eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
546 ویدیو
772 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
شد که از میان مقام و هدف، یکی را برگزیند، باید از مقام رهبری دست بردارد و هدف را مقدم تر از حفظ مقام و موقعیت رهبری خویش بشمارد. علی(ع) که با چنین وضعی روبرو شده بود، راه دوم را برگزید. او با ارزیابی اوضاع و احوال جامعه اسلامی به این نتیجه رسید که اگر اصرار به قبضه کردن حکومت و حفظ مقام و موقعیت رهبری خود نماید، وضعی پیش می آید که زحمات پیامبر اسلام و خون های پاکی که در راه این هدف و برای آبیاری نهال اسلام ریخته شده است، به هدر می رود.[۷] امام در خطبه«شقشقیّه» از این دوراهی دشوار و حساس و رمز انتخاب راه دوم چنین یاد می کند: من ردای خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن درپیچیدم (و کنار رفتم)، در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها(بدون یاور) بپاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آورده اند، صبر کنم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگی به رنج وامی دارد. (عاقبت) دیدم بردباری و صبر، به عقل و خرد نزدیکتر است لذا شکیبایی ورزیدم، ولی به کسی می ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود می دیدم میراثم را به غارت می برند.[۸] امام به صبر خود در برابر انحراف خلافت اسلامی از مسیر اصلی خود به منظور حفظ اساس اسلام در موارد دیگر نیز اشاره نموده است از آن جمله در آغاز خلافت عثمان که رای شورا به نفع عثمان تمام شد و قدرت به دست وی افتاد، امام رو به دیگر اعضای شورا کرده و فرمود: خوب می دانید که من از همه کس به خلافت شایسته ترم. به خداسوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبه راه باشد و در هم نریزد، و به غیر از من به دیگری ستم نشود، همچنان مدارا خواهم کرد.[۹] لذا امیر المومنین(ع) برای بقای اسلام و حفظ نظام اسلامی و عدم هرج و مرج در جامعه اسلامی، ۲۵ سال سکوت اختیار کرد و از حق خودش به خاطر عدم حضور و خواست مردم صرف نظر کرد. بلافاصله در دوران حکومت خودش حفظ نظام را در مقابله با معاویه و طاغوت دانست. یکی از نخستین اقدامات امام علی(ع) پس از بیعت مردم برای آغاز اصلاحات، برکنار کردن کارگزاران عثمان بود ولی سیاستمداران علاقه مند به امام(ع)، بر کناری معاویه و ابو موسی اشعری را به مصلحت نمی دانستند. روی این جهت سرانجام با توضیحات بسیار و وساطت های مالک اشتر، امام (ع) با ابقای ابو موسی موافقت کرد؛ امّا در مورد معاویه، هر چه برای قانع کردن علی(ع) تلاش کردند، نتیجه ای نداشت و ایشان، ابقای او بر حکومت شام را حتی برای یک لحظه روا ندانست. حال سوال این است آیا از نظر سیاسی بهتر نبود امام علی (ع) معاویه را در آغاز حکومت خود، ابقاء می کرد تا حاکمیتش استقرار یابد و معاویه، همراه اهل شام با او بیعت کند و بعد، او را عزل می کرد تا جنگ صفّینْ پیش نمی آمد و حکومت اسلامی به رهبری او تداوم می یافت؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: اولا: امیر مومنان(ع)، شرایط آن روز را می دانست که معاویه به هیچ وجه با وی بیعت نمی کند، گرچه او را بر حکومت شام ابقا نماید؛ چرا که معاویه، کینه های کهنی داشت که شتر در آن، زانو می زَد؛[۱۰] چرا که امام علی(ع) در صدر اسلام، حنظله برادر معاویه و دایی اش ولید و جدّش عتبه را به خاطر کفرشان یک جا به هلاکت رساند بود.[۱۱] با همه این کینه ها، از طرفی هم این احتمال می رفت که معاویه، حکم امام علی (ع) بر ابقای خویش را، برای شامیان بخوانَد و موقعیت خود را نزد آنان، محکم سازد و در ذهن آنان جای دهد که:«اگر او شایسته حکومت نبود، علی (ع) او را ابقا نمی کرد». آن گاه در بیعت با امام به مخالفت می پرداخت و از آن، سر باز می زد و آن گاه در مخالفت و سرکشی، قوی تر می شد. در زمان امام حسن (ع) هم به خاطر عدم حضور و همراهی مردم و سرداران سپاه و به خاطر حفظ و بقای اسلام و نظام اسلامی با معاویه صلح کرد. بیعت یکپارچه مردم کوفه و نمایندگان قبیله های مختلف در مسجد کوفه در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجرت بعد از شهادت مولی الموحدین (ع) وحشت بزرگی در دل معاویه و حاکمان شام پدید آورد. آنان احساس کردند توطئه ترور آن بزرگمرد به طرفداران اهل بیت عصمت و طهارت عزمی راسخ تر بخشیده است و آنان را در استمرار راه خویش مصمم تر ساخته است. معاویه، با شنیدن اخبار فوق، یاران و نزدیکان خویش همچون عمروعاص، قیس بن اشعث، ولید بن عقبه و عتبة بن ابی سفیان و ... را فرا خواند، نشستی تشکیل داد و درباره چگونگی برخورد با حکومت تازه پای امام حسن (ع) و براندازی آن با آنان به مشورت پرداخت او گفت: چنانچه اندیشه ای اساسی جهت براندازی حکومت علوی نکنید، برای همیشه با تهدید مواجه خواهیم بود. پس از سخنان معاویه شورا برگزار شد. رهاورد این نشست تصمیم های زیر بود که اقداماتی انجام بدهند لذا جاسوسانی را جهت اغتشاش و آشوب و ایجاد نا امنی فرستادند و نیروهای ارشد نظامی و لشکریان امام مجتبی (ع) مانند ۳
عبیدالله بن عباس و قیس بن سعد را تطمیع و تهدید کردند و جنگ روانی تمام عیار علیه کارگزاران صالح و متعهد و دلسوز آن حضرت در شهرهای مختلف به راه انداختند و اقدامات دیگری هم انجام دادند. لذا به خاطر این توطئه ها و نبود یار و یاور حضرت به خاطر بقا اسلام و حفظ اسلام مجبور به صلح با معاویه شد. امام مجتبی (ع) فرمود: سوگند به خدا، من حکومت و خلافت را تسلیم معاویه نکردم، مگر بدان سبب که یارانی برای نبرد با او نیافتم. چنانچه همراهانی می داشتم، شب و روز با وی(معاویه) جنگ می کردم و (آنقدر) به نبرد علیه او ادامه می دادم تا خداوند بین ما حکم کند. امام حسن مجتبی (ع) می دانستند چنانچه جنگ شروع شود، معاویه همه دوستان اهل بیت (ع) را خواهد کشت. از این رو فرمود: انی خشیت ان یجتث المسلمون عن وجه الارض فاردت ان یکون للدین ناعی. من ترسیدم ریشه مسلمانان از روی زمین کنده شود، خواستم، برای پاسداری و حفاظت از دین، نگاهبانی باقی بماند. و در جای دیگر فرمود: فصالحت بقیا علی شیعتنا خاصة من القتل، فرایت دفع هذه الحروب الی یوم ما فان الله کل یوم هو فی شان. حفاظت شیعه از نابودی و کشته شدن، مرا ناگزیر به مصالحه ساخت. پس مناسب دیدم جنگ را به روزی دیگر واگذارم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونه ای است و باید آن را انجام دهد.[۱۲] امام حسین (ع) نیز در کربلا بعد از سرکار آمدن یزید برخلاف پدرش که ظاهر اسلام را حفظ کرده بود پایبند به ظاهر اسلام هم نبود برای احیای اسلام و برپایی حکومت و نظام اسلامی همه هستی خودش را فدا کرد. امام حسین (ع) با هدف احیای دین خدا قیام و حرکت خویش را آغاز کرد؛ در مرحله نخست ـ اگر ممکن است ـ با تشکیل حکومت اسلامی و در غیر این صورت، با شهادت خود و یارانش به مقصود بزرگ خود برسد. به هر حال، می بایست دین از دست رفته و سنّت فراموش شده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را زنده کرد و چه کسی سزاوارتر از فرزند رسول خداست که پیش گام چنین حرکتی شود. امام حسین (ع) نخست با این جمله: «وَ عَلَی الاِسْلامِ اَلسَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ»؛ زمانی که امّت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزیدشود، باید فاتحه اسلام را خواند.[۱۳] تصریح کرد که با وجود خلیفه ای همچون یزید، فاتحه اسلام خوانده است و دیگر امیدی به بقای دین خدا در حکومت یزید نمی رود. همچنین در نامه ای به جمعی از بزرگان بصره به بدعتهای موجود در جامعه اشاره کرده، و هدفش را از قیام بر ضدّ حکومت یزید، احیای سنّت و مبارزه با بدعتها معرّفی می کند. می فرماید: «وَ اَنَا اَدْعُوکُمْ اِلی کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ(صلی الله علیه وآله) فَاِنَّ السُّنَّهَ قَدْ اُمِیتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَهَ قَدْ اُحْیِیَتْ، وَ اِنِ اسْتَمِعُوا قَوْلی وَ تُطِیعُوا اَمْرِی، اَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشادِ»؛ من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا می خوانم؛ چرا که (این گروه) سنّت پیامبر را از بین برده و بدعت در دین را احیا کردند. اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می کنم.[۱۴] آن گاه که در مسیر کربلا با «فرزدق» ملاقات می کند، به روشنی از بدعتها و خلاف کاری های حاکمان شام و قیام برای نصرت دین خدا سخن می گوید: «یا فَرَزْدَقُ اِنَّ هوُلاءِ قَوْمٌ لَزِمُوا طاعَة الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَة الرَّحْمانِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ فِی الاَرْضِ، وَ اَبْطَلُوا الْحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ، وَ اسْتَاْثَرُوا فِی اَمْوالِ الْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینَ، وَ اَنَا اَوْلی مَنْ قامَ بِنُصْرَهِ دِینِ اللهِ وَ اِعْزازِ شَرْعِهِ، وَ الْجِهادِ فِی سَبِیلِهِ، لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِیَ الْعُلْیا»؛ ای فرزدق! اینان گروهی اند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکار ساختند و حدود الهی را از بین بردند، باده ها نوشیدند و دارایی های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی آیینش و جهاد در راهش سزاوارترم. تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.[۱۵] تعبیراتی با این مضمون، در کلمات و خطابه های امام حسین (ع) بسیار دیده می شود. این مطلب را با جمله دیگری از آن حضرت پایان می دهیم: امام (ع) در خطبه ای که در مسیر کربلا در جمع لشکریان حرّ ایراد کرد، فرمود: «اَلا تَرَوْنَ اِلَی الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَی الْباطِلِ لا یُتَناهی عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُوْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً»؛ آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد، در چنین شرایطی بر مومن لازم است مشتاق دیدار پروردگارش (شهادت) باشد.[۱۶] امام حسین (ع) با این کلمات هم هدف خویش را از قیام و حرکتش بیان می کند و هم آمادگی خویش را برای شهادت در طریق مبارزه با باطل و احیای دین خدا اعلام می دارد. بنابراین، روشن است که یکی از اهداف ۴
مهمّ قیام امام حسین (ع) احیای دین خدا، مبارزه با بدعت ها و مفاسد دستگاه بنی امیّه و رهایی اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در این راه موفّقیّت بزرگی نصیب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و یاران باوفایش به شهادت رسیدند، ولی تکانی به افکار خفته مسلمین دادند و لرزه بر اندام حکومت جبّاران افکندند، در نتیجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهای نهضت نبوی(صلی الله علیه وآله) جلوگیری کردند و مسلمانان را از حیرت و گمراهی نجات دادند. در زیارت معروف اربعین می خوانیم: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَة وَحَیْرَةِ الضَّلالَة»؛ او (حسین) خون پاکش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد.(منبع: جماران) [۱]. صحیفه امام؛ ج‌۱۵؛ ص: ۳۶۵ [۲] صحیفه امام ،ج۲۰، ص۴۵۲ [۳] صحیفه امام ج‌۱۹ ص ۱۵۳ [۴] صحیفه امام ج‌۲۱ص ۴۰۳ [۵] بحار الأنوار،ج‌۴۴،ص۳۲۶ [۶] صحیفه امام ،ج۲۰،ص۱۷۶ [۷]. برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله [۸]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۳ [۹]. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۷۴ [۱۰]. کنایه از این که هیچ گاه با یکدیگر از درِ سازش وارد نمی شوند. [۱۱] . برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی حفظه الله [۱۲]. مجله فرهنگ کوثر دی۱۳۷۷، شماره ۲۲ صلح امام حسن (ع) ضامن بقای اسلام [۱۳].ملهوف (لهوف)، ص ۹۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶ [۱۴]. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۶۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۴۰. [۱۵].تذکرة الخواص، ص ۲۱۷-۲۱۸. [۱۶]. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۵ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱ ۵
. امام زمان عج فرمودند:هوای کشورتان را داریم ❄️ در زمان جنگ جهانی اول، هجوم دولت های روس و انگلیس به کشور اوج گرفته بود و آیت الله نائینی بسیار نگران و پریشان که وضع شیعیان به کجا می رسد. در همین موقعیت شبی به امام عصر ارواحنافداه متوسل شده و در حال توسل و گریه و ناراحتی به خواب می روند... ✅ در عالم رویا می بینند: دیواری است به شكل نقشه ایران شكست برداشته و در حال افتادن است در زیر این دیوار یك عده زن و بچه نشسته اند و نزدیك است دیوار بر سر اینها خراب شود.مرحوم نائینی رحمه الله علیه وقتی این صحنه را می بیند به قدری نگران می شود كه فریاد می زند و می گوید : خدایا این وضع به كجا خواهد انجامید؟ 🔰 در این حال می بیند كه حضرت ولی عصر(ع) تشریف آوردند و انگشت مباركشان را به طرف دیواری كه خم شده و در حال افتادن بود گرفتند و آن را بلند كردند و دومرتبه سر جایش قرار دادند و بعد فرمودند: «اینجا شیعه خانه ماست، می شکند، خم می شود، خطر هست، ولی ما نمیگذاریم سقوط كند ما نگهش می داریم.» 📙 ملاقات با امام عصر عج صفحه ی صد و سی و هفت .
1_1236891073.mp3
5.6M
🌸 (ص) 🌸 (ع) 🌸 (ع) 💐دوباره صحن چشای عاشق 🎤 👏 دوباره صحن چشای عاشق شده دریایی دریایی دریایی دوباره قلبو دل مجننونم شده زهرایی زهرایی زهرایی دوباره امشب شب میلادو شب رؤیایی رؤیایی رؤیایی از آسمونا دوباره ستاره میباره آمنه توی دامنش چه دلبری داره ماه ربیع رسیده و بهار خوبی هاست ماه خوشی شیعه ی حیدر کراره تو عشق ولی اللهی مولایی مولایی مولایی آقا تو رسول اللهی مولایی مولایی مولایی **** قناری امشب ز شوق و شادی غزل میخونه میخونه میخونه سحاب رحمت رسیده بازم شب بارونه بارونه بارونه شب میلاد امام صادق دلم مجنونه مجنونه مجنونه عزیز زهرا صاحب این دلِ شیدامه مدینه و صحن و حرم همیشه رویامه سال دیگه توی بقیع بپا میشه جشنی خدا میدونه همه آرزوی دنیامه صحن و بارِگاه میسازیم یا مولا یا مولا یا مولا ایوون طلا میسازیم یا مولا یا مولا یا مولا توعشق عشق ولی اللهی مولایی آقا تو رسول اللهی مولایی **** تموم دنیا اینو میدونن علی آقامه آقامه آقامه فقط یک گوشه نگاه حیدر همه دنیامه دنیامه دنیامه حالا که زهرا برام مادر شد علی بابامه بابامه بابامه دوریِ از صحن نجف شده عذابِ من تو محشرم با علیه حساب کتاب من نکیر و منکر که میآن میون قبر اونجا هرچی میپرسن یاعلی میشه جواب من یا حیدر روی لبهامه آقامه آقامه آقامه درمون همه دردامه آقامه آقامه آقامه https://eitaa.com/emame3vom/68907
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔷🔶 ؟! 👈🏼 در عصر شیخ مفید‌ (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)، یکی از علمای بزرگ مکتب خلفا، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام خوانده می‌شد. روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّی و شیعه حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید‌ نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود. 🔻 پس از لحظه‌ای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟» بپرس. شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ الله علیه وآله) در صحرای غدیر، درباره حضرت علی‌ (علیه‌السّلام) فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست». آیا این حدیث صحیح است و یا این‌که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟ این روایت،صحیح است. شیخ مفید: منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟ منظور، آقائی و اولویّت است. 🔻 شیخ مفید: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر‌ـ صلّی‌ الله علیه وآله ـ،‌ علی‌ـ علیه‌السّلام ـ آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنی‌ها بین شیعه و سنّی برای چیست؟ 🔻 قاضی گفت: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی خلافت ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمی‌کند!! 🔻 شیخ مفید: شما درباره این حدیث چه می‌گویید که پیامبر‌ اکرم (صلّی‌ الله علیه وآله)، در شأن حضرت علی‌ (علیه‌السّلام) فرمودند: «یَا عَلیُّ حَرْبُك حَرْبِی وَسِلْمُك سِلمِی»، ای علی! جنگ تو،‌ جنگ من است، و صلح تو،‌ صلح من است. این حدیث،‌ صحیح است. شیخ مفید: بنابراین آنان‌که جنگ جَمَل را به راه انداختند مانند طلحه و زبیر و عایشه و...و با علی ـ علیه السّلام ـ جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص رسول خدا‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ جنگیده باشند) و کافر باشند. ای برادر! آن‌ها (طلحه و زبیر و ...) توبه کردند. 🔻 شیخ مفید: جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در این‌که پدید آورندگان جنگ، توبه کرده‌اند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمی‌کند! 🔻 قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟» گفت من خادم شما محمّد‌‌‌بن محمّد‌بن نعمان هستم. قاضی همان‌دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید... 📚 مجالس المؤمنین، ج۱ ص۲۰۰_۲۰۱ (مجلس پنجم) 🔆 .
400-07-28 rafiee tafsir 207 baghareh dar ertebat ba laylatolmabit - vahdat beyn moslemin~1.mp3
7.77M
🔖منبر کامل 🔖 💠 وحدت میان مسلمین💠 ‼️ مهرماه ۱۴۰۰ 🕌 حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
1_36327580.mp3
8.72M
🔖منبر کامل 🔖 🎙استاد 🔸موضوع: چهارده نکته کلیدی درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله 🔸حجم: 8.3 مگابایت
. ما دوتا شاخه‌ایم از یه درخت باغبونِ همیشه‌مون یکیه یه کمی بینمون تفاوت هست ولی در اصل، ریشه‌مون یکیه دشمنامون تبربه‌دست، دارن بین ما اختلاف میندازن چون که از وحدت ما می‌ترسن بینمون هی شکاف میندازن می‌فرستن کلاغ‌هاشونو روو دوتا شاخه قارقار کنن هی تفاوت‌هامونو جار بزنن ما رو به تفرقه دچار کنن ریشه‌ی اون درخت اسلامه من و تو اون دو شاخه‌ایم رفیق! ما توی اصل و ریشه مشترکیم اختلاف من و تو نیست عمیق تا حالا از خودت نپرسیدی این همه تفرقه به سود کیه؟ هرکجا بین ما تنش افتاد اونی که پشت پرده بوده کیه؟ قوم شیطان‌صفت قسم خوردن دین پیغمبرو شکست بدن اگه غافل بشیم می‌بازیم دشمنامون زیاد و متّحدن پس بیا ای برادر خوبم! تا باهم متحد بشیم و قوی متمسک به ریسمان خدا متعهد به سیره‌ی نبوی .
. ۱ خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان.....سالم بود،تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه،اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید حیدر نبوسید،زهرا نبوسید حتی نسیم صحرا نبوسید حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک اما بمیرم بنی اسد دیدن امام سجاد تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردند دیدن آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه آی حسییییییییین الحق که بما درس وفاداد حسین هرچیز که داشت بی ریا داد حسین یعنی که تأملی کنید ای یاران آن هستی خود زکف چرا داد حسین .
. ۲ ✍ هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم .. کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامبد بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان بابا چی گفتن ، اما یه چند بیت از وداع امام علی رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرارو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدن در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه جنازه ایی که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر شبانه میبردند هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت .
. ۳ ✍ چند روزه صدای نازنین ......رو نشنیدید الان چند روزه خنده های زیبای .....رو ندیدید میخوام بگم صفای خانه پدر و مادرن-اگه یکیشون نباشن اون خونه صفا نداره خوشی نداره آی مردم بخدا ما هم روزای خوشی داشتیم کنار (پدر-مادر)اما این آرزو ....روزه توی دلم مونده که یکبار فقط یکبار صورت نازنین ......رو ببوسم .یا حسین...نمیدونم لحظه های اخر کیا بودند کنار .....اون لحظه های آخر صدا میزنه میگه بگید همسرم بیاد دخترم بیاد پسرم بیاد فرزندانم بیان برا بار آخر صورت نازنینشون رو ببینم .نمیدونم لحظه های آخر چه سفارشی کرد اما شاید یکی از حرفای .....این بوده جان شما و جان عزیزان من ،در کنار هم باشید ،خانواده داغدیده......یادتونه اون لحظه های آخر داشتند سنگهای لحد رو میزاشتند گفتی بزارید یبار دیگه صورت نازنین .....رو ببوسم .ای خدا باورم نمیشه دیگه من........ندارم .
. روضه حضرت علی اکبر خدا بچه هاتون رو براتون نگه داره،پسر بچه هرچی رشد میکته قدم برمیداره،تو زندگی موفقیت کسب میکنه بابا به خودش می باله،هی نگاه به قد وبالای بچش میکنه به رفیقاش میگه پسر منه،الحمدلله اول اینکه نوکر حسینِ،هم درس خوب میخونه،هم احترام مارو داره،بالاخره عصای پیریمونه.... آی جوونا! من امروز بهتون میگم: خیلی هواستون به باباهاتون باشه،بابا مریضم باشه باید دورش بگردی،هرکی رو میبینه میگه پسره منه ها،اون چیزی که بابا رو نگه میداره قرص و محکم راه رفتن پسرشه،میخوام یه خورده روضه ی بابا براتون بخونم،هواست باشه یه وقت زود جوابشو ندی،هواست باشه یه وقت دلشو نشکنی،هواست باشه یه وقت نه نیاری براش،دلش میشکنه به روش نمیاره،یه شبایی دلشو شکستی بلند صحبت کردی گفتی من خودم میدونم،اما همچین که خوابیدی خبر نداری بابا میاد نصفه شب بالاسرت،صورتت و میبوسه میگه: خدا هوا بچمو داشته باش،من ازش راضیم جوونی کرد به من اینجور گفت،صبح بلند میشی خبر نداری بابات چیکار کرده، باز با همون اخلاق از کنارش رد میشی،امروز جوونا بیاید جان علی اکبر یه کاری بکنیم،اکه مَردیین بیاین امشب یه کاری بکنیم،رفتیم خونه جلو همه بیوفتید به دست و پای بابا.... یه وقت دیدن از خیمه ها هی حسین زمین میخوره بلند میشه،هی میگه "ولدی علی"...من یه جمله روضه میخوام بگم،خدانکنه بابایی نفس نفس بزنه،هی میگفت: علی!پسرم! تا حالا نشده جواب باباتو ندی عزیزم....* دست و پایی بزن و آهی بکش ای رفته ز هوش *همه براش "وَ اِن یَکاد" میخوندن موقع رفتن،اما داشت برمیگشت اینطوری بود "اِرباً اِربا"گفت:بابا بلند شو ببین لشگر داره به من میخنده... آی پدری که داغ جوان دیدی مادری که داغ اولاد دیدی ببخشید منو بچه رو بغل گرفت دلش آروم نشد،عاقبت صورت رو صورت علی گذاشت،یه وقت حس کرد یه دستی اومد رو شونش،برگشت نگاه کرد دید خواهرش زینبِ،داداش بلند شو خدا صبرت بده...یه وقت صدا زد گفت: علی! بلند شو ببین عمه ات اومده وسط میدون،کسی قد وبالای زینب رو تا حالا ندیده.... بهترین لحظه برای یه بابا،اون لحظه ای که جوونش جلوش راه میره،بدترین لحظه برای یه بابا اون لحظه ای که جوونش جلو چند نفر زمین بخوره،بدتر از اون لحظه،لحظه ای است که یه بابا کتک خوردن بچش رو ببینه . .
. روضه حضرت علی اکبربرا خبر مرگ تو را تا که شنیدم پسرم مرگ را در نظر خویش بدیدم پسرم تا که آمد به سر نعش پسر گفت پدر چون هلال از غم داغ تو خمیدم پسرم روزی ساربانی به محضر پیغمبر اکرم به آمد؛ جگر شتری را جلوی رسول الله گذاشت! گفت: شتر را نحر کردم، اما نمی دانم چرا جگرش سوراخ است. پیامبر فرمود: بگو ببینم بچه این شتر را جلوش ذبح کردید؟ گفت: بلی، رسول الله فرمود: داغ فرزند جگر را سوراخ کرده است. اما فدای جگر سوخته ات بشویم یا ابا عبدالله نقل می کنند، یکی از بزرگان امام حسین را در عالم رویا زیارت کرد، دید همه زخمها خوب شده، پرسید: روی زخم چه مرهمی گذاشتی که خوب شده است؟ فرمود: اشک محبان و گریه کنانم مرهم زخم های من است. عرض کرد: پس چرا زخمی که روی قلب شما است خوب نشده؟ فرمود: آن زخم، اثر داغ پسرم علی اکبر است که خوب نشده، آن زخم به جگرم خورده است و تا قیامت خوب نمی شود. | دو جا سراغ داریم که امام حسین و خودش را روی جنازه انداخته است: یکی وقتی که مادرش فاطمه از دنیا رفت. مولا علی بدن فاطمه زهرا را کفن کرد. بند کفن را بست. صدا زد: بچه هایم بیایید یک بار دیگر با بدن مادرتان وداع کنید. امام حسین با خودش را روی بدن مادر انداخت. یک بار دیگر در کربلا بود. وقتی جوانش علی اکبر صدا زد: «یا ابتاه» ابی عبدالله خودش را رساند کنار بدن قطعه قطعه شده پسرش علی اکبر آمد و صورت بر صورتش نهاد. اما زینب خودش را رساند کنار قتلگاه علی اکبر تا برادرش حسین به کنار جنازه پسر جان ندهد. علامه امینی می نویسد: زینب دید حسین لب دارد کنار جنازه علی جان می دهد، نفس هایش به شماره افتاده است. اسلام می گوید: اگر جوانی بمیرد، بابا را جلوی جنازه ببرید، بابا پشت سر جنازه نیاید، چون پدر طاقت ندارد جنازه پسرش را ببیند، ابی عبدالله بدن قطعه قطعه شده جوانش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، دلش آرام نشد، صورت به صورت علی گذاشت، آرام نشد. و فرمود: «قتل الله قوما قتلوك يا بني ..... على الدنيا بعدك العفا».۱ .
. ✅درباره تاریخ سال ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در بین شیعه واهل تسنن اختلافی نیست، چون هردو مذهب بر این متفق القول هستند که حضرت رسول اکرم(ص) درماه ربيع الاول سال عام الفيل (سالی که ابرهه به کعبه یورش برد) درمكه معظّمه چشم به جهان گشوده اند.(۱) یعنی چهل سال قبل از بعثت و سال ۵۷۰ میلادی. اما اختلاف این دو مذهب درمورد روز ولادت ایشان است. به نظر شیعه حضرت رسول اکرم(ص) بعد از طلوع فجر، سپیده دم، در روز جمعه، هفدهم ربیع الاول به دنیا آمده است، اما به نظر اهل تسنن و آنچه در روایات اهل عامه دیده می شود، اینکه آنان معتقدند كه ولادت حضرت رسول اکرم(ص) درشب یازدهم اين ماه بوده است. ولادت ایشان درعصر سى و چهارمين سال سلطنت انوشيروان‏ پادشاه ايران در مدائن بود.(۲) نسب حضرت رسول اکرم(ص) در منابع مختلف، به گونه‌های مختلف آمده است، ولی مشهور در بین سیره‌ نویسان و مورخان، نسب حضرت رسول اکرم(ص) به این ترتیب می باشد : 📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان!》(۳) به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند : 📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》 ♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.(۴) آمنه(س) درباره ولادت حضرت رسول(ص) می گويد : هنگامی كه محمد(ص) در رحم من بود، شنيدم منادي غيبي گفت : ای آمنه! بگو پناه مي برم به خداي يكتا از هر گزندی! خدا به تو پسر عطا خواهد کرد و نام او را محمد(ص) بگذار! بعد از ولادت حضرت(ص) عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد خانه كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندي، شكر بجا آورد و این شعر را سرود : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ》 ♦️حمد وسپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد و در گهواره بر همه پسران سیادت دارد.(۵) 🔰هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) وقایع و اتفاقاتی به وقوع پیوست که طبق فرموده امام صادق(ع) به اختصار بیان می کنیم : 1⃣ممنوعیت کامل تردد شیطان به هفت آسمان : 📋《كَانَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَخْتَرِقُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِيسَى(ع) حُجِبَ عَنْ ثَلَاثِ سَمَاوَاتٍ وَ كَانَ يَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُجِبَ عَنِ السَّبْعِ كُلِّهَا وَ رُمِيَتِ الشَّيَاطِينُ بِالنُّجُومِ وَ قَالَتْ قُرَيْشٌ هَذَا قِيَامُ السَّاعَةِ الَّذِي كُنَّا نَسْمَعُ أَهْلَ الْكُتُبِ يَذْكُرُونَهُ..》 ♦️ابليس که در آسمان هاي هفتگانه، رفت و آمد مي كرد، هنگامي كه عيسي(ع) متولد شد، از پرواز کردن به سه آسمان اول ممنوع گرديد، ولي تا آسمان چهارم، رفت و آمد مي كرد، و هنگامی كه پيامبر(ص) متولد شد، از پرواز به سوي همه آسمان هاي هفتگانه ممنوع شد، و شيطانهايي كه به سوي آسمان مي رفتند با تيرهای شهاب آسماني رانده مي شدند. هنگامي كه افراد قبيله قريش، اوضاع آسمان را پريشان و دگرگون ديدند، گمان كردند كه قيامت بر پا شده، به هم ديگر مي گفتند : اين پديده ها نشانه بر پا شدن قيامت است كه يهوديان و مسيحيان از ان سخن مي گويند. 2⃣فرو ریختن تمام بت ها : 📋《..ولَيْسَ مِنْ الْأَصْنَامُ صَنَمٌ إِلَّا وَ هُوَ مُنْكَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ..》 ♦️همه بتها از جا كنده و سرنگون شدند. 3⃣به لرزه درآمدن ایوان کسری و فرو ریختن چهارده کنگره از آن : 📋《..ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً..》 ♦️در آن هنگام ايوان عظيم كاخ مدائن (كاخ شاه ايران) به لرزه درآمد و چهارده كنگره (دندانه سر دیوار) آن فرو ریخت. همیشه جاودان ادامه مطالب :👇
. 4⃣خشک شدن دریاچه ساوه وجاری شدن سیل در بیابان سماوه : 📋《..غَاضَتْ بُحَيْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِي السَّمَاوَةِ..》 ♦️آب درياچه ساوه در زمين فرو رفت و خشكيد ودر بیابان سماوه سیل جاری شد. 5⃣خاموش شدن آتشکده فارس بعد از هزار سال: 📋《..وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِكَ بِأَلْفِ عَامٍ..》 ♦️آتشكده سرزمين فارس، پس از هزار سال روشنايی خاموش شد. 6⃣خواب دیدن موبد موبدان : 📋《..وَ رَأَى الْمُؤْبَذَانُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ فِي الْمَنَامِ إِبِلًا صِعَاباً تَقُودُ خَيْلًا عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ انْسَرَبَتْ فِي بِلَادِهِمْ..》 ♦️موبد موبدان در آن شب در خواب دید که شتران سرکشی که اسبان عربی اصیل را در پی داشتند از دجله گذشتند و به سرزمین فارس وارد شدند. 7⃣شکاف برداشتن طاق کسری وجاری شدن آب دجله در درون کاخ : 📋《..وَ انْقَصَمَ طَاقُ الْمَلِكِ كِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ انْخَرَقَتْ عَلَيْهِ دِجْلَةُ الْعَوْرَاءُ..》 ♦️طاق كسرى از وسط شكست و رود دجله عريان بر آن مسلط شد. 8⃣تابیدن نوری در سرزمین حجاز و امتداد تا مشرق : 📋《..وَ انْتَشَرَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ الْحِجَازِ ثُمَّ اسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ الْمَشْرِقَ..》 ♦️و در آن شب نورى از سمت حجاز برآمد و تا مشرق امتداد داد. 9⃣سرنگون شدن تخت های پادشاهان جهان : 📋《..وَ لَمْ يَبْقَ سَرِيرٌ لِمَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيَا إِلَّا أَصْبَحَ مَنْكُوساً وَ الْمَلِكُ مُخْرِساً لَا يَتَكَلَّمُ يَوْمَهُ ذَلِكَ..》 ♦️و تخت همه سلاطين وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن گويند. 🔟علم پیشگویان از آنها سلب شد و جادوی جادوگران باطل شد : 📋《..وَ انْتُزِعَ عِلْمُ الْكَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ السَّحَرَةِ وَ لَمْ تَبْقَ كَاهِنَةٌ فِي الْعَرَبِ إِلَّا حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا..》 ♦️دانش كاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گرديد و كاهنهاى عرب از همزاد شيطانى خود ممنوع شدند. 1⃣1⃣قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آل الله خوانده شدند : 📋《..وَ عَظُمَتْ قُرَيْشٌ فِي الْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اللَّهِ لِأَنَّهُمْ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ..》 ♦️قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آنها را آل اللَّه گفتند براى آنكه در بيت اللَّه بودند. 2⃣1⃣ناله سردادن ابلیس و حزبش : 📋《..وَ صَاحَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي أَبَالِسَتِهِ》 ♦️ابليس در ميان اعوان و انصار خود فرياد كشيد.(۶) 3⃣1⃣خوشحالی وتسبیح گفتن تمامی موجودات : روایتی است از امام علی(ع) که فرمود : 📋《لَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أُلْقِيَتِ الْأَصْنَامُ فِي الْكَعْبَةِ عَلَى وُجُوهِهَا فَلَمَّا أَمْسَى سُمِعَ صَيْحَةٌ مِنَ السَّمَاءِ (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً)》 ♦️هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) همه بت ها در کعبه فرو افتادند و سرنگون شدند، شب هنگام، ندایی از آسمان شنیده شد که می گفت : حق آمد و باطل نابود شد، همانا که باطل نابود شدنی است.(۷) 📋《وأَضَاءَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ جَمِيعُ الدُّنْيَا وَ ضَحِكَ كُلُ‏ حَجَرٍ وَ مَدَرٍ وَ شَجَرٍ وَ سَبَّحَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْهَزَمَ الشَّيْطَانُ وَ هُوَ يَقُولُ خَيْرُ الْأُمَمِ وَ خَيْرُ الْخَلْقِ وَ أَكْرَمُ الْعَبِيدِ وَ أَعْظَمُ الْعَالَمِ مُحَمَّدٌ(ص)》 ♦️و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و در حالی که مى گفت : بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد(ص) است.(۸) 📚منابع : ۱)السیرة النبویة ابن هشام، ج۱، ص۱۵۱ ۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۵/الكافى کلینی، ج‏۱، ص۴۳۹ ۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱ ۴)بحارالأنوار مجلسی ،ج‏۱۵، ص۱۰۵ ۵)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲ ۶)الخرایج و الجرایح راوندی، ج۱، ص۲۱ ۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۱ ۸)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۱۵، ص۲۷۴ ‌.
. ✅امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید : 📋《لَمَّا وُلِدَ اَلنَّبِيُّ(ص) جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ : أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اَللَّيْلَةَ؟》 ♦️هنگامى كه حضرت رسول اكرم(ص) به دنيا آمد مردى از اهل كتاب نزد گروهى از قريش كه در ميان آنها هشام بن مغيره، وليد بن مغيره، عاصم بن هشام، ابو وجزة بن ابى عمرو بن اميّه و عتبة بن ربيعه ديده مى‌شدند آمد و گفت : آيا ديشب در ميان شما نوزادى ديده به جهان گشوده است؟ آنان گفتند : خیر! آن مرد گفت : 📋《فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ غُلاَمٌ اِسْمُهُ أَحْمَدُ بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ اَلْخَزِّ اَلْأَدْكَنِ وَ يَكُونُ هَلاَكُ أَهْلِ اَلْكِتَابِ وَ اَلْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ وَ اَللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ》 ♦️بنابراين بايد در فلسطين نوزادى ديده به جهان گشوده باشد كه نام او احمد است و خالى در بدن دارد به رنگ خاكسترى و اهل كتاب و يهود به دست او نابود شوند. اى قريشيان! به خدا سوگند اين نوزاد بهرۀ شما نشده است. 📋《فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِاَلْمُطَّلِبِ غُلاَمٌ فَطَلَبُوا اَلرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا : إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اَللَّهِ غُلاَمٌ!》 ♦️آنها پس از شنيدن اين سخن از گرد آن مرد پراكنده شدند و به كند و كاو پرداختند و آگاه شدند كه در خانۀ عبداللّٰه بن عبدالمطّلب نوزادى به دنيا آمده است، پس به دنبال آن مرد گشتند و او را ديدند و گفتند : به خدا سوگند! در ميان ما نوزادى ديده به جهان گشوده است. آنان مرد گفت : 📋《قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ؟》 ♦️پيش از آنكه اين موضوع را به شما گفتم به دنيا آمد يا پس از آن‌؟ آنان گفتند : پيش از آن كه اين سخن را به ما بگويى! آن مرد گفت : 📋《فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ》 ♦️ما را نزد او ببريد تا او را ببينم. آنها نزد مادر او آمدند و گفتند : 📋《أَخْرِجِي اِبْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ》 ♦️نوزادت را پيش بياور تا او را ببينم. حضرت آمنه(س) گفت : 📋《إِنَّ اِبْنِي وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ اَلصِّبْيَانُ لَقَدِ اِتَّقَى اَلْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي اَلْجَوِّ يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ اَلْأُمَّةِ فَإِذَا وَضَعْتِيهِ فَقُولِي أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً(ص)》 ♦️به خدا سوگند! پسر من زاده شد ولى آن گونه كه فرزندان ديگر زاده مى‌شوند. او دو دست خود را بر زمين نهاد و سر خود به آسمان بالا برد و بدان نگريست، سپس نورى از او برخاست كه من كاخهاى بصرى را مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در آسمان ندا مى‌كرد : همانا تو سرور مردمان را به دنیا آوردی. پس وقتی او را بر زمين نهادى بگو : او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه مى‌دهم و او را محمّد نامگذاری کن. آن مرد گفت : او را نزد من بياور و آمنه او را نزد آن مرد آورد. 📋《فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى اَلشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَأَخَذُوا اَلْغُلاَمَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ وَ قَالُوا : بَارَكَ اَللَّهُ لَكِ فِيهِ》 ♦️آن مرد به او نگريست و كودك را برگرداند و همين كه چشمش به خال ميان دو شانۀ او افتاد بيهوش بر زمين افتاد. آنها نوزاد را گرفتند و نزد مادرش بردند و گفتند : خداوند اين نوزاد را براى تو مبارك گرداند. همين كه آنها از نزد آمنه(س) بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد و حاضران به آن مرد گفتند : تو را چه شد که این حالت به تو دست داد؟ او گفت : 📋《ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ هَذَا وَ اَللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ》 ♦️نبوّت بنى اسرائيل، تا روز رستاخيز از ميان رفت، و به خدا سوگند اين كودك همان كسى است كه آنها را نابود خواهد ساخت. قريش از شنيدن اين سخن شاد شدند. آن مرد وقتی كه شادى قريش را ديد به ايشان گفت : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ》 ♦️به خدا سوگند! چنان يورشى بر شما ببرد كه خاور و باختر از آن سخن بگويند.(۱) 📚منبع: ۱)الکافی مرحوم کلینی، ج۸، ص۳۰۰ .
. ✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد! حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهاي دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم! آن مرد عرض كرد: چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را احصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: 📋«وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تَحْصُوهَا» ♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل ۱۸) اميرالمؤمنين(ص) فرمود : خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد : 📋«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» ♦️بگو متاع دنيا اندك است!(نساء ۷۷) در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد: 📋«اَنَّكَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٌ» ♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم ۴) اينك تو چيزی كه قليل است نمی تواني بشماري، من چگونه چيزي كه عظيم و بزرگ است شمارش كنم! ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكي از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود: 📋«اِنِّي بُعِثْتُ لِأُتَمّمَ مَكارِمَ الْاَخلَاقِ» ♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱) 📚منبع : ۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳ .
. ✅انساب حضرت محمد(ص) در منابع، به گونه‌های مختلف آمده است. ولی مشهور در بین سیره‌ نویسان و مورخان، نسب حضرت(ص) به این ترتیب می باشد : 📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان بن......إسماعیل بن إبراهیم(ع) بن تارخ بن تاخور بن ساروخ بن أرعواء بن فالغ بن هود(ع) بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح(ع) بن لمک بن متوشلخ بن إدریس(ع) بن یارد بن مهلائیل بن قینان بن أنوش بن شیث بن آدم(ع)》(۱) به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند : 📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》 ♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد، توقف كنيد.(۲) علت این که ایشان از نام بردن اجداد خود بعد از عدنان نهی کرده اند، معلوم نبودن انساب و جلوگیری از اختلاف نسّابین و مورخان در این زمینه بوده است و از عدنان تا حضرت اسماعيل(ع) درست روشن نيست وآنچه همگان اتفاق دارند، آن است که نسب عدنان به حضرت اسماعیل(ع) می رسد. 📚منابع: ۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱ ۲)بحارالأنوار مجلسی ،ج‏۱۵، ص۱۰۵ .
. 17 ربیع الأوّل 2 ـ ولادت امام صادق علیه السلام در 17 ربیع الأوّل سال 83 هـ ولادت با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام در مدینه ی منوّره اتّفاق افتاده است. (10) نام مبارک آن حضرت جعفر و کنیه ی شریفش ابو عبدالله و لقب نورانی حضرت صادق است. پدر بزرگوارش امام محمّد باقر علیه السلام، و مادر گرامی آن حضرت جناب امّ فروه است، که امام صادق درباره ایشان می فرمایند : «مادرم از بانوان پرهیزگار و با ایمان و نیکوکار بود؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد». (11) امام صادق علیه السلام هفت پسر و سه دختر داشتند که عبارتند از امام موسی کاظم علیه السلام، اسماعیل، عبدالله، محمّد دیباج، اسحاق، علی عریضی، عبّاس، امّ فروه، اسماء، فاطمه. (12) در شمایل آن حضرت گفته اند : آن حضرت میانه قد و افروخته رو و سفید بدن و کشیده بینی و مو های ایشان سیاه و مجعّد و بر گونه شان خال سیاهی بود. (13) 📚 منابع : 10. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 280. و ... . 11. کافی : ج 1، ص 472. بحار الأنوار : ج 47، ص 7. 12. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 280. 13. همان. و ... . .
. 17 ربیع الأوّل 1 ـ ولادت پیامبر صلّی الله علیه و آله به اتّفاق علمای شیعه، در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکّه ی معظّمه ولادت با سعادت حضرت سیّد الأنبیاء محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله واقع شده است. ولادت آن حضرت با سلطنت انو شیروان عادل مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند. (1) نام آن حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله، و کنیه ی ایشان ابو القاسم است. نام پدر آن حضرت عبدالله، و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است. (2) هنگام ولادت، نور از پیشانی آن حضرت لامع بود و بوی مشک از ایشان ساطع می گشت. نوری در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید. تخت پادشاهان سرنگون شد، و همه ی آنان در آن روز لال بودند و نمی توانستند سخن بگویند. ملائکه ی مقرّب و ارواح اصفیای پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند، و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند، و ابریق ها و تشت ها از طلا و نقره و زمرد بهشت نازل کردند و برای حضرت آمنه شربت ها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آب های بهشت غسل دادند به عطرهای فردوس معطر کردند. (3) ← معجزات ولادت حضرت در روز ولادت آن حضرت هر بُتی که در هر جای عالم بود به رو در افتاد و چهارده کنگره از ایوان کسری فرو ریخت. دریاچه ی ساوه که آن را می پرستیدند خشک و بدل به نمکزار شد. در وادی ساوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود آب جاری شد. آتشکده ی فارس که هزار سال خاموش نشده بود در شب ولادت آن حضرت خاموش شد. علم کاهنان و سحر ساحران باطل گردید، و طاق کسری از میان به دو نیم شد که تا امروز نمایان است. (4) هنگام ولادت آن حضرت این ندا از آسمان شنیده شد : جاءَ الحَقّ وَ زَهَقَ الباطلُ، إنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً. (5) ← خصوصیّات حضرت هرگز مگس بر بدن آن حضرت نمی نشست. هر گاه چشم مبارکش خواب بود دلش بیدار بود، و می دید و می شنید چنانکه در بیداری می دید و می شنید. حضرت از قفای خود چنان می دید که از پیش روی می دید. بر هر حیوانی که سوار می شد هرگز پیر و لاغر نمی شد. آن حضرت حماری به نام یعفور داشتند. هر زمان که دستور می داد فلان مرد را حاضر کن، به در خانه اش می رفت و سر بر در می کوفت و به اشاره ای او را حاضر می ساخت. (6) از خصوصیّات ولادت پیامبر صلّی الله علیه و آله آن بود که ختنه کرده و ناف بریده و پاک از آلایش خون و غیره متولّد شد. همچنین در وقت ولادت از پا به زیر آمدند نه از سر. هنگام ولادت رو به کعبه به سجده افتاد، و چون سر از سجده برداشت دست به سوی آسمان بلند کرد و به وحدانیّت خدا و رسالت خود اقرار نمود، و سپس نوری از او ساطع گردید که مشرق و مغرب عالم را روشن نمود. (7) ← معجزات حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله معجزات بسیاری داشت که از جمله ی آنها نمونه های زیر است : (8) 1. مستجاب شدن دعای آن حضرت در زنده شدن مُردگان و بینا شدن کوران و شفا یافتن بیماران. 2. سخن گفتن آن حضرت با حیوانات. 3. آگاهی بر همه لغتها و قدرت بر سخن گفتن به همه ی آنها. 4. مهر نبوّت بر پشت مبارکش جا گرفته بود و نور آن بر نور آفتاب زیادتی می کرد. 5. آب از میان انگشتان مبارکش جاری شد، به قدری که جمع بسیاری سیراب شدند. 6. سنگریزه در دست مبارکش تسبیح می گفت و مردم می شنیدند. 7. وجود مقدّسش در آفتاب سایه ای نداشت. 8. هر گاه آب دهان مبارک به چاهی می افکند در آن چاه برکت به هم می رسید و پر از آب می شد. آب دهان مبارک را به هر صاحب دردی می مالید شفا می یافت. 9. دست مبارک آن حضرت به هر طعامی که می رسید با برکت می شد و از طعام کم جماعت کثیر را سیر می کرد. 10. هر گاه بر زمین نرم راه می رفت جای پایش نمی ماند، و هنگامی که بر سنگ سخت راه می رفت اثر پای مبارکش می ماند. روز ولادت حضرت روز شریف و با برکتی است که از قدیم الأیام صالحین از آل محمّد صلّی الله علیه و آله حرمت آن را نگه داشته اند، و حق این روز را ادا کرده و روزه گرفته اند. کسی که 17 ربیع الأوّل را روزه بگیرد خداوند متعال ثواب یک سال روزه را به او می دهد. در این روز صدقه دادن و زیارت مشاهد مشرّفه و انجام خیرات و مسرور کردن اهل ایمان مستحب است. (9) 📚 منابع : 1. تاج الموالید : ص 5. و ... . 2. اعلام الوری : ج 1، ص 45 ـ 43. کشف الغمة : ج 1، ص 15. 3. حق الیقین : ص 27. 4. امالی صدوق : ص 361 ـ 360. و ... . 5. سوره ی اسراء : آیه ی 81. بحار الأنوار : ج 15، ص 274. قلائد النحور : ج ربیع الأوّل، ص 101. 6. قلائد النحور : ج ربیع الأوّل : ص 112 ـ 110. 7. حق الیقین : ص 26. 8. همان : ص 27 ـ 26. 9. مسار الشیعة : ص 30.
. 📜 استاد دکتر محمدحسین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم 📍۱۷ ربیع الاول سالروز ولادت خجسته اشرف الانبیاء و خاتم المرسلین پیامبر اعظم وجود مقدس محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم بر همه ی مسلمانان راستین و رهپویان راه حق مبارک باد. 📍وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مطابق نقل منابع شیعه در ۱۷ ربیع الاول و بنا بر نظر منابع اهل تسنن در ۱۲ ربیع الاول عام الفیل یعنی سالی که ابرهه با فیل ها قصد حمله و نابودی کعبه را داشت به دنیا آمد. 📍وجود مقدس حضرت در موقعیتی به دنیا آمدند که بنا به نقل معروف، پدر بزرگوارشان حضرت عبدالله علیه السلام پیش از ولادت آن وجود مقدس از دنیا رفته بود. اگرچه نقل هایی هم است که چند روز پس از ولادت رسول خدا از دنیا رفته است. اما آنچه مسلم است پیامبر عظیم الشأن ما پدر بزرگوار خود را ندیده‌اند و یتیم بودند. 📍درباره‌ی ولادت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در برخی از منابع نکاتی ذکر شده است دال بر اینکه حوادثی اتفاق افتاده و نشانه هایی بوده است که پیامبر خاتم به دنیا آمده است که این نشانه ها با توجه به ضعف روایات و همچنین مشکلی که در متن دارد از طرف محققین معاصر پذیرفتنی نیست، لذا دانشمندان معاصر و محققان برجسته ای که تاریخ اسلام را در زمان نگاشته اند یا به این موارد متعرض نمی‌شوند یا اصلاً بیان نمی‌کنند و یا اگر هم اشاره‌ای کردند در غیر قابل قبول بودن آنها مطلبی را بیان داشتند. 🔸آنچه مسلم است خداوند منت بر بشریت گذاشت و برترین پیامبران و آخرین آنها را برای ارائه کاملترین و جامع‌ترین تعالیم الهی که جاویدان می‌ماند و تا دنیا دنیاست و باید به عنوان دین بشریت راهنمای آنها باشد عرضه می کند و از این حیث میلاد پیامبر ما عیدی بزرگ برای بشریت و مسلمانان و همه‌ی آزادگان جهان است. .
. صلی‌الله‌علیه‌وآله صلی‌_الله‌_علیه‌_وآله 👈🏼 - كه لعنت خدا بر او باد - در آسمانهاى هفت‌گانه رفت و آمد مى كرد. چون عليه السلام به دنيا آمد از سه آسمان منع گرديد و فقط در چهار آسمان گردش مى كرد. زمانى كه صلى الله عليه و آله ولادت يافت از تمام آسمان‌ها منع شد و شياطين به وسيله (شهابها) سنگباران شدند. قريش گفتند: اين همان قيامتى است كه از زبان اهل كتاب مى شنيديم . عمرو بن اميه - كه يكى از بزرگترين پيشگويان جاهليت بود - گفت : اين ستارگان را كه به وسيله آن‌ها راهنمائى مى‌شوند و زمستان و تابستان را بدان‌ها مى‌شناسند بنگريد؛ اگر آن‌ها پرتاب شدند دليل بر نابودى همه چيز خواهد بود ، و اگر ديگر ستارگان پرتاب گرديدند و آنها ثابت ماندند دليل بر وقوع امرى است. 🌿 در روزى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دنيا آمد تمام بر زمين افتادند. در آن شب به لرزه در آمد و آن فرو ريخت ، خشك و در (محلى بين كوفه و شام) سيل جارى شد. - كه هزار سال بود خاموش نشده بود - به خاموشى گراييد. در آن شب در خواب شتران سركشى را ديد كه اسبان عربى عالى نژادى را به دنبال داشتند. 🌿 آنها از دجله گذشته و به سرزمين فارس وارد شدند. از ميان شكاف پيدا كرد و آب رودخانه در آن كاخ نفوذ نمود. در همان شب از تابيد و تا مشرق ادامه پيدا كرد. جهان سرنگون شد. آن روز همه آنها خاموش بودند. علم پيشگويان از آنان اخذ و جادوى جادوگران باطل گرديد. هيچ پيشگويى در عرب نماند مگر اينكه از يار و صاحبش ‍ بريده شد. قريشيان نزد اعراب عظمت يافته و به نام خاندان خداوند - آل الله - خوانده شدند. 🌿 امام صادق عليه السلام فرمودند: چون در بيت الله الحرام بسر مى بردند، خاندان خداوند (آل الله) ناميده شدند. مى‌گويد: به‌خدا سوگند كه فرزندم در حالى كه با دست خويش از زمين خوردن خود جلوگيرى مى‌كرد، به دنيا آمد. پس سر خود را به سوى آسمان بلند كرد و به آن نگريست. آنگاه نورى از من خارج شد كه همه چيز را براى او روشن كرد. در آن روشنايى سخن كسى را شنيدم كه مى‌گفت: تو سرور آدميان را به دنيا آوردى، او را () بنام. كه سخنان آمنه به او رسيده بود - براى ديدن نوزاد آمد. او را در بر گرفت و در دامان خود قرار داد و گفت: شكر و سپاس خداوندى را كه اين كودك معطر و خوشبو آستين را - كه در گاهواره سرور كودكان و نوجوانان گرديد - به من ارزانى داشت. آنگاه او را به اركان كعبه ماليد و در حق او اشعارى سرود. 🌿 حضرت صادق عليه السلام اضافه فرمودند: ابليس - كه لعنت خدا بر او باد - جميع شياطين را فرا خواند. گفتند: اى پيشواى ما، چه چيز تو را ترسانيده است؟ گفت: واى بر شما! بدانيد كه از امشب زمين و آسمان دگرگون شده و حادثه و رويداد عظيمى بر روى زمين اتفاق افتاده كه نظير آن از زمانى كه عيسى بن مريم به آسمان برده شد روى نداده است، برويد و ببينيد كه اين اتفاق چيست؟! شياطين متفرق شدند و سپس بازگشته گفتند: چيزى نيافتيم! ابليس - كه لعنت خدا بر او باد - گفت: خود شخصا اين كار را خواهم كرد. در جهان گردشى نمود تا به حرم رسيد. آنجا را مملو از فرشتگان مشاهده كرد. خواست وارد شود؛ فرشتگان بر او بانگ زدند. بازگشت و خود را به گنجشكى مانند كرد (مرغى است زرد رنگ كوچك مثل گنجشك) و از جانب كوه حرا وارد شد. جبرئيل عليه‌السلام به او گفت: لعنت خدا بر تو باد! برگرد! گفت: اى جبرئيل، پرسشى دارم؛ اين اتفاق چيست كه در اين شب بر روى زمين روى داده است؟ جبرئيل گفت: حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به دنيا آمده است. گفت: آيا مرا در او بهره‌اى است؟ گفت: خير. گفت: در امت او چه؟ گفت: آرى. گفت: راضى گرديدم. 📚الأمالي، شيخ‌صدوق، ج۱، ص۳۶۰ 🔆