eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
604 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. عليه السلام و سلام الله عليها _ حجت الاسلام السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ *کربلا رفته ها ،دیدی وقتی بهت میگن زیارت وداع ِ یه قدم جلو میزاری ،یه قدم عقب ؛ هی به این گنبد و بارگاه نگاه می کنی، میگی حسین جان نکنه سفر آخرمه،اونایی که اهل دلند برا اینکه بتونن دوباره این نشونی رو پیدا کنن می گن حسین جان دلمو پیشت گرو میزارم و میرم ،آخه آدمی جایی میره که دلش اونجا بند بشه ،به خدا زینب هم هر چی کتک خورد،هر کاری کردن نتونستن از کنار گودال ببرنش فرمود داداش : لَوْ خُيِّرْتُ بَيْنَ الْمُقام ِ وَ الرَّحيل. اگه اختیار به من واگذار می شد بین موندن و رفتن به من اجازه می دادند لَاخْتَرْتُ الْمُقامَ کنار بدنت می موندم، حتی اگه حیوانات بیابان بدنمو پاره پاره کنن.... کربلایی ها شب زیارتی هستا :* اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ *امشب بگو بی بی جان نام مار رو هم بنویس من می خوام مَعَ الْحُسین برم کربلا ....آخه: وَ حَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً.....* رفیق روزای بی کسی همیشه به دادم میرسی *اینجوری هست یا نه،چقدر میخواستی گناه کنی ،جاهای دیگه بری یه نغمه ي یاحسین دستت رو گرفت* رفیق روزای بی کسی واسه نوکرات دلواپسی همیشه به دادم میرسی *حالا اومده کناره گودال ،دونه دونه خاطرات رو داره برا برادر تعریف می کنه:* یاد داری پس از عروسی ِ من آمدی تو به دیده بوسی ِ من آمدی تو لیک به خواب بودم من از غم تو در اضطراب بودم من آمدی تو با عبای خویشتن سایه افكندي به روی این بدن *رسم پیغمبر این بود وقتی دخترش رو عروس کرد ،تا سه روز خونه ی فاطمه نیومد ،اینجا هم همینه،تا زینب و عروس کردن تا سه روز حسینش رو ندیده ،الله اکبر ...ام سلمه می گه: اومدم یه سری به این تازه عروس بزنم دیدم چشماش کاسه ی خونه، چیه خانم؟گفت: مادر سه روز ِ حسینم رو ندیدم ..."تا این علقه و رابطه رو ندونی نمی تونی گودال رو بفهمی" ام سلمه می دونه کجا باید بره،سریع اومد خونه ابی عبدالله دید حسین هم زانوهای غم رو بغل گرفته ،منم سه روز ِ زینبم رو ندیدم ،تا ابی عبدالله حاضر شد،بی بی زینب قدری خوابش برد، از روزنه در آفتاب صورت خواهر رو اذیت می کرد ،این صورتی که آفتاب هم حق نداشت ببینتش ،فهمیدی چی می گم؟تو کوچه های شام ،هزاران چشمان نامحرم تماشا می کنن مارو. آی حسین ....همه فیض ببرن،امام ،شهدا ،علما ،شهدای مدافع حرم فیض ببرن ،ان شاالله بریم حرمش ،اونجا هر چه قدر دلت می خواد داد بزن،البته نمیذارن داد بزنی،چون یه روزی یه نازدانه فریاد زد یه جوری ساکتش کردن....ابی عبدالله سایه کرد اون قدر مقابل آفتاب و بدن خواهر ایستاد،ضربان قلب زینب می گه حسین ؛ بلند شد دید برادر آمده ،دست دور گردن ،شاید در مقام زبان حال گفته باشه: داداش ان شاالله یه روزی این احسانت رو تلافی می کنم، کجا می خواست تلافی کنه" اومد دید این بدن رو خاک گرم کربلا، آفتاب داره بر این بدن می تاب ِ فقط دو بیت گفت داداش:* دین ِ احسانت بود بر گردنم آمده وقت تلافی کردنم *حائل شد بین آفتاب و بدن برادر، اما نمی دونم چی شد لحن مناجاتش عوض شد گفت داداش :* عفو کن ای یادگار مادرم سایه بانی نیست جز موی سرم *حسین...... نزاشتن سایه کنه،یه وقت دیدن سکینه میگه ،أَبتا ، أَبتا، أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة ،حسین ......* .
Roze_Shab-Jome_Mirzamohamadi_35.mp3
8.99M
🏴السلام علیکَ یا اباعبدالله 🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا امَّ الْمَصائِبِ یا زَیْنَبُ 🔊 رفیق روزای بی کسی واسه نوکرات دلواپسی همیشه به دادم میرسی ◼️ذکر توسل نیمه ماه رجب ، توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و روضه شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
. به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── اگر دلواپس من بوده ای من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته تر بودم رسیده لحظهٔ مرگم سراغم را نمی گیری به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها منی که لحظه جان دادن چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم * اما ... نگاه اول... حسین جان...از نگاه آخر چطور بگم...؟ * نگاه آخرم گودال بودی گریه میکردم گریه میکردم * زینب کجا رو داره می بینه اینطوری میگه...* و از موی سر آشفته ات، آشفته تر بودم *حسین من حسین من...* هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم حسین من سه ساعت زخم خوردی سه ساعت محتضر بودی حسین جان! میان التماس من تو را هرکس که آمد زد چه بر می آمد از این دست تنها یک نفر بودم *بابا روضه اینه والا درد اینه..* به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت منی که از سخن با یک غریبه در حذر بودم * تا اون روز نامحرمی صدای منو نشنیده بود حسین. سایه منم زن همسایه ندیده بود حسین. بین نامحرما می دویدم...* از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین * یا صاحب الزمان بگم بعدشو...؟ * از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین * داره از بالای تل زینبیه می بینه...* دست و پا می زد حسین زینب صدا میزد حسین به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم عزیز دلم...! تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه ی خولی سرت را از تنورش در میاوردم اگر بودم حسین جان!بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم *امشب همین یه بیت برا اینکه امام زمان عج باهاش خون گریه کنه بسه والا! گفت حسین...* تویی که شرط ضمن عقد من بودی خبر داری که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟! مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تو را با خیزران میزد مرا ساکت کند دشمن * میخواست من حرف نزنم...* حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم :گروه شعر یا مظلوم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
1402110603.mp3
37.22M
|⇦• اگر دلواپس من بوده ای... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا طاهری
. «زاویه نگاه‌های شاعران به تصویر دست سردار شهید سلیمانی» 🔹شهادت سردار عطر سیب دارد. این رایحۀ شهادت در شب جمعه است؛ بوی امام حسین می‌دهد و بوی کربلا. سیب مثال مناسبی است تا بحث را با آن شروع کنیم. در موارد این‌گونه که سوژه در ظاهر واحد است، یکی از راه‌های دچار نشدن به کلیشه و پرهیز از گفتن حرف‌های تکراری، تغییر زاویه نگاه است. تکنیکی که در کنار طاقت‌فرسا بودن، نتیجه‌ای شگرف به همراه دارد و از تلاش‌های ذهنی شاعر برای رسیدن به نگاه تازه پرده برمی‌دارد. 🔸در گشت و گذاری که بین باغستان کتاب داشتم به کتابی برخوردم که شاعر سعی کرده بود از زوایای مختلف به این میوه نگاه کند و هر نگاه تازه را در قالب شعر کوتاهی ثبت کند، مجموعا ۱۲۷ شعر. جذاب بود. مگر به سیب از چه زوایایی می‌توان نگاه کرد؟ تفاوت طعم سیب ترش و شیرین، تقسیم آن از لحاظ رنگ‌بندی به سبز، زرد و قرمز، معروف بودن سیب برخی شهرها، تشبیه گونه به سیب قرمز، تشبیه چانه به قسمت پایین سیب که از آن به سیب زَنَخدان تعبیر می‌کنند، شباهتش با انگور در ساخت سرکه، صدای سیب در زمان خوردن و تفاوتش با صدای بقیه میوه‌ها، تفاوت سیب با سیب‌زمینی، استفاده از آن در قالب ضرب‌المثل برای شباهت دو فرد «مثل سیبی که از وسط نصف شده باشد»، یا ضرب‌المثل دیگری که می‌گوید «سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می‌خورد تا پایین بیاید» و... . 🔹اگر بخواهیم نگاهی دینی به آن داشته باشیم می‌توان به بهشتی بودن آن اشاره کرد. همچنین وجود آن در ماجرای معراج و تأثیرش در ولادت صدیقه طاهره. عدد ابجد آن ۷۲ است و در این عدد اشاره‌ای است عرفانی به تعداد شهدای کربلا که بنا بر قول مرسوم بین عامه، ۷۲ تن بوده‌اند. از عطر آن هم که گفتم، حال و هوای زیارت حرم سیدالشهداء دارد و روضه شب جمعه؛ بوی شهادت از آن می‌چکد. سیب مثال مناسبی بود تا منظور از زاویه دید را توضیح دهم و مقدمه خوبی بود تا به موضوع اصلی این یادداشت بپردازم. 🔸تصویر دست جدا از پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم یک سوژه است؛ اما این شاعر است که می‌تواند از زوایای مختلف به این عکس پر مفهوم نگاه بیندازد و یک دنیا مضمون از آن دریافت کرده و با خلاقیتی که دارد ابیات تحسین‌برانگیزی بیافریند. عکاس عکسی می‌گیرد و شاعر خلاق از آن عکس، تصاویر متعدد خلق می‌کند که می‌تواند به اندازه همان عکس ماندگار شود. حال با هم به تماشای زاویه نگاه‌های مختلف شاعران می‌نشینیم تا از این همه واکنش عاطفی متفاوت و جهان‌بینی متنوع نسبت به این موضوع، حظّ هنری ببریم: ▪️شباهت این دست با دست علمدار کربلا: رد پای تو در تمام مسیر به امام زمان قسم پیداست ازعمود هزار و چندم راه گنبد ساقی حرم پیداست باز هم یاد دستت افتادم احمد علوی ▫️شباهت با بدن اربا اربای حضرت علی اکبر(علیه‌السلام): ارباً اربا شدی به راه علی تا در این جبهه باز جمع شویم محمدمهدی سیار ▪️توسل به اهل بیت(علیهم‌السلام): دست‌بردامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است سعید بیابانکی ▫️نگاهی عرفانی و تعلیمی: از سفر برگشت اما از تعلق‌ها رها دست‌هایش را بدون آستین آورده بود... مجتبی حاذق ▪️حسن تعلیل ولایت‌مدارانه: از آن شکوه فقط دست غرق در خونی برای بیعت ما مانده بود از تن تو حسن زرنقی ▫️حسن تعلیل حماسی و تعبیری کنایی: دستی از تو ماند باقی تا بگوید خصم را با شهادت هم نخواهم از سرت برداشت دست عباس خوش‌عمل کاشانی ▪️حسن تعلیل احساسی: یک عمر دلم غصه مولا خورده‌ست تا حکم شهادت من امضا خورده‌ست دانید چرا نشانی از دستم ماند؟ آن دست به خاک پای زهرا خورده‌ست سیدرضا موید ▫️حسن تعلیل مرثیه‌گونه: آنقَدَر سوختۀ روضه انگشتر بود ماند آخر فقط انگشت و عقیق یمنش محمود حبیبی کسبی ▪️شباهت بین انگشتر شهید بغداد و انگشتر شهید کربلا: دستان تو روی خاک افتاد اما انگشتر تو رفته به غارت؟ هرگز احمد ایرانی‌نسب و مانند حسین رفتی اما... اما انگشتری‌ات هنوز در دستت بود سیداحمد حسینی (شهریار) ▫️اشاره به خاتم بخشی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و توجه حضرت به ایتام: بابای تمامی یتیمان بود او انگشتری‌اش را به یتیمان بدهید حامد اشتری ▪️شباهت انگشتر سردار به خاتم سلیمان نبی(علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام): سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است سعید بیابانکی ▪️نگاه حماسی و عزت‌مدارانه: این دست تو استعاره از بیعت ماست انگیزۀ عاشقانۀ وحدت ماست تاریخ پیام آخرت را فهمید:‏ این دست تو نیست پرچم عزت ماست سیدمحمدامین جعفری ▫️نگاه سیاسی با در نظر گرفتن مسائل روز: انگشتر عقیق شهید ما امضای حکم مرگ بر آمریکاست علی‌محمد مؤدب ▪️نگاه سیاسی و پرداختن به مقاومت اسلامی و اتحاد: این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی محمدحسین ملکیان ✍🏻 .
Shahadat_Hazrzat_Hadi_Karami_1403.mp3
17.82M
🏴 السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله 🔉آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد آماده رسیدن ماه رجب نشد باقیِّ عمر را نگرانم چه می شود آماده نیستم رمضانم چه می شود هادی اگر تویی که کسی گم نمی‌شود مارا بخر ضرر بده اصلا چه میشود ... ◼️ روضه علیه السلام 🎤 متن 👇 https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/14761
بخش پنجم _ زمینه ( یک سالو نیمه درگیر کابوسم ).mp3
34.42M
| یک سال و نیمه درگیره بانوای: . ایام‌شهادت‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها ‍ 📃 🖊 (سلام‌الله‌علیها) 🖊 یک سال و نیمِ درگیر کابوسم یک سال و نیمِ با گریه مأنوسم حالا به ام المصائب معروفم من کوهی از روضه هایِ مکشوفم کاش منم اون روز ، توی گودال میمردم کاش منم نیزه منم شمشیر میخوردم سنان اومد سنان میزد به پهلویِ جسم ناتوان میزد دل ما رو میسوزوندن چرا دیگه نیزه ها رو میشکوندن آه پناه عالم خرابه حالم خرابه حالم آه حسین من حسین من حسین وااای حسین من حسین من حسین من یک سال و نیمِ از دنیا بریدم یک سال و نیمِ روز خوش ندیدم هنوزم از پیش چشمات رد میشه خاطرات شام و حالم بد میشه آه چقد بد شد دم دروازه ی ساعات آه میرقصیدن یه مشت رقاص جلو سادات همین اوجِ مصائب بود لباسامون خیلی نامناسب بود کجا بودم کجا رفتم توی بازار یهودیا رفتم آه پناه عالم خرابه حالم خرابه حالم پناه عالمیان زینبت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان امیدگاه ندارد اگر اجازه دهی صف کشید از پی ات آید که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد آه پناه عالم خرابه حالم خرابه حالم یک سال و نیمِ که میده عذابم من غصه دار مجلس شرابم بدتر از کوفه و شام و گودال بود چند ساعت اون مجلس چندین سال بود آه چقدر طعنه از اون پست لعین خوردم آه سرت رو زمین انداخت زمین خوردم رقیه ات بود ربابم بود کنار سر جامی از شرابم بود چه روز سختی بود واسم شد احساس جای خالی عباسم آه پناه عالم خرابه حالم خرابه حالم .
. ▪️زندگی سراسر حزن و‌ اندوه حضرت زینب(س) حضرت زینب کبری(س) پس از گذشت حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین(ع)، در دمشق شام چشم از جهان فرو بست. در تاریخ وفات حضرت زینب کبری(س) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری پس از تحمل مصائب کربلا و رنج‌های اسارت در ۵۷ سالگی به دیدار معبود شتافتند و در جوار حضرت حق آرام گرفتند. بحر المصائب نوشته است: حضرت زینب(س) بعد از واقعه کربلا و رنج شام و محنت ایام، چندان گریست که قدش خمیده شده و گیسوانش سفید گردید و زندگی‌ای سراسر حزن و‌ اندوه داشت تا به سرای دیگر رخت بربست. 📚منبع بحرالمصائب، جعفربن سلطان احمد تبریزی، ص۲۵۳ ........ ▪️هجرت حضرت زینب(س) به شام عمرو بن سعید اشرق که از سوی بنی‌امیه به عنوان حاکم مدینه منصوب شده بود طی نامه‌ای به یزید، مطلب را به اطلاع او رساند و او را از ماجرای برپایی مجالس عزا با خبر کرد. در نامه او به یزید چنین آمده بود: همانا که وجود زینب در میان مردم مدینه اذهان را می‌آشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقام خون حسین را بگیرد. یزید در پاسخ به او دستور داد که میان حضرت زینب(س) و مردم مدینه جدایی‌ اندازد. او نیز به آن حضرت اعلام کرد که از مدینه خارج شود و در هر جای دیگری که مایل است، زندگی کند. حضرت زینب(س) به ناچار مدینه را در روزهای پایانی ذی‌الحجه سال ۶۱ هجری در حالی که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود همراه با دختران امام حسین(ع) (فاطمه و سکینه) و فضه خادمه(س) ترک کرد و به سوی شام روانه شد. 📚منبع زینب الکبری من المهد الی الحد، سیدکاظم قزوینی، ص۶۱۴ .
. به سمت برگزاری رویدادهای فرهنگی تغییر هویت پیدا کرده و مساجد برای برگزاری رویدادهای بهتر از همدیگر سبقت می‌گیرند نباید از فلسفه اصلی اعتکاف یعنی فرصت خلوت با خدا غافل شویم. به گزارش خبرنگار تسنیم، مدرس دانشگاه طی یادداشتی با موضوع «» نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم «وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ»؛ و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند. (بقره، 125) به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر فلسفه اعتکاف دچار فراموشی شده‌است؛ اصلی اعتکاف، انقطاع از خلق و توجه تام به خالق است؛ یعنی شارع مقدس به ما پیشنهاد معتکف شدن در مسجد را داده است تا چند روزی از های و هوی دنیا و توجه به افراد و مخلوقات دست برداریم و در مسجد معتکف شده، مشغول روزه‌ داری و شب‌ زنده‌ داری و تلاوت قرآن و نماز و عبادت باشیم. متأسفانه در سال‌های اخیر مراسم اعتکاف به شدت به سوی رویدادهای فرهنگی تغییر هویت پیدا کرده و مساجد در برگزاری رویدادهای بهتر از همدیگر سبقت می‌گیرند؛ به این معنا که هر مسجدی به دنبال دعوت کردن مداحان و منبری‌های مطرح‌تر و برگزاری جلسات بیشتر و استفاده از گروه تواشیح و مداح و سخنران و پخش کلیپ و مانند آن است. باید توجه داشته باشیم که اصلاً بنای ما برای شرکت در مراسم اعتکاف این بوده ‌است که ذهنمان را خلوت کرده و از عالم کثرت متوجه عالم وحدت کنیم و با ذهنی فارغ از شلوغی‌ها و کثرات دنیا چند روزی خالصانه خدا را عبادت بکنیم، اما الان کسی که معتکف می‌شود، اصلاً فرصت خلوت پیدا نمی‌کنید؛ به تعبیر دیگر «ما فرصت طلایی خلوت در اعتکاف را از مؤمنان گرفته‌ایم!» امیرالمؤمنین علی علیه­ السلام در حدیثی فرموده­‌اند: «فی الانفِراد لِعِبادَةِ اللّهِ کُنوزُ الأرباح؛ در خلوت کردن براى عبادت خدا، گنجینه‌ هاى پر سودى است.» (میزان الحکمه، محمّد محمّدی ری شهری، ج 7، ص 375) و همچنین در بیانی دیگر فرمودند: «مَنِ انفَرَدَ عَنِ النّاسِ أنِسَ بِاللّه ِ سُبحانَهُ؛ پیوستن به خدا، در بریدن از مردم است.» (غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 8644)  واقعیت امروز جامعه ما این است که فرصت برای خلوت با خدا بسیار نادر شده است و لذا زمان اعتکاف بهترین ساعات غنیمتی خلوت با حضرت معبود معشوق است. در هر حال، در این سالها شاهدیم که فرد به محض اینکه وارد مسجد می‌شود، با برنامه‌های جمعی گوناگون مواجه می‌شود؛ مثلاً سحر برایش جلسه مناجات گذاشته‌اند، بعد از نماز صبح تلاوت قرآن گذاشته‌اند، قبل از اذان ظهر فلان شخص سخنرانی می‌کند، بعد از اذان ظهر فلان شخص مداحی می‌کند، هنگام عصر فرد دیگری برنامه دیگری را اجرا می‌کند و دوباره شب چهاردهم و شب پانزدهم و روز پانزدهم و اصلاً زمان خاصی برای اینکه این فرد بتواند با خدای خود خلوت کند یافت نمی‌شود. در حدیثی نورانی از امام صادق علیه­ السلام نیز درباره فایده خلوت با خداوند آمده است: «صَاحِبُ العُزلَهِ مُتِحصِّنٌ بِحُصنِ اللهِ وَ مُحتَرِسٌ بِحِرَاسَتِهِ فَیَا طُوبَی لِمَن تَفَرَّدَ بِهِ سِرًّا وَ عَلاَنِیَّهٍ؛ هرکه عزلت و گوشه‌ گیری اختیار کرد، متحصن شد به حصار خداوند و خود را به حفظ و حراست الهی کشید، پس خوشا به حال کسی که متفرد و یگانه شد به خدای خود در ظاهر و باطن.» (بحارالانوار، ج70، ص110) به نظر می‌رسد حداقل باید تعدیلی در این مسئله رخ بدهد؛ بنده در این نوشتار نمی‌ خواهم دعوت سخنران و یا مداح و یا برگزاری مراسم را نفی کنم، اما می‌خواهم به برگزارکنندگان اعتکاف‌های گوناگون متذکر بشوم که از فلسفه اصلی اعتکاف یعنی فرصت خلوت با خدا غافل نشوند و حداقل اگر نیمی از زمان اعتکاف را به برگزاری مراسم اختصاص داده‌اند، لااقل نیم دیگری از وقت را به اختیار خود مردم بگذارند و آنها را تشویق کنند که با خدای خود خلوت کنند.   در این زمینه مستندات دینی فراوانی وجود دارد که خارج از حوصله این نوشتار است و هدف از بیان این مطلب، فقط طرح این دغدغه بود که البته شاید کارشناسان دینی دیگر نسبت به این مطلب نقدهایی هم داشته باشند، اما آنچه به ذهن این کمترین می‌رسد، دقت و توجه به این مهم هست که «نگذاریم اعتکاف خالی از خلوت با خدا شود.» تلاش کنیم اعتکاف را فرصتی برای خلوت و مناجات با خدا قرار دهیم. در پایان تذکر این مهم ضروری است که این خلوت 3 روزه، مقدمه­ای نورانی برای ارتقای همت و عزم مؤمنان جهت حضور در جامعه و دنیای سیاست و فعالیت­های گوناگون اجتماعی، انقلابی و فرهنگی است. .
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسینِ بی‌عبّاس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفّاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذرّه‌پروری کردی .