eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1381583151.mp3
928.9K
دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟“ گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟ فرمود:اسماء بیار،،، میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،،، راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،،، اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد،،، ” میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده” حالا بیا کربلا” قاسم داشت می رفت میدان،پاش به رکاب اسب نمی رسیده،،، ولی وقتی حسین داشت قاسم رو بر می گردوند،سینه ی قاسم به سینه حسین ِ،،،پاهای قاسم به زمین کشیده میشه،قاسم رو زیر پا پر پر نکردن،،، رفقا بزارید بگم،به این کار میگن، “رضض” ،رضض یعنی شکسته شده،،، ” اما به این کار میگن:هَضَمَ( له شده)، دو تا هضمَ میبینی،،، ” یکی تو مدینه،،،، یکی تو کربلا،،، بدن قاسم،،،زنده،،، زیر سم اسب ها،،، یاحسین،،،، 😭 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. بسم الله الرحمن الرحیم ♦️فیش شماره ۵ فاطمیه♦️ لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر حال و احوال گرفتار تماشا دارد گریه ی عبـد گنـه کار تماشا دارد آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی چون ستاره به شب تـار تماشا دارد هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی آبروداریِ ستـّار تماشا دارد بـارها زیـر همه قـول و قـرارم زده ام دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد مهربـانی بـه گنـهکار بُــَود عادت تو کـَرم سفرۀ غفـّار تماشا دارد عاشق نیمه شب صحن و سرایِ نـجفـم حـرم حیـدر کـرّار تماشا دارد همۀ آرزویم یک سحر کرب و بلاست شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد مادری دست پهلو پـسری پـاره گلو گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد (ای وای حسیییین) ✅بین روضه خونها معروفه شب‌های جمعه حضرت زهرا کربلا می‌ره. اما امشب «امشب گمان کنم نرود سمت کربلا حالش بد است مادرمان رو به قبله است» انقدر حال مادر سادات تو روزای آخر بد شده بود که امیر المومنین هی میگفت : ♦️ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرای من مرو ای نــخـــل بـریــــده ثــــمــــر ای مــادر کـشــتـــــه پــســـــر زهرای من مرو 🔰ای وااای مادر مادر مادر... 🔰 جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قد خم مهتاب شد گریه میکرد تا امت شود بیدار.... حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ا🔰⬇️ا آنقدر بی تاب شد که دیگه دردشو به امیر المومنین علیه السلام هم نگفت، اجازه نمی داد علی رو ببرن هی می گفت: «خلوا بنُ عمی، یعنی: پسر عمو مو، رها کنید.» همه دغدغه زهرای مرضیه سلام الله علیها اینه علی شو دارن میبرن. حتی دردشو تو جریان هجوم به امیر المومنین علیه السلام نگفت شاید دلیلش این بود که مادر سادات حیا کرد نکنه علی خجالت بکشه تازگی نداره چون تو طول زندگیش هم از علی خواهشی نکرد اینجا زهرای مرضیه نگذاشت علی خجالت بکشه، پای علی ماند کربلا هم عروسش رباب خودش علی اصغر علیه‌السلام رو به ابی عبدالله علیه‌السلام نداد تا ارباب خجالت نکشه، آخه ارباب منو شما علی اصغرشو از دستان زینب کبری گرفت ، هرچه رباب انجام داد تا خجالت ابی عبدالله علیه‌السلام رو نبینه ولی ساعتی نگذشت که صدایی از آسمان آمد « حسین ، دعه فان له مرضعا فی الجنه» لذا ارباب نای رفتن به خیمه را نداشت . ا♦️🔰♦️ا دو قدم سمت خیام و دو قدم بر میگشت پدری که نگران سمت حرم بر میگشت پسرش را به روی دست تماشا میکرد چاره ساز همه در سینه خدایا میکرد مادری را دم خیمه نگران میبیند حرم فاطمه را موی کنان میبیند بین راه از گلوی سرخ علی تیر کشید ولی انگار از این حنجره شمشیر کشید مانده بود اینکه به مادر چه جوابی بدهد پسرش را ز حرم برد که آبی بدهد دو قدم سمت خیام و دو قدم بر میگشت پدری که نگران سمت حرم بر میگشت و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون شب جمعست سلام همه نوکرها به شه تشنه بی سر ابا عبدالله ا💫ا. ا💫ا. تسلی دل زهرای مرضیه ناله بزن یا حسین.... .
. فیش روضه فاطمیه فیش شماره ۴(۱۴۰۱) «.بسم الله الرحمن الرحیم.» عادت به روضه كرده دلم روضه خوان كجاست صاحب عزای فاطمه آن بی  نشان  كجاست احساس میكنم كه   كنارم    نشسته است مردی كه چهار گوشه ی قلبش شكسته است با  اشك  او  اگر  دل  ما  شستشو   شود شاید  كه  روضه   خواندن  ما  مثل او شود امشب  بیا  برای   تصلای   خاطرش مشكی كنیم بر تن و باشیم زائرش قربان اشك روز و شبت ، چشم خسته ات مولا   فدای   مادر    پهلو     شكسته ات با   روزگار   فاطمه   بد    كرد   روزگار گل  را   میان   كوچه   لگد كرد روزگار 🔰در فرازی از خبر معراجیه می خوانیم جبرئیل به رسول خدا عرضه داشت: أمَّا ابنَتُک فَتُظلَمُ وتُحرَمُ، ویؤخَذُ حَقُّها غَصبا الَّذی تَجعَلُهُ لَها، وتُضرَبُ وهِی حامِلٌ، یا صاحب الزمان آقاجان آجرک الله آنقدر مردم روزگار با مادرتون بد کردند که من یک گوشه رو اشاره کنم. در یک قسمت می خونیم «وتُضرَبُ» چندتا نکته در مورد این کلمه ذکر کنم در اینجا فعل مجهوله زده شده یعنی فاعلش رو نگفتن، چرا ؟ چند دلیل می تونه داشته باشه....که من می‌گذرم. یکی دیگه اینکه، اینجا زدن را با واژه ضرب بیان کرد و در جاهای دیگه با واژه های دیگه بیان کرد مثلا «لَکَزَ» ضربه بر سینه و پهلو را می گویند. «رضض» کوبیدن البته همه این نوع زدن ها اتفاق افتاد لذا شنیدید قدیمی‌ها از زبان امام حسن مجتبی علیه السلام می خوانند. یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه اشک حسین و پاک کنه به خواهرم کمک کنه در و بلای مادرم قلبم و ازجا می کنه هرکی با هرچی دستشه مادر مارو میزنه 🔰♦️🔰اینجا مادر رو زدن تو کربلا هم حسینش رو زدن با همه نوع زدن ها اما از همه بد تر« رضض» است کاری کردند که شنیدید تمام کربلا بوی ابی عبدالله گرفت من با کنایه رد بشم. اگه خاک کربلا حرمت داره چون همه جاش گوشت و استخوان ابی عبدالله پخش شد. طوری شد وقتی کسی به تربت بی احترامی کنه اهل بیت از دستش ناراحت می شدند و این کار را حمل بر بی احترامی خود ابی عبدالله می کردند. زبان حال بگم. دانه های بدنت، دانه، به دانه گم شد عطر تو در همه جا هست ابا عبدالله متحیر پسرت موقع دفنت می گفت اسب حیوان نجیبی ست؟!! اباعبدالله ناله بزن یا حسین..... همه ز لطف حسین است آبرو داریم                   گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد 🌐 .
4_6019223298989098728.ogg
373.7K
علی سر در گـریبان دارد امشب علی شــــام غریبان دارد امشب چراغ خــانه ها گردیده روشـن کجــائی ای چـــــراغ خـانه من اگر شــمعی کـند درد دلم گوش کند درسوختن خود رافراموش خموشی هر چــــراغی دارد اما چراغ من شده بی وقت خاموش زمین از این بدن چیزی نمانده بگیر ای قبر جان من در آغوش
. ✅اولین شخصیتی که (علیه السلام) را خواند، وجود مبارک حضرت رسول اکرم(ص) بود. 1️⃣یکبار برای : 👤مرحوم مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد : 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) در آینده را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت، شک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(س) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۱) از آن پس؛ 📋《كَرِهَتْ حَمْلَهُ وَ حِینَ وَضَعَتْهُ كَرِهَتْ وَضْعَهُ》 ♦️هنگامی که فاطمه(س) به امام حسین(ع) حامله بود، خوشحال نبود و وقتی که امام حسین(ع) به دنیا آمد، حضرت فاطمه(س) از به دنیا آمدن فرزندش مسرور نشد.(۲) و همواره گريه می كرد و می فرمود : 📋《يَا لَيْتَنِي! لَمْ أَلِدْهُ》 ♦️ای كاش! حسین(علیه السلام) را به دنيا نياورده بودم.(۳) 2️⃣یکبار هم برای اصحاب و یاران : 👤مرحوم ابن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد : حضرت رسول اکرم(ص) زمانی که امام حسین(ع) دو ساله بودند، به سفری رفتند که در بین راه در مکانی توقف نمودند و آیه «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ» را قرائت کردند و گریستند. در این هنگام؛ اصحاب ایشان علت گریه را جویا شدند که حضرت(ص) فرمود : 📋《هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنْ أَرْضٍ بِشَطِّ الْفُرَاتِ يُقَالُ لَهَا «كَرْبَلَاءُ» يُقْتَلُ عَلَيْهَا وَلَدِيَ الْحُسَيْنُ(ع) بْنُ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️این جبرئیل است که از سرزمینی در کنار رود فرات به نام کربلا خبر می‌دهد که فرزندم حسین پسر فاطمه(علیهما‌ السلام) در آنجا به شهادت می‌رسد. اصحاب پرسیدند : ای رسول خدا(ص) قاتل او کیست؟ حضرت(ص) فرمود : مردی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند؛ گویا اکنون محل شهادت و محل دفنش را می‌ بینم. حضرت رسول اکرم(ص) با غم و‌ اندوه تمام از سفر بازگشتند و بر فراز منبر رفتند، خطبه خواندند و موعظه نمودند. در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقابل ایشان بودند. وقتی خطبه ایشان تمام شد دست راست خود را بر سر امام حسن(ع) و دست چپ را بر سر امام حسین(ع) گذاشتند، سپس سر را به آسمان بلند کردند و عرضه داشت : 📋《اللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ نَبِيُّكَ وَ هَذَانِ أَطَائِبُ عِتْرَتِي وَ خِيَارُ ذُرِّيَّتِي وَ أُرُومَتِي وَ مَنْ أُخَلِّفُهُمَا فِي أُمَّتِي》 ♦️خداوند! محمد(ص) بنده و پیامبر توست و این دو از پاک‌ ترین و بهترین عترت و فرزندان و نسل من هستند و از بهترین کسانی‌اند که بعد از خود در میان امتم به جای می‌گذارم. و در ادامه فرمود : جبرئیل به من خبر داده که این فرزندم حسین(ع) را مورد اهانت قرار می‌دهند و شهیدش می‌ کنند. سپس فرمود : 📋《اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِي قَتْلِهِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُبَارِكْ فِي قَاتِلِهِ وَ خَاذِلِهِ》 ♦️خداوندا شهادتش را برایش مبارک گردان و او را از سروران شهداء قرار بده. خداوندا! مبارک نگردان کسی را که به او اهانت کرده و قاتل اوست. راوی می‌گوید : مردم در مسجد از شدت گریه، ضجه و فریاد می‌ زدند، در این هنگام رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《تَبْكُونَهُ وَ لَا تَنْصُرُونَهُ؟!》 ♦️آیا برایش گریه می کنید و یاری اش نمی‌ کنید؟!(۴) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۹۳ ۲)كامل الزيارات ابن قولويه قمی، ص۵۴ ۳)کمال الدین شیخ صدوق، ج‏۱، ص۲۸۳ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸ .
‍ . باز این چه شورش است كه در خلق عالم است ماه عزای فاطمه روح مُحرم است خون گریه كن ز غم،كه عقیق یمن شوی رخصت دهد خدا كه تو هم سینه زن شوی در فاطمیه از دل و جان گریه می كنیم همراه با گریه می كنیم در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود آتش فشان غیرت ما شعله ور شود شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود وقتی كه حرف كوچه و دیوار می شود لعنت به آنكه پایگذار سقیفه شد لعنت به هر كسی كه به ناحق خلیفه شد لعنت بر آنكه برتن اسلام خرقه كرد این قوم متحد شده را فرقه فرقه كرد تكفیر دشمنان علی ركن كیش ماست هر كس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم راضی به ترك و نهی تبرا نمی شویم قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است هر كس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است ما همكلام منكر حیدر نمی شویم «با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم» ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم ما بچه های مادر پهلو شكسته ایم امروز اگر كه سینه و زنجیر می زنیم فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب كرد روی غرور و غیرت ما هم حساب كرد از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم ما مثل كوه پشت علی ایستاده ایم از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم جان بركفان جبهه ی فتوای رهبریم از جمعه ای بترس كه روز سوارهاست پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست از جمعه ای بترس،كه دنیا به كام ماست فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست از جمعه ای بترس،كه پولاد می شویم از هرم عشق مالك ومقداد می شویم ........... وقتش شده نگاه به دور و بَرَت کنی فکری برای این همه خاکسترت کنی عُذر مرا ببخش دَوایی نداشتم تا مَرهَمِ کبودیِ چشمِ تَرَت کنی امشب خودم برای تو نان می پَزَم ولی با شرط اینکه نذرِ تبِ پیکرت کنی مجبور نیستی که برای دلِ علی یک گوشه ای نشینی و چادر سَرَت کنی زحمت نکش خودم به حسین آب می دهم تو بهتر است فکر برای پَرَت کنی ای کاش از بقیه ‌یِ پیراهنِ حسین مَعجر ببافی و به سَرِ دخترت کنی من ، زینب و حسن، ... همه ناراحت توایم وقتش شده نگاه به دور و بَرَت کنی /علی اکبر لطیفیان/ 👇