eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
760 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
علی‌حاجیان‌فرگودال عاشورا.mp3
زمان: حجم: 3.53M
🔴 روضه گودال | عاشورا این روضه ، واقعا بیچارم کرده ⚠️با حال مناسب گوش بدید⚠️ ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ تا خود حشر بر سنان لعنت که فرو کرد نیزه در دهنت😭 (ایشالله دروغ باشه....) دروغ روضه بخوانید شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد (بگم؟) و لعن الله شمرا دوازده بار خنجر رفت بالا (منو ببینید) ولعن الله شمرا با چکمه از رو منبر رفت بالا 🔴یکی با نیزه از پشتش میزد میگفت قبول باشه (بیچاره میشیا) (آخ) لگد میزد یکی میگفت اینم سهم بتول باشه😭😭 پنجه شمر محاسن که برایت نگذاشت۲ (امام رضا منو ببخشید) بس که نامرد سرت را به زمین میکوبید (ما فقط شنیدیم وضع اینه.. آخ زینب) زنی دیدم که در گودال میرفت پریشان خاطر و احوال میرفت گلی گم کرده بود اما بمیرم بهر گل میرسید ازحال میرفت(حسین) ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ بخشی از ۱۴۰۱ 🎙روضه‌خوان:
. 📋 توبه حضرت آدم و روضه امام حسین (ع) ۱۴۰۴ حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جبرئیل وقتی این اسامی رو به آدم یاد داد، اگه می‌خوای توبه کنی اینجوری توبه کن« یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن» گریه‌ی آدم شدید‌تر شد. اینجا روایت میگه جبرئیل شروع کرد برای آدم اینجوری روضه بخونه؛ صدا زد:« آدم این بچه‌ای که ما داریم حرفش و می‌زنیم، این آقایی که ما داریم حرفش و می‌زنیم، از فرزندان و بوه‌های توئه کربلا این طور که میگم می‌کشنش:« بین دو نهر آب قرارش میدن و آب بهش نمیدن، این دوتا لباش مثل چوب خشک میشه، هی بهم می‌خوره؛ هی صدا می‌زنه:« جگرم» ولی کسی بهش آب نمیده». یه جای دیگه هم من سراغ دارم؛ امام سجاد این جوری روضه می‌خوند. وقتی نزدیک مدینه خیمه زدن مردم از مدینه فوج فوج میومدن به امام سجاد تسلیت می‌گفتند - شنیدیم همه‌ مرداتون و کربلا کشتن، تسلیت عرض می‌کنیم. وقتی سوال می‌پرسیدن می‌گفتند:« آقاجان! چه جوری پدر بزرگوارتون رو به شهادت رسوندن»؟! فقط همین یه جمله رو فرمودند:« این قدر برات بگم که حیوونا هم کربلا آب خوردن، این نامردا به مرکباشونم آب میدادن؛ ولی به بابای من آب ندادن. اینقدر براتون بگم که شیرخواره‌ای که اصلا گناهی نداره یعنی یه بچه‌ی شش ماهه، اصلا چه قدر آب می‌خوره؟! فقط اینقدر براتون بگم وقتی بابام این بچه رو رو دست گرفت کسی بهش آب نداد. سید بن طاووس می‌نویسه:« وقتی ابی عبدالله همون موقعی که از عمه‌ی سادات این بچه رو گرفت تا این بچه رو تحویل گرفت همون موقع اون نامرد تیر زد. اصلأ ابی عبدالله فرصت نکرد بچه‌ش و ببینه... بچه اگه شیرخواره باشه میگن زیر سرش و درست بگیرید، آخه خودش طاقت نداره، خودش توون نداره سرش و نمی‌تونه درست بگیره، میگن یه جوری دست بزارین زیر سرش که سرش آویزون نشه... آخه دید همینجوری باباش داره رو می‌زنه:« یه قطره به این بچه بدید»، اما دید اینا دارن کف می‌زنند. . 📋 کافی است بِین روضه بگویند: ای رُباب... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کافی است بِین روضه بگویند: ای رُباب... از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است! تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنَّت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی... این تیرِ حرمله چِقَدَر بی‌نزاکت است شش‌ماهه گردنش اگر اینگونه کج شده... از شرمساری‌ پدرش در خجالت است *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋کشید بند طناب و تو را زمینت زد (ع) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ روضه امام صادق خیلی با روضه مادرمون گره خورده... یکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت، آقا سوال کردن کجا بودی؟ چند روزی پای درس ما نیومدی! گفت آقا از شما چه پنهون بچه‌دار شدم، خدا بهم دختر داده. آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده، ان‌شاءالله عاقبت به‌خیر بشه، حالا اسمش رو چی گذاشتی؟ گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا. تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کنه... گفت آقاجان نکنه بی‌ادبی کردم! چرا گریه می‌کنید؟ فرمود آخه نام مادر مارو رو بچه‌ت گذاشتی؛ یه‌وقت نکنه بهش بی‌احترامی کنی، یه‌وقت نکنه سرش داد بزنی، یه‌وقت نکنه کتکش بزنی... کشید بند طناب و تو را زمینت زد میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد *یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره، باید یه‌کم بایسته استراحت کنه. اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه....* بلند شو که دوباره جسارتی نکند چه‌ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد رسیده‌ای وسط کوچۀ بنی هاشم صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد یه وقته یه مرد زمین می‌افته، زود بلند میشه، یاعلی میگه، سریع خودش رو جمع‌و‌جور میکنه. اما یه‌وقته یه زن زمین می‌افته. وقتی یه زن زمین می‌افته خیلی خجالت میکشه، دور‌وبرش‌رو نگاه میکنه کسی ندیده باشه. تازه مادر ما باردار بوده. همچین که زمین افتاد، امام حسن دستش رو گرفت: پاشو مادر.... یازهرا.... *شاعر: ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 📋 روضه‌ی امشب و می‌خونم با قلب بی‌قرار حاج سید رضا نریمانی #شیرخوارگان ـــــــــــــــــــــــــ
. 📋 روضه‌ی عطش (ع) (ع) (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تیر سه‌شعبه وقتی به سمت هدف حرکت می‌کنه خاصیت چرخشی داره، به هرجایی بخوره اون رو قطع می‌کنه همچین که این بچه رو رو دست گرفت، یکم بهش آب بدید اگه من و قبولم ندارید این بچه رو خودتون بگیرید سیرابش کنید و برگردونید. اما یه مرتبه دید این بچه داره دست و پا میزنه... « فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ» بچه ذبح شد، وقتی سر از بدن جدا بشه میگن ذبح شده. روایتی میگه ابی عبدالله بچه آورد توو خیمه، دست به دست کرد که همه دیدن چه جوری سر از بدن جدا شده. میگه وقتی بچه رو به دست دخترش سکینه داد، این بچه رو بغل گرفت گفت:« عزیز! دلم اگه من و اُخیره بین موندنت توو این بیابونا و اسرارت کردن اگه می‌گفتن کدومش و انتخاب می‌کنی کنار تو می‌موندم. اینجوری بدنت توو این صحرا رها نمی‌کردم، اگه اجازه میدادن حتی اگه حیوانات من و زنده زنده می‌خوردن من همینجا کنار بدنت می‌موندم. آخه ابی عبدالله این بدن و خاک کرد، دیگه همه دلشون پشت خیمه‌ها بود آخه همه دیدن ابی عبدالله کجا این بچه رو خاک کرده. فقط صدا زد:« عزیز دلم! علی جان! داداش گلم سلام من و به مادرمون فاطمه برسون. از طرف من بهش اینجوری بگو:« أُخْتِي شَاكِيَةٌ عَلَيْكُمْ» خواهرم خیلی شکایت داره، نگاه کن دیگه باید آماده بشیم، دیگه این گوشواره‌ها رو می‌خوان ببرن، گوشام و پاره می‌کنند، النگوهام و می‌برن... ابی عبدالله تنها بدنی که کربلا خاک کرد بدن این شیرخواره بود؛ همه دیدن رفت پشت خیمه‌ها رو زمین نشست خنجرش و درآورد، یه قبر کوچولو آماده کرد؛ تا اومد این بچه رو توو خاک بزاره یهو دید یه خانمی داره میگه:« صبر کن! بزار یه بار دیگه این بچه‌م و ببینم». ابی عبدالله این بچه رو توو خاک گذاشت، آخه حسین می‌دونه اگه شیرخواره رو خاک نکنه. چند ساعت دیگه قراره اسبا بیان این بدن کوچولو طاقت سم مرکب و نداره؛ چند ساعت دیگه قراره این سرها رو به نیزه بزنند... همه دیدن یه سر کوچولو به نیزه‌ها بسته‌ست... وقتی علی‌اکبر اومد پیش ابی عبدالله عرضه داشت:« بابا تشنگی داره خیلی منو اذیت می‌کنه، زره سنگینه». فلذا میگن:« ابی عبدالله زبان مبارک و توو دهن پسرش گذاشت یعنی علی جان! ببین من از تو تشنه‌ترم»... فلذا شیخ شوشتری میگه چند جای بدن از تشنگی از کار افتاد: یکی زبان ابی عبدالله بود، دیگه نمی‌تونست حرف بزنه. همینجوری توو گودال افتاده بود؛ فقط میدیدن این لباش هی بهم می‌خوره. یه عده گفتن بریم ببینیم چی داره میگه:« دیدن هی زیر لب داره میگه:« يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِين». یه نفر گفت:« این صدا رو باید قطع کنیم»، نیزه رو برداشت چنان توو دهن ابی عبدالله زد 📋 غریباً وحیداً فریدا (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غریباً وحیداً فریدا میگفت زینب از خیمه دیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت شمر رو سینه‌ات پریدا غریباً وحیداً فریدا میگفت خنجرش سخت بریدا غریباً وحیداً فریدا میگفت موت و خیلی کشیدا والا وقاحت داره خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره والا وقاحت داره زنده است هنوز ببینید انگشتش و حرکت داره غریباً وحیداً فریدا میگفت خوردی زخم از پلیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت میزدن ریش سفیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت خواهرت دیر رسیدا غریباً وحیداً فریدا میگفت جای سالم ندیدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. |⇦•از گل تربتِ تو... به علیه السلام ویژهٔ اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ از گل تربتِ تو بویِ حرم می آید عطر سجاده سحرگاه به تن می ماند خواب دیدم سحری پایِ ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پایِ غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بویِ سیب از همۀ کرببلا می آید اشک مادر اثرش رویِ بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانۀ زن می ماند صدهزاران چو اویس خاکِ ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند ... یاد پیراهنِ تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت ... شاعر : (اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ يا اَباعَبْدِاللَّهِ ...) .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
وداع با ماه محرِّم.pdf
حجم: 1.41M
‌ 🔖 🔖 تقدیم به روضه‌خونای عزیز ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ 📜 فیش وداع با ماه محرّم🌙📜 (عج) روضه سیدالشهداء + گریز به ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ مـؤلــف و نویسنده: ﴿موبایلی و تازدنی 👇
هدایت شده از امام حسین ع
. 📋 سری غرق در خون، گلویی بریده با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .. 📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا (س) (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا شبیه مادر در پشت در زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش می‌کرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا... اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش می‌کرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابه‌لای تار و پودای چادر عمه می‌دیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین می‌اومد نمی‌دیدم به کجا می‌خوره؛ اما می‌دیدم عمه‌م با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد... بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه... *شاعر : .👇
هدایت شده از امام حسین ع
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shahadat Hazrat Zahra 14020920_03.mp3
زمان: حجم: 17.02M
📋 سری غرق در خون، گلویی بریده (ع) (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سَری غرق در خون، گلویی بُریده بمیرم سَرِ تو، چه رنجی کشیده لبی سرخ و پَرپَر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پَریده چه بابای خوبی! ز عالم سَری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا که بر شام تارِ، دلِ من دمیده رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سَر! غم و شادی‌ام آه در هم تنیده... رخ دخترت مثلِ ماهی گرفته قد دخترت چون هلالی خمیده فدای سرت زخم‌های تن من که اشکم برای تو تنها چکیده صدایم گرفته! دعایم گرفته نفس‌های من شد، بُریده بریده... شده محفل ما، «پدر_دختری» باز کنارِ سرت دخترت آرمیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 عمه بیا بهم بگو (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمه بیا بهم بگو صبح شده یا هنوز شبه چشام دیگه سو نداره شاید به خاطر تبه سکینه خواهرم تویی فک کردم عمه زینبه سرم سنگینه/ گلوم میسوزه/ گمونم سرما خوردم میشه که بیام/ زیر چادرت/ آخه از سرما مُردم بخوابم به کدوم پهلوم از این پهلوم به اون پهلوم یکم امشب بمون پهلوم *شاعر: (مشهد مقدس) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. |⇦•به باد گفتم ... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمود کریمی ●━━━━━━─────── به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند ببین دل زاره زینب نگاه و اصرار زینب تو راهی از خیمه شدی و من از قفا مرو! کجا ؟امیر و سالار زینب سایه روی سرم چه کنم با آتیشه جیگرم چه کنم یه زن تنها با حرم چه کنم سپردی ام به که رفتی به دلقکان و کنیزان حسین! به من خستهٔ غم زده رحمی به دل جون به لب اومده رحمی نرو نرو یه نگاه به حرم کن به حرم رحمی دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده وصیت مادرمونه که زینبت داری میری زیر گلوتو بوسیده *یه وقتی صدا زد یا هانی بن عروه! یا مسلم بن عقیل!یا حبیب! یا مسلم بن عوسجه! چرا جواب منو نمیدید؟این بدنا شروع کردن به تکون خوردن با بال بال زدنشون گفتن لبیک یا حسین..* چقده زخمی شده بدنت جونی نمونده دیگه به تنت زینب و کشته کهنه پیروهنت *اصلاً هفده،هجده مَحرم داشتم همینطوری بود عمه سادات. همه که جمع می‌شدن می‌ایستادن عمه جان بیان یهو مثلاً حضرت علی اکبر وارد می‌شدن می‌گفتن عمه جان تشریف آوردن. همه عزیزاشو در آغوش می‌گرفت الان ببین کار به کجا رسیده..* تو دل من غم عالمه رحمی حسین دور و بر ما نا محرمِ رحمی تو رو به چادر خاکی زهرا مادرم رحمی ببین که پا لرزونه ببین که دستام بی‌ جونه بیا بریم خیمه ببینی داره تو خواب با ترس و لرز رقیه روضه می‌خونه بذار بخوابه شاید نبینه که تن تو به روی زمینه یکی با خنجر رو سینه ات می‌شینه به مادر دم گهواره رحمی به گوشای پره گوشواره رحمی می‌زنه حرمله خنده به اشکات نداره رحمی هنگامهٔ غم شد تیر آمد و مقتل همه آلوده به سم شد هی کم‌ و کم.. از جسم تو هی کم شد و هی کم شد و کم شد یک نیزه به شانه آنقدر فرو رفت که یک مرتبه خم شد پاشیده تن او تقطیع شده بند به بند بدن او عمامه و انگشتری و پیراهن او لب پاره شد انگار با پا زده نیزه لگدی لب تشنه و خسته شمشیر چنان خورده که اعضاش شکسته زیر سم مرکب دندان و سر و سینه و ابرو شکسته شمر است که با چکمه روی سینه نشست گوشه‌ای عده‌ای کمان در دست روی اعضا شرط می‌بنندند فریاد کشیده از روی بلندی به روی سینه پریده ده ضربه زده است و مانده است دو ضربه که به حنجر نرسیده با خنجر کندش رگ‌های گلو را نبریده که دریده *کجا؟جلو چشم مادرش صدای مادر داره میاد «بنی..»پسرم! جیگرم!حسینم! حسین غریب آقا غریب آقا... زینب دست رو سر گذاشت هی صدا می‌زد وا محمدا.. وا علیا.. اما یه ناله اش دل اهل عرش و سوزاند واماه...* ای مونس شکسته دلا حال ما ببین ما را غریب و بی‌کس و بی آشنا ببین * این ساعت ساعت‌هایی که هوای کربلا قیرگون شد تا زینب اومد برسه..* سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب *ای وای.. از کنار حسین با تازیانه کنار کشوندنش.. ای وای حسین وای حسین هلال میگه دلم سوخت سپرم آب کردم ببرم براش دیدم شمر از گودال بیرون اومد داره خنجرشو پاک میکنه.کجا میری؟ برم آب بهش برسونم پسر پیغمبره.. زحمت نکش سیرابش کردم.. چطور؟ عباشو کنار زد دیدم سر ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•هر که با خاک درت... حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید ناصر کهربائی ●━━━━━━─────── هر که با خاک درت کام لبش بردارد از همان کودکی اش چشم به کوثر دارد اولین آرزویم هست هم آنی باشم که به لب نام تو تا لحظه ی آخر دارد چند صد حج پیاده است ثواب آنکه قصد پابوسی شش گوش تو در سر دارد *به خودت ببال نوکر ابی عبدالله گریه‌کن اربابی..* پادشاهان همه مبهوت مقامت گویند این چه شاهی است مگر، این همه نوکر دارد آقا جان ! تکیه بر نیزه ی غربت زدی و فرمودی: چشم غارت به حرم این همه لشگر دارد خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید آخ کاین هلال سر نی آمده دختر دارد صدا زد ای عدو کی طبع من پا می‌دهد دختر و سیلی چه معنا می‌دهد هر چه میخواهی بزن اما چرا نعل اسبت بوی بابا می‌دهد *امشب همراه اون آقایی اشک بریزید رفقا که فرمود: یا جداه زمانه من رو به تاخیر انداخت نبودم کربلا جانم رو فدا کنم.حالا روز و شب گریه میکنم اگه اشک چشمم خشک بشه خون گریه میکنم. امشب بیا مرهم به چشمهای نازنین امام زمانت بزار با این اشک ناله..یا جداه فراموش نمیکنم اون لحظه ای که اسب بی صاحبت سمت خیمه ها اومد. بی بی ها و بچه ها دور ذوالجناح رو گرفتن.یکی صدا زد ای اسب بابا م رو کجا بردی؟ یکی صدا زد ای اسب بابام و چه کردی؟ یه وقت یه دختر سه چهار ساله ای این بچه ها رو کنار زد اومد کنار ذوالجناح دست در گردن این حیوان انداخت صدا زد.."یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً" اسب بابا به من بگو به بابام آب دادن یا با لب تشنه کشتن؟ دیگه این حیوان نتونست طاقت بیاره. ارباب مقاتل نوشتن...اومد پشت خیمه هی سرش رو به زمین می‌کوبید این طور نوشتن با اشاره سر فهماند بی بی ها سمت قتلگاه حرکت کنید.خدا میدونه به دل عمه ما چی گذشت روی تل زینبیه ...* *صدا زد حسین جان..* بگو چکار کنم آب را صدا نزنی بگو چکار کنم تا که دست و پا نزنی بگو چکار کنم تا تو را خلاص کنم به شمر رو بزنم یا که التماس کنم «نذر فرج ناله بزن یا حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•این‌کشته ی فتاده... و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی سماواتی ●━━━━━━─────── *سلام من به اون خواهری که کنار کشته ی داداشش، نشسته بود و ناله میزد و اشک میریخت. عمه ی سادات، زینب کبری، "بَکَت و اَبکَت واللهِ کُلَّ عَدُوّ و صَدیق" طوری گریه میکرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردن، گاهی صدا میزد أاَنتَ اأخی؟ آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد یا جدّآه..* این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست *گاهی دست زیر پاره پاره بدن برادر، صدا میزد خدا این قربانی رو از ما قبول کن. چه کردند با این خواهر داغدیده، یابن الحسن، یه عده از عربها اومدن، اما با کعب نی و تازیانه جداش کردن، زنها رو سوار ناقه ها کرد، بچه هاشونو بغلشون داد، اما وقتی نوبت به خودش رسید، دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه، زبان حالش این بود، داداش پاشو، زینبت میخواد سوار ناقه بشه یه نفر محرم نداره، حسین..* نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تن آرام جانم روان با شور و شِینم خداحافظ حسینم رفتم من و هوای تو از سر نمی‌رود داغ غمت ز سینه ی خواهر نمی‌رود میروم از کربلایت میسپارم بر خدایت «ای حسین جان » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #زوار_کربلا #روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای
. |⇦•پر می زند سوی حرم... حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام حمیدرضا گودرزی ●━━━━━━─────── اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ به عِلمُک دلشوره دارد به دلم شب‌های جمعه پر می‌زند سوی حرم شب‌های جمعه *شب جمعه کربلا چه خبره ؟دل شما هم الان پیش اون‌هایی هستش که دارن تو مسیر نجف و کربلا رو میرن امسال نتونستی بری دلتنگی..* دلشوره دارد این دلم شب‌های جمعه پر می‌زند سوی حرم شب‌های جمعه گریه ام به یاد ساقی لب تشنه ی عشق با روضه ی مشک و علم شب‌های جمعه دل تنگی حرم نمی گردد مداوا با تربت شاه کرم شب های جمعه تا می‌نویسم خواهرش در قتلگاه است در دست من گرید قلم شب‌های جمعه * از همین جا سلام بدیم شب جمعه...* حالا که من از حرم دورم درمونم صبره آخه مجبورم یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا آرزو دارم بمیرم حرم کربلا حسین غم کربلا منو می‌کشه دل من فقط تو حرم خوشه *دست به سینه "السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین" قربان اون لحظه‌ای که..* از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین آخ دست و پا می‌زد حسین، زینب صدا می‌زد،حسین *چه جوری خودش رو رسوند نمی‌دانم..* چقدر شلوغه قتلگاه نمی‌رسه صدات نمی‌دونم باید حسین چیکار کنم برات *آخه یه خواهر تو این لحظه‌ای که "و الشمر جالس علی صدر الحسین" شمر رو سینه نشسته چه کاری از یه خواهر ساخته است؟* لبای تشنه تو شد مصیبت فرات آخ ،عجب قیامتی شده غروب کربلات شبیه مادرم زدن تو را چو بی‌ هوا به زیر چکمه‌های شمر زدی تو دست و پا حسینم! برای درهمی حسین یه عده کشتنت.. دیدم که پاره پاره شد تموم پیرهنت نشد که نیزه‌ها را در بیارم تنت غروب و نعل تازه و صدای ده سوار «یاحسین..یا حسین..‌» شب‌های جمعه نیمه شبها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده *علی لعنت الله علی قوم الظالمین* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شبهای جمعه... حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و اجرا شده به نفسِ حاج احمد سلطانی ●━━━━━━─────── صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله شب های جمعه شب وصاله چیکار کنه نوکری که بی پر و باله شبهای جمعه دلم اسیره هر جا باشم بهانه ی تو رو میگیره شب های جمعه دل تو دلم نیست کلافه میشم که چرا روزیم حرم نیست شبهای جمعه با دل تنگم میگم من و ببخش که من مایه ی ننگم آقای خوبم نعم الامیری اسم منو آقا یه وقت قلم نگیری به لطف روضه به لطف اشکام انشاءالله من درست میشم به لطف آقام *فکر کن الان شب جمعه دور حرم داشتی پرسه میزدی * شب های جمعه به من کرم کن با یه سلام دلم رو زائر حرم کن شب های جمعه رباب با غربت با حضرت‌ زهرا میاد برا زیارت حسین جان! الهی مادر دورت بگرده با نیزه و تیر با سنگ و شمشیر اینقد زدن که آخرش شدی زمین گیر غریب مادر گلو بریده کی تو رو توی قتلگاه رو خاک کشیده همونجا زینب مرگ آرزو کرد وقتی تو رو با ضرب چکمه پشت و رو کرد لب های خشکت اومد رو خاکها همون لبا که بوسه میزد رسول الله غریب مادر،غریب مادر.. لب های خشکت من و صدا کرد داشتی با من حرف میزدی سر رو جدا کرد "بنی قتلوک ذبحوک و من الماء قتلوک حسین یا قتیل الله یا ابا عبدالله" لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇