.
🔰مباحثی درباره #زبانحال (بخش اول)
🔹گونههای شعر رثایی
قرائت عاطفی و بیان مراثی اهلبیت یکی از پربسامدترین نمونههای شعری در ادب پارسی است. کمتر دیوان شاعر ولاییسرا را میتوان یافت که در آن نمونه مرثیهای ارائه نشده باشد. حتی برخی شاعران که بهسختی میتوان آنان را ولاییسرا و حتی آیینیسرا نامید، تجربیات مرثیهسراییشان درباره اهلبیت را در میان آثارشان گنجانده و به رخ مخاطبان کشیدهاند.
سه شیوه در بیان مراثی اهلبیت میان شاعران مرسوم است:
۱. روایتگری
۲. وصف حال
۳. زبان حال
در این بخش و به اقتضای سخن، بهاختصار به تبیین هر یک میپردازیم:
1️⃣ روایتگری (#شرح_حال)
روایتگری و شرح حال، نوعی تاریخ منظوم یا مقتل منظوم است که کاملاً با تاریخ مطابق است و شاعر در آن صرفاَ نقش «راوی» دارد و ناقل سخن دیگران است. در این شیوه، شاعر در بیان نکات، دخل و تصرفی ندارد و احساسات خود را در آن وارد نمیکند.
در این نوع شعری، نقل قول واقعی «زبان قال» به کار گرفته میشود. (ص۲۰۱)
سنایی در حدیقة الحقیقه (ق۶)، فدایی مازندرانی (ق۱۳) و بسیاری دیگر از شاعران از این شیوه بهره بردهاند. نمونهای از سرودههای استاد غلامرضا سازگار را که با این شیوه سروده شده است، مرور میکنیم:
شنیدم علی آن ولیّ خدا
-که جان جهان باد او را فدا-
نظر کرد در خانۀ خویشتن
به اشک حسین و به رنگ حسن،
دل حضرتش گشت بحر ملال
بپرسید از فاطمه شرح حال
بگفتا: سه روز است یامرتضی
که اینان نخوردند قوت و غذا
ولیّ خدا از سرا شد برون
دل عرشیاش بود دریای خون
غم دل به معبود خود عرض کرد
یکی دِرهم از دوستی قرض کرد
ببین لطف و آقایی و داد را
به ره دید افسرده مقداد را
بگفتش: چرا هستی افسردهحال؟
چرا سخت غرقی به بحر ملال؟
بگفتا: بوَد چار روز تمام
که ماندند اطفال من بیطعام
علی گفت این غصّۀ سینهسوز،
تو را چار روز است و ما را سه روز
به این دِرهم ای یار نیکوسِیَر
تو هستی در این دم سزاوارتر...
(نخل میثم، ج۴، ص۱۷۹)
2️⃣ #وصف_حال
نوعی بیان حسّی است با هدف ترسیم حالات شاعر یا شخص دیگر. در این نوع بیان، شاعر افکار، عواطف، برداشتها و تأثّرات روحی خود را باز میگوید. زبان حال در این نوع شعر راه ندارد، زیرا شاعر از حقایق سخن میگوید یا حالات خود را وصف میکند یا به بیان واقعیات موجود میپردازد. (ص۲۱۸)
دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی
حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی!
در خانۀ زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
میسوخت حریم دل مولا، چه حریمی!
آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی
حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لالۀ زخمی به نسیمی
سیدحمیدرضا برقعی
(قبله مایل به تو، ص۳۴)
3️⃣ #زبان_حال
در این شیوه شعری، شاعر به نمایندگی از شخص دیگری سخن میگوید و زبان گویای او میشود. زبان حال، بیتردید نوعی بیان دروغین است که در عین غیرواقعی بودن، مخالف رضای حق و قوانین شرع نیست، چرا که در حکم دروغی شاعرانه و ادبی است. (ص۲۲۸)
به بیان دیگر، زبان حال بیانی فرضی، مجازی و غیرحقیقی، درباره امری است که زمینه بروز آن، عقلاً امکان دارد هرچندممکن است رخ نداده باشد. (ص۱۳۲)
این شکل سرایش از دو شکل پیشین به مراتب عاطفیتر، شاعرانهتر و تاثیرگذارتر است.
(ادامه دارد...)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشاره: در نگارش این بحث، بهرههای فراوانی از نظرات استاد ارجمند آقای مرتضی سلیمانی بردهام و بسیاری از مطالب را عیناً از کتاب ایشان نقل کردهام. مطالعه کتاب ارزشمند ایشان (زبان حال و کارکرد آن در ادبیات عاشورایی) ابواب جدیدی در باره «زبان حال» در ذهن من گشود؛ مطالعه کتاب ایشان- که اتقان علمی آن اثبات شده است و در شمار معدود آثار علمی در حوزه ادب و هنر ولایی است- به مخاطبان ارجمند توصیه میشود. جهت رعایت اصل امانتداری، در جایجای این بحث با ذکر شماره صفحه، به این کتاب استناد شده است.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
#الی_الحبیب
.