eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
760 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ◼️ چگونگی شهادت امام موسی کاظم(ع) درباره كيفيت شهادت امام سه روايت مختلف نقل شده است: شهادت آن حضرت در پى مسموم كردن امام صورت گرفته است. اين در روايتى از امام رضا عليه‌السّلام آمده است. همينطور روايات ديگرى كه يحيى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مى‌كند، اين نكته آمده است. در نقلى آمده است كه آن حضرت را در فرشى پيچانده و چنان فشار داده‌اند كه حضرت به شهادت رسيده است.(۱) روايت ديگر آن است كه مستوفى نقل كرده: شيعه گويند به فرمان هارون‌الرشيد سرب گداخته در حلق ایشان ريختند.(۲) 📚منبع (۱) مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۳۶ (۲) تاريخ گزيده، حمدالله مستوفی، ص ۲۰۴ ......... . ⚫️ نحوه شهادت امام موسی کاظم(ع) روزهای آخر عمر امام کاظم(ع) در زندان سِنْدی بن شاهِک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون‌الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. بنابر قول مشهور، شهادت وی روز جمعه، ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری در بغداد رخ داده است. بنا به گفته شیخ مفید، شهادت امام در ۲۴ رجب بوده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم(ع) نظرات دیگری هم وجود دارد از جمله سال ۱۸۱ و ۱۸۶ق. پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، سندی بن شاهک برای اینکه جلوه دهد که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، عده‌ای از فقها و سرشناسان بغداد را حاضر کرد و پیکر امام را به آن‌ها نشان داد تا ببینند در بدن امام جراحتی وجود ندارد. هم‌چنین به دستور او پیکر امام را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر(ع) به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند، در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، به شهادت رسانده‌اند. 📚منبع الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۱۵ حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج٢، ص ۵۱۶ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۹۹ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص۴۱۷ ............ . 🔳 تصمیم به قتل امام کاظم(ع) هارون در ملاقاتی به امام کاظم(ع) عرض کرد: فدک را (که حق شما است) بگیر تا آن را در اختیار شما بگذارم. امام امتناع ورزید تا این که پس از اصرار بسیارِ هارون، امام فرمود: «آن را با حدودی که دارد می‌گیرم.» هارون گفت: حدود آن چقدر است؟ امام کاظم(ع) فرمود: «اگر حدود آن را مشخّص کنم، آن را در اختیار من نمی گذاری.» هارون گفت: به حق جدّت سوگند، آن را در اختیار شما می‌گذارم. امام کاظم(ع) فرمود: «حدّ اول آن، عَدَن است، حدّ دوّم آن سمرقند است، حدّ سوّم آن آفریقا است، و حدّ چهارم آن سیف البحر نزدیک جزایر ارمنستان است.» امام هنگامی که این حدود را نام می‌برد، رنگ هارون لحظه به لحظه تغییر می‌کرد، به طوری که سیاه شد و فریاد زد: دیگر برای ما چیزی نماند، بنابراین بر مسند من بنشین. (یعنی تو خواهان حکومت هستی، و با این بیان می‌گویی زمام امور رهبری باید در دست من باشد.) امام کاظم(ع) فرمود: «من که گفتم اگر حدود فدک را مشخّص کنم آن را در اختیارم نمی‌گذاری.» در این هنگام هارون تصمیم گرفت تا آن حضرت را به قتل برساند. 📚منبع مناقب آل ابی طالب، محقّق سروی، ج۴، ص۳۲۱ .
. 🔲 دستور قتل امام کاظم(ع) ابلاغ شد یحیی بن خالد از نزد هارون بیرون آمد و شخصاً با نامه‌ای به بغداد رفت. مردم از ورود ناگهانی یحیی شگفت زده شدند. شایعاتی در باره ورود ناگهانی یحیی گفته می‌شد، امّا یحیی چنین وانمود کرد که برای سروسامان دادن به وضع شهر و رسیدگی به عملکرد کارگزاران به بغداد آمده و چند روزی نیز به این امور پرداخت. آنگاه سندی بن شاهک را خواست و دستور قتل آن حضرت را به او ابلاغ کرد. سندی فرمان او را به جای آورد. امام موسی کاظم(ع) هنگام فرارسیدن وفات خویش از سندی بن شاهک خواست که غلام او را که در خانه عبّاس بن محمّد بود، بر بالین وی حاضر کند. سندی گوید: از آن حضرت خواستم به من اجازه دهد که از مال خود او را کفن کنم، امّا او نپذیرفت و در پاسخ من فرمود: «ما خاندانی هستیم که مهریه زنانمان و مخارج نخستین سفر حجّمان و کفن مردگانمان همه از مال پاک خود ماست و کفن من نیز نزد من حاضر است.» چون امام دعوت حق را لبیک گفت فقها و چهره‌های سرشناش بغداد را که هیثم بن عدّی و دیگران نیز در میان آنها بودند، بر جنازه آن حضرت حاضر کردند تا گواهی دهند که هیچ اثری از شکنجه بر آن حضرت نیست و وی به مرگ طبیعی جان سپرده است. آنان نیز به دروغ به این امر گواهی دادند. آنگاه پیکر بی‌جان امام را بر کنار جسر بغداد گذارده، ندا دادند: این موسی بن جعفر است (که به مرگ طبیعی) جان سپرده است. بدو بنگرید. مردم دسته دسته جلو می‌آمدند و در سیمای آن حضرت به دقت می‌نگریستند. در روایتی که از برخی از افراد خاندان ابوطالب نقل شده، آمده است: فریاد زدند این موسی بن جعفر است که رافضیان ادعا می‌کردند او نمی‌میرد. به جنازه او بنگرید. مردم نیز آمدند و در جنازه آن حضرت نگریستند. گفتند: امام کاظم را در قبرستان قریش به خاک سپردند و قبرش درکنار قبر مردی از نوفلیین به نام عیسی بن عبداللَّه قرار گرفت. 📚منبع مقاتل الطالبیّین، ابوالفرج اصفهانی، ص ۲۳۴ الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۲ علیه السلام .
. ▪️ دوران حبس و مظلومیت امام موسی کاظم(ع) امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستین‌ بار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند. هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول، در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامه‌ای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت. امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سال‌های پایانی عمر خود را در زندان‌های فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند. در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون‏؛ کسی که در سیاهچال‌ها شکنجه می‌شد به او سلام داده شده است. در زیارت نامه امام از زندان او به ظُلَم‌المطامیر نیز یاد شده. مطموره زندانی را می­‌گویند که مانند چاه به گونه‌ای باشد که جای پا دراز کردن و خوابیدن در آن ممکن نباشد. و نیز به جهت این که بغداد در مجاورت رود دجله است طبیعتا زندان‌های زیر زمینی مرطوب و نمناک (مطموره) بوده است. 📚منبع تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص٣١٣ كافی، شیخ کلینی، ج١، ص٤٧٨ عيون اخبارالرضا، شيخ صدوق، ج١، ص٨٦ الارشاد، شيخ مفيد، ج٢، ص ۲۳۷ كشف الغمه، اربلی، ج٢، ص٧٦٠ .
◾️ پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) بعد از شهادت امام، جنازه‌ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می‌زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه‌ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی‌شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می‌کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است به ما خبر بده که آیا تو را کشته‌اند یا خود از دنیا رفته‌ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: «قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً.» «مرا کشته اند.» جنازه مطهر امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند. 📚منبع سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، محمدی اشتهاردی، ص ۱۰۴
. 🏴 شباهت سجده‌های امام کاظم(ع) و سجده‌های حضرت سیدالشهدا(ع) حضرت موسی بن جعفر(ع) از صبح سجده می‌کرد تا ظهر و در وقت ظهر سر از سجده بر می‌داشت، نماز می‌کرد بی تجدید وضو. بعد از آن به سجده می‌رفت تا مغرب. مغرب سر از سجده بر می‌داشت بی آنکه تجدید وضو بفرماید، نماز می‌کرد. ملعون کافر زندان بان به فضل گفت: در اندرون آن حجره نظر کن. گفت: نظر کردم چیزی ندیدم مگر یک وصله کرباسی که بر روی زمین افتاده بود. ملعون گفت که آن موسی بن جعفر(ع) است، امام شماها. تأمل کنید که چقدر حبس آن حضرت طول کشیده بود که از کثرت ضعف و لاغری در زیر آن قطعه کرباس پیداد نبوده! این سجده آن حضرت بود. می‌خواهم حالا ملاحظه کنم در فضیلت سجده امام موسی بن جعفر(ع)در زندان با سجده آخرینِ حضرت سیّدالشهدا(ع). در کربلا حضرت سجده‌های بسیار داشت ولی منظور، آن سجده آخرین حضرت است که در دم آخر جبین مبارک را بر زمین گذاشت. آن سجده که از آن وقتی که بر زمین گذاشت سر مبارک را اِلَی الآن برنداشت. 📚منبع سخنرانی‌های اخلاقی، آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۱۵۹ .
. ☑️ لعن غالیان توسط امام کاظم(ع) در دوره امام کاظم(ع)، غالیان نیز فعال بودند. در این دوره فرقه بشیریه شکل گرفت که منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب موسی بن جعفر بود. او در زمان حیات امام، دروغ‌هایی به آن حضرت می‌بست.(۱) محمد بن بشیر می‌گفت آن کسی که مردم به عنوان موسی بن جعفر می‌شناسند، آن موسی بن جعفری نیست که امام و حجت خداوند است.(۲) و مدعی بود موسی بن جعفر حقیقی نزد وی است و می‌تواند امام را به آنها نشان دهد.(۳) او در شعبده‌بازی مهارت داشت و صورتی مانند صورت امام کاظم(ع) ساخته بود و آن را به عنوان امام کاظم(ع) به مردم نشان می‌داد و برخی نیز فریب او را خورده بودند.(۴) محمد بن بشیر و پیروانش قبل از شهادت امام کاظم(ع) در جامعه شایعه کرده بودند که امام کاظم(ع) زندان نرفته و زنده است و نمی‌میرد.(۵) امام کاظم(ع) محمد بن بشیر را نجس می‌شمرد و لعن می‌کرد و ریختن خون او را مباح دانست.(۶) 📚منبع (۱) التحریر الطاوسی، عاملی، ص۵۲۴ (۲) رجال، کشّی، ص۴۸۲ (۳) رجال، کشّی، ص۴۸۰ (۴) همان، ص ۴۸۰ (۵) جریان غلو در عصر امام کاظم(ع)، حاجی زاده، ص۱۱۲ (۶) رجال، کشّی، ص۴۸۲ . 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 💢 تشییع و کفن و... امام کاظم علیه السّلام 💢 🔶حسن بن عبد اللَّه صیرفى از پدر خود نقل كرد كه گفت: موسى ابن جعفر علیه السّلام در زندان سندى بن شاهك درگذشت، او را بوسیله تابوتى برداشتند و یك نفر در پیشاپیش فریاد می زد: «و نودى علیه هذا امام الرافضة فاعرفوه» این پیشواى رافضیان است او را بشناسید. وقتى بدن شریف او را آوردند به محل اجتماع شرطه و مأمورین مورد اعتماد دولت، چهار نفر به پاى خاستند و فریاد زدند هر كه مایل است ببیند خبیث فرزند خبیث موسى بن جعفر را بیاید. سلیمان بن ابى جعفر از قصر خود كه كنار شط بود خارج شد سر و صدائى شنید به فرزندان و غلامان خود گفت چه خبر است؟ گفتند: سندى بن شاهك بدن موسى بن جعفر(ع) را در تابوت گذاشته او را معرفى می كنند. گفت خیال میكنم از طرف غرب بیاورند وقتى نزدیك شما شدند با غلامان پیش بروید و جنازه را از آنها بگیرید اگر مانع شدند آنها را بزنید و علائم سپاهشان را پاره كنید. همین كه به آنجا رسیدند از قصر بیرون آمده جنازه را گرفتند و آنها را زدند و علامت‏هاى سیاه كه شعار بنى عباس بود پاره كردند جنازه موسى بن جعفر(ع) را بر سر چهار راه گذاشتند یك نفر صدا می زد هر كس مایل است ببیند پیكر پاك فرزندپاك، موسى بن جعفر علیه السّلام را بیاید، مردم جمع شدند بدنش را غسل داده حنوط گرانبهائى كردند او را در كفنى كه از برد یمنى بود كه به دو هزار و پانصد دینار برایش بافته بودند تمام قرآن بر آن نقش بود با پاى برهنه به صورت عزاداران با گریبان چاك از پى جنازه آن جناب تا قبرستان قریش رفت در آنجا بدن شریفش را دفن كرد و جریان را براى هارون الرشید نوشت. هارون نامه‏اى به سلیمان بن ابى جعفر نوشت(و با ظاهر سازی تمام) كه عمو جان صله رحم كردى خدا جزاى خیر بتو بدهد بخدا قسم كارى كه سندى بن شاهك كرده به دستور ما نبوده.🔶 ✅متن عربی: 🔶حدثنا عبد الواحد بن محمد بن عبدوس العطار النیسابوری بنیسابور فی شعبان سنة اثنتین و خمسین و ثلاث مائة قال حدثنا علی بن محمد بن قتیبة عن حمدان بن سلیمان النیسابوری عن الحسن بن عبد الله الصیرفی عن أبیه قال توفی موسى بن جعفر ع فی ید السندی بن شاهك فحمل على نعش و نودی علیه هذا إمام الرافضة فاعرفوه فلما أتی به مجلس الشرطةأقام أربعة نفر فنادوا ألا من أراد أن یرى الخبیث بن الخبیث فلیخرج و خرج سلیمان بن أبی جعفر الجعفری عن قصره إلى الشط فسمع الصیاح و الضوضاء فقال لغلمانه و لولده ما هذا قالوا السندی بن شاهك ینادی على موسى بن جعفر ع على نعشه فقال لولده و غلمانه یوشك أن یفعل هذا به فی الجانب الغربی فإذا عبر به فانزلوا مع غلمانكم فخذوه من أیدیهم فإن مانعوكم فاضربوهم و خرقوا ما علیهم من السواد فلما عبروا به نزلوا إلیهم فأخذوه من أیدیهم و ضربوهم و خرقوا علیهم من سوادهم و وضعوه فی مفرق أربعة طرق و أقام المنادین ینادى ألا و من أراد أن یرى الطیب بن الطیب موسى بن جعفر ع فلیخرج و حضر الخلق و غسل و حنط بحنوط فأخر و كفنه بكفن فیه حبرة استعملت له بألفین و خمس مائة دینار علیها القرآن كله و احتفى و مشى فی جنازته متسلبا مشقوق الجیب إلى مقابر قریش فدفنه ع هناك و كتب بخبره إلى الرشید فكتب الرشید إلى سلیمان بن أبی جعفر وصلتك رحم یا عم و أحسن الله جزاك و الله ما فعل السندی بن شاهك لعنة الله تعالى ما فعله عن أمرنا.🔶 ✅عیون ‏أخبار الرضا(ع) ج : 1 ص :100 😭اما دلها بسوزد... حسین... اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند .