود.(۸) نقل است که؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به حضرت خديجه(س) فرمودند : ♦️آيا مي دانی كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟!(۹) حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات حیات خود، وصایایى به شرح زیر به حضرت رسول اکرم(ص) نمود : ۱)براى او دعاى خیر کند. ۲)او را با دست خود در خاک قرار دهد. ۳)پیش از دفن در قبر او وارد شود. ۴)عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.(۱۰) حضرت خدیجه که همه اموالش را به رسول خدا(ص) بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه(س) تقاضا کرد. تاریخ می نویسد : ♦️حضرت خدیجه(س) سه روز بعد از وفات ابوطالب(ع)، وفات نمود.(۱۱) ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را شستشو دادند و براى آخرین بار وداع کردند. در این هنگام؛ جبرئیل درحالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد : ♦️ای رسول خدا(ص)! خداوند متعال به تو سلام می رساند و می فرماید : ای محمد(ص)! همانا این کفن خدیجه(س) می باشد و آن کفن بهشتی است که اهدائی است از جانب خداوند متعال! پس حضرت رسول اکرم(ص) ابتدا خدیجه(س) را با آن رداء مبارک خود، کفن کرد و سپس با آن کفنی که جبرائیل آورده بود، نیز کفن نمود. پس برای خدیجه(س) دو کفن بود! کفنی از جانب خدا و کفنی از جانب رسول خدا(ص)!(۱۲) سپس حضرت(ص) شخصاً درون قبر رفت، و سپس خدیجه(س) را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش قرار داد. حضرت(ص) بر خدیجه(س) همواره اشك می ریخت، دعا می كرد و برایش آمرزش می طلبید. نقل شده است که؛ ♦️وقتی حضرت خدیجه(س) را به خاک سپردند، حضرت فاطمه(س) دامن پیغمبر اکرم(ص) را گرفته بود، و اطراف ایشان می‌گشت و می‌پرسید : ای پدر! مادرم کجاست؟! ♦️پس در این هنگام؛ جبرئیل نازل شد و به پیغمبر اکرم(ص) فرمود : خداوند به تو سلام می‌رساند و به تو امر می‌کند که به فاطمه(س) بگویی که مادرش در خانه‌ای از طلا و یاقوت سرخ، در کنار آسیه و مریم دختر عمران است.(۱۳) 📚منابع: ۱)بشارة المصطفى عمادالدین طبری، ص۱۱۵ ۲)دیوان أمیرالمؤمنین(ع) میبدی، ص۳۵۹ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۵ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۸۶ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴ ۷)صحيح بخاری، ج۳، ص۱۳۸۹، ح۳۶۶۰ ۸)مُسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۳۵۶ ۹)بحارالانوار مجلسی، ج۱۹، ص۲۰ ۱۰)پند تاريخ خسروی، ج۲، ص۲۲ ۱۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۶، ص۳ ۱۲)المجالس العاشوريّة آل درويش، ج۱، ص۴۷۹ ۱۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۷۵ .